روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

اهمیت استراتژیک خلیج فارس





اهمیت استراتژیک خلیج فارس



خلیج فارس در اسناد تاریخی  اهمیت اقتصادی،سیاسی و نظامی منطقهء خلیج فارس

 


              پرتغالی‏ها، اوّلین استعمارگرانی بودند که پای در خلیج فارس نهادند. پادشاه پرتغال‏به دنبال نتایج تحقیقاتی که هیأت پرتغالی از مصر، خلیج فارس و هندوستان به دست آورد،ناوگان بزرگی به فرماندهی «واسکو دو گاما[. ۱.VascodoGama. ] را در سال ۸۷۸ / ۱۴۹۷ به خلیج فارس اعزام‏کرد. این ناوگان، راه را برای سلطهء پرتغال بر خلیج فارس، فراهم کرد. نیروهایی که پس ازآن اعزام شدند، با قتل، غارت و تجاوز و نابودسازی کشتی‏ها و بندرها، سلطهء خود را برمنطقه تثبیت کردند. این در حالی بود که آن‏ها از اسپانیا، رقیب اصلی خود نگران نبودند،زیرا بر اساس بیانیه پاپ (فرمان تقسیم[ - وی فاتح و یا کاشف خلیج فارس شمرده می‏شود. ] در ۸۷۲ / ۱۴۹۳ تمام آمریکای شمالی و مرکزی‏و قسمت عمده آمریکای جنوبی به اسپانیا و سایر سرزمین‏های شرقی و آفریقا به پرتغال‏واگذار شده بود[ . سرگذشت استعمار، جواد سجادیه، ص ۹۰ - ۹۱.] دولت پرتغال در ۸۸۵ / ۱۵۰۶ ناوگان بزرگی به فرماندهی «آلبر کرک[. ۲.Alborguergue ] به اقیانوس هندفرستاد. وی بعد از غلبه بر حاکمان ایرانی عمان و مسقط، شیخ هرمز را مجبور به پذیرش‏و امضای قرارداد ننگینی کرد که حاصل آن: صفحۀ ۵۰- انفکاک جزیره هرمز از تابعیت و حیطه اقتدار ایران؛ - تضعیف شدید قدرت نظامی و اقتصادی کشور ما؛ - تسلط پرتغالی‏ها بر تنگه هرمز و تجارت منطقه؛ - گسسته شدن سیستم تجاری بین آسیای جنوبی با خاورمیانه و خاور نزدیک و وارد شدن‏خسارت به تاجران ایرانی و عرب بود. بعد از آن، پرتغال بیشتر مناطق دیگر خلیج فارس‏را به اشغال در آورد. ولی با بروز عواملی چون ورود رقیبان جدید و نیز قدرت گرفتن دولت‏مرکزی ایران، پرتغالی‏ها در ۹۸۱ / ۱۶۰۲ از بحرین و در ۹۳۶ / ۱۶۲۰ از جزیره قشم و...بیرون رانده شدند[ . سرگذشت استعمار، جواد سجادیه، ص ۹۰ - ۹۱.] هلندی‏ها در ۹۸۶ / ۱۶۰۷ به خلیج فارس وارد شدند. به دنبال آن، رقابت بین‏انگلیس که بعد از آن کشور وارد منطقه شده بود با هلند بر سر تأسیس تجارت‏خانه هلنددر بندر عباس در ۱۰۰۴ / ۱۶۲۵ شدت گرفت که سرانجام به ادامه برتری هلندی‏ها ختم‏گردید. با افزایش نفوذ انگلیس و هلند با انعقاد یک معاهده، سیادت دریایی آن کشور درخلیج فارس (۱۰۳۳ / ۱۶۵۴) را پذیرفت. با این وصف در ۱۰۴۲ / ۱۶۶۳ انگلیس و فرانسه‏علیه هلند وارد جنگ شدند، ولی هلند در این جنگ به پیروزی رسید و تا سال ۱۱۰۱ /۱۷۲۲ توانست نفوذ تجاری و بازرگانی خود را حفظ کند[ . همان.] در سال ۱۰۴۴ / ۱۶۶۵ هیأتی از کمپانی هند شرقی فرانسه به حضور شاه عباس دوّم‏رسید و شاه هم برای مقابله با نفوذ هلند و انگلیس، حضور فرانسه را به عنوان یک قدرت‏و نیروی سوّم[ . مراد از نیروی سوم یا قدرت سوم وارد کردن یک کشور دیگر در صحنه سیاسی ایران به منظور کاهش‏فشار دو دولت قدرتمند حاکم در ایران یعنی روس و انگلیس بود.] غنیمت شمرد. به دنبال آن، یعنی در ۱۰۴۸ / ۱۶۶۹ سه کشتی فرانسوی‏وارد خلیج فارس شده و فعالیت‏های تجاری خود را آغاز کردند. شکست فرانسه درجنگ‏های هفت ساله‏اش با انگلیس، موجب شد که قدرت رقابت خود در خلیج فارسصفحۀ ۵۱را از دست بدهد، گر چه اتحادش با روسیه در اواخر قرن سیزدهم شمسی و دهه آخرقرن نوزدهم میلادی، باعث افزایش نفوذ آن کشور در منطقه شد[ . نگاهی به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو، ترجمهء محمود تفضّلی، ج ۱، ص ۴۷۸؛ خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص ۹۸ - ۹۹؛ تاریخ سیاسی خلیج فارس، صادق نشأت، ص ۱ - ۶۵ .] انگلیسی‏ها در آغاز قرن دهم شمسی (هفدهم میلادی) وارد خلیج فارس شدند، وبا وجود رقابت شدیدِ پرتغالی‏ها و هلندی‏ها، موقعیت تجاری خود را تثبیت کردند. آن‏هابه تدریج به فعالیت‏های سیاسی و نظامی نیز پرداختند و در این راستا، طی سال‏های‏۱۲۱۷ / ۱۸۳۸ تا ۱۲۲۱ / ۱۸۴۲ جزیرهء خارک را اشغال و از آن به عنوان پایگاهی علیه‏مواضع ایران در خوزستان و عثمانی در بصره استفاده کردند. سلطهء انگلیسی‏ها در دوره‏«لرد کُرزون[. ۱.Curzon. ] (نایب السلطنه انگلیس در هند) در ۱۲۷۷ / ۱۸۹۸ شدّت یافت. وی نقش‏ویژه‏ای در تحمیل برتری انگلیس بر خلیج فارس و کشورهای اطراف آن داشت. جنگ‏جهانی اوّل با تصرف جنوب ایران و سپس روی کار آمدن رضاخان و افزایش نفوذ انگلیس‏در ایران، همراه بود. ولی در پی جنگ جهانی دوّم و خسارت ناشی از آن، انگلیسی‏هامجبور شدند که به نفوذ سنتی خود در خلیج فارس در ۱۳۵۰ / ۱۹۷۱ به نفع آمریکایی‏هاخاتمه دهند. البته این بدان معنا نبود که انگلیس نفوذ خود را به کلی در کشورهای حاشیه‏جنوبی خلیج فارس از دست داده باشد[ . همان.] آمریکا که قبل از جنگ جهانی اوّل، موقعیت تجاری خود را در منطقه خلیج فارس‏تثبیت کرده بود، بعد از آن نیز، با مسائلی چون انحصار نفت عربستان سعودی، به تثبیت‏بیشتر آن پرداخت. شرایط بعد از جنگ جهانی دوّم، مانند پیروزی آمریکا در این جنگ،کمک زیادی به برتری بین المللی آن کشور کرد. آمریکا برای بسط نفوذ سیاسی و نظامی‏خود، سیاست دوستونی را برگزید که طی آن، ایران و عربستان سعودی به عنوان دو ستون‏نظامی و مالی، از امنیت منطقه و منافع آمریکا و غرب پاسداری می‏کردند. پیروزی انقلاب‏اسلامی و تجاوز شوروی به افغانستان، موجب شد تا آمریکایی‏ها به حضور مستقیم نظامیصفحۀ ۵۲در خلیج فارس روی آورند. این سیاست با اقدامات گسترده علیه ایران و تسلیح کشورهای‏هم پیمان آمریکا در منطقه همراه بود. البته حمله عراق به کویت، زمینه حضور بیشترآمریکا را دامن زد[ . همان.] نگاه دولت‏مردان آمریکایی به خلیج فارس، حاکی از اهمیت فوق العاده آن در سیاست‏جهانی و خاورمیانه‏ای آن کشور است. «دیوید نیوسام»، معاون سیاسی اسبق وزرات امور خارجه آمریکا، در یک مصاحبه‏مطبوعاتی اعلام کرد: «اگر جهان دایره‏ای باشد که بخواهیم مرکز آن را بیابیم، به خوبی‏می‏توان توجیه کرد که این مرکز، خلیج فارس است.[ . مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ج ۱، ص ۷۴.] «آیزنهاور»، رئیس جمهور سابق‏آمریکا در ۱۳۳۰ / ۱۹۵۱ گفت: «خلیج فارس از نظر استراتژیک، مهم‏ترین منطقه جهان‏است.[ . همان.] «ویلیام راجرز»، وزیر امور خارجه سابق آمریکا، نیز در ۱۳۵۰ / ۱۹۷۱ گفته است:«شبه جزیره عربستان، عراق و ایران در حدود دو سوّم از ذخایر شناخته شده نفت جهان رادارا می‏باشند. استفاده از این نفت، در شرایط مناسب سیاسی و اقتصادی برای کشورهای‏متحد ما در اتحادیه آتلانتیک و سایر کشورهای اروپای غربی و ژاپن دارای اهمیت است.[ . همان، ص ۲۳.]هم‏چنین، «جیمی کارتر» رئیس جمهور اسبق آمریکا در ۱۳۵۹ / ۱۹۸۰ اظهار داشت:«بگذارید موضع خود را کاملاً روشن کنیم: هرگونه کوشش به وسیلهء هر قدرت خارجی‏به منظور تحت کنترل درآوردن منطقه خلیج فارس، به منزله حمله بر منافع حیاتی ایالات‏متحده آمریکا محسوب شده و چنین حمله‏ای با استفاده از وسایل لازم، از جمله نیروهای‏نظامی رفع خواهد شد.[ . همان، ص ۲۴۱.] «دیک چینی» وزیر جنگ آمریکا در سال ۱۳۶۹ / ۱۹۹۰ نیزگفت: «برای ما آل صباح مطرح نیست، ما نفت را می‏خواهیم.[ . مجموعه مقالات چهارمین سمینار خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ص ۳۵۹.]صفحۀ ۵۳۵ - ۲ - شرایط فعلی خلیج فارس‏ ۱ - ۱ - ۲ - ایرانیان و نام خلیج فارس تاریخ به‏کارگیری دو واژهء دریای پارس و خلیج فارس به زمان هخامنشیان[ . هخامنشیان یکی از قدرت‏مندترین سلسله‏های پادشاهی ایران به شمار می‏روند. با سقوط داریوش‏سوّم، اشکانیان جایگزین سلسله هخامنشیان می‏شوند.] که از ۵۵[ . عربستان سعودی نامی است که با به قدرت رسیدن خاندان سعودی در ۱۳۱۱ / ۱۹۳۲ بر آن منطقه نهاده‏شد. این کشور قبل از آن، حجاز خوانده می‏شد.][ . پرتغال اوّلین کشور استعمارگر غربی بود که با اشغال تنگهء هرمز در ۸۸۶ / ۱۵۰۷ به اعمال نفوذ و سلطه‏در خلیج فارس پرداخت.]صفحۀ ۳۲تا ۳۲۰ قبل از میلاد می‏زیسته‏اند، می‏رسد. کشف کتیبه‏ای از داریوش اوّل، پادشاه مقتدرهخامنشی به هنگام حفر کانال سوئ[ . با حفر این کانال در ۱۲۴۵ / ۱۸۶۶ دریای سرخ (بحر احمر) به دریای مدیترانه متصل شد.] که عبارت «دریایی که از پارس سر می‏گیرد.» بر آن‏نوشته شده، مؤید قدمت کهن استعمال دو واژهء مذکور است. واژهء دریای پارس در دورهء۴۲۶ ساله حکومت ساسانیان[ . ساسانیان از ۲۲۶ - ۶۵۲ میلادی در ایران حکومت کردند. این سلسله با شکست یزدگرد سوّم به‏دست مسلمانان منقرض گردید.] و بعد از آنان نیز به ثبت رسیده است[ . مجموعه مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، ج ۱، ص ۶۰۹ ] در کتاب‏های جغرافیایی سده‏های بعد نیز، واژهء دریای پارس دیده می‏شود. به‏طورمثال در قرن سوّم هجری، یک جغرافی‏دان ایرانی به نام «سهراب» در کتاب «عجائب الاقالیم‏السبعة الی نهایة العمارة[ . اکثر کتاب‏های قدیمی ایرانیانِ مسلمان، به زبان علمی روز یعنی عربی نوشته می‏شد.]، عبارت «دریای پارس دریای بزرگی در جنوب است» را به کاربرده است در همین قرن، احمد بن خرداد مشهور به خراسانی[ . اسم کامل وی، ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله بن احمد خرداد معروف به خراسانی است. ] در کتاب «المسالک والممالک» محل ریزش و پیوند رودخانه‏های منطقه را دریای فارس دانسته است[ . خلیج فارس، احمد اقتداری، ص ۲. ] یک‏قرن بعد، محمد الفارسی الاصطخری[ . اسم کاملِ الکرخی، ابواسحق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری است. ] معروف به الکرخی در کتاب مسالک الممالک،دریای پارس را بزرگ‏ترین و از نظر پهنا عظیم‏ترین دریا دانسته و سپس به شرح دریای‏پارس و تعیین حدود آن پرداخته و آن را تنها معدن مروارید جهان معرفی کرده است.در همین قرن، مؤلف کتاب[ . مؤلف این کتاب ناشناخته است .] «حدود العالم من المشرق الی المغرب»، خلیج فارس رادریایی که حدود آن از سرزمین پارس آغاز و با پهنای اندک به حدود سند می‏رسد، تبیین[ . فصل‏نامه سیاست خارجی (خرداد ۱۳۶۸) ص ۹۰.]کرده است. «ابوریحان بیرونی»، دانشمند بزرگ ایرانی قرن پنجم هجری در کتاب «القانون المسعودی»[ . با حفر این کانال در ۱۲۴۵ / ۱۸۶۶ دریای سرخ (بحر احمر) به دریای مدیترانه متصل شد.]صفحۀ ۳۳و هم‏چنین، در کتاب «التفهیم لاوایل صناعة التنجیم» و در نقشه جهانی که از وی بر جای‏مانده، نام دریای پارس، خلیج فارس و بحر فارس را آورده است. علاوه بر او، «ابن بلخی»در کتاب «فارسنامه»، از دریای جنوب ایران به نام بحر فارس و دریای فارس نام برده‏است[ . همان، ص ۹۱ و ۹۳.]۲ - ۱ - ۲ - نام خلیج فارس در دنیای عرب جغرافی‏دانان عرب، همواره از نام خلیج فارس استفاده کرده‏اند. آنان شاید به تأسی ازدو امپراتوری روم و ایران، دو دریای مجاور خود را به نام دریای روم و پارس نامیده‏اند.«ابن فقیه» در مختصر کتاب البلدان (قرن سوّم) ادعا کرده است که دو دریای مورد اشاره‏در آیات ۱۹ و ۲۰ سورهء الرحمن[ . این آیات عبارتند از: مَرَجَ اَلْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ، بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لَّایَبْغِیَانِ.]، دو دریای روم و فارس است. علاوه بر آن، ابوحوقل‏بغدادی در «صورة الارض» (قرن چهارم)، شریف ادریسی در «نزهة المشتاق» (قرن‏ششم)، شمس‏الدین دمشقی در «نخبة الدهر» (قرن هشتم)، جرجی زیدان در تاریخ تمدن‏اسلامی (قرن چهارم) و نیز اَلْمنجد به عنوان یکی از معتبرترین دایرة المعارف‏های عربی‏از واژه‏های «الخلیج الفارسی، بحر عجم، بحر فارس، البحرالفارسی و خلیج العجم»استفاده کرده‏اند[ . کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس، پیروز مجتهد زاده، ترجمهء حمیدرضا ملک محمّدی نوری، ص ۱۹ - ۲۷؛ مجموعهء مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، ص ۱۳ - ۲۳.] امّا برای نخستین بار در سال ۱۳۳۷ / ۱۹۵۸ عبدالکریم قاسم[ . با کودتای قاسم، حکومت جمهوری در عراق بر پا شد. وی تا کودتای عبدالسلام عارف پنج سال درعراق حکومت کرد.] که در پی یک کودتای‏خونین در عراق به قدرت رسید، عبارت خلیج عربی را به جای نام اصلی خلیج فارس‏به کار برد تا راهش برای در دست گرفتن رهبری جهان عرب هموار شود. پس از اوصفحۀ ۳۴جمال عبدالناص[ . جمال عبدالناصر از ۱۳۳۳ / ۱۹۵۴ به مدت ۱۶ سال رئیس جمهور مصر بود.] نیز نام خلیج عربی را مورد استفاده قرار دارد، ولی خود او قبل از آن،در تبیین حدود جغرافیایی دنیای عرب، به نام خلیج فارس اشاره کرده بود. هم‏چنین، در۱۳۵۹ / ۱۹۸۰ منیرالبعلبکی در «موسوعة المورد»، از خلیج عربی به عنوان بخشی ازدریای عرب که بین ایران و شبه جزیرهء عربستان واقع است، یاد کرد، در صورتی که درطول تاریخ، خلیج عربی نام دریای سرخ بوده است[ . هرودوت مورخ معروف یونانی، در پنج قرن قبل از میلاد، از دریای سرخ به خلیج عرب یاد می‏کند.] در دنیای عرب، نه تنها کاربرد واژه خلیج عربی به جای خلیج فارس با استقبال مواجه‏نشده، بلکه با آن نیز مخالفت شده است. به عنوان مثال، محمّد عبدالکریم صبحی در کتاب‏«الموسعة العربیة المیسّره» (چاپ ۱۳۴۴) و علی حُمَیدان در کتاب «سلاطینِ طلای سیاه»(چاپ ۱۳۴۷) از واژهء خلیج فارس استفاده کرده‏اند. یک نشریه تونسی (چاپ ۱۳۴۷)پس از مقایسه دو عبارت خلیج فارس و خلیج عربی، اوّلی را درست و معتبر می‏داند،هم‏چنین، دکتر سید محمد نوفل، معاون وقت دبیر کل اتحادیه عرب و نماینده دولت‏مصر در کنفرانس‏حقوق بشر تهران (منعقده در ۱۳۴۷)، تلاش برای تغییر نام خلیج فارس‏را به تمسخر می‏گیرد[ . فصل‏نامه سیاست خارجی (خرداد ۱۳۶۸) ص ۹۶ - ۹۹.]۳ - ۱ - ۲ - غرب و واژه خلیج فارس واژه دریای پارس، اولین بار توسط یونانیان به کار رفت. این امرمرهون پیشگامی آنان‏در مطالعه علمی جغرافیای جهان است. آن‏ها دریاهای جهان را به چهار دریا تقسیم کردند که‏در آن خلیج فارس بعد از خلیج روم، دریای خزر و خلیج عربی قرار داشت. جغرافی‏دانان‏مشهور یونانی همانند طالس ملطی[. ۱.ThalesOfMelitus. ]، آناکسی ماند[.۲.AnaxiMender ]، هکاتوس[.۳.Hecataus ]، و به ویژه استراب[.۴.Strabo ]، که‏..[ . جمال عبدالناصر از ۱۳۳۳ / ۱۹۵۴ به مدت ۱۶ سال رئیس جمهور مصر بود.]صفحۀ ۳۵مقارن با حضرت مسیح می‏زیست و به پدر جغرافی معروف است، بر این تقسیم‏بندی‏باقی ماندند[ . کشورها و مرزها در منطقه ژئو پلیتیک خلیج فارس، پیروز مجتهدزاده، ترجمه حمیدرضا ملک‏محمدی نوری، ص ۲۱.] در آثار جغرافی‏دانان و تاریخ نویسان بعدی یونانی و رومی نیز کاربرد واژهء خلیج فارس‏به چشم می‏خورد. مثلاً روفوس[. ۱.Rufus. ] مورخ رومی قرن اوّل میلادی در کتاب «تاریخ تحقیقات‏جامع اسکندر»، خلیج مزبور را به نام «آکواروم پرسیکو[. ۲.AquarumPersico. ] به معنی آبگیر پارس به کار برده‏است. آریانوس[. ۳.Arrianus. ] مورخ یونانی قرن دوّم میلادی نیز در کتاب «تاریخ سفرهای جنگی‏اسکندر»، از واژهء «پرسیکون کا ای تاس[. ۴.PersikonKaiTas. ] به معنای خلیج فارس استفاده کرده است. یونانی‏دیگر به نام بطلمیوس[. ۵.Btolemaeus. ] در کتاب جغرافیایی خود از «پرسیکوس سینوس[.۶.SinusPersicus ] به معنی خلیج‏.فارس سخن گفته است[ . مجموعهء مقالات سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ص ۱۲.] اصطلاح پرسیکوس سینوس یا سینوس پرسیکوس که بطلمیوس به عنوان معادل لاتینی‏خلیج فارس به کار برد، بعدها به زبان‏های زنده جهان چون فرانسوی (euqisrePefloG) ،انگلیسی (fluGnaisreP) ، آلمانی (floGrehcsisreP) ، ایتالیایی (ocisrePefloG) ، روسی‏ (vilaziK sdisreP) و ژاپنی (naWahsureP) ترجمه شد که در همهء آن‏ها، از این دریا به نام‏خلیج فارس یاد شده است. همچنین «در کتاب‏های جغرافیایی لاتین، خلیج فارس را ماره‏پرسیکوم[. ۷.MarePersicum. ]... یعنی دریای پارس... نوشته‏اند.» جان رتلمیو در کتاب «ماجراهای اکتشافات آسیا»در ۱۳۲۷ / ۱۹۴۸ و فلیپ حتّی‏ََ در کتاب «تاریخ عرب» در ۱۳۴۶ / ۱۹۶صفحۀ ۳۶به ترتیب از بحر فارس و خلیج فارس استفاده کرده‏اند. روزنامهء تایمز لندن در ۱۳۴۷ /۱۹۶۸ بر خلاف سال ۱۳۴۱ / ۱۹۶۲ از نویسندگان عرب خواست که از تلاش برای‏تغییر نام خلیج‏فارس خودداری کنند[ . محاکمه خلیج فارس نویسان، احمد مدنی، ص ۲۴. لغت نامهء دهخدا، ج ۲۱، ص ۷۰۹؛ کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس، پیروز مجتهدزاده، ترجمه حمیدرضا ملک‏محمدی‏نوری، ص ۱۹ و ۲۷.]۴ - ۱ - ۲ - استعمال واژهء خلیج فارس در قراردادها در ۸۸۵ / ۱۵۰۶ جزیرهء هرم[ . جزیرهء هرمز در ۱۸ کیلومتری بندر عباس قرار دارد و دارای ۹ کیلومتر طول و ۸ کیلومتر عرض است.] برای اوّلین بار به اشغال یک دولت غربی یعنی‏پرتغال در آمد. از آن پس، خلیج فارس تحت سلطه و نفوذ استعمارگران باقی ماند. با این‏وصف، در هیچ‏یک از قراردادهای منعقده بین ایران، شیوخ عرب و کشورهای خارجی ازنام خلیج عربی استفاده نشده است. به عنوان مثال، طی سال‏های ۸۸۴ تا ۹۳۹ / ۱۵۰۷تا ۱۵۶۰ در کلیهء موافقت‏نامه‏های ایران با دولت‏های غربی نام خلیج فارس به کار رفته‏است[ . فصل‏نامه سیاست خارجی (خرداد ۶۸) ص ۹۹.] علاوه بر آن، در سال ۱۱۹۲ / ۱۸۲۰ اوّلین موافقت نامهء چند جانبه و مهم بین یازده‏نفر از شیوخ و رؤسای قبایل عربِ سواحل جنوبی خلیج فارس با ژنرال کایر انگلیسی[ . وی نمایندهء دولت انگلیس در منطقهء خلیج فارس بود.]به امضاء رسید. در متن این قرارداد که با عنوان «قرارداد کلی با قبایل عرب در خلیج‏فارس» آغاز شده، بارها نام خلیج فارس تکرار شده است. بعد از این قرارداد، در متن‏کلیه موافقت نامه‏های میان اعراب و انگلستان، واژهء عربی «الخلیج الفارسی» و واژهء لاتین‏« flunaisreP » دیده می‏شود[ . فصل‏نامه سیاست خارجی (خرداد ۱۳۶۸) ص ۱۰۰.] نامهء امیر کویت به نمایندهء دولت انگلیس در ۱۳۴۰ / ۱۹۶۱ نمونهء دیگر از کاربرد واژهءخلیج فارس در اسناد رسمی و حقوقی است. عبداللََّه السالم الصباح امیر وقت کویت این‏نامه را با جمله جناب نماینده سیاسی ملکه انگلستان مقیم در خلیج فارس آغاز می‏کندصفحۀ ۳۷۵ - ۱ - ۲ - برخورد سازمان ملل متحد با واژهء خلیج فارس رویهء عمومی سازمان ملل متحد، به کارگیری نام خلیج فارس در مکاتبات و اسنادمربوط به این سازمان است. امّا هرگاه سازمان ملل متحد از این رویهء عمومی، عدول کرده‏و از نامی مجعول و ناقص به جای خلیج فارس بهره گرفته، با تذکرات و اعتراضات ایران‏روبرو شده است. دو نمونه ذیل از این موارد است[ . همان، ص ۱۰۱.] ۱ - دبیرخانهء سازمان ملل متحد در پاسخ به یادداشت ۲۳ فوریه ۱۹۷۱ / ۴ اسفند۱۳۵۰ ایران، نوشت: ... عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد بر این است که در اسناد و نقشه‏های جغرافیایی‏منطقه آبی ایران از سمت شمال و شرق و تعدادی از کشورهای عربی از سمت جنوب و غرب‏به نام خلیج فارس نامیده شود... و این عملِ دبیرخانهء سازمان ملل متحد موافق و مطابق با یک‏عرف قدیمی انتشار اطلس‏ها و فرهنگ‏های جغرافیایی می‏باشد... [ . همان.] ۲ - هم‏چنین، در پاسخ ۱۰ اوت ۱۹۸۴ / ۱۹ مرداد ۱۳۶۳ دبیرخانهء سازمان ملل متحدبه مکاتبات دولت جمهوری اسلامی ایران، آمده است: دبیرخانه مایل به تکرار و تأیید این موضوع است که رویهء متعارف این بوده که در اسناد وانتشارات دبیرخانه از اصطلاح خلیج فارس استفاده شود؛ به این ترتیب، دبیرخانه این کاربردرا که از دیر باز معمول بوده رعایت کرده است، و چون لازم است که در اسناد سازمان ملل دراشاره به موضوعات جغرافیایی نوعی هماهنگی و یکنواختی وجود داشته باشد، لذا دبیرخانه‏معتقد بوده است که باید اصطلاح خلیج فارس در اسناد، نقشه‏ها و... که توسط این دبیرخانه‏و با مسئولیت آن تهیه می‏شود، به‏کار رود... [ . همان.]صفحۀ ۳۸بنابراین به کارگیری واژه‏های دریای پارس و خلیج فارس[ . به‏کارگیری واژهء خلیج فارس از قرن ششم هجری به بعد رایج‏تر شد ] در موافقت‏نامه‏های مستندو مدارک رسمی، نشان از نام اصلی این دریا دارد و از سوی دیگر به کارگیری واژهء خلیج‏عربی بیشتر جنبهء سیاسی داشته است؛ زیرا اولاً، کتب جغرافیایی معتبر یونان باستان،ایران قدیم و جدید، دنیای غرب و عرب، مملو از واژهء خلیج فارس است و همین منابع،نام خلیج عربی را برای دریای سرخ به کار برده‏اند. ثانیاً، اوّلین به کار گیرندگان نام مجعول‏خلیج عربی در دنیای غرب، «سر چارلز بلگریو[ . وی از ۱۲۹۵ تا ۱۳۲۶ / ۱۹۱۶ تا ۱۹۴۷ کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بود ] سیاستمدار و کارگزار انگلیس در خلیج‏فارس، و در دنیای عرب رهبران عراق و مصر بوده‏اند که همواره با طرح مسائل جنجالی‏سعی در تصاحب جایگاه رهبری جهان عرب داشته‏اند[ . خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص ۱۰؛ گزیدهء اسناد خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی، ج ۱، ص ۲۱ ]۱ - ۲ - ۲ - اهمیت اقتصادی خلیج فارس اهمیت اقتصادی خلیج فارس به برخورداری آن از منابع غنی نفت، گاز و دیگر منابع‏معدنی و غذایی برمی‏گردد که به شرح آن‏ها می‏پردازیم: الف - نفت و گاز: با توجه به نیاز روز افزون غرب به نفت، فراوانی، سهولت بهره‏برداری،هزینهء پایین تولید، کیفیت بالای نفت خلیج فارس، فقدان انرژی جایگزین برای نفت واستخراج مواد اوّلیهء فراوان از آن، بر ارزش اقتصادی این ماده افزوده است[ . خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص ۱۱۲ ][ . وی از ۱۲۹۵ تا ۱۳۲۶ / ۱۹۱۶ تا ۱۹۴۷ کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بود ]صفحۀ ۳۹منطقهء خلیج فارس با دارا بودن بالغ بر ۶۰۰ میلیارد بشکه ذخیرهء نفت و ۷/۳۰ تریلیون‏مترمکعب گاز طبیعی به ترتیب حدود ۶۰٪ و ۵/۲۸٪ از کل ذخایر نفت و گاز جهان را به‏خود اختصاص داده است. از این‏رو، بررسی جداگانهء ذخیرهء نفت و گاز کشورهای حاشیهءخلیج فارس، درک درستی از توانایی اقتصادی کشورهای منطقه را به دست می‏دهد[ . همان.] عربستان سعودی با ذخیرهء ۱۶۹ میلیارد بشکه نفت، به تنهایی ۱۴ ذخایر شناخته شده‏نفت جهان را دارد. این کشور، یکی از بزرگ‏ترین صادر کنندگان نفت جهان است، و به‏همین جهت، ثروتمندترین کشور منطقه به شمار می‏رود. بیشتر منابع نفتی و تأسیسات‏پالایش و صادرات عربستان سعودی در سواحل خلیج فارس قرار دارد. ذخایر گاز طبیعی‏سعودی‏ها تا ۱۳۶۶ / ۱۹۸۷ بالغ بر ۷/۴۱۳۵ میلیارد مترمکعب بود که ۷/۳٪ ذخایرجهانی را تشکیل می‏دهد[ . سیاست انرژی کشورهای عربی خلیج فارس، توماس سی. بارگر، ترجمهء بیژن اسدی، ص ۱۹؛ روزنامهء جمهوری اسلامی (۲۱ فروردین ۱۳۶۵) ص ۸.] ذخیرهء نفت عراق، به حدود ۱۰۰ میلیارد بشکه و ذخیرهء گاز آن به یک تریلیون مترمکعب می‏رسد. عراق در حمل و نقل نفت و صادرات آن، با مشکل جدی مواجه است. به‏همین جهت، در ایجاد و تأسیس خطوط انتقال و صادرات نفت، از طریق خاک کشورهای‏عربستان سعودی، ترکیه، سوریه و اردن تلاش‏های زیادی کرده است. بیشتر حوزه‏های‏نفتی عراق، در شمال و جنوب آن کشور قرار دارد که همواره در معرض تهدید معارضین‏کرد، نیروهای دولتی ترکیه، شیعیان جنوب، آمریکا و متحدان آن است[ . تاریخ سیاسی و اقتصادی عراق، علی بیگدلی، ص ۱۲۶ - ۱۳۱.] امارات متحده عربی، دارای بیش از ۹۸ میلیارد بشکه ذخیره نفت و بالغ بر ۵ تریلیون‏متر مکعب گاز است. بیشترین تولید این کشور، از طریق امیرنشین ابوظبی است و به همین‏دلیل، سیاست نفتی این کشور، توسط ابوظبی تعیین می‏شود. پروژهء عظیم پالایشگاه نفت‏و کارخانهء تولید گاز مایع نیز، در ابوظبی به مرحلهء اجرا گذاشته شده است[ . خلیج فارس و مسائل آن، همایون الهی، ص ۱۸۴ - ۱۹۰.]صفحۀ ۴۰ذخایر نفتی کویت، در حدود ۹۴ میلیارد بشکه و ذخایر گاز این کشور، بیش از یک‏تریلیون مترمکعب است. کویت در صورتی که تولید روزانهء خود را در حدود یک میلیون‏بشکه حفظ کند، تا ۲۵۰ سال آینده، نفت خواهد داشت. قطر به ترتیب از ذخیرهء نفت و گاز ۵/۴ میلیارد بشکه و چهار تریلیون متر مکعب برخورداراست، البته این کشور هنوز از منابع گازی خود بهره‏برداری نکرده است. هم‏چنین، کشورعمان، حدود چهار میلیارد بشکه نفت و ۲۶۹ میلیارد متر مکعب گاز دارد. سهم دولت این‏کشور از شرکت توسعهء نفت عمان که استخراج قریب ۹۶٪ نفت خام را بر عهده دارد،۶۰٪ است. امّا بحرین که از حدود ۱۴۱ میلیون بشکه ذخیره نفتی و ۱۹۵ میلیارد متر مکعب‏گاز بهره‏مند است، کمترین وابستگی را در بین کشورهای حاشیهء خلیج فارس به درآمدهای‏نفتی دارد. علاوه بر آن، این کشور بیشترین صادرات نفتی خود را به صورت فراورده‏های‏نفتی صادر می‏کند نه به صورت نفت خام[ . همان، ص ۲۱۰ - ۲۱۷. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگهء هرمز، محمدرضا حافظنیا، ص ۲۵۴ - ۲۵۶.] ب - منابع معدنی: خلیج فارس و کشورهای حاشیهء آن، از نظر منابع معدنی نیز غنی‏هستند. منابع معدنی این منطقه عبارتند از: ۱ - آهن: این منبع مهم اقتصادی، در کشورهای عراق، عربستان سعودی، و به ویژه‏در ایران دیده می‏شود. به علاوه، آهن در بیشتر جزایر خلیج فارس، مانند لارک، فارور،هنگام و هرمز وجود دارد. بر اساس بعضی از گزارش‏های کارشناسی، جزیرهء فارور به‏تنهایی دارای ۵۰۰ هزار تن ذخیرهء سنگ آهن است[ . مجموعهء مقالات دوّمین سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ص ۲۱۹.] ۲ - گوگرد: بندر بُسْتانه با ذخیرهء تخمینی ۲۰۰ هزار تن، مهم‏ترین معدن گوگرد خلیج‏فارس است. هم‏چنین، بنادر چارک، جاسک، لنگه و جزایر لارک، کیش و هرمز دارای‏گوگرد فراوان هستند. صفحۀ ۴۱۳ - مس: این ماده اقتصادی ارزشمند، به میزان زیادی در اعماق خلیج فارس و درسواحل برخی از کشورها و جزایر و نیز، در کشورهای عمان، عربستان سعودی، عراق،امارات متحده عربی و به خصوص در کشور ایران (معدن سرچشمهء کرمان) وجود دارد[ . خلیج فارس، احمد اقتداری، ص ۲۳۲.] ۴ - خاک سرخ: مصارف صنعتی خاک سرخ، در صنعت رنگ‏سازی زیاد است. جزایرهنگام، سیری، ابوموسی و هرمز دارای خاک سرخ هستند. همچنین، خاک سرخ از صادرات‏مهم بندر طاهری (سیراف) است[ . نشریهء بندر و دریا، شماره ۲۴، ص ۳۱.] ۵ - نمک: بیشتر معادن نمک، در کشورهای عراق، عربستان سعودی، و در بنادر وجزایر چارک، بُسْتانه، جاسک، چاه‏بهار، بندر عباس، قشم، لارک، هنگام و به خصوص درجزیرهء هرمز قرار دارد. نمک این مناطق، از مزیت‏هایی چون شفافیت، ارزانی و نزدیکی‏به مراکز حمل و نقل برخوردارند[ ۳ . گیتاشناسی کشورها، محمود محجوب و فرامرز یاوری، ص ۲۰۵.] افزون بر آن، منطقه خلیج فارس از معادن سرب،کرومیت، ذغال سنگ، سیلیس، طلا، نقره، منگنز، قلع، پوکه معدنی، خاک نسوز، گچ،فسفات، کلر، زاج، و از مروارید و... بهره‏مند است[ . همان.] ج - منابع غذایی: منطقه خلیج فارس دارای منابع غذایی فراوان است که برخی از آن‏هاعبارتند از: ۱ - ماهی: خلیج فارس، انواع ماهی‏ها را در خود دارد. ولی ماهی شوریده، ماهی لذیذحلوای سیاه، شیرماهی که به صورت خشک شده صادر می‏شود، ماهی بمبک و میگو که‏سرشار از پروتئین و فسفر است، از اهمیت بیشتری برخوردارند[ . مجموعهء مقالات دوّمین سمینار بررسی مسائل خلیج فارس،دفتر مطالعات سیاسی و بین‏المللی،ص‏۲۱۹.] ۲ - صدف: صدف‏ها به دو گونهء خوراکی و مروارید تقسیم می‏شوند. صدف خوراکی‏دارای گوشتی لذیذ است، از این رو، اروپائیان خیلی آن را دوست دارند. این نوع صدف،عمدتاً در ساحل صدف (بندر لنگه) یافت می‏شود[ . همان؛ فرهنگ فارسی عمید، حسن عمید، ج ۲، ص ۱۳۵۶.]صفحۀ ۴۲۳ - خرما: خرما که دارای ارزش غذایی زیادی است، از مهم‏ترین اقلام صادراتی عراق‏به شمار می‏رود. علاوه بر آن، سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس، در زمینهء کشت و تولیدخرما، فعالیت قابل توجهی دارند. به عنوان مثال، ۲۳ زمین‏های کشاورزی بحرین به کشت‏خرما اختصاص دارد[ . همان.]۲ - ۲ - ۲ - اهمیت سیاسی خلیج فارس مسائل سیاسی، به اموری گفته می‏شوند که موجب کاهش و یا افزایش قدرت کشورهامی‏شوند. بر این اساس، عناصر بسیاری را می‏توان در منطقه خلیج فارس مشاهده کرد که‏به‏گونه‏ای در ارتقأ و تنزل قدرت کشورهای منطقه و خارج از آن اثر می‏گذارد. به عنوان مثال‏می‏توان به موارد زیر اشاره کرد: الف - بنیادگرایی: به اعتقاد بسیاری از کشورها، ایران از ۱۳۵۷ / ۱۹۷۸ با تأکید برانقلاب اسلامی، ارزش‏های انقلابی و مخالفت با سلطه‏گری دولت‏های مستکبر، و عراق‏پس از امضای قرارداد کمپ دیدید (۱۳۵۷ / ۱۹۹۷) و کاهش وجهه مصر به عنوان مدعی‏رهبری جهان عرب، به ترتیب داعیه رهبری جهان اسلام و جهان عرب را دارند. بنابراین،رها کردن آن‏ها، موجب بسط و گسترش عقاید آنان در حوزهء خلیج فارس خواهد شد. به‏عبارت دیگر، گسترش ایده‏های آرمانی دو کشور ایران و عراق، با سیاست‏های منطقه‏ای‏فرانسوی‏ها، انگلیسی‏ها و آمریکایی‏ه[ . کشورهای قدرتمند جهان هم به نحوی دارای اندیشه‏های انترناسیونالیستی (فرا ملّی) هستند. در واقع،تلاش آنان در صحنهء سیاست جهانی برای پیاده کردن همین اندیشه‏هاست. به عنوان مثال، وارن کریستوفر وزیر امور خارجه اسبق آمریکا می‏گوید: «مهم نیست مردم منطقه چه می‏خواهند... مهم این است که ماچه سر نوشتی را برای آنها تشخیص دهیم...» ر.ک: هفته‏نامه صبح (۱۸ مهر ۱۳۷۴) ص آخر ] که به نحو فزاینده‏ای در کشورهای منطقه و سیاست‏خارجی آنان نفوذ دارند، در تضاد و تعارض است. علاوه بر آن، افزایش قدرت ایران و عراق، موازنهء قدرت منطقه‏ای را به ضرر اسرائیل‏بر هم می‏زند. این در حالی است که اکثر کشورهای منطقه و خارج از آن، خواهان امنیت صفحۀ ۴۳موجودیّت اسرائیل هستند. «فرانسوا میتران»، رئیس جمهور اسبق فرانسه در ۲۳ شهریور۱۳۶۹ / ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۰ در این مورد گفته است: ایران در شدیدترین مرحله بنیادگرایی خود قرار داشت و اگر عراق از نظر نظامی شکست‏می‏خورد، نیروهای ایران در رابطه با دنیای عرب و اسرائیل در کجا متوقف می‏شدند؟ باری‏همین استدلال در مورد عراق صادق است[ . فرانسه و مجامع بین المللی در برابر بحران خلیج فارس، علی آهنی، ص ۶۴ .] ب - ساختار سیاسی منطقه: کشورهای فرا منطقه‏ای، به ویژه دولت‏هایی که به نحوی‏در منطقهء خلیج فارس برای خود منافعی قائل هستند، ساختار سیاسی خاصی را برای‏کشورهای حاشیه خلیج فارس می‏پسندند. حکومت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس‏نیز، به علت فقدان مشروعیت داخلی، ناگزیرند که بقا و حیات خود را با اتکای به قدرت‏های‏خارجی حفظ نمایند. حکومت عربستان سعودی، پادشاهی مطلقه است. بر اساس قانون‏اساسی آن کشور،شاه علاوه بر منصب پادشاهی، ریاست قوهء مجریه را در اختیار دارد. این کشور از یک‏مجلس ۴۵ نفره برخوردار است، که صرفاً جنبهء مشورتی دارد و اعضای آن از سوی‏پادشاه انتخاب می‏شوند. در عربستان، هیچ حزب سیاسی وجود ندارد. در کویت که مردم‏آن از رشد سیاسی و سطح علمی بهتری برخوردارند، ۵۰ نفر از اعضای مجلس ملّی این‏کشور، با رأی مردم انتخاب می‏شوند و مابقی نیز از میان وزرای دولت انتخاب می‏گردند.ریاست قوهء مجریه بر عهدهء نخست وزیر که ولیعهد نیز هست، می‏باشد. در این کشور نیز،هیچ حزب سیاسی فعالیت ندارد[ . عربستان سعودی، رقیه‏سادات عظیمی، ص ۹۲ - ۹۴.] در عُمان همه چیز در شخص سلطان خلاصه می‏شود، و این کشور از تفکیک قوا وقانون اساسی بی بهره است. در سال ۱۳۶۰ / ۱۹۸۱ مجلس این کشور تشکیل شد که‏دارای ۵۵ عضو است و همگی از طرف سلطان انتخاب می‏گردند. با این حال، تمام قوانینصفحۀ ۴۴این کشور طی حکمی از سوی سلطان ابلاغ می‏شود. امارات متحده عربی در همسایگی‏عمان هم از ساختار مشابه آن برخوردار است. این کشور به هفت امیر نشین تقسیم‏می‏شود که عالی‏ترین مرجع قدرتِ در آن، شورای عالی فدرال است. رئیس شورا که ازمیان اعضا، به مدت پنج سال برگزیده می‏گردد، امیر امارات متحده عربی خواهد بود، ومجلس مشورتی ۴۰ نفره، او را در اداره کشور یاری می‏دهد[ . عمان، عباس یگانه، ص ۶۵ - ۷۰.] سیستم حکومتی بحرین سلطنتی است، و امیر به عنوان حاکم مطلق، کشور را بدون‏مجلس قانون گذاری اداره می‏کند. تنها مجلسِ بحرین، در ۱۳۵۲ / ۱۹۷۳ تشکیل و در۱۳۵۴ / ۱۹۷۵ به فرمان امیر منحل شد. سعودی‏ها نفوذ فراوانی بر هیأت حاکمه بحرین‏دارند. هم‏چنین، این کشور رابطهء نزدیکی با آمریکا و انگلیس دارد. حکومت در قطرنیز همانند سایر کشورهای حاشیهء جنوبی خلیج فارس، پادشاهی موروثی است. در قطریک مجلس مشورتی وجود دارد که اعضای آن، انتصابی هستند و وزیران کابینهء دولت‏نیز در آن عضویت دارند. قطر بر اساس آیین وهابیت اداره می‏شود. از این رو، متأثر ازخط مشی‏های عربستان سعودی است. علاوه بر آن، رابطهء دوستانه‏ای با آمریکا و انگلیس‏دارد[ . بحرین، معصومه سیف افجه‏ای، ص ۱۴۴ - ۱۵۶؛ قطر، حسن علوی، ص ۶۶ - ۷۳.]۱ - ۳ - ۲ - ترتیبات امنیتی خلیج فارس ترتیبات امنیتی گوناگونی که طی‏دههء گذشته بر خلیج فارس حاکم و یا پیشنهاد شده‏است، نیز، اهمیّت نظامی خلیج فارس را هویدا می‏سازد. آمریکا پس از خروج انگلستان‏از شرق کانال سوئز و منطقه خلیج فارس (۱۳۵۰ / ۱۹۷۱)، سیاست بومی کردن یادکترین دوستونی نیکسون - کیسینج[ . دکترین دوستونی به معنای به خدمت گرفتن ایران به عنوان ستون نظامی و عربستان سعودی به عنوان‏ستون مالی برای تأمین امنیت خلیج فارس بود.] (ایران و عربستان سعودی) را در پیش گرفت. این‏استراتژی که از تجربهء تلخ رویارویی آمریکا با ویتنام ناشی می‏شد، تا ۱۳۵۸ / ۱۹۷۹ برمنطقه حاکم بود، و منافع آمریکایی‏ها را بدون حضور فیزیکی و صرف هزینه تأمین‏می‏کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی و حملهء نظامی‏شوروی به افغانستان، استراتژی نیروی‏واکنش سریع جایگزین سیاست دوستونی شد. نیروی واکنش سریع آمریکا شامل‏نیروهای زمینی، هوایی و تفنگ‏داران دریایی است که برای دخالت نظامی سریع درکشورهای خاورمیانه به ویژه ایران، تشکیل شده است. جزیره دیگو گارسیا در اقیانوس‏هند و پایگاه مُصیره در عمان، از پایگاه‏های نیروی واکنش سریع آمریکا به شمارمی‏روند[ . نیروهای واکنش سریع، شروود کوردییر، ترجمهء همایون الهی، ص ۵ - ۶ .] اقدام دیگری که برای پرکردن خلأ امنیتی در خلیج فارس، پس از انقلاب اسلامی انجام‏شد، تشکیل شورای همکاری خلیج فارس بود. گر چه زمینه‏های تشکیل این شورا به‏سال‏های قبل از وقوع انقلاب اسلامی بر می‏گردد، ولی انقلاب اسلامی از مهم‏ترین دلایل‏شکل‏گیری آن محسوب می‏شود. هم‏چنین، لزوم کمک به عراق در جنگ با ایران، مقابلهصفحۀ ۴۷با به خطر افتادن منابع منطقه‏ای قدرت‏های بزرگ، ضرورت حفظ امنیت خلیج فارس‏و سیاست جدید آمریکا مبنی بر حضور مستقیم، از دیگر دلایل شکل‏گیری شورای‏همکاری خلیج فارس بودند. البته شورا در دست‏یابی به اساسی‏ترین هدف خود، یعنی‏حفظ امنیت منطقه با تکیه بر توانایی‏های داخلی ناموفق بوده است. حملهء عراق به کویت‏در ۱۳۶۹ / ۱۹۹۰ و مداخلهء قدرت‏های خارجی برای باز پس‏گیری کویت، مصداق بارزی‏در این باره است[ . مبانی رفتاری شورای همکاری خلیج فارس در قبال جمهوری اسلامی ایران، بهمن نعیمی ارفع، ص ۷۷ و ۹۱.]۲ - ۳ - ۲ - تنگهء استراتژیک هرمز تنگهء هرمز اهمیت فراوان نظامی دارد. به اعتقاد یک کارشناس غربی، تسلط بر سه‏تنگهء استراتژیک هرمز، مالاکا وعدن، به تسلط بر دنیا می‏انجامد. به علاوه، تجارت نفت‏و وجود نیمی از ذخایر نفتی جهان در مناطق اطراف تنگهء هرمز، اهمیّت این تنگه را افزایش‏داده است. از این‏رو، شریان حیاتی کشورهای وارد و صادر کنندهء نفت خلیج فارس، تنگهءهرمز است. البته نباید سهم تنگهء هرمز در تجارت دریایی منطقه و تأثیر آن در اقتصاد تک‏محصولی کشورهای منطقه را نیز از یاد بُرد. توانایی جمهوری اسلامی ایران به عنوان‏کشوری که طولانی‏ترین ساحل دریایی را در اختیار دارد، در مسدود کردن تنگهء هرمز وجلوگیری از ترددهایی که معارض حاکمیت ملّی و تمامیت ارضی ایران است که برموقعیت و اهمیّت نظامی خلیج فارس می‏افزاید[ . تنگهء هرمز از دیدگاه حقوق بین‏الملل دریاها، مرتضی نجفی، ص ۴۲؛ فصل‏نامه سیاست خارجی، سال دوّم، شمارهء۱ (اسفند ۱۳۶۶) ص ۷۳.] تنگهء هرمز از نظر ژئواستراتژیکی[ . ژئو استراتژیکی یعنی تأثیر جغرافیا بر استراتژی.] هم حائز اهمیّت است؛ زیرا: ۱ - به دلیل عبور حجم زیادی از نیازهای نفتی غرب از آن، این تنگه به عنوان یک نقطه‏کنترل و اعمال فشار بر جهان غرب به شمار می‏رود، و مسدود شدن و قطع صدور نفت ازآن، بحران شدیدی را پدید می‏آورد. صفحۀ ۴۸۲ - تنگهء هرمز جایگاه ویژه‏ای در ایجاد اتحاد و پیوستگی نیروهای دریایی مستقر درخلیج فارس و اقیانوس هند بر عهده دارد، و نیز در مواقع اضطراری و بحرانی، کشورهای‏منطقه از این طریق قادرند نیازمندی‏های خود را به وسیلهء ناوگان دریایی تأمین نماید. ۳ - یکی از بهترین راه‏های تسلط بر شبه جزیرهء عربستان، عبور از تنگهء هرمز و تصرف‏شمال شرق این کشور است. هم‏چنین، اشغال مناطق شمالی این تنگه چون بندر عباس،نزدیک‏ترین راه نفوذ به داخل ایران را در دسترس متجاوزان قرار می‏دهد[ . خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگهء هرمز، محمدرضا حافظنیا، ص ۴۵۰.]۳ - ۳ - ۲ - تسلیحات و جزایر استراتژیک صادرات فراوان تسلیحات کشورهای قدرتمند به دولت‏های خلیج فارس، نشان دیگری‏از اهمیت نظامی منطقه است. کشورهای قدرتمند با ایجاد بحران‏های ساختگی، ترساندن‏کشورها از دشمنان واهی، با به راه انداختن جنگ‏های واقعی، به ناامنی در منطقه دامن‏می‏زنند و فضای مناسب برای فروش تسلیحات خود را ایجاد می‏کنند. کشورهای آمریکا،انگلیس، فرانسه، روسیه و چین (اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد)،بزرگ‏ترین صادر کنندهء تسلیحات به کشورهای حوزهء خلیج‏فارس‏اند. هدف این کشورها،سود سرشار و سلطه بر کشورهای منطقه است. به عنوان مثال، عربستان سعودی در۱۳۶۰ / ۱۹۸۱ از نظر بودجه و خریدهای نظامی، در مقام ششم جهان قرار داشت. دراین سال، سعودی‏ها ۴ فروند آواکس، ۲۰۵ جنگنده، سه اسکادران اف ۱۵ در اختیارداشتند[ . روزنامه کیهان (۲۸ شهریور ۱۳۶۳) ص ۲۰ و (۸ خرداد ۱۳۶۵) ص ۱۶.] خلیج فارس دارای جزایر متعددی است که آن‏ها نیز به اهمیت نظامی این دریا افزوده‏اند.در بخش جنوبی تنگه هرمز و در انتهای شبه جزیره رئوس الجبال، جزایر مسندم، سلامه،بناق‏ها، قوئین کوچک و بزرگ و ام الفیارین وجود دارند که اغلب صخره‏ای، سنگی، دارای‏شیب تند، غیر قابل زیست و فاقد امکانات بندر گاهی هستند. این جزایر که از نظر نظامی‏حائز اهمیت‏اند، در حاکمیت عمان قرار دارند و وسیله‏ای برای کنترل و نظارت بر ترددصفحۀ ۴۹کشتی‏ها در تنگه هرمز می‏باشند. در بخش مرکزی و شمالی تنگه نیز، جزایر ایرانی هرمز،لارک، قشم، هنگام، تنب کوچک و بزرگ و ابو موسی قرار دارند که اهمیت آن‏ها به کنترل‏تنگه هرمز، دفاع از کرانهء جنوبی ایران، به ویژه محور استراتژیک بندر عباس، سیرجان وتنگه هرمز برمی‏گردد. جزیره قشم وسیع‏ترین و پرجمعیت‏ترین جزیره خلیج فارس و ۵/۲برابر خاک بحرین وسعت دارد. این جزیره با برخورداری از آب شیرین و موقعیت ویژه‏در هدایت عملیات نظامی و کنترل کشتی‏ها، دارای اهمیت زیادی می‏باشد[ . کشورها و مرزها در منطقه استراتژیک خلیج فارس، پیروز مجتهدزاده، ترجمهء حمیدرضا ملک‏محمدی نوری، ص ۹۰ - ۸۷ .]۱ - ۵ - ۲ - نقش بی‏همتای ایران ایران نقش بی همتایی در منطقه خلیج فارس دارد که هیچ کشور منطقه را یاری هماوردی‏با آن نیست. نقش ویژه منطقه‏ای ایران به امکاناتی است که در اختیار دارد. از جمله: ۱ - افزایش شبکه جاده‏ای و راه آهن، و توسعهء حمل و نقل در ایران پس از انقلاب‏اسلامی، جای هیچ تردیدی دربارهء توانایی ایران برای ترانزیت کالا و اتصال آسان کشورهای‏دو حوزه مهم دریای خزر و خلیج فارس را باقی نگذاشته است. به عنوان مثال، احداث وراه‏اندازی راه‏آهن بندر عباس - بافق و مشهد - سرخس و تجن، خدمات ترابری وسیعی رادر اختیار کشورهای آسیای مرکزی گذاشته است. ۲ - دوست و دشمن اذعان دارند که ایران کوتاه‏ترین و اقتصادی‏ترین راه برای صدورنفت و گاز کشورهای آسیای مرکزی به بازارهای جهانی است. به همین جهت، جمهوری‏آذربایجان که تحت فشار دولت آمریکا، ۵ درصد سهم واگذاری به ایران در کنسرسیومصفحۀ ۵۴۲ - ۵ - ۲ - نظام امنیتی در خلیج فارس تأسیس یک اتحادیه منطقه‏ای امنیتی با شرکت ایران و کشورهای اطراف آن، یک ایدهصفحۀ ۵۵جدید نیست و دست کم سابقهء آن به پیمان سعدآباد می‏رسد. این پیمان که برای مقابله باکمونیسم و حراست از امنیت کشورهای ایران، افغانستان و ترکیه منعقد شد و سپس به‏پیمان بغداد و سنتو تغییر نام داد، تحت هدایت و نظارت آشکار و پنهان انگلیس و سپس‏آمریکا قرار داشت. البته از ۱۳۵۰ / ۱۹۷۱ به بعد فکر تأسیس یک اتحادیه نظامی برای‏پر کردن خلأ امنیتی ناشی از خروج انگلیس از خلیج فارس جدی‏تر شد، و با پیروزی‏انقلاب اسلامی، تجاوز شوروی به افغانستان و آغاز جنگ تحمیلی، تشکیل شورای‏همکاری خلیج فارس به ثمر نشست. ناتوانی شورای همکاری خلیج فارس در تأمین امنیت منطقه که اوج آن در بحران کویت‏آشکار شد، ایده تشکیل یک نظام امنیتی جدید را شدت بخشید. در این باره پیشنهادات‏زیر مطرح شده است. ۱ - تقویت شورای همکاری خلیج‏فارس، معروف به نظام امنیتی ۶ کشور فعلی شورا؛ ۲ - شورای همکاری خلیج فارس +ایران، معروف به نظام امنیتی ۱ +۶ ؛ ۳ - شورای همکاری خلیج فارس +عراق، معروف به نظام امنیتی ۱ +۶ ؛ ۴ - شورای همکاری خلیج فارس +سوریه و مصر، معروف به نظام امنیتی ۲ +۶ ؛ ۵ - شورای همکاری خلیج فارس +ایران و عراق، معروف به نظام امنیتی ۲ +۶ ؛ ۶ - هشت کشور حاشیه خلیج فارس +مصر و سوریه، معروف به نظام امنیتی ۲ +۸ ؛ ۷ - امضای پیمان‏های امنیتی و حُسن همجواری دو یا چند جانبه به جای اتحادیه منطقه‏ای‏و فرا منطقه‏ای[ . همان.] پیشنهاد ۲ +۶ (شورای همکاری خلیج فارس +سوریه و مصر) به دلیل‏حمایت آمریکا از آن جدی‏تر از سایر پیشنهادات، مطرح شد. در این طرح، ایران و عراق‏به دلیل آن‏که منبع ناامنی در خلیج فارس معرفی شده بودند، کنار گذاشته شدند، و اعراب‏خلیج فارس در صدد بودند پای مصری‏ها و سوری‏ها را به منطقه بکشانند. این طرح ازجهات گوناگون زیر ناقص و نارسا بود[ . همان.]صفحۀ ۵۶۱ - در طول تاریخ، ایران هیچ‏گاه امنیت کشورهای عرب منطقه را مورد تهدید قرارنداده است. بلکه اعراب برای ایران منبع ناامنی بوده‏اند. در سدهء اخیر، و پس از حل مسأله‏بحرین، هیچ‏گاه ادعای ارضی از سوی ایران نسبت به همسایگانش مطرح نشده است.شعار صدور انقلاب اسلامی نیز متضمن ادعاهای ارضی و تهدید نظامی نیست، بلکه به‏معنای فراخوانی مسلمانان به یکپارچگی است[ . همان.] ۲ - عراق پس از شکست سنگین از ایران و ائتلاف ضد عراق، در صورتی می‏تواندمنبع خطر باشد که به وضعیت و توان نظامی قبل از آغاز بحران کویت دست پیدا نکند،امری که تا آینده مبهمی امکان تحقق ندارد. ۳ - نظام امنیتی ۲ +۶ برآمده از نیاز استراتژیک منطقه نیست، بلکه تلاش برای انحراف‏و دور کردن اعراب به ویژه دو کشور قدرتمند مصر و سوریه از اسرائیل به شمار می‏رود.به علاوه، مصر و سوریه دو قدرت منطقه‏ای بیگانه در منطقه خلیج فارس‏اند، و حتی ازمصرف کنندگان عمده نفت و گاز شمرده نمی‏شوند. ۴ - حضور مصر و سوریه در یک اتحادیه امنیتی در خلیج فارس، رقابت‏های بین آن دوکشور و عربستان سعودی و عراق را تشدید و وحدت عربی و پان عربیسم را تضعیف‏می‏کند، و عملاً بر توانایی نظامی چنین اتحادیه‏ای برای برقراری صلح و آرامش منطقه‏ای‏لطمه می‏زند. ۵ - در دراز مدت، عربستان سعودی، حضور دو کشور سوریه و مصر را در شبه جزیره‏عربستان و اطراف آن یعنی در منطقه نفوذ خود تحمل نمی‏کند؛ زیرا امنیت و یا فقدان‏امنیتِ کشورهای کوچک خلیج فارس با امنیت عربستان سعودی ارتباط دارد و طبیعی‏است. سقوط هر یک از آن‏ها خطر جدی علیه امنیت عربستان خواهد بود. دور نگاه داشتن ایران از نظام امنیتی منطقه‏ای، به دور از منطق، و منافع حیاتی کشورهای‏منطقه است. زیرا اوّلاً، ایران بر امنیت صدور نفت و واردات کالا به منطقه که شیخ نشین‏هابه آن وابسته‏اند، تأثیر گذار است. ثانیاً، عدم مشارکت ایران در یک سیستم امنیت منطقه‏ای‏صفحۀ ۵۷۳ - ۵ - ۲ - واگرایی و همگرایی در خلیج فارس عوامل مختلفی کشورهای منطقه را از هم دور و یا به هم پیوند می‏دهد؛ البتّه عوامل‏سیاسی، نظامی، جغرافیایی و مذهبی که به واگرایی می‏انجامد، بیش از عواملی است که‏به همگرایی ختم می‏شود. از نظر فرهنگی، تمایزات فراوان به چشم می‏خورد. از جمله سه تمدن ایرانی، بین‏النهرینی‏و شبه جزیره‏ای در آن دیده می‏شود. مردم به زبان فارسی، ترکی، کردی و بلوچی در شمال‏خلیج فارس و عربی در جنوب آن تکلم می‏کنند. در ایران اغلب شیعیان و در سایر کشورها،اهل سنّت زندگی می‏کنند. بیشتر جمعیت منطقه شیعه‏اند و حدود یک سوّم از جمعیت‏۱۰۰ میلیونی آن سنی‏اند. اغلب فارسی‏ها و بخش قابل توجهی از غیر عرب‏ها شیعه و اکثرعرب‏ها سنی‏اند. شیعیان در ایران، عراق و بحرین اکثریت دارند، ولی تنها در ایران صاحب‏قدرت سیاسی‏اند. از لحاظ سیاسی نیز تفاوت آشکاری در بین کشورهای منطقه وجود دارد. در عراق‏جمهوری غیر دموکراتیک بعثی سوسیالیستی حاکم است که یک دیکتاتوری نظامی‏به شمار می‏آید. در ایران، جمهوری اسلامی متّکی بر آرای عمومی و بر پایه حاکمیّت‏ولی فقیه مستقر است. بقیه کشورها از یک نظام قبیله‏ای سلطنتی (عربستان سعودی) یاامیر نشینی موروثی برخوردارند. امارات متحده عربی به ظاهر از یک سیستم فدرالی‏پیروی می‏کند، ولی در واقع هیچ تفاوتی با امیر نشینان دیگر ندارد. حکومت در ایران وعمان از قدرت تاریخی و در عراق، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، قطصفحۀ ۵۸و بحرین جدید التأسیس و با عمر متوسط ۲۵ الی ۳۵ ساله‏اند. ایران هیچ‏گاه مستعمره‏نشده و از یک نظام چند حزبی برخوردار است. کشورهای منطقه به استثنای ایران، یامستعمره انگلیس و یا عامل آمریکا و شوروی سابق بوده‏اند. ایران از نظر نیروی نظامی در مقام اوّل و عراق و عربستان سعودی در مقام‏های بعدی‏و از جهت قدرت خرید تسلیحات، عربستان سعودی و سپس ایران و عراق قرار دارند. وضعیت نظامی ایران بهتر از عراقی‏ها و سعودی‏هاست، ولی دوستان و متحدین نظامی‏عربستان سعودی بیش از ایران و عراق‏اند. هزینهء دفاعی سه کشور عربستان سعودی،عراق و ایران در ۱۳۷۴ / ۱۹۹۵ به ترتیب ۳۱۰۰، ۲۷۰۰، ۲۵۰۰ میلیون دلار بود. البته‏ایران در بین کشورهای منطقه، میزان کمتری از تولید ناخالص ملّی را به امور دفاعی‏اختصاص داده است. به استثنای ایران، سایر کشورها در یک مسابقه تسلیحاتی گرفتارآمده‏اند، به‏گونه‏ای که در دههء ۱۳۷۰ / ۱۹۹۰ هزینه نظامی خلیج فارس بیش از هر نقطهءدیگر جهان بود. اختلافات ارضی از دیگر زمینه‏های واگرایی منطقه‏ای است. به نحوی که ایران با کویت‏بر سر مرز دریایی، با امارات متحده عربی بر سر مرز دریایی و جزایر ابوموسی و تنب‏کوچک و بزرگ اختلاف دارد، اگرچه بارها ایران، بر ایرانی بودن جزایر تأکید ورزیده‏است. عراق با کویت بر سر مرز دریایی، جزایر وربه، بوبیان، ام‏القصر و اساساً موجودیت‏کویت اختلاف ارضی دارد. عربستان سعودی با کویت دربارهء مرز دریایی، جزایر ام‏المرادم‏و کارو (قاروه) و با قطر بر سر مرز دریایی در خورالعویه و خلیج سلوا نزاع دارند. امارات‏متحده عربی با قطر بر سر مرزدریایی فلات قارّه و دربارهء منطقهء دیبا در کرانهء شرق مسندم‏و قطر و بحرین نیز بر سر مرز دریائی و جزیره حالول و با عمان بر سرمرز دریایی و جزایرحوار و نوار زباره و پایاب‏های جراده و دیبال، ادعای مرزی دارند. اگرچه کشورهای منطقه از اختلافات مرزی و نیز اختلافات بر سر برخی منافع منابع‏رنج می‏برند، ولی بهره‏گیری از برخی عوامل می‏تواند به کاهش تنش و ایجاد همگرایی‏بیشتر کمک کند. به عنوان مثال، مسأله امنیت یک مسأله جمعی است، به‏گونه‏ای که به‏خطر افتادن امنیت یک کشور، امنیت کشورهای دیگر را نیز به خطر می‏اندازد؛ درآمدهایصفحۀ ۵۹نفتی هم نقش اساسی در ادارهء کشورهای نفت خیز دارد و همکاری در این زمینه به سودهمه کشورها خواهد بود. کمبود آب و آلودگی دریایی، آینده حیات در خلیج فارس را تهدید می‏کند، امّا همکاری‏کشورهای این حوزه دریایی، می‏تواند به کاهش و یا حل این دو مشکل مدد رساند. البته‏آلودگی دریایی یک مسأله فرا منطقه‏ای نیز به شمار می‏رود، زیرا خریداران غربی نفت‏نیز در آلودگی دریا سهیم‏اند. بنابراین، کاهش و یا رفع آلودگی، کمک آنان را نیز می‏طلبد؛امّا از آن جا که این کشورها چندان علاقه‏ای برای حفظ اکو سیستم دریایی خلیج فارس‏ندارند، باید کشورهای منطقه همکاری دریایی نزدیک‏تری با همدیگر به عمل آورند. صفحۀ ۶۱

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.