حوزه مطالعات روابط بینالملل شناخت بازیگران و نوع تعامل آنها به درک واقع گرایانهتری نسبت به تحولات بینالمللی منجر میشود.
دنیا در طی سالهای 1939 تا 1945 عرصه رقابت چهار جنگ سالار عمده: هیتلر، استالین، روزولت و چرچیل بود.
هیتلر جاه طلبیهای خود را به بهانه تجاوز لهستان به مرزهای آلمان آغاز کرد
به دلیل کشمکشهای غرب با شوروی کمونیست لهستان تحت حمایت و پشتیبانی
انگلستان قرار اشت. با تهاجم آلمان به لهستان عملاً انگلستان نیز وارد جنگ
شد. به زودی انگلیسیها خط نازیسم را بزرگتر و جدیتر از کمونیسم ارزیابی
کردند و برای مقابله با آن در صدد نزدیک شدن و اتحاد با شوروی برآمدند.
نکته حایز اهمیت این است که لهستان قربانی این چرخش در سیاست خارجی
انگلستان شد. استالین لهستان را با موافقت چرچیل تحت اشغال خود در آورد.
این مسأله به روشنی نشان میدهد که چگونه در معاملة قدرت میان بازیگران
بزرگ بازیگران کوچک هزینه میشوند اگر چه چرچیل شخصاً به شوروی سفر کرد و
با استالین قرارداد همکاری در جنگ امضا کرد اما همواره نگران بازی دوئل
استالین و احتمال شکلگیری توافق پنهانی میان وی و هیتلر بود. از این رو
چرچیل تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای متقاعد کردن آمریکا برای ورود
به عرصه جنگ دراروپا به کارگیرد اما دولت روزولت تمایلی به مشارکت در جنگ
از خود نشان نمیداد.
در دوره جنگ دوم یکی از مشخصههای بازر انگلیسیها برخورداری از کارشناسان
سامانهها و سازوکارهای کارآمد در زمینه جاسوسی و کشف رمز بود. و به خاطر
همین ویژگی بود که چرچیل موفق شد روزولت را برای ورود به جنگ متقاعد نماید.
همواره برای انگلیسیها نزدیکی به واشنگتن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار
بوده است. اوج همکاری لندن واشنگتن در دهه 1980 در مناسبات مارگارت تاچر و
دونالد ریگان شکل گرفت. این روند بعد از پایان جنگ سرد نیز تداوم پیدا کرد.
در سال 1979 تاچر از حزب محافظه کار توانست به عنوان نخست وزیر انگلستان
انتخاب شود وی طی سالهای 1979 تا اواخر دهه 80 در مقام نخست وزیری قرار
داشت و پس از او جان بیجر از حزب محافظه کار تا سال 1997 این مقام را بر
عهده داشت.
در طول نزدیک به 19 سال حکومت محافظه کاران در رأس هرم قدرت میانی انگلستان
چهرههایی چون مایکل فوت و نیل کناک در رهبری حزب کارگر موفق به ایجاد
تغییرات مهمی در ساختار و برنامههای راهبردی این حزب چپ سنتی شدند. از
ابتدای دهه 90 جان اسمیت به عنوان رهبر حزب کارگر انتخاب شد و توانست یک
چهره کاملاً جدید و نوسازی شدهای از حزب کارگر ارائه نماید. پس از وی
لینتون بلر در سال 1994 به رهبری حزب کارگر و اپوزیسیون اصلی در برابر دولت
محافظه کار برگزیده شد. بلر در سال 1997 قدرت را از محافظهکاران به حزب
کارگر منتقل نمود. وی در چهار سال اول نخست وزیری توانست با حفظ محبوبیت
خود در زمینههای مختلف آموزشی، اجتماعی، اقتصادی، محبوبیت خود را حفظ کند.
با روی کارآمدن دولت بلر در اواخر دهة ،90 سیاست خارجی انگلستان سه مشخصه
بارز داشت: مداخله گرایی، نقش آفرینی به عنوان یک میانجی بین اروپا و
آمریکا و برقراری رابطه ویژه آمریکا، یکی از دغدغههای اساسی لندن در
دورهای از جنگ بود تلاش برای کاهش چشم اندازهای انزواگرایی رهبران آمریکا
بود. هدف انگلیسیها این بود که بتوانند بر روند تصمیمسازیهای کلان
آمریکا در حوزههای راهبردی تأثیر گذار باشند. این رویکرد در حوزه سیاست
خارجی، سیاست دفاعی و راهبرد امنیت ملی انگلستان در دوره گوردون براون و
دولت ائتلافی دیوید کامرون نیز مورد توجه قرار گرفته است.
در حال حاضر دو حزب حاکم انگلیس در حوزه سیاست خارجی تا حدودی دارای
رویکردهای متفاوتی هستند در حالیکه حزب محافظه کار عمدتاً اعتقادی به
پروژه اروپایی ندارد و خواهان نزدیکی هر چه بیشتر با ایالات متحده است در
مقابل حزب لیبرال – دموکرات از گرایشهای اروپا محور بیشتری برخوردار است.
نویسنده اشاره میدارد که در قیاس با دوره حکومت 18 ساله محافظه کاران حزب
کارگر روابط بهتری با اتحادیه اروپا داشته است. در این میان گوردون براون
بیش از همه به سیاست همگرایی با اتحادیه اروپا تمایل داشته است. با وجود
گرایش براون به اتحادیه اروپا و همگرایی هرچه بیشتر بریتانیا با آن وی نیز
مخالف ساختار کنونی اداری، اجرایی و اقتصادی این اتحادیه بوده و در پی
ایجاد تغییراتی در آن بود. مهمترین محورهای پیشنهادی براون برای ایجاد
تغییرات در اتحادیه اروپا که در سال 2005 به پارلمان اروپا ارائه شده
عبارتند از: .تغییر ساختاری؛ 2.تغییرات در تنظیمات و یکنواخت سازیهای
اقتصادی؛ 3.اصلاح سیاستهای تجاری؛ 5. تغییر در سیاستهای بودجه بندی
اتحادیه اروپا؛
در کتاب حاضر نویسنده تلاش دارد تا در قالب سه محور موضوعی عمده ابعاد،
ماهیت و جهتگیری سیاست خارجی سیاست دفاعی و راهبرد امنیت ملی انگلستان از
اواخر دهه 1990 تا زمان حاضر مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در بخش اول
نویسنده سیاست خارجی انگلستان را مورد بررسی قرار داده که شامل دورههای
تونی بلر، گوردون براون و دیوید کامرون میشود.
در بخش دوم سیاست انگلستان در قبال اتحادیه در دوره اول، دوم و سوم حکومت
تونی بلر مورد واکاوی قرار گرفته و پس از آن سیاست گوردون براون و سیاست
انگلستان در دوره جدید در قبال اتحادیه اروپا مورد بررسی قرار میگیرد.
در بخش سوم نویسنده به شناخت ماهیت و ابعاد سیاست دفاعی انگلستان پرداخته و
موضوعات سیاست مداخله گرایانه دولت انگلیس، تعامل با همپیمانان منطقهای و
بینالمللی و هزینههای دفاعی این کشور را مطرح و توضیح میدهد.
در بخش چهارم رویکردهای دفاعی انگلستان در حوزههای منطقهای و فرامنطقهای
و در بخش پنجم ابعاد راهبرد امنیت ملی انگلستان مورد بحث قرار گرفته است.
پایگاه وزارت اطلاعات