نویسنده : قادر توکلی کردلر
سرزمین قدیمی و تاریخی و دارای سابقه تمدنی درخشان که اکنون آذربایجان نامیده میشود . از چندین قرنهای قبل از میلاد مسکن اولیه اقوام ترک بوده است که در طول تاریخ شاهد درگیریهای میان امپراطوریهای جهان بوده است از جمله نبرد میان آشوریها ، ایرانیها ، مدیها و یونانیها بود و همچنین هونها و خزرها در قرن اول قبل از میلاد مسیج بوده است از قرن اول میلادی تا قرن هفتم جزئی از امپراطوری ایران بود در قرن هفتم میلادی سپاهیان عرب بر این منطقه مستولی گشته و سلطه اعراب برای مدت 300 سال ادامه داشت تا این که مجددا جزئی از قلمرو ایران گردید .(1)
با درگیری سپاهیان روسیه و ایران که به شکست ایرانیان منجر گردید در تاریخ 12 اکبر 1813 در ناحیه گلستان بین ایران و روسیه قرارداد صلح امضاء شد بر طبق این قرارداد خوانین نشین باکو ، دربند ، گنجه ، قاراباغ ، شکی ، شیروان و طالش و نیز گرجستان ، آبخاز یا داغستان به روسیه ضمیمه شد . و همچنین بار دیگر در جنگ بین سالهای 1828-1826 که با ایران و روسیه اتفاق افتاد برای ارمنیها و آذربایجانیها اهمیت زیادی داشت برای اینکه هم آذربایجان شمالی و هم ارمنستان به روسیه تزاری پیوست . و بار دیگر در سال 22 فوریه سال 1828 منجر به عقد قرارداد مابین ایران و روسیه در دوره فتحعلی شاه گردید که بخش دیگری از سرزمین ایران از جمله خانات ایروان و نخجوان به مالکیت مطلق دولت روسیه درآمد که این قرارداد به معاهده ترکمنچای معروف است .(2) سرزمین آذربایجان شمالی پس از پیروزی بلشویکها در روسیه در 1917 نیروهای انقلابی در 1918 دولت شورایی سوسیالیستی را بر پا کردند اما این دولت پس از چند ماه با ورود سربازان متفقین در جنگ جهانی اول ، عمدتاً انگلیسی ، سقوط کرد و آذربایجان مستقل تشکیل گردید . اما عمر دولت آذربایجان مستقل بیش از دو سال نبود و ارتش روسیه شوروی در 1922 مجددا آذربایجان را اشغال کرد .
در ژانویه 1990 یک سال قبل از فروپاشی رسمی اتحاد شوروی جبهه ملی آذربایجان قدرت را از اختیار حزب کمونیست محلی خارج ساخت و اعلام استقلال نمود . اعلام استقلال آذربایجان تا حدود زیادی نتیجه مداخله دولت شوروی در منازعه ای بود که از چندی قبل میان آذریها و اهالی مذکور قاراباغ در جریان بود . شوروی برای خاتمه دادن به این منازعات تصمیم گرفته بود که قاراباغ را راساً اداره کند . روز بعد از اعلام استقلال آذربایجان نیروهای ارتش شوروی وارد باکو شد و دولت کمونیستی آذربایجان به ریاست آیاز مطلب اوف مجددا قدرت را در دست گرفت . در اوت 1991 این دولت استقلال خود را از شوروی اعلام و در سپتامبر همان سال انتخابات عمومی در آذربایجان صورت گرفت که در آن مطلب اوف پیروزی قاطعی بدست آورد . اما به دنبال اتخاذ موضع طرفداری شوروی از سوی وی نشان ندادن قاطعیت لازم در جنگ با ارمنستان بر سر قاراباغ جنگی داخلی سراسر آذربایجان را در بر گرفت . و مطلب اوف ناگزیر از استعفا گردید . در انتخاباتی که در ژوئن سال بعد ، 1992 ، برگزار شد جبهه ملی آذربایجان به رهبری ابوالفضل ایلچی بیگ به پیروزی رسید . یکی از تعهدات آقای ایلچی بیگ به هنگام مبارزات انتخاباتش جداساختن آذربایجان از جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع و ایجاد روابط نزدیک با ترکیه بود . بر همین اساس در اکتبر 1992 ، مجلس آذربایجان عضویت این کشور را در « CIS [1]» رد کرد و بدین ترتیب آذربایجان از جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع خارج شد .
در تمام این مدت جنگ میان آذربایجان و ارمنستان بر سر قاراباغ ادامه داشت تا این که در زمستان 3-1992 با شکست نیروی آذربایجان از ارمنستان و ورود سربازان ارمنستان به قاراباغ و تسخیر تمام سرزمینهای آذربایجان واقع میان ارمنستان و قاراباغ در آوریل 1993 ، مجددا ناآرامیها سراسر آذربایجان را فرا گرفت . آقای ایلچی بیگ حالت فوق العاده اعلام نمود . با این وجود ناآرامی در مجلس و ارتش ادامه یافت . تا این که در ژوئن 1993 یک شورش نظامی علیه دولت جبهه ملی آقای ایلچی بیگ رخ داد . وی به منظور تسکین شورش ، آقای حیدر علی اف دبیرکل حزب کمونیست سابق آذربایجان را به عنوان رئیس مجلس عالی آذربایجان برگزید . متعاقبا دولت جبهه ملی آقای ایلچی بیگ از کار برکنار شد و آقای علی اف که حالا رئیس جمهور شده بود با سرهنگ گیسنف رهبر شورشیان به توافق رسید و روز 30ژوئن مجلس آذربایجان وی را به عنوان نخست وزیر برگزید . این تغییرات در حکومت نشان دهنده افزایش نفوذ روسیه و کاهش نفوذ ترکیه بود . در همین حال با ادامه یافتن جنگ میان آذربایجان و ارمنستان ، آذربایجان در ژوئیه از ارمنستان شکست خورد و ده درصد از قلمرو خاک آذربایجان به تسخیر نیروهای ارمنی درآمد . موسسه سیپری نیروهای آذری و ارامنه را در این جنگ داخلی 42600 سرباز آذربایجانی در مقابل 10000 سرباز قاراباغ و 20000 ارمنی مسلح ذکر کرده است و اعلام داشته است که تعداد کل تلفات این منازعات تا پایان سال 1993 در جبهه آذربایجان 10000 نفر بوده است که کمتر از 2000 نفر آن مربوط به سال 1993 میشود . میزان تلفات ارامنه در آمارهای « سیپری[2] » ذکر نشده است . البته با توجه به اینکه به خلاصهای از بحران آذربایجان در مقدمه اشاره گردید مفصلا در فصلهای بعدی به توضیح مناقشه و بحران آذربایجان پرداخته خواهد شد .(3)
جمهوری آذربایجان که تقریبا در 46 درجه طول جغرافیایی و 39 عرض جغرافیایی واقع شده است نسبت به دو جمهوری ارمنستان و گرجستان ، شرقیترین جمهوری است که منطقه حاشیه دامنههای جنوبی کوههای قفقاز را اشغال کرده است . (4)
این جمهوری با وسعت 87 هزار کیلومتر مربع و جمعیت حدود 5/7 میلیون نفر متشکل از 87% ترک آذری و 5/2% لزگی و کمتر از 1% طالش و کرد و 7% روش و 2% ارمنی و بقیه از سایر اقوام سراسر مرز شمال غربی ایران به طول بیشتر از هفتصد کیلومتر را پوشانده است . (5)
جمهوری آذربایجان در شرق منطقه قفقاز در کنار ساحل غربی دریای خزر واقع شده ، در جنوب با کشور ایران ، در غرب با ارمنستان و ترکیه ، در شمال غربی با گرجستان ودر شمال با جمهوری خودمختار داغستان واقع در روسیه فدراتیو هم مرز است . بخش اصلی سرزمین آذربایجان بین انتهای جنوب شرقی قفقاز علیا[3] ، انتهای جنوب شرقی قفقاز سفلی[4] و کوههای طالش قرار دارد . تنها 10% سرزمین این کشور پوشیده از جنگل است و بخش وسیعی از این جمهوری زمینهای پست اطراف دو رودخانه کورا که از شمال غربی دریای خزر جریان دارد و شعبه آن رود ارس که در امتداد مرز با ایران واقع شده را شامل میشود . این جمهوری با مساحتی حدود 33400 مایل مربع از کشور سری لانکا بزرگتر هم اندازه کشور پرتغال است . آذربایجان شامل جمهوری خودمختار نخجوان که توسط سرزمین ارمنستان از آن کشور جدا میشود و همچنین منطقه خودمختار ناقورنو قاراباغ است .(6)
جمهوری آذربایجان کشور محصوری است که به رغم دارا بودن خط ساحلی در دریای خزر ، از دسترسی به دریای آزاد محروم است . بهترین راه ترانزیت این جمهوری به اقیانوس از طریق کشور ایران میسر میباشد . در این رابطه آذربایجان خود کشور ترانزیتی برای گرجستان و فدراتیو روسیه و جهت عبور از ایران و رسیدن به اقیانوس هند و خلیج فارس محسوب میشود . از طرفی موقعیت این جمهوری نسبت به همسایگان غربیاش وضعیت برتری دارد گرجستان و ارمنستان و حتی ترکیه میتوانند از طریق آذربایجان و عبور از دریای خزر راه مناسبی جهت دسترسی و ارتباط با آسیای مرکزی از جمله تاجیکستان ، قرقیزستان ، ازبکستان و ترکمنستان در ساحل شرقی دریای خزر در اختیار داشته باشند .
آذربایجان از نظر منابع انرژی بویژه نفت خام بسیار غنی است و به عنوان یک عرضه کننده مهم تجهیزات وسایل حمل و نقل صنعت نفت قلمداد میگردد . 72% تولید نفت آذربایجان که حدود 244 هزار بشکه نفت در روز میشود . از فلات قاره دریای خزر تامین میگردد نفت خام حوزههای آذربایجان به علت سبک بودن درصدناچیز سولفور و حجم زیاد بازدهی بنزین ، حائز اهمیت فراوان است . (7)
در شروع قرن بیستم آذربایجان تولید کننده اصلی نفت جهان و اولین مرکز پالایش نفت در سال 1901 به شمار میرفت . تولید نفت این جمهوری بالغ بر 11400000 تن بوده است که از تولید آمریکا بیشتر میشد این میزان 65% تولید شوروی سابق و 50% تولید جهان را شامل میشد . در سالهای اخیر تولید سالانه نفت خام به 11 تا 13 میلیون متر یک تن تخمین زده میشود . استخراج بیش از 80% منابع نفتی در میادین دور از ساحل در دریای خزر متذکر میباشد . (8)
جمهوری آذربایجان در مقایسه با سایر جمهوریهای شوروی به جهت منابع وسیع نفت از موقعیت ممتازی در منطقه برخوردار است اهمیت ژئوپلتیک این جمهوری در راستای تجارت نفت در منطقه و موقعیت جغرافیای این کشور ، امکان توسعه تجارت با کشورهای همجوار و منطقهای را فراهم میسازد . همجواری آذربایجان با کشورهای ایران ، روسیه ،اکراین ،ترکیه ، برقراری روابط اقتصادی ، تجاری از راه خشکی بویژه با بهره گیری از خطوط لوله انتقال نفت و گاز موجود و یا توسعه آن را تشویق میکند .(9)
ویژگی مهم جغرافیایی دیگر این جمهوری موقعیت آن نسبت به ایران میباشد که در واقع اصلی ترین طریق دسترسی آذربایجان به کشورهای خارج از جماهیر تجزیه شده از شوروی سابق کشور ایران است و دریاچه خزر با مساحت 378400 کیلومتر مربع به عنوان بزرگترین دریاچه جهان و با حجم 78100 کیلومتر مربع که معادل 24% کل آبهای موجود دریاچههای آذربایجان با ایران ، ترکمنستان ، قزاقستان و روسیه را فراهم میسازد ، بلکه وجود چاههای نفت به این جمهوری اهمیت حیاتی بخشیده است .(10)
آذربایجان با موقعیت جغرافیایی خود قادر است به عنوان پلی بخش مهمی از جمهوریهای شوروی سابق را به هم مرتبط و از طرفی موجبات برقراری ارتباط و سیقر میان ایران و کشورهای حوزه دریای سیاه و فدراسیون روسیه را در زمینههای مختلف مهیا سازد وجود تاسیسات برق و تولید الکتریسیته و سدها که از قدرت آب استفاده میکنند . در رودخانه مرزی ارس گذشته از ایجاد انرژی بسیار زیاد برای ایران و آذربایجان نقشی مهم در روابط و قراردادهای دوجانبه دور مذاکرات و برنامه های « ECO » ایفا میکند . (11)
همسایگی این کشور با داغستان روسیه از طریق کوههای قفقاز ارتباط آذربایجان با خطه حساس و بحران خیز و مسلمان نشین قفقاز شمالی را تسهیل میکند هم مرزی با گرجستان نیز صرف نظر از وضعیت بی ثباتی سیاسی وامنیتی فعلی در این جمهوری امکان ارتباط آذربایجان با دریای سیاه بخش اروپایی روسیه را فراهم ساخته است اقدام ترکیه جهت تشکیل سازمان همکاریهای کشورهای اطراف دریای سیاه و عضو نمودن آذربایجان و ارمنستان به رغم نداشتن ساحل با این دریا نشانگر اهمیت موقعیت جغرافیایی این دو جمهوری با دریای سیاه است و همچنین آمریکا به سبب موقعیت ژئوپولتیکی آذربایجان هیاتهای نفتی و افتتاح سفارت و با سفر وزیرخارجه به این جمهوری تمایل خود را به کار تنگاتنگ با آذربایجان نشان داد و با حمایت ایلچی بیگ به عنوان چهره تندرو روناسیونالیست نزدیکی خود را به آذربایجان ابراز نمود . و به دلیل موقعیت منطقهای آذربایجان حضور خود را فعالتر نموده است . (12)
1- شه وری ، احمد ؛ دیپلماسی بحران (مطالعه موردی شوروی) تهران : وزارت امور خارجه ، 1375 . ص 207 .
2- عبدالله یف ، فتح الله ؛ مناسبات ایران و روسیه و سیاست انگلستان در آغاز قرن نوزدهم ، ترجمه غلامحسین متین ، تهران : انتشارات ستاره 1336 . ص ، 199 .
3- دیپلماسی بحران . ص 209 و 208 و 207 .
4- اسدی کیا ، بهناز ؛ جمهوری آذربایجان ،تهران : وزارت امور خارجه ، 1375 .
5- علیرضا ، شیخ عطار ؛ ریشههای رفتار سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز ، تهران : وزارت امور خارجه ، 1373 . ص 77 .
6- جمهوری آذربایجان ، ص 1 .
7- ---------------- . ص 34 و 33 .
8- ---------------- . ص 70 .
9- ---------------- . ص 120 .
10- ریشههای رفتار سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز ، ص 87 .
11- جمهوری آذربایجان ، ص 120 .
12- ریشههای رفتار سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز ، 93 و 78 .