روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

بحران سیاسی آذربایجان پس از نظام دو قطبی (5)

بحران سیاسی آذربایجان

 

 

                                     نویسنده : قادر توکلی کردلر

 

تاریخ احزاب سیاسی در آذربایجان :

در سالهای بین 1870 و 1880 بعد از کشف و پیدایش نفت سرمایه گذاران داخلی و غربی با حفاری و استخراج کردن نفت و همزمان با آن راه آهن و ارتباطات تلفنی را در آذربایجان آغاز کردند و کارگران ایران و روسیه و داغستان به باکو مهاجرت کردند و پس از گذشت زمانی جنبشهای کارگری را در زمان امپراطوری روسیه سازماندهی نمودند . پس از اعلامیه تزار در اکتبر 1905 و اعطای پاره‎ای امتیازات لیبرال بورژوازی آذری «‌حزب مشروطه خواه » مسلمان تاسیس شد . روزنامه «‌حیات» ارگان این حزب بود و از فکر خودمختاری محلی دفاع می‎کرد .(1)

شهر باکو به خاطر صنعت نفت یکی از مهمترین پایگاههای جنبش‎های اجتماعی نوین روسیه شد و در تمام سالهای مبارزه ضداستبدادی بر علیه امپراطوران روسیه جلوه‎ای داشت . باکو نیز نوعی از آن جلوه بود . مردم باکو در انقلاب 1905 حضوری گسترده داشتند . در انقلاب 1917 ، باکو پایگاه مهم آن و از مراکز انتشار آرمانهای آن انقلاب به شمار می‎آمد . باکو در حکومت مساوات چی‎ها که در 1921 حزب « لیبرال ناسیونالیست » به نام « مساوات » تشکیل شد . پایتخت جمهوری آذربایجان گردید و پس از تسلط شوروی نیز همچنان بر این مقام برقرار ماند . باکو در طول تاریخ میهماندار دهها هزار ایرانی بود که در جستجوی کار و نان به آنسوی ارس کوچ کرده بودند . اینان با کار و کوشش بر رونق باکو افزودند که بخشی از توسعه باکو محصول مساعی طاقت فرسا و کمرشکن کارگران ایرانی بوده است . (2)

در سال 1904 در زمانهای اوج گیری انقلاب قفقاز حزب « سوسیال دمکرات » مسلمانان به نام « همت » تشکیل می‎گردد . جناح چپ همت در 1917سال  حزب « عدالت » را با هدف دفاع از منافع کارگران ایرانی که تعدادشان در باکو زیاد بود تاسیس می‎کند . عدالت در 1920 تبدیل به حزب کمونیست ایران میگردد . حزب فدرالیست ملی مسلمان که در آوریل 1917 در گنجه تاسیس شده بود در حزب مساوات ادغام می‎گردد تا حزب فدرالیست ترک را با همان نام مساوات تشکیل دهند حزب مساوات همکاری نزدیکی با عثمانیها داشت و در گردهمایی مخفی بلشویکها در 11 و 12 فوریه 1920 در باکو ، تاسیس حزب کمونیست «آذری» به ریاست دکتر حسین اف اعلام می‎شود . در دوران حکومت کمونیستی فعالیت سایر احزاب ممنوع و حزب کمونیستها حزب سیاسی در آذربایجان می‎باشد .

 

جبهه خلق :

در سال 1989 « جبهه خلق » آذربایجان در باکو تاسیش شد . این جبهه توانست یک اپوزیسیون سازمان یافته‎ای را نسبت به حزب کمونیست آذربایجان ارائه دهد . بدنبال اعتصابات و تظاهرات در سراسر اوت 1989 این جبهه یک اعتصاب ملی را در اوایل سپتامبر سازمان داد و خواستار بحث بر سر مشکل حاکمیت ، وضعیت در قاراباغ ، آزادسازی زندانیان سیاسی و شناسایی جبهه خلق شد . بعد از یک هفته اعتصاب عمومی ، شورایعالی آذربایجان اعطای امتیازاتی به این جبهه از جمله شناسایی رسمی آنرا پذیرفت . در حقیقت جبهه خلق از ائتلاف گروههای چندگانه بوجود آمد که « یئنی مساوات » آناوطن « خلق دیرچلیش » ، « خلق آزاد لیغی » ، « توران بیرلیگی » را می‎توان نام برد . خط مشی‎های سیاسی اقتصادی کنونی جبهه خلق بر پایه‎های « ترکیسم » لائیسم و همچنین دارای اعتقاد به بازار آزاد و پان تورانیسم و مخالفت با اصول گرایی اسلامی و گرایش به غرب و ایجاد آذربایجان متحد می‎باشد . که در سال 1992 قدرت را در جمهوری آذربایجان به ریاست « ابوالفضل ایلچی بیگ » به دست گرفتند . (3)

جبهه خلق آذربایجان همانطور که اشاره شد از ترکیب افراد گروههای مستقل تشکیل شده بود . سیاستی  مشابه سیاست حزب کمونیست آذربایجان شوروی را در پیش گرفت در همان زمان تمام مسائل و مشکلات به دو موضوع احساسی برانگیز قاراباغ و وحدت دو آذربایجان خلاصه شده بود . جبهه خلق که از شناسایی رسمی حزب کمونیست برخوردار شده بود تمام امکانات سیاسی و تبلیغاتی نیروهای جدید را در این جهت به کار گرفت و شعار برداشتن تمام موانع سیاسی از سر راه توسعه و رشد پیوندهای فرهنگی و اقتصادی با آذربایجان جنوبی و شناسایی رسمی خلق آذربایجان به عنوان یک موجودیت واحد که از شعارهای آشنای سالهای حاکمیت مسکو بود . یکی از برنامه‎های جبهه خلق است . یکی از تحولات مهم و جالب این دوره رشد و توسعه سریع ترک گرایی و تحت شعاع قرار گرفتن آذریسم بود . از نظر ایلچی بیگ رهبر جبهه خلق ، که در فاصله 3-1992 حکومت باکو را در دست داشت ، ترکیسیم می‎بایست در کنار اسلامیسم و مدرنیته سه رکن عمده جهان بینی جمهوری آذربایجان را تشکیل دهد .

بخش وسیعی از دیگر اقوام آذربایجان چون « لزگی‎ها » ، «طالش ها »‌و غیره نیزاز طریق تشکلهای سیاسی فرهنگی مخالفت خود را با این دگرگونی ابراز داشتند . برخی از این حرکات مخالف حتی ابعاد مسلحانه به خود گرفت . و سرانجام با لشگرکشی نیروهای « صورت حسین اف » به سمت باکو و استقرار آنها در حومه این شهر ایلچی بیگ از باکو فرار می‎کند . و منجر به سقوط جبهه خلق می‎شود و دولت آذریست قدیمی حیدرعلی اف جایگزین می‎شود . و حزب آذربایجان نوین را بنیان می‎نهد . (4)

 

اشاره به برخی از احزاب سیاسی جمهوری آذربایجان

 

حزب مساوات :

مؤسس حزب « مساوات » محمدامین رسول زاده است که وی در سال 1911 این حزب را بنیان نمود و طی سالها فعالیت سیاسی و مدنی در اواخر امپراطوری تزار در دوره رهبری رومانف موفق به تاسیس جمهوری مستقل آذربایجان در سال 1918 شد و به دنبال آن زمانی که بلشویکها بر منطقه قفقاز تسلط یافتند جمهوری مستقل آذربایجان در سال 1920 سقوط نمود و سرانجام حزب مساوات بار دیگر با نام یئنی مساوات به رهبری عیسی قنبراف که پارلمان آذربایجان را بر عهده داشت در سال 1992 توسط ائتلاف رهبران جبهه خلق دوباره پا به عرصه سیاست در آذربایجان گذاشت . (5)

 

حزب استقلال ملی :

این حزب در سال 1992 تاسیس شده است که اعضای آن از رهبران حزب جبهه خلق بوده‎اند . این حزب مخالف عضویت جمهوری آذربایجان در جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع است و برخلاف حزب جبهه خلق که به رهبری ابوالفضل ایلچی بیگ رئیس جمهوری جمهوری آذربایجان در سالهای 3-1992 مخالف تغییر الفبای روسی کریل که مردم آذربایجان در دوره حکومت شوروی از آن استفاده می‎کردند بودند . البته علی رغم مخالفت این حزب با الفبای کریل روسی الفبای لاتین مورد تصویب پارلمان آذربایجان قرار گرفت و اکنون نیز مردم آذربایجان از این خط استفاده می‎کنند . استفاده از الفبای کریل که از سال 1939 مورد استفاده بود در سال 1992 پارلمان آذربایجان به لاتین تغییر داد . حزب استقلال ملی تغییر ترکی آذری را به ترکی عثمانی مغایر با منافع ملی آذربایجان می‎دانست . البته اکنون نیز این حزب به مراتب از سایر احزاب موجود در آذربایجان فعالیت گسترده‎ای در جریانات سیاسی آذربایجان دارند . رهبری این حزب توسط اعتیار محمداف که در سال 1992 این حزب را تاسیس نمود در حال حاضر نماینده مجلس می‎باشد . (6)

 

حزب همبستگی مردم آذربایجان :

موسس حزب صابر رستم خانقی ، رئیس کمیته مطبوعات آذربایجان است . در سال 1992 اولین کنگره این حزب برگزار شد . و روزنامه آند (سوگند) ارگان رسمی حزب است .

 

 

سازمان بوزقورد گرگ خاکستری :

رهبری سازمان بوزقورد، اسکندر حمیداف عضو بلند پایه جبهه خلق و وزیر کشور قبلی ایلچی بیگ می‎باشد . که به حزب یا سازمان بین المللی بوزقورد معروف است چون سازمان بوزقورد در ازبکستان و ترکیه نیزفعالیت دارد . و استانبول را مرکز این تشکیلات بحساب می‎آورند .

 

اتحادیه کارگری مستقل توارن یا اتحاد توران :

این حزب توسط یکی از لیدرهای جبهه خلق آذربایجان توسط نعمت پناه اوغلو بنیان نهاده شد که ایشان از طرفداران و گرایشات پان آذریستی دارد .

 

حزب دوغرویول پارتیاسی راه صحیح :

این حزب تحت رهبری تامرلمان قارایف درسال 1993 شکل گرفته است که معاون اول پارلمان می‎باشد . که این حزب در برقراری وحدت و عدالت و آزادی و تامین امنیت اجتماعی فعالیت دارد . (7)

اسلام پارتیاسی حزب اسلام :

حزب اسلام در آذربایجان فعالیت گسترده‎ای دارد و به گروههای کوچکتری نیز تقسیم و در شهرهای مختلف آذربایجان فعالیت دارند . این حزب از سال 1992 بعد از به رسمیت شناخته شدن فعالیت رسمی داشته است و انگیزه و تمایلات ناسیونالیستی دارد . و تحت رهبری حاج علی اکرام جهت تقویت فرهنگ ملی واتحاد مسلمانان و دارای انگیزه حفظ تمامیت ارضی و استقلال هستند و نشریه‎هایی به نام صدای اسلام و دنیای اسلام به ترتیب ، « اسلام سسی » و « دونیا سسی » دارند و در زمینه فرهنگ اسلامی و برگزاری جشنواره های اسلامی و مذهبی فعالیت دارند .

 

حزب مستقل  آذربایجان :

این حزب در سال 1991 تاسیس شد . رهبر این حزب را نظامی سلیمان اف بر عهده دارد . و مخالف تغییر نام ملیت آذربایجان به ترکی آناتولی است . و روزنامه « آختاریش »  جستجو برای این حزب و از ارگان این حزب می‎باشد .

 

حزب نوین آذربایجان یئنی آذربایجان پارتیاسی[1] :

این حزب توسط حیدرعلی اف رئیس جمهوری آذربایجان تاسیس شده است . این حزب هیچ گونه گرایشات روسی و ترکیه را ندارد و خود مستقل عمل می‎کند . حیدرعلی اف یکی از سیاستمداران قوی می‎باشد و در دوره حکومت گورباچف معاون سیاسی گورباچف بوده است مرکز این حزب در نخجوان است و در باکو نیز فعالیت عظیم و گسترده‎ای را دارند . البته در آذربایجان احزاب دیگری نیز وجود دارد که فعالیت آنها در سطح پایینی قرار دارد که می‎توان به برخی از آنها اشاره نمود :

حزب سبز آذربایجان ، حزب کمونیست آذربایجان ، حزب آزادی خلق ، سازمان قیزیلباشها ، حزب دمکرات بیرلیگسی ، حزب دموکرات ، وطن جمعیتی ، حزب اسلامی ،‌گروه سوسیال دموکرات، حزب امید آذربایجان ، حزب مساوات و اتحادیه کمونیست جوانان آذربایجان. (8)

البته حزب کمونیست آذربایجان با توجه به اینکه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 ، منحل شده بود بار دیگر در سال 1993 فعالیت خود را آغاز نمود و مجدداً موجودیت و تاسیس آن در همان سال اعلام گردید . همچنین حزب مساوات نیز با نام یئنی مساوات تحت رهبری عیسی قنبراف که رئیس پارلمان دوره حکومت ایلچی بیگ می‎باشد از سال 1992 شروع به فعالیت سیاسی وتاسیس این حزب نمودند . و سایر احزاب نیز به همین ترتیب فعالیت سیاسی گسترده تری ندارند .

 

اتحاد آذربایجان شمالی و جنوبی

ابعاد سیاسی فعالیت جمهوری آذربایجان :

عمده فعالیت‎های سیاسی جمهوری آذربایجان در رابطه با آذربایجان ایران و شعار اتحاد بین دو آذربایجان شمالی و جنوبی در زمان حاکمیت جبهه خلق صورت گرفت . البته قبلا نیز فعالیت‎هایی در این زمینه صورت می‎گرفت . ولی نسبت به اقدامات جبهه خلق چندان مهم جلوه نمی‎کند . جبهه خلق از جمله گروههای سیاسی است که بعد از ایجاد فضای جدید سیاسی در 1998 و اعطای آزادیهای نسبی برای فعالیتهای سیاسی تشکل پیدا کرده تا قبل از 1988 فعالیت این جبهه بیشتر زیرزمینی و بصورت اشکال ادبی و هنری تجلی پیدا می‎کرد . اوج گیری بحران قره باغ و اشغال قسمتهای مهمی از سرزمین آذربایجان توسط ارتش ارامنه ، جبهه خلق میدان دار معرکه شد دولت حزب حاکم را متهم به سهل انگاری کرد . در انتخابات پارلمانی 1990 این جبهه توانست کرسیهای مهمی بدست آرود . در 1992 در اوج تشنج سیاسی داخلی در آذربایجان که بیشتر ناشی از شکست این کشور در جنگ قره باغ می‎شد جبهه خلق به رهبری ایلچی بیگ بر مسند قدرت نشست.

یکی از آرزوهای جبهه خلق اتحاد آذربایجان شمالی و جنوبی است که در اساسنامه این جبهه منعکس شده است وقتی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی 19/9/68 از ایلچی بیگ پرسید :

س : شما از آذربایجان جنوبی نام بردید ما فکر می‎کنیم منظورمان آذربایجان ایران باشد ، آیا در فکر با آنها هستید ؟ ایلچی بیگ پاسخ داد : « بله ، بعد از تشکیل آذربایجان مستقل ما در فکر اتحاد با آنها هستیم . »

ایلچی بیگ این اظهارات را قبل از استقلال آذربایجان بیان داشت و بالطبع با به قدرت رسیدن موضع گیریها شدیدتر می‎شد . همچنین گفته می‎شد که در منزل و محل کار ایلچی بیگ عکسی از شاه اسماعیل صفوی دیده شده که حکایت از افکار افراطی و ناسیونالیستی او دارد .

ایلچی بیگ در یکی از مصاحبه‎هایش اظهار داشت :

« ایرانیها نمی‎توانند به ما درس دموکراسی بدهند ، ما هرگز الگوی سیاسی ایرانیها را نخواهیم پذیرفت »

ایلچی بیگ در راستای حمایت از اتحاد آذربایجان شمالی و جنوبی ، تزارهای روس و شاهان ایرانی را علت پاره پاره شده ملت واحد آذربایجان دانست و اظهار امیدواری کرد که روزی می‎رسد که این ملت پاره شده دوباره به هم می‎پیوندد او در مصاحبه با تلویزیون رسمی آذربایجان اظهار داشت : « از آذربایجان چیزی باقی نگذاشته‎اند و روسیه و ایران ملت ترک را تکه تکه کرده و نصف آنرا در آن سوی ارس گذاشته‎اند . روزی می‎رسد که جمیعت آذربایجان بهم می‎پیوندد . »

ایلچی بیگ برای تعقیب استراتژی وحدت جمهوری آذربایجان ایران ، پا را از حذف اظهار نظر فراتر برده و در دوره زمامداری او ، حمایت رسمی از گروهها و عناصر تجزیه طلب آذربایجانی که بیشتر بقایای فرقه دموکرات آذربایجان ایران هستند ، بعمل می‎آمد . در دوره ریاست جمهوری از جهت بزرگداشت خاطره 21 آذر ، سالروز خودمختاری آذربایجان ایران توسط فرقه دموکرات آذربایجان ، کنفرانسی تحت عنوان (دموکراتهای آذربایجان ایران) مورخ 21/9/71 در محل موسسه خواجه نصیر طوسی در باکو برگزار گردید در این کنفرانس تعدادی از ایرانیان مقیم باکو و همچنین افراد باقیمانده از حرکت 21 آذر در آذربایجان ایران ، مانند منوچهر آذر سهراب الهی ، و تقی خان بیگی در آن حضور داشتند .

شرکت کنندگان در این کنفرانس ضمن تاکید برای ایجاد آذربایجان متحد راههای جدایی آذربایجان از ایران را مورد بررسی قرار دادند . از اهداف اصلی کنفرانس ، ادامه راه پیشروی و تشکیل جمعیت ایرانیان دموکرات آذربایجان ذکر شده بود .

تلویزیون باکو که تصاویر آن در بعضی شهرهای ایران دریافت می‎شود تاریخ 13/10/71 بعد از اخبار 30/20 برنامه ای با حضور ایلچی بیگ و 12 صاحب نظر از سالخوردگان حزب دموکرات آذربایجان ایران (خط پیشه روی) که جهت بحث و تبادل نظر پیرامون آذربایجان متحد تشکیل یافته بود را پخش کرد .

شرکت کنندگان در این جلسه هر کدام نظرات خود را جهت زمینه‎های تحقق وحدت آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان مطرح کردند . یکی از حضار در این جلسه گفت : « اگر ایجاد آذربایجان واحد داریم باید دولت آذربایجان یا دولت ایران رابطه نزدیک داشته باشد تا اینکه بتوانیم با فعالیت زیاد در ایران نقشه خودمان را عملی کنیم یکی دیگر از شرکت کنندگان در جلسه اظهار داشت ما تاکنون چند بار به آذربایجان جنو.بی (آذربایجان ایران) سفر کرده‎ایم ملت آذربایجان جنوبی علاقه بیشتری به آذربایجان واحد دارند وی در ادامه سخنانش از ایلچی بیگ درخواست می‎کند که ایشان اجازه دهد تا روشنفکران آذربایجان جهت تبلیغ به خارج از کشور بروند به دنبال چنین درخواستی ،‌ایلچی بیگ اظهار داشت :

« . . . شما به هر کجای دنیا که در آنجا آذربایجانی هست سفر کنید و تبلیغ نمائید خصوصا به آذربایجان ایران بروید و نقشه آذربایجان واحد را توجیه نمائید . برای ما فرق نمی‎کند چه در باکو باشیم چه در تبریز یا در مراغه . هدف ایجاد یک کشور آذربایجان واحد است دهها سال است که در آرزوی چنین فرصتی بودیم و الان که به استقلال رسیده‎ایم ، امکان آن را داریم باید کوشش کنیم . . . »

ایلچی بیگ در تعقیب سیاستهای مخاطره آفرین برای تمامیت ارضی ایران حمایت قدرتهای خارجی از جمله ترکیه و آمریکا را پشت سرش داشت در مورد آمریکا باید با توجه به اینکه ایران به کانون دردسر برای منافع آمریکا تبدیل شده است گرفتار کردن ایران در کشمکشهای قومی برای منافع آمریکا قطعا مفید است ترکیه نیز از همان ابتدای استقلال آذربایجان و جمهوریهای آسیای مرکزی ، با شعار پان ترکیسم به برقراری وگسترش روابط با این جمهوریها پرداخت . در مورد آذربایجان ، ترکیه چنان سرمایه گذاری کرده بود که سلیمان دمیرل در یکی از اظهاراتش چنین عنوان داشت :

« ترکیه و آذربایجان در زمینه‎های اقتصادی و اجتماعی بصورت یکپارچه درمی‎آید و تمامی روابط فی مابین را از میان برخواهد داشت . پس از اجرای این طرح ، فرقی بین باکو در آذربایجان و قوینه در ترکیه از نظر رفت و آمد آزاد بین اتباع دو کشور باقی نخواهد ماند » مقامات ترک هر چند برای تحقق شعار پان ترکیسم با چالشهای غلبه ناپذیری رو به رو هستند ، ولی در عالم تئوری دست از شعارها برنداشته و برای مفتون سازی جمهوریهای دید بعد از فروپاشی شوروی ملل ترک را از یک اصل دانسته و آرزوی بازگشت به یکپارچگی در قالب پان ترکیسم دارند که به نظر می‎رسد قطعا آذربایجان ایران از آن مستثنی نمی‎باشد ، وزیر خارجه ترکیه با اشاره به سخنان آتاتورک ، ادعا می‎کند :

« هیچکس غیر از ترک نمی‎تواند حامی ترک باشد و ما هم در آرزوی روزی هستیم که به جدایی خلق ترک ، خاتمه داده شود ، ما به امید آن روزی هستیم که جمهوری های ترک آسیای میانه و تمام آذربایجان ! همه یک کشور بشوند و در این راه تلاش می‎کنیم .»

ادامه شکست در بحران قره باغ ، افراط کاریهای ایلچی بیگ در جانبداری از غرب و ترکیه و تورم افزاینده در داخل آذربایجان همگی دست به دست هم داده و شرایط طوری شد که ایلچی بیگ از باکو به نخجوان فرار کرد و به زندگی تبعید گونه در آنجا ادامه داد .

افراط وتفریط در سیاست عواقب سنگینی دارد که ایلچی بیگ هزینه آن را پرداخت با رفتن ایلچی بیگ هر چند از شدت شعارهای اتحاد بین آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان کاسته شد ولی اصل جریان به قوت خود باقی است . حیدر علیف بعد از تصدی پست ریاست جمهوری ، با توجه به تجربه سیاسی اش ، نهایت جزم و دوراندیشی سیاسی را در قبال همسایگان خود از جمله ایران اعمال می‎کند ولی خود او یکبار در سال 1981 ، زمانیکه به عنوان دبیر اول حزب کمونیست آذربایجان صدارت جمهوری آذربایجان را در دست داشت اظهار کرده بود :

« رفقا می‎خواهم در صحبتهای خود به مساله‎ای اشاره کنم و آن این است که نویسندگان آذربایجان جنوبی به عنوان اعضاء اتحادیه نویسندگان آذربایجان جنوبی ،‌فعالانه به نوشتن مشغولند . رهبری اتحادیه می‎بایست آنها را مورد توجه قرار داده و به نشر آثار آنان هم در داخل و هم در خارج جمهوریها بپردازد . بطور کلی باید در صدد مستحکم نمودن روابط خود با آذربایجان جنوبی و برقراری تماسهای مشترک و گسترده در تمامی مقاطع فعالیت‎های ادبی و فکری با آن باشیم و تجربیات غنی خود رادر زمینه‎های هنرهای زیبا در اختیار رفقای اهل قلم خود قرار دهیم . »

حیدرعلیف ، همچنین اعتقاد قلبی خود را نسبت به یکپارچگی آذریها ، به مناسبات دیگر چنین منعکس می‎کند :

« جبر تاریخ عامل اتحاد دو آذربایجان می‎باشد . »

بنابراین می‎بینید که علیف نیز باطنا با شعارهایی چون اتحاد آذربایجان جنوبی با آذربایجان شمالی کم میل نیست ولی شرایط بروز احساسات باطنی خودرا با توجه به واقع بینی که دارد ، مناسب نمی‎بیند . او برای رفع کدورتهای بجامانده از دوره ایلچی بیگ استراتژی موازنه مثبت با سه قدرت همسایه ، یعنی ایران ، ترکیه و روسیه را در پیش گرفته و برای کاربست آن مسافرتهایی به کشورهای منطقه کرده است . او در طول ریاست جمهوری خود که هنوز ادامه دارد ، از تحریک ایران در زمینه مسایل مربوط به یکپارچگی آذربایجان با خط نشان کشیدن برای کسانیکه دنبال چنین هدفی هستند خودداری کرده است ولی چنانکه گفتیم این فشار داخلی و مشکلات جنگ قره باغ است که رژیم حاکم آذربایجان را از طرح و پیگیری برنامه‎های ناسیونالیستی بازداشته است .

اما در اینجا گروههای نیمه رسمی وغیررسمی از ادامه تلاشهای خود جهت تحقق رویای اتحاد دست نکشیده‎اند و اصل داستان همچنان به قوت خود باقی است . بر این اساس ، نیروهای ناسیونالیستی جمهوری آذربایجان در فروردین ماه سال 1374 در یک کنفرانس ضدایرانی از تشکیل « جبهه استقلال ملی آذربایجان جنوبی » حمایت کردند . این جلسه از سوی جوانان حزب دموکرات آذربایجان تشکیل شد و در آن قاسم اف وزیر سابق امور خارجه آذربایجان و نصیب نصیب زاده سفیر سابق آذربایجان در ایران شرکت داشتند در ادامه جلسه (ن . صمدی) یکی از رهبران حزب مذکور ، ایران را متهم به نقض حقوق آذریهای جنوبی نمود. در این جلسه سردار اوغلو ، رهبر حزب دموکرات آذربایجان از کمکهای اقتصادی و روابط گرم ایران و ارمنستان انتقاد بعمل آورد .

در این میان رادیو آزادی در اردیبهشت ماه سال 1374 گزارش دادکه ایلچی بیگ در طی مصاحبه‎ای ایران را متهم به نابود کردن فرهنگ استانهای ترک زبان ایران نمود و اعلام داشت که سرمایه‎های این استان‎ها توسط دولت به غارت برده می‎شود .

همچنان این رادیو گزارش داد که در اردیبهشت 1374 رهبران جبهه خلق مدعی شده اند که یک گروه مرسوم به جبهه استقلال ملی به منظور بدست آوردن حقوق از دست رفته آذری های ساکن ایران تشکیل یافته است .

بنابراین می‎بینیم که رهبران جبهه خلق علی رغم معزول شدن از قدرت سیاسی همچنان به سنگ اندازیهای خود نسبت به تمامیت عرضی ایران ادامه می‎زنند و دولت علیف مبارزه جدی بر علیه آنها بعمل نمی‎آورد . آنها چنان فعال شده‎اند که برای نائل شدن به اتحاد دست به تشکیل سازمان می‎دهند.

در این راستا اژدر تقی زاده نماینده حزب و جمعیت جمهوری آذربایجان به رادیو آزادی گفت : برای تحقق آذربایجان بزرگ باید تشکیلات ملی مشترک بین آذربایجان شمالی و آذربایجان جنوبی تشکیل شود . (9)

 

ابعاد فرهنگی فعالیت جمهوری آذربایجان :

پس از سقوط فرقه دموکرات آذربایجان و فرار هواداران آن به سوی شوروی سابق در سال 1946 عده‎ای از اهل شعر و هنر نیز همواره آنها رفتند . این هنرمندان فراری همراه همفکران آذری خود به تشکیل نمایشهای هنری ، در مجالس شب شعر و گردهمائیهایی از این قبیل پرداختند . در نتیجه اینگونه کارهای هنری سوژه ادبیاتی و آرمانی « آذربایجان جنوبی » مستمسک طرفداران اتحاد بین آذربایجان شمالی و جنوبی قرار گرفت . در این راستا بسیاری از آثار ادبی مهاجرین با کمک امکانات دولتی و گروههای ذینفع در مجموعه‎هایی به چاپ رسید و از سوی منتقدین ادبی مورد تحسین و ستایش قرار گرفت . بعضی از این آثار عبارتند از گلچین ادبی 1948 م بنام « صدای تبریز » ، شعر حماسی اذر اوغلو بنام ساوالان (نام کوهی در آذربایجان ایران) و کتابهای منظوم از شعرای معروفی مثل علی توده و مدینه گلگون و . . . ، اشاعه این آثار در زنده نگه داشتن مساله جنوب در افکار عمومی آذریها نقش موثری داشته است .

در این میان رودخانه ارس استعاره خوبی بود که این شعار برای بیان آرزوی خود از آن استفاده کردند و می‎توان از شعر « کامران مهدی » یکی از شعرای جمهوری آذربایجان به عنوان نمونه یاد کرد :

« آری ، ارس ملتی را به دو نیم می‎کند ، اما خاک زیرین آن واحد است »

یا شاعر دیگری در این باره می‎گوید : این طرف سرزمین پدری ، آنطرف سرزمین پدری ، این روند یعنی اسطوره کردن سوژه جنوب (آذربایجان جنوبی) بعد از وقوع انقلاب 1357 ایران ادامه داشت و بعضی از نشریات جدیدالانتشار آذری ایران نیز به نوعی در این ادبیات حسرت (جدایی بین دو آذربایجان) از جمله مجله (انقلاب بولوند در آن سهیم شد تا اینکه مقامات دولتی دستور بع تعطیلی آن دادند .

استقلال جمهوری آذربایجان فعالیت های فرهنگی جهت نیل به وحدت آذریها را وارد مرحله جدیدی کرده است که در زمان حاکمیت جبهه خلق ما شاهد اوج این مرحله بودیم . شدت تبلیغات بگونه ای است که در این کشور روزنامه‎ای با عنوان « ایکی ساحل » (دو ساحل) بچاپ می‎رسد و در آن اخبار و مسائل فرهنگی دو سوی ورد ارس به تفصیل بیان می‎شود .

بعضی از نشریات تمامیت ارضی ایران را متزلزل و آینده مهمی را برای یکپارچگی ایران تصویر می‎کنند :

آیا تجزیه ایران یک واقعیت است ؟ در ایران آذریها از آن حقوقی که باید برخوردار باشند ، نیستند و حقوق آنها با عدم اجرای اصل پانزدهم از فصل دوم و اصل نوزدهم از فصل سوم قانون اساسی ایران پایمال شده است .

همچنین هفته نامه عدالت در این ارتباط می‎نویسد :

« از یاد بردن این رویداد تاریخی تشکیل دولت خودمختار در آذربایجان ایران که در سال 1324 پیش اتفاق افتاده است گناه می‎باشد مساله آذربایجان موضوع حل نشده سیاست جهانی می‎باشد . این را هم فقط مردم آذربایجان باید بر اساس نظریه‎ای سنجیده و دوراندیشانه عملی حل و فصل نمایند » .

چاپ نقشه آذربایجان بزرگ ، یکی دیگر از کارهای فرهنگی ، هوادارن اتحاد بین آذربایجان جنوبی و شمالی است که هر روز ابعاد تازه‎ای به خود می‎گیرد . بر اساس گزارش نمایندگی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در پاریش مدتی پیش تحت عنوان « آذربایجان متحد » به زبان ترکی و در قطع 40 در 60 حاوی عکس هایی از پرچم جمهوری آذربایجان ستارخان و باقرخان شیخ محمد خیابانی ، پیشه وری و مرحوم شهریار و همچنین آثار باستانی شهرهای تبریزو باکو به چاپ رسید . در انتهای نقشه ، نقشه کوچکی از آذربایجان متحد که شهرهای قزوین و همدان را نیز در بر دارد، مصور شده است بر اساس قراین موجود این کار باید از طرف دولت ترکیه سرچشمه گرفته باشد و هدف تحریک آذریهای مقیم ایران است و این نقشه از طریق آلمان در سطح اروپا توزیع گردیده است کارهایی از این قبیل همچنان ادامه دارد .

نویسندگان و هنرمندان در اثرهای خویش به اتحاد دو آذربایجان شتاب خاصی می‎دهند و آذربایجان جنوبی و شمالی را بصورت آذربایجان مستقل با جمیعت 35 میلیونی به عنوان وطن اصلی پرستش می‎کنند که در معاهده ننگین گلستان و ترکمنچای بین روسها و فارسها از هم جدا گشته‎اند . در نظر نویسندگان و دانشمندان آذربایجان بصورت یک سرزمین در قلب ملتهای آذربایجان شمالی و جنوبی همیشه جاویدان است و تنها به جدایی فیزیکی کمترین باور را دارند با این وجود اگر نظام سیاسی ایران نتواند انسجام بیشتری را شکل دهد نیروی گریز از مرکز با تقویت ناسیونالیسم قومی فزونی یافته و تجزیه ایران را به همراه خواهد داشت .

تلویزیون و رادیو از دیگر وسایل مهمی است که برای تقویت علایق عمومی نقش مهمی ایفا می‎کند . هم اکنون تصاویر شبکه‎های تلویزیونی جمهوری آذربایجان و ترکیه براحتی در نواحی مرزی ایران در شمال و شمال غرب قابل مشاهده است و حتی در بعضی از مناطق آذربایجان ، تصویر تلویزیون آذربایجان بهر از تلویزیون ایران گرفته می‎شود . ساکنین این مناطق بیشتر تلویزیون جمهوری آذربایجان را تماشا می‎کنند و هنرمندان معروف آنها را خوب می‎شناسند و دلیل آن را پایین بودن کیفیت برنامه‎های تلویزیونی ایران عنوان می‎کنند .

علت قضیه هر چه باشد ، تلویزیونهای جمهوری آذربایجان و ترکیه در تقویت علایق قومی و شبیه سازی آذریهای ساکن ایران بر اساس الگوهای خاص خود ، موفقیتهایی بدست آوردند و آذریهای ساکن ایران نیز بطور آگاهانه یا ناآگاهانه از آنها تقلید می‎کنند .

واکنشهای مردمی آذربایجان ایران در قبال استقلال و حوادث جمهوری آذربایجان هر چند بعضی از بازماندگان دولت خودخوانده پیشه وری (آذر 1324) و همفکران آنها ، برای زنده نگه داشتن شدن مساله جنوب (آذربایجان ایران) و تحریک آذریهای ایران اقدامات زیادی کرده‎اند ودولت جمهوری آذربایجان در زمانهای مختلف از آنها حمایت رسمی وغیررسمی بعمل آورد ولی عمده واکنشهای مردمی آذربایجان ایران در سمپاتی با جمهوری آذربایجان و اساسا انعکاس یکنوع خودآگاهی بعد از شدت گرفتن جنگ قره باغ دیده شده است .

آذریهای ایران بعد از اینکه می‎دیدند مناطق قابل توجهی از جمهوری آذربایجان بدست نیروهای ارمنی افتاده و هزاران تن از مردم این سرزمین آواره گشته‎اند ، سخت خشمگین شده و واکنشهای خشم آلود خود را بصورتهای راهپیمایی ، پخش شب نامه ، تشکیل میتینگ و شعار نویسی منعکس شاختند .

تظاهرات دانشجویان تبریز در تاریخ 20/3/71 دانشجویان آذری و بعضا غیرآذری دانشگاه تبریز در طی یک راهپیمایی اعتراض آمیز خشم و اعتراضات خود را علیه ارمنستان ابراز کردند دانشجویان با شعارهای مرگ بر فرانسه (به نظر آنها فرانسه یکی از حامیان اصلی ارمنستان است) و مرگ بر ارمنستان ، انزجار خود را علیه تجاوزات ارتش ارمنستان و مزدوران قره باغی آنها اعلام کردند . در پایان راهپیمایی ضمن حمایت از مردم آذربایجان از دولت ایران خواستند که موضع سخت تری علیه دولت ارمنستان اتخاذ نماید .

قبل از انجام راهپیمایی اعلام هایی در سطح شهر تبریز درباره مسائل تاریخی از جمله کتب محمد علی تربیت ، محمد حسین خلف تبریزی و حمداله مستوفی ، ادعای امتداد آذربایجان از زنجان تا داغستان مطرح گردیده بود پس از اشاره به گذشته این چنینی ، ضرورت همدردی در زمینه قره باغ باکسانی که خون زیان و دین یکسان دارد تبلیغ شده بود . تظاهرات دانشجویان آذری دانشگاههای تهران : 6/3/71 ، بعضی از دانشجویان آذری دانشگاههای تهران به انجام یک راهپیمایی اعتراض آمیز ، ضمن لبیک گفتن به دانشجویان آذری دانشگاه تبریز از ادامه تجاوزات ارمنستان اعلام انزجار کردند بعضی دانشجویان بطرف سفارت ارمنستان حرکت کرده و با پرتاب سنگ به سفارت ارمنستان حمله ور شدند که در نتیجه خسارات جزیی به سفارت وارد آمد .

همچنین دانشجویان آذری دانشگاههای تهران ، در تاریخ 24/1/72 در مسجد دانشگاه تهران گرد آمدند و بار دیگر ضمن ابراز احساسات ناسیونالیستی آذری خشم خود را از ادامه جنگ قره باغ اعلام کردند .

اعلامیه‎های زیادی هم در این زمینه در تهران و تبریز پخش شد . بعضی از این شب نامه‎ها دارای مفاهیم شدید ناسیونالیستی بودند . به عنوان نمونه اعلامیه‎ای در سطح شهر اردبیل در شهریور سال 1373 از طرف سازمان آن بخش جنوبی پخش گردید که در آن به مواردی چون تاریخ مشترک فرهنگ و زبان مشترک ملیت و نژاد ملی واحد وسرنوشت مشترک تاکید شده بود .

در اعلامیه دیگری آمده است ما آزادیمان را می‎خواهیم ما ترکیم و به ترک بودنمان افتخار می‎کنیم ترک آمدیم ترک خواهیم ماند و ترک خواهیم رفت.

با توجه به مطالب فوق می‎توان نتیجه گرفت که با اوج گیری بحران قره باغ به ضرر جمهوری آذربایجان احساسات ناسیونالیستی دولتمردان جمهوری آذربایجان شدت می‎یابد ، زیرا خود را در معرکه تنها می‎بیند و جلب نظر یک جمعیت عمده آذری در ایران از لحاظ استراتژیک برای آنها بسیار حائز اهمیت است از طرف دیگر آذریهای ایران نیز شدت واکنشهای قوم شناختی بیشتر موقعی صورت می‎گیرد که می‎بیند هم نژادان آذری خود آنسوی ارس تنها مانده و دشمن سرزمین و سرمایه برادران آنها را به نابودی می‎کشاند بنابراین ، شاهد نوعی همبستگی بین تشدید بحران قره باغ و بازیهای قومی در ایران هستیم .

استقلال جمهوریهای آذربایجان دوره جدیدی را برای طرفداران ناسیونالیسم قومی در سوی ارس بوجود آورد . سیاستمداران طرفدار یکپارچگی آذری‎ها در جمهوری جدید الاستقلال آذربایجان به قدرت رسیدند و در تعقیب هدف خود از حمایتهای ترکیه که خود اهداف بلند مدت در سیاست‎ خارجی‎اش داشت بهره مند شدند .

ترکیه در دهه هشتاد به لحاظ بسته بودن منطقه قفقازی و آسیای مرکزی توان پی گیری مسئله ملی ترکها و تبلیغ اندیشه پان ترکیسم را نداشت ولی در دهه نود با باز شدن راههای نفوذ در منطقه بر روی ترکیه ، این کشور با تغییر درخط مشی سیاست خارجی خود مجددا شعار کشور بزرگ ترک و اتحاد یکپارچگی سرزمینی برای ترکها را سر داد .

در ابعاد بین المللی موضوع بویژه تلاشهای آمریکا در منطقه خاورمیانه و حمایت از سیاستهای ترکه می‎توان اشاره کرد قطع رابطه آمریکا با ایران از سال 1979 میلادی بدنبال پیروزی انقلاب اسلامی و به خطر افتادن منافع ملی کشور در دنیا ، بویژه در خاور میانه با رشد جریانهای اصولگرایی اسلامی که از ایران متاثر می‎باشند و رهبران سیاسی این دو کشور را در یک حالت انتقامجویی از ایران قرار داد . بگونه ای که از هر اهرمی به فشار ایران به منظور تعدیل سیاستهای خارجی اسلامی ایران و قطع حمایت از جریانهای اسلامی توسط این کشور استفاده خواهند کرد. حمایت قاطع آمریکا از اکراد ایرانی ، دلیل واضحی بر این مطلب است طرح شعار آزادی آذری‎های ایران توسط برخی از جناحهای سیاسی در جمهوری آذربایجان که همسو با اهداف سیاسی ترکیه نیز می‎باشد محل مناسبی برای غرب و آمریکا برای وارد کردن فشار به جمهوری اسلامی ایران می‎باشد .

استقلال جمهوری آذربایجان در رشد احساسات قومی آذری‎های ایران ، بی تاثیر نبوده است . در میان آذری‎های ایران بویژه پس از درگیری جمهوری آذربایجان با جمهوری ارمنستان بر سر قره باغ نمودهای همبستگی با آذربایجان آن سوی ارس ظاهر شده است .

رشد احساسات ناسیونالیستی بویژه در نسل جوان و تحصیل کرده و طرطح شعارهای قومی در آذربایجان ایران در شکل ضعیف خود از جمله این تاثیرات پس از استقلال جمهوری آذربایجان وبه قدرت رسیدن ملی گرایان در این کشور ، این نظریه که ایران در آینده دچار مشکل خواهد شد بالا گرفت . توافق تاریخی ، اشتراکات قومی و نژادی ، وجود جریانهای سیاسی طرفدار وحدت آذربایجان در جمهوری آذربایجان وآذربایجان ایران از استنادات این نظریه بود .

هر چند چنین تهدیدی در حال حاضر بصورت بالقوه و کم و بیش در تئوری وجود دارد اما تحقیق آن راه بسیار درازی در پیش دارد . اندیشه وحدت آذریهای دو سوی رودخانه ارس و ایجاد آذربایجان واحد ،‌در نهایت قرار گرفتن آذریها در دایره پان ترکیسم و تشکیل کشور کشور برزگ ترک که برخی از جریانهای سیاسی ترک آرزوی آن را در قرن بیست و یکم دارند نیاز به دیپلماسی بلند مدت وانگیزه ایدئولوژی ملی دارد . (10)

 

 

-----------------------------------------------

 

 

منابع قسمت پنجم :

1-    اسدی کیا ، بهناز ؛ جمهوری آذربایجان ،‌تهران : وزارت امور خارجه ، 1375 . ص 109 .

2- پوراصغر ، علی ؛ حکومتهای محلی قفقاز در عصر قاجار ، تهران : نشر نظر ، 1377 ، ص 95 .

3- جمهوری آذربایجان ، ص 110 و 109 .

4- کاوه ، بیات ؛ آذربایجان در موج خیز تاریخ (نگاهی به مباحث ملیون ایران و جراید باکو در تغییر نام آران به آذربایجان) تهران : نشر شیرازه ، 1379. ص 24 و 22 .

5- اتابکی ، تورج ؛ آذربایجان در ایران معاصر ، ترجمه محمدکریم اشراق ، تهران . نشر توس ، 1376 . ص 36.

6- جمهوری آذربایجان ، ص 110 .

7- --------------- ، ص 87 .

8- --------------- ، ص 110 .

9- تقوی اصل ، عطا ؛ ژئوپلتیک جدید ایران از قزاقستان تا گرجستان ، تهران : وزارت امور خارجه 1374 . ص 156- 151 .

10- -------------- . ص 162- 156 .

 



[1] - Yeni Azerbaycan Partiyasi .

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.