روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

سقوط پهلوی دین ستیزی


دکتر غلامعلی رجائی

دین ستیزی پهلوی عامل سقوط

                            

دین ستیزی عامل سقوط


                         درباره اینکه رژیم شاهنشاهی با برخورداری از پشتیبانی گسترده منطقه ای و بین المللی وتکیه بر ابر قدرتهای بزرگ چرا سقوط کرد و با قیام ومخالفت مردم فرو پاشید می توان به علل وعوامل مهم و متعدد داخلی وخارجی وطبیعی وغیرطبیعی اشاره کرد که هر کدام از آنها جدا ازسهمی که در کنارسایرعلل وعوامل برعهده دارند به تنهایی نقش مهمی در فروپاشی و اضمحلال رژیم سلطنتی پهلوی دوم ایفا کرده اند.

صرفنظرازاهمیت همه علل وعوامل دخیل دراین فروپاشی، موضوع دین ستیزی خاندان پهلوی وچالش ومخالفت آنها بامقوله دین اسلام و احکام آن که به موجب قانون اساسی شاه سوگند خورده بود از آن پاسداری نماید نقش بسیارتعیین کننده وتسریع کننده ای در زوال سلطنت پهلوی داشته است. تا جایی که شاید بتوان با توجه به مولفه هایی مانند گرایش و اعتقاد اکثریت ملت ایران به اسلام و رهبری بلا منازع دینی امام خمینی که از پایگاه و جایگاه مرجعیت دینی به مبارزه با شاه برخاست و رژیم سلطنتی را بر انداخت آن را مهمترین عامل سقوط سلطنت پهلویها دانست. این موضوع آنقدر اهمیت دارد که با استناد به فرمایشات امام می توان چنین ادعا کرد که اگر پهلوی اول که آغازگرسیاست ستیزبا دین بود و اوج آن را می توان در اجرای قانون ننگین کشف حجاب دید و پس از او پهلوی دوم که سیاست پدر را دراین جهت ادامه داد دراین جهت حرکت نمی کردند وبه نصایح ونگرانیهای علما ومراجع دینی دررعایت حریم دین ومتدینین توجه می کردند آنگونه که امام خمینی بعدها گفت شاید این انقلاب اتفاق نمی افتاد: "آن وقتی که قبل از 15 خرداد که خوب یک اجتماع کوچکی برای مخالفت با آن چیزهایی که آن وقت واقع شده بود تشکیل شد آن وقت چنانچه شاه مخلوع به ما یک روی خوشی نشان می داد، این انقلاب حاصل نمی شد اگر قبول می کرد ما مسائل خیلی بزرگی آن وقت نداشتیم.(صحیفه نور /ج15/ص 197) اشاره امام به ماجرای مدرسه فیضیه وحوادث بعد ازآن است که ریشه در حوادث چند ماه قبل و رویارویی ایشان با دولت و شاه درنیمه دوم سال 1341 دارد.
در16مهرماه این سا ل، دولت علم لایحه انجمنهای ایالتی وولایتی را درهیئت دولت تصویب ودرصدد اجرای آن بود. به موجب این لایحه واژه اسلام از شرایط رای دهندگان وانتخاب شوندگان حذف وانتخاب شوندگان نیزدرمراسم تحلیف به جای سوگند به قرآن می توانستند به کتاب آسمانی سوگند بخورند . وقتی اسدالله علم به اخطار امام وسایرمراجع وعلمای سرتاسر کشورکه به دعوت امام به قم آمده و دراین باره نگرانی خود را اعلام ولغو فوری آن راخواسته بودند توجهی نکرد امام دامنه اعتراض خود رامتوجه شاه نمود و از او خواست به نخست وزیر دستور دهد این مصوبه را لغو نماید: "مستدعی است امرفرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه ومذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی حذف نمایند." حرکتهایی نظیر تجمع علمای شهرستانها برای مشورت در این باره و اتحاد آنها دراعتراض به دولت که در تلگرافهای مکرر خود رانشان داد و صدور بیانیه در جهت آگاه سازی مردم – که پیشنهاد امام بود- ازعمق این توطئه و ارسال تگراف همه مراجع قم به دولت واظهار نگرانی مراجع نجف دراین زمینه که تا آن زمان از سوی علمای دین سابقه نداشت کافی بود شاه رامتوجه اهمیت موضوع کند اما وی این مطلب را مهم ندانست و درتلگرافی که شش روز بعد به امام وسه تن از مراجع قم مخابره کرد این تغییرات راغیرمهم وازمقتضیات زمانه دانست و تصمیم درباره آن را به دولت محول نمود. بی اعتنایی علم به نامه بعدی امام وعلما موجب شد امام در تلگرافی که لحن آن تندتراز قبل بود به شاه بنویسد: "آقای علم گمان کرده باتبدیل کردن قسم به قرآن مجید به کتاب آسمانی ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت...انتظارملت مسلمان آن است که با امر اکید آقای علم را ملزم فرمایید از قانون اسلام وقانون اساسی تبعیت کند واز جسارتی که به ساحت قرآن کریم نموده استغفار نماید."
با بی اعتنایی علم به این هشدار واخطار، امام در تلگراف تندتری ازعلم خواست به اطاعت خداوند متعال وقانون اساسی گردن نهد و از عواقب وخیمه تخلف از قرآن وعلمای ملت وزعما ی مسلمین وتخلف از قانون بترسد و بدون دلیل کشور به خطر نیندازد :"  و الا علمای اعلام از ابراز عقیده درباره شما خودداری نخواهند کرد". درنهایت این اخطارموثرافتاد ودراثر فشار امام وعلما،اسدالله علم ناچار شد هماگونه که امام خواسته بود ابتدا این مصوبه را درهیئت وزیران لغو وسپس در 10/9/1341 درگفتگو با رسانه ها کان لم یکن بودن آن را رسما اعلام نماید. پس از این پیروزی امام دو حرکت عمده انجام داد: 1-در بیانیه ای که خطاب به مردم صادر کرد این پیروزی را نتیجه قیام آنان دانست: قیام عمومی دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید.لیکن لازم است متذکر شوم که مسلمین باید بیش از پیش هوشیار وبیدار بوده مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشرده ترکنندکه اگر خدای نخواسته دستهای ناپاکی به سوی مقدسات آنهادراز شود قطع کنند.( بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی / ج1 - ص50) 2-با اعلام پایان یافتن مسئله به روحانیون توصیه کردند که به درس وبحثشان بپردازند: از این به بعد مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگتر است ..باز اگر دیدیم شیطانی از خارج – به تعبیر امام دقت کنید - متوجه مملکت ما شد ما همین هستیم ودولت همان وملت همان(پیشین /صص44 و49)
شاه به جای عبرت از این قیام محدود علمای دین ، واعتنا به هشدارهای آنها درعمل به قانون اساسی که به آن سوگند خورده بود خود به میدان آمد ودراندیشه جبران آبروی از دست رفته خود با به رفراندم گذاشتن اصول شش گانه ای که بعدها به آن انقلاب شاه و ملت نام نهاد برآمد غافل از اینکه این موضوع ، وضعیت را بدتر از قبل خواهد کرد و آرامشی را که پس از لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در کشور پدید آمده بود ازبین خواهدبرد. از این ببعد شاه که درک درستی از قدرت و ظرفیت نهاد دین نداشت وبه حمایت امریکا دل خوش کرده بود به جای اینکه از ماجرای لغو تصویبنامه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی عبرت بگیرد با اصول شش گانه ای که بعدها آن را انقلاب سفید شاه و ملت نامید به میدان آمد واین اصول را در رفراندم 6بهمن به نظر خواهی ملت گذاشت   و بر اشتباهات خود در مقابله با مذهب و مذهبیون افزود.  امام دراعلامیه ای که چهار روز قبل از رفراندم اجباری شاه صادر کرد آن را در مقابل حکم اسلام و قانون اساسی بی        ارزش دانست. اشتباه بزرگ شاه پس از آن صورت گرفت که در صدد توجیه علما ومراجع قم واز جمله امام نسبت به اصولی که خود - در دیدار با مرحوم آیت الله کمالوند خرم آبادی که از سوی امام وعلما ومراجع برای شنیدن توضیحات شاه دراین باره با اوملاقات وپس از این دیدار نتیجه گزارش دیدار خود رابه علما ارائه نمود- گفته بود به دستور امریکا مجبور است آنها رابه هر قیمت ممکن اجراکند در 4 بهمن ماه 41 به قم سفرکرد.امام بی درنگ با صدور اعلامیه ای خروج مردم را ازخانه هایشان تحریم نمود. شاه که پس از ورودبه قم گویی به شهری تقریبا خالی از سکنه قدم گذاشته است از این عکس العمل مردم به حدی ناراحت و خشمگین شد که درسخنرانی کوتاهی که دربین تعدادی از مردم که به زور فرمانداری وشهربانی به پای سخنرانی او حاضر شده بودند روحانیت را ارتجاع سیاه وبدتر از ارتجاع سرخ – مارکسیستها – وصد برابرخائن تر ازحزب توده ومخالف اصلاحات نامید. بابکارگیری این تعابیر تند از سوی شاه مملکت تکلیف برامام وسایرعلما در مقابله باسیاستهای ضد دینی وی روشنتر از قبل شد. دو روز بعداز رفراندمی که با تحریم کامل علما و مردم در سرتاسر کشور روبرو شد امام رژیم با آماری دروغین اعلام کرد این اصول باپنج میلیون وششصدهزاررای دربرابر چهارهزار وصدوپنجاه رای مخالف به تصویب مردم رسید.
ماه مبارک رمضان فرارسید. امام به علمای سرتاسر کشور پیشنهاد نمود دراعتراض به این سیاست ضد دینی شاه نماز جماعت مساجد وسخنرانی علما وروحانیون دراین ماه مبارک که مساجد واماکن مذهبی کشور مملو از جمعیت می شد تعطیل اعلام شود تا مردم با این نشانه نسبت به خطری که با اقدامات شاه متوجه دین ودیانت بود آگاه گردند. شاه که در حادثه قم بسیار تحقیر شده بود و در خود احساس شکست می کرد در 23 اسفند ماه در بازدیدی که در پایگاه هوایی وحدتی دزفول طی سخنانی مجددا باعباراتی بسیار زشت و توهین آمیز در مورد علمایی که به تحریم رفراندم او رای داده بودند یاد کرد و از سرکوب شدید شان درآینده ای نزدیک خبر داد: "این عناصر فرومایه با همفکران ارتجاعی خوشان اگر از خواب غفلت بیدار نشوندچنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسی که باشند برسرآنها کوفته خواهدشد که شاید به زندگی ننگین وکثافتشان خاتمه داده شود."(سخنان شاهنشاه /ص 28) امام در مقابله با این سخنان تند هتاکانه وبی ادبانه شاه نسبت به ساحت علمای دین در جهت مقابله باشاه برآمد و برای اینکه مردم را از عمق دشمنی شاه با دین و علما اگاه کند در اقدام بی سابقه ای با صدور اعلامیه ای عید نوروز را درسرتاسر کشورعزای عمومی اعلام نمود.(صحیفه نور /ج1 /ص 61) این عبارات تند و بی سابقه که تا آن زمان کسی جرئت آن را نیافته بود تا درباره روحانیت بکاربرد باز قلب مجروح شاه احساس شکست کرده وسیلی خورده ازعلما راتسلا نداد و به همین دلیل عمال اجیر شده ای که با اتوبوس از تهران به قم اعزام شده بودند قصد داشتند در مجلس روضه و عزایی که همه ساله در منزل امام برپا می شد شرکت و آن رابرهم بزنند و ایجاد اغتشاش کنند. امام وقتی رفتار آنهارا شاهد شدند توسط مرحوم شیخ صادق خلخالی رحمت الله علیه به اغتشاشگران اخطار دادند که در صورت برهم زدن روضه به حرم خواهند رفت و با مردم سخن خواهند گفت و با این ترفند آنان از تصمیم خود منصرف شدند و چون در هر صورت ماموریت داشتند در قم کاری بکنند و زهر چشمی از روحانیت بگیرند به مجلس روضه ای که همه ساله درمدرسه فیضیه برگزارمی شد حمله نمودند .
امام در یک سخنرانی افشاگرانه که در همان روز فاجعه حمله به فیضیه وضرب و شتم طلاب و مردم عزادار و تیر اندازی به کسانی که در صدد مقابله با چماقداران رزیم بودند صورت گرفت و یک طلبه هم به شهادت رسید با طرح سوالاتی پرده از چهره ضد دینی شاه برداشتند: "دستگاه شهربانی می گوید که سازمان امنیت، سازمان امنیت می گوید شهربانی، دوتایشان می گویند امر اعلیحضرت .راست می گویند که امراعلیحضرت است ؟اعلیحضرت با دیانت اسلام مخالف است؟!..اگر مخالف است آن همه کسب وکرامت کجاست؟اگر مخالف نیستند چرا جلوگیری نمی کنند از این وحشیگریها؟( صحیفه نور /ج1/ص65 به بعد) عکس العمل شاه در برابر این سخنرانی و ادامه انتقامجوییها و دین ستیزیها این بود که دستور داد طلاب علوم دینی را که تا آن زمان به دلیل اشتغال شبانه روزی و مداوم شان به تحصیل علوم دینی از خدمت سربازی معاف بودند به سربازی ببرند.کاری که برای طلاب بسیار سخت بود چون آنهابیشتر از مردم عادی به فساد رژیم آگاهی داشتند. امام به طلابی که به اجبار به سربازی برده شدند که آیت الله هاشمی رفسنجانی هم یکی از آنان بود پیام داد که : نه تنها نباید تزلزل بخود راه دهند بلکه برعکس باید ازاین فرصت طلایی در جهت روشنگری افسران و درجه داران ارتش نسبت به ماهیت ضد دینی رژیم استفاده کنند و تعلیمات نظامی رابا جدیت فرابگیرند. آیت الله هاشمی رفسنجانی دراین باره گفته است: سرباز گیری از قم به مفهوم عدم رسمیت حوزه قم از طرف حکومت بود.بیست روز بعداز حادثه فیضیه روز 21 فروردین ما با این وضعیت روبه رو شدیم .گویا اولین فردی که به این منظوربازداشت شد خود من بودم.(دوران مبارزه /ج1/صص145 و146)
در این ایام امام که با هوشیاری و تیزبینی خاصی تحولات ضد دینی رژیم را رصد می کرد تسهیلاتی را که رژم برای مسافرت دوهزار نفر از فرقه ضاله واستعمارساخته بهاییت به لندن ایجاد کرده و درهمان ایام تضییقاتی را درمورد سفر حجاج خانه خدا بوجود آورده بود بهانه ساخت و با صدوراعلامیه ای از سیاست نزدیکی رژیم به اسراییل که آن را دشمن اسلام وغاصب سررمینهای مسلمانان می دانست شدیدا انتقاد نمود. پس از سخنرانی افشاگرانه امام درساعت 30/8 صبح روز 4 آبان سال 43 درباره تصویب قانون کاپیتولاسیون در دو مجلس سنا وشورا که رای به آن را توسط دولت ومجلسین رایی ننگین ومخالف اسلام وقرآن دانستند رژیم در حرکتی شتاب زده که ارتشبد حسین فردوست که پس از علم نزدیکترین افراد به شاه بود آن را دستورمستقیم امریکا می داند(خاطرات فردوست /ج1/ص516) امام را در13 آبان ماه به ترکیه تبعید نمود .با تبعید امام به خارج کشورسیاست دین ستیزی شاه ادامه یافت.
اینک به اهم محورهای سیاست دین ستیزی شاه اشاره کوتاهی می شود.
1-تاسیس مشروب فروشی وعشرتکده در قم:
پس از رحلت مرحوم آیت الله بروجردی در دهم فروردین سال 1340 که سد محکمی بود که با تمام توان دربرابر سیاستهای دین ستیزی شاه ایستادگی و او را وادار به عقب نشینی می کرد، در قم شایع شد که رژیم قصد دارد از فرصت به دست آمده از فقدان وی استفاده کند و در قم که بزرگترین پایگاه قدرتمند تشیع درجهان اسلام بود مشروب فروشی وعشرتکده وسینما دایر نماید. با انتشار این خبربعضی از طلاب با تهیه طوماری که آن را به خدمت امام فرستادند نسبت به این کار شدیدا هشدار دادند.امام با دریافت طومار طلاب، فورا رییس شهربانی قم را احضار و ضمن نشان دادن طومار به او، در مورد این کار شدیدا اخطار نمود.
2--تحقیر روحانیون
اگرچه محمدرضا سیاست پدر را درباره خلع لباس روحانیون دنبال نکرد اما درمواقعی به تحقیر آنان می پرداخت. گاه آنان را مخالف تمدن می نامید و می گفت با پیشرفتهای بشری مخالفند ومعتقد به مسافرت با الاغ هستند! امام در  یک سخنرانی در پاسخ او اعلام کرد : یکی ازتبلیغاتی که بعد از زمان همین محمدرضا از آن اوایل که وقتی دید در قم یک شورشی شد یک جنبشی شد این در صحبتهایش کرد که این آخوندها با همه مظاهرتمدن بدند.اینها می گویند ما الاغ سواری می خواهیم .دریکی از نطقهایش بود که من در دنبال او این صحبت را کردم که تو این حرف را که می زنی همین وقتی است که بعضی مراجع ما با طیاره رفتند به مشهد چطور تو می گویی ما الاغ سواری می خواهیم؟ (صحیفه نور/ج9/صص 158 و159)
شاه دریک سخنرانی در کرمان در نهایت هتاکی با کنایه به روحانیون گفت:بعضی ها کرمهای نجسی هستند که باید از آنها دوری کرد.امام در یک سخنرانی در پاسخ شاه گفتند: خداکند منظورت از کسانی که بعنوان حیوان نجس از آنها یاد کردی روحانیون نباشد اگر مقصدت ما باشیم تکلیف ما دربرابرتو سخت ترمی شود.
3-علاوه بر شاه مردان دربار او هم با تاسی به وی شدیدا با حضور روحانیون درعرصه های اجتماعی مخالفت می کردند . -اردشیر زاهدی درکتاب خاطرات خود به نام بیست وپنج سال درکنار پادشاه (ص302) دراین باره گفته است: یادم است در اوائل حکومت آموزگار،داریوش همایون - وزیراطلاعات- اعلام خطرکرد وگفت چه خبر است که این همه مسجد درایران ساخته می شود و این همه مسجد مثل قارچ از زمین سبز می شود؟او همچنین اعلام خطر کرد که دانشجویان دختر با چادر و حجاب اسلامی در دانشگاهها حاضر می شوند و نیروهای مذهبی دارند قدرت می گیرند. - طوفانیان از ژنرالهای شاه نیز ضمن اعتراض به اینکه شاه برای بستن دهان آیت الله شریعتمداری دستورداده بود 65 میلیون تومان به او بدهند.می گوید:به اعلیحضرت گفتم من رفتم پاکستان ..من باضیاءالحق دوست بودم ضیاءالحق را من دیدم خیلی اسلام زده شده ...نمی توانستم به خودشاه بگویم برای این مثل می زدم به ضیا ءالحق گفتم ضیاء ،یک دانه آخوند برای یک مملکت زیاداست.اعلیحضرت به این آخوندها اعتمادنکنید.خوب کرد دیگر!!(خاطرات طوفانیان/صص85 و86) -
دیگرازمردان دربار شاه تیمورتاش بود که می گفت :من به هفتاد دلیل ثابت می کنم که خدایی نیست و قیامت دروغ است.روزی تیمورتاش وارد منزل خود شد و دید زنش قرآن می خواند با کمال غضب به اوگفت :توهنوز این کتاب کهنه را می خوانی و به آن عقیده داری؟ بعدبلافاصله شیشه الکل راروی قرآن ریخت و آتش زد.موقع دیگر یکی از هموطنان او به منزلش آمد و از اوخواهش کرد که گذر نامه کربلا برایش بدهد .با کمال غضب به اوگفت: احمق خر گذرنامه می خواهی که بروی سنگ و نقره وگل ببوسی ؟من هرگزاینکار را نمی کنم. گذرنامه برای لندن و پاریس و برلن و امریکا بخواه تا بدهم.او می گفت من به گور پدر خودم ..یدم که مرا عبدالحسین نام کرده است حسین کیست که من غلام و عبد اوباشم؟ (خاطرات بهلول صص 10 و11) - علم وزیر دربار در خاطرات خود(ص306) روز شنبه9/9/1348 می نویسد:اردشیر زاهدی وزیر خارجه برای فردا شب دعوتی به شام از شاهنشاه وپادشاه سابق آلبانی کرده بود.عرض کردم مصادف با شب وفات!حضرت علی است شگون ندارد با این همه سرباز و درجه دارمتعصب نادان کار خطرناکی است فرمودند درست می گویی بگو شب را تغییر دهد به اردشیر گفتم ناراحت شد. - همین علم درخاطرات روز شنبه 20 /10/1348 ( ص 353) خود می نویسد: سر شام بودم علیاحضرت ملکه پهلوی پیشنهاد کردند چون نوروز مصادف با چهارده محرم (به قول عوام چهارم امام) است خوب است سلام عید نباشد.بحث مضحکی بود ولی داشت جدی می شد وسر می گرفت .من که اغلب کمتر حرف می زنم با لحن خیلی جدی عرض کردم این فرمایشات چیست؟ اگر نوروز مصادف با عاشورا هم باشد باید سلام منعقد می شد این سنت ملی را که با مسائل مذهبی نمی شود پوشاند.شاهنشاه از عرض من خوششان آمد ومطلب تمام شد. - سرتیپ خسروداد فرمانده تییپ هوابرد شیراز نیز ازدیگر مردان دین ستیز شاه است . سرهنگ محمد مهدی کتیبه در کتاب خاطرات خود(ص69) درباره او می نویسد: در محرم سال 1349همه افسران تیپ را درآمفی تئاترجمع وسخنرانی کرد.
ایشان می گفت:این حرکاتی که درجامعه انجام می دهند و برای امام حسین روضه خوانی و گریه می کنند اینها خرافی و برای افراد بی سواد است.اگر هم دولت .شاهنشاه آریامهر یا مسولین مملکتی جلوی این کار رانمی گیرند برای حفظ ظاهر است چون مردم احمق و بی شعور و متعصب ومذهبی اند به اینها اجازه انجام این مراسم را درجامعه  می   دهند ولی شما که تحصیلکرده و درس خوانده ودانشگاه دیده اید  حرکا ت املی عقب افتاده وارتجاعی را انجام می دهید؟امام حسین 1400 سال پیش مرده و رفته است حالا دیگر چه دلیلی دارد که هر سال شماسینه زنی می کنید؟ سرهنگ کتیبه درادامه (ص 43) با اشاره به سختگیریهای فرماندهان بردانشجویان دانشکده افسری ارتش می گوید این فشارها باعث شد از دانشجویان روزه دار سال اول که برای سحری بیدار می شدند حدود60 درصد روزه گرفتند که در سال دوم این تعداد به 40 درصد و در سال سوم به 20 درصد رسید. هر از چند گاهی رادیو تلویزیون ملی ایران ، با پخش کاریکاتورهایی مضحک، شان ومنزلت روحانیون را به سخره می گرفت و یا نمایشنامه هایی درجهت ضدیت بامذهب ومذهبیون پخش می کرد.
4-شاه اگرچه باسالوسی تمام خودرا تنها شاه شیعه می نامید به سفر حج می رفت وقرآن چاپ می کرد ولی اساسا اعتقادی به دین ومذهب نداشت.مادر فرح آخرین همسر شاه در کتاب دخترم فرح از ماجرای شگفتی که خود شاهد آن بوده چنین یاد می کند: روزعاشورایی بود و محمدرضا از مراسم عزاداری که درمسجدشاه برگزار می شد به کاخ برگشت.شاه درحالی که بسیارخسته وعصبانی به نظرمی رسید پس از آنکه دستورداد برای او شراب بیاورند گفت :هزار و چندسال قبل دو عرب باهم اختلاف داشته اند و یکی از آنها دیگری را کشته است آن وقت من بعنوان شاه این مملکت باید دو ساعت بروم و دو زانو در مجلس روضه او بنشینم. مادرفرح در ادامه می گوید محمد رضا دراین اواخر، دیگر کارش به اینجا رسیده بود که چنین حرفهایی می زد وهیچ چیزرا قبول نداشت.
5-برگزاری جشنهای دوهزار وپانصدساله
از اقدامات ننگین شاه درادامه سیاست دین ستیزی او برگزاری جشنهای دوهزاروپانصدساله درسال 1350 درشیراز بود.به دستور او برای مهمانها شراب مخصوص از فرانسه آوردند و بزم شراب برپا کردند. دریکی از برنامه های شرم آوری که دراین ایام در شیراز برگزارشد در روز روشن درجلوی چشم صدها رهگذر در یکی از خیابانهای شهر دارالمومنین شیراز، تئاتری خیابانی برگزارشد که در یکی از صحنه های آن بازیگرمرد در حالی که برهنه می شد زن بازیگر را برهنه نمود و در جلوی دیدگان متعجب مردم به او تجاوز نمود. سرآنتونی پارسونز سفیر انگلیس درایران در کتاب خود خاطرات دوسفیر (غرور وسقوط صص 337 و338) دراین باره می نویسد:جشن هنر شیراز در سال 1977 میلادی از نظر کثرت صحنه های اهانت آمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود .به طور مثال یک شاهدعینی صحنه هایی از نمایشی را که موضوع آن آثارشوم اشغال بیگانه بود برای من تعریف کرد .گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفت وآمد شیراز اجاره کرده و ظاهرا می خواستند برنامه خودرا بطور کاملا طبیعی در کنارخیابان اجرا کنند.صحنه نمایش نیمی درداخل مغازه ونیمی درپیاده رو مقابل بود.یکی از صحنه ها که در پیاده رو اجرا می شد تجاوز به عنف بود که بطور کامل (نه بطور نمایشی ووا نمودسازی) به وسیله یک مرد کاملا عریان - یا بدون شلواردرست بخاطرندارم –با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده می شد در مقابل چشم همه صورت می گرفت...واکنش مردم شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازه ها باچنین صحنه مسخره وتنفرانگیزی روبرومی شدند معلوم است ولی موضوع به شیراز محدود نشد و در توفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات وتلوبزبون هم رسید. من بخاطردارم که این موضوع را با شاه درمیان گذاشتم وبه اوگفتم اگر چنین نمایشی بطور مثال در شهر وینچسترانگلستان اجرامی شد کارگردان و  هنرپیشگان آن جان سالم به در نمی بردند.شاه مدتی خندید وچیزی نگفت.
6-تغییر مبدا تاریخ ایران از هجرت پیامبر اکرم(ص) به تاریخ باستان
اقدام دیگر دین ستیزانه پهلوی دوم است که خشم امام ومتدینین رابرانگیخت . تغییرمبدا تاریخ ایران وتقویم در24 اسفندماه 1354 که در اجلاس مشترک سنا ومجلس شورای ملی به تصویب رسید اعتراض بسیاری از علما درایران ازجمله مرحوم آیت الله گلپایگانی رابرانگیخت. امام در پیامی به مناسبت عید فطر به مخالفت جدی با آین مصوبه پرداختند: "کارشناسانی که می خواهند مخازن مارا به غارت ببرند برای تضعیف اسلام و محو اسم آن نغمه شوم تغییر مبدا تاریخ را ساز کردند. ...بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند وچون این تغییرهتک اسلام و مقدمه ی محو اسم آن است خدای نخواسته.استعمال آن بر عموم مردم حرام وپشتیبانی از ستمکار و ظالم ومخالفت با اسلام عدالتخواه است".( صحیفه نور/ج1/ص272)
7-مجتهد تراشی
محمدعلی وحیدی معروف به علامه وحیدی روحانی نمایی بود که سپهبدخون ریز رضاشاه به نام امیر احمدی اورا مجتهد نامید و بر همین اساس تولیت مدرسه سپهسالار به او سپرده شد. وحیدی در جوانی جزو منشیان آیت الله شهرستانی بود. جعل نامه ای توسط او با مهر آیت الله در حمایت از شخص بدکاره ای موجب شد آیت الله شهرستانی علاوه براینکه مهر خود رابشکند او را هم از خود براند.وحیدی با کنار گذاشتن لباس روحانیت د ر دوره بیستم مجلس شورای ملی به مجلس راه یافت ودریکی از نطقهایش درمجلس گفت :به نام خدا و به نام شاهنشاه .هنگامی که او درنطق خود گفت شاه سایه خدا درزمین است سردار فاخر حکمت خطاب به اوگفت: اینجا خانه ملت است و کسی حق نداردسخنان کفرآمیزی برزبان آورد و او را وادار به ترک تریبون کرد.(ساواک وروحانیت ص44)
8- تعطیلی بعضی از حوزه های دینی
مدرسه علمیه مروی را درتهران که ازآن هزاران عالم روحانی بیرون آمده بود جایگاه تعدادی از ارامنه کردند. مدرسه سپهسالاررا هم به تعدادی جوان ..واگذار کردند.. در قم در مدرسه دارالشفا به جای تدریس گداها سکونت داشتند ومدرسه به قهوه خانه ای تبدیل شد که متکدیان درآن حمع می شدند وچای می نوشیدند.(خاطرات حجت الاسلام والمسلمین پورهادی/ص166)
9-تقویت ادیان منسوخ وفرقه های استعمارساخته
از دیگربرنامه های شاه درجهت دین ستیزی او بود. ویلیام سولیوان - سفیر امریکا دردربارشاه - در کتاب خاطرات خود گفته است:ایران یک کشور اسلامی بود ..با وجود این چون نزدیک به هشتاد هزاریهودی درایران زندگی می کردند و جامعه یهودیان ایران در کلیه رشته های تجارت و اقتصاد ایران رسوخ کرده بودند.. هم در این راستا بود که شاه به شهبانو اجازه داد کنگره پیروان زردشت رادر تهران برگزارکند و با شراب شامپانی از مهمانان خود درماه رمضان در کاخ سلطنتی پذیرایی کند. سر آنتونی پارسونر سفیردولت انگلیس در ایران می گوید همکاران دیپلمات عرب من شرکت در پذیرایی پایانی کنگره زردشتیان راتحریم کردند.شاید به نظرشاه وشهبانو اینگونه اقدامات به عنوان روشهای سریع درمانی برای جداکردن مردم ایران از روشهای اسلامی بود.( فخر روحانی ،اهرمها ، سقوط وپیروزی انقلاب اسلامی/ج1/ص108)
10- تاسیس دانشگاه اسلامی
شاه با هدف تحت کنترل در آوردن مدارس علمیه سراسر کشور می خواست به تاسیس دانشگاه دولتی اسلامی بپردازد . تاسیس این دانشگاه به رژیم فرصت می داد تربیت طلاب و فعالیت ها و تبلیغ دینی را تحت مراقبت و سیطره خود قرار دهد . فارغ التحصیلان این دانشگاه نیز طبق نظر دولت به جاهای مختلف اعزام می شدند . شاه قصد داشت به تدریج این دانشگاه را جایگزین مدارس علوم دینی سراسر کشور کند. لیکن رژیم در اجرای این سیاست با ناکامی مواجه گردید و این برنامه در نطفه خفه شد. چرا که امام خمینی در واکنش به این سیاست مکررا به صحبت پرداخت و اعلامیه ای هم صادرکرد .امام تهدید کرده بود اگرشاه به تاسیس این دانشگاه بپردازد و به تربیت افرادی در آن جا اقدام نماید، به تفسیق آن خواهد پرداخت و مردم را از مراجعه به این افراد نهی خواهد کرد و آخوندهای درباری جایگاهی در بین مردم نخواهند داشت . در پی این واکنش بود که رژیم از اجرای این سیاست منصرف شد و تاسیس دانشگاه اسلامی صرفا در مرحله ی حرف باقی ماند .
11-درج مقالات ضد دینی در نشریات
آقای عزت مطهری (شاهی) درکتاب خاطرات خود (417) می گوید :مجله جوانان حزب رستاخیز را در بند –زندان - توزیع کرده بودند درمقاله ای به قلم یک استاد دانشگاه باعنوان تمدن پویا وتمدن ایستا ضمن رد وجود خدا نوشته بود: اینها زاییده ذهن بشر است وبهشت و جهنمی وجود ندارد و بشر برای فرار از ترس مرگ بهشت و جهنم را برای خود ساخته است.
12- توقیف روزنامه مذهبی دنیای اسلام
در یکی از گزارشهای محرمانه شهربانی در سال1327 آمده است عده ای ازعلمای مخالف دولت در بازار مشغول فعالیت شده و راجع به توقیف روزنامه دنیای اسلام قطعنامه ای صادر می نمایند مبنی براینکه چون روزنامه دنیای اسلام تبلیغ امور دین ومذهب می نماید بنابراین دولت بنابه اصل مخالفت با مذهب به این عمل مبادرت ورزیده است.این عمل تولید نگرانی فوق العاده در بازار و طرفداران مذهب نموده است.(گزارشهای محرمانه شهربانی 1327-1328/مجید تفرشی /ج2/ص319
13-اجرای نمایشنامه های ضد دینی
اسدالله علم در خاطرات خود ( ص 161) در تاریخ 7/1/1348 از اعتراض مرحوم آقای فلسفی نسبت به نمایشنامه شهر قصه چنین می گوید: دیشب فلسفی به نمایشنامه شهر قصه که در آن به آخوندها حمله منطقی فراوان شده و بسیار عالی است و در تلویریون نمایش داده شده حمله کرد وخیلی مهمل گفت و سفسطه کرد.
ساواک نیز درگزارشی از سخنان سید عبدالرضا حجازی –روحانی درباری - در مجلس ترحیم کاظم جفرودی سناتورسابق که در خانقاه صفی علیشاه با حضور عده ای از وزرا و روسای مجلسین و حدود 400 نفر از طبقات مختلف تتاریخ 19/9/1351تشکیل گردیده بود ضمن وعظ اظهارداشته در تالار 25 شهریور نمایشنامه ای تحت عنوان محراب به نمایش گذاشته شده و در نمایشنامه مزبور بنا کنندگان مساجد وتکایا را قماربازان معرفی نموده اند در حالی که مساجد ایران بوسیله پادشاهان ساخته شده است چرا وزارت فرهنگ با صرف مبالغ منگفتی اجازه میدهد این قبیل نمایشنامه هابه روی صحنه بیاید تا بین روحانیون و دولت شکاف ایجادگردد (ساواک و روحانیت/صص67 و68)
14- مخالفت شاه با تعطیل روز تولد رسول اکرم
اسدالله علم دربیان خاطرات روزشنبه 6/2/1351 (صص240 و241) خود می نویسد:صبح شرفیاب شدم. شاهنشاه سر حال نبودند. تقریباهرچه راعرض کردم رد کردند.یکی این بود که آیت الله خوانساری تقاضا دارد مولود حضرت رسول تعطیل شود .رد کردند. علم درادامه می نویسد: جای تعجب شد!
15-تلاش برای تصویب قانون زنا درمجلس
مرحوم آقای فلسفی در کتاب خاطرات خود(ص405) دراین باره می نویسد :به یاد دارم در مجلیس سنا در صدد بر آمدند طرحی به تصویب برسانند که گفتند عبارت ولد الزنا را برداریم و بگوییم فرزندان مردم دو قسم هستند یک قسم فرزند قانونی ویک قسم فرزند طبیعی ..از این هم فراتر رفتند و در کنار ا ین طرح موضوع دیگری را هم افزودند که آن اجازه زنا به زن توسط شوهر بود.این کار را هم اعیان قوم در مجلس سنا کردند.این طور مطرح کردند که وقتی زن شوهر می کند مرد مکلف است به زن منزل مسکونی بدهد و بعد گفتند زن شوهردار حق دارد با مال خود یک خانه ملکی مستقل در جای دیگرخریداری کند و آن خانه را خالی نگهدارد و کلیدش دراختیار خود آن زن باشد که هر وقت خواست به آنجا برود.معنی آن مصوبه آن بود که هر وقت زن شوهردار اراده زنا کرد آزادباشد.
16- قانونی کردن سقط جنین
اشرف خواهر فاسد شاه در کتاب خاطرات خود (ص206) گفته است: تا زمان انقلاب حداقل از دیدگاه قانون ما تقریبا به برابری کامل بین مرد وزن رسیده بودیم.ما حتی موفق شده بودیم سقط جنین را البته به گونه ای غیر مستقیم امکان پذیر کنیم زیرا مذهب اسلام  راه دیگری دربرابر ما باز نگذاشته بود.
مواردی که ذکر شد شاید یک ازهزار هم نباشد اما پاسخ این سیاست دین ستیزی از سوی مردم چه بود؟ آنان برخاستند وبه ندای امام لبیکی سرخ گفتند و با ایمان به خدا و وحدت کلمه ،تحت رهبری پیامبر گونه امام خمینی قیام کردند .مردم خمینی خواه، امام تبعید شده خود را با عزت به کشورباز گرداندند و رژیم ضد دینی پهلوی را که از پشتیبانی همه ابرقدرتها برخورداربود با دستهای خالی و با نثار خون عزیزان خود به زباله دانی تاریخ فرستادند و با پدید آوردن انقلاب اسلامی فصلی نو به نام دین درتاریخ جهان معاصر رقم زدند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.