روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

حفاظت اطلاعات درمکتب اسلام




                       حفاظت اطلاعات در اسلام


اهمیّت حفاظت اسرار و اطلاعات

از مـهـمـتـریـن عـوامـلى کـه مـا را در نـبرد با دشمنان اسلام ، با تلفاتى اندک به پیروزى مى رسـانـد و اسـتـکـبار جهانى را در رسیدن به اهداف شومش ناکام مى گذارد، رعایت هرچه تمامتر، حفاظت اخبار و اطلاعات است .

سهل انگارى در حفظ اسرار جنگ یا افشاى اسرار، موجب شکست است و تلفات جبران ناپذیرى در پـى دارد. از ایـن رو عـقل سلیم و شرع مقدس اسلام به ماحکم مى کند که اسرار نظامى را هر چند بـه نـظـر مـا کـوچـک و بـى اهـمـیـّت و بـى ارزش بـاشد، افشا نکنیم و در اختیار افراد غیر مسؤ ول نگذاریم ، بلکه در حفظ آنها بکوشیم ، زیرا دشمن در پى کسب اطلاعات است . تا با شناخت از نقاط ضعف و قوّت ، ضربه اى اساسى بر ما وارد کند و خود را فاتح میدان نبرد سازد. پس چرا عاقل کند کارى که باز آرد پشیمانى ؟

در روایـات اسـلامـى اهمیّت فوق العاده اى به حفظ و کتمان اسرار داده شده و سفارشات مؤ کّدى در این زمینه بیان گردیده است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم :

1 ـ اسرار به مثابه خون در رگها

اسرار نظامى به منزله خون در رگهاى بدن است و جریان طبیعى آن باعث ادامه حیات و زندگى است . اگر به جاى جریان یافتن در رگها، به بیرون ریخته شود، بلافاصله منجرّ به مرگ مى شود.

امام صادق (ع )فرمود:

((سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلا یَجْرِیَنَّ مِنْ غَیْرِ اَوْداجِکَ))(1)

راز و اسرار تو به منزله خون توست ، پس سعى کن که جز در شاهرگهایت به جریان نیفتد.

2 ـ دژ نفوذ ناپذیر

حـفـاظـت اطـلاعات به دژى استوار مى ماند که اندیشه قوى و طرح پیروز را در میان خود دارد. از ایـن رو خـود اطـلاعـات بـایـستى در جاى امن و غیر قابل نفوذ قرار گیرد تا از خطر افشا مصون بماند.

امام صادق (ع )فرمود:

وَالرَّاْىُ بِتَحْصینِ الاَْسْرارِ))(2)

راءى و اندیشه درست آن است که اسرار در پوشش حفاظتى محکمى قرار گیرد.

اگر اطلاعات لو برود و یا افشا شود، پیروزى نیز از دست رفته است .

امـام صـادق (ع )یـک خـطـبه و گفتار طولانى درباره حفظ اسرار خطاب به محمدبن نعمان معروف بـه ((مـؤ مـن طـاق ))(3) دارد. ابـو جـعـفـر مـحـمـد بـن نـعـمـان احـول از بـرازنـده تـریـن اصحاب امام صادق (ع )و در شمار اصحاب سرّ آن جناب است . در این گفتار امام (ص )ضمن گله از دوستان خام و کم ظرفیت خود، اهمیّت تقیّه و حفظ اسرار و اطلاعات را بـیـان مـى کـنـد. تـقـیـّه یـا راز نـگـهـدارى ، از اصـول مـسـلم جـنـگ و از عـوامـل مهمّ پیروزى به شمار مى رود. به دلیل اهمیّت حفاظت اطلاعات و اسرار جنگ ، و وجود نکته هـاى بـسـیـار ظریف و با ارزش در این سفارش امام (ع )، سعى مى کنیم بخش اعظم آن را با تیتر بندى و توضیحى مختصر ذکر کنیم .

3 ـ نکوهش افشاگرى

خـداونـد در قـرآن کـریـم کـسـانى را که اخبار و اطلاعات را افشا مى کنند و راز دار نیستند، سخت نکوهش کرده است ابو جعفر مى گوید: امام صادق (ع )به من فرمود:

((اِنَّ اللّهَ عـزَّوجـَل عـَیَّر اَقـْوامـاً فـِى الْقُرآن بِالاِذاعَه ، فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداکَ، اَیْنَ قالَ؟ قالَ قـَوْلُهْ: ((وَ اِذا جـاءَهـُمْ اَمـْرٌ مـِنَ الاَْمـْنِ اَوِ الْخَوْفِ اَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوه اِلَى الرَّسُولِ وَ اِلى اُولىِ الاَْمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَذّین یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ))(4)

خداوند عزوجل در قرآن گروههایى را به جرم افشاى اسرار و اطلاعات سرزنش کرده است .گفتم : قربانت ، کجا؟ فرمودند: در این آیه : و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست در جنگ به آنها بـرسـد، (بـدون تحقیق ) آن را شایع و افشا مى کنند. در حالى که اگر آن (خبر) را به پیامبر (ص ) و پـیـشـوایـان (و فـرمـانـدهـان که قدرت تشخیص کافى دارند) ارجاع دهند، از ریشه هاى مسائل آگاه خواهند شد.


3

افشاگر، شمشیر بر امام کشیده است

امام صادق (ع ) فرمود:

((اَلْمُذیعُ عَلَیْنا سِرُّنا کَالشّاهِرِ بِسَیْفِهِ عَلَیْنا، رَحِمَ الّلهُ عَبْدا سَمِعَ بِمَکْنُونِ عِلْمِنا فَدَفَنَهُ تَحْتَ قَدَمَیْهِ))(5)

کـسى که اسرار ما را فاش سازد، چون کسى است که شمشیر به روى ما کشیده است . خدا بر آن بنده رحمت آرد که چون علم نهانى (و سرّى ) مارا بشنود آن را زیر قدمهاى خود دفن کند.

اشرار امّت

شـرورتـرین افراد امّت اسلامى کسانى اند که زبانشان را حفظ نمى کنند و آنچه از اسرار مى دانند براى دیگران بازگو مى کنند.

امام صادق (ع ) فرمود:

((وَ اللّه اِنـّى لَاءَعـْلَمُ بـِشـَرارِکـُمْ مـِنَ الْبَیْطارِ بِالدَّوابِ، شِرارِکُمُ الَّذینَ لایَقْرَؤُُونَ الْقُرْآنَ اِلاّ هَجْرا وَ لایَاءْتُوُن الصَّلا ه اِلّ ا دَبْرا وَ لایَحْفَظوُن اَلْسِنَتِهِمْ(6) ))

بـه خـدا سـوگـنـد، مـن بـدکـاران شـمـا را مـى شـناسم بهتر از بیطار که چهار پا را بشناسد. بدکرداران شما آنهایند که قرآن نخوانند جز نا هنجار، نماز نگزارند جز آخر وقت ، و زبان خود نگه ندارند.

4 ـ راز، سپر مؤ من

اسرار، سپر مؤ من هستند و او را از خطرات و شبیخون دشمن و غافلگیر شدن حفظ مى کند.

امام صادق (ع ) فرمود:

((یَا بْنَ النُّعْمانِ اِنّى لاَُحَدِّثُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ بِحَدیثٍ فَیَتَحَدَّثَ بِهِ عَنّى فَاُسْتُحَلَّ بِذلِکَ لَعْنَتَهُ وَ الْبَراءَه مِنْهُ فَاِنَّ اَبى کانَ یَقُولُ: وَاَىُّ شَىْءٍ اَقَرُّ لِلْعَیْنِ مِنَ التَّقِیَه . اِنَّ التَّقیَه جُنَّه الْمُؤْمِنْ وَ لَوْ لاَ التَّقیِه ما عُبِدَ اللّهُ))(7)

اى پسر نعمان ! من گاه به یکى از شما سخنى (محرمانه ) مى گویم . او افشا مى کند و مستوجب لعـنـت و بـیـزارى مـن مى شود، پدرم فرمود: چه چیز چون تقیّه (و راز نگهدارى ) مایه روشنایى چشم است ؟ تقیّه و حفظ اسرار، سپر مؤ من است ، اگر تقیّه نبود (قدرتها و دشمنان ، اساس دین را در هم ریخته بودند و) خدا پرستى از میان رفته بود.

5 ـ افشاى راز، گناهى سنگین تر از قتل

افـشـاى اسـرار، گـنـاهـى فـراتـر از کـشـتـن و قـتـل نـفـس اسـت ، زیـرا قـاتـل در نـهـایت مى تواند یک نفر از فرماندهان و یا تعدادى از افراد را بکشد. امّا چون اسرار محفوظ است ، بقیه افراد حرکت را ادامه داده و عملیات را به پایان مى برند، در حالى که اگر کسى اسرار عملیات و اطلاعات مربوط به سازمان و یا شیوه کار و طرح عملیات را افشا کند و دشـمـن از آن آگـاه گـردد، مـوجـب شـکست همه افراد مى شود و در حقیقت با همدستى دشمن دست به قـتـل و غـارت گـسـتـرده اى زده اسـت . (زیـرا اگـر اطلاعات او نبود، دشمن قدرت چنین تهاجمى را نداشت .)

امام صادق (ع ) فرمود:

((یَا بْنَ النُّعْمانِ! اِنَّ الْمُذیعَ لَیْسَ کَقاتِلِنا بِسَیْفِهِ بَلْ هُوَ اَعْظَمُ وِزْراً بَلْ هُوَ اَعْظَمُ وِزْراً، بَلْ هُوَ اَعْظَمُ وِزْراً))(8)

اى پـسـر نـعـمـان ! افـشـاگـر راز مـا هـمـچـون کـسـى نـیـسـت کـه بـا شـمـشـیـرش مـا را بـه قتل برساند، بلکه گناهش بیشتر است ، گناهش بیشتر است ، گناهش بیشتر است .

یا بْنَ النُّعْمانِ! اِنَّهُ مَنْ رَوى عَلَیْنا حَدیثاً، فَهُوَ مِمَّنْ قَتَلْنا عَمْداً وَ لَمْ یَقْتَلْنا خَطاءا))

پسر نعمان ! هر که حدیثى به زیان ما نقل کند، ما را بعمد کشته است ، نه بخطا.

6 ـ سکوت رمز بندگى

امام صادق (ع ) فرمود:

((اِنَّ مـَنْ کـانَ قـَبـْلَکـُمْ کـانـُوا یـَتعَلَّمُونَ الصَّمْتَ وَ اَنْتُم تَتَعَلَّمُونَ الْکَلامَ کانَ اَحَدُهُمْ اِذا اءَرادَ التَّعبُّدَ یَتَعلَّمُ الصَّمْتَ قَبْلَ ذلِک بِعَشْرِ سِنین فَاِنْ کانَ یُحْسِنَهُ وَ یَصْبَرَ عَلَیْهِ تَعَبَّدَ وَ اِلاّ قال : ما اءَنَا لِما اَروُم بِاَهلٍ اِنَّما یَنْجُو مَنْ اَطالَ الصَّمْتَ عَنِ الْفَحْشاءِ))(9)

پـیـشـیـنـیـان خـاموشى را فرا مى گرفتند، چنان که شما سخن را. آنگاه که کسى مى خواست به عبادت پردازد، نخست ده سال تمرین سکوت مى کرد، اگر از عهده بر مى آمد و مى توانست صبر کند، عبادت پیشه مى کرد و گرنه مى گفت : من شایسته این مقصد نیستم ، آن کس نجات یابد که مدّتها از گفتار نابجا دم فرو بندد.


4

امیر مؤ منان (ع )خطاب به امام حسن (ع )مى فرماید:

((وَ تـَلافـیـکَ مـا فـَرَطَ مـِنْ صـَمـْتـِکَ اَیـْسَرُ مِنْ اِدْراکِکَ مافاتَ مِنْ مَنْطِقِکَ وَ حِفْظِ ما فِى الْوِعاءِ بِشَدِّالْوِکاءِ ... وَالْمَرْءُ اَحْفَظُ لِسِرِّهِ وَ رُبَّ ساعٍ فی ما یَضُرُّهُ مَنْ اَکْثَرَ اَهْجَرَ))(10)

و تدارک و به دست آوردن چیزى که به واسطه سکوت و صمت از دست رفته ، آسان تر است از دریـافـتـنى که با سخن گفتن از دست رفته است . (زیرا سخن در اختیار تو است . تا زمانى که نـگـفـتـه بـاشـى ، و چـون گـفـتى تو در اختیار آنى ، پس خاموشى بهتر از پرگویى است . و نـگـاهـدارى چـیـزى کـه در ظرف است به استوارى بند آن است (اگر بند مشک سست باشد آب مى ریـزد و از بـیـن مـى رود، همچنین اگر بند زبان شخص محکم نباشد، سخن بیجا از آن بیرون مى آیـد و رازى بـر مـلا مى شود) ... و مرد راز خود را بهتر نگه مى دارد (چون کوشش براى پنهان داشـتـنـش از دیـگـرى بـیشتر است .) و بسا کوشش کننده در چیزى است که او را زیان مى رساند، پرگو هرزه گو مى شود.

7 ـ محافل دوستانه

بیشتر اوقات اخبار و اسرار در محافل دوستانه مطرح شده ولو مى رود. امام صادق (ع ) فرمود:

((وَ لا تـَطَّلِعْ صـَدیـقـَکَ مِنْ سِرِّکَ اِلاّ عَلى ما لَوِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ عَدُوُّکَ لَمْ یَضُرُّکَ، فَاِنَّ الصّدیقَ قَدْ یَکُونُ عَدُوُّکَ یَوْماً))(11)

پـسـر نـعمان ! تنها اسرارى را با دوست خود در میان گذار که اگر دشمن هم اطلاع یابد زیانت نرساند که ممکن است دوست نیز روزى دشمن شود.

شاعر مى گوید:

زنهار مکن تکیه کلّى بر یار

راز دل خود ز دوست پنهان مى دار

روزى شود که دوست دشمن گردد

برگردد و دشمنى کند آخر کار

بطانه (محرم اسرار)

مـؤ مـن بـایـد هوشیار و زیرک باشد و هر کسى را محرم اسرار خویش نگیرد. بخصوص دشمنان اسـلام کـه کـیـنـه اى دیـریـنـه از مـسـلمانان در دل دارند. قرآن کریم مؤ منان را هشدار مى دهد مى فرماید:

((یـا اَیُّهـَا الَّذیـنَ آمـنـوا لا تـَتَّخـِذُوا بـِطانَه مِنْ دُونِکُمْ لا یَاءْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبـَغـْضـاءُ مـِنْ اَفـْواهـِهـِمْ وَ مـا تـُخـْفـى صـُدوُرهـُمْ اَکـْبـَر قـَدْبـَیـَنـّا لَکـُمُ الْآیـاتِ اِنْ کـُنـْتُمْ تَعْقِلُونَ))(12)

اى کسانى که ایمان آورده اید! محرم اسرارى از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هر گونه شرّ و فـسـادى دربـاره شـما، کوتاهى نمى کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه هـاى ) دشـمـنـى از دهـان (و کـلام ) شـان آشکار شده ؛ و آنچه در دلهایشان پنهان مى دارند، از آن مـهـمـتـر اسـت . ما آیات (و راههاى پیشگیرى از شرّ آنها) را براى شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید!

8 ـ عذاب دنیوى و اخروى

بـرخـى افـراد سـست ایمان که به افشاى اسرار دست مى زنند، باید بدانند که عذاب الهى در دنیا و آخرت در تعقیب آنان است .

امام صادق (ع ) فرمود:

((یـَابـْنَ النُّعـمـانِ ... وَ مـَنِ اسـْتَفْتَحَ نَهارَهُ بِاِذاعَه سِرِّنا سَلَّطَ اللّهُ عَلَیْهِ حَرَّ الْحَدیدِ وَ ضیقَ (عَلَیْهِ الَْمحابِسِ).))(13)

اى فـرزنـد نـعـمـان ! کـسـى کـه روزش را بـا افشاى اسرار ما آغاز کند، خدا بر او آهن و تنگى زنـدانـهـا را مـسـلّط خـواهـد کـرد. (یـعـنـى در دنـیـا بـه جـزاى عمل ننگین خود خواهد رسید، و عذاب آخرت هم پابرجاست .)

9 ـ شکست

امام صادق (ع )به مؤ من طاق فرمود:

((فـَوَاللّهِ لَقـَدْ قـَرُبَ هـذَا الْاءَمـْرِ ثـَلاثَ مـَرّاتٍ فـَاءَذَعـْتُموُهُ، فَاَخَرَّهُ اللّهُ وَ اللّهُ مالَکُمْ سِرٌّ اِلاّ وَ عَدّوکُمْ اَعْلَمُ بِهِ مِنْکُمْ))(14)

بـه خـدا سـوگـنـد سـه بـار ایـن امـر (حـکـومت عدل ) نزدیک شده و بر اثر افشاگرى شما به تاءخیر افتاده است . به خدا شما هیچ سرّى ندارید، جز اینکه دشمنانتان از آن آگاه ترند.

کلیدهاى فاش شدن اسرار

در فـصـل اوّل از دیـدگـاه آیـات و روایـات بـه عـمق اهمیّت و ضرورت حفاظت اسرار و اطلاعات و پـیـامـدهـاى آن پـى بـردیـم و در ایـن فـصـل بـه ایـن سـؤ ال پاسخ مى دهیم که :


5

چه چیزهایى موجب فاش شدن اسرار مى شود؟

برخى سعه صدر دارند و ظرفیت وجودیشان چنان گسترده است که قابلیت نگهدارى هر رازى را در صندوقچه سینه خویش ‍ مى یابند. اینان با احساس مسؤ ولیتى که از ایمانشان سرچشمه مى گـیرد، بر زبان و گفتار خود تسلّط دارند، به وقت مناسب سخن مى گویند و به موقع سکوت مى کنند. اینان راز نگهدارند. لیکن همه که اینچنین نیستند. افراد از نظر ظرفیت ایمانى و روحیه کم گویى و پرگویى متفاوتند. علاوه هر چه سخن سرّى تر باشد قهرا حفظ و نگهدارى آن هم مـشـکـل تـر خـواهـد بود، به گوهرى مى ماند که هر چه ارزشمندتر و گرانبهاتر باشد حفظ و حراست آنهم مؤ نه بیشترى مى طلبد. از این رو شناخت و توجّه به راهها و کلیدهایى که موجب لو رفـتـن اخـبـار مـى شود، نخستین گام جهت حفظ اسرار به شمار مى رود. شناخت این کلیدها هشدارى اسـت بـخـصـوص بـراى کـسـانـى کـه نـاسـنـجـیـده سـخـن مـى گـویـنـد و در هـر مـحـفـل و مجلسى بدون در نظر گرفتن موقعیت و شرایط، سخن مى گویند و در نتیجه از لابلاى گـفتارشان اسرار لو مى رود. در این فصل به برخى از راهها و کلیدهایى که موجب فاش شدن اطلاعات و اسرار مى شود به اختصار اشاره مى کنیم :

1 ـ پرحرفى

نـخـسـتـیـن شکافى که اسرار از آن به بیرون درز مى کند، پرحرفى است ؛ زیرا پرگو، بر خـود و زبـانـش مـسـلّط نـیـسـت . پـیـوسته دوست مى دارد حرف بزند و از هر درى سخنى بگوید. شـخـصـى که به چنین عادت زشتى خو کرده ، چنانچه رازى و اطلاعاتى به او سپرده شود، زود افـشـا مـى شـود. زیرا او که به عارضه پرحرفى دچار شده ، در هر محفلى که شرکت کند، مى خواهد حرف بزند تا آنجا که خزانه حرفهاى عادى او تهى شود و چون نمى تواند سکوت کند بـه پـراکـنـدن اطـلاعـات مـحـرمـانه ، مى پردازد و اسرار از لابلاى حرفهاى او به بیرون مى ریزد.

امیر مؤ منان (ع ) فرمود:

((وَ مَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ))(15)

کسى که زیاد حرف بزند، خطایش بسیار است .

از ایـن رو در روایـات اسـلامـى فـراوان به حفظ زبان و رعایت سکوت تاءکید شده است که به برخى از آنها اشاره مى کنیم .

امام صادق (ع )فرمود:

((اِنَّ هـذَا اللِّسـان مـِفـْتاحُ کُلِّ خَیْرٍ وَ شَرٍّ فَیَنْبَعى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ یَخْتِمَ عَلى لِسانِه کَما یَخْتِمُ عَلى ذَهَبِه وَ فِضَّتِهِ))(16)

هـمـانـا زبـان ، کـلیـد هـر خیر و شرّى است . پس براى مؤ من سزاوار است که بر زبان خود مهر زند، همان گونه که بر طلا و نقره خویش مهر مى زند.

امیر مؤ منان (ع )فرمود:

((لِسانُ الْعاقِلِ وَراءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الاَْحْمَقِ وَراءَ لِسانِهِ))(17)

زبان انسان خردمند پشت قلبش (عقلش ) است ، اما قلب انسان احمق در پشت زبانش قرار دارد.

انسان عاقل و خردمند ابتدا فکر مى کند و زمینه را مى سنجد و سنجیده سخن مى گوید. بر خلاف آدم احمق که ناسنجیده و بدون فکر، سخن مى گوید؛ به همین خاطر، زود اسرار را لو مى دهد.

همچنین گفته شده است :

((لِسانُکَ سَنانُکَ اِن صِنْتَهُ صانَکَ))(18)

زبان تو سنان و نیزه توست ، اگر حفظش کردى ، حفظت مى کند.

دربـاره سکوت نیز امام صادق (ع )به مؤ من طاق سفارش فراوان کرد که ذکر آن گذشت ، زیرا حکمت در سکوت خوابیده است ، و به صندوقچه اسرار سربسته مى ماند.

بـنـابراین ، براى حفظ اسرار باید با دقّت و سنجیده و گزیده سخن بگوییم و از پرحرفى بپرهیزیم .

پیامبر اکرم (ص )فرمود:

((مَنْ اَراد السَّلامَه فَلْیَحْفَظُ ماجَرى بِهِ لِسانُهُ وَ لْیَغْرِسْ مَا انْطَوى عَلَیْهِ جَنَانُهُ))(19)

هـر کـس سـلامـت خـواهـد، مـراقـب گـفـتـار خـویـش بـاشـد و آنـچـه بـر دل دارد، بر زبان نیاورد.

گفتن هر سخنى در هر جا

نبود شیوه مردان خدا

هر سخن جا و مقامى دارد

مرد حق حفظ کلامى دارد

هر که ز اسرار، دلش آگاه است

دشمن اندر پى او در راه است


6

هر که از دشمن خود غافل شد

کار او بى بر و بى حاصل شد

حاصل کار دهد باد فنا

گفتن هر خبرى در هرجا

پیامبر(ص )فرمود:

((لا یَعْرِفُ الْعَبْدُ حَقیقَه الاْیمانِ حَتّى یَخْزِنَ مِنْ لِسانِهِ))(20)

بنده به حقیقت ایمان شناخت پیدا نمى کند، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کند.

2 ـ غضب

خـشـم چـون شـراب ، عـقـل و انـدیـشـه را مـخـتـل مـى کـنـد. انـسـان خـشـمـگـیـن ،بـدون راهـنـمـایـى عقل و اندیشه عمل مى کند و زمام کارهایش را به دست احساسات و غرایز مى سپرد. در این صورت انـدیـشه و عقل ، قدرت هدایت انسان را از دست مى دهند. آنگاه این غرایز شعله ور و لجام گسیخته اسـت کـه انـسـان را بـه عـمل وا مى دارد. به همین جهت در روایات از خشم و تندى به جنون تعبیر شده است .

امیر مؤ منان (ع )مى فرماید:

((اَلْحِدَّه ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ))(21)

تندى قسمى از دیوانگى است .

همچنین فرمود:

از خشم بپرهیزید که آغازش دیوانگى و پایانش پشیمانى است .(22)

انسان غضبناک و خشمگین ، اعمال غیر طبیعى انجام مى دهد و در این میان حرفهایى را ناخواسته مى زند و اسرارى که باید محفوظ بماند، افشا مى شود.

و نیز گفته شده است :

((لِلسِّرِّ نافِذَتانِ: اَلسُّکْرُ وَ الْغَضَبُ))(23)

راز و سرّ دو دریچه براى فاش شدن دارد: یکى مستى و دیگرى خشم .

3 ـ جدل

در بحث و جدل ، طرفین مى کوشند رقیب خود را مغلوب کنند و وقتى کار دشوار مى شود، چون هیچ کـدام نـمـى خـواهـد از صـحـنـه بـا شـکست خارج شود، بناچار تظاهر مى کند که بیشتر از طرف مقابل ، معلومات و اطلاعات دارد تا بر او فخر فروشى کرده ، شوکتش را در هم شکند. از این رو بـه افـشـاى بـرخـى از اطـلاعـات و اسـرارى کـه او نـمـى دانـد، مـى پـردازد و بـا ایـن عـمـل تـصـور مـى کـنـد بـر خـصـم خـود پـیـروز گـشـتـه اسـت . رفـتـه رفـتـه بـحـث و جدل انسان را در موقعیتى قرار مى دهد که ممکن است همه اسرار خویش را فاش سازد.

امـام صادق (ع )در سفارش به محمد بن نعمان این بیمارى را یادآور شد و بشدت پیروانش را از این عمل برحذر داشت تا اسرار آل محمد(ص )فاش نشود.

((یَاابْنَ النُّعمانِ... وَ اِیّاکَ وَ الْجِدالِ فَاِنَّهُ یُوبِقُکَ))(24)

اى فرزند نعمان !... از جدال بپرهیز که تو را به هلاکت انداخته و در تنگناها قرار مى دهد.

4 ـ اطمینان به دیگران اسرار(25)

گاهى بر اثر اطمینان به دیگران ، بعضى از اطلاعات طبقه بندى لو مى رود.

امام على (ع )فرمود:

((ما کُنْتَ کاتِمَهُ عَدوُّکَ مِنْ سِرٍّ فَلا تُطْلِعَنَّ بِهِ صَدیقکَ))(26)

اسرارى که از دشمنان خود پنهان مى دارى ، از دوستان خود نیز مخفى بدار.

5 ـ طمع دیگران در دانستن

بى شک ، دشمن در پى کسب اخبار و اطلاعات است و طمع او بى جا نیست ، زیرا او دشمن ماست و ما هم دشمن او. همچنان که ما مى کوشیم اسرار او را بفهمیم ، او نیز مى کوشد اسرار ما را کشف کند.

در ایـن مـیـان عـده اى هـسـتـنـد کـه در پى کسب اخبار و اطلاعاتى هستند که به هیچ عنوان به آنان مـربـوط نـمـى شـود و تـوقـعـشـان در ایـن مـورد خـلاف انـتـظـار و خـلاف حـکـمـت و عقل است . متاءسفانه این گونه افراد حلقه واسطه اى براى دشمنى مى شوند و اصرار زیاد هم نـسـبـت بـه کـسـب اطـلاعـات و اخـبـار دارنـد تـا در مـجـالس و محافل نقل کنند و به قول خودشان محافل را با اخبار جدید گرم نمایند.

هـمـان گـونـه کـه تـوقـع آنـان براى کسب اطلاعات نظامى ، انتظارى بى جاست ، دادن اطلاعات نـظـامـى بـه آنـان نـیـز، خـلاف شـرع اسـت . بـنـابـرایـن در مـجـالس و مـحـافـل بـایـسـتـى مـواظـب ایـن گونه انسانهاى حرّاف و بى درد و بى مسؤ ولیت باشیم و به اصرار آنان ، اخبار را در اختیارشان نگذاریم .

امیر مؤ منان على (ع )فرمود:

((کُنْ بِاَسْرارِکَ بَخیلاً وَ لا تَذَعْ سِرّاً اَوْ دَعَتْهُ فَاِنَّ الْاِذاعَه خی انَه ))(27)


7

نسبت به اسرارت بخیل باش . (از اخبار و اطلاعات سرّى خویش هر کسى را آگاه نساز) و هرگز راز و سـرّى کـه پـیـش تو به امانت گذاشته اند، فاش مساز؛ زیرا فاش کردن اسرار، خیانت و گناه است .

همچنین فرمود:

((لَیْسَ کُلُّ مَکْتُومٍ یَسُوغُ اِظْهارُهُ لَکَ وَ لا کُلُّ مَعْلُومٍ یَجُوزُ اَنْ تُعَلِّمَهُ غَیْرُکَ))(28)

روا نـیـسـت هـر رازى بـراى تـو بـازگو شود، چنانچه مجاز نیستى هر رازى را که مى دانى به دیگران بگویى .

پیامبر اکرم (ص )فرمود:

((اِتَّقـُوا عـَلى دیـنـِکُم وَاحْجِبُوهُ بِالتَّقیه فَاِنَّهُ لا ایمانَ لِمَنْ لا تَقِیَّه لَهُ اِنّما اَنْتُم فىِالنّاسِ کـَالنَّحـْلِ فـِى الطَّیـْرَ وَ لَوْ اءنّ الطَّیـْرَ یـَعـْلمُ مـا فـى اجـْوافـِ النَّحـْل مـا بـَقـَى شَىْءٌ مِنْها اِلاّ اَکَلْتُه وَ لَوْ اَنَّ النّاسَ عَلِمُوا ما فى اَجْوافِکُمْ اَنَّکُمْ تُحِبُّونا اَهْلَ الْبَیْتِ لَاَکلُوکُمْ بِاَلْسِنَتِهِمْ وَ لَنَحَلوُکُمْ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِیَه ...))(29)

بـه خـاطـر حـفـظ دینتان تقیه کنید و آن را با تقیّه و رازدارى زیر پرده نگهدارید، زیرا هر کس تـقـیـّه نـدارد ایـمـان نـدارد. هـمـانـا شـمـا در مـیـان مـردم مـانـنـد زنـبـور عـسـل در مـیـان پـرنـدگـانـیـد. اگـر پـرنـدگـان بـدانـنـد کـه زنـبـوران عـسـل حـامـل چـه چـیـزى هـسـتـنـد، هـمـه آنـهـا را خـواهـنـد خـورد و اگـر مـردم بـدانـنـد آنـچـه در دل شـمـاسـت کـه مـا اهـل بـیت را دوست دارید، شما را با زبانشان خواهند خورد و در نهان و آشکار ناسزا خواهند گفت .

6 ـ موارد دیگر

کـوتـاهـى و عـدم دورانـدیـشـى ؛ گـاهـى انـسـان بـر اثـر سهل انگارى و عدم احتیاط، اسرار را لو مى دهد.

امام على (ع )فرمود:

((ثَمَرَه التَّفْریطِ النَّدامَه وَ ثَمَره الْحَزْمِ السَّلامَه ))(30)

ثمره کوتاهى در امور پشیمانى و ثمره دوراندیشى و احتیاط، سلامتى است .

گاهى میل به خودنمایى که ناشى از ضعف شخصیتى افراد است ، باعث افشاى اسرار مى شود.

همچنین ساده اندیشى و ارتباطات غلط مى توانند زمینه افشاى اسرار را فراهم سازند.

عـدم آمـوزش ؛ آشنایى با تکنیکهاى جاسوسى و شیوه هاى دشمنى به ما کمک مى کند که عملیات عـنـاصـر اطـلاعـاتـى دشمن را کشف و از دامهایى که براى ما گسترده اند، علیه خودشان استفاده کنیم . از این رو باید به آموزشها اهمیّت دهیم و در تداوم آنها بکوشیم ، زیرا اولاً آموخته ها پس از مدتى فراموش مى شود، ثانیاً دشمن در کشف اطلاعات ، پیوسته تکنیکهاى جدیدى را به کار مى گیرد که لازم است نیروهاى خودى از آنها آگاه شوند.

غفلت ؛ گاهى فرد به اهمیّت خبرى که در اختیار دارد، واقف نیست و آن را همه جا مطرح مى سازد.

بـى قـیـدى و بـى تـعـهـّدى ؛ گـاهـى افراد پایبند و متعهد به مقررات نیستند و على رغم دانستن اهمیّت خبر، به افشاى آن مى پردازند.

تسلیم جوّ شایعه شدن ؛ گاهى دشمنان براى کسب اطلاعات و خبر، مطلبى را به عنوان شایعه طـرح مـى کـنـنـد و افـراد ساده ، بجاى آنکه عدم صحت خبر را ثابت کنند، اطلاعات خود را لو مى دهند.

دسـتـیـابـى به اطلاعات بیشتر؛ ممکن است شخصى مطالب محرمانه اى را بطور حضورى یا به وسـیـله تـلفـن مـطـرح کـنـد تـا بـتـوانـد بـا ایـن عـمـل ، اطـلاعـات بـیـشـتـرى را از طـرف مـقابل به دست آورد. از این رو، باید موازین حفاظتى را در این گونه مباحثه ها و مکالمه ها رعایت کرد.

مـحـافـل دوسـتـانـه ؛ مـطـرح سـاخـتـن اطـلاعـات سـرّى در محافل دوستانه ، دهن به دهن به دست دشمن مى رسد.

دشـمنى ؛ برخى از افراد به دلیل خصومتهاى شخصى موجب افشاى اطلاعاتى مى شوند. از این رو ، مـسـائل امـنـیـتـى و حـفـاظـتـى را نـبـایـد قـربـانـى و دسـتـخـوش دشـمـنـیـهـا و مسائل شخصى کرد.

استعفا و برکنارى افراد؛ نیز نباید موجب افشاى اطلاعات و اخبار محرمانه شود.

ملاکهاى اساسى حفاظت اطلاعات

در زمینه حفظ اسرار و اطلاعات و تحکیم کتمان لازم است به ملاکها و معیارهایى اشاره کنیم که ما را در این خصوص کمک مى کند.

ملاک اول : بیش از مقدار نیاز (در عمل ) در جستجوى اطلاعات نباش

انـسـان خصلتى جستجوگر دارد، مى خواهد از همه چیز و هر چیز سر در بیاورد و پى به اسرار هـر چـیزى ببرد. این خصلت در همه جا پسندیده نیست از این جهت باید با کسى که بیش از احتیاج خـود یـا بـیـش از نـیـاز مـاءمـوریـت خـود به جمع آورى اطلاعات مى پردازد و براى بدست آوردن اسـرارى کـه مـربـوط بـه او نـمـى شـود، اصـرار مـى ورزد، مـبـارزه کرد؛ زیرا به دست آوردن اطـلاعـات و اسـرارى کـه مـربـوط بـه انـسـان نـمـى شـود، هـم بـراى خـود و هـم بـراى دیگران مشکل مى آفریند.


8

قـرآن کـریـم انسان را از جستجو و به دست آوردن اطلاعات از امورى که ارتباطى به او ندارد و اگر افشا شود به ضررش تمام مى شود، برحذر داشته است .

((یـا اَیـّهـا الّذیـن امـَنـوا لا تـَسـْاءَلُوا عَنْ اَشْیاءَ اِنْ تُبْدَلَکُمْ تَسُؤ کُمْ)) ((... قَدْ سَاَلَها قَوْمٌ مِنْ قَبْلِکُمْ ثُمَّ اَصْبَحُوا بِها کافِرینَ))(31)

اى کـسـانـى کـه ایمان آورده اید! از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار گردد، شما را نـاراحـت مـى کـنـد...جمعى از پیشینیان از آنها سؤ ال کردند و سپس به مخالفت با آن برخاستند. (ممکن است شما هم چنان سرنوشتى پیدا کنید.)

شاءن نزول

از امیر مؤ منان على (ع )چنین روایت شده است :

((روزى پـیـامـبـر(ص )خـطـبـه اى خـوانـد و دستور خدا را درباره حج بیان کرد. شخصى به نام عـکـاشـه ـ و بـه روایـتـى سـراقـه ـ گـفـت : آیـا ایـن دسـتـور بـراى هـر سـال اسـت ، و هـمـه سـال بـایـد حـج بـجـا بـیـاوریـم ؟ پـیـامـبـر(ص )بـه سـؤ ال او پـاسـخ نـگـفـت ، ولى او لجـاجـت کـرد، و دو بـار و یـا سـه بـار، سـؤ ال خـود را تـکـرار نـمـود. پـیـامـبـر(ص )فـرمـود: اگـر در جـواب تـو بگویم بلى ، حج در همه سـال بـر هـمـه شـمـا واجب مى شود و اگر در همه سال واجب باشد توانائى انجام آن را نخواهید داشت و اگر با آن مخالفت کنید گناهکار خواهید بود، بنابراین مادامى که چیزى به شما نگفته ام روى آن اصـرار نورزید؛ زیرا (یکى از) امورى که باعث هلاکت (بعضى از) اقوام گذشته شد ایـن بـود کـه لجـاجـت و پـرحـرفـى مـى کـردنـد و از پـیـامـبـرشـان زیـاد سـؤ ال مى نمودند.(32) بنابراین هنگامى که به شما دستورى مى دهم به اندازه توانائى خود آن را انجام دهید و هنگامى که شما را از چیزى نهى مى کنم خوددارى کنید.))(33)

بـى تـردیـد سـؤ ال کـلیـد فـهـم حـقـائق اسـت و بـه هـمـیـن دلیـل کـسانى که کمتر مى پرسند، کمتر مى دانند، و در آیات و روایات نیز بر آن تاءکید شده اسـت . امـا ایـن قـانـون کـلّى اسـتـثـنـائى هـم دارد. بـایـنـکـه گـاهـى پـاره اى از مسائل و اخبار، پنهان بودنش براى حفظ نظام اجتماع و تاءمین مصالح افراد بهتر است و به همین دلیـل خـداونـد حکیم از روى حکمت برخى مسائل را در جهان هستى آشکار ساخته و برخى از آنها را پـوشـیـده داشته است . چه بسا مواردى که از دید انسان مخفى مانده اگر براى وى آشکار گردد مـوجـب اخـتلال نظام و تغییر سرنوشت و حیات او شود. در این گونه موارد جستجوها و پرسشهاى پـى درپـى ، بـراى پـرده برداشتن از واقعیت ، نه تنها فضیلتى ندارد بلکه مذموم و ناپسند نـیـز مـى بـاشـد. مـثـلاً اغـلب پزشکان صلاح در این مى دانند که بیماریهاى حادّ و سخت و صعب العـلاج را از بـیـمار پنهان دارند، تنها گاهى اطرافیان را در جریان مى گذارند، با این شرط که از بیمار پنهان دارند. زیرا اگر بیمار از عمق بیمارى خود آگاه گردد، گرفتار وحشتى مى شود که ممکن است منجر به مرگ او شود.

در مـسـائل نـظـامـى کـه سـرنوشت جامعه و خود فرد مطرح است ، عمق این قضیه بیشتر روشن مى شـود. بـنـابـرایـن آیـه مـبـارکـه مـؤ مـنـان را از سـؤ الاتـى کـه آشـکـار شـدنـش بـرایـشـان مـشـکـل آفـریـن اسـت ، نـهـى کـرده اسـت . گـرچـه سـیـاق آیـه ، نـهـى از سـؤ ال از پـیـامـبـر(ص )در زمـیـنـه احـکـام الهـى اسـت . امـّا بـا القـاء خـصـوصـیـت و تـوجـه بـه عـلل و پـیـامـدهـاى مـسـاءله ، مـى تـوان آن را تـعـمـیـم داد. و شـاءن نزول فقط مصداقى را روشن ساخته نه اینکه آیه را محدود به قضیه خاصى نماید. بنابراین خـداونـد انـسـان را از سـؤ ال پـیـرامـون احـکـامـى کـه عـفـو شـده و یـا از عـلل و عـوامـلى کـه اگـر آشـکـار شـود مـوجـب هـلاکـت و یـا سـرپیچى او مى شود، نهى کرده است .(34) هـمچنانکه در جمله ((ثم اصبحوا بها کافرین )) که در مورد اقوام پیشینیان مطرح است ، این دو نکته استنباط مى شود.


9

1 ـ آنـان در اثـر سـؤ الهـاى بـیـجـا و پـى بـردن بـه بـرخـى حـقـائق ، بـه مـوقـع عمل ، کفر مى ورزیدند؛ یعنى به مخالفت و سرپیچى با پیامبران خویش برمى خاستند.

2 ـ بـه دلیـل عـدم ظـرفـیـت پـذیـرش حـقـائق ، کـلاً کـافـر مـى شـدنـد و بـه انـکـار اصـل قـضـیـه مـى پـرداخـتـنـد. چـرا انـسـان سـرى را کـه درد نـمـى کـنـد دسـتـمـال ببندد و با به دست آوردن اخبار و اطلاعات نظامى که به او مربوط نمى شود، براى خود و دیگران دردسر بیافریند. زیرا داشتن اطلاعات ، آنهم از نوع محرمانه و سرى ، على رغم ایـنـکـه شیرین است امّا گاه تلخى آن چون زهر کشنده ، آدمى را مى آزارد. چنین کسى بنابر وظیفه شـرعـى خـیلى باید مراقب صحبتها، سخنرانیها و مصاحبه هاى خود باشد که چیزى از این اسرار فـاش نـشـود و مـرتـکـب گـنـاه و معصیت نگردد. علاوه که چون او داراى گوهرى گرانبها و عسلى شـیـریـن اسـت . اگـر سارقان گوهریاب و سازمانهاى جاسوسى پى به ماهیت او ببرند، جانش بـه خـطـر خـواهـد افـتـاد. و مـهـمـتـر هـمـان نکته اى بود که در آیه شریفه مطرح شده است . به دلیـل عـدم ظـرفـیـت و عـدم تـوانـایـى تحلیل و توجیه اخبار و اطلاعات ، ممکن است به مخالفت و سـرپـیـچـى بـا فـرمـانـدهـان بـرخـیـزد و یـا کـلاً از صـراط مـسـتـقـیـم مـنـحرف شده و نسبت به اصل قضیّه و یا نظام اسلامى منکر و کافر گردد. (ثُمَّ اَصْبَحُوا بِها کافِرینَ) بلکه باید حدّ و مرز وظائف خود را بشناسد و در همان گستره حرکت کند.

امیر مؤ منان (ع )فرمود:

((اِنَّ اللّهَ افـْتـَرضَ عـَلَیـْکـُمْ فَرائِضَ فَلا تُضیعُوها وَ حَدَّ لَکُمْ حُدُودا فَلا تَعْتَدُوها وَ نَهى عَنْ اءَشـْیـاءٍ فـَلا تـَنـْتـَهـَکـُوهـا وَ سـَکـَتَ لَکـُمْ عـَنْ اءَشـْیـاءٍ وَ لَمْ یـَدْعـُهـا نـِسـْیـانـاً فـَلا تَتَکَلَّفُوها))(35)

خـداونـد واجـباتى براى شما قرار داده آنها را ضایع مکنید و حدود و مرزهائى تعیین کرده از آنها تـجـاوز نـنـمائید و از امورى نهى کرده در برابر آنها پرده درى نکنید، و از امورى ساکت شده و صـلاح در کـتـمـان آن دیـده و هـیـچـگـاه این کتمان از روى نسیان نبوده ، در برابر اینگونه امور، اصرارى در افشاء آنها نداشته باشید.

نکته اى دیگر که از این روایت و شاءن نزول آیه شریفه استفاده مى شود و مخاطب آن فرماندهان و مـسـؤ ولان اسـت ، ایـن است که آنان نباید اخبار و اطلاعات را در اختیار دیگران قرار دهند. و به غـیـر اهـلش بسپارند. و بهترین راه در این موارد سکوت است . همچنانکه پیامبر اکرم (ص )پاسخ سؤ ال عکاشه را نداد. و در مقابل اصرار و لجاجت او، نصیحتش کردند و فرمودند:

((مـادام کـه چـیـزى به شما نگفته ام روى آن اصرار نورزید؛ زیرا یکى از عللى که باعث هلاکت (بعضى از) اقوام گذشته شد این بود که لجاجت و پرحرفى مى کردند.))

الگو و اسوه فرماندهان ، امیر مؤ منان على (ع )به نیروهاى نظامى نوشت :

((اَلا وَ اِنَّ لَکُمْ عِنْدى اَنْ لا اَحْتَجِرَ دُونَکُمْ سِرّاً اِلاّ فى حَرْبٍ))(36)

آگاه باشید؛ حق شما بر من این است که رازى را از شما پوشیده ندارم مگر در جنگ .

امـام صـادق (ع )بـه مـؤ مـن طـاق فـرمـود که وى نمى تواند همه اطلاعات و معلومات خویش را در اختیار او بگذارد.

((یَاءبْنَ النُّعمانِ! اِنَّ الْعالِمَ لا یَقْدِرُ اَنْ یُخْبِرُکَ بِکُلِّ ما یَعْلَم ))(37)

اى فرزند نعمان ! عالم (منظور خود حضرت است ) نمى تواند هر آنچه مى داند به تو بگوید.

امام على (ع )فرمود:

((لَیْسَ کُلُّ مَکْتُومٍ یَسُوغُ اِظْهارُهُ لَکَ))(38)

روا نیست هر رازى براى تو بازگو شود.

ملاک دوم : اسرارت را به هیچ کس نگو

انسان نباید تصور کند که وقتى حرفى را پیش دیگرى مى گوید، او به دیگرى نمى گوید و این راز همچنان در سینه اش باقى خواهد ماند.

امام باقر(ع ) فرمود:

((وَ کُلُّ حَدیثٍ جاوَزَ اِثْنَیْنِ فَشا))(39)

هر سخنى که بیش از دو نفر بر آن آگاه شوند، فاش خواهد شد.


10

امام على (ع )فرمود:

((مَنْ اَسَرَّ اِلى غَیْرِ ثِقَه ضیعَ سِرُّهُ))(40)

کسى که رازش را به فرد غیر مطمئن بسپارد، آن را ضایع ساخته و سرّش فاش خواهد شد.

این قضیه طبیعى است که وقتى شما رازت را به او گفتى ، او هم به سومى مى گوید و سوّمى هـم بـه چهارمى و ...که با روش : ((به تو مى گویم و تو به کسى نگو)) به همه گفته مى شود.

امام على (ع ) فرمود:

کُلُّما کَثُرَ خُزّانَ الاَْسْرارِ، زادَتْ ضِیاعاً))(41)

هر چه مراکز و آگاهان از اسرار افزون گردد و اطلاعات در اختیار افراد و مراکز بیشترى قرار گیرد، ضایعات آن (لو رفتن ) نیز بیشتر مى شود.

خـلاصـه ((اگـر سـیـنـه مـرد از اسرار خودش تنگ تر باشد، پس سینه کسى که اسرار به او سپرده شده ، تنگ تر است .))(42)

ملاک سوم : عواطف را در اسرار دخالت نده

اسـرار را بـه هـر کـسى نگو. نباید با خود اندیشید که این برادر من است ، آن دوست صمیمى من اسـت ، او پـسرخاله من است و بدین ترتیب ، اسرار و اطلاعات را براى آنان بازگو کرد، زیرا بـه هـمـیـن صـورت اطـلاعات فاش مى شود و ممکن است روزى همان دوست به خاطر مسائلى ، به دشمن تبدیل شود.

امام صادق (ع )به ابن نعمان فرمود:

((کُفُّوا عَنِ النّاسِ وَ لا یَقُل : اَحَدُکُمْ اخى وَ عَمّى وَ جارى ))(43)

خود را از مردم باز دارید، نگویید فلانى برادر من است و آن یکى عموى من یا همسایه من است .

ملاک چهارم : اندیشیدن به عواقب کار

کـسـى کـه مـى خـواهـد اسـرارى را فـاش کـنـد، بـایـد از خـود، ایـن سـؤ ال را بـکـنـد کـه اگـر ایـن اسـرار و اطـلاعات به دست دشمن بیفتد چه مى شود؟ اگر همان فرد مـطـمـئنـى که این اسرار را به او گفته ، فرد نابکارى از آب درآمد و نفوذى بود، چه مى شود؟ با لو رفتن اسرار چه به سر او و دوستان و همرزمانش مى آید؟ اگر دشمنى با به دست آوردن اطلاعات به قتل عام دست زد خون آنان به گردن کیست ؟ اگر دشمن پیروز شد، چه کسى آب به آسـیـاب دشـمـن ریـخته و او را در پیروزیهایش کمک کرده است ؟ بعلاوه ، در آخرت نیز مورد سؤ ال و جواب قرار مى گیرد و به خاطر افشاگرى عذاب سختى خواهد داشت .

بنابراین ، باید این سخن امیر مؤ منان را پیوسته آویزه گوش داشت که فرمود:

((سِرُّکَ اَسیرُکَ فَاِذا اَفْشَیْتَهُ صِرْتَ اَسیرَهُ))(44)

سرّ تو اسیر توست پس اگر آن را افشا کردى ، اسیر آن خواهى شد.

پیامبر(ص )فرمود:

((اَلتَّقِیَّه مِنْ اَفْضَلِ اَعْمالِ الْمُوْمِنِ یَصُونَ بِها نَفْسَهُ وَ اِخْوانَهُ عَنِ الْفاجِرینَ))(45)

تـقـیـّه و راز نـگـهـدارى از بـهـتـریـن کارهاى مؤ من است که توسط آن خود و برادرانش را از شرّ فاجرین و اشرار حفظ مى کند.

رهاورد حفاظت اسرار

رعـایـت کـامل حفاظت اسرار و اطلاعات در همه زمینه ها، جنبه حیاتى دارد و ثمره آن ، یعنى ((تداوم حـیـات و حـلاوت پـیـروزى )) هـمـیـشـه ، بخصوص در عملیاتها ـ چه آفندى و چه پدافندى ـ با درخشش خاصى جلوه گر است .

گـرچـه عـوامـل پـیـروزى مـنـحـصـر بـه یـک یـا چـنـد عـامـل نـیـسـت و بـراى پـیروزى ((یک نبرد، عـوامـل و عـلل فـراوانـى دخـالت دارد، امـا از ایـن رهـگـذر، سـهـم ((حـفـاظـت اطـلاعـات )) از هـمـه عـوامـل بـیـشـتر و چشمگیرتر است و رهاوردى شیرین تر و دلپذیرترى خواهد داشت که به چند نمونه اشاره مى کنیم :

1 ـ غافلگیرى

اصـل غـافلگیرى ، یعنى ((وارد ساختن ضربه ، به دشمن در زمان ، مکان و حالتى که آمادگى پذیرش و واکنش لازم علیه آن را نداشته باشد.))(46)

طـبـق نـظـر اکـثـر کـارشـنـاسـان نـظـامـى ، غـافـلگـیـر سـاخـتـن دشـمـن مـهـمـتـریـن اصـل جـنـگـى اسـت کـه اگـر به دست آید، مهمترین عامل پیروزى محقق شده است ، زیرا غافلگیر شـدن ، مـوجب به هم خوردن تعادل روحى و اختلالات روانى مى شود که در نتیجه سرگردانى ، بهت زدگى ، تصمیمات عجولانه و شتابزدگى را در پى دارد.


11

قـرآن کـریم حالت دوزخیان را که بطور ناگهانى و غافلگیرانه با عذاب الهى روبه رو مى شوند، چنین توصیف مى کند:

((بَلْ تَاءْتیهِمْ بَغْتَه فَتَبْهَتُهُمْ فَلا یَسْتَطیعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ))(47)

(آرى ایـن مـجـازات الهـى ) بـطـور ناگهانى به سراغشان مى آید و مبهوتشان مى کند، چنان که توانایى دفع آن را ندارند و به آنها مهلت داده نمى شوند.

ایـجـاد نـاهـمـاهـنـگـى و آشـفتگى سازمان در تشکیلات دشمنى و بازداشتن وى از واکنش مناسب ، از ثمرات دیگر غافلگیرى محسوب مى شود.

غافلگیرى با این اهمیّت ، وقتى ممکن خواهد شد که ((اسرار و اطلاعات )) خودى در دژى استوار و پوششى محکم قرار گیرد تا دشمن بطور کامل از دستیابى به آن محروم گردد و در غفلت محض به سر برد و از زمان ، مکان ، طرح و برنامه ، امکانات و ... بى خبر باشد.

نـبـرد ((بـنـى قـریـظـه )) یـک نـمـونـه غـافـلگـیـرى در زمـان اسـت کـه بـر اثـر حـفـاظـت کـامـل اسـرار و اطـلاعات به ثمر نشست . یهودیان بنى قریظه پس از خیانت در جنگ خندق (همسو شـدن بـا دشـمـن و نـقـض پیمان با رسول خدا(ص ) ) تصور نمى کردند که نیروهاى اسلام با توجه به شرایط سخت آب و هوا و فرط خستگى ، بتوانند به فاصله کمى ، پس از پایان جنگ ((احـزاب )) آنـهـا را مـورد تـهـاجـم قـرار دهـنـد.(48) از این رو در غفلت محض به سر مى بردند و براحتى به محاصره نیروهاى اسلام درآمدند.

جـنـگ ((خـیـبـر)) نـیـز از مـواردى بـود کـه رسـول خـدا(ص ) بـا حـفـاظـت کامل عملیات ، یهودیان خیبر را که هر روز به تمرین مى پرداختند تا غافلگیر نشوند، آنان را غـافـلگـیـر سـاخـت . حـضـرتـش مـوقـع حـرکـت بـه سـوى خـیـبـر بـراى آنـکـه احتمال حمله به منطقه خیبر را کاملاً از ذهن یهودیان بیرون سازد، ابتدا به سوى منطقه ((رجیع )) کـه در مـسـیر محل استقرار قبیله ((بنى غطفان )) واقع بود، حرکت کرد، و حتى دسته اى از نیروها را بـه آن مـنـطـقه اعزام کرد. اما در فرصتى مناسب ، عمده قواى خویش را بسرعت به سوى خیبر حـرکـت داد و شـبـانـه قلعه هاى آنها را به محاصره درآورد. حالت غافلگیرى آنها، روز بعد که مـثـل روزهـاى گـذشـتـه در حـالى کـه بـیـل و مـاله و تیشه همراه داشتند و به قصد انجام کارهاى روزانـه از قـلعـه هـا خـارج شـدنـد، روشن شد. آنان با دیدن لشکریان اسلام ، فریاد کشیدند: ((مـحـمـد و الخـمـیـس ))؛ (مـحـمـد و لشکریانش ). و سپس وحشت زده گریختند و وارد حصارهاى خود شدند. پیامبر(ص )تکبیر گفت و مى فرمود:

((اللّه اکبر! خُرِبَتْ خَیْبَر! اِنّا اِذا نَزَلْنا بِساحَه قَوْمٍ فَساءَ صَباحَ الْمُنْذَرین ))

خـیـبـر خـراب شـد. چـون مـا بـر سـر قـومـى فـرود آئیـم ، صـبـحـگـاه ایـشـان تیره و تار خواهد بود.(49) فتح مکه نمونه روشن دیگر حفاظت اطلاعات در غافلگیر کردن دشمن است . در سـال هـشـتـم هـجـرى ، پـیـامـبر(ص )تصمیم گرفت مکه (پایگاه توحید را که به پایگاه شرک تـبـدیل شده بود) از دست مشرکان آزاد سازد و این شهر مقدس را به آغوش اسلام برگرداند. از ایـن رو، رسـول خدا(ص ) براى غافلگیر ساختن دشمن ، بهترین شیوه هاى طرح یک نقشه جنگى مـوفـق و پـیروز را پیاده کرد و با اینکه دشمن احساس خطر کرده و هواى حمله به مسلمانان را در سر داشت ، غافلگیرانه تسلیم لشکر اسلام شد.

واقـدى مـورخ قـرن سـوم هـجـرى (مـتـوفـاى 207 هـجـرى ) کـه غـزوه هـا و سـرایـاى رسول گرامى (ص )را ثبت و ضبط کرده است ، مى نویسد:

((پـیـامـبـر(ص )به عایشه فرمود: کارها را براى حرکت روبه راه کن و این موضوع را پوشیده بدار.))

آنگاه به درگاه خداوند چنین دعا کرد:

((اللّهُمَّ خُذْ عَلى قُرَیْش اَلْاءَخْبار وَ الْعُیُونَ حَتّى نَاءْتِیَهُمْ بَغْتَه ))

پروردگارا! اخبار را بر قریش و جاسوسان ایشان پوشیده بدار تا ما ناگهانى بر آنها وارد شویم .

پـس از آن پـیـامـبـر(ص )دسـتـور داد تـا راهـهـاى مـدیـنـه بـه مـکـه را کـنـتـرل و بـازرسى نمایند و عمر را بر آن گماشت و فرمود: اگر شخص ناشناسى از این راه عبور کرد او را برگردانید، و اگر کسى آهنگ مکه یا نواحى نزدیک آن را داشت ، او را بگیرید و نگهدارید تا از او پرس و جو شود. گرچه اخبار آماده شدن سپاه اسلام به مردم رسیده بود، اما گـروهـى مـى پـنـداشـتـنـد کـه پـیـامـبـر(ص )آهـنـگ شـام دارد، بـرخـى خـیـال مى کردند به محل طائفه ثقیف مى رود، و بعضى تصوّر مى کردند به سوى هوازن خواهد رفت .


12

پـیـامبر(ص )ابو قتاده بن رِبعى را همراه هشت نفر به منطقه اءِضَمْ (نام آبى میان مکه و یمانه ) اعـزام کـرد تـا چـنـیـن تـصـوّر شود که پیامبر آهنگ آن ناحیه را دارد و خبر به این صورت منتشر شود.

حـاطب بن ابى بلتعه که احتمال حرکت به سوى قریش را مى داد، ((نامه اى به قریش نوشت و به ایشان خبر داد که پیامبر(ص )لشکر فراهم مى کند.)) او نامه را به زنى از قبیله مزینه به نـام سـاره داد و بـرایـش جایزه کلان معین کرد تا نامه را به قریش برساند. او نیز نامه را در میان گیسوان خویش پنهان کرد واز بى راهه به سوى مکه حرکت کرد.

پـیـامـبـر خدا(ص )از طریق وحى آگاه شد. از این رو حضرت على (ع )و زبیر را اعزام کرد تا آن زن را بـیـابـند و نامه را از او بگیرند. آنان در حُلیفه ، (جایى که پیامبر(ص )آدرس آن را داده بـود) زن را یـافـتـنـد. آنـهـا ابتدا بارهایش را جستجو کردند، ولى چیزى نیافتند. زبیر خواست بـرگـردد. امیر مؤ منان (ع ) فرمود: به خدا سوگند نه به پیامبر(ص ) دروغ گفته شده و نه او به ما دروغ گفته است . یا نامه را بده و یا تو را بازرسى کرده نامه را مى یابیم . همین که زن چـنـیـن تـهدید شد، گفت : کنار بروید و پشت کنید! و آن دو چنان کردند، آنگاه نامه را از میان گـیـسـوانـش درآورد و تـسـلیـم کـرد. آنـان نـیـز نـامـه را بـه حـضـور رسول خدا(ص )آوردند.

رسـول خـدا(ص )بـا ده هزار نفر آهنگ مکه کرد، در حالى که کسى از هدف آن حضرت خبر نداشت . کـعب بن مالک به مردم گفت : من به حضور رسول خدا(ص )مى روم و امیدوارم بتوانم دریابم که آهـنـگ کـجـا دارد. کعب پیش پیامبر(ص )آمد، در برابرش زانو زد و اشعارى خواند که اوس و ثقیف هـدف بـودنـد. پـیـامـبـر(ص )لبـخـنـدى زد و هـیـچ نـگـفـت . مـردم بـه کـعـب گـفـتند: به خدا قسم رسـول خـدا(ص ) چـیـزى را بـرایت روشن نکرد و ما نمى دانیم که با چه کسى جنگ را آغاز خواهد کرد: قریش یا ثقیف و یا هوازن ؟

عـلامـتـهـا و نشانه هایى که حالت نیروى جنگى را نشان مى داد، برداشته بودند. عُیَیْنَه که از سـپـاه عقب افتاده بود، خود را در منطقه عَرْج به پیامبر(ص )رساند و به آن حضرت عرض کرد: بـه مـن خـبر رسیده که شما همراه کسانى که جمع شده اند از مدینه حرکت خواهید کرد. از این رو، با سرعت آمدم و با وجود آنکه گروه زیادى در اختیار من هستند، نفهمیدم چه کار کنم . اکنون هم که حـالت جـنگى در این جمعیت نمى بینم . چون پرچمها مشاهده نمى شود. شاید قصد عمره دارید؟ اما حالت احرام هم در شما نمى بینم ؛ پس قصد کجا دارید؟ فرمود: هر کجا که خدا بخواهد.

در مـیـان راه (مـنـزل عرج ) گروهى از اسب سواران را پیشاپیش مسلمانان اعزام کرد تا به عنوان چشم و چراغ سپاه عمل کنند. آنان در ماءموریت خود به جاسوسى از قبیله هوازن برخورد کرده ، او را دسـتـگـیر ساختند و پیش رسول خدا(ص )آوردند. پیامبر(ص ) اطلاعات خوبى از وى گرفت و سپس دستور داد: تا پایان عملیات مراقب او باشند.

بدین ترتیب ، تا هنگامى که مسلمانان در ((مرّ الظّهْران ))(50) فرود آمدند، هیچ گونه اطـلاعـى از مـسـیـر رسـول خـدا(ص )بـه قـریـش نـرسـیده بود و قریش سخت غمگین بودند و مى تـرسـیـدنـد که حضرت محمد(ص )به جنگ ایشان بیاید. پیامبر(ص )شبانگاه درمرّ الظّهران به یـاران خـود دسـتـور داد کـه هـر کـس آتـشـى بـرافـروزد کـه در مـجـمـوع ده هـزار آتـش افروخته شد.))(51)

2 ـ ابتکار عمل

دسـتـیـابـى بـه پـیـروزى ، علل و عوامل (فیزیکى و غیر فیزیکى ) متعددى مى طلبد که درصد بـالایى از آن مرهون ((ابتکار عمل ))، ((نوآورى )) و ((خلاّقیّت )) است ، به این معنى که طرح یا تاکتیک یا سلاح جدیدى که مبتکرانه به کار گرفته شده و دشمن از آن بى اطلاع است و براى مقابله با آن چاره اى نیندیشیده است .


13

وقتى دشمن با طرح و تاکتیکى دور از انتظار روبه رو شود، چون همیشه با طرحها و تاکتیکهاى داراى پیشینه ، عمل مى کرده ، نمى توان با خلاّقیّت ها و ابتکار عملها مقابله کند. از سوى دیگر ابـتـکـار عـمـل وقـتـى بـراى دشـمـنـى بـکـر و غـیـر مـنـتـظـره اسـت کـه بـطـور کامل از دید و سمع دشمن مخفى مانده باشد.

رسـول خـدا(ص )در نـبـردهـایـش بـا مـشـرکـان پـیـوسـتـه ابـتـکـار عـمـل را در دسـت داشـت ، زیـرا از حـفـاظـت اطـلاعات بالایى برخوردار بود و در مواردى تا آخرین لحظه عملیات ، نقشه و طرح عملیات جنگ را حتى از اصحابش مخفى نگه مى داشت ، همچنان که در فتح مکه گذشت .

براى مثال ، ابتکار عمل حفر خندق توسط رسول خدا(ص )و عدم آگاهى دشمن از آن ، بزرگترین مانع براى پیشروى مشرکان در جنگ احزاب بود و موجب شد که سپاه ده هزار نفرى قریش در کنار خـنـدق زمـیـنـگـیـر شـود و بـدون هـیـچ گـونـه واکـنـشـى ، مـدّتـى را در پـشـت خـنـدق مـعـطـل بـمـانـد و سـرانـجـام بـا اتـمـام ذخـایـر و پـشـتـیـبـانـى و هـجـوم سـرمـا و تـوفـان ، مـستاءصل شده و بدون دستیابى به اهداف خود، به مکه باز گردد. در این باره در روایات مى خوانیم که ابتکار عمل به دست کسى است که در حفظ اسرار خود بکوشد.

امیر مؤ منان على (ع )فرمود:

((وَالرَّاءْىُ بِتَحْصینِ الاَْسْرارِ))(52)

راءى و (طرح و ابتکار عمل ) به دست کسى است که اسرار و اطلاعات را در دژى استوار قرار دهد.

امام صادق (ع )فرمود:

((مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کانَتِ الْخِیَرَه بِیَدِهِ))(53)

کسى که اسرار خود را محفوظ بدارد، ابتکار عمل را در دست خواهد داشت .

3 ـ بالا رفتن توان رزمى

حفاظت اطلاعات سبب مى شود که قابلیت نیروهاى دشمن در کاربرد مؤ ثر توان رزمى کاهش یابد و مـیـزان خـطـرى کـه نـیـروهـاى خـودى را تـهـدیـد مـى کـنـد، بـه حـداقـل ممکن برسد. وقتى نیروها احساس کردند که دشمن کارآیى ندارد، روحیه خود را همچنان در سـطـح بـالایى حفظ خواهند کرد و با اطمینان از عدم آگاهى دشمن از برنامه آنان ، ضربه هاى کارى را بر پیکر دشمن غفلت زده وارد مى کنند. همچنان که در فتح مکه نیروهاى صدر اسلام با توان بالایى ، مکه را فتح کردند.

4 ـ تاءمین نیروها

از دیـگـر رهـاوردهـاى حـفـاظت اطلاعات ، تاءمین نیروهاى خودى است ؛ زیرا حفاظت اطلاعات با پیش بـیـنى ها و به کارگیرى احتیاطهاى لازم ، ضمن جلوگیرى از خرابکارى و جاسوسى دشمن ، در حفظ جان نیروهاى خودى نقش مؤ ثرى ایفا مى کند.


14

شیوه هاى دشمن در جمع آورى اخبار و اطلاعات

تـشـکـیـلات اطـلاعـات نـظـامـى و رزمـى ارتـشـهـاى دنـیـا بـا در اخـتـیـار داشـتـن تـجـهـیـزات و وسـائل لازم و بـا بـهـره گـیـرى از شـیـوه هـاى جـدیـد و مـدرن و بـا کـمک دستگاههاى اطلاعاتى کـشـورهـاى هـم پـیـمـان ، درصـدد کـسـب جـزئى ترین اخبار هستند تا آخرین تغییرات در موقعیت و وضـعـیـت عـمـلیـات و شـیـوه کـمـک و پـشـتـیـبـانـى و ... نـیـروهـاى مقابل را به دست آورند.

سیستم اطلاعاتى دشمن بطور معمول با روشهاى زیر اقدام به جمع آورى اخبار مى کند.

1 ـ دیده بانى

دیـده بـانـى با کمک دوربینهاى پیشرفته ، یکى از بهترین راههاى کشف تحرکات و تغییرات و به دست آوردن قرائن و شواهد تک یا پدافند است ، بطورى که با استفاده از دوربینهاى قوى ، نقل و انتقالات و تحرکها تا عمق دهها کیلومتر قابل رؤ یت است .

ازدیـاد قـرارگـاهـهـا، مـحـلهـاى تجمع و نقاط آمادى ، تردد عناصر گشتى و تغییرات وضع زمین (خـاکـریـز، کـانـال ، فـعـالیـت هـاى مـهـنـدسـى ) تـوسـط پـایـگـاهـهـاى دیـده بـانـى دشـمـن ، قـابـل رؤ یـت و شـنـاسـایـى اسـت کـه بـا ثـبـت و تـجـزیـه و تحلیل به اقدامات احتمالى پى خواهد برد.

2 ـ شناسایى با هلیکوپتر

شـنـاسـایـى با هلیکوپتر، نوعى دیگر از دیده بانى متحرّک است . در این دیده بانى اغلب مسؤ ولیـن بـه شناسایى پرداخته و آخرین تغییرات منطقه خودى و دشمن را مورد بررسى قرار مى دهند.

3 ـ گشتى شناسایى

گشتیهاى شناسایى که عناصر اطلاعاتى دشمن به شمار مى روند، با به کار بستن تکنیکهاى اسـتـتار و اختفا و با استفاده از تاکتیکها و شیوه هاى مختلف ، به خطوط پدافندى نیروهاى خودى نزدیک شده و آخرین تغییرات در وضع زمین و نیروها را به اطلاع دشمن مى رسانند.

4 ـ عکسهاى هوایى

دشـمـن از طـریـق عـکـسـبـردارى هـوایـى بـا دوربـیـنهاى مدرن و هواپیماهاى پیشرفته و تفسیر و تـحـلیـل آن ، مـى تواند از وسایل و تجهیزات و نفرات و استحکامات و آخرین تغییرات در وضع زمـیـن و مـحـیـط، اطـلاع یـابد. اخبار و اطلاعاتى که از تغییر وضع نیروهاى خودى به دشمن مى رسید، جهت حصول اطمینان از صحت و سقم آن ، اقدام به عکسبردارى هوایى مى کند.

5 ـ رادارها

بـه مـنـظـور شـنـاسـایـى مـواضـع و تـحـرکـات نـیـروهـاى مـقـابل ، از رادار استفاده مى شود. رادارها بخصوص در زمین باز و کم عارضه ، قادرند اطلاعات جـامـعـى را بـه دسـت دهـنـد و برخى از آنها قابلیتهاى برترى دارند و مى توانند اهداف دقیق و متحرک و سریعى را بطور اتوماتیک و یا با هدایت اپراتور کشف کنند؛ با پیشرفت تکنولوژى ایـن قـابـلیـتـهـا افـزایـش یافته است . برخى دیگر از رادارها جهت ردیابى توپخانه به کار گـرفـتـه مـى شـونـد. گـرچـه مـمکن است عوارض طبیعى مانند کوهها و جنگلها، محدودیتى سر راه رادارهـا ایـجـاد کـنـنـد، امـا امـروزه بـا پـیـشـرفـت تـکـنـولوژى ایـن مـحدودیتها کمتر مى تواند از تواناییهاى رادارهاى پیشرفته بکاهد.

6 ـ ماهواره ها

امـروزه مـاهـواره یـکى از مدرنترین و دقیقترین وسایل اطلاعاتى است که مى تواند آخرین وضعیت محل استقرار نیروها و تجهیزات و نقل و انتقالات و تغییرات در زمین را به دست آورد.

7 ـ شنود و مخابرات

ارتـبـاطـات در جـنـگ مـانـنـد جریان خون در بدن است که اگر اختلالى در آن پدید آید، تاءثیر نامطلوبى روى جنگ و عملیات مى گذارد.

ارتباطات به وسیله سیستمهاى : ((بى سیم ))، ((با سیم )) و ((امر بر)) انجام مى پذیرد و هر کدام از این سه وسیله به نوبه خود معایب و محاسنى دارند.

ضریب اطمینان وسایل ارتباطى یاد شده در مقابل سیستم اطلاعاتى دشمن به این ترتیب است :

سـیـسـتـم ((بـى سیم )) کمترین ضریب اطمینان را دارد و سیستم با سیم ضریب اطمینان بیشتر و ((امـر بـر)) از ضـریـب اطـمـیـنـان بـرتـرى نـسـبـت بـه آن دو بـرخـوردار اسـت ، لیـکـن بـه دلیـل لزوم بـرقـرارى سـریـع ارتـباطات ، معمولاً ((بى سیم )) بیشترین استفاده و ((امر بر)) کمترین استفاده را در جنگها دارد.

از طریق شنود سیستمهاى الکترونیک و مخابرات مى توان به مطالب زیر پى برد:


15

الف : مـحـل اسـتقرار و استعداد گسترش تمام یگانهاى موجود در منطقه ، از طرز استفاده از شبکه هـاى مـخابراتى کشف مى شود؛ به عنوان مثال : اگر بدانیم در رده گردان یا تیپ یا لشگر، از چـه بـى سـیـمـى استفاده مى شود، با یافتن تعداد بى سیمها و کشف فرکانسها و نوع آن ، به فاصله استقرار آنها پى خواهیم برد و با تحلیل و تفسیر، تعداد یگانها و سازمان آنها را کشف خواهیم کرد.

ب : فـعـالیـت بیش از حد نیروهاى خودى روى یک شبکه ، نشانه آمادگى نیروها براى عملیات و یا تنظیم شبکه مخابراتى براى حرکت به جهت خاصى است .

8 ـ بازجویى اسراى جنگى ، پناهندگان و غیر نظامیان

یـکى از شیوه هاى کسب اطلاعات ، بازجویى اسراى جنگى و نیز اطلاعات است که پناهندگان در اختیار مى گذارند.

مـیـزان جمع آورى و ارزش اطلاعات ، بستگى به موقعیت گرفتن اسیر و رده نیروى پناهنده دارد. در صـورتـى کـه اسـیـر در مـیـدان رزم اسـیر گردد و یا پناهنده از افسران عملیاتى و عناصر اطلاعاتى باشد، در ساعات اولیه مى توانند اطلاعات ارزشمندى را در اختیار بگذارد و نیازهاى اطـلاعـاتـى یـگـان را در زمـیـنـه هـاى گـونـاگـون تـاءمـیـن کـنـنـد از قـبـیـل : سـازمـان ، تـرکـیـب و تـرتـیب نیرو، مناطق گسترش یگانها، وضعیت تجهیزات و مهمات ، مشکلات یگانها، مشکل و نوع مواضع و پناهگاهها، خطوط، حفاظت اطلاعات و وضع سیاسى یگانها.

9 ـ خرید و مبادله اطلاعات از کشورهاى هم پیمان

کـشـورهـاى هـم پـیـمـان از طـریق سفارتخانه هاى خود، اطلاعات جاسوسى را در اختیار کشورهاى دوست در حال جنگ قرار مى دهند و در عوض ، اطلاعات جمع آورى شده از کشورهاى دیگر را توسط آن کشور دوست ، دریافت مى کنند.

بـه عـنـوان مـثـال ، در زمـان جـنـگ تـحـمـیـلى ، کـشـورهـاى مـخـتـلف مـثـل : عـربـسـتـان سـعودى ، اردن ، مصر، کویت ، امارات و ... اطلاعات ارزشمندى را به عراق مى رساندند. عربستان سعودى از زمان آغاز فعالیت آواکس ها در منطقه خلیج فارس همواره اطلاعات جـمـع آورى شـده را در مـورد و ضـعـیـت نـظـامـى ایـران در جـنـگ را در اخـتـیـار عـراق قـرار مـى داد.(54)

به اعتراف سفیر عربستان در آمریکا:

((رژیـم آل سـعـود در سـالهـاى پـایـانـى جنگ عراق علیه ایران ، نقش واسطه را بین واشنگتن و بـغـداد بـازى مـى کـرد و اطـلاعـات ارزشـمـنـدى از تحرکات ایران در جبهه هاى جنگ را از منابع اطلاعاتى آمریکا به رژیم بغداد منتقل مى کرده است .))

بـه گـفـتـه ایـن مقام مسؤ ول در این زمان یعنى اواخر جنگ عراق علیه ایران ، عراقیها بیش از همه چـیـز، خـواستار کمک ارتش ‍ آمریکا به عراق در زمینه اطلاعات و طرحها و توصیه هاى نظامى در مـقـابـله بـا ایـران بـودنـد و عـربـسـتـان تمام این امکانات را حتّى بیش از خواسته هاى عراقیها، برایشان فراهم مى آورده است .(55)

10 ـ اطلاعات آشکار

دشمن بسیارى از اطلاعات و اخبار خویش را از طریق منابع آشکار به دست مى آورد.

منابع آشکار عبارتند از:

رادیـو، تـلویـزیون ، روزنامه ها، مجلاّت ، ماهنامه ها، خبرنگاران داخلى و خارجى ، منابع رسمى خـبـرى دنـیـا و سـخـنـرانیهایى که در مجامع عمومى توسط فرماندهان نظامى و مسؤ ولان نظام و شخصیّتها ایراد مى شود.

حـُسـنـى کـه ایـن مـنـابـع بـراى دشـمـن دارد، ایـن اسـت کـه بـه آسـانـى در دسـتـرس بـوده و قابل وصول است و هزینه هنگفتى هم لازم ندارد.

دشـمـن بـه وسیله زباندانان و مترجمین و نیروهاى زبردست ، اخبار را از منابع آشکار جمع آورى مـى کـنـد و با کنار هم گذاشتن گوشه هاى مختلف آن و بهره بردارى از سایر قراین و شواهد، مى تواند اخبار گرد آمده را جمع بندى کرده و به اطلاعات مورد نیاز خود دست یابد.

بررسى منابع اطلاعات آشکار

الف ـ رادیـو و تـلویـزیـون : ایـن دو رسـانـه گـروهـى پـرمـشـتـرى ، بـطـور دائم اخـبـار و گـزارشـهـایـى را از جـبـهه هاى جنگ و مسایل مربوط به جنگ تهیه کرده و به پخش آن اقدام مى کنند. مصاحبه هایى که با رزمندگان صورت مى گیرد، عکس و تصاویرى که از مواضع خودى (آفـنـدى و پدافندى ) گرفته مى شود و فیلمبرداریهایى که از تحرکها و کیفیت حمله انجام مى پـذیـرد، بـسـیـارى از تـاکـتـیکهاى نظامى و روشهاى عملیاتى مورد استفاده را در معرض چشم و گوش مردم قرار داده و مورد بهره بردارى اطلاعاتى دشمن قرار مى گیرد.


16

اخـبـار و تـصـاویـرى کـه از اعـزام نـیـروهـاى رزمـنـده بـه جـبـهـه و یـا ارسال تجهیزات و کمکها در معرض دید عموم گذاشته مى شود، براى دستگاه اطلاعاتى دشمن ، کـارسـاز اسـت کـه از ایـن طـریـق زمـان و حـدود اسـتـقـرار و حـتـى نـام لشـکـرهـاى عـمـل کننده محدوده هاى عملیات قابل پیش بینى خواهد بود همچنین سایر اخبارى که در رابطه با جـنـگ و نـیـروهـاى نـظـامـى و سـایـر مسائل آن (از جمله بحثهاى مجلس ) منتشر مى شود، به انواع گـونـاگـون ، قـابـل بـهـره بـردارى اسـت . بـه عـنـوان مـثـال : در حـمـله دشـمـن (در جـنـگ تـحمیلى ) به تاءسیسات و پالایشگاه نفت آبادان ابتدا تخریب چـشـمـگـیـرى نـداشـت و بـیـشـتر مخازن نفت مورد اصابت قرار گرفته بود. تلویزیون ایران ، تـصـاویـرى از ایـن بـمباران به نمایش گذاشت و همین موجب شد که دشمن اطلاعات ارزشمندى را بـه دسـت آورد و از ایـن طریق به بمباران ناموفق خود پى ببرد. از این رو، دوباره بازگشت و تاءسیسات پالایشگاه را با خاک یکسان کرد.

ب ـ روزنامه ها: روزنامه ها نسبت به رادیو و تلویزیون ، در سطح محدودتر و نسبت به رسانه هاى گروهى دیگر در سطح گسترده ترى ، اقدام به نشر و پخش اخبار جنگى مى کنند. بسیارى از مـقـالات و تـفـاسیرى که توسط مفسرهاى نظامى یا غیرنظامى در روزنامه ها درج مى گردد و بـسـیـارى از مـصاحبه ها و سخنرانیهاى پیاده شده ، آمار تلفات و اسرا و گاه تصاویر شهدا و مـجـالس تـرحـیـم ، هـمگى منابع اطلاعات آشکار دشمن است که از این طریق مى تواند به تعداد اسامى رده تشکیلاتى افراد مفقود، اسیر، شهید و سایر اطلاعاتى که به آن نیازمند است ، دست یـابـد؛ بخصوص روزنامه هایى که بیشتر احساس آزادى کرده و مى خواهند مشتریان بیشترى را با ارائه اخبار جدید، به خود جلب کنند، بهترین منابع اطلاعاتى دشمن محسوب مى شوند.

ج ـ مـجـلات و نـشـریـات : مـجـلاّت و نـشـریـات عـمـومـى یـا تـخـصـّصـى گـرچه از روزنامه ها مـحـدودتـرنـد، امـّا بـا درج مـقـالات و تـفـاسـیـر و آمـارى در رابـطـه بـا مسائل جبهه و جنگ ، اطلاعاتى را به صورت آشکار در اختیار دشمن قرار مى دهند.

د ـ نـشـریـات ارگـانـهـاى نـظـامـى : ایـن نـشـریـات ، کـه بـطـور مـعـمـول افراد غیر نظامى بدان دست مى یابند، اقدام به درج پاره اى از مطالب مى کنند که مى تـوانـد مـورد بـهـره بـردارى دشـمـن قـرار گـیـرد، مـثـل : شـرح و تـغـیـیـر وسـایـل ، تـجـهـیـزات مـورد اسـتـفـاده ، مـصـاحـبـه بـا فـرمـانـدهـان نـظـامـى ، تـجـزیـه و تحلیل مقاطع جنگ و اخبار نظامى سیاسى .

ه ـ سخنرانى و مصاحبه فرماندهان نظامى : این نوع سخنرانیها و مصاحبه ها بیشترین اطلاعات را در اخـتـیـار دشـمـن قـرار مـى دهـد، بـخـصـوص وقـتـى کـه بـرخـى از مـراحـل جـنـگ و یـا عملیات پایان یافته باشد، فرماندهان و مسؤ ولان جهت در صحنه نگه داشتن مـردم و ایـجـاد شـور و شـوق ، اقـدام بـه سـخـنـرانى و مصاحبه مى کنند و به چگونگى و نحوه عـملیات و پیروزى مى پردازند که از این طریق دشمن مى تواند نقاط ضعف و قوّت خود و طرف مقابل را بررسى کند.

بـسـیـارى از سـخـنـرانـیها و مصاحبه ها، اگر چه ممکن است اطلاعات فریب در خود داشته باشند، لیـکـن از تـجزیه و تحلیل دستگاه اطلاعاتى دشمن بدور نمى ماند و با سایر قراین ، که به دست آورده اند، به تحلیل و نتیجه مورد نظر خواهند رسید.

و ـ خاطرات و کتابهاى انتشار یافته در این زمینه : فرماندهان نظامى و مسؤ ولین ، پس از کناره گـیـرى از سـمت خود، به نوشتن خاطرات و وقایع اتّفاقیه دوران خدمت مى پردازند که بیشتر آنـهـا، اطـلاعـات بـا ارزشـى را بـه هـمـراه دارد و هـم اکـنون این کتابها و جزوات (که در لابلاى خـاطـرات ، مـطـالب بـا ارزشـى نهفته است )، مورد استفاده و بهره بردارى سیستمهاى اطلاعاتى دیگر کشورهاست .

ز ـ بـازدید خبرنگاران و عکاسان از جبهه ها: خبرنگارها و عکاسها بطور غالب تعمّدى در حفظ و نـگـهـدارى اسـرار نـدارنـد و نـیز برخى از آنها جاسوس هستند که بسیارى از مواضع و وضعیت گـسـتـرش نـیـروهـا را ثـبـت و بـه دشـمـن مـنـتـقـل مـى کـنـنـد. چـنـانـچـه اخـبـار ایـن خـبـرنگاران ، قبل از پیش بینى هاى حفاظتى جهت بازدید به دست آمده باشد، در نوع خود براى دشمن با ارزش و گرانقیمت است .


17

ح ـ تـرددها و تحرکهاى داخل شهر: حضور نیروهاى نظامى و تردّد آنها در شهرها (بخصوص در مـواقـع عـمـلیـات در شـهـرهـاى نـزدیـک بـه مـنـطـقـه عـمـلیـاتـى ) تـردّد و سـایـل و تـجـهـیـزات ، نـقـل و انـتـقـال سـوخـت ، تـغـیـیـرات در وضـع بـیـمـارسـتـانـهـا (از قـبـیـل آمـاده بـاش و ...) مـى تـوانند منابع خبرى کارآمدى براى دشمن به حساب آیند و دشمن مى تواند از تغییرات و تحرّکات نیروها، و دیگر نیازمندیهایش ، اطلاعات خوبى کسب کند.

ط ـ مرخصى رزمندگان : معمولاً 14 یا 13 وقت رزمندگان در مرخصى مى گذرد و طبیعى است که خـانـواده رزمـنـدگـان و آشنایان و مردم ، انتظار شنیدن اطلاعات جدیدى بخصوص در رابطه با حمله و عملیات را دارند و ممکن است اطلاعات مهمّى از این طریق افشا شود و در دسترس دشمن قرار گیرد.

بـراى پـى بـردن بـه اهـمـیـّت اطـلاعـات آشـکـار، شـاهـدى از زمـان رسول خدا(ص ) مى آوریم تا دریابیم که در مورد حفظ اسرار و اطلاعات در جلسات خصوصى و عمومى و گفتگوها چه مسؤ ولیت بزرگى داریم .

پـیش از نبرد احد، قریش به تجهیز و تدارک کاروان تجارتى به سرپرستى صفوان بن امیّه پـرداخـت و چـون راه شـام تـوسـط نیروهاى اسلام نا امن شد، کاروان از طریق راه ساحلى (عراق ) توسط راهنما، به سوى شام روانه گشت .

نـعیم بن مسعود، که آن روز مشرک بود، به مدینه آمد و به خانه کنانه رهبر بنى نضیر رفت و خبر حرکت کاروان را، بازگفت . یکى از مسلمانان به نام سلیط که در آنجا حضور داشت ، خبر را شـنـیـد و شتابان نزد رسول خدا(ص )آمد و خبر را گزارش کرد. پیامبر(ص )نیز بى درنگ زید بـن حـارثـه را بـا صـد سـواره بـه سوى کاروان قریش روانه ساخت . رزمندگان اسلام در این سـریـّه بـه کـاروان قریش دست یافتند و اموال آنان را به غنیمت گرفتند و یک یا دو تن را نیز بـه اسـارت گـرفته ، حضور رسول خدا(ص )آوردند. کاروان تجارتى قریش که به غنیمت در آمـده بـود، ارزش 15 آن بـالغ بـر دویست هزار درهم مى شد.(56) بدین ترتیب در پى افشاى یک خبر سرّى و خصوصى که در محفل دوستانه اى به صورت عادى مطرح شده بود، این پیروزى بزرگ نصیب مسلمانان شد.

هـمـچـنـان کـه مـا در پـى کـسـب اطـلاعـات هـسـتـیـم ، دشـمـن نـیـز بـه دنـبـال کـسـب خـبـر اسـت . بـنـابـرایـن ، بـایـد هـوشـیـارى خـود را در تـمـام مراحل حفظ کنیم و در مواقع لازم ، به دیگران نیز تذکر دهیم .

11 ـ جاسوسان محلّى و ستون پنجم :

عـوامـل جـاسوس در تاریخ جنگهاى دنیا، اثرات حیاتى و تعیین کننده اى در سرنوشت جنگ داشته انـد. مـهـارت بـعـضـى از آنـهـا در رسـوخ و نفوذ به صفوف دشمن شگفت انگیز بوده و اطلاعات حیاتى و پرارزشى را به دست مى آورند.

تلاش جاسوسان مزدور، دستیابى به اطلاعات تازه و جدید است . آنان یا خود بطور مستقیم به این عمل اقدام مى کنند و یا از طریق مزدوران و هواداران خود و استخدام ستون پنجم در منطقه ، به جمع آورى اخبار و اطلاعات ذى قیمت مى پردازند.

پوششهاى جاسوسى

جاسوسان دشمن به طرق زیر در منطقه حضور یافته و به جمع آورى اخبار مى پردازند:

الف ـ بـه عنوان ایلات و عشایر و چوپان در نقاط مرزى تحت عنوان چراندن احشام به تردد مى پردازند.

ب ـ افـرادى بـه عنوان انتقال مسافر و خرید و فروش و گاه قاچاق و یا به عناوین دیگر وارد منطقه مى شوند و پس از جمع آورى اطلاعات ، منطقه را ترک مى کنند.

ج ـ جـاسـوسـانـى کـه تـبـعـه کـشـورهـاى دیـگـر هستند و تحت پوشش رفت و آمدهاى تجارتى ، توریستى و ... به جمع آورى اطلاعات پرداخته و از این طریق به دشمن کمک مى کنند.

د ـ افـرادى بـه عـنـوان رانده شده ، پناهنده و مهاجر وارد کشور مى شوند و به شیوه هاى مختلف (بـا زدن دکـّه یـا فـروشـگـاه و یـا دوره گردى با گارى تحت عنوان میوه و سبزى فروش و یا ایـجـاد پـاتـوق ، خـریـد لبـاس کـهـنـه ، نـان خشک و ...) به جمع آورى اطلاعات مى پردازند و بعضى نیز در جبهه هاى جنگ به کار گرفته مى شوند.


18

ستون پنجم

عـوامـل فـوق بـا اجیر گرفتن بعضى از منابع محلّى در مکانها و محلهاى گوناگون به ضبط و ثـبـت اطـلاعـات پـرداخـتـه و آنـها را به دشمن انتقال مى دهند. این منابع در مکانهاى زیر دیده مى شوند:

فرودگاهها به عنوان مسافر، کارمند نیرو هوایى ، و ... .

در مدخل ورودى و خروجى و درون شهرها، بخصوص جاده هاى منتهى به جبهه هاى جنگ ، به عنوان مغازه دار، قهوه خانه چى ، دکه فروش سیگار و روزنامه و مجلاّت ، کفّاش ، واکس زنى و ... .

بـه عـنـوان مـسـافـرخـانـه چى ، حمام عمومى ، ساندویچى و ... به منظور جمع آورى اطلاعات از رزمندگان .

بـه عـنـوان نـیـروهـاى قـراردادى و یـا روزمـزد، جـهـت کـار در مـقـرهـاى مـهـنـدسى ، تدارکاتى و قرارگاهها.

جـاسـوسـان و سـتـون پـنـجـم ، بـا حـضـور در نـقـاط طـبـقـه بـنـدى شـده مى توانند بسیارى از نـیـازمـنـدیـهـاى اطـلاعـاتـى دشـمـن را تـهـیـه کـرده و انـتـقـال دهـنـد. ایـن اطـلاعـات مـى تـوانـد شـامـل مـوارد زیـر شـود: نـقـل و انـتـقـالات نـیـروهـا و زمـان آنـهـا، اسـتـعـداد و تـجـهـیـزات ، مـحـل اسـتـقـرار و تـجـمع نیروها، محل بنه هاى تدارکاتى مهمّات ، زمان کثرت رفت و آمد نیروها، مواقعى که فرودگاهها آماده انتقال مجروح مى گردند، زمان ترخیص نیروها و مرخصیها و ... .

12 ـ عناصر نفوذى

یـکـى از شـیـوه هـاى مـهـم کـسـب اطـلاعـات ، اسـتـفـاده از عـنـاصـر نـفـوذى اسـت . کـارآیـى عـوامل نفوذى ، به دلایلى که در پى مى آید، در مقایسه با منابع دیگر، از ضریب اطمینان بالا و بـرتـرى بـرخـوردار اسـت . دشـمـن بـا نـفـوذ دادن عـنـاصـر خـود در صـفـوف نـیـروهـاى مقابل ، به بهترین و با ارزشترین اطلاعات دست مى یابد.

قـرآن کـریـم نـسـبت به عوامل نفوذى دشمن ، به مسلمانان سخت هشدار داده و آنان را از این امر مهم آگاه ساخته است :

((وَ فیکُمْ سَمّاعُون لَهُمْ))(57)

در مـیـان شـمـا (کـسـانـى هـسـتـنـد که جاسوسى مى کنند،) حرفهاى شما را شنیده و به دشمن مى رسانند.

فخر رازى در ذیل این آیه مى نویسد:

((در بـیـن شـما ـ جاسوسان دشمن وجود دارند که حرفها و گفته هاى شما را به آنان (دشمنان ) منتقل مى کنند.))(58)

قرآن کریم در مورد یهودیانى که براى مشرکین جاسوسى مى کردند، مى فرماید:

((وَ مِنَ الَّذینَ هادُوا سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْمٍ اخَرینَ لَمْ یَاءْتُوکَ))(59)

و از آن کـسـانـى کـه بـر آیـیـن یـهودند، سخنان شما را با دقت مى شنوند تا دستاویزى براى تکذیب تو بیایند، آنان جاسوسان گروه دیگرى هستند که خودشان نزد تو نیامده اند.

فـخـر رازى در ایـن باره مى نویسد: اینها (یهودیان مدینه ) جاسوس دیگر یهودیانى هستند که نزد تو نیامده اند.(60)

تـوضـیـح مختصر در مورد دو آیه فوق اینکه : منافقان (که در مدینه تعدادشان فراوان بود) و یـهـودیـان بـنى قریظه و بنى نظیر (که در مدینه مى زیستند)، براى قریش و یهودیان خیبر، جاسوسى مى کردند و کم و بیش اخبار را به دشمن مى رساندند.

دلایـل کـارآیـى عـنـاصـر نـفـوذى : دشـمـن بـه وسـیـله افـراد نـفـوذى ، بـه دلایل زیر، مى تواند اطلاعات صحیحى را به دست آورد:

- دشـمـن در روشـهـاى پـیـشـین ، با بهره بردارى از قراینى که به دست مى آورد، مى تواند از طـریـق حساب احتمالات ، به هدفهاى ما پى ببرد، لیکن هیچگاه اطمینان صددرصد ندارد که هدف هـمان است که او یافته است ، در حالى که عناصر نفوذى چون خود یکى از عناصر آگاه از طرح عملیاتى است ، اطلاعات صحیحترى را در اختیار دشمن قرار مى دهد.

- گـاهى یک ارتش هوشیار مى تواند با انجام یک طرح فریب و با در اختیار گذاشتن اطلاعات و عـلائم فـریـب ، دشـمـن را از هـدف اصـلى مـنـحـرف سـازد. بـا ایـن حـال ، عـوامـل نـفـوذى چـون خـود در جـریان امور هستند، اطلاعات صحیح را به دست مى آورند و از فریبها آگاه مى شوند.

- با بالا بردن اقدامات حفاظتى و ایجاد اختلال در سیستم جمع آورى خبر دشمن ، مى توان او را از دسـتـیـابى به اهداف خودى دور نگهداشت ، لکن عنصر نفوذى در محدوده حفاظتى قرار گرفته و به اطلاعات مورد نظر دسترسى دارد.


19

داشـتـن عـنـصـر نـفـوذى بـراى نـیـروهـاى دشـمـن از ارزش قـابـل تـوجـهـى بـرخـوردار اسـت ، و در صـورت مـوفـقـیـّت کـار بـسـیـارى از مـنـابـع و عوامل اطلاعاتى را انجام مى دهد.

نـفـوذ دادن عـنـاصـر به صفوف نیروهاى مقابل ، هزینه سنگین و فراوانى در بر دارد چون ممکن است تعداد زیادى از عناصر نفوذى بخواهند از راههاى مختلف وارد یگان شوند، ولى تنها یک تن از آنـان مـوفـق شـود کـه در تـشـکـیـلات نـفـوذ کـنـد، بـا ایـن حال ، حضور همین یک نفر براى دشمن ارزشمند است .

شـیـوه هـاى نفوذ: عناصر نفوذى سعى مى کنند با به کار بستن کلیه شیوه هاى جلب اعتماد (که سـازمـانهاى اطلاعاتى با تجارب و تحلیلهاى خود به آنها آموزش داده اند) جاى پاى خود را در بین نیروهاى مقابل باز کنند.

هدف این عناصر در مسیر کار، دستیابى به مراکز اطلاعات طبقه بندى شده با رعایت موارد زیر است :

- در مکانى حضور یابند که اطلاعات مورد نیاز در آنجا باشد.

- طورى حضور پیدا کنند که کسى حسّاس نگردد.

- به شکلى نفوذ کنند که اعتماد افراد را نسبت به خود برانگیزند.

در این زمینه به شاهدى از تاریخ توجه کنید:

پـس از آنـکـه ابـن زیـاد در کـوفـه بـراى مـقـابـله بـا حـضـرت مـسـلم بـن عـقـیـل ماءموریت یافت ، به منظور یافتن مخفیگاه حضرت مسلم و تشکیلات و یارانش دست به دامان عـنـاصـر نـفـوذى شـد و از ایـن طـریـق تـوانـسـت بـه مـسـلم بـن عقیل و یارانش دست یابد.

ابـن زیـاد سـه هـزار درهـم بـه مـعـقـل (غـلام خـود) داد و گـفـت : ((ایـن پـول را بـگـیـر و بـه جـسـتـجـوى مـسـلم بـن عـقـیـل بـرخـیـز. هـر یـک از یـارانـش را کـه یـافتى پـول را بـه او بـپـرداز و چـنـیـن بـنـمـا کـه از یـارانـش هـسـتـى ، سـپـس بـا حصول اطمینان ، تا یافتن مسلم پیش ‍ برو.))

مـعـقـل پـول را گـرفـت و بـه مـسـجـد کـوفـه آمد. از جمعى شنید که مى گویند: آن مرد (مسلم بن عـوسجه ) براى حسین (ع ) بیعت مى گیرد. او نزد مسلم بن عوسجه رفت و صبر کرد تا نماز او پـایـان یـافـت . بـه او گـفـت : اى بـنـده خـدا! مـن اهـل شـام و از دوسـتـان اهل بیت (ع ) هستم . مى خواهم این سه هزار درهم را به آنان برسانم . لیکن دسترسى ندارم . تو ایـن پـول را بـگـیـر و مـرا بـه سـوى آنـان راهـنـمـایـى کـن و اگـر مـى خـواهـى براى اطمینان ، اول از مـن بـیـعـت بـگـیـر. مـسـلم بـن عـوسـجـه از او پـیـمـانـهـاى مـحـکـم گـرفـت و مـعـقـل نـیز هر پیمانى که مسلم خواست ، پذیرفت . سپس او را به خانه هانى که حضرت مسلم در آنـجا بود، راهنمایى کرد. معقل با حضرت مسلم بیعت کرد. از آن پس اولین نفرى که بر آن جناب وارد مـى شـد و آخرین نفرى که خارج مى گشت ، معقل بود. بدین ترتیب ، یاران حضرت مسلم بن عـقـیـل را شـنـاسـایـى و طـرح تـشـکـیـلاتـى آنـان را کـشـف کـرد و گـزارش آن را بـه ابـن زیـاد انتقال داد.))(61)

در ایـن قضیه ، علاوه بر شیوه نفوذ دادن ، شیوه نفوذ کردن و کسب اطلاعات صحیح نیز به چشم مى خورد.

ماءموریت عوامل نفوذى : عناصر نفوذى براى انجام ماءموریتهاى زیر به کار گرفته مى شوند:

داشتن عاملى در جبهه جنگ

جاسوسى و اختلال در امر جنگ

خرابکارى

ترور

شایعه سازى و ایجاد بدبینى و بى انضباطى و تمرّد

ساختن پشتوانه براى خود در دراز مدت

گشودن کانال جهت نفوذ عوامل دیگر

سرقت اسناد و مدارک و اسلحه و تجهیزات جهت مقاصد جاسوسى و نظامى خود

عـوامـل نـفـوذى جـهـت نیل به مقاصد خود مى کوشند در مراکزى نفوذ کنند که تحقق اهدافشان امکان پذیر باشد.

مراکز نفوذ: مکانهایى که در نظر عناصر نفوذى در اولویّت قرار دارند، عبارتند از:

قرارگاهها؛ عنصر نفوذى گاه به قرارگاهها راه یافته و با ظاهرى مطمئن خود را مطرح مى کند و به مهمترین اطلاعات طبقه بندى شده دسترسى مى یابد.

واحـدهاى اطلاعاتى و عملیاتى ؛ بطور معمول ، بسیارى از اطلاعات و تصمیمات فرماندهان جهت شـنـاسـایـى محورهاى جدید و معابر عملیاتى در این واحدها وجود دارد. عنصر نفوذى براحتى مى تواند اطلاعات مورد نیاز دشمن را در این واحدها بیابد.


20

مـخـابـرات ؛ راهـیـابـى به بى سیم مادر، به دست آوردن کدها و فرکانسهاى ارتباطى ، شناخت نـوع بـى سیم و برد و شعاع زیر پوشش ، شیوه تماس و کد رمز آن ، تخریب دستگاههاى بى سیم ، بخصوص در زمان عملیات و جمع آورى اطلاعات از این طریق ، مورد نظر عنصر نفوذى در مخابرات است .

ستاد لشکرها و تیپها و دیگر واحدهاى مورد نظر.

13 ـ اسناد و مدارک

از شـیوه هاى دیگر جمع آورى اخبار توسط دشمن ، دستیابى به اسناد و مدارک است . چنانچه در نـگـهـدارى اسـناد و یا حمل سندها در خطوط مقدم جبهه یا نگهدارى آنها در قرارگاهها و مقرّها، دقت کـافـى بـه عـمـل نـیـایـد و دشـمـن بـه ایـن مـواضـع دسـت یـابـد و یـا بـر اثـر سـهـل انـگـارى در حـفـظ اسـناد و یا از راههاى دیگر موفّق به سرقت اسناد شود، مى تواند جهت تکمیل اطلاعات خود از آنها استفاده کند و موارد ترتیب نیرو و روشهاى عملیاتى و اطلاعات دیگر را کسب کند.

در نتیجه مجموعه اطلاعات و قرائن و شواهدى که از طرق گوناگون یاد شده به دست دشمن مى افـتـد، وى را قـادر مـى سـازد کـه بـا بـررسـى دقـیـق سـوابـق عـمـلیـاتـى ، از قـبـیـل : چـگـونـگـى آرایـشـهـاى آفـنـدى و پـدافـنـدى ، شـیـوه کـنـتـرل و هـدایـت و فـرمـانـدهـى یـگـانـهـا، روشـهاى پراکنده ساختن و فراخوانى نیروها و حتى خصوصیات روحى و روانى نیروها و فرماندهان ، تدابیر لازم را به کار گیرد.


21

تدابیر مقابله

سیستمهاى اطلاعاتى دشمن ، بطور مدام و گسترده فعالیت مى کند تا نیازمندیهاى اطلاعاتى خود را بـه دسـت آورد. دشـمـن بـا تـمـام تـوان و بـا بـه کـارگـیـرى مدرنترین سلاحها و ابزارهاى اطلاعاتى در گردآورى اطلاعات تلاش پیگیر دارد و با شیوه هاى گوناگون درصدد کشف تازه تـریـن اخـبـار سـرى و غـیـر سـرى اسـت . از ایـن رو، نـبـایـد هـیـچ گـاه از دشـمـن غـافـل شـد و یـا او را کـوچـک و نـاچـیـز شـمـرد. وظـیـفه حفاظت اطلاعات ایجاب مى کند که با به کارگیرى شیوه هاى ضداطلاعات و تدابیر معقول از لو رفتن اسرار و اطلاعات پیشگیرى کند و از اشاعه اخبار خودى بطور غیر مجاز جلوگیرى نماید.

بـدیـن خـاطـر، بـراى مـقـابـله بـا دشـمـن باید اصل : ((حفظ هوشیارى )) و ((ایجاد سیستم حفاظت اطـلاعـات قـوى )) و ((حـفـاظـت عـمـلیـات )) را در راءس بـرنـامـه هـاى خـود داشـتـه بـاشـیـم و قـبـل از هر چیز، هوشیارانه و آگاهانه به مقابله با ترفندها و حیله هاى دشمن بپردازیم ، زیرا این اعمال ، نزد خداوند محفوظ است و پاداشى نیک به همراه دارد.

پاداش خداوند

هـر اقـدامى که موجب تضعیف دشمن و عقب نشینى وى شود و او را در اهدافش ناکام بگذارد و گامى جـهـت بـرانـگـیختن خشم و به هم خوردن تعادل روحى وى باشد و در این راه صبورانه مشکلات و مصائب را پشت سرگذارد، نزد خداوند پاداشى نیک دارد. قرآن کریم در این باره مى فرماید:

((ذلِکَ بـِاَنَّهـُمْ لا یـُصـیـبـُهـُمْ ظَمَاءٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَه فى سَبیلِ اللّهِ وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِاً یَغیظُ الْکـُفـّارَ وَ لا یـَنـالُونَ مـِنْ عـَدُوٍّ نـَیـْلاً اِلاّ کـُتـِبَ لَهـُمْ بـِهِ عـَمـَلٌ صـالِحٌ اِنَّ اللّهَ لا یـُضـیـعُ اَجْرَ الُْمحْسِنینَ))(62)

این به خاطر آن است که هیچ تشنگى و خستگى ، و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد و هیچ گـامى که موجب خشم کافران مى شود، بر نمى دارند و ضربه اى از دشمنى نمى خورند، مگر اینکه به خاطر آن ، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود، زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند!

حفظ هوشیارى و غفلت نکردن از دشمن

دشمنان اسلام از خشم مقدّس انقلاب اسلامى به تنگ آمده و چون مار زخمى ، در کمین نشسته اند تا با استفاده از لحظه هاى طلایى و با شعارهاى فریبنده و ابزارهاى کشنده پا به عرصه مبارزه نهند و با بهره گیرى از غفلت ما به اهداف شوم خود برسد.

شناخت دشمن

بـى تـردیـد دشـمـن ، خـشـمـگـیـن و عـصـبـانـى اسـت و ایـن بـغـض و کـیـنـه را گـاه از دل به زبان مى آورد.

((قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ اَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفى صُدُورُهُمْ اَکْبَرُ))(63)

(نشانه هاى ) دشمنان از دهان و (کلام ) شان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان مى دارند، از آن مهمتر است .

نـاراحـتـى دشـمـنـان خـدا بـحـدى اسـت که دور از چشم شما از فرط ناراحتى انگشت به دندان مى گزند:

((وَ اِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْاَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ))(64)

و هـنـگامى که تنها مى شوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مى گزند! بگو: ((با همین خشمى که دارید، بمیرید!

دشمنان خدا با هدف خاموش ساختن نور الهى پا به میدان مى نهند:

((یریدون لیطفؤ ا نور اللّه ))(65)

و بردگى و ذلّت مسلمانان را خواهانند.

((و لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ))(66)

هـرگـز یـهـود و نـصـارا از تـو راضـى نـخـواهـنـد شـد، تـا (بـطـور کامل ، تسلیم خواسته هاى آنها شوى ، و) از آیین (تحریف شده ) آنان پیروى کنى .

از ایـن رو، در طـول تـاریـخ شـعـارى را که از حلقوم فرعون (67) بیرون آمد، سر مى دهند. او گفت :

((وَ قَدْ اَفْلَحَ الْیَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى ))(68)

امروز پیروزى از آن کسى است که برترى خود را اثبات کند.

بدین ترتیب روشن است که دشمنان اسلام ، هیچ گاه دست از شیطنت بر نمى دارند و همچنان که قرآن فرموده ، آماده اند تا مسلمانان را به زیر سلطه خود بکشند:


22

((اِنْ یـَثـْقـَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ اَعْداءً وَ یَبْسُطُوا اِلَیْکُمْ اَیْدِیَهُمْ و اَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ))(69)

اگـر آنـهـا بـر شـما، مسلط شوند، دشمنانتان خواهند بود و دست و زبان خود را به بدى کردن نسبت به شما مى گشایند، و دوست دارند شما به کفر بازگردید!

مـهـمـتـریـن آرزوى کـفار، غفلت و عدم هوشیارى مسلمانان است . این همان لحظه هاى طلایى است که دشمن انتظار آن را مى کشد. قرآن در این باره مى فرماید:

((وَدَّ الَّذیـنَ کـَفـَرُوا لَوْ تـَغـْفـُلوُنَ عـَنْ اَسـْلِحـَتـِکـُمْ وَ اَمـْتـِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَه واحِدَه ))(70)

کـفـار دوسـت دارنـد کـه شـمـا از سـلاحـهـا و مـتـاعـهـاى خـود غافل شوید تا یکباره به شما هجوم آورند.

مـهـمـتـرین آرزوى دشمن این است که با ترفندهاى گوناگون ما را سرگرم ساخته ، غافلگیر کـنـد. امـیر مؤ منان (ع )در کلامى بلیغ ، به سپاهیانش که دچار این آفت بزرگ شده بودند، چنین هشدار مى دهد:

((لا یُنامُ عَنْکُمْ وَ اَنْتُمْ فى غَفْلَه ساهُونَ))(71)

دشمن به خواب نرفته است ، در حالى که شما را خواب غفلت ربوده ، فراموشکار هستید.

حـفـظ هـوشـیـارى هـمـه جـانـبـه و غـفـلت نـکـردن از دشـمن بیدار، بهترین راه مقابله با شیوه ها و ترفندهاى دشمن است . همچنان که امام على (ع )فرمود:

((اِنَّ اَخَا الْحَرْبِ الْاءَرِقْ، وَ مَنْ نامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ))(72)

بـرادر جنگ (جنگجو) بیدارى و هوشیارى است و هرکس (از دشمن آسوده ) بخوابد، دشمن از او به خواب نرفته است .

هـمـچـنـیـن خـطـاب بـه مـردمـانـى که در مقابل حیله ها و ترفندها و تجاوزات دشمن دست روى دست گذاشته و نظاره گر جنایات و پیشرفتهاى اویند، فرمود:

((لَبـِئسَ لَعـَمـْرُ اللّهِ سـَعـْرُ نـارِ الْحَرْبِ اَنْتُمْ تُکادُونَ وَ لا تَکیدُونَ وَ تُنْتَقَصُ اَطْرافُکُمْ فَلا تَمتَعِضُونَ))(73)

سوگند به خدا شما براى افروخته شدن آتش جنگ بد مردمى باشید (زیرا) با شما مکر و حیله مى کنند و شما حیله نمى کنید و شهرهاى شما را تصرّف مى نمایند و شما خشمگین نمى شوید (و درصدد مقابله بر نمى آیید).

ب ـ حفظ هوشیارى

قرآن کریم مى فرماید:

((یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ اَوِ انْفِروُا جَمیعاً))(74)

اى کـسـانـى کـه ایمان آورده اید، هوشیارى و آمادگى خود را (در مقابله با دشمن ) حفظ کنید و در دسـتـه هـاى مـتـعـدد یـا به صورت دسته واحد، (طبق شرایط زمان و مکان ) به سوى دشمن حرکت کنید.

مفسران در مورد معنى ((حذر)) دو احتمال داده اند:

الف ـ بر گرفتن سلاح در برابر دشمن .

ب ـ احـتـیـاط و حـفـظ هـوشیارى و بیدارى در قبال حیله ها و مکرهاى دشمن .(75) برخى از مـفـسـران احـتـمـال دوم را تـاءیـیـد کـرده انـد، چـون در آیـه دیـگـر ((حـذر)) در مقابل ((اسلحه )) ذکر شده است .

وَ لْیَاءْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ اَسْلِحَتَهُمْ))(76)

هوشیارى و سلاحهایشان را برگیرند.

در تفسیر نمونه چنین آمده است :

((بـعضى از مفسّران ((حذر)) را در آیه فوق تنها به معنى اسلحه تفسیر کرده اند، در حالى که ((حـذر)) مـعـنـى وسـیـعـى دارد و مـخـصـوص ((اسـلحـه )) نـیـسـت بـعـلاوه در آیـه 102 همین سوره دلیـل روشـنـى اسـت کـه حذر با اسلحه تفاوت دارد... . این آیه دستور جامع و همه جانبه اى به تمام مسلمانان ، در همه قرون و اعصار مى دهد که براى حفظ امنیت خود و دفاع از مرزهاى خویش ، دائمـاً مـراقـب بـاشـنـد و یـک نـوع آمـاده بـاش مـادى و مـعـنـوى بـطـور دائم بر اجتماع آنها حکومت کند.))(77)

بنابراین ، آیه مزبور به مطالب زیر اشاره دارد:

1 ـ امر به اینکه سلاحتان را برگیرید و عازم جبهه ها و مرزها شوید.

2 ـ همواره بیدار و هوشیار باشید تا غافلگیر نشوید.

3 ـ هیچ گاه احتیاط را از دست ندهید و در صلح و جنگ مراقب دشمن باشید.

در آیه دیگر مى فرماید:

((وَ اِذا کـُنْتَ فیهِمْ فَاَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلوه فَلْتَقُمْ طائِفَه مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لِیَاءْخُذُوا اءَسْلِحَتَهُمْ فَاِذا سـَجـَدُوا فـَلْیـَکـُونُو مِنْ وَرائِکُمْ وَلْتَاءْتِ طائِفَه اُخْرى لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَلْیَاءخُذُوا حـِذْرَهُمْ وَ اَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ اَسْلِحَتِکُمْ وَ اَمْتِعَتِکُمْ فَیَمَیلوُنَ عَلَیْکُمْ مَیْلَه واحِدَه ))(78)


23

و هـنـگامى که در میان آنها باشى ، (و در میدان جنگ ) براى آنها نماز، به پا دارى ، باید دسته اى از آنـها با تو (به نماز) برخیزند و سلاحهایشان را با خود برگیرند و هنگامى که سجده کـردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسـتـه دیـگر که نماز نخوانده اند، (و مشغول پیکار بوده اند)، بیایند و با تو نماز بخوانند؛ آنـهـا بـایـد وسـائل دفـاعـى (هـوشـیـارى ) و سـلاحـهـایـشـان را (در حـال نـمـاز) بـا خـود حـمـل کـنـنـد؛ (زیـرا) کـافـران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شوید تا یکباره به شما هجوم آورند.

این آیه شریفه دستور نماز خوف را بیان مى کند و مطالب زیر از آن استفاده مى شود:1 ـ هنگام نبرد نیز نماز جماعت نباید ترک شود.

2 ـ مـؤ مـنـان نـمازگزار دو دسته شوند: یک دسته با امام نماز بگزارند و دسته دیگر حمایت از آنان را بر عهده گرفته ، به انتظار بایستند.

3 ـ نماز گزاران در حال نماز، مسلح باشند.

4 ـ هنگامى که دسته اول نماز خود را با امام به نیمه رساندند، به صورت فرادا نماز را تمام کنند.

5 ـ دسـتـه دوم بـلافـاصـله بـه امـام اقـتـدا کـنـنـد و دسـتـه اول به جاى آنان به نگهبانى بایستند.

6 ـ هـنـگـام اداى نـماز هوشیارى و احتیاط را از دست ندهند، زره بپوشند و سلاح برگیرند، زیرا دشـمـن دوسـت مـى دارد کـه آنـهـا از هـوشـیـارى و سـلاح خـویـش غافل شوند و یکباره بر آنان هجوم برد.

قـرآن حـتـى هنگام نماز جماعت در صحنه نبرد، هوشیارى و احتیاط را لازم مى داند و طبیعى است که بـر حـفـظ احـتـیـاطـهـاى لازم و هـوشیارى براى حفاظت نیروها و طرح و عملیات ، تاءکید بیشترى داشته باشد.

شاءن نزول

در شاءن نزول آیه مزبور آمده است : هنگامى که پیامبر(ص )با عده اى از مسلمانان به عزم ((مکّه )) وارد سـرزمـیـن ((حـدیـبـیـه )) شـدنـد و جـریـان بـه گـوش قـریـش رسید، خالد بن ولید به سـرپـرسـتـى یـک گروه دویست نفرى براى جلوگیرى از پیشروى مسلمانان به سوى مکه ، در کوههاى نزدیک آن شهر مستقر شد. هنگام ظهر ((بلال )) اذان گفت و پیامبر(ص )با مسلمانان نماز ظهر را به جماعت ادا کردند. خالد از مشاهده این صحنه در فکر فرو رفت و به نفرات خود گفت : در مـوقـع نـمـاز عـصـر کـه در نـظـر آنـهـا بـسیار پرارزش است و حتى از نور چشمان خود آن را گرامیتر مى دارند، باید از فرصت استفاده کرد و با یک حمله برق آسا و غافلگیرانه کار آنها را یـکـسـره سـاخـت . در ایـن هـنـگـام آیـه مـزبـور نـازل شـد و کـیـفـیت نماز خوف را که از هر حمله غافلگیرانه اى جلوگیرى مى کند، بیان کرد... . گفته مى شود که خالد بن ولید با مشاهده این صحنه ایمان آورد و مسلمان شد.(79)

بـنـابـراین ، حفظ هوشیارى و غفلت نکردن از ترفندهاى دشمن ، نخستین گام مهم در زمینه مقابله با او محسوب مى شود. امیر مؤ منان (ع )در این زمینه فرمود:

((مَنْ نامَ عَنْ عَدُوِّهِ اِنْتَبَهَتْهُ الْمَکایِدِ))(80)

کسى که از دشمنش غفلت ورزد (و احتیاطهاى لازم را انجام ندهد)، مکر و حیله هاى دشمن بیدارش مى کند.

و نیز فرمود:

((شَرُّ الاَْعْداءِ اَبْعَدُهُمْ غَوْراً وَ اَخْفاهُمْ مَکیدَه ))(81)

بـدتـریـن و شـرورتـریـن دشـمنان ، آنانند که دوراندیش و ژرف نگرند و حیله و مکرى پنهانى دارند.

همچنین هشدار داد که :

((وَ کُنْ مَعَ عَدُوِّکَ عَلى اَشَدِّ الْحَذَرِ))(82)

از کید دشمن ، سخت بر حذر باش .

همچنین فرمود:

((لا تَسْتَصْغِرَنَّ عَدُوًّا وَ اِنْ ضَعُفَ))(83)

دشمن را خرد و حقیر مشمار، هر چند ناتوان باشد.

شاهدى در تاریخ

ابو سفیان قبل از وقوع جنگ بدر، که کاروان تجارتى قریش را رهبرى مى کرد، هنگام بازگشت بـه مـکـّه ، بـا یافتن سرگین شترهاى عناصر اطلاعاتى لشکر پیامبر(ص )در نزدیکى چاههاى بـدر، دریـافـت کـه لشـکـر رسول خدا(ص )به منطقه آمده است . از این رو، بسرعت کاروان را از مـنـطـقـه دور کـرد و از چـنـگ سـپـاه اسـلام رهـایـى یـافـت . او بـا یـافـتـن هـسـتـه هـاى خـرمـا در پـشـکـل شـتـران عـناصر اطلاعاتى سپاه اسلام ، پى برد که نوع خرما از خرماهاى یثرب است و شتران از مدینه آمده اند.(84)


24

ابو سفیان ، همه مهارت خود را در بهره بردن از کوچکترین نشانه ها و قرائن به کار گرفت و از کیفر گریخت .

بنابراین ، ناتوان شمردن دشمن ، همواره ما را در معرض آسیب قرار مى دهد، با تمام هوشمندى و محو کامل آثار مى بایست برنامه هاى خبرگیرى دشمن را نقش بر آب کرد و او را در رسیدن به اهدافش ناکام گذاشت . به قول سعدى :

دانى که چه گفت زال ، با رستم گرد

دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد

دیدیم بسى که آب سرچشمه خرد

چون بیشتر آمد، شتر و بار ببرد(85)

ایجاد سیستم حفاظت اطلاعات

مـقـابـله بـا تـلاشـهـاى خـبرگیرى همه جانبه دشمن و خنثى کردن آنها ما را به ایجاد یک سیستم پـدافـندى قوى (حفاظت اطلاعات ) رهنمون مى کند. این مقابله و پیشگیرى مى تواند پیرامون سه محور زیر انجام گیرد:

1 ـ شناسایى و از میان برداشتن و یا کنترل قرائن اطلاعاتى که مستعد بهره بردارى دشمن است از طریق ایجاد انضباط همه جانبه . (حفاظت اطلاعات )

2 ـ اقـدامـات اطـلاعـاتـى جـهـت کـشـف و خـنـثـى سازى عناصر و جریانهاى سیاسى ، براندازى و خرابکارى . (حفاظت پرسنلى )

3 ـ اقـدامـات فـریـب بـه مـنـظـور مـنـحـرف سـاخـتـن ذهـن دشـمـن و تحلیل وى (فریب تاکتیکى ).

الف ـ سیستم حفاظت اطلاعات پیامبر(ص )

رسـول خـدا(ص )سـیـسـتـم اطـلاعـات و حـفاظت اطلاعات نیرومندى داشت . از این رو، همیشه دشمن را غـافـلگـیـر مـى سـاخـت . آن حضرت براى تقویت سیستم پدافندى (حفاظت و اطلاعات ) شیوه هاى گـونـاگـونـى را بـه کـار مـى گـرفـت . تـقـریـبـا شـیـوه هـایـى کـه امروزه با ابزار پیچیده الکترونیکى به کار گرفته مى شود، حضرتش با همان ابزار ابتدایى از آن بهره مى گرفت ، از جـمـله : آمـوخـتـن زبـان دشـمـن ، اسـتـفـاده از کـد و رمـز، کـنـتـرل خـبـرچـیـنـهـا و عـنـاصـر و عـوامـل اطـلاعـات دشـمـن ، کـنـتـرل تـحـرکـات دشـمـن ، کـنـتـرل اخـبـار و اطـلاعـات رسـیـده ، کـنـتـرل نـیـروهـا و فـرمـانـدهـان خـودى ، کـنـتـرل تـرددهـاى مـشـکـوک ، کـنـتـرل راهـهـا، انـجـام اقـدامـات فـریـب از قبیل انحراف از مسیر اصلى به هنگام عملیات و اعزام گشتیهاى خبریاب و عوامل نفوذى و غیره .

ایـن شـیـوه هـا و مـوارد، دسـت بـه دسـت هـم داده و یـک سـیـسـتـم حـفـاظـت اطـلاعـات نـیـرومـنـد و غیر قابل نفوذى را به وجود آورده بود؛ به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم :

پیامبر(ص )در جنگ بدر به یارانش دستور داد که زنگها را از گردن شتران باز کنند تا دشمن به حرکت آنها پى نبرد.

در نـبـرد احد، پیامبر اکرم (ص )حباب بن منذر را ماءمور جمع آورى اطّلاعات از دشمن نمود. او به میان دشمن رفت و اطلاعات لازم را گرفت و بازگشت و پیامبر(ص )به او فرمود:

((هکَذا جاءَ فى خَبَرِهِمْ، لا تَذْکُرْ مِنْ شَاءْنِهِمْ حَرْفاً))

((قبلاً نیز براى من اینچنین گزارش شده بود، در مورد اخبارشان چیزى نگو.))(86)

همچنین در پایان جنگ احد، چنین روایت شده است :

((اِنَّ رَسُولَ اللّهِ(ص ) قالَ: لِعَلی (ع ) حینَ بَعَثهُ فى اِثارِ الْقَوْمِ یَوْمَ اُحُد یَسْتَطْلِعَ اَخْبارَهم ... اىّ ذلِکَ کانَ فَاءخْفِهِ حَتّى تَاءَتینى ... .))

آنـگـاه کـه رسـول خـدا(ص ) در جـنـگ احد على (ع )را در تعقیب دشمن براى کسب خبر فرستاد به ایشان سفارش کرد:... نتیجه هر چه بود، آن را پنهان دار تا به من برسانى .))(87)

نیز روایت شده که در جنگ احد، پس از یورش سپاه کفر به اردوگاه مسلمانان و احساس خطر جدى بـر جـان پـیـامـبر(ص )،کعب بن مالک زره پیامبر(ص )را پوشید و پیامبر(ص )زره او را بر تن کرد.))(88)

همچنین در فتح مکه براى حفظ اسرار عملیات ، به عایشه فرمود:

مرا تجهیز کن و هیچ کس را از این کار آگاه مگردان ،

هنگامى که یارانش را حرکت داد، شخصى درباره مقصد آن حضرت پرسید؛ در پاسخ فرمود:

آنجا که خدا بخواهد.(89)

ایـن سـیـره در مـیان مسلمانان تاءثیر خوبى گذاشته بود و مسلمانان بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص ) نیز در فتوحات اسلامى ، نسبت به حفظ اسرار نظامى اهتمام مى ورزیدند و در این راه جان مى باختند. در این زمینه به نمونه زیر توجه کنید:


25

عبدالله بن حذافه به دست رومیان اسیر شد. هنگامى که او را نزد پادشاه روم حاضر کردند، در بـرابـرش خـم نـشـد و بـه او اعتنا نکرد. پادشاه تلاش کرد که وى را از اسلام برگرداند، اما عبدالله به تمسخر او پرداخت . آنگاه پادشاه از او خواست که اسرار مسلمانان را فاش سازد تا از مرگ حتمى نجات یابد. اما عبداللّه در پاسخ گفت :

((شهادت چقدر گوارا است ، من هرگز خیانت نمى کنم ))

سـپـس پـادشـاه دسـتـور داد او را بـه جـایـگـاه کـسـانـى کـه در آسـتـانـه قـتـل بـودند، ببرند و فرمان داد که براى ترساندن و مرعوب ساختن او، تیراندازان از نزدیک وى را نـشـانـه بـگـیـرنـد. عـبـدالله در حـالى کـه خود را در آستانه شهادت مى دید، متبسّم بود. پـادشـاه بـا مـشـاهـده چـنین صحنه اى به شگفت آمد. آنگاه به احترام او دستور داد تا بندهایش را گـشـودنـدو آزادش سـاخـتـنـد. و از ایـنـجـا بـه رمـز پـیـروزیـهـاى بـى امـان مـسـلمـانـان پـى برد.(90)

آموختن زبان دشمن

از آنـجـا کـه بـایـد دشـمـن را بطور کامل زیر نظر داشت و راه نفوذ او را جهت کسب اطلاعات ، سد کـرد، رسـول خدا(ص )به زید بن ثابت دستور داد که زبان یهود را بیاموزد. زید در این باره مى گوید:

رسول خدا(ص )به من امر کرد و من زبان یهود سریانى را آموختم .

آن حضرت فرمود:

به خدا سوگند من یهود را امین نامه خویش نمى سازم ،

زید مى افزاید:

بـه خـدا سوگند! بیش از پانزده روز نگذشته بود که آن را آموختم و با آن کاملاً آشنا شدم ، و از سـوى آن حـضرت براى آنها نامه مى نوشتم و نامه هاى آنان را براى پیامبر(ص )مى خواندم .(91)

کد و رمز

به کارگیرى ((کد)) براى پوشاندن محتواى نامه ها، مکالمات و اخبار و اطلاعات در جنگ ، امرى حـیـاتى است . از این رو، هر یک از طرفین در حال جنگ کد ویژه اى انتخاب مى کنند و پیامها را با آن کـد ارسـال مـى کـنـنـد و بـراى جلوگیرى از کشف آن ، حتى در روز چند بار، کدها را عوض مى کنند. این شیوه امروز بیشتر متداول است .

رسـول خـدا(ص )بـه ایـن شـیـوه عـنـایـت خاص داشت و بدفعات از آن استفاده مى کرد. به عنوان نمونه ، آن حضرت در جنگ خندق آگاه شد که بنى قریظه پیمان میان خود و مسلمانان را شکسته اند. این واقعه پس از محاصره مدینه توسط لشکر ده هزار نفرى احزاب و قریش رخ داد. پس از پیمان شکنى بنى قریظه ، کار بر نیروى سه هزار نفرى مسلمانان بسیار سخت شده بود، چون مسلمانان از داخل و خارج مدینه در معرض تهدید قرار گرفته بودند.

رسـول گـرامـى (ص )سـعد بن معاذ و سعد بن عباده و عبدالله بن رواحه و خوّاب بن جبیر را نزد بنى قریظه فرستاد تا به حقیقت امر پى ببرد؛ سپس به آنان سفارش کرد:

((... فـَاِن کـانَ بـاطِلاً فَاَظْهِرُوا الْقَوْلَ وَ اِنْ کانَ حَقّاً فَتَکَلِّمُوا بِکَلامٍ تَلْحِنُونَ لى اَعْرِفُهُ وَ لا تَفُتّوُا اَعْضادَ الْمُسْلِمینَ))

اگـر نـقـض پـیـمان باطل بود، آشکارا خبر دهید. و اگر نقض پیمان ، حقیقت داشت بگونه اى خبر دهـیـد و بـا لحـنـى سـخـن بـگـویـیـد کـه فـقـط مـن بـفـهـمم ، و بازوان و قدرت مسلمانان را سست نکنید.(92)

کنترل ترددها و انجام اقدامات فریب

حضرت محمد(ص )در فتح مکه ، ابتدا به خانواده و اصحاب خود فرمود: خبر را کتمان کنید. آنگاه دسـتـور داد تـا راهـهـاى ورودى و خـروجـى شـهـر مـدیـنـه را کـنـتـرل و بـازرسـى بـگذارند. همچنین گروهى را به فرماندهى ابوقتاده به منطقه ((اءِضَمْ)) فرستاد تا چنین تصور شود که پیامبر(ص )آهنگ آن ناحیه را دارد و در میان راه ، گروهى از اسب سـواران را بـه عـنـوان طـلیـعـه سـپاه اعزام داشت تا راه را از جاسوسان دشمن پاک سازد. بدین طریق ، سپاه ده هزار نفرى اسلام به مرّالظّهران (دوازده کیلومترى مکه ) پشت دروازه هاى امن دشمن رسید و هیچ گونه اطلاعاتى از این لشکر کشى به قریش نرسید.(93)


26

پیامبر(ص )افرادى از نیروهاى خودى را که به آنها مظنون بود، تحت مراقبت قرار مى داد.

امام رضا(ع )در این باره فرمود:

((کـانَ رَسـُولُ اللّهِ(ص )اِذا بـَعـَثَ جـَیـْشـاً فـَاتَّهـَمَ اَمـیـراً بـَعَثَ مَعَهُ مِنْ ثِقاتِهِ مَنْ یَتَجسَّسَ لَهُ خَبَرهُ))(94)

(سـیـره رسـول خـدا(ص )چـنین بود) که هرگاه لشگرى را (به خاطر مصالحى ) به فرماندهى امـیـرى متّهم (و مظنون )، براى نبرد با دشمن اعزام مى کرد، فرد مطمئن و موثقى از افراد خود را بـه صـورت نـاشـنـاس ، هـمـراه وى مـى فـرسـتاد تا او را زیر نظر داشته باشد و اخبارش را گزارش کند.

ایـن نـمـونـه هـا بـیـانـگـر وجـود یـک سـیـسـتم اطلاعاتى و حفاظت اطلاعات نیرومند و قوى در عهد پـیـامـبـر(ص ) اسـت و شدت اهتمام آن حضرت را به این مساءله مى رساند. آن جناب با ایجاد این تشکیلات پولادین ، راههاى نفوذ و خبرگیرى دشمن را سد کرده بود.

ب ـ سیستم حفاظت اطلاعات در دوران امیرمؤ منان و ائمه اطهار علیهم السلام

بـا نـگـرشـى کـوتـاه به سیره امیر مؤ منان (ص ) و ائمه اطهار به یک سیستم اطلاعات و حفاظت اطلاعات نیرومند بر مى خوریم . آن بزرگواران با اتخاذ شیوه هایى و اعزام عناصر اطلاعاتى مورد اعتماد به داخل و خارج مرزها، نوعى کمربند امنیتى براى حفظ نیروها و شیعیان خود بوجود آورده بـودنـد و بـا نـیـرومـنـد سـاخـتـن سـیـسـتـم حـفـاظـت اطـلاعـات ، سـدّى در مـقـابل دشمن ساخته و او را از دسترسى به اطلاعات ذى قیمت ، محروم و در رسیدن به اهدافشان ناکام ساخته بودند.

نمونه هاى زیر بیانگر شدت اهتمام آن بزرگواران در این باره است :

امام على (ص )فرمود:

((مَنْ لَمْ یَتَحَرَّزْ مِنَ الْمَکائِدِ قَبْلَ وُقوعِها لَمْ یَنْفَعْهُ الْاءَسَفُ عِنْدَ هُجُومِها))(95)

آن کـس کـه توطئه ها و حوادث را پیش بینى و پیشگیرى نکند، تاءسف هنگام هجوم توطئه براى او سودى ندارد.

آن حضرت براى نظامیان چنین بخشنامه اى را صادر کرد:

((اَلا وَ اِنَّ لَکُمْ عِنْدى اَنْ لا اَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً اِلاّ فى حَرْبٍ))(96)

آگاه باشید، حق شما بر من است که رازى را از شما پوشیده ندارم مگر در جنگ .

گـاهـى امـام عـلى (ع )در جـنـگ لبـاس یـکـى از سـربـازان را مى پوشید و به میدان مى رفت تا ناشناخته بماند.))(97)

همو به سپاهیانش چنین سفارش مى کرد:

((وَاعـْلَمـُوا اَنَّ مـُقـَدِّمـَه الْقـَوْمِ عـُیـُونـُهـُمْ وَ عـُیـُونَ الْمـُقـدِّمَه طَلائِعُهُمْ ... وَاجْعَلُوا لَکُمْ رُقَباءَ فى صَیاصى الْجِبالِ وَ مَناکِبِ الْهِضابِ لِئَلاّ یَاءْتیکُمُ الْعَدُوُّ مِنْ مَکانِ مَخافَه اَوْ اَمْنٍ))(98)

آگـاه بـاشـیـد! مقدمه لشکر چشمهاى لشکرند و چشمهاى مقدمه طلایه ها و پیشاهنگانند مراقبان و دیـدبـانـانـى در قـله کـوهـهـا و روى تـپـه هـا و بـلنـدیـهـا قـرار دهـیـد، مـبادا دشمن از جایى که محل خطر و یا مورد اطمینان است ، ناگهان به شما حمله کند.

آن حـضـرت نـسـبـت بـه کارگزاران و فرمانداران ، حسّاسیّت خاصى نشان مى داد. از این رو، در نامه اش به مالک اشتر نوشت ؛

اعمال و رفتار کارگزاران را بررسى کن و عیون درستکار و صادق و وفادار به خود، بر مسؤ ولان و دسـت اندرکاران کشورى (و لشگرى ) بگمار، زیرا مراقبت پنهانى از آنان باعث مى شود که به امانتدارى و مداراى با مردم عمل کنند.

آنـچـه در نـامـه هـا و سـخـنـان امـیـرمـؤ مـنـان (ع )مـبـنـى بـر تـشـویق ، عتاب و نکوهش مسؤ ولان و کارگزاران حکومتى آمده ، نشان از یک شبکه گسترده و قوى اطلاعات و حفاظت اطلاعات در زمان آن حضرت دارد. به چند نمونه اشاره مى کنیم :

در نامه اى به شریح بن حارث که سمت قضاوت را به عهده داشت ، چنین آمده است :

بـه مـن گزارش داده اند که خانه اى خریده اى به هشتاد دینار، برایش سند تنظیم کرده و شاهد گـرفـتـه اى ! ... مـواظـب بـاش که آن را از غیر مال خودت نخریده باشى که در این صورت در دنیا و آخرت ضرر کرده اى .(99)

بـه حـضـرت اطـلاع رسـیـده بـود کـه اشـعـث بـن قـیـس بـراى روز مـبـادا، بـه جـابـه جـایـى اموال و امکانات پرداخته است ، از این رو، آن حضرت به وى نوشت :


27

((اِنَّ عـَمـَلَکَ لَیـْسَ لَکَ بـِطـُعـْمـَه وَ لکـِنَّهُ فـى عـُنـُقـِکَ اءمـانـَه ... وَ فـى یـَدَیـْکَ مـالٌ مـِنْ مـالِ اللّهِ))(100)

بى گمان کارى که به تو سپرده شده است ، نه لقمه اى چرب ، بلکه بار امانتى بر گردن توست ... و بخشى از مال خداى عز و جل را در اختیار دارى .

به مصقله بن بُصیره کارگزار یکى از شهرهاى پارس مى نویسد:

بـه مـن گـزارش رسـیـده کـه اگر درست باشد، تو واقعاً خدایت را خشمگین و پیشوایت را ناراحت کـرده اى ! بـر اسـاس ایـن گـزارش تو بیت المالى را که مسلمانان با شمشیر و اهداى خون به دست آورده اند، در بین خویشاوندان خود تقسیم کرده اى !(101)

و آنـگـاه کـه گـزارشـى در مـورد خـیـانـت مـالى یکى از کارگزاران دریافت مى کند، به وى مى نویسد:

به من گزارشى در مورد تو رسیده که اگر آن را انجام داده باشى ، خدایت را به خشم آورده اى و از امـام خـویـش نـافـرمـانـى کـرده اى و بـه امـانت خیانت نموده اى ... پس گزارش مالى خود را برایم ارسال کن و بدان که حسابرسى خداوند مهمتر از حسابرسى مردم است .(102)

همچنین زمانى که اطلاع یافت ، معاویه مى خواهد یکى از کارگزاران آن حضرت را بفریبد و به خود ملحق کند، نامه اى به وى نگاشت و او را از توطئه معاویه بر حذر داشت .(103)

آن حضرت به فرماندار مدینه نوشت :

شـنـیـده ام که گروهى از یارانت به معاویه مى پیوندند، نکند از گریز آنان افسوس بخورى .(104)

مـوارد مـشابه ، در نامه هاى شماره 18، 45، 61، 71 و 20 وجود دارد که مراجعه به آنها را به خوانندگان عزیز واگذار مى کنیم .

بعد از امیر مؤ منان (ع )، ائمه اطهار علیهم السلام در عین حالى که حکومت را در دست نداشتند، در مقابل حکّام ستمگر، یک شبکه اطلاعاتى و حفاظتى نیرومندى به وجود آورده بودند، تا شیعیان از ظلم و جور ستمگران در امان بمانند. به نمونه هایى از آن اشاره مى کنیم :

امـام حسن (ع )در مقابل معاویه ، یک شبکه اطلاعاتى نیرومند داشت که به نمونه اى از آن در بحث جاسوسى اشاره شده است .

مـردى نـصـرانـى ضـمـن مـلاقـات با امام صادق (ع )، اسلام آورد و سؤ الاتى پیرامون چگونگى بـرخورد با پدر و مادر نصرانى خود مطرح کرد، پس از اتمام برنامه ملاقات ، حضرت به او فرمود: به هیچ کس نگو که با من ملاقات داشته اى .(105)

امام رضا(ع )به احمد بن محمد دستور داد: خانه اى براى من اجاره کن که دو در داشته باشد. درى از گـذر اصـلى و درى از غـیـر آن ؛ زیـرا ایـن امـر مـوجـب پـوشـیـده مـانـدن اسـرار مـى گردد.(106)

احـمـد بـن مـحـمد از امام رضا(ع )بطور کتبى درخواست ملاقات کرد. حضرت در پاسخ او نوشت : مـلاقات با من در این شرایط دشوارى که برایم فراهم آورده اند، میسر نیست (و به مصلحت نمى باشد) ان شاءالله این کار در آینده نزدیک انجام خواهد شد.(107)

هـمـچنین امام رضا(ع )به منظور مخفى داشتن ملاقاتهاشان از دید جاسوسان حکومتى ، افراد را از درب غیر رسمى به حضور مى پذیرفتند.(108)

یـکـى از شـیـعـیـان مـوسـى بـن جـعـفـر(ع )غـلام خـود را نـزد آن حضرت در منى فرستاد تا از آن بـزرگـوار درخـواسـت مـلاقات کند و حضرت زمان مناسبى را براى تماس و تشرّف او به خدمت حضرتش تعیین کند. امام فرمود: وقتى رفت و آمدها در شب پایان یافت و مسیرها خلوت شد، نزد ما بـیا. سپس آن حضرت یکى از افرادش را ماءمور کرد در اطراف مقر امام بگردد و او را شناسایى کـرده بـه خـدمـت امـام راهـنـمـایـى کـنـد تـا بـر اثـر سـؤ ال کردن آدرس ، ملاقات وى با امام کشف نشود.(109)

محمد بن شرف مى گوید: از میان کوچه عبور مى کردم ، به امام هادى (ع )برخوردم ؛ خواستم از حـضـرتـش سـؤ ال کـنـم ؛ هـمـیـن کـه آن حـضـرت مـرا دیـد، قـبـل از ایـنـکه من سؤ الم را مطرح کنم ، پاسخ فشرده اى به من داد و فرمود: اینجا جاى مناسبى براى سؤ ال کردن نیست و زود گذشت .(110)


28

یکى از یاران امام هادى (ع )که در زندان ، آن بزرگوار را ملاقات کرده بود، مى گوید: پس از گـفتگوى کوتاهى ، آن حضرت به من توصیه کرد که هر چه زودتر محیط ملاقات را ترک کنم تا شناخته نشوم .(111)

امـام عـسـگـرى (ع )بـه پـیـکـى کـه حـامـل مـحـمـوله اطلاعاتى براى نماینده اش بود، این گونه تـوصـیـه کـرد: حـتـى اگـر در طـول مـسـیـر بـا کـسـى کـه بـه خـانـدان اهـل بـیـت (ع )نـاسـزا مـى گـوید برخورد کردى ، سخنى نگو و راه را ادامه بده و بدان که خبر نحوه انجام ماءموریت تو، به ما مى رسد.(112)

بـا تـوجـه بـه نمونه هایى که از سیره رسول خدا(ص )و ائمّه اطهار علیهم السلام بیان شد، مـهـمـتـرین اقدام در زمینه مقابله با ترفندها و تهاجم جاسوسى دشمن ، ایجاد یک سیستم نیرومند اطلاعات و حفاظت اطلاعات با شرکت نیروهاى کارآمد، مؤ من ، دلسوز و مورد اعتماد مى باشد تا با پدید آمدن یک خط دفاعى حفاظتى ، مانع نفوذ و دسترسى دشمن به اطلاعات و اخبار شود.

حفاظت اسرار عملیات

بـراى تـحکیم و گسترش دو عامل : ((غافلگیرى )) و ((توان رزمى )) که دو عنصر مهم و موفقیت آمـیـز در جنگ به شمار مى روند، باید ((حفاظت عملیات )) مورد توجه و حمایت جدى قرار گیرد و بـا بـه کـار بـسـتـن تـمامى مقرّرات و نظارت شدید بر حسن اجرا و رعایت آن در کلیه یگانهاى تـحـت امـر، تـلاش دشـمن را در جمع آورى اطلاعات و اخبار خنثى کرد. لذا براى ایجاد یک انضباط هـمـه جـانـبـه حـفـاظـتى ، بایستى اصول پذیرفته شده ((حفاظت عملیات )) جهت مقابله با سیستم اطلاعاتى دشمن بطور کامل به اجرا درآید.

شـایـد یـکـى از مـهـمـتـریـن عـلل پـیـروزى رسـول خـدا(ص )در نـبـرد، رعـایـت اصل حفظ اسرار بوده است ، زیرا حفظ اسرار جنگ و انضباط در پنهان سازى رمز و راز نبرد، در تمامى نبردهاى آن حضرت با کافران و مشرکان جزء اصلى ترین تاکتیکهاى عملیاتى آن جناب محسوب مى شد.

مورخان مى نویسند:

جز در یک مورد (غزوه تبوک )، در هیچ یک از جنگها، هیچ کس از مسلمانان و غیره ـ جز حضرت امیر(ع ) ـ از مقصد پیامبر اکرم (ص )اطلاع نیافت . فتح مکه ، با مشخصّات گستردگى خاصّ عملیاتى ، دورى مـسـافـت (450 کـیـلومـتـر) و حـضـور چـشـمـگـیـر رزمـنـدگـان اسـلام ، نـمـونـه بـارز این اصل است . در این نبرد، سپاه ده هزار نفرى اسلام ، تا حدود، مرّالظّهران (12 کیلومترى مکه ) پیش رفـت ، ولى تـا آن لحـظـه کـوچـکـتـریـن اطـلاعى از مسیر و هدف آن حضرت به قریش و مشرکان نرسید.(113)

حـتـّى فـرمـانـدهـان و رؤ سـاى یـگـانـهـا از فـتـح مـکـّه اطـلاعـى نـداشـتـنـد، زیـرا رسول خدا(ص )هنگام بسیج نیروها، تنها سران و رؤ ساى اقوام را به حضور خواسته و بطور سرّى به آنان فرموده بود:

((در فـلان روز، فـلان مـکـان با نیروهایتان به من ملحق شوید و این راز را نزد خود نگهدارید و به کسى اعلان نکنید.))(114)

لیکن از نوع و مکان عملیات چیزى به آنان نفرمود. این گونه ، حفاظت از اطلاعات ، فتحى عظیم را در پى خواهد داشت .

امیر مؤ منان (ع )نسبت به اهمیّت حفاظت اطلاعات به فرماندهان نظامى خود مى نویسد:

((اَلا وَ اَنَّ لَکُمْ عِنْدى اَنْ لا اَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً اِلاّ فى حَرْبٍ))(115)

همانا از حقوق شما فرماندهان بر من این است که هیچ سرى را از شما پوشیده ندارم ، مگر در جنگ .

از ایـن روایـت استفاده مى شود که آن حضرت اسرار جنگى را حتى از فرماندهان نیز مخفى داشته اسـت ، چـرا کـه مـمـکـن اسـت از هـمـان طـریـق ، بـسـیـارى از مسائل محرمانه به گوش دشمن برسد.

در ایـن فـصـل ، پـیـرامـون مـطـالب زیـر بـحـث مـى کـنـیـم : زمـان بـنـدى و تـقـسـیم اطلاعات جهت انـتـقـال بـه رده هـا؛ طـبـقـه بـنـدى اطـلاعـات عـمـلیـات ، هـمـاهـنـگـى اقـدامـات فـیـزیـکـى ؛ کنترل و نظارت .

الف ـ زمان بندى و تقسیم اطلاعات جهت انتقال به رده ها


29

بـراى پـیـشـگیرى از انتشار بیش از حدّ مجاز اطلاعات و اخبار و به حداقلّ ممکن رساندن نشر آن ، بـایـسـتـى در کـلیـه مـراحـل طـرح ریـزى عـمـلیـات ، بـه چـهـار سـؤ ال زیر پاسخ داد:

1 ـ به چه کسانى باید اطلاعات داد؟

2 ـ چه مقدار از اطلاعات را باید گفت ؟

3 ـ چه زمانى باید گفت ؟

3 ـ چگونه باید گفت ؟

بـه عـبـارت دیگر، باید اطلاعات قابل انتشار را تقسیم بندى نماییم ؛ افراد و رده ها را مشخص کنیم و زمان انتشار و شیوه آن را روشن سازیم .

تـوضـیـح : هـمـان طـور کـه پـیـوسـت (116) مـخـابـرات ، نحوه برقرارى ارتباط بین یـگـانـهـاى عـمـل کـنـنـده را نـشـان مـى دهـد و پیوست مهندسى ، وظایف مهندسى را معلوم مى نماید، بـایـسـتـى پـیـوست حفاظتى هر طرح نیز بطور دقیق معلوم کند که : چه مقدار از عملیات ، در چه زمانى ، به کدام یک از فرماندهان و با چه شیوه اى باید گفته شود. آنان نیز به همین ترتیب مـى تـوانـنـد فرماندهان و عناصر تحت امر خویش را در جریان بگذارند. این ضوابط باید تا پایان رده ها و دسته ها ادامه یابد.

بـدیـهـى اسـت کـه فـرمـانـده یـگـان و عـنـصر عملیاتى و پشتیبانى ، بایستى تنها آن مقدار از اطـلاعات را در اختیار داشته باشد که براى انجام ماءموریت خود به آن نیازمند است و زمانى این اطلاعات به وى منتقل گردد که جهت انجام ماءموریت محوله به آن مقدار از زمان نیازمند است . از این رو، از دادن اطـلاعـات اضـافـى یـا زودتـر از مـوعـد مـقـرر باید با وسواس و سرسختى هر چه بیشتر جلوگیرى شود. به عنوان مثال :

در عملیاتى که هدف ، تسخیر جاده و پل تدارکاتى دشمن است و نیرویى با استعداد خاصى در آن شـرکت مى کند، اکیپ شناسایى موظف به شناسایى منطقه است . مهندسى پس از تسخیر جاده ، وظـیـفـه دارد، خـاکـریـز بـزند، کانالهاى ارتباطى حفر کند، جادّه تدارکاتى ایجاد نماید و به خـنثى کردن میدان مین بپردازد، بهدارى وظیفه احداث بیمارستان صحرایى در پشت خط عملیاتى و اورژانـس در خـط را عهده دار است ، مخابرات مسؤ ولیت ایجاد ارتباط مستقیم با سیم و بى سیم را دارد و تـوپـخـانـه وظیفه پوشش آتش را و... همچنین واحدهاى دیگر مسؤ ولیت خود را به نحو احـسـن انـجـام دهند، لیکن هر یک از واحدها براى انجام وظایف محوله به داشتن اطلاعاتى در محدوده عـمـل ، و بـه زمـان لازمـى جـهـت انجام ماءموریت خویش نیازمندند، اما هیچ ضرورتى ندارد که به فـرض ، مـسـؤ ول بـهـدارى ، کـل طـرح عـمـلیـاتـى را بـدانـد یـا تـوپـخـانه از همان ابتدا به کل محورهاى عملیاتى و اهداف کلى ، آگاهى بیشتر داشته باشد؛ تنها کافى است که هر کدام از واحـدهـا فـقـط نـسـبـت بـه مـنـطـقـه و زمـان عـمـل خـود اطـلاع داشته باشد. لازم است در زمان مناسب سـراکـیـپـهـاى مـهـندسى را نسبت به محلهایى که مى بایست مین روبى گردد و جاهایى که باید خـاکـریـز زده شـود، تـوجـیـه کـرد، و یـا مـکـان اسـتـقـرار و زمـان عمل توپخانه را در زمان مورد نیاز به فرماندهى آنان اطلاع داد و همین طور تمامى واحدها را به این صورت توجیه کرد.

بـدیـهـى اسـت لزومـى نـدارد سـر اکـیـپها، افراد خود را از محوطه و محورها آگاه سازند، بلکه کافى است آنان را به موقع ، تجهیز و آماده عمل کنند.

در رابـطـه بـا تـقـسـیـم و زمـان بـنـدى اطـلاعـات جـهـت انـتـقـال ، بـه نـمـونـه اى از سـیـره رسول خدا(ص )توجه کنیم :

رسول اکرم (ص )پس از نماز عشا عبدالله بن حجش (یکى از فرماندهان برجسته ) را فرا خواند و به او فرمود:

((فردا صبح با اسلحه نزد من بیا، مى خواهم تو را به ماءموریتى بفرستم .))

پـس از نـمـاز صـبـح ، عـبـدالله بـا تـعـدادى از افـرادش نـزد رسول خدا(ص )آمدند. پیامبر(ص ) نامه اى به عبدالله داد و فرمود:

((تـو را بـه فـرمـانـدهـى گـروه بـرگـزیـدم ، حـرکت کن و بعد از دو روز راهپیمایى ، نامه را بگشاى و به آن عمل کن .))(117)


30

سـیـره فـوق ضـمـن روشـن کـردن نـحوه حفاظت اسرار، دقّت آن حضرت را در زمان بندى اطلاعات عملیات نشان مى دهد. پیامبر(ص )با این شیوه ، از لو رفتن طرح پیشگیرى کرد.

یـاآورى : بـا تـوجـه به سیره عملى فوق در انتقال اطلاعات به فرماندهان و مسؤ ولان واحدها، تـنـها توجّه به انتقال اطلاعات مورد نیاز، کافى نیست ، بلکه لازم است اطلاعات را به صورت دسـتـه بـنـدى درآورده و نـحـوه و زمـان انـتـقـال آن را بـه واحـدهـا بـه عـنـوان یـک دسـتـورالعـمـل ابـلاغ کـنـیـم و آنـان نـیـز بـایـسـتـى هـمـیـن شـیـوه انتقال اطلاعات را نسبت به فرماندهان یگانهاى تحت امر و رده هاى پایین تر، داشته باشند.

طـبـیـعـى اسـت بـا تـوجـّه بـه ابـعـاد گـسـتـرده عملیات و نکات فنّى و تخصّصى آن ، ابلاغ و انـتـقـال از حـالت تـذکـر و ارشـاد خـارج مـى گـردد و بـه صـورت یـک دسـتـور العـمـل در مـى آیـد و ایـن وظـیـفه واحد حفاظت اطلاعات است که فرمانده را در طرح ریزى و تقسیم بـنـدى آن ، پـشـتـیـبـانـى کـنـد تـا از خـسـارات احـتـمـالى نـاشـى از سـهـل انـگـاریـهـا، پـیـشـگـیـرى شـود و نـیـرو در یـک مـدار حـفـاظـتـى کـامـل بـدون دسـتـرسـى دشـمـن ، عـمـل کـنـد و بـه اهـداف از پـیـش تـعـیـیـن شـده ، نائل گردد.

براى کسب پیروزى ، همه باید دست به دست هم دهند و نباید توقع دانستن اطلاعاتى بیش از حدّ مورد نیاز ماءموریت خود داشته باشند.

ب ـ طبقه بندى اطلاعات عملیات

پس از اتمام طرح ریزى ، بایستى طرح و اجزاى آن از لحاظ دسترسى افراد طبقه بندى شود.

بـه عـنـون مـثـال : بـسـیـارى از طـرحـهـاى عـمـلیـاتـى تـا قبل از تصویب مقامات مربوط، سرّى است و فقط بعضى از عناصر اطلاعات و عملیات و فرمانده قـرارگـاه مـى تـوانند از آن اطلاع داشته باشند، ولى پس از تصویب ، بکلى سرّى مى شود و تـنـهـا فـقـط چـنـد نـفـر از بـالاتـریـن مـسـؤ ولان قـرارگـاه حـق آگـاه شـدن از کل طرح را دارند. در اینجا باید اجزاى مختلف عملیات را به تناسب آن طبقه بندى (سرّى ، خیلى محرمانه و محرمانه ) کرد و سپس در زمان لازم در اختیار افراد صلاحیتدارى که مجاز به دریافت آن هستند، گذاشت و آنان را نسبت به اطلاعات مورد نیازشان آگاه ساخت .

این طبقه بندى براى قسمتهاى مختلف طرح باید بگونه اى صورت پذیرد که وقتى ماءموریت یـگـان بـه وى ابـلاغ مـى گردد، فرمانده یگان از طبقه بندى اجزاى مختلف ، ماءموریت خود به آسانى آگاه شود و یا پس از دریافت طبقه بندى ، طرحى که در اختیار دارد خود به طبقه بندى اجزاء آن اقدام کند.

سیره پیامبر(ص )

از سـیـره عـمـلى رسـول خـدا(ص )در مـى یـابـیـم کـه حـضرتش اخبار را به : سرّى و علنى (یا محرمانه و غیر محرمانه ) طبقه بندى مى کرد و در مورد اخبارى که صلاح نمى دید دیگران از آن آگاهى یابند، به عناصر اطلاعاتى فرمان مى داد که :

((خبر را فقط به خود من بدهید و با رمز گزارش کنید که دیگران به آن پى نبرند)).

در جـنـگ احزاب ، وقتى خبر پیمان شکنى بنى قریظه به آن حضرت رسید، سعد بن معاذ و سعد بن عباده را با تنى چند ماءمور بررسى خبر کرد و به آنان فرمود:

((بـه مـن خـبـر رسـیـده اسـت ، بنى قریظه نقض عهد کرده اند، با دقت مساءله را ارزیابى کنید. اگـر خـبـر راسـت بود، با رمز گزارش دهید که فقط من بفهمم ، و بازوان مسلمانان را از انتشار علنى سست مسازید و اگر دروغ بود، گزارش علنى بدهید. (118) ))

آنـان نـیـز پـس از پـیـگـیـرى دقـیـق بـه صـحـّت خـبـر پـى بـردنـد و بـا رمـز بـه رسول خدا(ص )گزارش دادند.(119)

نـکـتـه جـالبى که در کلام پیامبر(ص )به چشم مى خورد، این است که از انتشار اخبار سرّى به ((فتّ)) و پاره و سست کردن بازوان مسلمانان تعبیر کرده است .

ج ـ هماهنگى اقدامات فیزیکى

مـمـکـن اسـت اسـرار عملیات به طریق ((زمان بندى )) و ((طبقه بندى اطلاعات )) حفظ گردد؛ لکن اقـدامـات زودرس و بـى تـدبـیـرى کـه از بـرخـى واحـدهـا (مـثـل مـهـنـدسى ، اطلاعات و عملیات ، توپخانه ، مخابرات و ...) بدون اجازه فرمانده رده بالا، صـورت مـى پـذیـرد، بـاعـث لو رفـتـن اخـبـار عـمـلیـات مـى شـود. بـه عـنـوان مثال : هنگامى که دستورات عملیاتى لازم به فرماندهان صادر شد، چنانچه آنان بدون هماهنگى ، بـى درنـگ وارد عـمـل شـونـد و اکـیـپـهـاى شـنـاسـایـى خـود را بـه مـحـوطـه مـورد نـظـر گـسـیـل دارنـد و به ایجاد بنه هاى تدارکاتى و ایستگاههاى مخابراتى اقدام کنند، این اقدامات دشـمن را به مقاصد ما آگاه مى کند، بدون آنکه به طرح عملیات دسترسى داشته باشد. بدین جهت ، باید کلیه اقدامات فیزیکى از قبل هماهنگ شده و با دستور فرماندهى رده بالا اجرا شود و دسـتـورالعـمـل لازم ، جـهـت زمـان شـروع فـعـالیـتـهـاى مـهـنـدسـى و نـقل و انتقالات و ارسال تجهیزات و ...، به عنوان بخشى از طرح ریزى حفاظت عملیات ، از پیش صـادر شـود. در ایـن رابـطـه ، بـه سـخـنان امیر مؤ منان على (ع )اشاره مى کنیم . آن بزرگوار سـربـازانـش را از نـاهـمـاهـنـگـى بـرحـذر مـى دارد و اقـدام بـه عـمـل زودرس و شـتـاب در کـار را نـکـوهش مى کند و آفت لشکر را سرپیچى از فرمانده مى داند. ایشان طى بخشنامه اى به سپاهیانش فرمود:


31

((وَ اِیـّاکـُمْ وَالتَّفـَرُّقَ، فـَاِذا نـَزَلْتـُمْ فـَانـْزِلُوا جـَمـیـعـاً وَ اِذا ارْتـَحـَلْتـُمْ فـَارْتـَحـِلُوا جَمیعاً))(120)

از پـراکـنـدگى و ناهماهنگى بپرهیزید. پس هنگامى که (در موضعى ) فرود آمدید، با هم فرود آیید و به هنگام حرکت با هم کوچ کنید.

همچنین فرمود:

((افَه الْجُنْدِ مُخالَفَه الْقادَه ))(121)

سرپیچى از دستور فرماندهى ، آفت لشگر است .

و نیز در مورد عمل شتابزده فرمود:

((مِنَ الْخُرْقِ الْعَجَله قَبْلَ الاِْمْکان وَالاِناه بَعْدَ اِصابَه الْفُرَصه ))(122)

شتاب پیش از امکان و توانایى و درنگ به هنگام فرا رسیدن فرصت ، از حماقت است .

همچنین فرمود:

((اَلْعَجَلَه نِدامَه ))(123)

عجله مایه پشیمانى است .

زیـرا ثـمـره شتاب ، لغزش است (124) و شتابکارى انسان را از درست کارى و رسیدن به هدف محروم مى سازد.(125)

د ـ کنترل و نظارت

گـاه اتـفـاق مـى افـتـد کـه یـک لشـگـر، تـیـپ مـسـتـقـل و یـا یـک واحـد سـتـادى ، بـا سـهـل انـگارى در حفظ آن دسته از اطلاعاتى که در اختیار دارد و با خطاهاى حفاظتى و یا اقدامات فـیـزیـکـى غـیـر مـجـاز، بـاعـث لو رفتن طرح شده است . از این جهت ، براى پیشگیرى از خطاهاى احـتـمـالى و اشـتـبـاهـات جـبـران نـاپـذیر، مسؤ ولان حفاظت اطلاعات در کلیه رده ها باید با نظر فـرمـانـدهـى ، نـاظـرانـى بـرگـزیـنـنـد تـا بـر حـسـن اجـراى اقـدامـات حـفـاظـتـى ، نـظـارت کـامـل داشـتـه و مـسـائل را گـزارش کـنـنـد و یـا آنـکـه خـود کـارهـا را مـراقـبـت و از نـزدیـک کنترل نمایند.

نـمـونـه تـاریـخـى : پـیـامـبـر گـرامـى اسـلام (ص )مـدتـهـا قـبـل از حـرکـت بـراى فـتـح مکه ، از خداوند خواست که اخبار فتح مکه به گوشقریش نرسد. سـپـس دسـتـورات حـفـاظـتـى را صـادر فـرمود، از جمله : دستور منع خروج افراد از شهر مدینه و کـنـتـرل تمامى راههاى خروجى مدینه را صادر کرد. شخصى از مسلمانان به نام ((حاطب بن ابى بـلتـعـه ))، کـه خـانواده اش در مکه مى زیست ، اخبار احتمالى فتح مکه را طى یادداشتى توسط زنى به نام ((ساره )) به مکه فرستاد و تاءکید کرد نامه را هر طور که مى دانى مخفى کن و از بیراهه برو، چون بر راههاى اصلى نگهبان گماشته اند.

رسـول اکـرم (ص )تـوسط جبرئیل از جریان باخبر شد. سپس حضرت امیر(ع )و زبیر را ماءمور یافتن آن زن و گرفتن نامه کرد. آنان ابتدا از نگهبانان در این باره پرسیدند، پاسخ شنیدند: کـسـى از شـهـر خـارج نـشـده اسـت . سـپـس از بـیـراهـه رفتند و زن را در آن محلى که پیامبر(ص )فـرمـوده بـود، یافتند و نامه را از او گرفتند و به حضور پیامبر آوردند(126) همان گـونـه کـه مـلاحـظـه کـردیـد، حـضـرت رسـول (ص )عـلاوه بـر صـدور دسـتـورات حـفـاظـتـى کامل ، اقدامات لازم را جهت کنترل و نظارت بر آن انجام داد، تا حفاظت کاملتر شود.

هـمـچـنـیـن امـیـر مـؤ منان (ع )براى شناسایى افراد ناشناس و احتمالاً جاسوسان معاویه دست به اقداماتى زد؛ از جمله اقدام زیر:

((آن حـضـرت دسـتـور داده بـود کـه راهـهـاى ورودى و خـروجـى کـوفـه کنترل شود و نام کسانى که به شهر وارد مى شوند، ثبت گردد.))(127)

استتار

از جـمـله تـدابـیـر مـقـابـله و شـیـوه هـاى حـفـاظـتـى کـه رعـایـت و اجـراى دقـیق آن ما را در برابر شناساییهاى دشمن مصون مى دارد، ((استتار)) است .

اسـتـتـار بـه مـعـنـى : پوشاندن ، پنهان کردن ، تغییر قیافه دادن و مخفى شدن آمده است . و در اصـطـلاح نظامى به معنى همرنگ کردن خودرو و وسائل و افراد با محیط(128) و مخفى داشتن آنها به واسطه موانع طبیعى و مصنوعى ؛ به منظور مخفى نگه داشتن نفرات ، تجهیزات ، محلهاى تجمّع و ... از دید دشمن بگونه اى که سبب جلب توجه دشمن نگردد.

یکى از راههاى جمع آورى اطلاعات دشمن ، شناساییهایى است که به دو حالت : زمینى ، هوایى ، بـا اسـتـفـاده از دیـده بـانى ، گشتى شناسایى ، دوربینهاى مادون قرمز، تصاویر هوایى و ... انـجـام مـى دهـد. هـدف او از ایـن شـنـاسـایـیـهـا، بـه دست آوردن اطلاعات کافى ، در مورد وضعیت یـگـانـهـاى رزمـى ، حرکات نظامى ، تغییرات در وضع زمین و ... مى باشد. از این رو، یگانهاى نـظـامـى بـایـد بـا حفظ هوشیارى و با به کارگیرى شیوه هاى مناسب از جمله استتار به مقابله برخیزند و تدابیر لازم را در این زمینه اتّخاذ کنند.


32

با نگرشى کوتاه به سرایا و غزوه هاى رسول گرامى (ص )از بُعد اتّخاذ شیوه استتار، به اهـمـیـّت مـسـاءله ونـکـات قـابـل تـوجـهـى واقـف مـى شـویـم کـه بـراى نـمـونـه بـه غـزوه ذات السّلاسل به فرماندهى امیر مؤ منان (ع )اشاره مى کنیم :

پـیـامـبـر اکـرم (ص )پـس از شکست سه فرمانده ، سرانجام فرماندهى لشکر را به امام على (ع )سپرد. آن حضرت که به علل شکست واقف گشته بود، نیروهاى تحت امر را على رغم حسودان ، از بیراهه و دره ها حرکت داد، شبها راه مى پیمود و روزها در شیار کوهها و دره ها و فرورفتگیها به کـمـیـن مـى نـشـسـت تـا از چـشم دیدبانان دشمن که جاده را از بالاى کوهها زیر نظر داشتند، دور بماند.

بـعـلاوه دسـتـور داد، بـر دهـان اسـبان پوزبند بزنند تا شیهه نکشند و صداى آنها به گوش دشـمـن نـرسـد. وقـتـى بـه نزدیکى دشمن رسیدند، آنگاه فرمود تا دهان اسبها را باز کردند و نـاگـهـان اسـبـهـا شـیـهـه کـشـان بـه سـوى دشـمن شتافتند و رزمندگان بر دشمن خواب آلود و غافل و وحشت زده یورش بردند و بر آنان پیروز شدند.(129)

در این شیوه عملیاتى سه مطلب مهم مشاهده مى شود:

الف ـ آن حضرت به دلیل وجود دیدبانهاى دشمن ، از بیراهه و دره ها حرکت کرد. ((اختفاء))

ب ـ با حرکت شبانه و در بین شیار کوهها، لشکر را از دید دشمن پوشاند. ((استتار))

ج ـ بـا زدن پـوزبـنـد بـر دهـان اسـبـهـا مـانع رسیدن سر و صداى حرکت نیروها به دشمن شد. (غافلگیرى )

در ایـن مـبـحـث بـه دو مـوضـوع مـى پـردازیـم : الف ـ عوامل تشخیص ب ـ شیوه ها و موارد استتار.

1 ـ عوامل تشخیص

کشف یک منطقه یا هدف استتار شده ، عبارت است از:

((کشف وسایل و لوازمى که منطقه یا هدف با آن استتار شده است )).

و این به چند طریق امکان پذیر است :

الف ـ مطالعه و تفسیر هوایى ؛ تصاویر هوایى ، از طریق هوا به وسیله ماهواره ها، هواپیماها و مـانـنـد آن گرفته مى شود که تصاویر حقیقى بخشى از سطح زمین را با مقیاس کوچکترى روى صفحه کاغذ یا فیلم ، نشان مى دهد.

عکسهاى هوایى که از ارتفاعات مختلف و به طرق گوناگون (قائم ، مورّب ) تهیه مى شود، از بـا ارزش تـرین منابع اطلاعاتى است که در جنگها 70 درصد اطلاعات در مورد وضعیت دشمن از آن بـه دسـت مـى آیـد. مـرزهـاى هـوایـى کشورها داخل و یا خارج جوّ، شب یا روز و وضعیت هوا به هرگونه که باشد، به روى ماهواره ها و وسایل تصویربردارى باز است و براحتى مى توان تـصـاویـر مـخـتـلفـى تـهـیـه کـرد و از طـریـق انـدازه نـسـبـى ، شـکـل ظـاهـرى ، سـایـه ، درجه رنگ ، عوارض جانبى و تجربیاتى که مفسران تصاویر هوایى دارنـد، اشـیـا و مـوارد مـختلف آن مشخص مى شود و رابطه هر چیز با محیط اطراف آن به دست مى آیـد. از ایـن رو، بـایـد اسـتـتـار نـیـز مـتـنـاسـب بـا ایـن وسایل و ابزارهاى پیشرفته صورت گیرد.

ب ـ رادار؛ یـکـى دیـگـر از وسـایـل مـهـم جـمـع آورى خـبـر، ((رادار)) اسـت . دقـّت عمل رادار بستگى به نوع و برد آن دارد.

رادار با توجه به میزان حسّاسیّت نوع آن ، از نقاط ضعف و کور برخوردار است . از این رو، مى تـوان اهـدافـى کـه در مـنـطـقـه وجـود دارد، اسـتـتـار کـرد و بـا اسـتـفـاده از اشـیـا و وسـایـل گـونـاگـون ، مـثـل بـرگ و شـاخـه درخـتـان بـه آنـهـا اشـکـال مـخـتـلف داد و بـا اسـتـفـاده از عـوارض طـبـیـعـى و اسـتـتـار راه را بـر عمل رادار سدّ کرد و هدف را از دید آن پوشاند.

ج ـ اشـعـه مـادون قرمز؛ به دو طریق ((دور)) و ((نزدیک )) مى توان از اشعه مادون قرمز استفاده کرد.

تـشـخـیـص هـدف از راه نـزدیک ، هدف استتار شده را نورانى کرده و به وسیله بازتاب اشعه ، شکل هدف به روى منحنى دستگاه منعکس مى شود.

هدف راه دور، با استفاده از حرارت نسبت به محیط اطراف ، هدف استتار شده را کشف مى کند.


33

یادآورى : دستگاهها و روشهاى شناسایى و تکنیکهاى پیشرفته دشمن در عکسبرداریهاى هوایى و ... به ما مى آموزد که طرحهاى استتار نیز باید دقیق و پیچیده باشد و طرحهاى فریب را نیز در این زمینه مى توان به کار گرفت .

این نکته نیز قابل ذکر است که نوع استتار بستگى به هدف استتار دارد. این اهداف عبارتند از:

1 ـ دشمن هدف استتار شده را شناسایى نکند.

2 ـ با استفاده از طرح فریب ، فکر دشمن را از هدف اصلى خود دور سازیم .

3 ـ ترکیبى از دو حالت یادشده .

2 ـ شیوه ها و موارد استتار

الف ـ نـفـرات : کـلیـه افـرادى کـه در مـنـطـقه عملیاتى حضور پیدا مى کنند، حتماً باید خود را همرنگ محیط سازند و حتى المقدور حرکات خود را شب انجام دهند.

در مورد گشتیهاى شناسایى و دیده بانها که در عملیات آفندى در منطقه عملیات حضور پیدا مى کنند، بایستى استتار نفرات حتماً انجام پذیرد.

بـارهـا اتفاق افتاده است که طرح ریزى عملیات ، مخفى مى ماند، لیکن دشمن با دیدن گشتیهاى شناسایى ، به وقوع عملیات پى برده و به اقدامات پیشگیرانه دست زده است .

ب ـ تجهیزات : منظور از تجهیزات ، کلیه وسایلى است که در منطقه عملیات وجود دارد و استتار آن بـایـد مـتـنـاسـب بـا محیط اطراف باشد. براى مثال جهت تانکها مى توان از رنگهاى موجود در مـحـیـط اطـراف و بـراى آتـشـبـارهـاى تـوپـخـانـه ، از تـورهـاى اسـتـتـار انـدازه و شکل مناسب استفاده کرد و آنها را همرنگ و هم شکل با منطقه درآورد.

ج ـ نـقل و انتقالات : کلیه ترددهایى که در منطقه عملیاتى و غیر عملیاتى صورت مى گیرد و بشکلى با عملیات ارتباط دارد، باید از پوشش و استتار مناسبى برخوردار باشد و تدابیرى اتـخـاذ شـود کـه مـورد شـنـاسـایـى قـرار نـگـیـرد، مـثـل تـدابـیـر ضـد شـنـاسـایـى شامل : استتار محموله ، داشتن پوشش ، محمل مناسب با منطقه و ... .

تـذکـر: بـحـث اسـتـتـار نـقـل و انـتـقـالات ، جـزئى از بـحـث حـفـاظـت نـقـل و انـتـقـالات اسـت کـه در آیـنـده بـه آن مـى پـردازیـم . آنـچـه در اسـتـتـار قـابـل تـذکـر اسـت ، انـتـخـاب زمـان و مـحـیـط مـنـاسـب جـهـت نـقـل و انـتـقـالات مـى بـاشـد. بـه عـنـوان مـثـال : چـنـانـچـه نـقـل و انـتـقـالات در شـب بـا نـور خـامـوش صورت پذیرد و یا از میان درختان ، حاشیه تپه ها و شیارها و... انجام گیرد، به مقدار زیادى از شناسایى دشمن مصون مى ماند.

شاهدى از تاریخ اسلام :

در نـبـرد خـیبر، رسول خدا(ص )به دنبال موضع و منطقه اى بود تا نیروهایش از دید دشمن دور بـاشـد بـه همین جهت ، به محمد بن مسلمه ماءموریت داد تا چنین موضع و منطقه اى را بیابد. محمد بـن مـسلمه نیز محل مورد نظر را به نام ((رجیع )) یافت و به آن حضرت گزارش داده ، و عرض کرد: آیا نیروها را به رجیع انتقال نمى دهید؟ ... پیامبر(ص ) فرمود:

((وقـتـى که غروب شد انشاءا... به آنجا مى رویم . سپس به هنگام غروب به سوى منطقه مورد نظر حرکت کرد و به نیروهایش دستور انتقال داد)).(130)

در ایـن سـیـره مـلاحـظـه مـى شـود کـه پـیـامـبـر(ص )بـا اسـتـفاده از غروب خورشید، به استتار نقل و انتقال نیروهایش پرداخته است .

و نـیـز در غـزوه دومـه الجـندل ، پیامبر اکرم (ص )از تاریکى و سیاهى شب استفاده کرد و شبانه نیروهایش را به سوى دشمن حرکت داد و روزها به کمین مى نشست .(131)

د ـ مقرّها و محلهاى تجمّع : محلهاى تجمّع افراد، تجهیزات وتدارکات ، که در منطقه به صورت ثـبـت شـده وجـود ندارد، باید استتار شوند، زمانى که یگانها به صورت افقى در معرض دید قرار گیرند، مى بایست با طبیعت همرنگ و استتار شوند تا در معرض دید زمینى و هوایى دشمن قرار نگیرند.

اسـتـتـار مـى تـوانـد بـه وسـیـله تـورهـاى اسـتـتـار و رنـگـهـاى طـبـیـعـى کـه بـا آنـهـا وسـایـل و تـجـهیزات همرنگ طبیعت مى شوند، انجام گیرد و یا به وسیله گیاهان ، شاخ و برگ درختان و گل اندود کردن کلیه اشیایى که نور را منعکس مى کنند، صورت پذیرد.


34

مـحـلهـاى تـجمّع و استقرار نیروها باید از محل اسکان مردم بومى دور باشد و بگونه اى استتار شود که از دید عوامل شناسایى دشمن مصون بماند و تغییراتى در وضع زمین ایجاد نشود.

هــ ـ راهـهـا و خـطـوط مـواصـلاتـى : کـلیـه خـطـوطـى کـه بـه مـحـل تـجـمـع اسـتـتار شده ختم مى شود و همچنین نقاط تازه تاءسیس ‍ مى بایستى تحت پوشش و استتار درآید.

حفاظت نقل و انتقالات

نـقـل و انـتـقـالات نیروهاى خودى ، یکى از مهمترین راههاى کسب خبر توسط دشمن است . به عنوان مـثـال : وقـتـى کـه مـیـزان تـردد خـودروهـاى نظامى در جاده (نظامى یا غیر نظامى ) ، از 10 ـ 20 خودرو در روز به 200 الى 300 خودرو برسد، دشمن متوجه مى شود که در محورهاى منتهى به ایـن جـاده هـا، عـمـلیـاتـى خـواهـد بـود و یا از تردد وسایل نقلیه مهندسى (با سر و صدا و عدم پـوشـش ...) در بـعـضـى محورها، حدس مى زند که در این محورها عملیاتى وجود دارد و یا تردد خودروها و وسایل نظامى با چراغ روشن و یا به صورت ستون یا دسته هاى فشرده در جاده هاى باز، مى تواند قرائنى بر تحولات نظامى آینده به حساب آید.

1 ـ راههاى شناسایى

دشمن از دو راه به شناسایى نقل و انتقالات و ... مى پردازد:

الف ـ شناسایى مستقیم که توسط دیده بانى ، گشتى ، رادار، عکسبردارى هوایى ، زمینى و ... .

ب ـ شـنـاسـایـى غیر مستقیم که به وسیله جمع آورى آشکار، (رسانه هاى گروهى ، سخنرانیها، مصاحبه ها ...) جاسوس و عناصر نفوذى انجام مى شود.

فـرمـانـده بـا شـنـاخـتى که از راههاى شناسایى دشمن دارد، شیوه هایى را پیش مى گیرد تا از شناسایى توسط دشمن در امان بماند، به نمونه اى از تاریخ اسلام توجّه کنید.

((امام حسین (ع ) هنگام حرکت از مکه به کوفه از اصحابش پرسید: آیا در میان شما کسى هست که مـسـیـرى غـیـر از جـاده اصـلى بـشـنـاسـد؟ طـرمـاح بـه پـاخـاسـت و گـفـت : بـلى ، اى فـرزنـد رسول خدا(ص )! من بیراهه اى مى شناسم .

امـام (ع ) فـرمـود: پـیـشـاپـیـش حـرکـت کـن . طـرمـاح از جـلو و سـیـّد الشـهـدا و اصـحـابـش بـه دنبال او حرکت کردند.(132)

با توجه به ابزارها و راههاى شناسایى آن روز، امام حسین (ع ) تغییر مسیر مى دهد تا از دید و شناسایى دشمن در امان بماند.

2 ـ اهداف دشمن

دشمن در شناسایى نقل و انتقال ، اهداف زیر را تعقیب مى کند:

به دست آوردن استعداد، گسترش و ترکیب قوا.

شناسایى تسلیحات و تجهیزات .

شناسایى مقصد انتقال ، محورهاى عملیات و زمان آن .

فـرمانده هوشیار با درک اهداف دشمن ، شیوه هایى را اتخاذ مى کند تا دشمن را در اهدافش ناکام بـگـذارد؛ از ایـن رو در هـر زمـان بـا تـوجـه به موقعیت و نوع ابزارها و شیوه هاى شناسایى ، راهـهـاى مـقـابـله را بـرمـى گـزیـنـد. بـه نـمـونـه هـایـى از سـیـره رسول خدا(ص ) توجه کنید.

رسـول خـدا(ص ) در اغـلب غزوه ها، همواره پس از پیمودن مقدارى راه ، ناگهان مسیر را تغییر مى داد یـا از هـمان ابتدا مسیرى غیر از مسیر اصلى در پیش مى گرفت ، تا دشمن از مقصد لشکریان اسلام آگاه نشود و پیامبر(ص ) آنان را غافلگیر سازد.

پیامبر اکرم (ص ) در غزوه بنى لحیان به سمت دیگرى (شام ) رفت و اصحاب گمان کردند که حـضـرت قـصـد حـمـله به شام را دارد. رسول خدا(ص ) به چنین کارى دست زد تا جلوى اطلاعات دشـمـن را سـد کند و آنان را غافلگیر سازد.(133) و نیز در جریان حدیبیه چون نیروى قـریـش در مـحـل ((ذى طـوى )) جـمـع شـده بـودنـد تا مانع از رفتن پیامبر (ص ) به مکه شوند، حضرت بى درنگ مسیر را تغییر داد و خود را به حدیبیه رساند.(134)

در اینجا مناسب است ، اشاره اى کوتاه به انواع انتقالات نیروهاى خودى داشته باشیم :

1 ـ نقل و انتقالات از لحاظ ((منطقه و محدوده )) که به دو دسته تقسیم مى شود:


35

الف ـ بیرون از منطقه عملیات (مناطق غیر نظامى و جاده هاى بین شهرى ).

ب ـ منطقه جنگى که به دو دسته تقسیم مى شود:

نقل و انتقالات صحنه و منطقه عملیات

نقل و انتقالات دیگر قسمتهاى منطقه جنگى

2 ـ نقل و انتقالات به لحاظ ((حسّاسیّت )) به سه دسته تقسیم مى گردد:

الف ـ عادى که همه روزه جهت پشتیبانى یگانهاى در خط انجام مى شود و در صورت شناسایى ، مسائل عمده اى در مورد یگانها کشف و مشخّص نخواهد شد.

ب ـ نـقـل و انـتـقـالات سـرّى کـه در صـورت لو رفتن و شناسایى ممکن است فقط وضعیت یگانها براى دشمن مشخص شود.

ج ـ نقل و انتقالات ویژه که در صورت شناسایى ، علاوه بر مشخص شدن وضعیت یگانهاى رزمى ، عملیات نیز مشخص شده و لو مى رود.

گفتنى است که ((تاءمین نقل و انتقالات )) از جهات مختلف ، از جمله تاءمین هوایى و ضد کمین ، ... مورد بررسى قرار مى گیرد، ولى در اینجا فقط آن دسته از اقدامات حفاظتى مورد نظر است که جلوى شناسایى دشمن را بگیرد.

3 ـ محدودیتها

طـرح ریـزى حفاظتى نقل و انتقالات ، باید بگونه اى باشد که مانع تحرک و انجام ماءموریتها نـشـود. در هـر اقـدام ضـد شـنـاسـایـى ضـرورت دارد به محدودیتهاى موجود نیز توجّه کنیم که قسمتى از آنها بدین قرار است :

الف ـ مـحـدودیـّت زمـانـى ؛ یـگان عمل کننده مجبور است در فاصله زمان مشخصى خود را به مقصد برساند.

ب ـ محدودیت مکانى و مسیر؛ گاهى نقل و انتقالات نظامى منحصراً باید از طریق جاده نظامى ویژه اى انجام شود. در این صورت ، وقتى قرار باشد در ظرف زمان مشخصى ، تعدادى تیپ و لشکر از تنها جاده موجود به سمت محورهاى مورد نظر حرکت کنند، طبیعى است که ترافیک به وجود مى آیـد و ایـن خـود، عـامـل اصـلى شناسایى خواهد بود. بعلاوه بسیارى از مواقع امکان وجود جاده در مسیرهاى قابل پوشش ، میسر نیست ، مثل مسیر کوهستان و خارج از دید افراد محلّى .

ج ـ محدودیت وسایل نقلیه ؛ بطور معمول وسـایـل نـقـلیـه بـه انـدازه کـافـى در اخـتـیار هر یگان نیست و این امر نیز در طرح ریزى حفاظت نقل و انتقالات باید مورد بررسى قرار گیرد.

محدودیت وسایل نقلیه (بخصوص ترابرى سنگین )، زمان حضور در منطقه عملیاتى را گاه به چندین برابر افزایش مى دهد و کندى نقل و انتقالات به ماهواره ها و هواپیماهاى عکسبردارى دشمن امـان مـى دهـد کـه اطـلاعـات لازم را از یـگانهاى خودى دریافت کنند و به محورهاى عملیاتى پى برند.

4 ـ راههاى مقابله

راهـهـاى مـقـابـله با شناساییهاى دشمن در رابطه با موارد یاد شده باید مورد توجّه فرماندهى باشد که به برخى از آنها اشاره مى کنیم :

1 ـ پـوشـش ؛ انـتـخـاب مـحـل و پـوشـشـى مـتناسب با وضع و حجم خودروها و محموله ها. اقدامات مقدّماتى این کار عبارتند است از:

الف ـ علائم مشخص وسایل نقلیه برداشته شود.

ب ـ پوشش ، متناسب با وضعیت منطقه باشد.

ج ـ نـقـل و انـتـقـال خـارج از مـنـطـقـه عـمـلیـاتـى ، تـحـت پـوشـش وسایل نقلیه عمومى انجام پذیرد.

د ـ افـرادى کـه در نـقـل و انـتـقـال شـرکـت دارنـد، نـسـبـت بـه پـوشـش وسایل توجیه شوند، بخصوص در برخورد با دژبانیها، پلیس راه ، قهوه خانه هاى بین راه و ... .

هـ ـ استفاده از مارکهاى تقلّبى و پوشش متناسب محموله ها.

2 ـ انتخاب راه مناسب ؛ با توجه به محدودیّتهاى زمانى و وضعیّت جغرافیایى ، باید راههایى برگزیده شود که حتى المقدور از دید مردم عادى دور باشد.

بـا وجـود جـاده هـاى کوهستانى و خارج از شهر و یا جاده هاى جنگلى ، از جاده هاى شهرى و عمومى استفاده نشود و شبها از جاده ها عبور کنند و روزها در پناهگاههاى مناسب به استراحت پردازند.

جاده هاى ((خط الرّاءس )) مناطق کوهستانى براى حرکت نیروها مناسب نیستند.

براى کاهش ترافیک از مسیرها و جاده هاى متعدد کمک گرفته شود.


36

در کـلیـه مـحـورهـاى عملیاتى ، راههاى جدید نظامى ایجاد شود تا در موقع مناسب در محور مورد نظر به صورتهاى یاد شده تردد شود.

نقل و انتقال بین شهرى ، با استفاده از جاده هاى کمربندى صورت گیرد.

3 ـ زمان مناسب ؛ در نقل و انتقالات ، زمان مناسب باید منظور گردد.

ـ در مناطق عملیاتى که دشمن دید دارد، باید شبها با نور خاموش حرکت کند.

ـ با در نظر گرفتن مسیر و محدودیتهاى موجود، ساعت عبور از شهرها و تردد بین مناطق عملیاتى ، مى بایست تا حد امکان به هنگام شب انتخاب شود.

ـ با توجه به محدودیتهاى زمان ، کلیه یگانها در زمان واحد و از محورهاى واحد تردد نکنند.

4 ـ نـحـوه تـردد در نـقـل و انـتـقـالات ؛ بـاید حتى الامکان از انتقالات پراکنده استفاده کرد و نقاط الحـاق بـه شـکـلى بـاشـد که به ایجاد ترافیک منجر نشود. بخصوص در شهرها و مناطقى که جاسوسها حضور دارند، رعایت این شیوه ضرورى و الزامى است .

حفاظت ارتباطات و مخابرات

همان گونه که در گذشته اشاره شد، یکى از شیوه هاى جمع آورى اخبار توسط دشمن ، استفاده از شـنـود بـا سـیم و بى سیم و نیز بهره مندى از دستگاههاى مدرن کشف رمز است . این دستگاهها قـادرنـد بـیـشـتـر رمـزهـا را آشـکـار کنند و مورد بهره بردارى دشمن قرار دهند. از این رو، حفاظت ارتباطات و مخابرات از مسائل مهمّ و قابل توجّه فرماندهان نظامى است .

1 ـ شیوه بهره گیرى از ارتباطات

بـا تـوجـه بـه امکان دسترسى دشمن به متخصّصهاى کشف رمز و نیز دستگاههاى مدرن کشف رمز کـه مـوجـب افـزایـش تـوان شنود دشمن و کاهش اعتبار دستگاههاى بى سیم مى شود، بایستى به موارد زیر توجّه کامل داشته باشیم :

در ارسـال پـیـامـهاى رمزى ، تعویض رمزها با فاصله زمانى اندک صورت پذیرد و حتى هنگام عملیات ـ در صورت امکان ـ در یک روز از چند رمز استفاده شود.

از دسـتـگاههاى بى سیم ، فقط در مواقعى استفاده شود که امکان به کارگیرى سیستم ((باسیم )) و ((امر بر)) نباشد و یا ((سرعت )) بر ((حفاظت )) مقدم باشد.

چـنـانـچـه مـحـدودیتهاى زمانى و مشکلات فنى ما را ناچار به استفاده از سیستم بى سیم کند، در صورت امکان ، از مخابره پیامهاى محرمانه و فوق محرمانه ، بپرهیزیم .

2 ـ سیستم کابل روزمینى

چـون امـکـان کـابـل کشى زیر زمینى در مناطق جنگى ، بطور طبیعى محدود است و بیشتر سیستمهاى کـابـل رو زمـیـنـى مـورد اسـتـفـاده قـرار دارنـد و امـکـان بـهـره بـردارى عـوامـل جـاسوس و ستون پنجم از سیستم در بین راه وجود دارد، از این رو رعایت نکات زیر درخور اهمّیت است :

الف ـ مـکالمات با استفاده از دستگاههاى رمز کننده به صورت رمز انجام گیرد و از مکالمه باز و مکشوف خوددارى شود.

ب ـ هـمـواره مـسـیـر خـطها توسط گشتیهاى کارآزموده ، بررسى و بازرسى شده و موارد مشکوک پیگیرى شود.

ج ـ در هر صورت از مکالمات محرمانه و فوق محرمانه خوددارى شود.

د ـ از سیستم هشدار دهنده در این ارتباط استفاده گردد.

ایـن سـیـسـتمها مى توانند کلیه اخلالها و یا ورود غیرمجاز به شبکه هاى با سیم را کشف و اعلام کنند.

هـ ـ استفاده از دستگاههاى تغییر صوت نیز شاید بتواند دشمن را گمراه سازد.

3 ـ سکوت رادیویى

مـسـاءله دیـگـر در حـفـاظـت مـخـابـرات ، سـکـوت رادیـویـى اسـت ، دشـمـن بـطـور معمول از ترافیک ارسال پیامها به فعالیّت در محورهاى جدید پى خواهد برد. از این رو، باید مساءله سکوت رادیویى یا عدم ترافیک در ارسال پیامها را مدّ نظر داشت . همچنین به خاطر اینکه دشـمـن نـتـوانـد کـانـالهاى جدید را ردیابى کند، باید دستور العملهاى سکوت رادیویى براى کلیه رده هاى مخابراتى تهیه و اجرا گردد.

4 ـ جنگ ضد الکترونیک

مـى تـوان بـا اسـتـفـاده از جـنـگ ضـد الکـتـرونـیـک ، سـیـسـتـم جـمـع آورى اطـلاعـات دشـمـن را مـخـتـل سـاخـت و از قـبـل بـا ایجاد بعضى از شبکه هاى فریب و با استفاده از بى سیمهاى مختلف (گردان و لشگر)، مى توان سیستمهاى جمع آورى خبر دشمن را شلوغ کرد و او را در هدفش ناکام گذاشت !


37

جـنـگ الکـتـرونـیـک و ضـد الکـترونیک ، امروزه از مسایل بسیار پیچیده اى است که در کاربردهاى نظامى از اهمیت فوق العاده اى برخوردار است و توان بالایى را مى طلبد.

حفاظت اسناد و مدارک

دشـمـن از طـریـق عـوامـل جاسوسى ، نفوذى و ستون پنجم با استفاده از خطاهاى حفاظتى و نقصان سـیـسـتـم حـفاظت اسناد، مى تواند به بسیارى از اطلاعات طبقه بندى شده دست یابد؛ از این رو، براى ناکام گذاشتن دشمن ، برما لازم است که اقدامات زیر را انجام دهیم .

دو گونه اقدام جهت حفاظت اطلاعات داریم : پیشگیرانه (تدافعى ) و تهاجمى .

در اقدامات پیشگیرانه یا حفاظت تدافعى ، موظف هستیم کلیه دستورات حفاظتى را به کار بندیم و در حـفـاظـت از اسـنـاد و اسـرار تـلاش کـنـیـم کـه حـتـى در صـورت عـدم دقت از سوى برخى از پـرسـنـل ، عـوامـل نـفـوذى و جاسوسى دشمن نتواند به اسناد طبقه بندى شده و اسرار نیروهاى اسلام دسترسى پیدا کند.

در اقـدامـات پـیشگیرانه باید به دو نکته اساسى یعنى ((حفاظت اسناد و مدارک و حفاظت گفتار)) تـوجـه کـامـل داشت . چون در بخش اول پیرامون حفاظت گفتار بحث کردیم ، در اینجا از آن صرف نظر کرده و به بحث اسناد مى پردازیم .

حفاظت اسناد

اسـنـاد و مـدارک نظامى ، داراى اخبار مستندى است که دشمن براحتى و بدون مشکلى مى تواند بر اساس آنها تصمیم گیرى کند.

سـنـد عبارت است از هر جسم ، وسیله و مدرکى که اطلاعات و مطالبى را بازگو و یا ارائه دهد؛ مانند: اقسام نوشته ها، فیلمها، نقشه ها، کروکى ها و ... .

اخـبـار و اطـلاعـات کـه بـه صورت اسناد طبقه بندى شده درآمده ، یکى از مهمترین مقاصد اصلى عـوامـل نفوذى و جاسوسى دشمن به شمار مى آید که باید جهت ناکام گذاشتن جاسوسان دشمن ، دست به اقدامات پیشگیرانه زد و اسناد را از دسترس ‍ آنان دور داشت ، یا بدرستى از آنها حفاظت کـرد و یـا آنـهـا را مـحـو و نابود ساخت ؛ همان عملى را که برخى از امامان و یاران آنها انجام مى دادند.

امـام رضـا(ع ) وقتى که از سوى برخى از شیعیانش نامه اى دریافت مى کرد، پس از مطالعه آن را پاره و محو مى نمود تا به دست ماءموران حکومت نیفتد و مى فرمود:

((اِنّى اِذا قَرَاءْتُ کُتُبَهُ اِلَىَّ خَرَّقْتُها))(135)

وقتى نامه او (یکى از شیعیان ) به من مى رسد، پس از قرائت آن را پاره مى کنم .

امـام حـسـیـن (ع ) بـه سران کوفه نامه اى نوشت و آن را به قیس به مسهّر سپرد تا به کوفه بـرسـاند. ابن زیاد، ماءموران و بازرسانى بر راههاى ورودى و خروجى کوفه گماشته بود. وقـتـى قـیـس بـه نـزدیـکـى کـوفـه رسـیـد، تـوسط ماءموران امنیتى ابن زیاد دستگیر شد. قیس لحظاتى پیش از دستگیرى ، براى حفاظت از نامه محرمانه امام ، بى درنگ آن را پاره کرد و محو نمود تا ماءموران ابن زیاد، نتوانند به محتواى آن دست یابند.

حـصـیـن بـن نـمـیر، فرمانده نیروهاى امنیتى ، قیس بن مسهّر را دستگیر و نزد ابن زیاد برد. ابن زیـاد بـا خـشم پرسید: چرا نامه را پاره کردى ؟ قیس گفت : براى اینکه به مضمون نامه آگاه نـشـوى . ابـن زیـاد بـیـشتر خشمناک شد و هرچه تلاش کرد تا از قیس ‍ اطلاعاتى در رابطه با نامه کسب کند، سودى نبخشید. سرانجام گفت : ((یا باید بر منبر روى و حسین و پدر و برادرش را نفرین کنى (و یا به مضمون نامه اقرار کنى ) و گرنه تو را قطعه قطعه خواهم کرد.)) قیس پیشنهاد نخست را پذیرفت . به مسجد کوفه آمد و بر منبر رفت . چون مردم اجتماع کردند، پس از حمد و ثناى خداوندى به ستایش خاندان رسول خدا(ص ) پرداخت و برحاکمان ستمگر و عبید الله بـن زیـاد و پـدرش و بنى امیّه لعن فرستاد. آنگاه خطاب به مردم گفت : ((من سفیر حسین بن على (ع ) هـستم و به سوى شما آمده ام او هم اکنون در فلان مکان ، اردو زده است ، براى یارى اش به پـا خـیـزیـد و بـه سـوى او بـشـتابید)) ابن زیاد که چون افعى زخم خورده به خود مى پیچید، دستور داد او ار از بالاى دار الاماره به زمین پرتاب کنند و قیس این چنین به درجه رفیع شهادت رسید.(136)


38

دو نکته اساسى در این قضیه قابل توجه است :

الف ـ محو اسناد محرمانه به هنگام خطر.

ب ـ رساندن پیام و ابلاغ ماءموریت در هر شرایطى .

(قـیـس بـن مـسـهـّر از حـمـاقـت دشمن و ذکاوت و هوشیارى خود بهره گرفت و پیام امام را به مردم رساند.)

سـند از مهمترین نوع انتقال اخبار مى باشد، بدین خاطر براى دشمن و جاسوسان و نفوذیهاى او از اهمیّت ویژه اى برخوردار است ، چون :

1 ـ قابل اعتمادتر است .

2 ـ گلچین شده اخبار است .

3 ـ امکان دارد داراى مطالبى باشد که در غیر سند نتوان آنها را یافت .

اقسام سند

سند به چهار دسته به ترتیب زیر به منظور حفظ و جلوگیرى از افشا شدن ، طبقه بندى مى شود:

1 ـ بکلى سرّى

2 ـ سرّى

3 ـ خیلى محرمانه

4 ـ محرمانه

1 ـ بـکـلى سـرّى ؛ اسـنـادى اسـت کـه افشاى غیر مجاز آن ، باعث وارد آمدن ضربه هاى سنگین و اساسى و بروز خسارات و خطرات جبران ناپذیر به منابع کشور گردد.

نمونه اى از طرحهاى بکلى سرّى :

ـ طرحهاى عملیاتى در رابطه با دشمنان (پیش از اجرا).

ـ طرحهاى ترکیب و گسترش نیروها در عملیاتهاى مهم و اساسى .

ـ طرحهاى استراتژیکى حمله و دفاع .

ـ طـرح و بـرنـامـه ریـزى حـمـله هـا و عـمـلیـاتـهـا هـمـراه بـا تـرتـیـب عمل در محورها و روش استراتژیک پیروزى بر دشمن .

2 ـ سـرّى ؛ اسـنـادى است که افشاى غیر مجاز آن ، زیان عمده اى به امنیت و سیستم دفاعى کشور مى رساند و یا پیروزى در حمله ها را به مخاطره افکند.

نمونه اى از اسناد سرّى :

ـ اطلاعاتى که میزان توان رزمى و آمادگى نیروهاى خودى را مشخص کند.

ـ اطلاعات در مورد ترتیب نیروها در رابطه با: جنگ و امنیت کشور.

ـ آمار وسایل سنگین و سبک ، توپخانه قرارگاه و آمار مهمّات آن ، میزان بهره بردارى قرارگاه از نـیـروهـاى زرهـى و کـارآیـى آنـان در عـمـلیـات و آمـار وسایل زرهى و نیروهاى آن در سطح قرارگاه .

ـ کـلیـه گـزارشـهاى مربوط به منطقه جنگ و عملیات آینده ، میزان کارآیى ، آموزش ، استعداد و شیوه کار تخریب ... .

3 ـ خـیـلى مـحـرمـانـه ؛ اسـنـادى اسـت کـه افـشـاى غـیـر مـجـاز آن ، بـه مسائل امنیتى و دفاعى خسارت وارد سازد.

نمونه اى از اسناد خیلى محرمانه

ـ آمـار وسـایـل سـنـگـیـن و سـبـک ، تـوپـخـانـه لشـکـر و تـیـپ مـسـتـقـل ، آمـار مـهـمّات لشکر و تیپ ، میزان بهره بردارى لشکر از نیروهاى زرهى و کار آنها در عملیات .

ـ آمـار وسـایـل زرهـى و نیروهاى آن در سطح لشکر و تیپ و گزارشهاى متفرقه اطلاعات عملیات لشکر.

ـ نوع و شیوه رمزها و فرکانسهاى تیپها و لشکرها.

4 ـ مـحـرمـانـه ؛ اسـنـادى اسـت کـه افـشـاى غـیـر مـجـاز آن در مـیـان مـردم آزاد نـیـسـت و فـقـط پرسنل متخصّص هر رده در رابطه با کار خود از آن آگاه مى شوند.

نمونه اى از اسناد محرمانه :

ـ آموزشهایى که برادران رزمنده در رده هاى مختلف مى بینند.

ـ روحیه رزمندگان در رده هاى پائین .

شیوه هاى حفظ اسناد

الف ـ نـگـهـدارى ؛ نگهدارى اسناد طبقه بندى شده در رده هاى مختلف جبهه با هم تفاوت دارد. در رده هـاى مـقـدم جـبـهـه ، که بطور مستقیم با دشمن درگیرند، نباید هیچ گونه سند و کالک طبقه بـنـدى شـده نـگـهـدارى شـود؛ هـمچنین در قرارگاههاى تاکتیکى ، حد اکثر، اسناد محرمانه بطور مـحـدود نـگـهـدارى مـى شـود و در مـقـرهـاى فـرمـاندهى در خطّ مقدم ، نگهدارى حداکثر، اسناد خیلى محرمانه و اسناد سرّى بطور محدود در حدّ نیاز جنگ مانعى ندارد.

تذکّر:

سـیـسـتـم نـگـهدارى اسناد بکلى سرّى و سرّى ، با اسناد خیلى محرمانه و محرمانه باید تفاوت اسـاسـى داشـتـه بـاشـد بـراى مثال ((اسناد بکلى سرّى )) و ((سرّى )) تنها نزد فرماندهى در مـحـفـظـه هـاى کـامـلاً مـطـمئن حفاظت شده مى ماند و دسترسى افراد به آن ناممکن است ، ولى اسناد ((خـیـلى مـحـرمـانـه )) و ((مـحـرمـانـه )) در بـایـگـانـى اسـنـاد، طبقه بندى شده و توسط افراد صـلاحـیـّتـدار نـگـهـدارى مـى شـود و چـاپ و تـکـثـیـر و نـسـخـه بـردارى از آنـهـا کنترل شده و با اجازه مقامات مسؤ ول صورت مى گیرد.


39

ـ اسـنـاد سـرّى و بـکـلى سـرّى ، بـه هـیـچ وجـه نـبـایـد تـایـپ و یـا در سیستم دبیرخانه ثبت و بایگانى شود، بلکه توسط خود افرادى که مجازند به این نوع اطلاعات دسترسى پیدا کنند بطور مستقیم یا توسط روش ارسال اسناد، به مقصد مى رسد.

ـ کـادر دبـیرخانه ، هر چند مورد اعتماد باشند، دسترسى آنها به اسناد، مجاز نیست و اسناد خیلى مـحـرمانه نیز در صورت لزوم ، باید توسط افرادى که صلاحیتشان از پیش تایید شده و با سـیـسـتـمـى کـنـتـرل شـده ، تـایـپ و در دفـتـرهـاى مـخـصـوص ثـبـت و منتقل مى شود.

ـ اسناد طبقه بندى شده ، به هیچ وجه نباید مخابره شود.

ـ ورود کلیه افراد غیر مجاز به اماکن و مراکز نگهدارى اسناد و مدارک طبقه بندى شده ممنوع است .

ـ جـهـت حـفـاظـت صـحـیـح از مـدارک طبقه بندى شده از به هم ریختگى آنان باید جلوگیرى شود. نگهدارى اسناد، باید فقط در محل کار باشد.

ب ـ حـفـاظـت فـیـزیـکـى اسناد؛ اسناد طبقه بندى شده بخصوص خیلى محرمانه به بالا باید در مـکـانـى نـگهدارى شود که امکان تاءمین حفاظت فیزیکى و گذاشتن نگهبان ، وجود داشته باشد و بـه هیچ عنوان ، بدون مراقب رها نشود و در هر رده ، فردى مورد اعتماد و آموزش دیده ، مسؤ ولیت حفاظت و نظارت بر نگهدارى و تکثیر و نسخه بردارى و ... اسناد را عهده دار خواهد بود.

ج ـ تـعـیـیـن طـبـقـه بـنـدى ؛ پـس از تـهـیـه هـر سـنـد، طـبـقـه بـنـدى آن الزامـى اسـت و در انـتـقـال به رده هاى پایین تر، میزان دسترسى به آن را باید تعیین کرد و افرادى که مجازند به آن دسترسى پیدا کنند، باید مشخص شوند.

الف ـ دقـت در ارسـال اسـنـاد طـبـقـه بـنـدى شـده ؛ در حـمـل یـا ارسـال اسـنـاد طـبـقـه بـنـدى شـده بـا تـوجـه بـه نـوع طـبـقـه بـنـدى نـکـات زیـر قابل توجه است :

ـ اسـنـاد در پـاکـتـهـاى لاک و مـهـر شـده قـرار داده شـود و هـمـراه فـردى صـلاحـیـتـدار و مـطـمـئن ارسال شود. البته گاه لازم است با اسکورت مسلّح انجام گیرد.

ـ ارسال مدارک مطابق آیین نامه مربوطه صورت گیرد.

ـ بـراى حـمـل اسـنـاد طـبـقـه بـنـدى شـده ، حـتـمـاً از کـیـفـهـاى سـامـسـونـت رمـزى و یـا قفل دار محکم استفاده شود و از پوشه و پاکت به تنهایى استفاده نگردد.

ـ اسـنـاد بـا درخـواسـت تـلفـنـى افـراد نـبـایـد ارسـال شـود، بـلکـه فـرسـتـنـده مـدارک ، از قبل با کسى که اسناد به دست او خواهد رسید، تماس گرفته و او را در جریان قرار خواهد داد.

ـ از حمل بى مورد اسناد و مدارک به مکانهاى عمومى پرهیز شود.

ـ در حمل اسناد با موتور، کیف حامل اسناد را در جلوى موتور در معرض دید قرار دهید.

حفاظت تبلیغات

همان گونه که درگذشته اشاره کردیم ، دشمن از راه جمع آورى آشکار اطلاعات ، مى تواند به قـرائن و عـلائم حـمـله و حـتـى بـه تـاکـتـیـکها و اصول و روشهاى جنگى پى ببرد و به مقابله برخیزد.

اطـلاعـاتـى کـه دشـمـن بـا صـِرف هـزیـنه هاى گزاف و از راههاى دشوار درصدد کسب آن است ، بـراحـتـى مـى تـواند از طریق تبلیغات دریافت شود. از این رو، ابزارهاى تبلیغاتى بایستى تحت کنترل و ضوابط خاص و قابل سانسور در آید.

صدا و سیما

صـدا و سـیـمـا نـقـش بـزرگ و ارزنـده اى در نـبـرد دارد و عـامـل مهمى براى بسیج مردمى و دلگرمى رزمندگان و پشتیبانى جنگ و تضعیف روحیه دشمن به شـمـار مـى رود، لیـکـن بـه شـرط آنـکـه بـا دقـّت و بـا احـتـیـاط کـامـل عمل کند و خداى نکرده عامل و منبع موثق اطلاعات براى دشمن نگردد، زیرا ممکن است بسیارى از تـصـاویـر و فـیـلمـهـایـى کـه تـلویـزیـون پـخـش مـى کـنـد، حـاوى اطـلاعـاتـى بـاشـد، از قـبـیل : نحوه سنگرهاى انفرادى و جمعى ، موضع توپخانه ، تاکتیکهاى استقرار و ... که براى دشمن ارزشاطلاعاتى فراوان داشته باشد. و یا آنچه از رادیو به عنوان خاطره ، داستان و ... پخش مى شود، نکات اطلاعاتى ارزنده اى در برداشته باشد. بنابراین همچنان که صدا و سیما نقش مهمّى در جنگ دارد، اگر بدون احتیاط عمل کند، مى تواند نقش تخریبى داشته باشد، نمونه آن بمباران پالایشگاه نفت آبادان بود که بدان اشاره شد.


40

مطبوعات

روزنامه ها، مجلاّت ، خبرنامه ها و ... اقدام به چاپ و نشر مطالبى در رابطه با جبهه و جنگ مى کـنـنـد. ایـن مـطـالب ـ چـه از قـبـیـل : مـقـالات و تـحـلیـلهـا و تـفـسـیـرهـا بـاشـد و چـه از قـبـیـل : خـبـر و آمـار و ارقـام ـ اگـر در درج آنـهـا دقـت نشود، به اطلاعات ارزنده اى براى دشمن تـبـدیـل مـى شود و بسیارى از آمار و ارقام که در روزنامه ها تحت عنوان شهید و مفقودالاثر و یا حتى اعلان مجلس ترحیم و ... چاپ و پخش مى شود، تلفات نیروهاى خودى را نشان مى دهد و ... .

سخرانیها و مصاحبه ها

مـسـؤ ولان و دسـت انـدرکـاران و فـرمـانـدهـان در رده هـاى مختلف گاه اقدام به مصاحبه مى کنند و مصاحبه ها که حاوى نکات ظریفى است ، از رادیو و تلویزیون و مطبوعات پخش و نشر مى شود کـه مـى تـوانـد اطـلاعـاتى را به دشمن بدهد و یا سخنرانیهایى که در مساجد و جلسات عمومى تحت عنوان بررسى علل پیروزى و ذکر عنایات الهى و امدادهاى غیبى و یا عناوین دیگر صورت مـى گـیـرد، مـى تـواند ناخواسته جزئیات عملیات و نحوه شروع و اتمام حمله را بیان کند و یا نـوع تـاکـتـیـکـهـاى مـحـرمـانـه را بـازگـو نـمـایـد. بـطـور مـعـمـول ، سـخـنـرانـان بـراى آنـکـه مـطـالب جـدیـدى ارائه دهـنـد، اقـدام بـه ذکـر بـرخـى از مسائل و اخبارى مى کنند که براى دشمن بسیار ارزنده است .

طبیعى است اگر این روشها به همین صورت ادامه یابد، در دراز مدت چیزى به نام اسرار جنگ و یـا تـجـارب مخفى که بهره بردارى جهت نیروهاى آینده باشد، نخواهیم داشت و کلیه تاکتیکها و تجاربى که به قیمت خون بهترین جوانان این مملکت به دست آورده ایم ، تقدیم دشمن مى شود. از ایـن رو، ضـرورت دارد بـا تـهـیـه و اجراى دستورالعملهاى حفاظتى ، به سانسور مطبوعات و رسـانـه هـاى گـروهـى اقـدام شـود و بـا تـوجـیه کلیه خبرنگاران و عکّاسان و دست اندکاران و مـطـبـوعـات و نیز فرماندهان و مسؤ ولان رده هاى مختلف قرارگاهها، لشگرها، تیپها و گردانها، خـطـرات ایـن مـوضـوع را بـه آنـان گوشزد کرد تا با ایجاد انضباطى مناسب جلوى افشاى این اطـلاعـات گـرفـتـه شـود؛ حـتـى در زمـان صـلح نـیـز رعـایـت خـیـلى از مسائل در خاطره ها، سخنرانیها، مصاحبه ها و پخش فیلمها لازم است .

بـنـابـراین ، اگر اصول حفاظت در تمامى جهات به کار گرفته شود، مقام لشکرى یا کشورى وقـتـى قـادر بـه مـصـاحـبـه و سـخـنـرانـى خـواهـد بـود کـه از قـبـل مـحـورهـاى مـصـاحـبـه یـا سـخـنـرانـى اش بـه تـصـویـب مـقـامـات مـسـؤ ول رسـیـده بـاشـد و هـمچنین پخش فیلم و خاطرات و مقالات از رسانه هاى خبرى . چنانچه فردى خـارج از مـقـررات تـعـیـیـن شده اقدام به افشاى اخبار جنگ کند، باید تحت پیگرد قانونى قرار گیرد.

ارجاع اخبار به مسؤ ولان

در قـرآن کـریـم به شیوه تبلیغات در جنگ اشاره شده که اگر مورد توجه همه مسؤ ولان و دست انـدرکـاران نـبـرد قـرار گـیـرد، خـداونـد پـیـروزى آنـان را تـضـمـیـن کـرده است ، چرا که تمام دستورالعملهاى حفاظتى در این آیه شریفه آمده است ...

در قرآن کریم مى خوانیم :

((وَ اِذا جـائَهـُمْ اَمـْرٌ مـِنَ الاَْمـْنِ اَوِ الْخـَوْفِ اَذاعـُوا بـِهِ وَ لَوْ رُدُّوهُ اِلَى الرَّسُولِ وَ اِلى اوُلِى الاَْمْرِ مِنْهُمْ لَعـَلِمـَهُ الَّذیـنَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ اِلاّ قَلیلاً))(137)

و هـنـگـامـى کـه خـبـرى از پـیـروزى یـا شـکـست به آنها برسد، (بدون تحقیق ) آن را شایع مى سازند، در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان (که قدرت تشخیص ‍ کافى دارند) باز گـردانـنـد، از ریـشـه هـاى مـسـائل آگـاه خـواهـنـد شـد و اگـر فـضـل و رحـمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمى ، همگى از شیطان پیروى مى کردید (و گمراه مى شدید).

از آیـه مـزبـور ایـن نـکـتـه مـهـم اسـتـفـاده مـى شـود کـه در نـقـل مـسـائل مـربـوط بـه جنگ نباید کسى از پیش خود اقدام کند. بلکه باید با مسؤ ولان و اداره کـنـندگان و فرماندهان جنگ مشورت کرد تا آنان مسائل را ریشه یابى کنند و سود و زیان آن را در نـظـر بـگـیرند، سپس به انتشار آن اخبارى که صلاح مى دانند، اقدام کنند به همین جهت ، آیه کـریـمـه مـنـافـقـان را سـرزنـش مـى کند که چرا بدون صلاحدید مسؤ ولان هر خبرى را افشا مى سازند؟


41

امام صادق (ع )در تفسیر این آیه فرمود:

((اِنَّ اللّهَ عـَیَّر اَقـْوامـاً بـِالاَْذاعـَه فـى قـَوْلهِ عـَزّوجـَل : ((وَ اِذا جـاءَهـُمْ امـرٌ ... فـَایـّاکـُمْ وَ الاِْذاعـَه ))(138)

خـداوند کسانى را که در افشاى اسرار جنگى کوشیدنددر آیه وَ اذا جاءَهم ... مذمت کرده است . پس بر شما باد به دورى از افشا کردن اسرار.

علاّمه طباطبایى در تفسیر ((ولولا فضل اللّه )) مى نویسد:

این جمله (اگر فضل الهى شامل شما نمى شد، جز عده کمى ، همگى از شیطان پیروى مى کردید.) دلالت دارد که مؤ منان از جهت فاش ساختن و انتشار اخبار و اسرار جنگ ، در خطر گمراهى و سقوط قرار گرفته بودند،(139) و فضل الهى بود که آنان را نجات داد.

بنابراین ، لازم است تبلیغات ، تحت ضابطه در آید و آنچه ستاد مشترک یا ستاد تبلیغات جنگ و سـایـر مـسـؤ ولان جـبـهـه و جـنـگ صـلاح مـى دانـنـد، گـفته شود. و نیز بهترین راه آن است که فـرمـانـدهـان نـظامى سخنان و یا رشته گفتار خود را از پیش تنظیم کرده و به رشته تحریر درآورند تا در گفتار دچار لغزش نشوند.

پیامبر اکرم (ص )فرمود:

((اَلَْمجالِسُ بِالاَْمانَه ))(140)

گفتگوهاى جلسات به صورت امانت در نزد شما قرار دارد.

از ایـن رو انـسـان هـر چـه شـنـیـد، نـبـایـد بـراى دیـگـران نقل کند.

هزار مرتبه سعدى تو را نصیحت کرد

که حرف مجلس ما را به مجلسى نبرى

گفتن هر سخنى در هر جا

نبود شیوه مردان خدا

هر سخن جا و مقامى دارد

مرد حق حفظ کلامى دارد

هر که ز اسرار دلش آگاه است

دشمن اندر پى او در راه است

هر که از دشمن خود غافل شد

کار او بى بر و بى حاصل شد

حاصل کار دهد باد فنا

گفتن هر خبرى در هر جا

امیر مؤ منان (ع )مى فرماید:

((جـُمـِعَ خـَیـْرُ الدُّنـْیـا وَالْآخـِرَه فـى کـِتْمانِ السِّرِ وَ مُصادَقَهِ الاَْخْیارِ وَ جُمِعَ الشَرُّ فِى الاِْذاعَه وَ مُواخاه الاَْشْرارِ))(141)

تمام خیر دنیا و آخرت در کتمان اسرار و همنشینى با اخیار و تمام شرّ در پخش اسرار و همنشینى با اشرار است .

گذشته از روایات ، حکم حرمت افشاى اسرار یک مساءله عقلى است و خیانت به یک ملّت محسوب مى شـود. از ایـن رو، وظـیـفـه شـرعـى هـر فردى اقتضاء مى کند، در حفظ اسرار جنگ بکوشد. در این زمینه به داستان ابو لبابه توجه کنید:

داستان ابو لبابه به ما مى آموزد که چگونه در گفت و شنودها، نشست و برخاستها و مشورتها، مراقب و مواظب گفتار و حرکات خود باشیم .

((پـس از پـیـمـان شـکـنـى بـنـى قـریـظـه در نـبـرد احـزاب ، رسـول گـرامـى (ص )دسـتـور یافت که پاسخ دندان شکنى به پیمان شکنان بدهد. از این رو، سـپـاه اسـلام بـه پـرچـمـدارى امـیـر مـؤ مـنـان (ع )مواضع بنى قریظه را به محاصره در آورد. سـرانـجـام ، آنـان پـس از بـیـسـت روز مـقـاومـت نافرجام ، تسلیم شده و خواستار مشورت با ابو لبابه شدند.

پـیـامـبـر خـدا(ص )ابـو لبـابـه را کـه بـا آنـان همپیمان بود، به سویشان فرستاد، یهودیان پـرسیدند: آیا تسلیم پیامبر شویم ؟ ابو لبابه گفت : تسلیم شوید! سپس با دست خود به حـلقـش اشـاره کـرد، یـعـنـى رسـول خـدا(ص )شـمـا را بـه قـتـل مـى رسـانـد. ابـو لبـابـه بـعـد از عـمـل خـود پـشـیـمـان گـشـت و بـا خـود گفت : به خدا و رسـول او خـیـانـت کـردم مـردم در انتظار بازگشت من هستند. ابو لبابه روى بازگشت به سوى پیامبر(ص )را نداشت . به همین خاطر بیراهه اى را از پشت دیوار دژ یهود بنى قریظه در پیش گرفت تا با مردم روبه رو نشود. به مسجد پیامبر(ص )رفت و خود را به ستون مسجد بست تا تـوبـه اش پـذیـرفـتـه شود. سه روز به ستون بسته شده بود تا سرانجام از جانب خداوند توبه اش پذیرفته شد و رسول خدا(ص )او را از ستون بازکرد.(142)

امام صادق (ع )به بعضى از اصحابش فرمود:

((کِتْمانُ سِرُّنا جِهادُ فى سَبیلِ اللّهِ))(143)

حفظ اسرار ما، جهاد در راه خداست .

امام باقر(ع )فرمود:

((یُحْشَرُ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیامَه وَ ما نَدى دَما فَیَدْفَعُ اِلَیْهِ شِبْهَ الَْمحْجَمَه اَوْ فَوْقَ ذلِکَ فَیُقالُ لَهُ: هذا سَهْمُکَ مِنْ دَمِ فُلانٍ. فَیَقُولُ یا رَبِّ اِنَّکَ لَتَعْلَمُ اَنَّکَ قَبَضْتَنى وَ ما سَفَکَتُ دَما؟! فَیَقُولُ: بـَلى سـَمـِعـْتَ مـِنْ فـُلانٍ رِوایـَه کـَذا وَ کـَذا، فَرَوَیْتَها عَلَیْهِ فَنُقِلَتْ حَتّى صارَتْ اِلى فُلانِ الجَبّارِ فَقَتَلَهُ عَلَیْها، وَ هذا سَهْمُکَ مِنْ دَمِهِ))(144)


42

در روز قـیـامـت ، بنده اى برانگیخته مى شود و با آنکه دست به خون کسى نیالوده است ، وسیله اى مـانـنـد محجمه (ابزار حجامت و خون گیرى ) یا چیزى شبیه آن ، به او دهند و گویند: این است سهم تو از خون فلان کس .

مـى گـویـد: پروردگارا! مى دانى تا وقتى که جانم را گرفتى ، هیچ خونى بر زمین نریختم ؟!

پـاسـخ مـى شـنـود: آرى ، ولى از کـسـى سـخـنـى شـنـیـده اى و عـلیـه او گـفـتـى و آن را در مـحافل گوناگون ، اینجا و آنجا، نقل کردند تا به گوش فلان (پادشاه ) جبار ستمگر رسید. در نـتـیـجـه او را بـه قـتـل رسـانـیـد. ایـنـک ایـن سـهـم تـوسـت در ریـخـتـن خـون آن مقتول .

هـمان گونه که از متن حدیث روشن است ، این گناه در رابطه با افشاى اسرار یک فرد بود، در حالى که افشاى اسرار جنگ که با ملتى مرتبط است کیفرى سنگین تر دارد. اگر افشاى خبرى یـا طـرحـى یـا هـر چـیز سرّى ، باعث شکست عملیاتى شود، افشا کننده در خون شهدا، خسارات و ضایعات آن شریک است .

امـام صـادق (ع )در تفسیر آیه ((وَ یَقْتُلونَ النَّبیّین بِغَیْرِ الْحَقِّ))(145) (انبیا را به ناحق مى کشند) فرمود:

((بـه خـدا سـوگـنـد! انـبـیـا را بـا شـمشیر و سلاح نکشتند، لکن سخنان آنان را شنیدند و فاش سـاخـتـنـد و (سـتـمـگـران ) آنـان را دسـتـگـیـر کـردنـد و بـه قتل رساندند. پس ‍ افشاى اسرار به منزله قتل ، تجاوز و معصیت است )).(146)

سـرگـذشـت ابـو لبابه و این روایات به ما مى آموزد که : گفت و شنودها، مشورتها و نشست و بـرخـاسـتـهـا، بـایـد بـر اسـاس رعـایـت انـضـبـاط در گـفـتـار و کـردار بـاشـد تـا بـر اثـر سهل انگارى ، آسیب و خللى به جامعه اسلامى و پیروزیها وارد نیاید و با رعایت موازین حفاظتى ، همواره نزد خدا و وجدان خویش سربلند باشیم .

بـایـد تـرتـیـبـى اتـخـاذ شـود تـا در کلیه رده ها، انضباط رازدارى و حفاظت اطلاعات به عنوان دسـتـورالعـمـلى قـانـونـى و شـرعـى و لازم الاجـرا در آیـد و در مراحل قبل از عملیات و پس از آن و در هر زمان دیگر از جانب مسؤ ولان پیگیرى شود.

فـرمـانـدهـان مـوظـفـنـد کـه طـبـقـه بـنـدى اخـبـار و مـیـزان سـرّى بـودن آن را در کـلیـه مـراحل انتقال اطلاعات ، به رده هاى پایین تر مشخص ‍ سازند و حدود نگهدارى و حفظ آن را معلوم کـنـنـد. هـمـچنین پرسنل را نسبت به وظایف خود در حفظ و نگهدارى اسرار و پرهیز از افشاى آن ، تـوجـیـه کـرده و بـا نـظـارتـى فـراگـیـر و مـُجـدّانه متخلفین را شناسایى کرده و به مجازات برسانند.

امـام صـادق (ع )انـسـان مـؤ مـن را کـه داراى اسـرار آل مـحـمـد(ص ) اسـت بـه زنـبـور عـسـل تـشـبـیـه کـرده است . که حامل چه شهدى است و اگر دشمن پى به اسرار نهفته در درون او ببرد، وى را نابود مى کند.

استفاده از رمز

بهترین راه براى انتقال اطلاعات و اخبار در صورت لزوم و حفظ اسرار در گفتار، استفاده از رمز است . در اینجا به نمونه اى از سیره امام صادق (ع ) اشاره مى کنیم :

امـام صـادق (ع )کـه در شـرایط دشوارى مى زیست و اصحاب مخلص او تحت تعقیب و فشار حکومت جور بودند، با خبر شد که سه تن از یارانش تحت تعقیب دشمن هستند، از این رو خادم خود را فرا خـوانـد و بـه او سـه جلد قرآن کریم داد و روى هر کدام حرف ((ج )) را نوشت . به خادم فرمود: پـیـش ایـن سـه نـفـر بـرو و بـه هـر کـدام یـک جـلد قـرآن بـده و بـدون انـتـظـار و سـؤ ال و پـاسـخ بـرگرد. آن سه نفر قرآنها را گرفتند و هر کدام از آنها از حرف جیم دستورى را فهمیدند. یکى از حرف جیم ((جنون )) را فهمید و خود را به نقش دیوانه درآورد و مشهور شد که فـلان عالم فاضل دیوانه شده است . دومى از حرف جیم ، ((جلاء)) را فهمید، و از آن دیار هجرت کـرد و هـیـچ کـس هـم نـفـهمید که به کجا رفت . سومى هم از حرف جیم ، ((جُنّه )) و مخفى شدن را فـهـمـید و خود را مخفى کرد. بعد از مدتى حاکم دستور بازداشت دومى و سومى را صادر کرد اما ناکام ماند. و از اولى هم چشم پوشید.(147)


43

اقدامات ضد جاسوسى

یـکـى از روشـهاى مهم دشمن براى کسب اخبار و اطلاعات ، نفوذ جاسوسان او در یگانهاست . نفوذ در جبهه ها و یگانها ممکن است به دو شکل صورت گیرد:

1 ـ فـرد از پـیـش در خـدمت دشمن بوده و با بهره گیرى از کانالهاى باز در جبهه و جلب اعتماد مـسـؤ ولان ، بـه مـراکـز و اسـنـاد طـبـقـه بـنـدى شـده راه یـابـد و اسـنـاد و اطـلاعـاتـى را انتقال دهد.

2 ـ دشمن با به کارگیرى عوامل گوناگون و ترفندهاى متفاوت ، فرد را گمراه سازد و موجب مزدورى وى گردد.

اهداف دشمن

اهدافى که دشمن از نفوذ جاسوسان خود دنبال مى کند، عبارت است از:

جمع آورى اخبار و اطلاعات و آگاهى کامل از منطقه ، به منظور آفند یا پدافند.

جمع آورى اخبار اطلاعات به منظور خرابکارى .

گردآورى اخبار و اطلاعات جهت اقدامات عملیاتى .

ایـجـاد جـوّ شـایـعـه ، تـضـعـیـف ، دو دسـتـگـى و بـى نـظـمـى بـه مـنـظـور اختلال در کار یگان و تخریب .

ترفندهاى فریب

دشمن ، براى اغفال و مزدور ساختن افراد ناآگاه و ساده لوح ، به ترفندهاى زیر دست مى زند:

الف ـ بررسى و شناسایى خصوصیات و نقاط ضعف و قوت فرد.

ب ـ بـا انـتـخاب پوششهاى حساب شده و دقیق ، خود را به او نزدیک کرده و با تعریف و تمجید از او و تاءیید نظرها و دیدگاههایش ، اعتماد او را به دست مى آورد.

ج ـ برگزارى بحثهاى ایدئولوژیک به منظور تغییر تفکر و اندیشه افراد.

د ـ بـرقـرارى ارتباط و تماس براى آماده سازى فرد در زمینه همکارى با بیگانگان و ارتکاب خیانت .

هـ ـ دادن وعده هاى دروغ و تطمیع افراد.

و ـ تـاءمـیـن نـیـاز مـادى و پـولى فـرد. بـخـصـوص بـراى افـرادى که نیاز پولى دارند و یا گـرفـتـار دنـیـا طـلبـى و ثـروت انـدوزى هـسـتـنـد. بـطـور معمول جاسوسان دشمن از این نوع افرادند. و در حقیقت مزدورند.

ز ـ تـهـدیـد. اسـتـفـاده از شـیـوه تـهـدیـد بـه تـرور، اذیـت و آزار خـانـواده ، تـهدید به افشاى مـسـائل شـخـصـى و هـتـک حـیـثـیت وى و شانتاژ بازى از شیوه هاى رایج دشمن براى مهره سازى و عامل گیرى (نفوذى ) است ، بخصوص در استمرار همکارى فرد با بیگانگان بیشتر از این شیوه سود مى برد و چنین وانمود مى کنند که هیچ چاره اى جز ادامه همکارى و جاسوسى نیست .

ح ـ ضـعـف افـراد از ناحیه مسائل جنسى و فراهم کردن امکانات آن از طرف دشمن ، موجب مى گردد تا اشخاص حیوان صفت به استخدام دشمن درآیند.

ط ـ گاه اختلافات و دو دستگیهاى موجود در یگانها تواءم با شناسایى افراد کینه توز و حسود و بدخواه ، به دشمن امکان مى دهد تا با غافلگیرى افراد ناسالم ، آنان را به مزدورى بگیرد.

اقدامات حفاظتى

بـا توجه به اهداف و ترفندهاى فریب و شیوه هاى پیچیده عناصر نفوذى و جاسوس ، در نفوذ بـه صـفـوف رزمـنـدگـان ، حـفـاظـت اطـلاعات باید با به کارگیرى تجارب به دست آمده و با اسـتـفـاده از قـرائن و مـظـنـه هـاى اخـبـار و حرکات مشکوک با همکارى افراد مطمئن و موثق ، تلاش پیگیر نماید و کوشش عناصر نفوذى و جاسوس دشمن را عقیم سازد.

بـعـلاوه ، مـسـؤ ولان امـر بـا شـنـاخـت انـگـیزه ها و روشهاى انحراف افراد، مى بایست به رفع نـیـازمندیهاى معقول آنان همت گمارند و با ایجاد کنترل و آموزشهاى عقیدتى ، اخلاقى لازم ، جهت پـرهـیـز از فـسـاد و بـررسـى دائم وضـع پـرسـنـل ، اقـدامـات لازم را بـه عـمـل آورنـد و بـا زیـر نـظـر داشـتـن آنـان تـوسـط عـیـون و مـراقـبـت پـیـوسـتـه ، عـوامـل و حـرکـات مـشکوک را شناسایى کنند و دشمن را در رسیدن به اهدافش ناکام بگذارند. با تـوجـه بـه سـیـره عملى پیامبر اکرم (ص )و ائمه معصومین علیهم السلام و روایات اسلامى به تعدادى از شیوه هاى حفاظتى در جهت مقابله با افراد نفوذى اشاره مى کنیم .

1 ـ زیر نظر گرفتن افراد مشکوک : افراد مشکوک اعم از فرماندهان و مسؤ ولان و یا افراد عادى بـایـد تـحـت مـراقـبـت عـیـون قـرار گـیـرنـد و رفـتـار و کـردار و گـفـتـارشـان کنترل شود.


44

امام رضا(ع )مى فرماید:

((کـانَ رَسـُول اللّه (ص )اِذا بـَعـَثَ جـَیـْشـاً فـَاتَّهـَمَ اَمـیراً بَعَثَ مَعَهُ مِنْ ثِقاتِهِ مَنْ یَتَجَسَّسَلَهُ خَبَرَهُ))(148)

(سـیـره رسـول خـدا(ص )چـنین بود) که هر گاه لشکرى را (به خاطر مصالحى ) به فرماندهى امـیـرى متهم ، براى نبرد با دشمن اعزام مى کرد، فرد مطمئنى از افراد خود را به عنوان ((عین )) طور ناشناس ، به همراهش مى فرستاد تا او را زیر نظر داشته باشد.

2 ـ مراقبت و کنترل دائم : پیامبر اکرم (ص )در عهدنامه اش به امام على (ع )چنین دستور مى دهد:

((...ثُمَّ لاتَدَعْ مَعَ ذلِکَ اَنْ تَکُونَ عَلَیْهِمْ عُیُونٌ مِنْ اَهْلِ الاَْمانه وَالصِّدْقِ یَحْضُروُنَهُمْ عِنْدَ اللِّقاءِ وَ یَکْتُبُونَ بَلاءً کُلٍّ مِنْهُمْ حَتّى کَاَنَّکَ شَهِدْتَهُ ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِى ءٍ مِنْهُمْ ما کانَ مِنْهُ وَ لا تَجْعَلَنَّ بَلاءَ امْرِى ءٍ مِنْهُمْ لِغَیْرِهِ...))(149)

...سپس از این مگذر که بر آنان (فرماندهان ) عیونى ، امانتدار و راستگو داشته باشى که همراه آنـان بـه هـنـگـام بـرخـورد بـا دشـمنان حاضر باشند و گرفتارى هر یک از آنان را براى تو بنویسند، آن گونه که گویى تو خود شاهدى . آنگاه براى هر کدام از آنان ، آنچه از او انجام شده بشناسى ، گرفتارى فردى از آنان را به حساب دیگرى میاور... .

امیر مؤ منان (ع )به سردار رشید خود، مالک اشتر مى نویسد:

((وَابـْعـَثِ الْعـُیـُونَ مـِنْ اَهـْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفـاءِ عَلَیْهِمْ فَاِنَّ تَعاهُدَکَ فِى السِّرِ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَه لَهُمْ عـَلَى اسـْتـِعـْمـالِ الاَْمانَه وَالِرّفْقِ بِالرَّعیه وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْاءَعْوانِ فَاِنْ اَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ اِلى خِیانَه اِجْتَمَعَتْ بِها عَلَیْهِ عِنْدَکَ اَخْبارُ عُیُونِکَ، اِکْتَفَیْتَ بِذلِکَ شاهِداً...))(150)

عـیـون (و خـبـر رسـانـهاى ) درستکار و صادق و وفادار به خود، بر مسؤ ولان و دست اندرکاران کشورى (و لشگرى ) بگمار، زیرا مراقبت پنهانى آنان باعث مى شود که به امانتدارى و مداراى بـا مـردم عـمـل کـنند و از یاران و همکاران خیانتکار بپرهیز، اگر فردى دست به خیانت دراز کرد، به گواهى همان اخبارى که توسط عیون رسیده اکتفا کن .

هـمـان گـونـه کـه مـلاحـظـه شـد رسـول خـدا(ص )و ائمـه مـعـصـومـیـن عـلیـهـم السـلام در پـى کـنـتـرل پـرسـنـل نـظـامـى خـود و کـشـف تـوطـئه هـا و گـاه براندازیها و خنثى ساختن نقشه ها و شـنـاسـایـى جـاسـوسـان دشـمن ، که بطور معمول از نیروهاى منافق بودند، علاوه بر اینکه از اطـلاعـات مـردم بـراى اهـداف یـاد شـده بـهـره مـى جـسـتـنـد، عـیـونـى نـیـز داشـتـنـد کـه مـسـائل ، حـرکـات بـى جـا و افـراد مـشـکـوک را شـنـاسـایـى کـنـنـد و گـزارش دهـنـد. رسـول خـدا(ص )خـود دربـاره آنـچه که در جامعه و بین مردم مى گذشت از افراد پرس و جو مى کـرد و از ایـن طـریـق اخـبـار و اطـلاعـات لازم را در مـورد پرسنل و افراد جامعه به دست مى آورد.

((یَسْاءَلُ النّاسَ عَمّا فِى النّاسِ))(151)

از مردم مى پرسید، آنچه را در میان مردم مى گذشت .

رسـول خـدا(ص )نـه تـنـهـا در مـورد فـرماندهان مساءله دار، عیونى را اعزام مى داشت ، بلکه در برخى از سریه ها نیز فردى را مى فرستاد تا اخبار را به آن حضرت گزارش دهد.

ابن عساکر مى نویسد:

انّ النّبى بعث سریه و بعث معها رجلاً یکتب الیه بالاخبار))(152)

وقـتـى پـیـامـبـر سـریـّه اى را اعـزام مـى کرد، مردى را همراه آنان مى فرستاد تا اخبار را براى حضرتش بنویسد.

از مـجـمـوع مـطـالب چـنین استنباط مى شود که رسول خدا(ص ) و حضرت امیر(ع ) پیوسته مراقب پـرسـنـل نـظـامـى و مـسؤ ولان و دست اندرکاران مملکتى بوده اند تا آنان مسؤ ولیت خود را خوب انجام دهند.

ثمره این مراقبت دائم همان است که امیر مؤ منان (ع )به آن اشاره کرد که : اگر آنان احساس کنند عـیونى مراقب آنان است ، در انجام وظیفه و برخورد شایسته با مردم و زیردستان ، دقت بیشترى خواهند داشت .

3 ـ بـررسـى صـلاحـیـّت افـرادى کـه بـه اطـلاعات طبقه بندى شده دسترسى دارند: به علّت حـسـّاسـیّت این مراکز، به هیچ عنوان نباید به اعتمادهاى ظاهرى افراد تکیه شود، زیرا عناصر نـفـوذى بـراى جـلب تـوجـه مـسـؤ ولان و افـراد، از تـمـامـى شـیـوه ها و روشها بهره مى برند. فرماندهان باید در نقل و انتقالات افراد و انتصابات ، صلاحیت افراد را در نظر گیرند.


45

4 ـ گـزارش مـوارد مـشـکـوک : پـیـگـیـرى کـلیـه مـوارد مشکوکى که در محدوده کار و ماءموریتها و عملکردها رخ مى دهد، یکى از راههاى کشف عناصر نفوذى است . از این رو، به صرف اعتماد، نباید نـسـبت به موارد و حرکات مشکوک بى توجه بود. اطلاعات و مواضع نیروهاى خودى که بگونه اى به دست دشمن مى رسد و عملیاتها و شناساییهایى که لو مى رود، و اسنادى که ناپدید مى شـود، از مـوارد مـشـکـوک بـه حـسـاب مـى آیـنـد و احتمال مى رود عناصر نفوذى اقدام به رساندن اطـلاعـات بـه دشـمن ، کرده باشد. این موارد باید بى درنگ به حفاظت اطلاعات گزارش شود و بـا پـیـگـیـرى دقـیـق و تـجـزیـه و تحلیل حادثه علّت و ریشه آن را بیابند و در صورت وجود عناصر نفوذى و جاسوسى ، آنان را شناسایى کنند.

بـررسـى حـرکـات ، جـابه جایى ها و تغییر شکلها، میزان اطلاعاتى که در محیط کار افراد لو رفـتـه است و ... از مواردى است که مسؤ ولان باید به آن توجه داشته باشند و موارد مشکوک را به حفاظت اطلاعات گزارش دهند.

5 ـ کنترل جاسوسان محلى :

جـاسـوس دشـمـن و سـتون پنجم مى تواند اطلاعات مورد نیاز خود را با استفاده از روشهاى زیر به دست آورد و در جهت اهداف خود به کار گیرد:

الف ـ نفوذ دادن عامل خود به داخل منطقه .

ب ـ استخدام عامل مزدور (ستون پنجم )

ج ـ اطلاعات آشکار موجود در محل .

از ایـن رو، جـاسـوسـان بـایـد تـحت مراقبت کامل قرار گیرند. با تدابیر زیر مى توان آنها را کنترل کرد:

1 ـ کـنـتـرل تـردد غـیـر نـظـامـیـان در مـحـدوده هـاى نـظـامـى هـمـچـنـیـن کنترل محل گسترش عملیاتى با فعال کردن دژبانیها.

2 ـ کوچ دادن ایلات و عشایر و مردم بومى از منطقه عملیاتى .

3 ـ ایجاد گشتیهاى اطلاعاتى و دژبانى در محورهاى تردد افراد.

4 ـ کـنـتـرل مـراکـز تجمع نیروها در شهرها، (حمّامها، ساندویچ فروشیها، مهمانخانه ها و...) از طریق منابع مورد اعتماد.

5 ـ کنترل و به کارگیرى رانده شدگان و پناهندگان و برخورد دقیق اطلاعاتى با آنان ، تحت نظارت حفاظت اطلاعات .

6 ـ دستگیرى و بازجویى افراد مشکوک در اطراف تیپها و لشگرها و کسانى که بدون ضابطه به محوطه نظامى داخل شده اند.

7 ـ برچیدن دکه هاى مسیرهاى تردد و تماس رزمندگان .

8 ـ انجام طرحهاى حفاظت و فریب در نقل و انتقالات و ترددها.

9 ـ انجام طرحهاى پوشش و اختفا در انتقال تجهیزات .

شیوه برخورد معصومین علیهم السلام با جاسوس

پیامبر اکرم (ص )و ائمّه هُدى (ع ) با جاسوس بشدت برخورد مى کردند و در بسیارى از موارد، دستور قتل (153) آنان را صادر مى نمودند که به برخى از آن موارد اشاره مى کنیم .

1 ـ رسول خـدا(ص )بـه قـتـل جـاسـوس ابـوسـفـیـان فـرمـان داد. سـلمـه بـن اکـوع در ایـن بـاره نـقـل مـى کـنـد: در یـک سـفـر جـنـگـى ، جـاسـوسـى از دشـمـن نـزد رسـول خـدا(ص )آمـد. کـنـار اصـحـاب نـشـسـت و پـس از اندکى پابه فرار گذاشت . پیامبر(ص )فـرمـود: او را دسـتـگـیـر کـنـیـد و به قتل برسانید. من از اصحاب سبقت گرفتم و او را کشتم و اموالش را گرفتم . پیامبر(ص )به من بیش از سهمیه ام داد.(154)

2 ـ امـیـر مـؤ منان دست فردى را به جرم جاسوسى براى دشمن (معاویه ) قطع کرد که جاسوس در پى آن مُرد.(155)

3 ـ امـام حسن (ع )و جاسوسان معاویه : خبر شهادت امیر مؤ منان (ع )و بیعت مردم با فرزندش امام حـسـن (ع )بـه مـعـاویه رسید. مردى از قبیله حمیر را پنهانى به کوفه فرستاد و مردى از قبیله بنى القین را به بصره روانه کرد تا اخبار و اطلاعات را جمع آورى کرده و گزارش دهند و کار بر امام حسن (ع )تباه شود. امام حسن (ع )از جریان آگاهى یافت و دستور داد: مرد حمیرى را که در کوفه ، در دکان قصابى پنهان شده بود، دستگیر کنند و گردن بزنند، و به بصره هم نوشت : جـاسـوس دیـگـر را کـه از قـبـیـله ((بـنـى القـین )) بود و در قبیله بنى سلیم پنهان شده بود بیابند. پس او را گرفته و گردن زدند.(156)


46

اقدامات حفاظتى یگان

براى حفاظت یگان از تعرضات جاسوسى ، اقدامات زیر پیشنهاد مى شود:

الف ـ بـا اسـتـفـاده از واحـد اطـلاعـات مـنـطـقـه و نـیـروهـاى مـوجـود در مـنـطـقـه ، بـایـد از محل استقرار خود و دهکده ها و ترددهاى اطراف ، اطلاعات کافى به دست آورد.

ب ـ بـر اسـاس خـطـرات احـتـمـالى مـوجـود، بـا ایـجـاد دژبـانـى ، بـایـد طـرح تـردد و کنترل رفت و آمد را در مسیر منتهى به یگان و محل گسترش آن به اجرا گذاشت .

ج ـ بـا ایـجـاد گـشتى اطلاعاتى و دیده بانى (شبانه روزى ) در اطراف یگان مربوطه ، موارد مشکوک را شناسایى کرده ، جاسوسان را دستگیر و بازجویى کرد.

د ـ جهت نقل و انتقال خود، با توجه به اصول حفاظتى ، طرح لازم را تهیه و اجرا کرد.

فهرست منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه

ـ کتابهاى تفسیرى :

تفسیر المیزان ، علاّمه طباطبایى (ره )، جامعه مدرسین .

تفسیر نمونه ، جمعى از نویسندگان ، دارالکتاب الاسلامیه .

تفسیر برهان ، علامه بحرانى ، اسماعیلیان .

تفسیر کبیر، فخر رازى ، بیروت .

تفسیر کشاف ، زمخشرى ، بیروت .

تفسیر قرطبى ، قرطبى ، بیروت .

ـ کتابهاى حدیث :

شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید، دار احیاء التراث ، بیروت .

غرر و درر، آمدى ، دانشگاه تهران .

وسائل الشیعه ، شیخ حر عاملى ، بیروت .

بحار الانوار، علامه مجلسى ، بیروت .

سفینه البحار، محدث قمى ، کتابخانه سنایى .

عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق ، انتشارات اعلمى تهران .

مسند الامام الرضا(ع )، عزیز ا... عطاردى ، انتشارات صدوق .

تحف العقول ، ابن شعبه حرانى ، ترجمه آیه ا... جنتى ، امیر کبیر.

سنن ابى داوود، سلیمان ابن اشعث سجستانى ، بیروت .

ـ کتابهاى تاریخى :

ارشاد، شیخ مفید، انتشارات بصیرتى .

تاریخ ابن خلدون ، عبدالرحمن بن محمد بن خلدون ، بیروت .

سیره ابن هشام ، ابن هشام ، دار احیاء التراث ، بیروت .

سیره حلبیه ، زینى دحلان ، دار احیاء التراث ، بیروت .

مغازى ، محمد بن عمر بن واقدى ، بیروت .

تاریخ یعقوبى ، احمد بن یعقوب ، بیروت .

وقعه صفین ، نصربن مزاحم ، (مترجم کریم زمانى ) ؛ موسسه خدمات فرهنگى رسا.

طبقات ، محمد بن سعد، نشر نو.

الکامل فى التاریخ ، ابن اثیر، بیروت .

اعیان الشیعه ، سید محسن امین ، دارالتعارف ، بیروت .

کشف الغمه فى معرفه الائمه ، ابو الحسن ابن الفتح الاربلى ، اسلامیه .

فتوح ، ابن اعثم کوفى ، العلمیه ، بیروت .

دعـائم الاسـلام ، قـاضـى ابـى نـعـمـان تـمـیـمـى مـغـربـى ، آل البیت .

مناقب آل ابى طالب ، ابن شهر آشوب ، انتشارات مصطفوى .

الحیاه السیاسیه للامام الرضا(ع )،سید جعفر مرتضى عاملى ،انتشارات جامعه مدرسین حوزه .

نفس المهموم ، شیخ عباس قمى ، انتشارات اسلامیه .

مقتل الحسین علیه السلام ، عبد الرزاق الموسوى المقرم ، انتشارات علمى .

انساب الاشراف ، ابوالحسن البلاذرى ، بیروت .

الفصول المهمه ، ابن صباغ ، انتشارات اعلمى ، تهران .

مقاتل الطالبیین ، ابوالفرج اصفهانى ، انتشارات دارالکتاب .

تهذیب تاریخ دمشق ، ابن عساکر، بیروت .

ـ کتب نظامى و سیاسى :

التراتیب الاداریه ، محمد احمد قرشى

پنهان کارى در اسلام ، محمد فوزى ، ترجمه سرور دانش ، مالک اشتر، قم

حفاظت اطلاعات ، مرکز تحقیقات اسلامى ،

کتب دوره دافوس ، دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه .

جاسوسى صنعتى ، ژاک برژیه ، ترجمه رضا فرزانه ، جاویدان .

فرهنگ واژه هاى نظامى ، سپهبد محمد کاظمى ، انتشارات ارتش .

ـ متفرقه :

روزنامه جمهورى اسلامى .

پاورقى

1 ـ بحارالانوار ، ج 75 ، ص 71 .

2 ـ همان ، ج 77 ، ص 165 .

3 ـ تحف العقول ، ترجمه احمد جنتى ، ص 356 .

4 ـ نساء (4) ، آیه 83 ؛ و تحف العقول ، ص 228 .

5 ـ تحف العقول ، ص 228.

6 ـ تحف العقول ، ص 228.

7 ـ همان .

8 ـ تحف العقول ، ص 228.

9 ـ همان .

10 ـ نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، نامه 31 ، ص 930 .


47

11 ـ تحف العقول ، ص 228 .

12 ـ آل عمران (3) ، آیه 118 .

13 ـ تحف العقول ، ص 230 ، چاپ حیدریه ، نجف .

14 ـ تحف العقول ، ص 230 ، چاپ حیدریه ، نجف .

15 ـ نهج البلاغه ، حکمت 341 .

16 ـ بحارالانوار ، ج 78 ، ص 178 .

17 ـ نهج البلاغه ، حکمت 39 .

18 ـ پنهان کارى در اسلام ، ص 54 .

19 ـ بحارالانوار ، ج 77 ، ص 180 .

20 ـ سفینه البحار ، ج 7 ، ص 589 ، انتشارات اسوه .

21 ـ نهج البلاغه ، حکمت 255 .

22 ـ غرر و درر ، ج 2 ، ص 288 ، انتشارات دانشگاه تهران .

23 ـ پنهان کارى در اسلام ، ص 56 . این کلام را به امام کاظم علیه السلام نسبت داده اند .

24 ـ تحف العقول ، ص 228 ، چاپ حیدریه ، نجف .

25 ـ شاهد زیر گرچه خیلى مناسبت با سیاق کلى کتاب ندارد اما چون مطلب جالبى است به عـنـوان یـک نـمـونـه عـیـنـى و یـک واقـعـیـت مـلمـوس کـه چـگـونـه جـدل و اطـمـیـنـان ، مـوجـب فـاش شـدن مـهـمـتـریـن اسـرار بـمـب شـیـمـیـایـى آلمـان در جـنگ جهانى اول شد، در پاورقى جهت مزید اطلاع ذکر مى کنیم :

22 آوریل سال 1915 م سلاح مخوف شیمیایى گابر آزمایش شد.

در آن زمـان یـک نـفر فرانسوى به نام شارل لوسیتو در آلمان ساکن بود و چون سالها در آنجا مـانـده بـود زبـان آلمـانـى را مـانـنـد زبـان مادرى مى دانست و به تمام ریزه کاریهاى زندگى آلمـانها آشنا شده بود به گونه اى که کمتر مورد سوء ظنّ قرار مى گرفت . از این رو، دولت فرانسه هنگام جنگ از آن شخص به عنوان ماءمور مخفى خود استفاده کرد.

جـاسـوس فـرانـسـوى چـنـیـن کارش را شروع مى کند، او قبلاً با زحمات زیاد متوجه مى شود که محل تهیه گاز شهر ((مانهیم )) است و به جاسوسى در اطراف آن شهر و کارخانجات مى پردازد تـا بـالاخـره مـوفـق بـه شـنـاسـایـى کـارخـانـه مـى شـود و بـعـد بـه دنبال قطارى که حامل محصول کارخانه بوده ، مى رود و متوجه مى شود که گاز به کارخانجات کـروپ حمل مى شود. به دنبال محموله به شهر آسن مرکز کارخانجات کروپ مى رود، ولى به عـلت وجـود مـوانـعـى کـه بـراى حـفـاظـت ایـجـاد شـده بـود، مـوفـق نـمـى شـود کـه بـه داخل کارخانه راه یابد؛ اگر او دستگیر مى شد، همانجا بدون چون و چرا اعدام مى شد.

بـا وجـود تـمـام مـشـکـلات مـاءیـوس نـمـى شـود و بـا پـشـتـکـار و عـزم راسـخ کـارش را دنـبـال مـى کـنـد. از اتفاق ، در کافه اى با یکى از نگهبانان کارخانه آشنا مى شود و با زبان چرب و نرم ، نگهبان را به نوشیدن مسکرات دعوت مى کند. موقع نوشیدن لیوان چهارمى زبان نـگـهـبـان بـاز مـى شـود و مـى گـویـد: گـازهـایـى کـه بـه کـارخـانـه حـمل مى شود، براى ساختن گلوله هاى شیمیایى سمّى است . لوسیتو با شیطنت و براى تحریک طـرف مـى گـویـد: امـّا ایـن کـار از نـظـر عـلمـى امـکـان نـدارد، چـون ایـن گـلوله هـا قـبـل از خـروج از دهـانـه تـوپ مـنـفـجـر مـى شـونـد و بـحـث و جدل بر سر این موضوع بالا مى گیرد و سرانجام ، با شرط بندى بر سر دو هزار مارک بحث خـاتـمـه مـى یـابد و قرار مى گذارند که نگهبان کارخانه که اینک دوست عزیز و صمیمى شده بـود، لوسـیـتـو را مـوقـع آزمـایـش گـلوله هـاى شـیـمـیـایـى بـه محل آزمایش ببرد.

روز آزمـایـش فـرا رسـیـد، نـگـهبان و جاسوس فرانسوى در محلى مخفى شدند، قطار اتومبیلهاى نـظـامـى بـا اسـکـورت مـسـلح وارد مـیـدان گـردیـد و امـپـراتـور ویـلهـلم دوم از اتـومـبـیـل پـیـاده شـد (اگـر آن مـوقع لوسیتو تفنگ دوربین دار داشت مى توانست مسیر تاریخ را عـوض کـنـد) ارکـسـتـر نـظـامى ، مارش راین را نواخت و بعد آزمایش گلوله ها شروع گردید. چند گـلوله از تـوپـهـاى دریـایـى بـه طـرف گـله گـوسفندان شلیک شد ابر سبز رنگى به هوا برخاست و گوسفندان بیچاره به زمین ریختند.


48

لوسـیـتـو بـا تـظـاهـر بـه خـوشحالى به رفیقش گفت : ((تو شرط را بردى من از این باخت و پـرداخـت دو هـزار مـارک خـوشـحالم ؛ چون یقین دارم که آلمان جنگ را خواهد برد.)) و بعد دست به جـیـبـش بـرد و دو هـزار مـارک به رفیقش داد، سپس گفت : ((به یاد چنین روز تاریخى و فراموش نشدنى آیا مى توانى یک قطعه کوچک از آن گلوله منفجر شده را به یادگار به من بدهى ؟))

نگهبان که از دریافت دو هزار مارک خوشحال به نظر مى رسید، گفت : مانعى ندارد، ولى بهتر اسـت مـن خود دنبال آن قطعه بروم چون اینها همه مرا مى شناسند و آنگاه قطعه را آورده به رسم یـادگـار بـه لوسـیـتـو داد. سـه روز بـعـد آن قطعه کوچک در پاریس در آزمایشگاه مشهورترین دانـشـمـنـد شـیمى یعنى پرفسور ((ادمون بل )) مورد آزمایش قرار گرفت و راز اسرار شیمیایى آلمـانـیـهـا بـه دسـت فـرانـسـویـهـا کـشـف شـد. پـروفـسـور ادمـون بـل گـاز شـیـمـیـایـى را از نـوع اتـرنـزى کـلور میتیل آسید کلور و کاربنیک تشخیص داد که ذره نـاچـیـزى از آن در تـکـه کـوچـک ارسـالى لوسـیـتـو بـاقى مانده بود. (جاسوسى صنعتى ، ژاک برژیه ، ترجمه رضا فرزانه ، ص 82 ـ 85 ، انتشارات جاویدان .)

26 ـ شرح نهج البلاغه ، ابن ابى حدید ، ج 20 ، ص 260 .

27 ـ غرور و درر ، ج 4 ، ص 610 ، انتشارات دانشگاه تهران .

28 ـ شرح نهج البلاغه ، ابن ابى الحدید ، ج 20 ، ص 33 .

29 ـ وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 461 ، باب امر به معروف و نهى از منکر .

30 ـ غرر و درر ، ج 3 ، ص 322 ، انتشارات دانشگاه تهران .

31 ـ مائده (5) ، آیات 101 ـ 102 .

32 ـ ((اُسـْکـُتـُوا عـَنـّى مـا سـَکَتُّ عَنْکُم فَاِنَّما هَلَکَ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ بِسُؤ الِهِمْ وَ اخْتِلافِهِمْ عَلى اَنْبیائِهِمْ))

33 ـ تـفـسیر نمونه ، ج 5 ، ص 96 ؛ المیزان ، ج 6 ، ص 154 ؛ مجمع البیان ؛ درالمنثور ؛ والمنار ، ذیل آیه .

34 ـ ر . ک . المیزان ، ج 6 ، ص 150 ـ 151 ؛ و نمونه ، ج 5 ، ص 97 .

35 ـ تـفـسـیـر نـمـونـه ، ج 5 ، ص 99 ؛ المـیـزان ، ج 6 ، ص 155 ؛ و مـجـمـع البـیـان ، ذیل آیه .

36 ـ نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، نامه 50 ، ص 982 .

37 ـ تحف العقول ، ص 228 ، چاپ حیدریه ، نجف .

38 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ، ج 20 ، ص 33 .

39 ـ بحار الانوار ، ج 75 ، ص 68 .

40 ـ غرر الحکم ، ج 5 ، ص 257، انتشارات تهران .

41 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 20، ص 342 .

42 ـ پنهان کارى در اسلام ، محمد فوزى ، ترجمه سرور دانش ، ص 61 .

43 ـ تحف العقول ، ص 229 ، چاپ حیدریه ، نجف .

44 ـ غرر و درر ، ج 4 ، ص 146 ، دانشگاه تهران .

45 ـ بحار الانوار، ج 74، ص 229.

46 ـ فرهنگ واژه هاى نظامى ، محمد کاظمى ، ص 249 .

47 ـ انبیاء (21) ، آیه 40 .

48 ـ ر . ک : الرسول العربى و فنّ الحرب ، مصطفى طلاّس ، ص 344 .

49 ـ مـغـازى ، واقـدى ، ج 2 ، ص 642 ؛ مـغـازى ، مـتـرجـم ، ج 2 ، ص 489 ؛ والرسول العربى و فن الحرب ، ص 271 و 344 .

50 ـ مرّ الظّهران در دوازده کیلومترى مکه قرار دارد .

51 ـ مغازى ، واقدى ، مترجم ، ج 2 ، ص 608 ـ 622 ، تلخیص .

52 ـ غرر و درر ، ج 1 ، ص 271 .


49

53 ـ بحار الانوار ، ج 74 ، ص 186 .

54 ـ روزنامه جمهورى اسلامى ، مورخ 4 / 6 / 1369 .

55 ـ روزنامه جمهورى اسلامى ، مورخ 25 / 12 / 1369 .

56 ـ مغازى ، ج 1 ، ص 198 .

57 ـ توبه (9) ، آیه 47 .

58 ـ تفسیر کبیر ، فخر رازى ، ج 16 ، ص 82 .

59 ـ مائده (5) ، آیه 41 .

60 ـ تفسیر کبیر ، فخر رازى ، ج 11 ، ص 232 .

61 ـ ارشاد ، شیخ مفید ، ج 2 ، ص 43 .

62 ـ توبه (9) ، آیه 120 .

63 ـ آل عمران (3) ، آیات 118 ـ 119 .

64 ـ همان .

65 ـ صف (61) ، آیه 61 .

66 ـ بقره (2) آیه 120 .

67 ـ مجمع البیان ، ج 7 ـ 8 ، ص 31 . ((گفته فرعون به ساحران بود . برخى هم گفته اند : گفته ساحران بوده است )) .

68 ـ طه (20) آیه 64 .

69 ـ ممتحنه (60) ، آیه 2 .

70 ـ نساء (4) ، آیه 102 .

71 ـ نهج البلاغه ، فیض اللاسلام ، خطبه 34 ، ص 113 .

72 ـ همان ، نامه 63 ، ص 1050 .

73 ـ همان ، خطبه 34 ، ص 113 .

74 ـ نساء (4)، آیه 71.

75 ـ تفسیر قرطبى ، ج 5 ، ص 273 ، تفسیر کشاف ، ج 1 ، ص 532 ؛ و تفسیر نمونه ، ج 4 ، ص 3 .

76 ـ نساء (4) ، آیه 102 .

77 ـ تفسیر نمونه ، ج 4 ، ص 3 .

78 ـ نساء (4) ، آیه 102 .

79 ـ تفسیر نمونه ، ج 4 ، ص 99 .

80 ـ غرر الحکم ، ج 5 ، ص 344 .

81 ـ همان ، ج 4 ، ص 188 .

82 ـ همان ، ج 6 ، ص 293 .

83 ـ همان ، ص 273 .

84 ـ بحار الانوار ، ج 19 ، ص 246 ؛ تاریخ ابن خلدون ، ج 2 ، ص 20 ؛ سیره ابن هشام ، ج 2 ، ص 618 ؛ سیره حلبیه ، ج 2 ، ص 153 .

85 ـ گلستان ، باب اول .

86 ـ مغازى واقدى ، ج 1 ، ص 207 .

87 ـ تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 527 ؛ سیره حلبیه ، ج 2 ، ص 244 .

88 ـ التراتیب الاداریه ، ج 1 ، ص 255 .

89 ـ الجهاد و النّظم ، احمد شلبى ، ص 92 .

90 ـ همان ، ص 116 .

91 ـ سـنن ابو داوود ، ج 3 ، ص 42 ؛ تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 42 ؛ واسد الغابه ، ج 2 ، ص 279 .

92 ـ ر . ک . مـغـازى ، ج 2 ، ص 458 ؛ النـظـام العـسـکـرى ، مـحمود شیت خطاب ، ص 171 ، 173 .

93 ـ مغازى واقدى ، ج 2 ، ص 608 .

94 ـ وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 44 ؛ تاریخ ابن عساکر ، ج 6 ، ص 382 .

95 ـ غرر الحکم ، ج 2 ، ص 1 ، 7 .

96 ـ نهج البلاغه ؛ فیض اللاسلام ، نامه 50 ، ص 982 .

97 ـ تاریخ ابن اعثم کوفى ، ج 3 ، ص 184 .

98 ـ نهج البلاغه ، نامه 11 .

99 ـ همان ، نامه 3 .

100 ـ نهج البلاغه ، نامه 5 .

101 ـ همان ، نامه 43 .

102 ـ همان ، نامه 40 .

103 ـ همان ، نامه 44 .

104 ـ همان ، نامه 70 .

105 ـ اصول کافى ، ج 2 ، ص 160 .

106 ـ بصائر الدرجات ، ص 246 .

107 ـ عیون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 212 .

108 ـ اصول کافى ، ج 1 ، ص 498 .

109 ـ همان ، ج 2 ، ص 92 .

110 ـ کشف الغمه ، ج 2، ص 385.

111 ـ مجله نور علم ، ج 9 ، ص 50 .

112 ـ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4 ، ص 427 .

113 ـ وَاجـتـمـع المـسـلمـون بـمـرّالظـّهـران و لم یـبـلغ قـریـشـاً حـرف واحـد مـن مـسـیـر رسول الله (ص ) الیهم . (مغازى ، واقدى ، ج 2 ، ص 796 .)

114 ـ تاریخ یعقوبى ، ج 2 ، ص 58 .

115 ـ نهج البلاغه ، نامه 50 ؛ و وقعه صفین ، ص 107 .

116 ـ بـراى رعـایت اختصار در متن اصلى نگارش ، جزئیات و مدارک مورد نیاز ، به نگارش اصلى الصاق مى شود. این مدارک را پیوست مى نامند . (فرهنگ واژه هاى نظامى ، ص ‍ 93)

117 ـ بحارالانوار ، ج 19 ، ص 140 ؛ مغازى ، واقدى ، ج 1 ، ص 13 .

118 ـ مغازى ، ج 2 ، ص 458 .

119 ـ همان .

120 ـ نهج البلاغه ، نامه 11 .

121 ـ غرر و درر ، ج 3 ، ص 103 ، دانشگاه تهران .

122 ـ همان ، ص 23 .

123 ـ همان ، ج 1 ، ص 34 .

124 ـ همان ، ج 3 ، ص 327 .

125 ـ همان ، ج 1 ، ص 188 .

126 ـ بحار الانوار، ج 21، ص 125، و مغازى ، واقدى ، ج 2، ص 798.

127 ـ مناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 2 ، ص 271 .

128 ـ فرهنگ واژه هاى نظامى ، ص 44 .

129 ـ بحارالانوار ، ج 21 ، ص 76 ، 84 و 82 ؛ و ارشاد ، شیخ مفید ، ص 81 .

130 ـ مغازى ، واقدى ، ج 2 ، ص 644 .

131 ـ طبقات ، ج 2 ، ص 62 .

132 ـ مقتل مقرّم ، ص 221؛ و نفس المهموم ، ص 96.

133 ـ اعیان الشیعه ، ج 2، ص 151.

134 ـ کامل فى التاریخ ، ج 1، ص 200.

135 ـ الحـیـاه السـّیاسیه للامام الرّضا(ع )، ص 214؛ عیون اخبار الرّضا، ج 2، ص 221؛ مسند الامام الرضا، ج 1، ص 187؛ و کشف الغمه ، ج 3، ص 92.

136 ـ مقتل الحسین ، مقرّم ، ص 219؛ و فتوح ، ابن اعثم ، ج 5، ص 145.

137 ـ نساء (4) ، آیه 83 .

138 ـ تحف العقول ، ص 321 ؛ تفسیر برهان ، ص 396 ؛ و بحارالانوار ، ج 75 ، ص 84 .

139 ـ المیزان ، ج 5 ، ص 21 .

140 ـ بحار الانوار ، ج 75 ، ص 465 ، 467 . و ج 77 ، ص 91 .

141 ـ سَفینَه الْبِحار ، ج 2 ، ص 469 .

142 ـ مغازى ، واقدى ، ج 2 ، ص 506 .

143 ـ بـحـارالانـوار ، ج 2 ، ص 64 و 147 ؛ ج 44 ، ص 278 ؛ ج 75 ، ص 70 ؛ و سفینه البحار ، ج 7 ، ص 436 .

144 ـ بحار الانوار، ج 75، ص 85 ـ 86.

145 ـ آل عمران (3) ، آیه 112 .

146 ـ بحارالانوار ، ج 75 ، ص 86 .

147 ـ پنهانکارى در اسلام ، نوشته سرور دانش ، ترجمه محمد فوزى ، ص 73 .

148 ـ وسائل الشیعه ، ج 11 ، ص 44 .

149 ـ دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 359 .

150 ـ نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، نامه 53 ، ص 1011 .

151 ـ التراتیب الادارى ، ج 1 ، ص 363 .

152 ـ تاریخ ابن عساکر ، ج 6 ، ص 382 .

153 ـ البـته باید توجه داشت که موارد مذکور از دیدگاه تاریخ اسلام است جنبه فقهى و فـتـوایـى نـدارد و جـنـبـه فـقـهـى احـکـام جـاسـوسـان ، نـیـاز بـه تـحـقـیـق و بـررسـى کامل دارد .

154 ـ سنن ابى داوود ، ج 3 ، ص 48 .

155 ـ همان .

156 ـ ارشـاد ، شـیـخ مـفـیـد ، ص 188 ؛ مـقـاتـل الطـالبـیـیـن ، ص 33 ؛ و فصول المهمه ، ابن صباغ ، ص 161 ، چاپ تهران .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.