ورود آمریکا به صحنه سیاسی ایران
بعد از جنگ بین الملل دوم
دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰ هـ . ش، پس از ملّی شدن صنایع نفت ایران و تشکیلدولت، مأمور اجرای لایحه ملّی شدن نفت شد. در این هنگام، انگلستان دست به چنداقدام همزمان زد که از جملهء آنها به وساطت طلبیدن دولت امریکا بین دو کشور بود.سفیر آمریکا در تهران ضمن پذیرفتن چنین نقشی دکتر مصدق و سفیر انگلیس را بهمذاکره دعوت کرده تا زمینهء سازش را فراهم کند. دکتر مصدق مذاکره با میانجیگریآمریکا را با این شرط پذیرفت که مأمور مذاکره از سوی شرکت نفت انگلیس باشد نهنمایندهء دولت انگلستان[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۲۱۱ ] پس از اینکه هیأت مختلط ایرانی برای خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیسمشغول کار شد، کارشناسان انگلیسی دسته جمعی استعفا داده، از همکاری با هیأتمزبور خودداری کردند. در این زمان دولت ایران سعی کرد از کشورهای بیطرف مانندهلند، سوئد، بلژیک و بویژه امریکا کارشناس نفت استخدام کند، امّا آمریکا از یکسو ازاعزام کارشناس به ایران خودداری کرده و از طرف دیگر، دولت انگلستان را از بهکارگیری نیروی نظامی در ایران بر حذر داشت و بر مذاکره بین دو کشور تاکید نمود و اصفحۀ ۱۲۴این طریق میخواست با ورود در مذاکرات در آینده سهمی از نفت ایران داشته باشد[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۲۱۱ ] بعد از رأی تأمینی دادگاه بین المللی «لاهه[ - دادگاه بین المللی لاهه به شکایتی میتواند رسیدگی کند که هر دو دولت به صلاحیت آن رضایت داده باشند و اگر یکی ازدولتها صلاحیت دادگاه را در رسیدگی به مسأله ارجاع داده شده ، قبول نداشته باشد ، دادگاه قبل از رسیدگی به صلاحیت خود میتواند به آن مسأله رأی موقتی بدهد که به آن رای تأمینی میگویند ] و امتناع ایران از اجرای آن، انگلستانیک بار دیگر در بن بست قرار گرفته و دست به دامن آمریکا شد و «هاریمن» از سویدولت آمریکا به منظور وساطت بین ایران و انگلیس عازم تهران شد و دکتر مصدق نیز ازاعزام او برای مشاوره و میانجیگری بین دو کشور استقبال کرد. وی در مدّت اقامت خوددر ایران با یک هیأت از کارشناسان نفت ایران دیدار کرده و به فرمولی برای مذاکره باانگلستان دست یافت. پس از برگشت او به لندن، دولت انگلستان ضمن قبول مشروطاصل ملّی شدن نفت ایران، هیأتی را به ریاست «اِستوکس» به ایران فرستاد. وی ضمنمذاکره با یک هیأت هفت نفرهء ایرانی و ملاقات با «آیت اللََّه کاشانی» سرانجام طرح هشتمادهای را به هیأت ایرانی ارائه داده و آنها این طرح را با لایحه ملّی شدن نفت مغایر دانستندو بدین ترتیب وساطت هاریمن و مأموریت استوکس هر دو با شکست روبه رو شد[ - مصدق ، نفت ، ناسیونالیسم ایرانی ، جیمز بیل ویلیام راجرلویس ، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، کاوه بیات ، ص ۳۰۱ - ۳۰۳ ، نشر نو ؛ و جنگ قدرتها در ایران ، روبین ، ص ۶۸ - ۷۱ ] «دکتر مصدق» در پانزدهم مهر ۱۳۳۰ هـ . ش، برای شرکت در جلسهء شورای امنیتراهی آمریکا شد و پس از پایان کار شورا به مدّت یک ماه در امریکا اقامت گزید و بارییس جمهور و سایر مقامهای آمریکایی ملاقات و گفتگو کرد و سعی نمود کمک آنها رااز نظر مادّی برای خروج از بحران اقتصادی ایران جلب کند یا اینکه وساطت در مذاکرهبا انگلستان را به عهده بگیرد. دولت امریکا وساطت بانک بین المللی عمران و توسعه راپیشنهاد کرد که مورد موافقت «مصدق» قرار گرفت و رفت آمدهایی از سوی مسؤولین وکارشناسان بانک به لندن و تهران صورت گرفت که سرانجام پیشنهادهای بانک موردموافقت ایران و بویژه دکتر مصدق قرار نگرفت، زیرا در صورت پذیرفته شدنپیشنهادهای بانک، ایران حق نداشت بطور مستقیم وارد بازار شود و نفت خود رصفحۀ ۱۲۵بفروشد و این نیز مغایر با اصل ملّی شدن نفت بود. بدین ترتیب وساطت آخر امریکا بینایران و انگلیس به نتیجهای نرسید و به شکست انجامید[ - مصدق ، نفت ، ناسیونالیسم ایرانی ، ص ۳۰۴ - ۳۱۷ ؛ تاریخ سیاسی معاصر ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۲۲۰ - ۲۲۵ ]نقش امریکا در کودتای ۲۸ مرداد هر چند آیة اللََّه کاشانی در قیام سی تیر و به قدرت رسیدن دوبارهء دکتر مصدق نقشبسیار مهمّی داشت امّا وی پس از به قدرت رسیدن دچار غرور و خود بزرگ بینی شده،دست به اقداماتی زد که باعث اختلاف بین او و آیت اللََّه کاشانی شد. از جمله اقدامهایخود سرانهء او انتصاب سرکوب کنندگان قیام سی تیر و نیز تقاضای اختیارات یک ساله، طرحتعطیلی مجلس و تصویب قانون امنیت اجتماعی بود. آیت اللََّه کاشانی در مقابل هر کدام ازاین کارهای اختلاف برانگیز و خلاف قانون، صدای اعتراض خود را بلند کرده، موارد خلافقانون آنها را به اطلاع «دکتر مصدق» رساند، ولی او هیچ اقدامی در این باره انجام نداد[ - سالهای نهضت ملّی ( کتاب سیاه ) ، حسین مکی ، ج ۶ ، ص ۷۰ - ۴۳۵ ، انتشارات علمی و ۲۵ سال حاکمیت امریکا بر ایران ، جواد منصوری ، ص ۳۴ ، بی نا ، بی جا ، ۱۳۶۴ ] پس از بروز اختلاف بین رهبران نهضت ملّی شدن نفت ایران و به قدرت رسیدنجمهوری خواهان در ایالات متحده، امریکا و انگلیس که در این زمان برای سرنگونیدولت ملّی «دکتر مصدق» و غارت دوبارهء نفت ایران به تفاهم رسیده بودند، فعّالیتهایخود را در داخل و خارج ایران آغاز کردند. مصدق که در زمان نخست وزیری خود،میدان را برای فعّالیتهای بیشتر «حزب توده» باز گذاشته بود، بهانهء لازم دیگری به دستامریکا و انگلیس داد تا آنها هر چه زودتر طرح کودتا را آماده کنند. در این زمان،سازمانهای جاسوسی انگلیس و امریکا مشغول کار شده و به وسیلهء ایادی و مزدوران داخلیخود، بویژه «سرلشکر فضل اللََّه زاهدی» کودتایی را برای سرنگونی «مصدق» تدارک دیدندو سرانجام توانستند در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هـ . ش دولت دکتر مصدق را سرنگون کنند[ - تاریخ توسعه طلبی امریکا در ایران ، لوویچ بوندارفسکی ، ص ۷۴ - ۸۳ ؛ جنگ قدرتها در ایران ، روبین ، ص ۷۶ - ۸۶ ؛ مصدق ، نفت ، کودتا ، ترجمه و تألیف محمد تفضلی ، ص ۶۵ - ۷۱ ، امیر کبیر ، تهران ] «کرومیت روزولت» از جاسوسان برجستهء سیا که از سوی این سازمان رهبری کودتصفحۀ ۱۲۶را در ایران به عهده داشت، به نقش امریکا در کودتای ۲۸ مرداد اعتراف کرده و میگوید: ... مبلغ یک میلیون دلار امریکایی برای هزینه بلوا و آشوب و اغتشاش در اختیارداشته ، ولی فقط ۷۵ هزار دلار آن را خرج کرده است و آیزنهاور ( رییس جمهورامریکا ) از چگونگی عملیات مربوط به کودتا از آغاز تا پایان آگاه بوده و دستور اجرایکودتا به وسیله «دالس» وزیر خارجه امریکا به برادرش «آلن دالس» رئیس سابقسیا و همچنین «والتر میدل اسمیت» معاون وزارت خارجه صادر شد[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۲۸۶ ] پس از کودتا، دولت زاهدی که از طرف امریکا و انگلیس حمایت میشد، به قدرترسید. شاه که قبل از کودتا ایران را ترک کرده بود، به ایران بازگشت و به مدت ۲۵ سالدیگر در ایران حکومت کرد. هدف از کودتای امریکایی - انگلیسی زاهدی، تحکیمسیاسی رژیم شاه و سرکوب گروهها، حل مسائل اقتصادی و در رأس آن موضوع نفت،تغییر محور سیاست خارجی ایران، اسلام زدایی و مبارزه با گروههای مذهبی و سرانجامتغییر در ساختار اقتصادی کشور بود که یکی پس از دیگری در برنامه دولتهای بعد ازکودتا قرار گرفته و به انجام رسید. دولت زاهدی در مدت کوتاه زمامداری خود، مخالفینرا بشدت سرکوب کرده، رابطه با انگلیس را که در زمان مصدق و نهضت ملی شدن نفتقطع شده بود، دوباره برقرار کرد و مسأله نفت را به شیوهای که خواهد آمد حل کرده،انتخابات فرمایشی مجلس هجدهم را برگزار کرد[ - ۲۵ سال حاکمیت امریکا بر ایران ، منصوری ، ص ۴۲ - ۴۵ ]امریکا و کنسرسیوم نفت ایران زاهدی که یکی از هدفهای اصلی دولت خود را حل مسأله نفت قرار داده بود،کمیسیون مشورتی را تشکیل داد. پس از آن یک هیأتی را به ریاست «دکتر علی امینی»وزیر دارایی وقت، برای مذاکره با نمایندگان بیست نفره که از اعضای شرکتهای نفتیخارجی تشکیل شده بود و همچنین رسیدگی به پیشنهادهای آنها، مأمور کرد. این هیأتصفحۀ ۱۲۷پس از بررسیها و مشورتهای لازم با افراد خارجی و ذی نفع در شرکتهای خارجی، به ایننتیجه رسید که باید شرایط کارتلهای بین المللی را پذیرفت، زیرا آنها عقیده داشتند کهایران توانایی تولید، استخراج و بازاریابی و فروش نفت خود را ندارد[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۳۰۵ - ۳۰۷ ] سرانجام، قرارداد کنسرسیوم یا فروش نفت و گاز ایران در ۲۹ مهر ۱۳۳۳ هـ . ش، بهامضای «علی امینی» نماینده ایران و «پیج» نماینده شرکتهای خارجی رسید و مجلسدوره هجدهم هم که به صورت فرمایشی در زمان «زاهدی» تشکیل شده بود، آن را بهتصویب رساند. این کنسرسیوم مرکب از هشت شرکت خارجی بود که در مجموع چهلدرصد به شرکتهای امریکایی و همین مقدار نیز به شرکتهای انگلیسی و بقیه به شرکتهایهلندی و فرانسوی رسید. هر چند این قرارداد بظاهر با شرکتهای خصوصی بسته شدهبود، امّا چهار کشور امریکا، انگلیس، فرانسه و هلند پشتیبان آن بودند[ - همان مدرک ، ص ۳۰۶ - ۳۰۷ و جنگ قدرتها در ایران ، روبین ، ص ۸۹ ] از تاریخ تصویب قرار داد «امینی - پیج» یا «قانون فروش نفت و گاز ایران» امریکا بهتدریج وارد تمام شؤون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی کشور شد و در غارتمنابع ایران بویژه نفت همسفره و شریک انگلستان گردید و این مسأله نقطه عطفی درانتقال و تغییر حاکمیت انگلیس به امریکا در ایران بود[ - ۲۵ سال حاکمیت امریکا بر ایران ، منصوری ، ص ۴۴ ؛ جنگ قدرتها در ایران ، روبین ، ص ۸۷ ]در سال ۱۳۲۰ هـ . ش، در حالی که ایران بیطرفی خود را در جنگ دوم جهانی اعلامکرده بود، متّفقین - شوروی و انگلیس - از چند محور کشور ما را مورد حمله قرار داده وبه اشغال خود در آوردند. بعدها امریکا هم به آنها پیوست. اشغال ایران توسط متفقین،استفاده و انبار کردن مواد غذایی مردم توسط آنها باعث شده بود که ایران از نظراقتصادی در موقعیت اسفناکی قرار بگیرد، تورم، افزایش قیمتها، تشکیل بازار سیاه،قحطی و گرسنگی که نتیجهء مستقیم حضور ارتشهای بیگانه در خاک ایران بود، اقتصادایران را در ورطهء نابودی قرار داده بود؛ به همین دلیل «قوام السلطنه» که در این سالهانخست وزیر ایران بود، اقدام به استخدام مستشاران امریکایی کرد[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، ص ۲۳۵ ، امیر کبیر ] امریکا که در جنگ دوم جهانی در صف متفقین قرار گرفته بود و در امور ایران ذیصفحۀ ۱۲۱نفع بود، از درخواست «قوام» استقبال کرده، هیأتهایی از مستشاران مالی و اقتصادی،بهداشتی، نظامی و انتظامی، کشاورزی و نفتی را به ایران اعزام کرد. مهمترین این هیأتها،هیأت مالی به ریاست دکتر «آرتور میلسپو» بود که به علت مأموریت قبلی با مسائل ومشکلات ایران آشنا بود. وی در سال ۱۳۲۳ هـ ش / ۱۹۴۳ م وارد تهران شده، به عنوانرییس کل دارایی با اختیارات وسیع، نبض امور مالی و اقتصادی ایران را در دست گرفت[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، ص ۱۳۶ ] با آنکه میلسپو اختیارات زیادی در امور مالی، حمل و نقل، تثبیت قیمتها و توزیعخواربار و حتّی قانونگذاری داشت، امّا نتوانست در کار خود موفقیت زیادی کسب کند وبه همین علّت اوضاع اقتصادی روز به روز بدتر شده و قیمتهای اجناس سیر صعودیداشت. پیشنهادها و راه حلّهای او در این زمان تأسیس وزارت خواربار، جیره بندی موادغذایی و استقراض خارجی بود که هیچ کدام نتوانست مفید و سودمند واقع شود. علتعدم موفّقیت و ناکامی میلسپو در این زمان دو چیز بود: اوّل اینکه او وظیفه اساسی خودرا در درجه اوّل تأمین احتیاجات متفقین در ایران قرار داده بود، دوم اینکه دولت شورویحاضر نشد صلاحیت او را به رسمیت بشناسد و از ورود مستشاران مالی امریکایی بهنواحی شمالی که در اختیار ارتش سرخ بودند، جلوگیری کرد. سرانجام، بر اثرمخالفتهای داخلی و خارجی و بویژه دولتهای شوروی و انگلستان، اختیارات وی ازسوی مجلس محدود شده و او پس از چند سال ایران را ترک کرد[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۱۳۹ ؛ تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ۲۳۶ ] آمریکا به منظور گسترش سلطهء همه جانبهء خود بر ایران و همزمان با فعّالیتهای میلسپو،ارتش خود را به بهانهء ارسال کمک به شوروی وارد خاک ایران کرده و مستشاران نظامی مثلسرهنگ «شوارتسکف» و سرهنگ «تیمرمَن» را برای سازماندهی و آموزش نیروهایژاندارمری و شهربانی به ایران فرستاد. علاوه بر آن قسمتهایی از وزارت جنگ مانند امورسررشته داری و حمل و نقل نیز در دست نظامیان آمریکا بود. بدین ترتیب، گسیل هیأتهایمختلف در زمان اشغال ایران از یک سو و نارضایتی مردم از روسها و انگلیسیها از سویدیگر، زمینههای حضور همه جانبه سیاسی، نظامی و اقتصادی امریکا رابتدریج فراهمکرد[ - پژوهشی در تاریخ معاصر ایران ، میر احمدی ، ص ۸۲ - ۸۳ ؛ جنگ قدرتها در ایران ، روبین ، ص ۲۶ ]صفحۀ ۱۲۲ب - نقش آمریکا در تخلیه ارتش اشغالگر شوروی: پس از اینکه بیطرفی ایران نادیده گرفته شد و ایران اشغال گردید بناچار در کنارمتفقین قرار گرفت، این کشورها - شوروی، انگلیس و امریکا - نیز به موجب کنفرانسهای«یالتا» و «پوتسدام» در سال ۱۳۲۱ هـ ش / ۱۹۴۲م ، تعهد کردند که شش ماه پس از پایانجنگ، نیروهای خود را از خاک ایران تخلیه کنند. علاوه بر آن رهبران سه کشور متّفق -روزولت، استالین، چرچیل - در سال ۱۳۲۲ هـ ش، در «کنفرانس تهران» استقلال وتمامیت ارضی ایران را پس از جنگ تضمین کرده، دوباره بر تخلیهء ایران تأکید کردند[ - جنگ قدرتهادر ایران ، روبین ، ص ۲۹ - ۳۸ ؛ ایران و قدرتهایبزرگ در جنگ دوم جهانی ، ایرج ذوقی ، ص ۱۶۷ - ۱۹۴ ، انتشارات پاژنگ ] روسها که از زمان پتر کبیر به خاک ایران چشم دوخته بودند و با تحمیل قراردادهایصلح گلستان و ترکمنچای نفوذ زیادی در صحنهء سیاسی ایران پیدا کرده بودند و به هیچوجه راضی به از دست دادن این نفوذ نبودند، هنگام اشغال ایران در طول سالهای جنگجهانی دوم دست به اقداماتی در خاک کشورمان زدند. آنها نیروهای نظامی ایران را ازمناطق تحت اشغال خود بیرون کرده، کالاهای خود را بدون پرداخت حقوق و عوارضگمرکی وارد ایران کردند، مواد غذایی و محصولات کشاورزی مناطق شمال ایران را بهشوروی صادر کرده، موجب بروز قحطی و کمبود مواد غذایی در ایران شدند[ - همان مدرک ، ص ۲۵ ] علاوهبر اینها دست به تحرکات سیاسی زده، با آزادی کمونیستهای زندانی، «حزب توده ایران»را تحت چتر حمایت خود تشکیل دادند. همچنین برای توسعهء نفوذ خود و فشار بردولت ایران، دو گروه دیگر تجزیه طلب و خود مختار به نام «حزب دموکرات آذربایجان»به رهبری «سید جعفر پیشهوری» و حزب دموکرات کُردستان به رهبری «قاضی محمد»را به کمک عوامل داخلی و خارجی خود در استانهای آذربایجان و کردستان ایران تشکیلدادند. در پایان جنگ، هر چند نیروهای انگلیس و امریکا خاک ایران را ترک کردند لیکن،دولت شوروی به بهانهء حمایت از حکومتهای خود مختار آذربایجان و کردستان و در واقعجهت حفظ و گسترش نفوذ خود پس از جنگ، از تخلیهء خاک ایران خودداری کرد. [ - همان مدرک ، ص ۳۴ - ۴۰ ]صفحۀ ۱۲۳دور بودن امریکا از صحنهء جنگ و وارد نشدن خسارتهای جدّی به این کشور در طولجنگ از یکسو و ضعف کشورهای بزرگ اروپایی مانند فرانسه و انگلیس به علت تحمّلخسارتهای فراوان باعث شد که امریکا به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی پس ازجنگ، خواستار حضور گستردهتر در صحنهء جهانی باشد. موقعیت مناسب جغرافیاییایران از یکسو و وجود نفت فراوان از سوی دیگر باعث شده بود که امریکا حضور همهجانبه شوروی را در خاک ایران تحمل نکرده و جهت تخلیهء ایران اُلتیماتومی به آن کشوربدهد و فشارهایی بر آن وارد کند. سرانجام، فشار امریکا و سیاست «قوام» مبنی برواگذاری نفت شمال به شوروی باعث تخلیه کامل ایران از نیروهای آن کشور شد[ - جنگ قدرتهادر ایران ، روبین ، ص ۳۸ - ۴۳ ؛ تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۱۵۸ - ۱۶۱ ]