روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

سیاست خارجی ایران از صفویه تا قاجار



چکیده سیاست خارجی ایران از صفویه تا قاجار




          فضای سیاست بین‏ الملل در عصر صفویه در سال ۸۸۰ هجری شمسی (اوایل قرن شانزدهم میلادی) که نخستین دولت صفوی‏به وسیلهء شاه اسماعیل و حمایت «قزلباشها[ - قزلباش نام ارتشی است که در سال ۱۵۰۰ میلادی پس از اتحاد و همبستگی قبایل نهگانه و بیعت آنان با شاه اسماعیل‏صفوی ، در منطقهء «تالش» در شهر کوچکی به نام «ارجوان» تأسیس گردید . آنان به دستور «شیخ حیدر» - یکی از شیوخ عصر صفوی - به جای کلاه ترکی -، کلاه سرخ رنگی که «تاج دوازده ترک» نامیده می‏شد ، به نشانهء دوازده امام بر سر نهادند و به همین جهت این جماعت به قزلباشها یا سرخ‏سرها شهرت یافتند . قزلباشها همواره به عنوان ارتش جان برکف و بازوی مسلّح شاهان صفوی عمل می‏کردند و از لحاظ اعتقاد پیرو مشرب صوفیگری بودند که به نام تشیّع به وسیلهء شیخ صفی‏الدین اردبیلی در ایران رواج داده شد . جهت اطلاع بیشتر : بنگرید به : تاریخ کامل ایران ، عبدالله رازی ، ص ۴۱۰ . و تاریخ روابط خارجی ایران ، هوشنگ مهدوی ، ص ۱۵ و نهضت امام خمینی ، سیّد حمید روحانی ، چاپ اول ، ج ۳ ، ص ۱۲۵ ] تشکیل شد، هنوز پایه‏های اساسی روابطصفحۀ ۲۸بین‏الملل و سیستم کشوری مستقلّ تکوین نیافته بود[ - اصول روابط بین‏الملل و سیاست خارجی ، بهزادی ، ص ۱۰ ] از نظر بسیاری از محقّقین، این قرن - قرن شانزدهم - به عنوان حدّ فاصل میان عصرجدید و دوران پیش از آن محسوب می‏شود. از این مقطع تاریخی است که اروپا، خود رابرای تسلّط بر بقیهء کرهء زمین آماده کرده و شالودهء یک سیستم جدید در نظام بین‏الملل‏ریخته می‏شود[ - ظهور و سقوط دولتهای بزرگ ، پال کندی ، ترجمهء محمّد قائد شرقی و دیگران ، ص ۲۱ ، مجلّد کامل ] در این برهه از زمان، اروپای متّحد وجود نداشت، بلکه اروپا ترکیبی‏بود از پادشاهیها و ایالات شاهزاده‏نشین، و نیز قلمروهایی با حکومت‏های ملوک‏الطوایفی و«دولت - شهرهای» کوچک. یکی از بازیگران اصلی نظام بین‏الملل در این دوره، امپراتوری عثمانی بود که با اتّخاذسیاست توسعه‏طلبانه، خطر عمده‏ای را متوجه اروپای مسیحی و غیرمتّحد ساخت. این‏امپراتوری پس از تصرف یونان، جزایر «ایونی[.۱-IonianIslands ]، «بوسنی[.۲-Bosnia ]، آلبانی و سایر قسمتهای‏.بالکان در سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی، به سوی «بوداپست» و «وین» پیشروی‏کرده و به خاطر خطر قریب‏الوقوع سقوط «رم» پاپها را در موجی از وحشت فرو برده و درسمت مرزهای شرقی، بخشهایی از اراضی ایران را به اشغال خود درآورده و با روسهانیز درگیری مرزی داشت[ - همان ] نظام بین‏الملل در این دوره تحت تأثیر عوامل متعدّدی از جمله: جهشهای‏تکنولوژیکی، تحولات صنعتی، نظیر پیدایش کشتیهای بادبانی مجهّز به توپهای دوربرد،ظهور بازرگانی و از همه مهمتر طغیان حسّ قدرت‏طلبی و ثروت‏اندوزی اروپائیان، و نیصفحۀ ۲۹تکوین دولتهای استعمارگر قرار گرفت. مهمترین این دولتها عبارت بودند از: اسپانیا،پرتغال، انگلستان، فرانسه، هلند، بلژیک، ایتالیا، روسیه، آلمان و تنها کشور غیراروپایی‏یعنی ژاپن[ - اصول سیاست خارجی و سیاست بین‏الملل ، قوام ، ص ۱۷ ] امپراتوریهای مینگ - در چین - و مغول نیز در زمرهء بازیگران عرصهءبین‏الملل آن عصر به حساب می‏آمدند[ - ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ ، کندی ، ص ۲ و ۳۸ ] خطرات ناشی از برتری جویی و توسعه‏طلبی‏های دولت عُثمانی یکی از مسائل‏عمده و مشترک بین دولت صفوی و اغلب دولتهای اروپایی بود که موجب نزدیکی آنهابه ایران و انعقاد پیمانهای نظامی و اقتصادی علیه دشمن مشترک - عثمانی - می‏شد[ - تطوّر حکومت در ایران بعد از اسلام ، محیط طباطبایی ، ص ۱۷۳ ]سیاست خارجی منطقه‏ای ایران در عصر انتقال قدرت از تیموریان به صفویان، شرایط خاصی بر منطقه حاکم بود.دولتهای همسایه، پیوسته مرزها را مورد تهاجم قرار می‏دادند. این حرکتهای تعرّضی به‏طور عمده از سوی ترکان عثمانی از ناحیه غرب، اُزبکها و افاغنه از سمت شرق، روسهااز شمال و دول استعمارگر اروپایی از جنوب صورت می‏گرفت. در این دوره، وحدت‏ملّی و تمامیّت ارضی ایران از چشم‏انداز چندان مطلوبی برخوردار نبود. مجموعهء این‏عوامل، موجب جهت‏گیری خاصی در سیاست خارجی ایران شده بود[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، محمّدعلی مهمید ، ص ۸۱ ، چاپ اوّل ] سیاست خارجی ایران نسبت به ترکان عثمانی، ابتدا، به بازپس‏گیری آن بخش ازاراضی ایران معطوف بود که دولت عثمانی آن را از پیکرهء ایران جدا کرده بود و این‏مقوله، خود در سلسله مراتب هدفهای سیاست خارجی صفویان از اولویت و اهمیّت‏زیادی برخوردار بود. با این حال، شاهان صفوی، به منظور برقراری روابط دوستانه باهمسایه غربی خود پیش‏قدم شده و هیأتهای دیپلماتیک متعدّدی به دربار سلاطینصفحۀ ۳۰عثمانی اعزام کردند. آنان با تکیه بر این اصل اوّلیه که «ما به دوستی کفّار احتیاج نداریم»،از پیوستن به پیمانها و اتّحادهای نظامی با اروپاییها علیه دولت عثمانی، اجتناب می‏کردندامّا نظر به اینکه سلاطین عثمانی همواره ایران را به دیدهء یک رقیب سیاسی می‏نگریستندو به سرزمینهای غربی ایران چشم طمع دوخته بودند، در طول حاکمیت صفویان، حفظو نگهداری مرزهای غربی از تهاجم بی‏امان ترکان عثمانی، بخشی از شالودهء سیاست‏خارجی منطقه‏ای ایران را تشکیل می‏داد و در نتیجه: برای مقابله با اقدامات‏توسعه‏طلبانهء عثمانی، ایران ناگزیر به سیاستِ نزدیک شدن دولتهای اروپایی تن درداد[ - تطوّر حکومت در ایران بعد از اسلام ، طباطبائی ، ص ۱۷۳ ] دولت عثمانی به صورت یکی از بزرگترین دشمنان سیاسی خاندان صفوی درآسیا درآمده و بخش زیادی از فعالیتهای سیاست خارجی ایران را به خود اختصاص داده‏بود[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۸۸ ] عوامل مؤثر در جهت‏گیریهای سیاست خارجی ایران و عثمانی را می‏توان درموارد زیر خلاصه کرد: الف - نارضایتی سلاطین عثمانی از وضع موجود و پیروی آنان از سیاست‏تجدیدنظرطلبانه در سیاست خارجی[ - تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی ، مریم میراحمدی ، ص ۱۷۴ ] ب - برقراری حالت عدم توازن قوا بین ایران و عثمانی که بیش از هر چیز، از مزیّت‏سازمان نظامی دولت عثمانی، دسترسی آنها به سلاح جدید و عقب ماندگی ارتش‏صفوی نشأت می‏گرفت. ج - رسمیت یافتن مذهب تشیّع در ایران و خطر انتشار آن در دنیا، بویژه در آسیای‏صغیر (ترکیهء فعلی). مجموعهء این عوامل سیاسی، ایدئولوژیکی و نظامی سبب شده بود تا دولت عثمانی‏سیاست خصمانه‏ای را نسبت به ایران اتّخاذ کند[ - تاریخ کامل ایران ، رازی ، ص ۴۵۱ ] مسألهء دیگری که در کانون سیاست خارجی منطقه‏ای ایران قرار داشت، ناآرامی دصفحۀ ۳۱مرزهای شرقی بود. ازبکها با حملات خود موجب خرابیهای زیادی در خراسان‏می‏شدند. با اینکه آنها به شدّت سرکوب می‏شدند، امّا به صورت عامل تهدیدی بالقوه‏در سمت شرق ایران باقی ماندند؛ هر موقع که قدرت حکومت مرکزی ایران رو به‏ضعف می‏نهاد، و یا کشور عثمانی به ایران حمله می‏کرد، راه سرکشی آنها نیز گشوده‏می‏شد. دولت ایران برای پرهیز از درگیری همزمان در دو جبههء شرق و غرب (اُزبکها وعثمانیها)، با استفاده از شیوه‏های دیپلماسی، از استقرار صلح موقّت در یک جبهه، به‏تمرکز قوا در جبههء دیگر و سرکوبی عامل تهدید مبادرت می‏ورزید. افاغنه نیز در اواخرسلطنت شاه سلطان حسین صفوی، همزمان با افول سیاست خارجی ایران سر برآورده،باعث تسریع در انقراض صفویان شدند. در دوران شاهان صفوی، سُفرا و هیأتهای دیپلماتیک به دربار روسیه اعزام می‏شدند.تزارها نیز در طول حکومت صفویان، سُفرا و فرستادگانی را با هدایای بسیار، به دربارایران اعزام می‏کردند. آنها هم خواهان برقراری رابطه و اتّحاد نظامی با ایران، علیه‏عثمانی بودند. این روابط، با مرگ شاه عباس کبیر (۱۰۳۸ ق) دچار دگرگونی شد و سیرنزولی طی کرد و سرانجام، به شروع تجاوزات مرزی روسها به نواحی شمالی ایران‏منتهی شد. آنان در سال ۱۷۲۴ میلادی ۱۱۰۳ ش به منظور تصرّف نواحی شمال ایران،بویژه منطقه ساحلی دریای خزر، که اهمیت نظامی و بازرگانی داشت، با عثمانی‏قراردادی مبنی بر تقسیم ولایات ایران، امضا کردند[ - تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران ، میراحمدی ، ص ۱۸۷ ] تسلّط استعمارگران اروپایی بر خلیج فارس و تصرّف جزایر ایران از دیگر مسائل‏عمدهء سیاست خارجی صفویان بود. دولتهای پرتغال، اسپانیا و انگلستان از جمله این‏کشورها بودند[ - تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا ، نجفقلی حسام معزّی ، ص ۱۹۷ ] بازپس گیری جزیرهء هرمز از پرتغالیها و تخلیه سایر مراکز بازرگانی‏ایران از لوث نیروهای استعمارگر اسپانیایی و پرتغالی، یکی از اهداف سیاست خارجی‏ایران در جنوب کشور بود. ایران در دامن زدن به رقابت موجود میان استعمارگران‏می‏کوشید و موفقیتهایی نیز در این زمینه کسب کرد. به عنوان مثال، می‏توان به تشدیصفحۀ ۳۲رقابت بین انگلیسی‏ها و سایر استعمارگران در منطقه خلیج فارس اشاره کرد که سبب‏اخراج آنان از جزایر ایران گردید[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۹۳ ]جهت‏گیری سیاست خارجی ایران نسبت به کشورهای اروپایی در ابتدای حاکمیت صفویه، شاه اسماعیل صفوی سیاست خارجی ایران را به سمت‏کشورهای همسایه بویژه عثمانی سوق داد و به برقراری رابطه با دولتهای اروپایی -مسیحیان - تمایل چندانی از خود نشان نمی‏داد. لیکن موضعگیری خصمانهء سلاطین‏عثمانی موجب دگرگونی در جهت‏گیری سیاست خارجی ایران به سمت دولتهای‏اروپایی شد و روابط دیپلماتیک بین ایران و دولتهای اروپایی گسترش یافت. محور عمده‏دیپلماسی ایران در این دوره، جلب اتّحاد نظامی دولتهای اروپایی علیه ترکان عثمانی وانعقاد قراردادهای تجاری بود[ - همان ، ص ۱۰۶ ] با انتقال قدرت از شاه اسماعیل به شاه طهماسب (۹۸۳ / ۹۳۰ هـ . ق[ - کلیات تاریخ ایران ، عزیزالله بیات ، ص ۴۷۵ ]، نوعی‏دگرگونی در سیاست خارجی ایران نسبت به دولتهای اروپایی ایجاد شد. در این دوره‏دیپلماتهای اروپایی میدان مانوری در دربار شاه طهماسب نداشتند، زیرا وی، زمامداران‏- مسیحیان - اروپا را کافر و نجس می‏دانست[ - همان ، ص ۱۰۵ ] با وجود این، برخی از هیأتهای دیپلماتیک‏اروپایی، با پرداخت رشوه‏هایی تحت عنوان هدایا! از شاه طهماسب امتیازهای چشمگیری‏نظیر معافیت گمرکی و آزادی تجارت در سرتاسر خاک ایران را به دست آوردند[ - اهرمها، فخر روحانی ، ص ۴۴ ] دوران حکومت شاه عباس کبیر (۹۹۶ تا ۱۰۳۸ هـ . ق)، عصر اوجگیری و شکوفایی‏مناسبات دیپلماتیک ایران و دولتهای اروپایی است. در این برهه از تاریخِ صفویه، دایره‏روابط ایران با اروپا توسعه یافت. بخشی از هدفهای اساسی سیاست خارجی ایران دردوران زمامداری شاه عباس کبیر در رابطه با دولتهای اروپایی، عبارت بودند از: ایجاصفحۀ ۳۳اتّحاد نظامی علیه عثمانی[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۸۷ ]، انجام اصلاحات نظامی و تهیه ساز و برگ جنگی از اروپا،صدور ابریشم به اروپ[ - همان ، ص ۹۱ ] و تشدید و رقابت و ضدّیت میان دولتهای استعمارگر اروپایی به‏منظور بهره‏گیری از نیروی دریایی آنها علیه یکدیگر در جهت کاهش حضور استعماری‏آنها در خلیج فارس[ - تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا ، معزّی ، ص ۱۹۸ ]سیاست خارجی ایران در دورهء نادرشاه افشار در فاصلهء سقوط حکومت شاه سلطان حسین صفوی و ظهور نادر شاه افشار،(۱۱۰۱ - ۱۱۰۸ هـ . ش) ایران به مدت هفت سال، صحنهء تاخت و تاز افاغنه، ترکان‏عثمانی‏و روسها بود[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۵۴ ، چاپ سوّم ، ج ۱ ] نادرشاه دراوایل زمامداری‏اش - دربین سالهای ۱۱۴۸ - ۱۱۵۰ق -سیاست خود را به امور داخلی متمرکز کرد. در این مدّت، دشمنان داخلی سرکوب،افغانها اخراج و ترکان عثمانی از سرزمین ایران عقب رانده شدند و مرزهای ایران‏گسترش یافت. در نتیجهء اقدامات نظامی موفق نادر، ایران از نظر نظامی نیرومند شد و درردیف دولتهای درجه اوّل دنیا قرار گرفت[ - همان، ص ۱۶۸ ] سیاست خارجی ایران در دورهء دوازده ساله زمامداری نادرشاه افشار (۱۱۶۰ -۱۱۴۸ ق)، تحت‏الشعاع اقدامات نظامی‏گری او بود و جنگ، بیش از هر وسیلهء دیگر، درتحصیل هدفهای سیاست خارجی، کاربرد داشت. در این دوره، روابط ایران با اروپا به‏دلیل اوضاع متغیّر ناشی از لشکرکشی‏های مداوم، کاهش چشمگیری یافت و روابطتجاری ایران با برخی از دولتهای اروپایی نظیر انگلستان، روسیه، هلند و فرانسه به روندضعیف خود ادامه داد[ - تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه ، رضا شعبانی ، ج ۱ ، ص ۴۵۱ ] در دورهء نادرشاه افشار، سیاست خارجی ایران نسبت به عثمانی، همان روندی رصفحۀ ۳۴پیمود که از ابتدای سلسلهء صفویه آغاز شده بود و بطور عمده در برخوردهای نظامی برسر مسائل مرزی خلاصه می‏شد. گر چه نادر کوشید تا با تقریب بین مذاهب شیعه وسنّی، نوعی تفاهم میان دو کشور ایران و عثمانی برقرار سازد، امّا به دلیل مخالفتِ‏سلاطین عثمانی، موفقیّتی به دست نیاورد. سیاست خارجی ایران نسبت به انگلیس، فقط محدود به مناسبات اقتصادی بود[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۷۰ ]فرانسویان در دیپلماسی خود درصدد بودند ایران و عثمانی را علیه روسیه متّحد کنند.مناسبات ایران و فرانسه از زمان سقوط صفویه تا روی کار آمدن قاجاریه، در سطوح‏پایین برقرار بود[ - تاریخ روابط ایران و فرانسه ، ابوالحسن غفّاری ، ص ۲ ] شاید زمامداران روسیه تزاری بیش از هر کشور دیگری، نسبت به روی کار آمدن نادرخرسند بودند؛ آنان در طول حکومت دوازده سالهء نادر بیش از پیش، به ایران نزدیک‏شدند و روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی برقرار کردند. روسها علاوه بر کمکهای‏تسلیحاتی و نظامی به نادرشاه در جنگ با عثمانی، میدان را برای سرکوب افاغنه وعثمانیها باز گذاشتند[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۵۶ ] نادر با اعزام سفیر به دربار روسیه قراردادی منعقد کرد که به‏موجب آن مقرر شد دو کشور، سفیر - به صورت مقیم - بپذیرند؛ همچنین تجّار دو کشورآزادی تجارت یافتند[ - همان ، ص ۱۵۹ ] روسها در این دوره بخش اعظم تجارت خارجی ایران را به خوداختصاص دادند[ - کریم خان زند ، عبدالحسین نوایی ، ص ۲۰۴ ] نادرشاه با تأسیس نیروی دریایی، راه ارتباطی ایران با دنیا (وبخصوص اروپا) را از خاک عثمانی متوجه راههای دریایی کرد[ - تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه ، شعبانی ، ص ۴۴۹ ] بطور کلی مرگ پتر کبیرو تغییرات پی در پی در حکومت روسیه و دست به دست شدن قدرت سبب ضعف‏حکومت امپریالیستی مزبور گردید. از سوی دیگر، پیشرفتهای چشمگیرِ نادر در امورداخلی و خارجی یکی از دلایل روابط دوستانه و متقابل ایران و روسیه در دورهصفحۀ ۳۵زمامداری نادرشاه بود[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۵۱ ]سیاست خارجی ایران در دورهء کریم خان زند در دوران حکومت ۲۲ سالهء کریم خان زند (۱۱۹۳ - ۱۱۷۱ ق / ۱۷۵۷ - ۱۷۷۹ م)،آرامش نسبی در ایران برقرار بود. در این دوره، از شدّت درگیریهای نظامی ایران باکشورهای منطقه، کاسته شد. فتح بصره، تنها حرکت مهمّ نظامی در این زمان محسوب‏می‏گردد. نگرش کریم خان زند نسبت به دولتهای اروپایی، توأم با شک و تردید وسوءظن بود و این مسأله در جهت‏گیری سیاست خارجی ایران نسبت به کشورهای‏اروپایی تأثیر گذاشته بود. در دورهء زمامداری وی، روابط سیاسی ایران با اروپا به حداقل‏خود رسید و دیگر دربار ایران مثل دورهء شاه اسماعیل اوّل و شاه عباس کبیر محلّ رفت وآمد سُفرا و هیأتهای دیپلماتیک کشورهای متعدّد اروپایی نبود. سفرای اروپایی در مأموریتهای خود به دربار کریم خان، موفقیت چندانی کسب‏نمی‏کردند و بطور معمول پیشنهادهای برقراری روابط سیاسی با ایران پاسخ مثبتی به‏همراه نداشت[ - کریم خان زند ، نوائی ، ص ۱۹۳ ] بنابراین، آن سیر نزولی که در سیاست خارجی ایران از زمان مرگ شاه‏عباس کبیر آغاز شده بود، در زمان نادر شاه افشار ادامه یافت و در حکومت کریم خان‏زند،این روابط به پایین‏ترین حدّ خود تنزل یافت. مناسبات ایران و عثمانی در دورهء کریم خان، بخشی از روابط خصومت‏آمیز ۲۵۰ساله بین دو کشور را تشکیل می‏داد. روابط سیاسی ایران و فرانسه در دورهء زندیه به‏روابط تجاری، محدود می‏شد[ - تاریخ روابط ایران و فرانسه ، غفاری ، ص ۲ ] کریم خان نسبت به برقراری مناسبات سیاسی باانگلیس‏ها نیز تمایلی نشان نداد[ - کریم خان زند ، نوائی ، ۲۰۵ ] با این حال، آنان کوشیدند تا امتیازات تجاری قابل‏توجهی از ایران کسب کنند[ - اهرمها ، روحانی ، ص ۴۸ ]صفحۀ ۳۶با مرگ کریم خان زند، و شروع کشمکش بر سر تصاحب قدرت میان بازماندگان او،انگلیسی‏ها از فرصت استفاده کرده مقدمات نفوذ همه‏جانبهء سیاسی و اقتصادی خود رادر ایران فراهم کردند؛ بطوری که تا اوایل قرن نوزدهم میلادی، خلیج فارس به صورت‏حصار و حفاظ مرزهای هند - مستعمرهء انگلستان - درآمد و به سدّی در مقابل رقبای‏انگلستان یعنی روسیه و فرانسه، تبدیل شد. محور سیاست خارجی روسها نسبت به ایران که پیش از آن نزدیکی هر چه بیشتر به‏ایران و ایجاد اتّحاد علیه عثمانی بود[ - کریم خان زند ، نوائی ، ص ۲۰۴ ] با مرگ کریم خان و ظهور ضعف و سُستی درصحنهء سیاست خارجی ایران، تغییر کرد و جنبهء خصومت‏آمیزی به خود گرفت و این‏روند به آغاز دور تازه‏ای از جنگهای طولانی و خونین روسها علیه ایران در زمان قاجاریه‏منتهی شد[ - همان ، ص ۲۰۳ ]

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.