روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

سیاست خارجی ایران در دوران قاجار

 



خطوط کلّی حاکم بر سیاست خارجی ایران در دورهء قاجاریه





         سیاست خارجی ایران در عصر قاجار بحرانی‏ترین مراحل تاریخی خود را تجربه کرد.پیچیدگی نظام بین‏الملل، انحصار در تقسیم قدرت و رقابت بین دو بازیگر نیرومند وکهنه‏کاری نظیر روسیه و بریتانیا در شمال و جنوب ایران، شرایط بغرنج و دشواری را برای‏دیپلماسی ایران فراهم کرده بود. وضع سیاست خارجی ایران در این دوره شباهت بیشتری‏به فندق در دهانهء گازانبر را داشت که پیوسته از دو جناح متضاد و مخالف تحت فشار بود. با وجود این که سیاست خارجی ایران به جز دورهء کوتاه صدارت امیرکبیر در عصرقاجار استحکام چندانی نداشت و بر اصول ثابت و از پیش تعیین شده‏ای استوار نبود، امّادقّت در رخدادها و توجه در جهت‏گیریهای دیپلماسی ایران، این نتیجه را به دست‏می‏دهد که ایران در فرایند جهت‏گیریهای تضاد و تفاهم دو دولت نیرومند همچون روسیه‏و انگلیس و نیز تحت تأثیر شرایط و مقتضیات بین‏المللی و اوضاع داخلی، از یک سری‏خطوط کلی در سیاست خارجی خود پیروی می‏کرد که در عمل به منزلهء خط مشی‏سیاست خارجی ایران در قرن نوزدهم میلادی محسوب می‏شد. گرچه برخی از این‏خطوط در دوران زمامداری بعضی از شاهان یا صدر اعظمهای قاجار کمرنگ می‏شد امّادر نظر عده‏ای از مورخین تاریخ دیپلماسی ایران، به عنوان اصول سیاست خارجی ایران‏در دورهء قاجار شناخته شده‏اند[ - در میان تعدادی از نویسندگان تاریخ دیپلماسی ایران ، می‏توان به حافظ فرمانفرمائیان اشاره کرد که در سیاست خارجی قاجار به اصول سه گانه مذکور در بالا معتقد می‏باشد ] این خطوط عبارتند از: ۱ - متعادل ساختن رقابت بریتانیا و روسیه در ایران؛ ۲ - تعقیب سیاست اتّحاد و پیوستگی با دول نیرومند اروپایی؛ ۳ - اتّخاذ سیاست «قدرت سوّم». دربارهء اصل نخست (تعادل) باید گفت که در ایران این اصل میان دو قطب امپریالیستی‏روس و انگلیس، در سر تا سر قرن نوزدهم میلادی اعمال می‏شد. هنگامی که حکومت‏تحت فشار امتیازی را به یکی از دو رقیب نیرومند می‏داد، برای برقراری توازن مجبور بوصفحۀ ۴۷امتیاز مشابهی نیز به قدرت دیگر بدهد. بنابراین سیاست تعادل در عمل جنبهء منفی به خودگرفت و به ضرر منافع و مصالح کشور و تنها به نفع نخبگان حاکم تمام می‏شد[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه، جلیل نائبیان، ص ۲۹۳ - ۲۹۲ ] سیاست اتّحاد نیز در شرایطی اتّخاذ شد که ایران نزدیک به سی سال با دشمن‏نیرومندی چون روسیه تزاری درگیر کشمکش و جنگ بود. حاکمیت نظام استبدادی،فقدان مشروعیت، عدم محبوبیت و پایگاه مردمی زمامداران، عامل عمده‏ای بود که‏موجب شد در شرایط بحرانی پناهگاه خود را در نزد بیگانگان جستجو کنند و برای‏حفظ تاج و تخت، چنین سیاستی را در پیش گیرند. سیاست «قدرت سوم» از سال ۱۲۲۹ ش / ۱۸۵۰ م به عنوان خط مشی جدیدی درایران اتّخاذ شد. ایران به این امید شروع به جستجوی یک هم پیمان نیرومند در میان دول‏غیر همجوار کرد که در نتیجهء ورود قدرت سومی به عرصهء رقابتِ روس و انگلیس درایران، از میزان فشارهای این کشورها کاسته شود[ - همان ، ص ۲۹۷ ] این سیاست با موفقیت همراه نبود،زیرا هیچ قدرتی مایل به ورود به مسابقهء خطرناک و پیچیدهء انگلیس و روسیه در ایران‏نبود[ - تحلیل تاریخی سیاست خارجی ایران از آغاز تا امروز ، فرمانفرمائیان ، ص ۳۸ ] با وجود این، ایران سرسختانه از ایدهء توسّل به قدرت سوّم جانبداری می‏کرد. به‏عنوان نمونه، می‏توان به مکاتبات ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۸ ش / ۱۸۸۹ م) بارئیس‏جمهور وقت آمریکا - «کلیولند» - اشاره کرد. همچنین مکاتبات وی با «بیسمارک»صدراعظم آلمان، دعوت از اتریش جهت اتّحاد سیاسی با ایران، استخدام مستشاران‏بلژیکی و افسران سوئدی، دعوت از شرکتهای آلمانی و هلندی برای احداث راه‏آهن درراستای این سیاست صورت گرفت[ - همان ، ص ۴۳ و ۴۲ ] انعقاد عهدنامه وین ۱۲۳۰ ش / ۱۸۵۱ م در زمان‏صدارت امیرکبیر نیز در چارچوب این اصل صورت پذیرفت. صفحۀ ۴۸خلاصه تاریخ دیپلماسی ایران به مفهوم واقعی آن از دورهء قاجار آغاز می‏شود زیرا عوامل متعدد داخلی وبین‏المللی سبب گردید تا ایران بطور جدّی وارد عرصهء سیاست بین‏المللی گردد. با ظهور زمامداران نالایق قاجار در عرصهء سیاست خارجی ایران، معاهدات زیانباری بر کشورایران تحمیل شد و امتیازات متعددی از کشور ما گرفته شد از آن جمله، می‏توان به تجزیهء بخشهای‏مهمّی از سرزمینهای شمالی، شرقی و جنوبی ایران اشاره کرد که در جریان سیاستهای استعماری‏روس و انگلیس صورت گرفت. رقابتهای دول اروپایی نظیر روسیه، فرانسه و انگلیس بر سر هندوستان و اهمیت استراتژیکی‏ایران به عنوان گذرگاه دستیابی به هند، این سرزمین (ایران) را به محل تلاقی و برخورد رقابتهای‏استعمارگران تبدیل کرده بود. دیپلماسی ایران در رابطه با سیاستهای استعماری بازیگران اروپایی بسیار سطحی‏نگرانه و فاقداستحکام لازم بود. لذا، بارها وجه‏المصالحهء دولتهای اروپایی قرار گرفت. در کشاکش رقابت روس وانگلیس، زمامداران قاجار می‏کوشیدند تا ضمن پرهیز از سیاست از اصول ایجاد تعادل میان دول‏رقیب و سیاست «اتّحاد و تعهّد»، از سیاست قدرت سوّم تبعیت کنند. پرسش‏ ۱ - بازیگران عمده سیاست بین‏الملل در زمان قاجاریه را نام ببرید. ۲ - سیاست خارجی روسیه تزاری، فرانسه و انگلستان را نسبت به ایرانِ دورهء قاجار، به طور مختصر توضیح دهید. ۳ - اصول سیاست خارجی ایران در دورهء قاجار را نام ببرید. ۴ - سیاست قدرت سوّم را توضیح دهید. صفحۀ ۴۹انگلستان اقتدار جهانی انگلستان از دیرباز مدیون سرزمینهای مستعمره از جمله هندوستان بودکه به منزلهء شاهرگ حیاتی این کشور محسوب می‏شد؛ بطوری که از دست رفتن آن به‏معنی سقوط اقتدار جهانی و از پا درآمدن این کشور در جریان رقابتهای استعماری بود.بنابراین دست کم از سال ۱۱۷۶ ش / و ۱۷۹۷ م محور اصلی فعالیتهای دیپلماتیک‏انگلستان در منطقهء آسیا حفاظت از مرزهای هندوستان از چنگ‏اندازیهای رقبای‏نیرومندی نظیر فرانسه و روسیهء تزاری بود. همان‏گونه که پیشتر اشاره شد، مجاورت‏ایران با هندوستان سبب قرار گرفتن این کشور در مدار دیپلماسی پیچیدهء دولتهای‏نیرنگ‏باز و استعمارگری چون انگلستان بود[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، محمدعلی مهمید ، ص ۱۲۶ ] تجاوزهای پی در پی روسها در شمال ایران - برای رسیدن به آبهای گرم - حکم اهرم‏فشاری را داشت که زمامداران قاجار را به جستجوی یک دولت نیرومند وادار می‏کرد تاآنان را در مقابل دشمن دیرینه مورد حمایت قرار دهد. همان‏گونه که دولتهای انگلیس وفرانسه در راستای منافع خود در صدد جلب اتّحاد و دوستی ایران بودند، تجاوز روسهانیز موجب می‏شد تا ایران در سیاست خارجی خود تن به چنین استراتژی غلط صفحۀ ۴۲بدفرجامی بدهد. با این ملاحظات، از سال ۱۱۷۶ ش / ۱۷۹۷ م استراتژی اتّحاد و تعهّدبا دولتهای نیرومند بخصوص انگلستان در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفت[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران، محمدعلی مهمید، ص ۱۲۶ ] ایران در نگاه بریتانیا به منزلهء اولین خط دفاعی و سرزمین حایل میان هندوستان ودولتهای رقیب بود[ - همان ، ص ۱۲۸ ] بنابراین، بریتانیا با به کارگیری دیپلماتهای حرفه‏ای و با استفاده ازابزارهای تطمیع و تهدید ایران را به دام کشیده و معاهداتی را منعقد کرد که در آنها فقطمنافع انگلستان لحاظ شده بود[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۱۱۶ ] دربار قاجار در روابط خود با بریتانیا و اتّخاذ سیاست‏اتّحاد و تعهّد نه تنها کوچکترین امتیازی به دست نیاورد، بلکه نزدیک به یک قرن و نیم،در بحرانی‏ترین شرایط در مقابل ضربات ارتش مدرن روسیه تنها ماند و در زد و بندهای‏سیاسی میان انگلیسیها و رقبای اروپایی آن در آسیا، بارها وجه‏المصالحه قرار گرفت.همچنین در نتیجهء دسیسه‏های پنهانی انگلیسیها، زیانبارترین معاهدات، نظیر گلستان‏(۱۱۹۲ ش / ۱۸۱۳ م)، ترکمانچای (۱۲۰۷ ش/ ۱۸۲۸ م) و غیره به ایران تحمیل شد وعلاوه بر آن، بریتانیا در تجزیه و جدایی بخشهای مهمّی نظیر هرات در سال ۱۲۳۶ ش/۱۸۵۷ م، ایالت بلوچستان در سال ۱۲۵۰ ش / ۱۸۷۱ م، بحرین در سال ۱۳۴۹ هـ . ش ونیز جدایی سرزمینهای ماورای ارس از پیکرهء ایران نقش فعّالی داشت[ - همان ، ص ۱۶۹ ] پس از شکست نهایی ناپلئون و رفع خطر از مرزهای هندوستان و برقراری اتّحاد میان‏انگلیس و روسیه، ایران از کانون توجّهات دیپلماتهای بریتانیا حذف گردید[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۱۶۳ ] با آغاززمامداری ناصرالدین شاه (سال ۱۲۲۶ شمسی) دستگاه دیپلماسی انگلستان گذشته ازکوششهایی که برای اعمال سلطهء سیاسی، نظامی و قضایی بر ایران و اخلال و اعمال‏نفوذ در تعیین خطوط سیاست خارجی ایران به عمل می‏آورد، در پی تحصیل یک سری‏اهداف اقتصادی، نظیر فراهم‏آوردن تسهیلات لازم برای فعالیت بازرگانان انگلیسی ورهایی از سیاستهای محدود کنندهء گمرکی و کسب امتیازات اقتصادی از دیگر محورهایصفحۀ ۴۳تکاپوی سیاست خا رجی بریتانیا در ایران بود. در مجامع بین‏المللی نیز مواضع انگلستان‏در قبال ایران خصمانه بود. به عنوان مثال، مخالفت این کشور با حضور وزیر خارجه وهیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس - پس از پایان جنگ جهانی اوّل - مانع ازمطرح شدن دعاوی ایران نظیر استرداد اراضی از دست رفته و جبران خسارت ناشی ازنقض بیطرفی ایران در جریان جنگ اوّل شد[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۲۷۲ ]فرانسه تصرف مستعمرات انگلستان از جمله هندوستان در زمان ناپلئون بناپارت ازاولویتهای اهداف سیاست خارجی فرانسه در منطقهء آسیا بود. اتّخاذ چنین سیاستی‏موجب گردید تا فرانسویان جهت‏گیری اتّحاد و نزدیکی به ایران را به عنوان یکی ازراههای دستیابی به هندوستان در صدر برنامه‏های دیپلماتیک خود قرار دهند و این‏کشور را به یک جبههء سوق‏الجیشی برای تعرّض به هندوستان تبدیل کنند[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۱۲۸ ] برقراری‏اتّحاد سه‏جانبه میان ایران، فرانسه و عثمانی علیه روسیه به منظور جلوگیری از دسترسی‏روسها به هندوستان بُعد دیگری از دیپلماسی فرانسویان در منطقهء آسیا بود. فرانسویان در روابط خود با ایران وانمود می‏کردند که درصدد حمایت از ایران درمقابل تهاجم ارتش روس هستند به همین جهت ژنرال گاردان به همراه هیأتی وارد ایران‏شد تا در راستای تعهّدات فرانسه مبنی بر تأمین سلاحهای جدید و بهبودی در سازمان‏ارتش اقداماتی را به عمل آورد. ایران نیز به سبب فشارهای نظامی روسیه تزاری، ازانعقاد عهدنامهء «فین کن اشتاین[.۱-Finkenstein.)ی‏سمشـ ۵۸۱۱ / م ۷۰۸۱(] به عنوان جایگزین اتّحاد با انگلستان استقبال کرد.انعقاد عهدنامه «تیلسیت[.۲-Tilsit.)ی‏سمشـ / م ۷۰۸۱(] میان فرانسه و روسیه به خوبی ثابت کرد که علی‏رغم تظاهرناپلئون به حمایت از ایران، جهت‏گیری این کشور نسبت به ایران تنها در پی تحصیل منافع‏استعماری خود است و در شرایط بحرانی متّحد خود را وجه‏المصالحه با روسها قرا[.۱-Finkenstein.)ی‏سمشـ ۵۸۱۱ / م ۷۰۸۱(][.۲-Tilsit.)ی‏سمشـ / م ۷۰۸۱(]صفحۀ ۴۴می‏دهد[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، ص ۱۳۲ ] روابط ایران با فرانسه پس از انعقاد عهدنامهء تیلسیت و خروج هیأت نمایندگی‏ژنرال گاردان از ایران (۱۱۸۸ ش / ۱۸۰۹ م) به سردی گرایید[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۲۱۶ ]روسیه تزاری سابقهء روابط خارجی ایران و روسیه تزاری از اواخر سلطنت نادرشاه تا وقوع انقلاب‏بلشویکی ۱۲۹۶ ش / ۱۹۱۷ م از چشم‏انداز مطلوبی برخوردار نیست[ - سیاست اروپا در ایران ، محمود افشار یزدی ، ص ۴۴ ] جهت‏گیری‏سیاست خارجی ایران در طول حاکمیت قاجار بیش از هر عاملی از سیاست خصمانه وتوسعه طلبیهای روسها نسبت به ایران تأثیر پذیرفته بود. این مسأله در سمت‏گیری سیاست‏خارجی ایران نسبت به بریتانیا و فرانسه - سیاست اتحاد و تعهّد - نمود عینی یافت. شالودهء سیاست خارجی روسیه نسبت به ایران در دورهء زمامداری پتر کبیر ریخته شدکه بر اساس آن به زمامداران بعدی توصیه شده بود با جنگهای پی در پی، ایران را به‏ضعف و نابودی کشانده و با عبور از خاک ایران، خود را به خلیج فارس و در نهایت به‏هندوستان برسانند[ - تاریخ معاصر ایران ، آوری ، ج ۱ ، ص ۵۸ ] بنابراین، شدیدترین و زیانبارترین جنگهای روسیهء تزاری در پی‏تعقیب سیاست الحاق شمال ایران به روسیه، به عنوان بخشی از سیاست توسعه‏طلبانهءارضی روسها در آسیا، در نیمهء اوّل قرن نوزده میلادی به ایران تحمیل شد. این جنگها که‏در دو مرحله اتّفاق افتاد و نزدیک به سی سال طول کشید، نشان داد که روسها درسیاست خارجی خودشان بیش از هر ابزاری متکی به جنگ و اقدامات نظامی هستند. انعقاد معاهدهء ترکمانچای برگی از تاریخ دیپلماسی ایران است که نمی‏توان آثار آن رابر سیاست خارجی ایران در تاریخ معاصر نادیده گرفت. زیرا به دنبال آن، روند تازه‏ای درمداخلات بازیگران استعمارگراروپایی در امور ایران شروع شد و نیز سرآغاز یک دورهءطولانی تزلزل استقلال سیاسی، اقتصادی و قضایی در ایران بود[ - تاریخ کامل ایران ، رازی ، ص ۴۹۶ ] این عهدنامه انحطاصفحۀ ۴۵سیاسی ایران را به ارمغان آورد و نزدیک به یک قرن بر دیپلماسی ایران سایه افکند[ - سیاست اروپا در ایران ، محمود افشار یزدی ، ص ۷۰ ] ایران پس از تحمّل شکستهای پی در پی و ضربات سنگین در عرصهء جنگ با روسهاو عدم موفّقیت در جهت‏گیری اتّحاد با دولتهای فرانسه و انگلیس، رویّه‏های مبتنی بردیپلماسی جنگ و گریز را - که از ابتدای قرن نوزدهم در پیش گرفته بود - رها کرد و قرارداد گلستان نقطهء پایانی به استراتژی اتّحاد و پیوستگی ایران با دولتهای نیرومند اروپایی‏نظیر فرانسه و انگلیس و نقطهء آغاز سیاست جدیدی موسوم به سیاست «قدرت ثالث»بود[ - تحلیل تاریخی سیاست خارجی ایران از آغاز تا امروز ، حافظ فرمانفرمائیان ، ترجمهء اسماعیل شاکری ، ص ۳۴ ، ۱۳۵۲ ] این سیاست که متضمن ورود قدرت سوّمی در کشاکش رقابتهای استعماری روس‏و انگلیس در ایران بود، بیشتر به خاطر حفظ تاج و تخت و بقای زمامداران قاجار اتّخاذشد تا حفظ مصالح و منافع عالی کشور[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۲۹۳ ] شکست روسیه از ژاپن در ۱۲۸۴ ش / ۱۹۰۵ م، جنگ جهانی اوّل و انقلاب اکتبر۱۹۱۷ بلشویکی سبب از کار افتادن ماشین جنگی روسیه و فرصت تنفسی برای ایران‏شد[ - همان ، ص ۲۶۳ ] رژیم جدید شوروی (سابق) در سال ۱۲۹۷ ش / چهاردهم ژانویه ۱۹۱۸ م‏بخشی از قراردادهای ظالمانه‏ای را که بر ایران تحمیل شده بود، بطور یکجانبه ملغی‏اعلام کر[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۲۶۴ ] و انعقاد قرارداد ۱۳۰۰ شمسی / ۱۹۲۱ م میان ایران و شوروی سابق دورهءتازه‏ای را در تاریخ روابط دو کشور گشود[ - به موجب قرارداد ۱۹۲۱ دولت شوروی سابق از کلیهء حقوق و امتیازاتی که در دوران تزارها به زور از ایران گرفته شده بود صرفنظر کرد و متعهد شد به سیاست تجاوزکارانه و ظالمانه خاتمه دهد تا ایران بتواند به سرنوشت خود مسلّط گردد. همچنین، شوروی سابق کلیه قروض ایران (یازده میلیون لیرهء انگلیسی) را بخشید، امتیاز خطوط آهن و راههای شوسه و تأسیسات بندری و گمرکهای شمال را به ایران واگذار و از حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) صرفنظر کرد. بانک استقراضی و خطوط تلگرافی و جزیرهء آشوراده و سایر جزیره‏های مجاور استرآباد به ایران مسترد شد و ایران در دریای خزر حق بحر پیمایی آزاد پیدا کرد. در مقابل ایران نیز تعهداتی را در مقابل رژیم جدیدالتأسیس شوروی بر عهده گرفت ؛ ر . ک همان ، ص ۲۹۰ و «سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی» (۱۳۵۷ - ۱۳۰۰) عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، ص ۱۰ ، تهران ، نشر البرز ، چاپ اول ، ۱۳۷۳ ]

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.