بررسی جنگهای صلیبی
مفهوم شناسی جنگهای صلیبی به طور خاصّ، به سلسله درگیریهایی گفته میشود که در سال ۴۸۹ هـ / ۱۰۹۵ مبه وسیلهء مسیحیان اروپایی و با هدف آزادسازی بیتالمقدس[ . بیت المقدس یا قدس، شهری است در وسط فلسطین اشغالی، ارتفاع آن از سطح دریا به ۲۴۴۰ یا (حدود ۷۳۵ متر)میرسد. تاریخ این شهر به هزاره سوم پیش از میلاد میرسد و در نزد همهء مسلمانان، مسیحیان و یهودیان مقدس میباشد. مهمترین بناهای تاریخی آن قبة الصخره و کلیسای قیامت است. (موسوعة المورد، منیرالبعلبکی، بینا، بیروت لبنان، ج ۶، ص ۱۲).] بر ضد مسلمانان آغاز گردیدو تا سال ۶۹۰ هـ / ۱۲۹۱ م، یعنی مدت دویست سال استمرار یافت. این جنگها را از آن رو صلیبیخواندهاند که جنگجویان مسیحی، هنگام عزیمت بهسرزمینهای اسلامی، به فرمان «پاپاوربان دوم[ . اوربانوس دوم( ۱۰۳۵ - ۱۰۹۹)؛ پاپ رم (۱۰۸۸ - ۱۰۹۹). در مباحث آینده کتاب با وی بیشتر آشنا خواهیم شد. (ر.ک. موسوعة المورد).]، صلیب را نشان خویش قرار داده و آن را بر سینه و سلاحشان نقش میکردند[ . العدوان الصلیبی علی مصر، نسیم یوسف، جوزف، دار النهضة العربیه، ۱۹۸۱، بیروت، لبنان، ج ۲، مقدمه چاپ یکم ] جنگهای صلیبی به مفهوم خاصّ خود، چنان که گفته شد، به همان مقطع زمانی محدود بود، امّااین جنگها به معنای عام و فراگیر آن که همانا ایدهء صلیبی گری و تداوم مبارزه مسیحیت بااسلام باشد، همچنان تا به امروز برپا بوده و در جریان است. این ایده ریشه در روحیهء سلطه وانحصارطلبی، خود بزرگ بینی، زیاده خواهی، استعمارگری و تجاوز کاری اروپائیان دارد وچونان آتشی در زیر خاکستر هر از چند گاهی در گوشه و کنار جهان اسلام شعله ور میگردد. به ویژه پس از حصول برتری تکنولوژیک غربیان که به سبب آن مسلمانان در جایگاهضعف قرار گرفتند، این تقابل به شکل برخوردی یک سویه در آمده است. طی جنگهای اوّلصفحۀ ۱۴و دوم جهانی، امپراتوری عثمانی فرو پاشید و سرزمینهای اسلامی عرصهء تاخت و تازاستعمارگران قرار گرفت، بی آنکه هیچ صدمهای جدّی به غارتگران وارد آی[ . این برتری غرب نه تنها نسبت به اسلام، بلکه نسبت به دیگر تمدنها نیز حاصل گردیده بود و رابطهء با آنها نیز شکلی یک سویه یافت؛ چنانکه هانتینگتون مینویسد« برخوردهای چند سویهء تمدنها که محدود و مقطّع بود، جای خود را به نفوذ پایدار، سلطه جویانه و یکسویهء غرب بر همهء تمدنهای دیگر داد. پایان سدهء پانزدهم میلادی شاهد بازپسگیری شبه جزیرهء ایبری - اسپانیا و پرتغال - از مورها( نژادی حاصل از اختلاط اعراب و بربرها که اینک در شمال غربی آفریقا ساکن هستند و اسپانیا را از قرن هشتم میلادی تا سال ۱۴۲۹ در اشغال داشتند) آغاز نفوذ پرتقال در آسیا و راهیابی اسپانیا به قارهء آمریکا بود. در یک فاصلهء زمانی دویست و پنجاه ساله تمامی نیم کرهء غربی و بخش بزرگی از آسیا زیر نفوذ اروپا قرار گرفت. در پایان سدهء هجدهم سلطهء مستقیم اروپاییها با مقاومتهایی روبه رو شد. ابتدا ایالات متحده، سپس هائیتی و سرانجام بخشهای آمریکای لاتین در برابر سلطهء اروپاییان طغیان کرده استقلال خود را به دست آوردند. اما در نیمهء دوم قرن نوزدهم امپریالیزم تازه نفس غرب، سلطهء خود را تقریباً بر تمامی قارهء آفریقا، شبه قاره و آسیا گسترش داد و در اوایل قرن بیستم تقریباً تمام خاور میانه را زیر کنترل مستقیم و یا غیر مستقیم خود در آورد...»(برخورد تمدنها و باز سازی نظم جهانی، هانتینگتون، ساموئلپی، ترجمهء محمد علی حمید رفیعی، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران، ۱۳۷۸، ص ۷۵).]. در دوران آن دو جنگ بزرگ یهودیان نیز به بهانهء بازگشت به«سرزمین موعود» شان در صددغصب فلسطین برآمدند؛ و به دنبال آن یهودیان و مسیحیان که در گذشته پیوسته با یکدیگردشمنی میورزیدند، بر ضد مسلمانان دست دوستی دادن[ . عمده علل این دوستی را میتوان به شرح زیر فهرست کرد: الف - اشاعهء ایدههای سرمایه داری غرب و سنخیت آن با روحیهء زر اندوزی، زیاده خواهی و نژاد پرستی یهود. ب - سرکوبی نئونازیها به بهانهء نسل کشی یهود و یهود ستیزی. ج - ایجاد غدهء سرطانی دائمی در قلب سرزمینهای اسلامی برای اعمال نفوذ در منطقهء حساس خاور میانه. سخن هرتزل طرح تشکیل دولت اسرائیل در این زمینه بسیار صریح است. او در کتاب خود زیر عنوان دولت یهود مینویسد:« ما در آنجا به سان سنگری برای اروپا، در برابر آسیا خواهیم بود. ما پیش قراول تمدن غرب در برابر وحشیگری شرق خواهیم بود».(ر. ک. محاکمهء صهیونیسم اسرائیل، روژه گارودی، ترجمهء جعفر یاره، احمد نخستین، مجید خلیل زاده، سازمان انتشارات کیهان، تهران، چاپ اوّل، ص ۱۴۴)]؛ و پس از پاره پاره کردن سرزمینهایاسلامی، با ایجاد رژیم نامشروع اسرائیل، سرنوشتی اندوهبار را برای مسلمانان رقم زدند. اما در شرایط کنونی، مسلمانان باید بسیار هوشیار باشند، صفوفشان را هر چه فشردهتر و عزمخویش را هرچه راسختر گردانند؛ چرا که اگر در جنگهای صلیبی هدف مسیحیان به بیتالمقدسمحدود میگردید، اینک یهودیان، خواهان سراسر فلسطین، اردن هاشمی، سوریه، لبنان، بیشتصفحۀ ۱۵خاک عراق، منطقهء گستردهای از خاک مصر، شامل شبه جزیرهء سینا و دلتای نیل میباشند؛ و ازهمه مهمتر اینکه به زمینهای جنوبی عقبه که مدینهء منوّره در آن قرار داردچشم طمع دوختهاند.این آرمان یهود است که برای دست یابی به آن از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. بنگوریون،نخست وزیر وقت اسرائیل در نطقی که به مناسبت جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشکدهافسری یهودی در مارس ۱۹۴۹ م ایراد کرد گفت: «ما هنوز هدف نهایی خود را به دست نیاوردهایمو فقط گوشهای از مملکت ایدهآلمان را به دست آوردهایم و بقیهء آن باید به دست نیروهایفداکارمان فتح شود. در آینده جنگ را حرفهء مردم اسرائیل مینماییم تا بر تمام نقاط مورد نظرماندست یابیم. ما آرام نمینشینیم و با هرچه که به چشم ما، مانع رسیدن به هدف باشد، میجنگیم.آری به همین زودی به خواب شیرین پیامبران بنی اسرائیل تعبیر میبخشیم و تمامی ملتیهود را در خاک ابا و اجداد، که مرز غرب و شرق آن دو رود نیل و فرات است جمع میکنیم[ . سرگذشت فلسطینی، اکرم زعتیر، ترجمهء اکبر هاشمی رفسنجانی، ص ۴۲۴.]. ولی گویا که ایدهء تسلط صهیونیستها بر سرزمینهای نیل و فرات به این آسانی همتحققپذیر نیست و موکول به وقوع جنگی به نام هارمجدون (آرماگدون) است. و آن ایناست که به باور یهود و مسیحیت، مسیح بار دیگر در سرزمین فلسطین ظهور خواهد کرد ومقدمهء ظهور وی وقوع نبردی است که در آن دویست میلیون از ابنای بشر و از جمله ۲۳یهودیان دنیا کشته میشوند. طبق این اعتقاد جایی به نام مَجِدّو واقع بر سر راه قدیم مصر ودمشق در فلسطین، در طول تاریخ بیش از هر جای جهان صحنهء جنگ بوده است. به باورفاتحان کهن هر فرماندهی که مجدّو را داشته باشد در برابر همهء مهاجمان پایداری میکند. درنبردهای مجدون همهء ملتها درگیر میشوند. «این آخرین نبرد میان نیروهای نیکی و نیکوکاری به رهبری مسیح و نیروهای شیطانی به رهبری دجّال خواهد بود»، « یک ارتش ۲۰۰میلیونی شرقی طی یک سال به سمت غرب به حرکت در میآید و در تغییر مکان خودپرجمعیتترین ناحیههای جهان را پیش از رسیدن به رودخانهء فرات ویران خواهد ساخت».در آن جنگ شمار زیادی از یهودیان -حتی بیش از آنچه توسط نازیها کشته شدند - به قتلمیرسند و به این ترتیب یهودیان تصفیه میشوند و میتوانند مسیح را به عنوان نجات دهندهءخود بشناسند. پس از آن خداوند سرزمین اسرائیل را نجات خواهد بخشید. صفحۀ ۱۶برای تحقق این ایده باید پیوسته بر طبل جنگ کوبید و در راه ویران سازی جهان کوشید.به نظر مسیحیان صاحب این ایده «نیازی نیست که انسان برای از میان بردن آلودگی محیطزیست شهرهای خودمان و یا قحطی و گرسنگی همه گیر در هندوستان و آفریقا کاری بکند.ما نباید نگران گسترش یافتن سلاحهای اتمی در دنیا باشیم. نیازی نیست که سعی کنیم ازجنگ میان عربها و اسرائیل جلوگیری کنیم، بلکه به جای همهء اینها باید دعا کنیم که این جنگدر بگیرد و همهء دنیا را در کام خود بکشد. زیرا که این بخشی از طرحهای آسمانی است[ . ر. ک. تدارک جنگ بزرگ، هال سل، گریس، ترجمهء خسرو اسدی، مؤسسهء خدمات فرهنگی رسا، چاپ یکم، ۱۳۷۷، تهران، ص ۵۰ - ۹۰.]. وجود چنین باورهایی است که تجاوزگری را برای غربیان توجیه میکند؛ و به همین دلیلاست که میبینیم با وجود اظهار تنفر بیشتر مورخان اروپایی نسبت به جنگهای صلیبی، درعصر حاضر رئیس جمهور امریکا - بوش - تهاجم این کشور را به افغانستان از نوع صلیبیمیخواند. هر چند که او بیمناک از خشم مسلمانان از گفتهاش پشیمان میگردد، اما تجاوزبیدلیل آمریکا به عراق و تهدید کشورهای ایران و سوریه و حزب الله لبنان به خوبی نشانمیدهد که بوش از ایدهء صلیبی - صهیونیستی پیروی میکند. نوشتهء حاضر بر آن است تا پروندهء جنگهای صلیبی را باز خوانی کند و نشان دهد کهمنادیان جنگهای صلیبی در تصوّری واهی به سر میبرند، چرا که آن جنگها با همهء زیانهاییکه بر قلمرو اسلامی وارد کرد، در پایان به پیروزی مسلمانان و شکست مسیحیان انجامید.حکومت پادشاهان اروپایی در اورشلیم هفتاد سال بیش نپایید و به دست صلاح الدین ایوبیسقوط کرد. تصور نشود که در روزگار ما کشورهای اسلامی گرفتار پراکندگی و ضعفند ومقابله با تهاجم مسیحیان در توان آنها نیست. خیر، در دوران جنگهای صلیبی نیز دنیایاسلامی دستخوش تفرقه بود و در حالی که مسیحیان از سراسر اروپا پیوسته نیرو اعزاممیکردند، شمار مجاهدان اسلامی تنها به نیروهای مصر و شام محدود بود؛ ولی روزگار ما باگذشته یک تفاوت عمده دارد و آن این است که هرچند هدف اصلی برپاکنندگان جنگهایصلیبی مادی و استعماری بود، اما به ظاهر آن را دینی قلمداد کردند و جهاد در راه خدا خواندند؛ واین توجیه تأثیر بسیار فراوانی در تهییج اروپائیان و جانفشانی شان در راه این جنگها مینهادصفحۀ ۱۷اما در روزگار کنونی آنان هیچ انگیزهای دینی ندارند و برای دستیابی به پاداش اخروی مبارزهنمیکنند؛ و هنگامی که مسلمانان مبارزه برای آزادی فلسطین را، همانند دوران جنگهایصلیبی جهاد تلقی میکنند و کشتگان خود را شهید میخوانند، خشم آنان برانگیخته میشود. امروزه بر مسلمانان است که پروندهء دفاع تاریخی خود در جنگهای صلیبی را باز نگهدارند ودر بارهاش هر چه بیشتر بنویسند و بخوانند و درسهای آن را سرلوحهء رفتار خویش قرار دهند.همان کاری که دشمنان ما میکنند و ضمن بازگویی و باز نویسی مکرّر تاریخ آن جنگها، از تجربهءنیاکان خود در برخورد با ما سود میجویند. چنان که استاد بسام العسلی - از نویسندگان تاریخ نظامیجنگهای صلیبی - یاد آور میشود؛ امروزه، ساکنان مغرب زمین بخش عمدهای از تلاشهایپژوهشی خود را به تجربهء جنگهای صلیبی اختصاص دادهاند و در طول نیم سدهء گذشته - و بهطورمشخص پس از تشکیل رژیم صهیونیستی - انبوهی از آثار پژوهشی را در این زمینه پدید آوردهان[ . فن الحرب الاسلامی، دارالفکر، بیروت، لبنان، چاپ یکم، ج ۴، ص ۹ - ۱۱ .]شمار جنگهای صلیبی در بارهء شمار جنگهای صلیبی باید گفت که تداوم تهاجم صلیبیها بر ضد مسلمانان موجبافزایش آنها در طول تاریخ گردیده است. در حالی که برخی از منابع شمار جنگهای صلیبی را نُهجنگ نوشتهان[ . ر. ک. دایرة المعارف فارسی، مقالهء«جنگهای صلیبی».]. مورخّانی چون استاد بسام العسلی شمار آنها را بالغ به سیزده جنگ دانستهان[ . وی پس از ارائهء فهرست جنگهای صلیبی مینویسد:«باری حملههای صلیبی نه با فتح قسطنطنیه در سال ۸۵۷ هـ / ۱۴۵۳ م به وسیلهء ترکان عثمانی پایان یافت و نه با استیلای فرنگان صلیبی بر غرناطه در سال ۸۹۷ هـ / ۱۴۹۱ م. بلکه پس از آن نیز در چارچوب حملههای منظم بر ضد سرزمینهای مغرب اسلامی (مغرب، الجزایر، تونس و برقه) به فرماندهی اسپانیائیها و پرتغالها استمرار یافت. تنها با این تفاوت که این حملهها در چارچوب جنگهای صلیبی قرار نداشت. قضیه در بارهء حملههای صلیبی که زیر پرچم استعمارگران غربی به سراسر جهان اسلام بویژه بر ضد کشورهای عربی - اسلامی انجام پذیرفته نیز به همین منوال است؛ و این موضوع مورخان را بر آن داشته است تا از آنها به عنوان حملهء دوازدهم و از حملههای اسرائیل به فلسطین و دیگر سرزمینهای اسلامی به عنوان حمله سیزدهم یاد کنند. این در حالی است که شماری دیگر از حملهء صهیونیستها به عنوان حملهء دهم یاد میکنند، چرا که با حملههای صلیبیان به سرزمین شام ارتباط مستقیم دارد». (فن الحرب الاسلامی، ج ۴، ص ۱۰ - ۱۱) ].در مجموع فهرست زیر از سوی پژوهشگرانی که به دسته بندی این جنگها پرداختهاند ارائهگردیده است[ . وی پس از ارائهء فهرست جنگهای صلیبی مینویسد:«باری حملههای صلیبی نه با فتح قسطنطنیه در سال ۸۵۷ هـ / ۱۴۵۳ م به وسیلهء ترکان عثمانی پایان یافت و نه با استیلای فرنگان صلیبی بر غرناطه در سال ۸۹۷ هـ / ۱۴۹۱ م. بلکه پس از آن نیز در چارچوب حملههای منظم بر ضد سرزمینهای مغرب اسلامی (مغرب، الجزایر، تونس و برقه) به فرماندهی اسپانیائیها و پرتغالها استمرار یافت. تنها با این تفاوت که این حملهها در چارچوب جنگهای صلیبی قرار نداشت. قضیه در بارهء حملههای صلیبی که زیر پرچم استعمارگران غربی به سراسر جهان اسلام بویژه بر ضد کشورهای عربی - اسلامی انجام پذیرفته نیز به همین منوال است؛ و این موضوع مورخان را بر آن داشته است تا از آنها به عنوان حملهء دوازدهم و از حملههای اسرائیل به فلسطین و دیگر سرزمینهای اسلامی به عنوان حمله سیزدهم یاد کنند. این در حالی است که شماری دیگر از حملهء صهیونیستها به عنوان حملهء دهم یاد میکنند، چرا که با حملههای صلیبیان به سرزمین شام ارتباط مستقیم دارد». (فن الحرب الاسلامی، ج ۴، ص ۱۰ - ۱۱) ]صفحۀ ۱۸- حملهء صلیبی یکم: به سال ۴۹۳ هـ ۱۰۹۹ م آغاز شد و با اشغال انطاکیه، قدس و شهرهایساحلی سرزمین شام پایان یافت. - حملهء صلیبی دوم: این حمله بین سالهای ۵۴۲ تا ۵۴۴ هـ / ۱۱۴۷ تا ۱۱۴۹ میلادی - پس ازباز پسگیری «رها[ . رها. یا اوسا شهری قدیمی در محل شهر کنونی اورفه، در جنوب ترکیهء آسیایی، از مراکز قدیمی نقل تمدن شرق وغرب و از مراکز قدیم مسیحیت. (ر. ک. دایرة المعارف فارسی).] و بیرون رانده شدن فرنگان به وسیلهء خاندان زنگی از آنجا - آغاز شد وصلیبیها کوشیدند تا بر دمشق استیلا یابند. - جنگ صلیبی سوم: ۵۸۵ - ۵۸۸ هـ / ۱۱۸۹ - ۱۱۹۲ م؛ این جنگ پس از پیروزی مسلماناندر حطین و فتح قدس انجام گردید و دستاورد مهمی برای صلیبیها در بر نداشت. - جنگ چهارم: ۵۹۹ - ۶۰۱ هـ / ۱۲۰۲ - ۱۲۰۴ م؛ هدف این حمله صلیبی شهر قسطنطنیهبود؛ که با موفقیت همراه گردید. - جنگ پنجم: ۶۱۶ - ۶۱۸ هـ / ۱۲۱۹ - ۱۲۲۱؛ این حمله با هدف چیره شدن بر مصر و جداساختن آن از دیگر سرزمینهای اسلامی انجام گردید که به شکست صلیبیها منتهی شد. - جنگ ششم: ۶۲۶ - ۶۲۷ هـ / ۱۲۲۸ - ۱۲۲۹؛ طی این حمله حاکمیت قدس و باریکهای کهآن را به امارتهای ساحلی فرنگان متصل میکرد به صلیبیها بازگشت. - جنگ هفتم: ۶۴۶ - ۶۵۲ هـ / ۱۲۴۸ - ۱۲۵۴ م؛ این حمله نیز برای چیره شدن صلیبیها برمصر انجام گردید که با شکست آنها در المنصوره پایان یافت. - حملهء صلیبی هشتم: ۶۶۹ هـ / ۱۲۷۰ م؛ این حمله با شکست در مقابل تونس پایان یافت. - حملهء صلیبی نهم: ۷۶۷ هـ / ۱۳۶۵ م؛ مهاجمان صلیبی طی این جنگ اسکندریه را موردحمله قرار دادند و پس از غارت و نابودی آن به قبرس بازگشتند. - حملهء دهم: ۷۹۸ هـ / ۱۳۹۵ م؛ این حمله به وسیلهء ترکان عثمانی در نیکو پولس در همشکسته شد. - حملهء یازدهم: ۸۴۸ هـ / ۱۴۴۴ م؛ این حمله نیز به وسیلهء ترکان عثمانی در فارنا شکستداده شد. صفحۀ ۱۹قلمرو جنگهای صلیبی آناطولی، شام، فلسطین، مصر، مدیترانه و به ویژه سواحل شرقی آن و نیز منطقهء بالکان ازجمله مناطقی بودند که در جنگهای صلیبی تا دورهء عثمانی صحنهء پیکار بودند[ . برای آگاهی بیشتر ر.ک. اطلس تاریخ اسلام، مونس، حسین، ترجمهء آذرتاش آذرنوش، انتشارات سازمانجغرافیایی نیروهای مسلح، چاپ دوم، تهران، ص ۳۲۹ - ۳۴۱.] در دورهءجدید و به ویژه پس از تشکیل رژیم غاصب اسرائیل، قلمرو جنگهای صلیبی بیشتر در قالبتشکیل دولت از نیل تا فرات یهود و نیز خاورمیانهء بزرگ تعریف میشود. در واقع غربیهامیخواهند با گره زدن سرنوشت کشورهای گوناگون اسلامی به یکدیگر، هدفهایصهیونیستهای مسیحی و صلیبیهای یهودی یکجا بر آورده سازند. نخستین بار در دههء ۹۰اصطلاح خاورمیانهء بزرگ از سوی شیمون پرز، نخست وزیر وقت اسرائیل مطرح گردید.وی به همراه آرلی نور کتابی را به همین نام به چاپ رساند. ایدههای این کتاب یکی از منابعراهبرد ایالات متحدهء آمریکا را در خاور میانه تشکیل میداد و بر پایهء آن حیات اسرائیل درشکل فعلی ادامه مییافت و نظامهای منطقه به تدریج دگرگون میشد. صفحۀ ۲۰اما چندی بعد «خاورمیانهء بزرگتر» جایگزین خاورمیانهء جدید شیمون پرز شد وباردیگر الزامات راهبردی - امنیتی در قالب جغرافیای راهبردی (ژئو پلیتیک، جغرافیایسیاسی و ژئو اکونومیک و جغرافیای اقتصادی وانرژی) به شکل عریان و برهنه مورد تاییدقرار گرفت. از سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ موضوع «خاورمیانهء بزرگتر» و جایگاه آن و راهبردامنیت ملی ایالات متحده درقرن بیست ویکم به طور جدی مطرح شد. در این رویکرد در«ارزیابی راهبردی ۱۹۹۸» منافع ایالات متحدهء آمریکا در منطقهء خاورمیانهء بزرگتر که شمالآفریقا، ترکیه، اسرائیل و افغانستان را نیز شامل میشد؛ به ترتیب: تأمین نیازهای انرژی؛مقابله با ایران و عراق؛ صلح اعراب و اسرائیل؛ و ممانعت از فروپاشی نظامهای درهمگسیخته و در آستانهء اضمحلال معرفی شد[ . طرح خاور میانهء بزرگتر، حسینی، حسن، انتشارات مؤسسهء فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، ۱۳۸۳، ص ۳۱ - ۳۲.]. «آدام گار فنیکل» از «انستیتو تحقیقات سیاست خارجی» طی یک سخنرانی، خاورمیانهءبزرگتر را شامل جهان اعراب، اسرائیل، ترکیه، ایران، آسیای میانه و قفقاز مطرح نمود. اما«لسر»، «ناردولی» و «ارغوان» در کتاب «ریشههای بحران در خاورمیانهء بزرگتر» این منطقهرا شامل شمال آفریقا، ترکیه، فلسطین، خلیج فارس و حاشیههای این مناطق؛ یعنی آسیایمیانه و قفقاز، مطرح میکنند و منافع آمریکا را در این منطقه تا سال ۲۰۲۵ در شش محورچنین مطرح مینمایند: ۱. ادامهء حیات اسرائیل و فرایند صلح خاورمیانه؛ ۲. دسترسی به نفت؛ ۳. ممانعت از به قدرت رسیدن هژمون منطقهای چالشگر؛ ۴. ممانعت از گسترش سلاح کشتار جمعی؛ ۵. اصلاح اقتصادی وسیاسی وثبات کشورها؛ ۶. کنترل تروریسم[ . همان مأخذ، ص ۳۲-۳۳.]
جغرافیای فلسطین و قدس سرزمین فلسطین از سوی غرب به دریای مدیترانه، از شمال به جمهوری لبنان، از شرق بهرود اردن و جمهوری سوریه و از جنوب به شبه جزیرهء سینا - ی مصر - محدود میباشد. ازفلسطین گاه با عنوان سوریهء جنوبی یاد میشود، زیرا که از لحاظ جغرافیایی بخشی از جنوبسوریه را تشکیل میدهد. این سرزمین از نظر جغرافیایی برای کشورهای عربی حائز اهمیتبسیار است، زیرا در قلب این کشورها قرار دارد و در حقیقت به مثابهء پلی است که ممالکعربی آسیا را به سرزمینهای عربی آفریقا متصل میکند و راه ارتباط و اتصال جزیرة العرب بهدریای مدیترانه به شمار میآی[ . سرگذشت فلسطین یا کارنامهء سیاه استعمار، زعیتر، اکرم، ترجمهءاکبرهاشمی رفسنجانی، بینا، بیتا، بیجا، ص۲۱.]. فلسطین ۲۷۰۲۴ کیلومتر مربع وسعت دارد. از این مقدار دو دریاچهء طبریه وحولهونصف دریای مرده (بحرالمیت) - که متعلق به فلسطین است - ۷۰۴ کیلومتر مربع را به خوداختصاص دادهاند و - ۲۶۳۲۰ کیلومتر مربع باقیمانده خشکی است[ . همان.]. سرزمین فلسطین شهرها، بنادر، وآبادیهای فراوان دارد؛ که جغرافی دانان و جهانگردانمسلمان به شرح و توصیف آنها همت گماردهاند. یاقوت حموی، جغرافیدان شهیر اسلامیدربارهء فلسطین مینویسد: «فلسطین آخرین ناحیهء شام از سوی مصر و مرکز آن بیت المقدساست. از مشهورترین شهرهای آن عسقلان، رمله، غزه، ارسوف، قیساریه، نابلس، اریحا،عمان، یافا و بیت جبرون میباشد». در تعیین حدودش گفتهاند: فلسطین نخستین اجناد (مفرصفحۀ ۲۲آن جند \لشکرگاه) شام از ناحیهء غرب است. طول آن برای سواره مدت سه روز است. آغازآن از رفح از سوی مصر و پایان آن الّلجون از سوی غور است. عرض آن نیز از یافا تا اریحاحدود سه روز است، بیشتر آن کوهستانی و دشت در آن کم است[ . معجم البلدان، حموی، یاقوت، دارصادر، بیروت، ۱۳۹۹ هـ (۱۹۷۹ م) واژهء فلسطین.]. مهمترین شهر فلسطین بیت المقدس است. مسلمانان برای این شهر فضایل بسیاریقائلاند؛ و قداست مسجدش را همسنگ قداست مسجدالحرام و مسجدالنبی میدانن[ . در اهمیت این مسجد همین بس که پیش از تعیین کعبه به عنوان قبله، مسلمانان به سوی آن نماز میگزاردند.دربارهءفضایل شهر بیت المقدس پس از فتح آن به وسیلهء صلاح الدین ایوبی کتابهای بسیاری نوشته شد، تا بدین وسیله توّجه مسلمانان به آن جلب گردد ودر مقابل صلیبیها از آن دفاع کنند (ر.ک .فضائل بیت المقدس، ضیاءالدین محمدبن عبدالواحد بن احمدمقدس حنبلی، دارالفکر، دمشق، سوریه، ۱۴۰۵ هـ ، ص ۲۶-۲۷)]. درزبان فارسی زیباترین توصیف را از - بیت المقدس ناصر خسرو قبادیانی -شاعر و نویسندهءسدههای چهارم وپنجم هجری - دارد که مینویسد: «سواد و رستاق بیت المقدس همه کوهستان است، همه کشاورزی و درخت زیتون وانجیر و غیره تمامت بی آب [ دیم ] است و نعمتها فراوان و ارزان باشد. و کدخدایان باشند کههر یک پنجاه هزار من روغن زیتون در چاهها و حوضها پر کنند و از آنجا به اطراف عالم برند.و گویند به سرزمین شام قحط نبوده است و از ثقات شنیدم که: پیغمبر، علیه السلام و الصلوة،را به خواب دید یکی از بزرگان که گفتی: یا پیغمبر خدا! ما را در معیشت یاری کن». پیغمبر،علیه السلام، در جواب گفتی:« نان و زیت شام بر من». اکنون صفت شهر بیت المقدس کنم:شهری است بر کوهی نهاده و آب نیست مگر از باران، و به رستاقها چشمههای آب است، امابه شهر نیست. و شهری بزرگ است که آن وقت که دیدیم بیست هزار مرد در وی بودند وبازارهای نیکو و بناهای عالی، و همهء زمین شهر به تخته سنگها فرش انداخته و هرکجا کوهبوده است و بلندی، بریدهاند و هموار کرده، چنان که چون باران بارد همهء زمین پاکیزه شستهشود. و در آن شهر صنّاع بسیارند و هر گروه را رستهای جدا باشد. و جامع آن مشرقی است وبا روی مشرقی شهر با روی جامع است»[ . سفرنامهء حکیم ناصر خسرو قبادیانی، به کوشش محمد دبیر سیاتی، کتاب فروشی زوّار، تهران، ۱۳۵۶، ص ۳۵ - ۳۶.]صفحۀ ۲۳یادآور میشود که پس از اشغال سرزمین فلسطین به وسیلهء صهیونیستها و تشکیل دولتغاصب اسرائیل در این منطقه، جغرافیای سیاسی فلسطین پیوسته دستخوش تغییر بوده استو منازعهء تاریخی تقسیم آن میان اعراب و یهود ادامه دارد. آخرین اقدام ارضی، احداث دیوارحایل به وسیلهء اسرائیل است، که قصد دارد به این وسیله فلسطینیان را در مناطقی محدودمحصور گرداند. این موضوع نخست در شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح گردید، ولیشورا پرونده را به دیوان بین المللی لاهه ارجاع داد. داوران این دیوان نیز، به استثنای نمایندهءآمریکا، همگی به نفع فلسطینیان رأی داده خواستار تخریب دیوار و پرداخت غرامت بهفلسطینیان گردیدهاند[ . روزنامهء جمهوری اسلامی، شماره مورخ بیستم تیرماه ۱۳۸۳.]صفحۀ ۲۴
اهمیّت بیت المقدس در نزد یهودیان، مسیحیان و مسلمانانالف. آثار بازمانده از عهد ایوبی (۵۶۴ - ۶۵۰ هـ / ۱۱۶۹ - ۱۲۵۲ م) ۱. زاویهء خثینه - صلاح الدین ایوبی. ۲. ماء العروب - ملک العادل. ۳. جامع عمری - ملک الافضل نور الدین، ابوالحسن علی بن صلاح الدین. صفحۀ ۲۸ب. آثار بازمانده از ایام دولت ممالیک [ . ممالیک: عنوان دو سلسلهء متوالی از اسرای مسلمان که جمعاً از حدود ۶۴۸ هـ . ق تا ۹۲۲ هـ . ق در مصر و شام فرمانروایی کردهاند. از این سلسله، یک سلسله به نام ممالیک بحری یا ممالیک بحریه از ۶۴۸ تا ۷۸۴ هـ . ق حکمرانی داشتهاند و سلسلهء دیگر که از ۷۸۴ تا ۹۲۲ هـ . ق فرمانروا بودهاند ممالیک برجی یا برجیه خوانده میشدند. حکومت ممالیک با استیلای عثمانی بر مصر خاتمه یافت. (فرهنگ فارسی، مصاحب، مادهء ممالیک).] بحریه (۶۵۰ - ۷۸۴ هـ / ۱۲۵۳ - ۱۳۸۳ م). ۱. رباط علاءالدین بصیر - امیر علاءالدین ایدغدی بن عبداللََّه الصالحی النجمی. ۲. دار الحدیث - امیر شرف الدین عیسی بن بدر الدین ابی القاسم الهکاری. ۳. رباط منصوری - سلطان الملک المنصور قلاوون الصالحی. ۴. زاویة کبکیه - امیر علاء الدین ایدغدی بن عبداللََّه کبکی. ۵ . رباط کرد - مقر السیفی کُرد. ۶ . مدرسهء دواداریه - امیر علم الدین ابو موسی سنجر عبداللََّه الدوادار الصالحی النجمی. ۷. مدرسهء اوحدیه - الملک الاوحد نجم الدین یوسف بن الملک الناصر صلاح الدین داود بنالملک المعظم عیسی. ۸ . مدرسهء اسلامیه - خواجه مجدالدین ابوالفدا اسماعیل اسلامی. ۹. زوایا المغاربه - شیخ عمربن عبداللََّه بن عبدالنبی المغربی المصمودی المجرد. صفحۀ ۲۹۱۰. تربت جالقیه(معروف به دارالخالد) - رکن الدین بیبرس بن عبداللََّه الصالحی النجمی. ۱۱. جامع قلعة القدس - یا مسجد جامع قلعهء بیت المقدس - الملک الناصر محمدبن قلاوون. ۱۲. رواقهای مسجد الاقصی - الملک الناصر محمدبن قلاوون. ۱۳. تربت سعدیه - امیر سعدالدین مسعود بن بدر سنقر عبداللََّه الرومی. ۱۴. مدرسهء کریمیه - کریم الدین عبدالکریم بن المعلم هبةاللََّه بن مکانس. ۱۵. مدرسهء جاولیه - امیر علم الدین سنجر الجاولی. ۱۶. مدرسهء تنکزیه - امیر تنکز الناصری. ۱۷. مدرسهء امینیه - الصاحب امین الدین عبداللََّه. ۱۸. خانقاه فخریه - قاضی فخرالدین ابو عبداللََّه محمدبن فضل الله. ۱۹. مدرسة ملکیه - حاج آل ملک الجو کندار. ۲۰. زاویهء مهمازیه - شیخ کمال الدین المهمازی. ۲۱. تربت ترکان خاتون - ترکان خاتون بنت طقطبای بن سلجوقطای ازبکی. ۲۲. تربت کیلانیه - حاج جمال الدین بهلوی ابن الامیر شمس الدین محمد الکیلانی. ۲۳. مدرسة فارسیه - امیر فارس الدین البکی بن الامیرقطلو ملک بن عبداللََّه. ۲۴. مدرسه و تربت ارغونیه - امیر ارغون الکاملی. ۲۵. زاویهء محمدیه - محمدبک زکریا الناصری. ۲۶. زاویهء طواشیه - شیخ شمس الدین محمدبن جلال الدین عرب فخرالدین احمد. ۲۷. مدرسهء طشتمریه - امیر طشتمر از امیران قلاوون. ۲۸. مدرسهء منجکیه - امیر منجک، از امیران قلاوون. ۲۹. مدرسة طازیه - امیر سیف الدین طازبن قطفاج. ۳۰. مدرسهء شیخونیه - امیر سیف الدین قطبشان. ۳۱. دارالقرآن اسلامیه - سراج الدین عمر بن ابی بکر القاسم السلامی. ۳۲. مدرسهء محدثیه - عز الدین ابو محمد عبدالعزیزالعجمی الاردبیلی. ۳۳. رباط ماردینی - دوزن از ممالیک آزاد شدهء الملک الصالح. ۳۴. مدرسهء سعردیه - مجدالدین عبدالغنی بن سیف الدین ابی بکر یوسف الاسعردی. صفحۀ ۳۰ج. آثار بازمانده از ایام دولت ممالیک برجیه (۷۸۴ - ۹۲۲ هـ / ۱۳۸۲ - ۱۵۱۶ م). ۱. خان سلطان (الوکاله): الملک الظاهر ابوسعید برقوق. ۲. زاویهء قرمیه: شمس الدین ابوعبداللََّه محمدبن احمد القرمی. ۳. منبر برهان الدین: برهان الدین بن جماعه. ۴. تربت السّت طنسق مظفریه (امروزه به دار الایتام الاسلامیه معروف است):السّت طنسقبنت عبداللََّه المظفریه. ۵. زاویة وفائیه. ۶. زاویهء شیخ یعقوب العجمی. ۷. مدرسهء صبیبیه: امیر علاءالدین علی بن ناصر الدین محمد. ۸. مدرسهء کاملیه: حاج کامل، از اهالی طرابلس. ۹. مدرسهء باسطیه: قاضی زین الدین عبدالباسط بن خلیل الدمشقی. ۱۰. مدرسهء طولونیه: شهاب الدین احمد ابن الناصر محمد طولونی الظاهری. ۱۱. مدرسهء غادریه: زوجهء امیر ناصر الدین محمد بن الغادر. صفحۀ ۳۱د. آثار باقیمانده از عهد عثمانی (۹۲۳ - ۱۳۳۶ هـ / ۱۵۱۷ - ۱۹۱۷ م). ۱. مسجد قیمری: از بناهای قرن دهم. ۲. قبهء رواح:از بناهای قرن دهم. ۳. قبهء مضر: از بناهای قرن دهم. ۴. حمام سلطان: از بناهای قرن دهم. ۵. قبر نبی داود: از بناهای سال ۹۳۰ هـ . ۶. مأذنهء قلعه: از بناهای سال ۹۳۸ هـ . ۷. محراب قبة النبی: محمد بک، از والیان شهر بیت المقدس. ۸. رباط بیرم: بیرم شاویش بن مصطفی. ۹. مدرسهء رصاحیه: بیرم شاویش بن مصطفی. ۱۰. تکیهء خاصگی سلطان: خاصگی سلطان، زوجهء سلطان سلیمان عثمانی. ۱۱. حجرهء محمد آغا: آن رامحمد آغا به سال ۹۹۶ هـ ساخت. ۱۲. جامع مولویه: از بناهای سال ۹۹۵ هـ . ۱۳. زاویة افغانیه (النقشبندیه). ۱۴. محراب علی پاشا. ۱۵. قبهء یوسف. ۱۶. قبهء یوسف آقا[ . بیت المقدس، اسعدی، مرتضی، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران ۱۳۶۷، ص ۱۵۳ - ۱۸۷.]صفحۀ ۳۲با وجود این آثار و بناهای کهن تاریخی، امروزه هر بینندهای در بیت المقدس در خواهدیافت که این شهر به مسلمانان فرهنگ دوستی تعلق دارد که دوران حضور و استقرارشان بهصدها سال پیش از صهیونیستها باز میگردد. تاریخ کهن این بناها بیریشگی صهیونیستها راتأیید میکند و خود آنها نیز با دیدن این معماریهای کهن و پر رمز و راز احساس حقارت وزبونی میکنند. شاید هم به همین دلیل در خلال جنگهای گوناگون اقدام به ویران سازیبرخی از آن بناها کردهاند. از جمله در سال ۱۳۴۸ هـ / ۱۹۶۹ م مسجد الاقصی را به آتشکشیدند وبسیاری از آثار با ارزش آن مثل منبر صلاح الدین رانابود ساختند. نکتهء دیگر اینکه به پیشنهاد هرتزل، کشور اسرائیل باید «در یک فضای خالی باشد». بهراستی آیا وجود این همه آثار و ابنیه باستانی نشان چیست؟ در کدامیک از شهرهای دنیا که بهاندازهء بیت المقدس وسعت و قدمت دارند، آثار و ابنیه بیشتری وجود دارد که این منطقه راخالی از سکنه معرفی کنیم؟ آیا این همه اثر و بنا نشان عمران و آبادی مناطق پیرامونبیتالمقدس نیست؟ چه کسی باید قضاوت کند؟ تاریخ یا صهیونیستها؟ روشن است که درقضاوت صهیونیستی، ساکنان بومی و خاندان پر سابقه و ریشه دار ساکن بیت المقدس انسانبه حساب نمیآیند! یکی از زیباترین تعبیرها و رساترین تحلیلها را دربارهء منزلت بیت المقدس در نزدمسیحیان، یهودیان و مسلمانان، پروفسور روژه گارودی دارد که مینویسد: والاترینلحظات سه مذهب بزرگ آسمانی در اورشلیم به یکدیگر میپیوندد: لحظهء فداکاری ابراهیم،که مظهر پایه گذاری ایمان است، از عقل واخلاق فراتر میرود وبه آنها نسبیت میبخشد ومیان یهودیت، مسیحیت و اسلام مشترک است. لحظهء مرگ و بازگشت مسیح به زندگی ولحظهء معراج حضرت محمد(ص) از همان نقطه که قرآن کریم همانند تورات، آن را محلفداکاری ابراهیم میشناسد وبه طور مساوی مورد احترام یهودیان و مسیحیان است.مسلمانان پیش از آنکه به سوی مکّه - که خود نیز به سنت ابراهیم مربوط است - نماز گزارند،به طرف بیت المقدس نماز میخواندند. بدین قرار بیت المقدس برای یهودیان همچون مسیحیان و مسلمانان در حکم یک «مکانمقدس» مذهبی بوده که نماز و عبادت همه به سوی آن انجام میشده است. برای سه مذهبصفحۀ ۳۳آسمانی، بیت المقدس مظهر اجتماع تمام بشریت، گرداگرد یک ایمان مشترک است کهفداکاری ابراهیم، اقدام بنیادین آن را تشکیل میدهد. بدین جهت است که در مدت یازده قرناست که مسلمانان نگهبان و امانتدار آن بودهاند، مکانهای مقدس را محترم شمردهاند و بهتمام زایران مذاهب دیگر، اجازهء ورود به آنجا را دادند. آنگاه که صلاح الدین ایّوبی،بیت المقدس را آزاد نمود، اوّلین دستوری که صادر کرد، بازگشایی آن به روی یهودیان وتمام مسیحیان بود؛ در حالی که صلیبیان، یهودیان و مسیحیان معتقد و مسلمانان را یا قتل عامکرده و یا از آنجا رانده بودند. جنگهای صلیبی در حکم یک «صهیونیسم مسیحی» بود، بههمانگونه که صهیونیسم سیاسی کنونی یک «جنگ صلیبی یهودی» میباشد، و در هر دوصورت، نوعی فساد معنویت و ایمان است»[ . ماجرای اسرائیل صهیونیسم سیاسی، گارودی، روژه، ترجمهء منوچهر بیات مختاری، مؤسسهء چاپ وانتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۶۴، ص ۱۳۳.]
اوضاع سیاسی جهان اسلام در آستانهء جنگهای صلیبی عباسیان خلافت عباسی که روزگاری اعظم ممالک اسلامی را در پنجهء قدرت خویش داشت، دردوران ضعف وناتوانی به سر میبرد. قدرت خلافت که پیش از آن به وسیلهء خاندان شیعی آلبویه رو به تضعیف نهاده بود، در این دوره تحت تأثیر سلاطین سلجوقی قرار داشت. هر چندکه سلاجقه مذهب تسنن داشتند وبه خلفای بنی عباس به دیدهء احترام مینگریستند، اما اینکار پیش از آنکه به خاطر مقام خلافت باشد، برای حفظ موقعیت و توجیه حکومت خودشانبود. خلفا نیز تنها به این دل خوش بودند که سلاطین به نام آنها سکّه میزنند خطبه میخوانندو تأیید سلطنت خویش را از آنان میگیرند، ولی این چیزی نبود که گرهی را از کار مسلمانانمورد حملهء صلیبیها بگشاید. در هنگام حملهء صلیبیها خلیفهء عباسی، مستظهر بالله بود. به روزگار وی صلح و آرامش ازقلمرو خلافت عباسی رخت بر بسته و سراسر آن راجنگ وآشوب فرا گرفته بود. در روزگاصفحۀ ۵۴این خلیفه که مدت ۲۵ سال به درازا کشید، حوادث بسیاری روی داد که مهمترین آنها رابه طور فهرستوار مورد اشاره قرار میدهیم: اولین حادثهء مهم، ورود صلیبیها به قلمرواسلامی و تصرف نیقیه بود و چندی پس از آن بیت المقدس به تصرف درآمد. دعوتباطنیها در اصفهان گسترش یافت. محمد بن ملکشاه بر برادرش سلطان برکیاروقشورید و براو پیروز گشت. کار باطنیها در عراق بالا گرفت به طوری که همهء مردم به ویژهامیران وبزرگان به وحشت افتادند ودر زیر لباس خود زرهمیپوشیدند. در بغداد بیماریحصبه شیوع پیدا کرد و شمار بسیاری از کودکان را به هلاکت رساند وبه دنبال آن وباپیچید. در نهاوند شخصی ادعای پیغمبری کرد و شمار بسیاری بر او گرد آمدند ولیسرانجام به قتل رسید. علاوه بر اینها حوادث و بلایای طبیعی نیز خسارتهای فراوانی بهمردم وارد ساخت، به طوری که زندگی عادی آنان دچار اختلال شد؛ واین افزون بررویدادها و آشوبهای سیاسی بود که هر از چند گاه یک بار، اوضاع را دستخوش آشفتگیو تحول میکر[ . برای آگاهی بیشتر ر. ک. تاریخ الخلفا، سیوطی، جلال الدین ابوبکر، تحقیق عبد الحمید، مطبعة المدنی، قاهره، چاپ دوم، ص ۴۲۶ - ۲۹.]فاطمیان خاندان فاطمی که روزگاری قدرتش با قدرت خلافت عباسی برابری میکرد و حتی در یکنوبت یکی از امیران و داعیان این خاندان به نام ارسلان بساسیری خلیفهء عباسی را از بغدادبیرون راند و به زندان افکند و به نام مستنصر فاطمی خطبه خوان[ . تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن، داراحیاء الترات العربی، بیروت، چاپ یکم، ص ۱۱ - ۱۲.]. اما در این روزگار اینسلسله نیز روزگار ضعف و ناتوانی را سپری میکرد و وضعیتی نیکوتر از بنی عباس نداشت.قلمرو آنان در شام به تصرف سلاجقهء روم درآمده بود و در درون خود نیز گرفتار اختلافسیاسی و پراکندگی مذهبی بودند. خلفا از خود هیچ نیرو و ارادهای نداشتند و زمام امور بهدست وزیرانی بود که حتی به خودشان لقب «الملک» میدادن[ . ر. ک. العرب و الروم و اللاتین، ج ۱، ص ۱۴۵.]. دو فرقهء بزرگ و عمدهصفحۀ ۵۵فاطمیان یعنی نزاریه و مستعلویه[ . نزاریه فرقهای از مذهب اسماعیلیه است که پس از مستنصر، هشتمین خلیفه فاطمی مصر، امامت و خلافت را حقپسر بزرگترش، نزار، میشمارند؛ و در مقابل مستعلویه، پس از مستنصر، پسرش مستعلی را امام میخوانند. (دایرةالمعارف فارسی).] در همین دوران پدید آمده و جامعه از نظر مذهبی دچارشکاف و اختلافی عظیم گردیده بو[ . تاریخ سیاسی اسلام، ج ۴، ص ۲۶۸ - ۲۷۹.]سلجوقیان نزدیک به سی سال پیش از آغاز جنگهای صلیبی آلب ارسلان - سلجوقی (۴۵۵ - ۴۶۵) سپاهامپراتوری روم را در نبرد مشهور ملاذگرد شکست داده و خود او را به اسارت در آورده بود.این پیروزی از سویی موجب به لرزه در آمدن پایههای امپراتوری بیزانس گردید و از سویدیگر فاطمیان حاکم بر مصر را در موضع ضعف قرار داد. به اعتقاد برخی از مورخان یکی ازعلل آغاز جنگهای صلیبی نیز همین - شکست رومیان در مقابل آلب ارسلان بوده است[ . تاریخ الاسلام، ج ۴، ص ۴۴؛ الایام الحاسمه فی الحروب الصلیبیه، ص ۱۹ - ۳۴؛ نیز ر. ک. ما چگونه ما شدیم، زیبا کلام، صادق، انتشارات روزنه، تهران، ۱۳۷۵، ص ۳۰۱ - ۳۰۳.]. اما جنگهای صلیبی در دورانی روی داد که عصر سلاجقهء بزرگ پایان یافته و خاندانسلجوقی گرفتار نزاعها و کشمکشهای داخلی گشته بودند؛ و این امر برای مسیحیان فرصتیطلایی برای حمله پدید آورده بود. امیر علی هندی در این باره مینویسد: حقیقتاً دنیای مسیحیت برای حمله به آسیا موقعی بهتر از این نمیتوانست به دست بیاورد وانتخاب موقع یا تعیین وقت معلوم نیست که پیش بینی شده بود و یا بر سبیل تصادف و اتفاقبوده است. ملوک الطوایفی اساس امپراتوری سلجوق را بر انداخته عیناً همان طوری کهکارولنژیه[ . کارولنژیها سلسلهای از فرمانروایان فرانکی که در قرن هفتم میلادی به وسیلهء بین دولاند، که به عنوان کاخبان ازجانب داگوبر یکم در اوستراسیا فرمانروایی داشت تأسیس شد.(دایرة المعارف فارسی؛ موسوعة المورد، ج ۲، ص ۱۷۷).] (snaigniloraC) را از بین برد. ارسلان آسیای صغیر را به عَمّش سلیمان بخشیدو همین طور ملکشاه سوریه را به برادرش تتوش و گذار نمود و این دو تن شاهزاده تفوق وسیادت سلطان را اعتراف داشته از وی اطاعت مینمودند. علاوه بر این دو کشور بین النهرین،صفحۀ ۵۶سوریه و فلسطین، در میان یک عده افسران تقسیم شده بودند که از وظایف حتمی آنها نسبتبه سلطان این بود که در هنگام ضرورت وی را به دادن سپاه کمک کنند. تا زمانی که کشور بهدست نظام الملک، یک مرد فوق العاده و شخصیت مهّم ملکشاه، اداره میشده است، تمام امراو شاه زادگان یا فرمانفرمایان نواحی و اطراف سر تسلیم فرود آورده مطیع و فرمانبردار بودند.ولی وقتی که آنها از بین رفتند نزاع و جنگ از هر طرف برخاسته اغتشاش و نا امنی به جایامنیت و آرامش قرار گرفت[ . تاریخ عرب و اسلام، امیر علی، ترجمهء فخر داعی گیلانی، انتشارات گنجینه، ۱۴۰۱، ص ۳۳۱ - ۳۳۲.]. بنابر این حمله به زائران مسیحی بیت المقدس - که دستاویز آغاز جنگهای صلیبی قرارگرفت - نیز با همین آشوب و نا امنی حاکم بر قلمرو سلاجقه قابل تفسیر است؛ وگرنهدولتهای مقتدر و با ثبات ایرانی و اسلامی پیوسته حق زیارت اماکن مقدسه برای مسیحیان رابه رسمیت شناخته و در تسهیل آن میکوشیدند. به هر حال ضعف نهاد خلافت و ناکار آمدیدولتهای پراکندهء اسلامی موجب تشجیع صلیبیها گردید و انگیزهء حملهء آنان را به بیتالمقدس قوت بخشید. لازم به یادآوری است، در همان دورانی که در غرب جهان اسلام جنگهای صلیبی درجریان بود، نواحی شرقی اسلامی زیر فرمان دولتهای مستقل تابع خلافت عباسی به سرمیبرد؛ که سرگرم کشورگشایی در هندوستان بودند. خاندانهای غزنوی و غوری، دولتهایقدرتمندی بودند که قلمرو اسلامی را در سوی شرقی گسترش دادند و البته بر نواحی زیرتصرف یکدیگر نیز چنگ میانداختند. از کسانی که باید به طور ویژه از او یاد گردد سلطانمحمود غزنوی (۳۸۹ - ۴۲۱) است که در بارهاش گفتهاند: «مساحت سرزمینهایی که او گشودهبا مساحت سرزمینهای گشوده شده به دست عمر بن خطاب برابری میکرده است.» محمودبه شمال هند حمله برد و سرزمینهای پنجاب را به تصرف خویش درآورد. سرزمین غور- قسمتهای جنوبی افغانستان کنونی - به تصرف وی در آمد و حوزهء ماوراءالنهر به دست ویگشوده شد. این خود نشانگر این حقیقت است که اگر در مواردی در سوی غرب از قلمرو اسلامکاسته میشد و مسلمانان عقب مینشستند، در سوی شرق، دامنهء نفوذشان گسترش مییافت[ . ر. ک. اطلس تاریخ اسلام، حسین مونس، ترجمهء آذرتاش آذرنوش، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، چاپ دوم، ص ۲۸۲ - ۲۸۳.]صفحۀ ۵۷اوضاع اروپا در آستانهء جنگهای صلیبی۱. شکوفایی تمدن مسیحیت غربی در حالی که تمدن مسیحیت غربی پیش از جنگهای صلیبی حالت تدافعی داشت و پیوستهمورد تهاجم قرار میگرفت، اینک که ورق به زیان امپراتوری روم شرقی برگشته بود،وضعیت آن رو به قوت نهاده و حالت تهاجمی به خود گرفته بود. انجام اصلاحات مذهبی درمسیحیت غربی نیز بر جذّابیت آن افزوده و نیروی حیاتی آن را جانی تازه بخشیده و موجبشده بود که بسیاری از اقوام به این مذهب بپیوندند و موجب افزایش نیروی آن گردند.لهستان در سال ۹۶۶ م یعنی یازده سال بعد از پیروزی قطعی اِتوی اول، امپراتوری ساکسونیبر مجارها، به مسیحیت غربی گرایید. مجارها بین سالهای ۹۷۰ و ۱۰۰۰ م به مسیحیت غربیتغییر مذهب دادند. دانمارک در۹۷۴ م و سایر کشورهای غربی در اواخر سدههای دهمویازدهم به مسیحیت غربی گراییدند. در بعضی از این کشورها مثل نروژ، سوئد و هنگری، این گرایش با مقاومت همراه بود.ولی این مقاومت فایدهای نداشت. چون در این زمان اعتبار مسیحیت غربی در میانهمسایگان مشرک آن بسیار بالا و انکارناپذیر بو[ . تاریخ تمدن، توین بی، آرنولد، ترجمهء یعقوب آژند، انتشارات مولی، تهران، ۱۳۶۲، ص ۵۳۰.]۲. پیدایش ایدهء «جهاد مقدس» در حالی که تا حدود اوایل سدهء یازدهم مسیحیان از سوی مسلمانان در اسپانیا احساس خطرمیکردند، اینک با در گذشت محمد بن ابی عامر ملقب به المنصور - آخرین فرمانده قدرتمنداسلامی - و تضعیف دولت اسلامی در اندلس، این خطر دفع گشته بود و مسیحیان توانستندسلسله جنگهایی را بر ضد مسلمانان آغاز کنند وآنها را به سوی جنوب اسپانیا باز پسبنشانند. در جریان این نبردها پاپها نیز وارد گشته و رهبری جنگجویان را به عهده میگرفتندصفحۀ ۵۸و به این ترتیب قدرت و نفوذشان رو به فزونی مینهاد. چنان که پس از کشته شدن رامیروییکم، پادشاه آراگون[ . ناحیه و مملکت قدیم شمال شرق اسپانیا. از شمال به کوههای پیرنه، از شرق به کاتالونیا، از جنوب شرق به والانس،از جنوب غرب به کاستیل جدید از غرب به کاستیل کهن و از شمال غرب به ناوار محدود است و مرکب از ایالات کنونی اوئسکا، ساراگوسا و تروئل میباشد، (دایرة المعارف فارسی).] در جنگ با مسلمانان، اروپا به هیجان در آمد و پاپ الکساندر دومبیدرنگ فتوا داد گناهان کسانی که در اسپانیا در راه صلیب میجنگند مورد بخشایش قرارخواهد گرفت؛ وخود او برای ادامهء کار رامیرو به گردآوری سرباز پرداخت. به این ترتیبلشکرکشیهای مکرر مسیحیان اروپای غربی به اندلس به تدریج ایدهء «جهاد مقدس» را درمیان ملل عیسوی تقویت کرد. و اولیای کلیسا نیز با مشاهدهء زمینههای لازم برای حرکتشاهزادگان اروپایی برای شرکت در جنگ، زیر تأثیر انگیزههای مذهبی و دنیوی، فرصت رامغتنم شمرده وپس از تضعیف مسلمانان در اسپانیا نیروی مسیحیان را به سوی مرزهایجهان عیسوی بسیج کر[ . تاریخ جنگهای صلیبی، رانسیمان، ج ۱، ص ۱۲۲.]۳. بشارت ظهور مجدد مسیح اربابان کلیسا علاوه بر نفوذی که در عرصهء سیاسی اروپا پیدا کرده بودند، در میان عامهء مردمنیز از تأثیر سخن فراوانی برخوردار بودند . آنان با استفاده از عقیدهء وهمی فرا رسیدن زمانظهور دوبارهء مسیح، مردم را به پاک شدن از گناه و آزاد ساختن سرزمین قدس از دستمسلمانان تشویق میکردند. زیر تأثیر این تبلیغات، عیسویان قرون وسطا معتقد بودند زمان ظهور دوبارهء حضرتعیسی فرا رسیده و بر خود فرض میدانستند که تا فرصت باقی است استغفار نموده و به انجامکارهای نیک کمر بندد. کلیسا، زیارت را کفارهء گناهان میشمرد و پیشگوییهای مکرر میگفت کهبایستی پیش از بازگشت حضرت عیسی(ع) ارض قدس را از چنگ بیدینان به در آورد. صفحۀ ۵۹