روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

ایران در مقابل هژمونی آمریکا



ایران در مقابل هژمونی آمریکا



هماوردی ایران در مقابل هژمونی آمریکا


      ایران و آمریکا از برقراری ارتباط تا پیروزی انقلاب تا زمان جنگ جهانی دوم ایرانیان از عملکرد دو قدرت‏استعماری روسیه و انگلیس به ستوه آمده بودند. در این شرایط،سردمداران آمریکا، ضمن درک موقعیت و جاذبه‏های ایران، باارائه تصویری نوع دوستانه و پنهان کردن چهرهء واقعی خود،نفوذ در عرصه‏های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی‏ایران را وجههء همت خود قرار دادند. در این دوران، آمریکا به تقویت و تثبیت پایه‏های حکومت‏پهلوی دوم پرداخت و شاه ایران نیز متقابلا با عملی ساختن‏استراتژی تسلیم و کرنش در قبال آمریکا، وابستگی تهران به‏واشنگتن را در روابط و مناسبات دو کشور طرح ریزی نمود. واین وابستگی تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی روز به روزبیشتر شد و به بالاترین سطح خود در طی سالهای آخر حکومت‏شاه رسید. تا حدی که شاه در کرنش به آمریکایی‏ها آنقدرپیش رفت که به «شاه آمریکایی» معروف گشت. آمریکا نیز با فروش تجهیزات و جنگ افزارهای مدرن وپیشرفته به ایران و اعطای نقش ژاندارمی به شاه، حفاظت اصفحۀ ۵۵منابع خود در خلیج فارس را به وی سپرد و تهران را در ردیف‏متحد وفادار واشنگتن در همجواری شوروی سابق در خطمقدم مبارزهء با کمونیسم قرار داد. مجموعه‏ای از پیوندها و ملاحظات استراتژیک میان شاه وهیأت حاکمه امریکا در طی ۳۷ سال سلطنت وی بویژه بعد ازکودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و موفقیت در پشت سر گذاشتن بحران‏هاو معضلات سیاسی وسرکوب قیام‏های داخلی مانند ۱۵خرداد۱۳۴۲، سبب شد تا شاه و آمریکا، نظام شاهنشاهی حاکم برایران را پابرجا و با ثبات تلقی نموده و حتی لحظه‏ای هم به فکر«ایران بعد از شاه» نیفتند. به عنوان نمونه شاه در آذرماه ۱۳۵۶در جریان فارغ‏التحصیلی دانشجویان دانشگاه افسری با صدای‏بلند اعلام نمود که: کسی نمی‏تواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران،کشاورزان و بخش وسیعی از مردم عادی و روشنفکران به علاوه‏از پشتیبانی بی چون و چرایی نیروهای مسلح ۷۰۰ هزار نفری‏برخوردارم[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ] در این ارزیابی از وضعیت مستحکم رژیم، جیمی کارتر،رئیس جمهور وقت ایالات متحده نیز با شاه ایران همفکر بود.کارتر یک ماه پس از سخنرانی شاه در سفر به ایران از این[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ]صفحۀ ۵۶کشور به عنوان «جزیرهء ثبات» یاد نمود و به شاه ایران به واسطه‏حاکمیت بر چنین کشوری، تبریک گفت. در حالی که دور دوم مبارزات علیه رژیم شاه از نیمه دوم‏سال ۱۳۵۶ آغاز شده بود، سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» درشهریور ماه ۱۳۵۷ در حالی که ایران چند ماه بیشتر با وقوع‏یک انقلاب تمام عیار فاصله نداشت، وضعیت ایران را چنین‏ارزیابی کرد: ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلکه حتی‏آثار و علایمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به‏چشم نمی‏خورد[ . معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مجموعه مقالات اولین سمینار انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن، (قم - دفتر نشر معارف، ۱۳۷۴)، ص ۸۶ ] سازمان «تحلیل اطلاعات دفاعی» نیز - که وزارت دفاع ونیروهای مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتی می‏نماید - یک ماه‏بعد، در مهرماه ۱۳۵۷، موقعیت رژیم شاه را چنین پیش‏بینی کرد: انتظار می‏رود شاه در ۱۰ سال آینده نیز همچنان به صورت‏فعال در قدرت بماند[ . همان، ۸۷ ] از تحلیل این گزارش‏ها به دست می‏آید که اعتقاد به استحکام‏پایه‏های قدرت رژیم شاه آنچنان در میان مقامات آمریکایی‏ریشه دوانیده بود که احتمال وقوع هر گونه تحول چشمگیر وانقلاب در ایران را غیر ممکن می‏دانستند؛ اما وقتی سفیرواشنگتن در تهران به تدریج با این واقعیت رو به رو گردید کهصفحۀ ۵۷ادامهء حکومت پهلوی دوم غیر ممکن شده است، عنوان گزارش‏تاریخی خود را به مقامات واشنگتن چنین انتخاب کرد: فکر کردن به آنچه فکر کردنی است[ . همان ]نگرش تاریخی بر منازعات امریکا علیه ایران پیروزی انقلاب اسلامی علاوه‏بر درهم پیچیدن طومار نظام‏دیکتاتوری شاهنشاهی پهلوی و استبداد داخلی آن، با دست‏رد زدن به سینهء قدرت‏های خارجی، منافع برون مرزی‏استعمارگران را نیز در معرض تهدید جدی قرار داد. ایالات متحده نخستین قدرت غربی بود که پس از پیروزی‏انقلاب، منافع منطقه‏ای آن بیش از دیگر بازیگران بین المللی‏دستخوش دگرگونی اساسی گشت و با برچیده شدن بساطژاندارمی شاه در منطقه، و تغییر ناگهانی حافظ منافع این کشوصفحۀ ۵۸به بازیگری انقلابی و معترضی پرخاشگر، هیأت حاکمهء واشنگتن‏برای چاره‏اندیشی و اتخاذ انواع تدابیر در حوزه سیاست خارجی‏به تکاپو افتادند. نمود رفتاری دستگاه سیاست خارجی آمریکا در برابرنظام برآمده از انقلاب اسلامی در قالب پیچیده‏ترین حربه‏ها وتاکتیک‏های خصمانه از صبحگاه پیروزی انقلاب تاکنون[ . زمان تدوین اثر در خرداد ماه سال ۱۳۸۴ ] بروزکرده که برجسته‏ترین این اقدامات خصمانهء چنین است: ۱. خط دهی به لیبرال‏های نهضت آزادی در دولت موقت وتقویت و پشتیبانی از آنها برای انحراف مسیر انقلاب اسلامی[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: اسناد لانه جاسوسی، کتاب شماره ۱۵، سند شماره ۱۸ ] ۲. هدایت ضد انقلاب در اقدامات تجزیه طلبانه در کردستان،خوزستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و آذربایجان[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: کامران غضنفری، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی (تهران، کیا، ۱۳۸۰) ص ۱۶۱-۱۶۳ ] ۳. تحریم اقتصادی و توقیف اموال و دارایی‏های ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱- زبیگنیو برژنیسکی، سقوط شاه، جان گرگان‏ها و منافع ملی، ترجمه منوچهر یزدانبار (تهران، کاوش، ۱۳۶۲) ص ۹۰؛ ۲- سیا یروس ونسی وبرژنیسکمی، توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، (تهران، هفته ۲ و ۱۳ ص ۷۷)] ۴. قطع روابط دیپلماتیک. ۵. تهاجم نظامی به طبس. ۶. طراحی کودتای نوژه. ۷. طراحی عملیات جهش مثبت ۸۰ پس‏از کودتای نوژه[. جهت اطلاع بیشتر دراین زمینه ر.ک به: مؤسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی و کودتای نوژه (تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی، ۱۳۶۷)] ۸. گسترش تروریسم کور علیه شخصیت‏های طراز اول‏مملکتی، اعضای نهادهای انقلابی و تودهء مردم. ۹. نشان‏دادن چراغ‏سبز به صدام برای آغاز تهاجم و تحمیل‏جنگ بر جمهوری اسلامی ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. معاونت پژوهشی و تحقیق دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات جنگ تحمیلی، (تهران، انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۷۳)؛ ۲. صادق سلیمی نبی، عراق و امریکا در جنگ تحمیلی، پیوستگی هدف و همسویی عملکرد، نشریه «نگین ایران» سال دوم شماره ۶، پاییز ۱۳۸۲؛ ۳. مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی (تهران، مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران، ۱۳۷۵)؛ ۴. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهارم، هجوم سراسری، چاپ دوم، (تهران، گردآوردنده، ۱۳۷۵)؛ ۵. دوماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۷۲-۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۷۲ ]صفحۀ ۵۹۱۰. اهتمام جدی‏تر بر تقویت عقبهء استراتژیک عراق پس‏از فتح خرمشهر از طریق اعطای منابع مالی خرید تجهیزات وجنگ‏افزارها، حمایت سیاسی و معنوی و پشتیبانی اطلاعاتی‏از عراق. ۱۱. تلاش برای نزدیکی به ایران و اجرای سیاست چماق وهویج و تحقق استراتژی فشار و دیپلماسی در جریان ایران‏گیت باورود ناگهانی مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان رئیس جمهوروقت امریکا و هیأت همراه آن به ایران در خردادماه سال ۱۳۶۵[ . صادق سلیمی نبی، تاکتیک چماق و شیرینی و فشار و دیپلماسی در ماجرای ایران گیت، نشریه رواق اندیشه، مرکز پژوهش‏های اسلامی صدا و سیما، شماره ۲۳ ] ۱۲. رویارویی نظامی مستقیم امریکا با جمهوری اسلامی درپایان جنگ از طریق حمله به کشتی «ایران اجر»، انهدام سکوهای‏نفتی «رشادت» و «سلمان» و ناوچه‏های «جوشن» و «سبلان» وهدف قرار دادن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی درخلیج فارس[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. دفتر سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، گذر از بحران ۶۷، (تهران، تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۶۸)؛ ۲. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، از آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق (تهران، مرکز مطالعات جنگ، ۱۳۷۶)] ۱۳. درخواست ۱۸۶ تن از اعضای مجلس نمایندگان امریکادر نیمهء دوم شهریور ماه ۱۳۶۸ هـ . ش به جیمز بیکر وزیرامور خارجه وقت آمریکا برای کمک به سازمان مجاهدین‏خلق‏(منافقین) جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی. ۱۴. تمدید دورهء تدابیر اضطراری ۱۰ ساله از سوی بوش‏پدر در آبان ماه ۱۳۶۸ که قبل از او جیمی کارتر اعمال کرده بود. ۱۵. حملهء ناو آمریکایی «لاسال» به دو قایق ایرانی در خلیج‏فارس در خرداد ۱۳۷۰ هـ . ش. صفحۀ ۶۰۱۶. جلوگیری از نفوذ ایران در آسیای میانه بعداز فروپاشی‏شوروی و بازداشتن کشورهای منطقه خلیج فارس از همکاری‏ایران جهت ورود تهران در ترتیبات امنیتی منطقه. ۱۷. بازداشتن آلمان ازتکمیل نیروگاه اتمی بوشهر در تیرماه‏۱۳۷۰ هـ . ش و تطمیع هند برای وارد نشدن در این عرصه درآبان ماه همان سال. ۱۸. اعزام زیردریایی تهاجمی «یو. اس. ای توپیکو» به‏خلیج فارس. ۱۹. حمایت از ادعای مالکیت امارات متحده عربی نسبت‏به جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی. ۲۰. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع دستیابی به سلاح‏هسته‏ای، نقض حقوق بشر و حمایت ایران از حقوق بشر درادبیات و روابط سیاسی دو کشور. ۲۱. صدور دستور العمل‏های اول و دوم از سوی کلینتون‏رئیس جمهور وقت امریکا برای تحقق سیاست مهار دو جانبه‏در تاریخ ۱۰ و ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۷۴ (۳۰ آوریل و ۶ مه‏۱۹۹۵ م)[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: سعید تائب، قانون داماتو، ایران یا اروپا، مجله سیاست خارجی، سال یازدهم، شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، ویژه نامه تحریم، ص ۳۸-۳۹و نشریه گروه ترجمه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، امریکا و تحریم تجاری ایران، متن سخنرانی کلینتون در ضیافت شام کنگره یهود، اردیبهشت ماه ۱۳۷۴، ص ۶ ] ۲۲. لغو عضویت ایران در کنسرسیوم نفت آذربایجان در۲۳ فروردین ماه ۱۳۷۴ (۱۲ آوریل ۱۹۹۵ م) برای تحقق سیاست‏مهار دو جانبه. صفحۀ ۶۱۲۳. تصویب قانون داماتو در کنگره و امضای آن از سوی‏کلینتون در ۱۵ خرداد ماه ۱۳۷۵ (۶ اوت ۱۹۹۶ م) در راستای‏سیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: زیبا فرزین‏نیا، از نفوذ تا سد نفوذ، پیش زمینه‏های قانونی داماتو، مجله سیاست خارجی، ویژه نامه تحریم، همان، ص ۱۱۸ ] ۲۴. تصویب بودجه رسمی ۲۰ میلیون دلاری از سوی کنگره‏امریکا برای به سازش کشاندن جمهوری اسلامی در راستای‏سیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: نشریه خبرگزاری جمهوری اسلامی، در مصاف خبری شماره ۵۴، اختصاص ۲۰ میلیون دلار بودجه آمریکا علیه ایران، اسفند ماه ۱۳۷۴، ص ۱۶-۱۷ ]دکترین بوش در برخورد با ایران جورج. دبلیو. بوش معروف به بوش پسر چهل و سومین‏رئیس جمهور آمریکا است که سکان قوهء مجریهء این کشور رادر بهمن ماه ۱۳۷۹ هـ . ش (۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ م) به دست گرفت. صفحۀ ۶۲پس از آنکه وی در رأس هرم قوهء مجریه آمریکا قرار گرفت،وقوع دو حادثهء مهم، سبب گردید تا دکترین نظم نوین جهانی‏بوش اول، به شکل افراطی‏تر، از سوی فرزندش اعلام و دردستور کار جمهوری خواهان جنگ طلب قرار گیرد. حادثهء نخست در ۲۰ شهریور ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ م) یعنی ۸ ماه بعد از روی کار آمدن بوش با ربوده شدن‏هشت فروند هواپیمای مسافربری از سوی شماری افراد ناشناس‏و مورد هدف قرار دادن سمبل‏ها و مراکز قدرت نظامی، اقتصادی‏و سیاسی ایالات متحده به وقوع پیوست. در این واقعه برج‏های دو قلوی سازمان تجارت جهانی، مظهرقدرت اقتصادی منهدم شدند و ساختمان پنتاگون وزارت دفاع‏آمریکا به عنوان سمبل قدرت نظامی ایالات متحده با برخوردتعدادی از هواپیماهای ربوده شده آسیب دید. علاوه بر این‏انهدام یک فروند هواپیما در حریم هوایی کاخ سفید، مرکز قدرت‏سیاسی واشنگتن را در ردیف ناامن‏ترین مناطق جهان قرار داد. درحالی‏که واقعهء ۱۱ سپتامبر، ضریب امنیت داخلی و ابهت‏بین‏المللی آمریکا را به پایین‏ترین سطح در طول تاریخ این کشوررساند، بوش کوچک و تیم نظامی کابینهء او پس از آن، ضمن‏مظلوم نمایی و بهره برداری از فرصت پیش آمده، نخست بانسبت دادن این عملیات به مسلمانان و اعراب، آغاز مجدصفحۀ ۶۳جنگ‏های صلیبی را اعلام نمودند. اندکی پس از آن، انجام‏عملیات تروریستی را به گروه متعصب «طالبان» و سازمان‏«القاعده» نسبت دادند و سپس دومین واقعه را در عکس العمل‏به حادثه اول تحقق بخشیدند. واقعه دوم با حملات موشکی و هوایی آمریکا و انگلیس به‏افغانستان آغاز شد و با باز پس‏گیری مناطق تحت اشغال طالبان‏از سوی نیروهای بومی جبههء متحد ضد طالبان، استقرار نیروهای‏نظامی آمریکا در افغانستان و قرار گرفتن شخص مورد نظرواشنگتن (حامد کرزای) در رأس دولت موقت کابل ادامه یافت. در این شرایط، بوش دوم برای تحقق جهان تک قطبی آرمانی‏خود، ایالات متحده را منادی آزادی وعدالت، و مخالفین خود راتروریست معرفی کرد. و در صدد عملی ساختن تفکر هر کس‏با ما (آمریکایی‏ها) نیست علیه ماست و هرکس با ماست، علیه‏آنهاست (تروریست‏ها) بر آمد. او در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۰هـ . ش‏(۵ فوریه ۲۰۰۲ م) در جمع نظامیان پایگاه هوایی «اگلین» درفلوریدا - که سخنانش با کف زدن‏ها و ابراز احساسات نظامیان‏قطع می‏شد - اعلام کرد: ما در مدتی کوتاه موفق شدیم ائتلافی چشمگیر از کشورهای‏مختلف جهان پدید آوریم که در همهء مناطق جهان این ائتلاف‏وجود داشت[ . کشورهای مختلفی در ائتلاف بین المللی که با مجوز شورای امنیت و به‏رهبری امریکا علیه عراق در جنگ دوم خلیج فارس (در سال ۱۹۹۱ م در باز پس‏گیری کویت) به راه افتاده بود، نیروهای نظامی و کمک‏های مادی در اختیار ایالات متحده قرار دادند؛ اما برخلاف اظهارت بوش دوم، در افغانستان هیچ یک از کشورهای جهان به غیر از انگلیس کمک و نیروی نظامی در اختیار ایالات متحده قرار ندادند. در جریان افغانستان، سایر کشورها فقط از اقدام امریکا تنها حمایت لفظی، آن هم در محکومیت اصل تروریسم به عمل آوردند ] آنها می‏دانند که در این درگیری باید انتخابصفحۀ ۶۴کنند که یا با ما و یا با تروریست‏ها باشند، یا شما جانب‏استبداد و زور و یا در کنار آزادی و عدالت هستید.[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ] با چنین رویکردی در بیست وسومین سالگرد پیروزی انقلاب‏اسلامی، بوش کوچک در تداوم نطق سنتی رؤسای جمهورایالات متحده موسوم به «نطق وحدت، در نشست مشترک‏مجالس سنا و نمایندگان (کنگره) و در حضور نظامیان بلند پایهءآمریکا و میهمانان خارجی در ۹ بهمن ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۲۹ژانویه ۲۰۰۲ م)، برخی گروه‏های اسلام‏گرای خاور میانه را ازمصادیق گروه‏های تروریستی به حساب آورد و کشورهای مستقل‏ایران و کرهء شمالی را در کنار عراق «محور شرارت و شیطانی»توصیف کرد: ارتش ما اردوگاه‏های آموزشی تروریستی در افغانستان رامضمحل ساخت، اما هنوز اردوگاهایی وجود دارندکه در برخی‏کشورهای دیگر به فعالیت خود ادامه می‏دهند... دنیای زیرزمینی‏تروریست‏ها شامل گروه هایی مثل حماس، حزب اللََّه، جهاداسلامی و جنبش محمد، در جنگل‏های دورافتاده و در صحراهافعال است و در مراکز شهرهای بزرگ پنهان شده است. کره شمالی، رژیمی است که با موشک‏ها و سلاح کشتار جمعی‏تجهیز شده است، حال آنکه مردمش از گرسنگی رنج می‏برند[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ]صفحۀ ۶۵ایران نیز با جدیت برنامهء دستیابی به این سلاح‏ها، و صدورترور را دنبال می‏کند و در همین حال تعداد انگشت شماری ازافرادی که منصوب و منتخب مردم این کشور نیستند، امیدمردم ایران به آزادی را سرکوب می‏کنند. عراق، همچنان به‏دشمنی خود با امریکا و حمایت و پشتیبانی از ترور می‏بالد.رژیم عراق برای تولید عامل سیاه زخم، گاز اعصاب و تسلیحات‏هسته‏ای در طی یک دهه برنامه ریزی کرده است. رژیم عراق،رژیمی است که پیش از این نیز از گازهای سمی و کشنده[ .سران کاخ‏سفید با صدور فرمان پنهان به صدام،طولانی‏ترین و نابرابرترین‏جنگ قرن بیستم را بر نظام جمهوری اسلامی ایران، تحمیل نمودند و در طی جنگ ۸ سالهء ایران و عراق، شرکت‏های امریکایی و اروپایی به ویژه شرکت‏های آلمانی،با تجهیز رژیم عراق‏به جنگ‏افزارهای شیمیایی، بیشترین کمک را به عراق انجام دادند ]برای کشتار هزاران تن از شهروندانش استفاده کرده است. بوش کوچک در ادامه صحبت‏های خود، دکترین خود راتحت عنوان، «مبارزه با تروریسم و محور شیطانی» تبیین کرد: کشورهایی از این قبیل [ عراق، کره شمالی و ایران ] و متحدان‏تروریست‏شان محور شیطانی را تشکیل داده‏اند و برای تهدیدصلح جهانی تجهیز شده‏اند. این رژیم‏ها با تلاش برای به دست‏آوردن تسلیحات کشتار جمعی، جهان را در معرض خطری جدی‏و رو به تزاید قرار داده‏اند. آنان می‏توانند این سلاح‏ها را دراختیار تروریست‏ها قرار دهند وابزار لازم و متناسب با انزجارآنان را فراهم آورند. آنان می‏توانند متحدین ما را هدف حملات‏خود قرار دهند یا در جهت ارعاب و تهدید ایالات متحدهصفحۀ ۶۶تلاش کنند. در همهء این موارد بهای بی توجهی ممکن است‏مصیبت بار باشد[ . همان ] دکترین بوش پسر، شکل مدرنیزه شدهء دکترین نظم نوین‏جهانی بوش پدر به‏منظور سلطه بر جهان تک‏قطبی با محوریت‏آمریکا می‏باشد. در این دکترین که مبتنی بر هژمونی‏گرایی است،باید با هرگونه چالشی از سوی کشورها و واحدهای سیاسی‏مستقل و گروه‏های استقلال طلب و مخالف آمریکا، برخوردجدی صورت پذیرد. به نظر می‏رسد محور اصلی اقتدار واشنگتن در قرن ۲۱ درقاره آسیا و به طور مشخص در بخش خاورمیانه‏ای این قاره‏متمرکز باشد.با چنین پیش فرضی در دکترین بوش دوم مناطقی‏از آسیا که ظرفیت بالقوهء اصطکاک منافع با ایالات متحده و توان‏بالفعل اعتراض منطقی در قبال اقدامات مداخله‏جویانهء آمریکارا دارا باشند، بیشتر از سایر مناطق، در معرض تهدیدات‏نظامی این کشور خواهند بود. موارد زیر به روشنی این مدعا رابه اثبات می‏رساند: ۱. اصرار کاخ سفید بر تداوم و گسترش حضور نظامی درآب‏های خلیج فارس، کشورهای حاشیهء جنوبی آن، پاکستان،افغانستان و آسیای میانه. صفحۀ ۶۷۲. جنگ روانی و تهاجم تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و تهدیدنظامی کرهء شمالی و ایران اسلامی. ۳. تهاجم نظامی علیه عراق به بهانهء سرکوب دیکتاتوری‏صدام و ایجاد دمکراسی و اشغال نظامی این کشور[ . صادق سلیمی نبی، ارمغان دمکراسی: جهت‏گیری سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی (۱۳۸ - ۱۳۵۷) چاپ دوم، (قم، دفتر نشر معارف، بهار ۱۳۸۴) ص ۱۲۱ ]رویکردهای دولت بوش برای تغییر رژیم ایران از صبحگاه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون، گرچه‏همواره برخورد با ایران در کانون توجه دولت امریکا بوده، امابعد از واقعه ۱۱ سپتامبر و طرح دکترین مبارزه با تروریسم‏بوش پسر، تغییر حکومت ایران هدف اصلی مداخله‏گرایان‏کاخ سفید برای تسلط کامل بر خاورمیانه به حساب آمده است. با وجود این، در میان نومحافظه کاران تکیه زده بر کرسی‏قدرت در ایالات متحده از زمان وقوع حادثهء تروریستی ۱۱سپتامبر، دو رویکرد جنگ سخت و جنگ نرم برای عملی‏ساختن تغییر رژیم ایران وجود دارد[ . خبرگزاری فارس ] الف - دیدگاه جنگ سخت قائلین به این دیدگاه، بهره‏گیری واشنگتن از ساز و کارهای‏نظامی علیه تهران را تنها راه پیشبرد منافع امریکا در خاور میانه‏و رسیدن به هدف تغییر رژیم ایران قلمداد می‏کنندصفحۀ ۶۸بعد از اظهارات مداخله جویانه و جنگ طلبانه بوش علیه‏ایران در نطق وحدت در کنگره بعد از اشغال افغانستان، در دوره‏اول ریاست جمهوری او افرادی همانند دیک چنی معاون او،کندولیزا رایس مشاور امنیت ملی، آری فیلشر، سخنگوی کاخ‏سفید، رامسفلد، وزیر دفاع، پال ولفوویتز، معاون وزیر دفاع،کالین پاول، وزیر امور خارجه و جیمز ولس، مشاور وزیر دفاع‏و رئیس سابق سازمان سیا و برخی از نمایندگان کنگره امریکااز جملهء کسانی بودند که علاوه بر بوش پسر در دورهء اول‏ریاست جمهوری‏اش بر طبل تهدید نظامی علیه ایران کوبیدند. علاوه‏بر این، رسانه‏های گروهی ایالات متحده نیز - که ازسوی‏صهیونیست‏ها اداره می‏شوند - بر دامنهء پیام‏های تهدیدآمیز نظامی‏علیه ایران افزودند. به عنوان نمونه، روزنامهء واشنگتن پست بادرج گزارشی، خبر از احتمال حملهء امریکا به نیروگاه اتمی‏بوشهر داد[ . فصلنامهء سیاسی روز، شماره ۴، تابستان ۱۳۸۱، ص ۱۲۴ ] در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش پسر، طرفداران «جنگ‏سخت» از نظر کمی و کیفی در اقلیت قرار گرفته‏اند. افرادی‏مانند رول مراک گرشت، ریچارد پرل، دیوید فروم و رامسفلددر حال حاضر بر ضرورت تسریع در تغییر رژیم ایران با حملهءنظامی گستردهء پیش دستانه همانند الگوی عراق معتقدندصفحۀ ۶۹طرفداران جنگ سخت، حضور نیروهای نظامی و ماشین‏عظیم جنگی امریکا در عراق و افغانستان را از یک طرف وتکرار ریاست جمهوری بوش برای چهار سال دیگر را فرصت‏طلایی برای براندازی حکومت ایران از طریق بکارگیری ساز وکارهای نظامی محسوب می‏کنند. اگر چه انجام توصیه نظامی‏گری قائلین به این دیدگاه، براساس‏توضیحات بسیاری از استراتژیست‏های امریکایی، بیشترجنون‏آمیز است، اما روحیهء ماجراجویی و قهرمان‏مآبی بوش‏زمینه تکرار چنین دیوانگی را به طور مطلق منتفی نمی‏سازد. ب - دیدگاه جنگ نرم این دیدگاه که طیف وسیعی از نومحافظه کاران بدان معتقدهستند، ایران را هدف سخت می‏داند اما براساس قاعدهء هزینه‏و فایده، انجام عملیات گسترده نظامی را برای تغییر رژیم ایران‏مقرون به صرفه نمی‏داند. قائلین به جنگ نرم به جای عملیات گسترده نظامی، از طریق‏به کارگیری تاکتیک‏های سه گانه زیر، فروپاشی از درون حکومت‏ایران را توصیه می‏کنند: ۱. تاکتیک «مهار» که خود در چهار صحنه زیر برنامه‏ریزی‏و دنبال شده است: صفحۀ ۷۰الف) پروندهء هسته‏ای جمهوری اسلامی در سطح بین‏المللی ب) خنثی‏سازی تأثیرگذاری ایران در صحنهء عراق ج) خنثی‏سازی اثربخشی جمهوری‏اسلامی در پهنهء افغانستان د) خنثی‏سازی الگوگیری مقاومت اسلامی لبنان از ایران ۲. تاکتیک «اسب تروا» که در چهار عرصه زیر دنبال می‏شود: الف) تلاش در جهت بازگشایی سفارت در تهران. ب) تقویت OGN های طرفدار امریکا در ایران. ج) حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دمکراسی امریکایی‏در ایران. د) زمینه سازی برای انقلاب نارنجی و مخملی در ایران. ۳. تاکتیک جنگ روانی در سه عرصهء زیر باید دنبال شود: الف) مراودات امریکا با اپوزیسیون داخلی تقویت شود وبرنامه‏های رادیو تلویزیونی نظیر رادیو فردا و صدای امریکا ازآنها بهره گیرند. ب) افزایش آستانهء جنگ در اذهان مردم ایران با تبلیغات‏انجام عملیات نظامی مدنظر قرار گیرد. ج) تمرکز روی مسأله نقض حقوق بشر در ایران صورت بپذیرد. به نظر می‏رسد در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش کوچک،دیدگاه طیف اکثریت نومحافظه کاران یعنی رویکرد جدید«جنگ نرم» از سوی او پذیرفته شده و خانم رایس نیز از جانبصفحۀ ۷۱جنگ نرم و اقدامات عملی بوش علیه ایران تاکنون اقدامات زیادی از سوی دولت بوش برای تحقق‏فروپاشی از درون نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته که‏برخی از مهم‏ترین آنها عبارتند از: ۱. تبلیغ وجود دو لایهء انتخابی و انتصابی در درون حاکمیت‏ایران. ۲.تخصیص بودجه برای پیشبرد دمکراسی (باتلقی امریکایی)در ایران. ۳. تبلیغ علیه نهادهای نظارتی اتنخابات. ۴. تبلیغ غیر آزاد و غیر دمکراتیک بودن انتخابات در ایران. ۵. تأسیس رادیو فردا از سوی شخص بوش برای براندازی‏رسمی نظامی جمهوری اسلامی. ۶. تقویت شبکه‏های رادیو و تلویزیونی ماهواره‏ای ضد انقلاب‏خارج نشین. ۷.تبلیغات منفی در ارتباط با دست داشتن ایران در ناامنی‏های‏عراق. صفحۀ ۷۲موانع بازدارندهء حمله نظامی امریکا علیه ایران پس از تهدیدات پی در پی رئیس جمهور، مقامات امنیتی -نظامی و دست‏اندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده علیه‏جمهوری اسلامی و اشغال دو همسایه آن، افغانستان و عراق،مهم‏ترین سؤالی که در ذهن پژوهشگران سیاسی و محققان‏روابط بین‏الملل و استراتژیست‏ها مطرح گردیده، این است که‏آیا امکان حملهء امریکا به ایران همانند افغانستان و عراق وجوددارد یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا در ایران نیز همانند افغانستان وعراق بستر و زمینه‏های موفقیت حملهء نظامی امریکا فراهم‏است یا خیر؟ در پاسخ به این سئوال، به نظر می‏رسد ایران امروز واجدویژگی‏هایی است‏که برخلاف عراق و افغانستان، هرگونه حملهءنظامی به آن را غیر ممکن می‏سازد. از این منظر مهم‏ترین عوامل‏بازدارندهء حملات نظامی و سخت‏افزاری امریکا علیه ایران‏عبارتند از: ۱.ایران برخلاف افغانستان وعراق، ازنظر موقعیت جغرافیایی‏از سه امتیاز بهره‏مند است: صفحۀ ۷۳الف) موقعیت بحری سرزمین ایران از نظر موقعیت بحری به سبب دارا بودن‏سواحل طولانی منطقه استراتژیک در خلیج فارس و دریای عمان‏از موقعیت ویژه‏ای برخوردار است؛ زیرا ایران در میان کشورهای‏این منطقه تنها کشوری است که ۱۸۰۰ کیلومتر طول ساحل درخلیج فارس و دریای عمان دارد. مرزهای آبی این سرزمین‏همواره به عنوان قسمتی از یک سیستم ارتباطی، اقتصادی ونظامی بین المللی از جایگاه ویژه‏ای برخودار بوده است. ب) موقعیت گذرگاهی قرار گرفتن ایران در کنار یکی از مهم‏ترین تنگه‏های دنیا به‏نام تنگه هرمز و اشراف آن بر سرتاسر حاشیهء شمالی این‏تنگه،موقعیت گذرگاهی ویژه‏ای به آن بخشیده است. ایران و عمان در دو سوی تنگه هرمز قرار دارند؛ اما ایران‏در مقایسه با عمان از وسعت، جمعیت، ذخایر نفت و گاز زیاد،طول ساحل بیشتر در تنگه، نیروهای نظامی بیشتر، به ویژه‏نیروهای دریایی کارآمد، موقعیت دفاعی و پدافندی مناسب،جزایر استراتژیک و تکیه‏گاه‏های دفاعی در داخل تنگه وتوانایی‏های فنی و تکنیکی لازم برای کنترل تنگه برخورداراست. چنین فرصت هایی زمینه‏های کنترل تنگه هرمز را کهصفحۀ ۷۴گذرگاه خون جاری (نفت) در اندام نظام سرمایه‏داری است،برای ایران فراهم می‏سازد. ریچارد نیکسون در توصیف این مطلب می‏نویسد: نفت خون صنعت مدرن است و منطقه خلیج فارس قلبی است‏که این خون را مانند تلمبه به جریان می‏اندازد و راه‏های‏دریایی پیرامون خلیج فارس [ تنگه هرمز ] شریان‏هایی هستندکه این خون حیاتی از آنها می‏گذرد[ . ریچارد نیکسون، جنگ واقعی و صلح واقعی، ترجمه علی رضا طاهری، (تهران، کتاب سرا، ۱۳۶۴)، ص ۱۳۶ ] ج) موقعیت بری اورآسیا همسایگی ایران از ناحیهء غرب با جمهوری ترکیه و برخورداری‏از دو هزار کیلومتر مرز مشترک با جمهوری‏های استقلال یافته‏از شوروی، ایران را از موقعیت بری اورآسیا، بهره‏مند می‏سازد. با فروپاشی شوروی مزیت‏های ژئواستراتژیک جدیدی‏برای ایران به وجود آمد که از یک سو بر اهمیت استراتژیک‏ایران از ناحیهء آسیای مرکزی افزود و از سوی دیگر استقلال‏کشورهای قفقاز و جمهوری‏های آسیای مرکزی، راه‏های‏مواصلاتی جدیدی را بر روی ایران گشود. بر این اساس، ایران از یک موقعیت نسبی و عمومی جغرافیایی‏ویژه در مقایسه با عراق و افغانستان برخوردار است که درصورت‏حملهء نظامی به آن، تمامی منطقه از آسیای میانه گرفته تا خلیج‏صفحۀ ۷۵فارس را می‏تواند به التهاب و بحران بکشاند و حساس‏ترین‏منطقه استراتژیک مورد نظر ایالات متحده را بحرانی سازد. شاید این امر بیش از هرچیز، نارضایتی و اعتراض کمپانی‏های‏نفتی آمریکایی را که حامیان اصلی بوش پسر در مبارزات‏انتخاباتی‏اش بوده‏اند، در پی داشته باشد. ۲. وسعت ایران نیز بر خلاف عراق و افغانستان یکی‏از عوامل‏بازدارندهء حمله به آن محسوب می‏گردد زیرا وسعت خاک ایران‏به تنهایی بیشتر از مجموع مساحت ۶ کشور اروپایی آلمان،فرانسه، انگلستان، ایتالیا، هلند و بلژیک است. گسترش قلمرو جغرافیایی ایران در دوران جنگ، امکان‏عقب‏نشینی و فرصت بازسازی و سازماندهی مجدد را برای‏نیروهای نظامی و نیز امکان بکارگیری تاکتیک‏های جنگ نامتقارن‏را فراهم می‏سازد. همچنین گسترهء وسیع ارضی ایران، امکان‏اشغال کامل آن را از دشمن سلب می‏کند. ۳. هر گاه افراد بین سنین ۲۰ تا ۶۵ سال بیش از ۳۵ درصدکل جمعیت یک کشور را تشکیل دهند، چنین سرزمینی از بهترین‏و مطلوبترین عامل ژئوپلتیک برای حفظ امنیت و ثبات سیاسی‏و توسعه اقتصادی برخوردار است[ . عزت اللََّه عزتی، ژئوپلتیک (تهران، سمت، ۱۳۷۱) ص ۷۳ ] جمعیت فعال ایران براساس آمارهای سال ۱۳۶۹ هـ . ش‏۱۹۹۰ م) ۱۴ میلیون و ۳۷ هزار نفر اعلام گردید که ۲۵ درصصفحۀ ۷۶جمعیت کشور را تشکیل می‏دهد و در بین کشورهای منطقه‏خلیج موقعیت منحصر به فردی دارد[ . جواد اطاعت، ژئوپلتیک و سیاست خارجی ایران، (تهران، سفیر،۱۳۷۶) ص ۵۳ ] و سبب گردیده تا این‏کشور از نظر نظامی به عنوان یکی از قوی‏ترین کشورهای منطقه‏به حساب آید. نتیجه آنکه، در حال حاضر کثرت جمعیت، موقعیت و وسعت‏جغرافیایی سرزمین ایران، به همراه ایدئولوژی اسلامی وسیاست خارجی مستقل آن، موجب شده که جایگاه استراتژیک‏ایران در سطح جهان و در محاسبات قدرت‏های بازیگر درصحنه نظام بین‏الملل به ویژه ایالات متحده دو چندان گردیده‏و امکان حملهء نظامی به آن سلب شده است به گونه‏ای که‏مارک پالمر استراتژیست معروف آمریکایی در گفتگو با «بوراسولومود» خبرنگار روزنامهء آمریکایی «نیویورک تایمز»صراحتاً با ایدهء تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی مخالفت‏کرده، می‏گوید: ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت‏نیروی‏انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت‏جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند (قلب) نظام‏بین الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی‏توان بایورشی نظامی آن را سرنگون کرد[ . هفته نامه بازتاب، شماره ۵۹، اسفند ۱۳۸۳، ص ۲ و۳ ]صفحۀ ۷۷۴. قدرت، جایگاه بین المللی وروابط خارجی ایران باکشورهایی نظیر افغانستان و عراق و حتی کره شمالی بسیارمتفاوت است. جایگاه محوری ایران در سازمان کنفرانس‏اسلامی، گروه ۷۷، سازمان اوپک، جنبش عدم تعهد و طرح‏گفتگوی تمدن‏ها از سوی ایران موجب شده تا نوع برخورد باایران به طور بنیادی با کشورهای عراق و افغانستان متفاوت باشدو حملهء احتمالی به آن به آسانی حمله به عراق و افغانستان‏تصور نشود. ۵. در افغانستان مردم از جنگ داخلی طولانی، و در عراق‏از حاکمیت استبداد صدام به‏ستوه آمده بودند و بستر اجتماعی‏برای مداخلهء نظامی خارجی فراهم بود، در حالی که در ایران‏رابطهء بین مردم و حاکمان قلبی و برگرفته از اعتقادات مذهبی‏آنهاست و گسست بین حاکمیت و شهروندان وجود ندارد وهرگونه تهاجم خارجی به شدت محکوم به شکست است. ۶. ایران از تجربهء دفاع در جنگ طولانی و نابرابر هشت ساله‏برخوردار است، در حالی که در افغانستان و عراق انگیزه دفاع‏در مردم در برابر نیروهای مهاجم آمریکایی وجود نداشت. ۷. در ایران برخلاف عراق و افغانستان و حتی سایر کشورهای‏دنیا به صورت منحصر به فرد، تمامی ملت در قالب سازمان رزمی‏بسیج سازماندهی گردیده و همواره آماده دفاع‏از کشور هستند. صفحۀ ۷۸۸. در ایران دو نیروی نظامی کلاسیک و کارآمد ارتش و سپاه‏همواره آماده دفاع از کشور هستند، در حالی که در افغانستان‏چنین نیروهایی وجود نداشت و علاوه بر آن نیروهای داخلی‏آن کشور نیز در دو جبهه و در مقابل هم قرار داشتند. در عراق‏نیز سران نظامی پیش از تهاجم خریداری شده بودند، اما درایران امکان وقوع چنین امری محال است. ۹. مهم‏ترین عامل بازدارندهء حمله به ایران، اعتقاد به شهادت‏و جاودانگی مرگ در راه خدا در میان نیروهای نظامی و ملت‏ایران است که هرگونه ترسی را از میان می‏برد و دشمن را ازحمله به آن باز می‏دارد. دلایل وضرورتهای ایستادگی‏ایران درمقابل زیاده‏طلبی‏آمریکا مردم ایران بنابر دلایل و ضرورتهای متعدد باید در مقابل‏زیاده‏طلبی آمریکا ایستادگی و مقاومت نمایند. برخی از مهم‏ترین آن دلایل عبارتند از: ۱. تضاد نظام ارزشی و ایدئولوژیکی میان ایران و امریکا که‏امکان همکاری مبتنی بر احترام متقابل را منتفی می‏سازد. درمقابل تفکر هژمونیک و سلطه‏گرایی ایالات متحده، نظام‏جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس تاکنون با در پیش گرفتنصفحۀ ۷۹خط مشی مبتنی بر نفی سلطه گرایی و مداخله گرایی در سیاست‏خارجی خود، ضمن نقادی از عملکرد سلطه جویانه آمریکادر صحنهء روابط بین الملل، بر رویهء استقلال‏طلبی خود تأکید وپافشاری کرده است. براین اساس به‏دلیل اختلاف نگرش ایران‏و امریکا از یک سو واصطکاک مداخله‏گرایی واشنگتن و رویه‏استقلال تهران، ضرورت دارد تا جمهوری اسلامی در مقابل‏زیاده‏طلبی‏های امریکا، ایستادگی کند. مقام معظم رهبری دراین ارتباط معتقد است: طبیعت حکومت امریکا سلطه گری است، لذا رابطهء با امریکایعنی تحمل زورگویی اما طبیعت نظام اسلامی و ملت ایران اززورگویی متنفر است و این امر را قبول ندارد. ۲. مردم ایران همواره در طول تاریخ خود در ردّ سلطه بیگانگان‏و مبارزه با مداخله گریان در امور داخلی خود اصرار ورزیده‏و به ویژه بعد از پیروزی انقلاب با اعتقاد راسخ بر خودباوری‏نه تنها مداخله در امور داخلی سایر کشورها را مجاز نمی‏داندبلکه به‏عنوان الگو و سرمشق سایر ملت‏ها نیز درآمده است.درحالی که مداخله گرایان آمریکایی به نام ایجاد دمکراسی باتحقیر مردم عراق وافغانستان، لطمات و خسارت جبران‏ناپذیری‏بر حیثیت و اعتبار خود وارد کرده‏اند. به طور قطع ایستادگی مردمصفحۀ ۸۰ایران در مقابل زیاده‏طلبی امریکایی‏ها، مداخله‏گرایان حاکم برکاخ سفید را از فکر تجاوز نظامی و اشغال ایران بازمی‏دارد وهمین امر یکی از مهم‏ترین دلایل مقاومت ملت ایران در مقابل‏امریکا محسوب می‏شود. ۳. همچنانکه سلطه‏جویی به‏دلیل ستمگری و تجاوز به حقوق‏دیگران و از بین بردن کرامت و ارزش‏های والای انسانی، محکوم‏است، سلطه پذیری نیز از آن جهت که نشانهء ضعف، خواری وپذیرش سلطهء دیگران است، دو چندان مذمت شده است. به‏همین دلیل نیز چون انقلاب اسلامی بسان مشعل فروزانی است‏که صراط مستقیم انسانیت را به کشورهای جهان سوم و به‏ویژه‏ممالک اسلامی نشان می‏دهد، باید درمقابل زیاده‏طلبی امریکامقاومت کند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این مهم راچنین بیان فرموده است: انقلاب اسلامی ما تاکنون کمین گاه شیطان و دام صیادان را به‏ملت نشان داده است. جهان‏خواران و سرمایه‏داران و وابستگان‏آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن‏مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم و حال آنکه، این وظیفه‏اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا زنیم‏که ای خواب رفتگان، ای غفلت زدگان، بیدار شوید و به اطرافصفحۀ ۸۱خود نگاه کنید که در کنار لانه‏های گرگ، منزل گرفته‏اید،برخیزید که اینجا جای خواب نیست و نیز فریاد زنیم، سریعاًقیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست[ . صحیفه نور، ج ۹، (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی تا) ص‏۸۲ ] ۴. ایران از ظرفیت‏های بالایی برای تبدیل شدن به کشوری‏توسعه یافته که از نظر سیاسی نیز استقلال واقعی دارد برخورداراست. ایران امروز با برخورداری از فرصت‏های متعدد درعرصه‏های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی -امنیتی از یک سو و تدوین سند چشم انداز ۲۰ ساله از دیگرسو، استعداد بالقوهء تبدیل به قدرتی توسعه یافته در آینده‏ای نه‏چندان دور را دارد که در صورت انفعال در مقابل زیاده‏طلبی‏آمریکا، این امکان از او سلب می‏گردد. بر این اساس ضرورت دارد هر گونه افزون‏طلبی خارجی به‏ویژه از سوی آمریکایی‏ها را به شدت پاسخ دهد. ۵. موقعیت ژئوپلتیک ایران در میان کشورهای منطقه خلیج‏فارس و حتی خاورمیانه استثنایی است. شاید یکی از جاذبه‏های‏وسوسه‏انگیز برای بازگشت واشغال مجدد ایران و برقراری رابطهءمبتنی بر سلطه به شیوهء قبل از انقلاب، در این ویژگی ایران نهفته‏باشد، همین موقعیت استثنایی به همراه روحیهء استقلال‏طلبی،جایگاه ایرانیان را در میان ملت‏ها، از شأن و منزلت بالایی‏برخوردار کرده است که در صورت عقب نشینی در مقابل امریکصفحۀ ۸۲دستاوردهای ایستادگی ایران در برابر زیاده‏طلبی‏های‏امریکا ایستادگی مردم مقاوم ایران دربرابر زیاده‏طلبی‏های امریکا،دستاوردهای زیر را به ارمغان آورده است: ۱. استقلال در عرصهء داخلی و بین المللی؛ از این منظر، ایران‏تنها کشور منطقه است که خود برای خود تصمیم می‏گیرد. ۲. خودباوری و اعتماد به نفس در عرصه سیاسی، فرهنگی،اقتصادی - دفاعی و امنیتی؛ این خصلت در بسیاری از عرصه‏هامانند فن آوری هسته‏ای و دانش تهیه سلول‏های بنیادی و نیزاداره مراحل مختلف جنگ تحمیلی جلوه گر شده است. ۳. مستحکم شدن الگوی مردم سالاری دینی در مقابل الگوی‏لیبرال دمکراسی غرب؛ الگوی مردم سالاری دینی ایران درگذر زمان هر روز شکوفاتر می‏شود و چون بنابر دلایل زیر ازسوی ملت‏های منطقه مورد پذیرش قرار می‏گیرد، الگوی لیبرال‏دمکراسی امریکایی را با چالش و بحران جدی مواجه ساخته‏است: صفحۀ ۸۳۱. مردم سالاری دینی ایران، اصالت دارد و بومی است. ۲. مردم سالاری دینی ایران، بحران هویت ایجاد نمی‏کند،زیرا مطابق با تاریخ و فرهنگ و باورهای بومی و دینی مردم‏خاورمیانه است. ۳. مردم سالاری ایران، بی ثبات کننده نیست، زیرا میان‏انتظارات و تعهدات داخلی و ظرفیت کشورها، توازن ایجادمی‏کند. ۴. بر اثر مقاومت ایران در مقابل ایالات متحده، الگوی‏الهام‏بخشی جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک امر ماندگار،بلکه در حال ارتقای وضعیت هژمونیک و الهام بخشی خود درمنطقه خاورمیانه است. این درحالی است که تثبیت هژمونی جهانی و منطقه‏ای ایالات‏متحده در گرو گسترش الگوی دمکراسی امریکایی و درنهایت‏صدور شیوهء زندگی آمریکایی به کشورهای خاورمیانه است. ۵. بر اثر مقاومت مردم ایران در مقابل زیاده‏طلبی امریکا،به رغم تصور اولیه استراتژیست‏های کاخ سفید که تقویت‏مدیریت تغییر در حکومت ایران پس از اشغال عراق و افغانستان‏را پیش بینی می‏کردند با نتیجهء منفی و برآیند معکوسی مواجه‏شده است. صفحۀ ۸۴۶. درحالی که سطح و میزان نفوذ ایالات متحده برای ایجادتغییرات سیاسی در منطقه به‏شدت کاهش یافته، ظرفیت مدیریت‏جمهوری اسلامی برای انجام تغییرات سیاسی در منطقه ارتقای‏چشمگیری یافته است. برخی از دلایل تفوق و برتری ایران دراین عرصه به عنوان یکی از دستاوردهای ایستادگی در برابرزیاده‏طلبی آمریکا عبارتند از: ۱. افزایش انسجام ملی در ایران. ۲. تفوق و ابتکار عمل یک روحانی برجسته شیعه در عراق‏(آیت‏اللََّه سیستانی). ۳. الگوپذیری از ایران و نقش آفرینی مرجعیت شیعه درتعیین و جهت‏دهی به سرنوشت انتخابات عراق. ۴. مانور استراتژیک یک روحانی برجستهء دیگر (سیدحسن نصراللََّه) در بسیج مردم و راهپیمایی عظیم مردم لبنان. براین اساس ایالات متحده دریافته است که در صورت‏مهیا شدن امکان برگزاری جریان آزاد انتخابات در منطقه،دولت‏های برآمده از آن - همانند آنچه در عراق اتفاق افتاد -مطلوب ایالات متحده نخواهد بود[ . خبرگزاری فارس ] ۷. آخرین و مهم‏ترین دستاورد ایستادگی و مقاومت ایران‏در برابر ایالات متحده و افزون‏طلبان کاخ سفید، الگو قرار گرفتن‏رویه استقلال‏طلبی ملت ایران و دریافت پیام رهایی از یوغصفحۀ ۸۵مستبدان بود که خود بسیاری تحولات و رخدادها را به ارمغان‏آورد. برخی از مهم‏ترین آنها عبارتند از: الف) بیداری و خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی منطقه. ب) فروپاشی نظام آپارتاید و تبعیض نژادی در افریقای‏جنوبی. ج) استقلال رودزیا. د) فروپاشی اردوگاه کمونیسم و شوروی سابق. هـ ) مقاومت مجاهدین افغان در مقابل تجاوز شوروی. و) پیروزی ساندنیست‏ها در نیکاراگوئه. ز) انتفاضه مردم فلسطین درمقابل تجاوزات رژیم صهیونیستی‏اسرائیل. ف) پیروزی جنبش انقلابی حزب اللََّه لبنان در مقابل‏صهیونیست‏های اسرائیل و اخراج اشغالگران صهیونیست ازلبنان. در پایان به نظر می‏رسد تا زمانی که امریکا براساس نظام‏لیبرالیسم سیاسی و کاپتالیسم اقتصادی استوار است وایران نیزبراساس آموزه‏های دینی اسلام سلطه گرایی را نفی می‏کند امکان‏همکاری و رابطه متقابل وجود ندارد و در حالی که در ضمیر وماهیت امریکا مداخله‏گرایی ریشه دوانیده، افتخار نظام اسلامی‏استقلال‏طلبی و رد سلطه پذیری است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.