ایران در مقابل هژمونی آمریکا
هماوردی ایران در مقابل هژمونی آمریکا
ایران و آمریکا از برقراری ارتباط تا پیروزی انقلاب تا زمان جنگ جهانی دوم ایرانیان از عملکرد دو قدرتاستعماری روسیه و انگلیس به ستوه آمده بودند. در این شرایط،سردمداران آمریکا، ضمن درک موقعیت و جاذبههای ایران، باارائه تصویری نوع دوستانه و پنهان کردن چهرهء واقعی خود،نفوذ در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامیایران را وجههء همت خود قرار دادند. در این دوران، آمریکا به تقویت و تثبیت پایههای حکومتپهلوی دوم پرداخت و شاه ایران نیز متقابلا با عملی ساختناستراتژی تسلیم و کرنش در قبال آمریکا، وابستگی تهران بهواشنگتن را در روابط و مناسبات دو کشور طرح ریزی نمود. واین وابستگی تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی روز به روزبیشتر شد و به بالاترین سطح خود در طی سالهای آخر حکومتشاه رسید. تا حدی که شاه در کرنش به آمریکاییها آنقدرپیش رفت که به «شاه آمریکایی» معروف گشت. آمریکا نیز با فروش تجهیزات و جنگ افزارهای مدرن وپیشرفته به ایران و اعطای نقش ژاندارمی به شاه، حفاظت اصفحۀ ۵۵منابع خود در خلیج فارس را به وی سپرد و تهران را در ردیفمتحد وفادار واشنگتن در همجواری شوروی سابق در خطمقدم مبارزهء با کمونیسم قرار داد. مجموعهای از پیوندها و ملاحظات استراتژیک میان شاه وهیأت حاکمه امریکا در طی ۳۷ سال سلطنت وی بویژه بعد ازکودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و موفقیت در پشت سر گذاشتن بحرانهاو معضلات سیاسی وسرکوب قیامهای داخلی مانند ۱۵خرداد۱۳۴۲، سبب شد تا شاه و آمریکا، نظام شاهنشاهی حاکم برایران را پابرجا و با ثبات تلقی نموده و حتی لحظهای هم به فکر«ایران بعد از شاه» نیفتند. به عنوان نمونه شاه در آذرماه ۱۳۵۶در جریان فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه افسری با صدایبلند اعلام نمود که: کسی نمیتواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران،کشاورزان و بخش وسیعی از مردم عادی و روشنفکران به علاوهاز پشتیبانی بی چون و چرایی نیروهای مسلح ۷۰۰ هزار نفریبرخوردارم[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ] در این ارزیابی از وضعیت مستحکم رژیم، جیمی کارتر،رئیس جمهور وقت ایالات متحده نیز با شاه ایران همفکر بود.کارتر یک ماه پس از سخنرانی شاه در سفر به ایران از این[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ]صفحۀ ۵۶کشور به عنوان «جزیرهء ثبات» یاد نمود و به شاه ایران به واسطهحاکمیت بر چنین کشوری، تبریک گفت. در حالی که دور دوم مبارزات علیه رژیم شاه از نیمه دومسال ۱۳۵۶ آغاز شده بود، سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» درشهریور ماه ۱۳۵۷ در حالی که ایران چند ماه بیشتر با وقوعیک انقلاب تمام عیار فاصله نداشت، وضعیت ایران را چنینارزیابی کرد: ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلکه حتیآثار و علایمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن بهچشم نمیخورد[ . معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مجموعه مقالات اولین سمینار انقلاب اسلامی و ریشههای آن، (قم - دفتر نشر معارف، ۱۳۷۴)، ص ۸۶ ] سازمان «تحلیل اطلاعات دفاعی» نیز - که وزارت دفاع ونیروهای مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتی مینماید - یک ماهبعد، در مهرماه ۱۳۵۷، موقعیت رژیم شاه را چنین پیشبینی کرد: انتظار میرود شاه در ۱۰ سال آینده نیز همچنان به صورتفعال در قدرت بماند[ . همان، ۸۷ ] از تحلیل این گزارشها به دست میآید که اعتقاد به استحکامپایههای قدرت رژیم شاه آنچنان در میان مقامات آمریکاییریشه دوانیده بود که احتمال وقوع هر گونه تحول چشمگیر وانقلاب در ایران را غیر ممکن میدانستند؛ اما وقتی سفیرواشنگتن در تهران به تدریج با این واقعیت رو به رو گردید کهصفحۀ ۵۷ادامهء حکومت پهلوی دوم غیر ممکن شده است، عنوان گزارشتاریخی خود را به مقامات واشنگتن چنین انتخاب کرد: فکر کردن به آنچه فکر کردنی است[ . همان ]نگرش تاریخی بر منازعات امریکا علیه ایران پیروزی انقلاب اسلامی علاوهبر درهم پیچیدن طومار نظامدیکتاتوری شاهنشاهی پهلوی و استبداد داخلی آن، با دسترد زدن به سینهء قدرتهای خارجی، منافع برون مرزیاستعمارگران را نیز در معرض تهدید جدی قرار داد. ایالات متحده نخستین قدرت غربی بود که پس از پیروزیانقلاب، منافع منطقهای آن بیش از دیگر بازیگران بین المللیدستخوش دگرگونی اساسی گشت و با برچیده شدن بساطژاندارمی شاه در منطقه، و تغییر ناگهانی حافظ منافع این کشوصفحۀ ۵۸به بازیگری انقلابی و معترضی پرخاشگر، هیأت حاکمهء واشنگتنبرای چارهاندیشی و اتخاذ انواع تدابیر در حوزه سیاست خارجیبه تکاپو افتادند. نمود رفتاری دستگاه سیاست خارجی آمریکا در برابرنظام برآمده از انقلاب اسلامی در قالب پیچیدهترین حربهها وتاکتیکهای خصمانه از صبحگاه پیروزی انقلاب تاکنون[ . زمان تدوین اثر در خرداد ماه سال ۱۳۸۴ ] بروزکرده که برجستهترین این اقدامات خصمانهء چنین است: ۱. خط دهی به لیبرالهای نهضت آزادی در دولت موقت وتقویت و پشتیبانی از آنها برای انحراف مسیر انقلاب اسلامی[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: اسناد لانه جاسوسی، کتاب شماره ۱۵، سند شماره ۱۸ ] ۲. هدایت ضد انقلاب در اقدامات تجزیه طلبانه در کردستان،خوزستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و آذربایجان[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: کامران غضنفری، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی (تهران، کیا، ۱۳۸۰) ص ۱۶۱-۱۶۳ ] ۳. تحریم اقتصادی و توقیف اموال و داراییهای ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱- زبیگنیو برژنیسکی، سقوط شاه، جان گرگانها و منافع ملی، ترجمه منوچهر یزدانبار (تهران، کاوش، ۱۳۶۲) ص ۹۰؛ ۲- سیا یروس ونسی وبرژنیسکمی، توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، (تهران، هفته ۲ و ۱۳ ص ۷۷)] ۴. قطع روابط دیپلماتیک. ۵. تهاجم نظامی به طبس. ۶. طراحی کودتای نوژه. ۷. طراحی عملیات جهش مثبت ۸۰ پساز کودتای نوژه[. جهت اطلاع بیشتر دراین زمینه ر.ک به: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و کودتای نوژه (تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۶۷)] ۸. گسترش تروریسم کور علیه شخصیتهای طراز اولمملکتی، اعضای نهادهای انقلابی و تودهء مردم. ۹. نشاندادن چراغسبز به صدام برای آغاز تهاجم و تحمیلجنگ بر جمهوری اسلامی ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. معاونت پژوهشی و تحقیق دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات جنگ تحمیلی، (تهران، انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۷۳)؛ ۲. صادق سلیمی نبی، عراق و امریکا در جنگ تحمیلی، پیوستگی هدف و همسویی عملکرد، نشریه «نگین ایران» سال دوم شماره ۶، پاییز ۱۳۸۲؛ ۳. مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی (تهران، مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران، ۱۳۷۵)؛ ۴. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهارم، هجوم سراسری، چاپ دوم، (تهران، گردآوردنده، ۱۳۷۵)؛ ۵. دوماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۷۲-۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۷۲ ]صفحۀ ۵۹۱۰. اهتمام جدیتر بر تقویت عقبهء استراتژیک عراق پساز فتح خرمشهر از طریق اعطای منابع مالی خرید تجهیزات وجنگافزارها، حمایت سیاسی و معنوی و پشتیبانی اطلاعاتیاز عراق. ۱۱. تلاش برای نزدیکی به ایران و اجرای سیاست چماق وهویج و تحقق استراتژی فشار و دیپلماسی در جریان ایرانگیت باورود ناگهانی مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان رئیس جمهوروقت امریکا و هیأت همراه آن به ایران در خردادماه سال ۱۳۶۵[ . صادق سلیمی نبی، تاکتیک چماق و شیرینی و فشار و دیپلماسی در ماجرای ایران گیت، نشریه رواق اندیشه، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شماره ۲۳ ] ۱۲. رویارویی نظامی مستقیم امریکا با جمهوری اسلامی درپایان جنگ از طریق حمله به کشتی «ایران اجر»، انهدام سکوهاینفتی «رشادت» و «سلمان» و ناوچههای «جوشن» و «سبلان» وهدف قرار دادن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی درخلیج فارس[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. دفتر سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، گذر از بحران ۶۷، (تهران، تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۶۸)؛ ۲. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، از آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق (تهران، مرکز مطالعات جنگ، ۱۳۷۶)] ۱۳. درخواست ۱۸۶ تن از اعضای مجلس نمایندگان امریکادر نیمهء دوم شهریور ماه ۱۳۶۸ هـ . ش به جیمز بیکر وزیرامور خارجه وقت آمریکا برای کمک به سازمان مجاهدینخلق(منافقین) جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی. ۱۴. تمدید دورهء تدابیر اضطراری ۱۰ ساله از سوی بوشپدر در آبان ماه ۱۳۶۸ که قبل از او جیمی کارتر اعمال کرده بود. ۱۵. حملهء ناو آمریکایی «لاسال» به دو قایق ایرانی در خلیجفارس در خرداد ۱۳۷۰ هـ . ش. صفحۀ ۶۰۱۶. جلوگیری از نفوذ ایران در آسیای میانه بعداز فروپاشیشوروی و بازداشتن کشورهای منطقه خلیج فارس از همکاریایران جهت ورود تهران در ترتیبات امنیتی منطقه. ۱۷. بازداشتن آلمان ازتکمیل نیروگاه اتمی بوشهر در تیرماه۱۳۷۰ هـ . ش و تطمیع هند برای وارد نشدن در این عرصه درآبان ماه همان سال. ۱۸. اعزام زیردریایی تهاجمی «یو. اس. ای توپیکو» بهخلیج فارس. ۱۹. حمایت از ادعای مالکیت امارات متحده عربی نسبتبه جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی. ۲۰. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع دستیابی به سلاحهستهای، نقض حقوق بشر و حمایت ایران از حقوق بشر درادبیات و روابط سیاسی دو کشور. ۲۱. صدور دستور العملهای اول و دوم از سوی کلینتونرئیس جمهور وقت امریکا برای تحقق سیاست مهار دو جانبهدر تاریخ ۱۰ و ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۷۴ (۳۰ آوریل و ۶ مه۱۹۹۵ م)[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: سعید تائب، قانون داماتو، ایران یا اروپا، مجله سیاست خارجی، سال یازدهم، شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، ویژه نامه تحریم، ص ۳۸-۳۹و نشریه گروه ترجمه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، امریکا و تحریم تجاری ایران، متن سخنرانی کلینتون در ضیافت شام کنگره یهود، اردیبهشت ماه ۱۳۷۴، ص ۶ ] ۲۲. لغو عضویت ایران در کنسرسیوم نفت آذربایجان در۲۳ فروردین ماه ۱۳۷۴ (۱۲ آوریل ۱۹۹۵ م) برای تحقق سیاستمهار دو جانبه. صفحۀ ۶۱۲۳. تصویب قانون داماتو در کنگره و امضای آن از سویکلینتون در ۱۵ خرداد ماه ۱۳۷۵ (۶ اوت ۱۹۹۶ م) در راستایسیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: زیبا فرزیننیا، از نفوذ تا سد نفوذ، پیش زمینههای قانونی داماتو، مجله سیاست خارجی، ویژه نامه تحریم، همان، ص ۱۱۸ ] ۲۴. تصویب بودجه رسمی ۲۰ میلیون دلاری از سوی کنگرهامریکا برای به سازش کشاندن جمهوری اسلامی در راستایسیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: نشریه خبرگزاری جمهوری اسلامی، در مصاف خبری شماره ۵۴، اختصاص ۲۰ میلیون دلار بودجه آمریکا علیه ایران، اسفند ماه ۱۳۷۴، ص ۱۶-۱۷ ]دکترین بوش در برخورد با ایران جورج. دبلیو. بوش معروف به بوش پسر چهل و سومینرئیس جمهور آمریکا است که سکان قوهء مجریهء این کشور رادر بهمن ماه ۱۳۷۹ هـ . ش (۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ م) به دست گرفت. صفحۀ ۶۲پس از آنکه وی در رأس هرم قوهء مجریه آمریکا قرار گرفت،وقوع دو حادثهء مهم، سبب گردید تا دکترین نظم نوین جهانیبوش اول، به شکل افراطیتر، از سوی فرزندش اعلام و دردستور کار جمهوری خواهان جنگ طلب قرار گیرد. حادثهء نخست در ۲۰ شهریور ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ م) یعنی ۸ ماه بعد از روی کار آمدن بوش با ربوده شدنهشت فروند هواپیمای مسافربری از سوی شماری افراد ناشناسو مورد هدف قرار دادن سمبلها و مراکز قدرت نظامی، اقتصادیو سیاسی ایالات متحده به وقوع پیوست. در این واقعه برجهای دو قلوی سازمان تجارت جهانی، مظهرقدرت اقتصادی منهدم شدند و ساختمان پنتاگون وزارت دفاعآمریکا به عنوان سمبل قدرت نظامی ایالات متحده با برخوردتعدادی از هواپیماهای ربوده شده آسیب دید. علاوه بر اینانهدام یک فروند هواپیما در حریم هوایی کاخ سفید، مرکز قدرتسیاسی واشنگتن را در ردیف ناامنترین مناطق جهان قرار داد. درحالیکه واقعهء ۱۱ سپتامبر، ضریب امنیت داخلی و ابهتبینالمللی آمریکا را به پایینترین سطح در طول تاریخ این کشوررساند، بوش کوچک و تیم نظامی کابینهء او پس از آن، ضمنمظلوم نمایی و بهره برداری از فرصت پیش آمده، نخست بانسبت دادن این عملیات به مسلمانان و اعراب، آغاز مجدصفحۀ ۶۳جنگهای صلیبی را اعلام نمودند. اندکی پس از آن، انجامعملیات تروریستی را به گروه متعصب «طالبان» و سازمان«القاعده» نسبت دادند و سپس دومین واقعه را در عکس العملبه حادثه اول تحقق بخشیدند. واقعه دوم با حملات موشکی و هوایی آمریکا و انگلیس بهافغانستان آغاز شد و با باز پسگیری مناطق تحت اشغال طالباناز سوی نیروهای بومی جبههء متحد ضد طالبان، استقرار نیروهاینظامی آمریکا در افغانستان و قرار گرفتن شخص مورد نظرواشنگتن (حامد کرزای) در رأس دولت موقت کابل ادامه یافت. در این شرایط، بوش دوم برای تحقق جهان تک قطبی آرمانیخود، ایالات متحده را منادی آزادی وعدالت، و مخالفین خود راتروریست معرفی کرد. و در صدد عملی ساختن تفکر هر کسبا ما (آمریکاییها) نیست علیه ماست و هرکس با ماست، علیهآنهاست (تروریستها) بر آمد. او در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۰هـ . ش(۵ فوریه ۲۰۰۲ م) در جمع نظامیان پایگاه هوایی «اگلین» درفلوریدا - که سخنانش با کف زدنها و ابراز احساسات نظامیانقطع میشد - اعلام کرد: ما در مدتی کوتاه موفق شدیم ائتلافی چشمگیر از کشورهایمختلف جهان پدید آوریم که در همهء مناطق جهان این ائتلافوجود داشت[ . کشورهای مختلفی در ائتلاف بین المللی که با مجوز شورای امنیت و بهرهبری امریکا علیه عراق در جنگ دوم خلیج فارس (در سال ۱۹۹۱ م در باز پسگیری کویت) به راه افتاده بود، نیروهای نظامی و کمکهای مادی در اختیار ایالات متحده قرار دادند؛ اما برخلاف اظهارت بوش دوم، در افغانستان هیچ یک از کشورهای جهان به غیر از انگلیس کمک و نیروی نظامی در اختیار ایالات متحده قرار ندادند. در جریان افغانستان، سایر کشورها فقط از اقدام امریکا تنها حمایت لفظی، آن هم در محکومیت اصل تروریسم به عمل آوردند ] آنها میدانند که در این درگیری باید انتخابصفحۀ ۶۴کنند که یا با ما و یا با تروریستها باشند، یا شما جانباستبداد و زور و یا در کنار آزادی و عدالت هستید.[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ] با چنین رویکردی در بیست وسومین سالگرد پیروزی انقلاباسلامی، بوش کوچک در تداوم نطق سنتی رؤسای جمهورایالات متحده موسوم به «نطق وحدت، در نشست مشترکمجالس سنا و نمایندگان (کنگره) و در حضور نظامیان بلند پایهءآمریکا و میهمانان خارجی در ۹ بهمن ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۲۹ژانویه ۲۰۰۲ م)، برخی گروههای اسلامگرای خاور میانه را ازمصادیق گروههای تروریستی به حساب آورد و کشورهای مستقلایران و کرهء شمالی را در کنار عراق «محور شرارت و شیطانی»توصیف کرد: ارتش ما اردوگاههای آموزشی تروریستی در افغانستان رامضمحل ساخت، اما هنوز اردوگاهایی وجود دارندکه در برخیکشورهای دیگر به فعالیت خود ادامه میدهند... دنیای زیرزمینیتروریستها شامل گروه هایی مثل حماس، حزب اللََّه، جهاداسلامی و جنبش محمد، در جنگلهای دورافتاده و در صحراهافعال است و در مراکز شهرهای بزرگ پنهان شده است. کره شمالی، رژیمی است که با موشکها و سلاح کشتار جمعیتجهیز شده است، حال آنکه مردمش از گرسنگی رنج میبرند[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ]صفحۀ ۶۵ایران نیز با جدیت برنامهء دستیابی به این سلاحها، و صدورترور را دنبال میکند و در همین حال تعداد انگشت شماری ازافرادی که منصوب و منتخب مردم این کشور نیستند، امیدمردم ایران به آزادی را سرکوب میکنند. عراق، همچنان بهدشمنی خود با امریکا و حمایت و پشتیبانی از ترور میبالد.رژیم عراق برای تولید عامل سیاه زخم، گاز اعصاب و تسلیحاتهستهای در طی یک دهه برنامه ریزی کرده است. رژیم عراق،رژیمی است که پیش از این نیز از گازهای سمی و کشنده[ .سران کاخسفید با صدور فرمان پنهان به صدام،طولانیترین و نابرابرترینجنگ قرن بیستم را بر نظام جمهوری اسلامی ایران، تحمیل نمودند و در طی جنگ ۸ سالهء ایران و عراق، شرکتهای امریکایی و اروپایی به ویژه شرکتهای آلمانی،با تجهیز رژیم عراقبه جنگافزارهای شیمیایی، بیشترین کمک را به عراق انجام دادند ]برای کشتار هزاران تن از شهروندانش استفاده کرده است. بوش کوچک در ادامه صحبتهای خود، دکترین خود راتحت عنوان، «مبارزه با تروریسم و محور شیطانی» تبیین کرد: کشورهایی از این قبیل [ عراق، کره شمالی و ایران ] و متحدانتروریستشان محور شیطانی را تشکیل دادهاند و برای تهدیدصلح جهانی تجهیز شدهاند. این رژیمها با تلاش برای به دستآوردن تسلیحات کشتار جمعی، جهان را در معرض خطری جدیو رو به تزاید قرار دادهاند. آنان میتوانند این سلاحها را دراختیار تروریستها قرار دهند وابزار لازم و متناسب با انزجارآنان را فراهم آورند. آنان میتوانند متحدین ما را هدف حملاتخود قرار دهند یا در جهت ارعاب و تهدید ایالات متحدهصفحۀ ۶۶تلاش کنند. در همهء این موارد بهای بی توجهی ممکن استمصیبت بار باشد[ . همان ] دکترین بوش پسر، شکل مدرنیزه شدهء دکترین نظم نوینجهانی بوش پدر بهمنظور سلطه بر جهان تکقطبی با محوریتآمریکا میباشد. در این دکترین که مبتنی بر هژمونیگرایی است،باید با هرگونه چالشی از سوی کشورها و واحدهای سیاسیمستقل و گروههای استقلال طلب و مخالف آمریکا، برخوردجدی صورت پذیرد. به نظر میرسد محور اصلی اقتدار واشنگتن در قرن ۲۱ درقاره آسیا و به طور مشخص در بخش خاورمیانهای این قارهمتمرکز باشد.با چنین پیش فرضی در دکترین بوش دوم مناطقیاز آسیا که ظرفیت بالقوهء اصطکاک منافع با ایالات متحده و توانبالفعل اعتراض منطقی در قبال اقدامات مداخلهجویانهء آمریکارا دارا باشند، بیشتر از سایر مناطق، در معرض تهدیداتنظامی این کشور خواهند بود. موارد زیر به روشنی این مدعا رابه اثبات میرساند: ۱. اصرار کاخ سفید بر تداوم و گسترش حضور نظامی درآبهای خلیج فارس، کشورهای حاشیهء جنوبی آن، پاکستان،افغانستان و آسیای میانه. صفحۀ ۶۷۲. جنگ روانی و تهاجم تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و تهدیدنظامی کرهء شمالی و ایران اسلامی. ۳. تهاجم نظامی علیه عراق به بهانهء سرکوب دیکتاتوریصدام و ایجاد دمکراسی و اشغال نظامی این کشور[ . صادق سلیمی نبی، ارمغان دمکراسی: جهتگیری سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی (۱۳۸ - ۱۳۵۷) چاپ دوم، (قم، دفتر نشر معارف، بهار ۱۳۸۴) ص ۱۲۱ ]رویکردهای دولت بوش برای تغییر رژیم ایران از صبحگاه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون، گرچههمواره برخورد با ایران در کانون توجه دولت امریکا بوده، امابعد از واقعه ۱۱ سپتامبر و طرح دکترین مبارزه با تروریسمبوش پسر، تغییر حکومت ایران هدف اصلی مداخلهگرایانکاخ سفید برای تسلط کامل بر خاورمیانه به حساب آمده است. با وجود این، در میان نومحافظه کاران تکیه زده بر کرسیقدرت در ایالات متحده از زمان وقوع حادثهء تروریستی ۱۱سپتامبر، دو رویکرد جنگ سخت و جنگ نرم برای عملیساختن تغییر رژیم ایران وجود دارد[ . خبرگزاری فارس ] الف - دیدگاه جنگ سخت قائلین به این دیدگاه، بهرهگیری واشنگتن از ساز و کارهاینظامی علیه تهران را تنها راه پیشبرد منافع امریکا در خاور میانهو رسیدن به هدف تغییر رژیم ایران قلمداد میکنندصفحۀ ۶۸بعد از اظهارات مداخله جویانه و جنگ طلبانه بوش علیهایران در نطق وحدت در کنگره بعد از اشغال افغانستان، در دورهاول ریاست جمهوری او افرادی همانند دیک چنی معاون او،کندولیزا رایس مشاور امنیت ملی، آری فیلشر، سخنگوی کاخسفید، رامسفلد، وزیر دفاع، پال ولفوویتز، معاون وزیر دفاع،کالین پاول، وزیر امور خارجه و جیمز ولس، مشاور وزیر دفاعو رئیس سابق سازمان سیا و برخی از نمایندگان کنگره امریکااز جملهء کسانی بودند که علاوه بر بوش پسر در دورهء اولریاست جمهوریاش بر طبل تهدید نظامی علیه ایران کوبیدند. علاوهبر این، رسانههای گروهی ایالات متحده نیز - که ازسویصهیونیستها اداره میشوند - بر دامنهء پیامهای تهدیدآمیز نظامیعلیه ایران افزودند. به عنوان نمونه، روزنامهء واشنگتن پست بادرج گزارشی، خبر از احتمال حملهء امریکا به نیروگاه اتمیبوشهر داد[ . فصلنامهء سیاسی روز، شماره ۴، تابستان ۱۳۸۱، ص ۱۲۴ ] در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش پسر، طرفداران «جنگسخت» از نظر کمی و کیفی در اقلیت قرار گرفتهاند. افرادیمانند رول مراک گرشت، ریچارد پرل، دیوید فروم و رامسفلددر حال حاضر بر ضرورت تسریع در تغییر رژیم ایران با حملهءنظامی گستردهء پیش دستانه همانند الگوی عراق معتقدندصفحۀ ۶۹طرفداران جنگ سخت، حضور نیروهای نظامی و ماشینعظیم جنگی امریکا در عراق و افغانستان را از یک طرف وتکرار ریاست جمهوری بوش برای چهار سال دیگر را فرصتطلایی برای براندازی حکومت ایران از طریق بکارگیری ساز وکارهای نظامی محسوب میکنند. اگر چه انجام توصیه نظامیگری قائلین به این دیدگاه، براساستوضیحات بسیاری از استراتژیستهای امریکایی، بیشترجنونآمیز است، اما روحیهء ماجراجویی و قهرمانمآبی بوشزمینه تکرار چنین دیوانگی را به طور مطلق منتفی نمیسازد. ب - دیدگاه جنگ نرم این دیدگاه که طیف وسیعی از نومحافظه کاران بدان معتقدهستند، ایران را هدف سخت میداند اما براساس قاعدهء هزینهو فایده، انجام عملیات گسترده نظامی را برای تغییر رژیم ایرانمقرون به صرفه نمیداند. قائلین به جنگ نرم به جای عملیات گسترده نظامی، از طریقبه کارگیری تاکتیکهای سه گانه زیر، فروپاشی از درون حکومتایران را توصیه میکنند: ۱. تاکتیک «مهار» که خود در چهار صحنه زیر برنامهریزیو دنبال شده است: صفحۀ ۷۰الف) پروندهء هستهای جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی ب) خنثیسازی تأثیرگذاری ایران در صحنهء عراق ج) خنثیسازی اثربخشی جمهوریاسلامی در پهنهء افغانستان د) خنثیسازی الگوگیری مقاومت اسلامی لبنان از ایران ۲. تاکتیک «اسب تروا» که در چهار عرصه زیر دنبال میشود: الف) تلاش در جهت بازگشایی سفارت در تهران. ب) تقویت OGN های طرفدار امریکا در ایران. ج) حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دمکراسی امریکاییدر ایران. د) زمینه سازی برای انقلاب نارنجی و مخملی در ایران. ۳. تاکتیک جنگ روانی در سه عرصهء زیر باید دنبال شود: الف) مراودات امریکا با اپوزیسیون داخلی تقویت شود وبرنامههای رادیو تلویزیونی نظیر رادیو فردا و صدای امریکا ازآنها بهره گیرند. ب) افزایش آستانهء جنگ در اذهان مردم ایران با تبلیغاتانجام عملیات نظامی مدنظر قرار گیرد. ج) تمرکز روی مسأله نقض حقوق بشر در ایران صورت بپذیرد. به نظر میرسد در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش کوچک،دیدگاه طیف اکثریت نومحافظه کاران یعنی رویکرد جدید«جنگ نرم» از سوی او پذیرفته شده و خانم رایس نیز از جانبصفحۀ ۷۱جنگ نرم و اقدامات عملی بوش علیه ایران تاکنون اقدامات زیادی از سوی دولت بوش برای تحققفروپاشی از درون نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته کهبرخی از مهمترین آنها عبارتند از: ۱. تبلیغ وجود دو لایهء انتخابی و انتصابی در درون حاکمیتایران. ۲.تخصیص بودجه برای پیشبرد دمکراسی (باتلقی امریکایی)در ایران. ۳. تبلیغ علیه نهادهای نظارتی اتنخابات. ۴. تبلیغ غیر آزاد و غیر دمکراتیک بودن انتخابات در ایران. ۵. تأسیس رادیو فردا از سوی شخص بوش برای براندازیرسمی نظامی جمهوری اسلامی. ۶. تقویت شبکههای رادیو و تلویزیونی ماهوارهای ضد انقلابخارج نشین. ۷.تبلیغات منفی در ارتباط با دست داشتن ایران در ناامنیهایعراق. صفحۀ ۷۲موانع بازدارندهء حمله نظامی امریکا علیه ایران پس از تهدیدات پی در پی رئیس جمهور، مقامات امنیتی -نظامی و دستاندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده علیهجمهوری اسلامی و اشغال دو همسایه آن، افغانستان و عراق،مهمترین سؤالی که در ذهن پژوهشگران سیاسی و محققانروابط بینالملل و استراتژیستها مطرح گردیده، این است کهآیا امکان حملهء امریکا به ایران همانند افغانستان و عراق وجوددارد یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا در ایران نیز همانند افغانستان وعراق بستر و زمینههای موفقیت حملهء نظامی امریکا فراهماست یا خیر؟ در پاسخ به این سئوال، به نظر میرسد ایران امروز واجدویژگیهایی استکه برخلاف عراق و افغانستان، هرگونه حملهءنظامی به آن را غیر ممکن میسازد. از این منظر مهمترین عواملبازدارندهء حملات نظامی و سختافزاری امریکا علیه ایرانعبارتند از: ۱.ایران برخلاف افغانستان وعراق، ازنظر موقعیت جغرافیاییاز سه امتیاز بهرهمند است: صفحۀ ۷۳الف) موقعیت بحری سرزمین ایران از نظر موقعیت بحری به سبب دارا بودنسواحل طولانی منطقه استراتژیک در خلیج فارس و دریای عماناز موقعیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا ایران در میان کشورهایاین منطقه تنها کشوری است که ۱۸۰۰ کیلومتر طول ساحل درخلیج فارس و دریای عمان دارد. مرزهای آبی این سرزمینهمواره به عنوان قسمتی از یک سیستم ارتباطی، اقتصادی ونظامی بین المللی از جایگاه ویژهای برخودار بوده است. ب) موقعیت گذرگاهی قرار گرفتن ایران در کنار یکی از مهمترین تنگههای دنیا بهنام تنگه هرمز و اشراف آن بر سرتاسر حاشیهء شمالی اینتنگه،موقعیت گذرگاهی ویژهای به آن بخشیده است. ایران و عمان در دو سوی تنگه هرمز قرار دارند؛ اما ایراندر مقایسه با عمان از وسعت، جمعیت، ذخایر نفت و گاز زیاد،طول ساحل بیشتر در تنگه، نیروهای نظامی بیشتر، به ویژهنیروهای دریایی کارآمد، موقعیت دفاعی و پدافندی مناسب،جزایر استراتژیک و تکیهگاههای دفاعی در داخل تنگه وتواناییهای فنی و تکنیکی لازم برای کنترل تنگه برخورداراست. چنین فرصت هایی زمینههای کنترل تنگه هرمز را کهصفحۀ ۷۴گذرگاه خون جاری (نفت) در اندام نظام سرمایهداری است،برای ایران فراهم میسازد. ریچارد نیکسون در توصیف این مطلب مینویسد: نفت خون صنعت مدرن است و منطقه خلیج فارس قلبی استکه این خون را مانند تلمبه به جریان میاندازد و راههایدریایی پیرامون خلیج فارس [ تنگه هرمز ] شریانهایی هستندکه این خون حیاتی از آنها میگذرد[ . ریچارد نیکسون، جنگ واقعی و صلح واقعی، ترجمه علی رضا طاهری، (تهران، کتاب سرا، ۱۳۶۴)، ص ۱۳۶ ] ج) موقعیت بری اورآسیا همسایگی ایران از ناحیهء غرب با جمهوری ترکیه و برخورداریاز دو هزار کیلومتر مرز مشترک با جمهوریهای استقلال یافتهاز شوروی، ایران را از موقعیت بری اورآسیا، بهرهمند میسازد. با فروپاشی شوروی مزیتهای ژئواستراتژیک جدیدیبرای ایران به وجود آمد که از یک سو بر اهمیت استراتژیکایران از ناحیهء آسیای مرکزی افزود و از سوی دیگر استقلالکشورهای قفقاز و جمهوریهای آسیای مرکزی، راههایمواصلاتی جدیدی را بر روی ایران گشود. بر این اساس، ایران از یک موقعیت نسبی و عمومی جغرافیاییویژه در مقایسه با عراق و افغانستان برخوردار است که درصورتحملهء نظامی به آن، تمامی منطقه از آسیای میانه گرفته تا خلیجصفحۀ ۷۵فارس را میتواند به التهاب و بحران بکشاند و حساسترینمنطقه استراتژیک مورد نظر ایالات متحده را بحرانی سازد. شاید این امر بیش از هرچیز، نارضایتی و اعتراض کمپانیهاینفتی آمریکایی را که حامیان اصلی بوش پسر در مبارزاتانتخاباتیاش بودهاند، در پی داشته باشد. ۲. وسعت ایران نیز بر خلاف عراق و افغانستان یکیاز عواملبازدارندهء حمله به آن محسوب میگردد زیرا وسعت خاک ایرانبه تنهایی بیشتر از مجموع مساحت ۶ کشور اروپایی آلمان،فرانسه، انگلستان، ایتالیا، هلند و بلژیک است. گسترش قلمرو جغرافیایی ایران در دوران جنگ، امکانعقبنشینی و فرصت بازسازی و سازماندهی مجدد را براینیروهای نظامی و نیز امکان بکارگیری تاکتیکهای جنگ نامتقارنرا فراهم میسازد. همچنین گسترهء وسیع ارضی ایران، امکاناشغال کامل آن را از دشمن سلب میکند. ۳. هر گاه افراد بین سنین ۲۰ تا ۶۵ سال بیش از ۳۵ درصدکل جمعیت یک کشور را تشکیل دهند، چنین سرزمینی از بهترینو مطلوبترین عامل ژئوپلتیک برای حفظ امنیت و ثبات سیاسیو توسعه اقتصادی برخوردار است[ . عزت اللََّه عزتی، ژئوپلتیک (تهران، سمت، ۱۳۷۱) ص ۷۳ ] جمعیت فعال ایران براساس آمارهای سال ۱۳۶۹ هـ . ش۱۹۹۰ م) ۱۴ میلیون و ۳۷ هزار نفر اعلام گردید که ۲۵ درصصفحۀ ۷۶جمعیت کشور را تشکیل میدهد و در بین کشورهای منطقهخلیج موقعیت منحصر به فردی دارد[ . جواد اطاعت، ژئوپلتیک و سیاست خارجی ایران، (تهران، سفیر،۱۳۷۶) ص ۵۳ ] و سبب گردیده تا اینکشور از نظر نظامی به عنوان یکی از قویترین کشورهای منطقهبه حساب آید. نتیجه آنکه، در حال حاضر کثرت جمعیت، موقعیت و وسعتجغرافیایی سرزمین ایران، به همراه ایدئولوژی اسلامی وسیاست خارجی مستقل آن، موجب شده که جایگاه استراتژیکایران در سطح جهان و در محاسبات قدرتهای بازیگر درصحنه نظام بینالملل به ویژه ایالات متحده دو چندان گردیدهو امکان حملهء نظامی به آن سلب شده است به گونهای کهمارک پالمر استراتژیست معروف آمریکایی در گفتگو با «بوراسولومود» خبرنگار روزنامهء آمریکایی «نیویورک تایمز»صراحتاً با ایدهء تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی مخالفتکرده، میگوید: ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیتنیرویانسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیتجغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند (قلب) نظامبین الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمیتوان بایورشی نظامی آن را سرنگون کرد[ . هفته نامه بازتاب، شماره ۵۹، اسفند ۱۳۸۳، ص ۲ و۳ ]صفحۀ ۷۷۴. قدرت، جایگاه بین المللی وروابط خارجی ایران باکشورهایی نظیر افغانستان و عراق و حتی کره شمالی بسیارمتفاوت است. جایگاه محوری ایران در سازمان کنفرانساسلامی، گروه ۷۷، سازمان اوپک، جنبش عدم تعهد و طرحگفتگوی تمدنها از سوی ایران موجب شده تا نوع برخورد باایران به طور بنیادی با کشورهای عراق و افغانستان متفاوت باشدو حملهء احتمالی به آن به آسانی حمله به عراق و افغانستانتصور نشود. ۵. در افغانستان مردم از جنگ داخلی طولانی، و در عراقاز حاکمیت استبداد صدام بهستوه آمده بودند و بستر اجتماعیبرای مداخلهء نظامی خارجی فراهم بود، در حالی که در ایرانرابطهء بین مردم و حاکمان قلبی و برگرفته از اعتقادات مذهبیآنهاست و گسست بین حاکمیت و شهروندان وجود ندارد وهرگونه تهاجم خارجی به شدت محکوم به شکست است. ۶. ایران از تجربهء دفاع در جنگ طولانی و نابرابر هشت سالهبرخوردار است، در حالی که در افغانستان و عراق انگیزه دفاعدر مردم در برابر نیروهای مهاجم آمریکایی وجود نداشت. ۷. در ایران برخلاف عراق و افغانستان و حتی سایر کشورهایدنیا به صورت منحصر به فرد، تمامی ملت در قالب سازمان رزمیبسیج سازماندهی گردیده و همواره آماده دفاعاز کشور هستند. صفحۀ ۷۸۸. در ایران دو نیروی نظامی کلاسیک و کارآمد ارتش و سپاههمواره آماده دفاع از کشور هستند، در حالی که در افغانستانچنین نیروهایی وجود نداشت و علاوه بر آن نیروهای داخلیآن کشور نیز در دو جبهه و در مقابل هم قرار داشتند. در عراقنیز سران نظامی پیش از تهاجم خریداری شده بودند، اما درایران امکان وقوع چنین امری محال است. ۹. مهمترین عامل بازدارندهء حمله به ایران، اعتقاد به شهادتو جاودانگی مرگ در راه خدا در میان نیروهای نظامی و ملتایران است که هرگونه ترسی را از میان میبرد و دشمن را ازحمله به آن باز میدارد. دلایل وضرورتهای ایستادگیایران درمقابل زیادهطلبیآمریکا مردم ایران بنابر دلایل و ضرورتهای متعدد باید در مقابلزیادهطلبی آمریکا ایستادگی و مقاومت نمایند. برخی از مهمترین آن دلایل عبارتند از: ۱. تضاد نظام ارزشی و ایدئولوژیکی میان ایران و امریکا کهامکان همکاری مبتنی بر احترام متقابل را منتفی میسازد. درمقابل تفکر هژمونیک و سلطهگرایی ایالات متحده، نظامجمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس تاکنون با در پیش گرفتنصفحۀ ۷۹خط مشی مبتنی بر نفی سلطه گرایی و مداخله گرایی در سیاستخارجی خود، ضمن نقادی از عملکرد سلطه جویانه آمریکادر صحنهء روابط بین الملل، بر رویهء استقلالطلبی خود تأکید وپافشاری کرده است. براین اساس بهدلیل اختلاف نگرش ایرانو امریکا از یک سو واصطکاک مداخلهگرایی واشنگتن و رویهاستقلال تهران، ضرورت دارد تا جمهوری اسلامی در مقابلزیادهطلبیهای امریکا، ایستادگی کند. مقام معظم رهبری دراین ارتباط معتقد است: طبیعت حکومت امریکا سلطه گری است، لذا رابطهء با امریکایعنی تحمل زورگویی اما طبیعت نظام اسلامی و ملت ایران اززورگویی متنفر است و این امر را قبول ندارد. ۲. مردم ایران همواره در طول تاریخ خود در ردّ سلطه بیگانگانو مبارزه با مداخله گریان در امور داخلی خود اصرار ورزیدهو به ویژه بعد از پیروزی انقلاب با اعتقاد راسخ بر خودباورینه تنها مداخله در امور داخلی سایر کشورها را مجاز نمیداندبلکه بهعنوان الگو و سرمشق سایر ملتها نیز درآمده است.درحالی که مداخله گرایان آمریکایی به نام ایجاد دمکراسی باتحقیر مردم عراق وافغانستان، لطمات و خسارت جبرانناپذیریبر حیثیت و اعتبار خود وارد کردهاند. به طور قطع ایستادگی مردمصفحۀ ۸۰ایران در مقابل زیادهطلبی امریکاییها، مداخلهگرایان حاکم برکاخ سفید را از فکر تجاوز نظامی و اشغال ایران بازمیدارد وهمین امر یکی از مهمترین دلایل مقاومت ملت ایران در مقابلامریکا محسوب میشود. ۳. همچنانکه سلطهجویی بهدلیل ستمگری و تجاوز به حقوقدیگران و از بین بردن کرامت و ارزشهای والای انسانی، محکوماست، سلطه پذیری نیز از آن جهت که نشانهء ضعف، خواری وپذیرش سلطهء دیگران است، دو چندان مذمت شده است. بههمین دلیل نیز چون انقلاب اسلامی بسان مشعل فروزانی استکه صراط مستقیم انسانیت را به کشورهای جهان سوم و بهویژهممالک اسلامی نشان میدهد، باید درمقابل زیادهطلبی امریکامقاومت کند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این مهم راچنین بیان فرموده است: انقلاب اسلامی ما تاکنون کمین گاه شیطان و دام صیادان را بهملت نشان داده است. جهانخواران و سرمایهداران و وابستگانآنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادنمظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم و حال آنکه، این وظیفهاولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا زنیمکه ای خواب رفتگان، ای غفلت زدگان، بیدار شوید و به اطرافصفحۀ ۸۱خود نگاه کنید که در کنار لانههای گرگ، منزل گرفتهاید،برخیزید که اینجا جای خواب نیست و نیز فریاد زنیم، سریعاًقیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست[ . صحیفه نور، ج ۹، (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی تا) ص۸۲ ] ۴. ایران از ظرفیتهای بالایی برای تبدیل شدن به کشوریتوسعه یافته که از نظر سیاسی نیز استقلال واقعی دارد برخورداراست. ایران امروز با برخورداری از فرصتهای متعدد درعرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی -امنیتی از یک سو و تدوین سند چشم انداز ۲۰ ساله از دیگرسو، استعداد بالقوهء تبدیل به قدرتی توسعه یافته در آیندهای نهچندان دور را دارد که در صورت انفعال در مقابل زیادهطلبیآمریکا، این امکان از او سلب میگردد. بر این اساس ضرورت دارد هر گونه افزونطلبی خارجی بهویژه از سوی آمریکاییها را به شدت پاسخ دهد. ۵. موقعیت ژئوپلتیک ایران در میان کشورهای منطقه خلیجفارس و حتی خاورمیانه استثنایی است. شاید یکی از جاذبههایوسوسهانگیز برای بازگشت واشغال مجدد ایران و برقراری رابطهءمبتنی بر سلطه به شیوهء قبل از انقلاب، در این ویژگی ایران نهفتهباشد، همین موقعیت استثنایی به همراه روحیهء استقلالطلبی،جایگاه ایرانیان را در میان ملتها، از شأن و منزلت بالاییبرخوردار کرده است که در صورت عقب نشینی در مقابل امریکصفحۀ ۸۲دستاوردهای ایستادگی ایران در برابر زیادهطلبیهایامریکا ایستادگی مردم مقاوم ایران دربرابر زیادهطلبیهای امریکا،دستاوردهای زیر را به ارمغان آورده است: ۱. استقلال در عرصهء داخلی و بین المللی؛ از این منظر، ایرانتنها کشور منطقه است که خود برای خود تصمیم میگیرد. ۲. خودباوری و اعتماد به نفس در عرصه سیاسی، فرهنگی،اقتصادی - دفاعی و امنیتی؛ این خصلت در بسیاری از عرصههامانند فن آوری هستهای و دانش تهیه سلولهای بنیادی و نیزاداره مراحل مختلف جنگ تحمیلی جلوه گر شده است. ۳. مستحکم شدن الگوی مردم سالاری دینی در مقابل الگویلیبرال دمکراسی غرب؛ الگوی مردم سالاری دینی ایران درگذر زمان هر روز شکوفاتر میشود و چون بنابر دلایل زیر ازسوی ملتهای منطقه مورد پذیرش قرار میگیرد، الگوی لیبرالدمکراسی امریکایی را با چالش و بحران جدی مواجه ساختهاست: صفحۀ ۸۳۱. مردم سالاری دینی ایران، اصالت دارد و بومی است. ۲. مردم سالاری دینی ایران، بحران هویت ایجاد نمیکند،زیرا مطابق با تاریخ و فرهنگ و باورهای بومی و دینی مردمخاورمیانه است. ۳. مردم سالاری ایران، بی ثبات کننده نیست، زیرا میانانتظارات و تعهدات داخلی و ظرفیت کشورها، توازن ایجادمیکند. ۴. بر اثر مقاومت ایران در مقابل ایالات متحده، الگویالهامبخشی جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک امر ماندگار،بلکه در حال ارتقای وضعیت هژمونیک و الهام بخشی خود درمنطقه خاورمیانه است. این درحالی است که تثبیت هژمونی جهانی و منطقهای ایالاتمتحده در گرو گسترش الگوی دمکراسی امریکایی و درنهایتصدور شیوهء زندگی آمریکایی به کشورهای خاورمیانه است. ۵. بر اثر مقاومت مردم ایران در مقابل زیادهطلبی امریکا،به رغم تصور اولیه استراتژیستهای کاخ سفید که تقویتمدیریت تغییر در حکومت ایران پس از اشغال عراق و افغانستانرا پیش بینی میکردند با نتیجهء منفی و برآیند معکوسی مواجهشده است. صفحۀ ۸۴۶. درحالی که سطح و میزان نفوذ ایالات متحده برای ایجادتغییرات سیاسی در منطقه بهشدت کاهش یافته، ظرفیت مدیریتجمهوری اسلامی برای انجام تغییرات سیاسی در منطقه ارتقایچشمگیری یافته است. برخی از دلایل تفوق و برتری ایران دراین عرصه به عنوان یکی از دستاوردهای ایستادگی در برابرزیادهطلبی آمریکا عبارتند از: ۱. افزایش انسجام ملی در ایران. ۲. تفوق و ابتکار عمل یک روحانی برجسته شیعه در عراق(آیتاللََّه سیستانی). ۳. الگوپذیری از ایران و نقش آفرینی مرجعیت شیعه درتعیین و جهتدهی به سرنوشت انتخابات عراق. ۴. مانور استراتژیک یک روحانی برجستهء دیگر (سیدحسن نصراللََّه) در بسیج مردم و راهپیمایی عظیم مردم لبنان. براین اساس ایالات متحده دریافته است که در صورتمهیا شدن امکان برگزاری جریان آزاد انتخابات در منطقه،دولتهای برآمده از آن - همانند آنچه در عراق اتفاق افتاد -مطلوب ایالات متحده نخواهد بود[ . خبرگزاری فارس ] ۷. آخرین و مهمترین دستاورد ایستادگی و مقاومت ایراندر برابر ایالات متحده و افزونطلبان کاخ سفید، الگو قرار گرفتنرویه استقلالطلبی ملت ایران و دریافت پیام رهایی از یوغصفحۀ ۸۵مستبدان بود که خود بسیاری تحولات و رخدادها را به ارمغانآورد. برخی از مهمترین آنها عبارتند از: الف) بیداری و خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی منطقه. ب) فروپاشی نظام آپارتاید و تبعیض نژادی در افریقایجنوبی. ج) استقلال رودزیا. د) فروپاشی اردوگاه کمونیسم و شوروی سابق. هـ ) مقاومت مجاهدین افغان در مقابل تجاوز شوروی. و) پیروزی ساندنیستها در نیکاراگوئه. ز) انتفاضه مردم فلسطین درمقابل تجاوزات رژیم صهیونیستیاسرائیل. ف) پیروزی جنبش انقلابی حزب اللََّه لبنان در مقابلصهیونیستهای اسرائیل و اخراج اشغالگران صهیونیست ازلبنان. در پایان به نظر میرسد تا زمانی که امریکا براساس نظاملیبرالیسم سیاسی و کاپتالیسم اقتصادی استوار است وایران نیزبراساس آموزههای دینی اسلام سلطه گرایی را نفی میکند امکانهمکاری و رابطه متقابل وجود ندارد و در حالی که در ضمیر وماهیت امریکا مداخلهگرایی ریشه دوانیده، افتخار نظام اسلامیاستقلالطلبی و رد سلطه پذیری است.