مفهوم سیاست خارجی به صورت چکیده
در خصوص اهمیت و ضرورت مطالعهء سیر تاریخی سیاست خارجی کشورمان،دلایل فراوانی وجود دارد: نخست این که، این مبحث از مقولات مهم و سرنوشت سازهر کشور محسوب میگردد؛ دیگر این که کسب شناخت و آگاهی در زمینه تاریخصفحۀ ۱۸تعریف سیاست خارجی سیاست دولتها اصولاً یا به امور داخلی مربوط میشود یا به امور بینالمللی؛ اصطلاحسیاست خارجی در مقابل امور داخلی به کار میرود.در خصوص سیاست خارجی بهتعریفهای زیادی برمیخوریم، بدون اینکه این تعریفها تفاوت ماهوی و مفهومی داشتهباشند و تقریباً همهء آنها به یک مفهوم اشاره دارند. امّا از میان آنها تعریف زیر کاملتر وروشنتر به نظر میرسد: «سیاست خارجی» عبارت است از: خط مشی و روشی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارج ازکشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و [تعقیب و تحصیل] منافع خود اتّخاذ میکند[ - نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، جواد منصوری ، ص ۱۱ ]تفاوت سیاست داخلی و خارجی اوّلین گام در مطالعه سیاست خارجی، شناخت تفاوتهای اساسی سیاست داخلی وخارجی کشورهاست. عدهای معتقدند سیاست خارجی، پلی است که سیاست داخلیصفحۀ ۱۹را به محیط بینالملل ارتباط میدهد. این سخن کوتاه، به نوعی بیانگر تمایز محیط داخلیاز محیط بینالمللی است و در مطالعه سیاست خارجی، درک هر دو محیط ضروریاست. کسی که خواهان شناخت درست سیاست خارجی است، در قدم نخست بایدمرزهای بین دو حوزه سیاست داخلی و خارجی را تشخیص بده[ - جزوهء درس «اصول روابط بینالملل»، حسین سیفزاده ، ص ۷ ، انتشارات دانشکدهء حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ]. برخی از تفاوتهایسیاست داخلی و خارجی به قرار زیر است: ۱ - عنصر حاکمیت: برجستهترین عاملی که سیاست داخلی را از سیاست خارجیمتمایز میکند، عنصر «حاکمیت» است. در واقع سایر معیارهایی که برای نشان دادنتفاوت سیاست داخلی و خارجی کشورها مطرح میشوند، نشأت گرفته از مقولهحاکمیت است. در حوزهء سیاست داخلی، حاکمیت، فرصت و امکان فرمانروایی رافراهم و اجرای سیاست را تسهیل میکند. امّا در عرصهء سیاست خارجی، حاکمیتکشور به وسیله حاکمیت و قدرت دیگر کشورها محدود میشود؛ چرا که از دید حقوقبینالملل، کشورها در سطح مساوی قرار داشته و برابرند[ - مبانی علم سیاست ، عبدالحمید ابوالحمد ، ص ۱۶۴ ] ۲ - موضوع سیاست داخلی و خارجی: موضوع سیاست خارجی، واحدهای سیاسیمستقلّی هستند که هر کدام از آنها از حاکمیتهای مطلق و قدرت سیاسی جداگانهایبرخوردارند؛ در حالی که موضوع سیاست داخلی، شهروندان داخل کشور است. ۳ - عرصهء سیاست داخلی و خارجی: سیاست خارجی کشورها در عرصهءگستردهای به نام محیط بینالملل به مرحلهء اجرا گذاشته میشود. در حالی که حوزهءسیاست داخلی، داخل سرزمین هر کشور است. این عرصه، یک جامعه متشکّل ومتمرکز است و تبعیّت افراد نسبت به دولت موجب وحدت و یگانگی میشود و به تبعآن اجرای سیاست آسان میشود. امّا در جامعهء جهانی، مرکزی برای وفاداری کشورها -به جز منافع ملی خودشان - وجود ندارد[ - اصول روابط بینالملل و سیاست خارجی ، بهزادی ، ص ۸۳ ] اصل حق حاکمیت و تعقیب منافع ملّی بهکشورها اجازه میدهد که هر یک راهی را در پیش بگیرند که مقتضی و متناسب بصفحۀ ۲۰احتیاجات مردم خود میدانند. به این ترتیب، در سیاست خارجی با نظرهای مختلفیروبرو هستیم[ - سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، بیژن ایزدی ، ص ۲۸ ] ۴ - ابزارهای اعمال سیاست داخلی و خارجی: در عرصهء سیاست داخلی قوانین، بابرخورداری از ضمانت اجرایی و قدرت حکومت، سیاستها و تصمیمات اتخاذ شده راپیش میبرد. امّا در عرصهء سیاست خارجی، این «قوانین» از پشتیبانی محکمی برخوردارنیستند و حقوق بینالملل جانشین قوانین موضوعه است. حقوق بینالملل از ضمانتاجرایی نظیر «قانون» برخوردار نیست بلکه محصول توافق و تراضی جمعی کشورهاستو ضمانت اجرایی آن فقط «نزاکت بینالمللی» است. بنابراین تمایز بین سیاست داخلی وخارجی با عنایت به تفاوتهای موجود بین قوانین در سیاست داخلی و حقوق بینالمللدر سیاست خارجی آشکار میشود[ - حقوقِ بینالملل عمومی ، محمدرضا ضیائی بیگدلی ، ص ۷۱ ]ابزارها و تکنیکهای اجرای سیاست خارجی سیاست خارجی یک کشور پس از تصمیمگیری بهوسیله افراد یا نهادهای رسمی و بااستفاده از ابزارها و تکنیکهای مختلف به مرحله اجرا گذاشته میشود. استفادهء صحیح از اینابزارها در تحقّق هدفهای سیاست خارجی و در میزان موفّقیّت یک کشور نقش تعیین کنندهدارد. مهمترین این ابزارها عبارتند از: دیپلماسی (ابزار سیاسی)، اقتصادی، نظامی، تبلیغاتی -فرهنگی[ - امپریالیسم تبلیغی یا تبلیغات بینالمللی، محمدعلی العوینی ، ترجمهء محمد سپهری ، ص ۱۹۹ ] برای آشنایی با هر یک از این موارد به بررسی آنها میپردازیم: ۱ - دیپلماسی: این واژه دارای ریشهء یونانی بوده و از کلمهء «دیپلم[. ۱-Diploum ] گرفته شده که بهمعنای «تا کردن» است. کلمهء «دیپلما[.۲-Diploma ] نیز از واژهء «دیپلم» مشتق شده که به نوشتهء تاشده یا طومار مانندی اطلاق میگردید که به افراد خاصی اعطا میشد و دارندهء آن ازامتیازات ویژهای برخوردار میگردید. صفحۀ ۲۱با گذشت زمان، این واژه به سندی اطلاق شد که به فرستادگان دولتها داده میشد. وامروزه واژهء «دیپلمات[.۱-Diplomat ] به افراد مجرّب و با مهارتی اطلاق میشود که حرفهء آنها«دیپلماسی[.۲-Diplomacy ] است. دیپلماسی از دوران قدیم میان دولتها رایج بوده و امروزه نیزحکومتها در تلاش برای تحصیل هدفها و دفاع از منافعشان، از این ابزار استفاده میکنند.یکی از محقّقین روابط بینالملل، بیش از ۴۶ تعریف برای دیپلماسی جمعآوری کرده، کههر یک از آنها جنبهای از دیپلماسی را نمایان میسازد[ - دیپلمات و دیپلماسی ، علی آلادپوش و علیرضا توتونچیان ، ص ۶ ] اگر بخواهیم تعریفی کوتاه، درعین حال گویا از دیپلماسی ارائه دهیم، چنین باید بگوییم: «دیپلماسی، عبارت است از فن ادارهء سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بین المللی و نیز حلو فصل اختلافات بین المللی از طرق مسالمت آمیز[ - اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل ، قوام ، ص ۱۸۶ ] گرچه دیپلماسی به عنوان یکی از ابزارهای اجرای سیاست خارجی محسوبمیشود، ولی در فرایند استفاده از حربههای اقتصادی، فرهنگی و نظامی نیز کاربردمؤثری دارد. ۲ - اقتصادی: یکی دیگر از تکنیکهای مؤثر و رایج در اجرای سیاست خارجی،استفاده از ابزارهای اقتصادی، مالی، تجاری و تکنولوژیک است. استفاده از این ابزارهامنحصر به عصر کنونی روابط بینالملل نیست، بلکه در اعصار گذشته نیز دولتها تلاشکردهاند تا از این ابزار استفاده کنند. البته امروزه اقتصاد به صورت یکی از هدفهایدیپلماسی درآمده و اهمیت بیشتری یافته است. در عصر کنونی، دولتها به اشکال گوناگونی از جمله: اعطا یا عدم اعطای کمکهایمالی، اعزام کارشناسان مسائل اقتصادی به کشورها یا فراخوانی آنها، صدور تکنولوژی ویا تحریم صدور آن، تحریم تجاری و بازرگانی، محاصرهء اقتصادی، مسدود کردنصفحۀ ۲۲داراییها، افزایش یا کاهش تعرفههای گمرکی از این شیوه استفاده می کنند[ - اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، قوام ، ص ۱۹۳ ] ۳ - نظامی: ابزار نظامی بطور معمول آخرین ابزاری است که دولتها از آن استفادهمیکنند. در بعضی مواقع نیز، دولتها بطور همزمان از تمامی حربههای فرهنگی،تبلیغاتی، اقتصادی و نظامی بهره میگیرند. گاهی تصوّر میشود که جنگ، پایاندیپلماسی است ولی ممکن است در خلال جنگ، دیپلماسی فعّال شده و بطور همزماناز سیاست تنبیه و تشویق استفاده شود. استفاده از این حربه، تابع امکانات و تواناییهایموجود در یک کشور است. توسّل به تهدید و یا اشاره به آن، اعطای کمکهای نظامی وتسلیحاتی در انواع مختلف از مصادیق ابزار نظامی در سیاست خارجی است[ - همان، ص ۱۹۷ ] ۴ - تبلیغاتی - فرهنگی: این ابزار نیز یکی از اهرمهای مؤثر در اجرای سیاستخارجی کشورهاست. مخاطبان حربه تبلیغاتی، بطور معمول ملّتها هستند. دولتها دراستفاده از این حربه سعی میکنند به تدریج رفتار ملّتها را تحت تأثیر قرار دهند.حربههای تبلیغاتی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با استفاده از شیوههای پیچیده،توسط افراد حرفهای و کارآزموده، از طریق خبرگزاریها، روزنامهها، مجلاّت بینالمللی وشبکههای رادیو و تلویزیون اجرا میشود[ - امپریالیسم تبلیغی یا تبلیغات بینالمللی ، العوینی ، ص ۳۵ ] اعطای بورسیههای تحصیلی، حمایت ازروابط مؤسسات فرهنگی و اجتماعی بین کشورها، تبادل کتاب، نشریات، فیلم، تشویقجهانگردی و تقویت توریسم، تأسیس نمایندگیهای فرهنگی در کشورها و نیز ملاقاتهایدوجانبه[ - همان ، ص ۳۴ ]عوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورها در تدوین واجرای سیاست خارجیشان ناگزیرند برخی عوامل و شرایط رصفحۀ ۲۳در نظر بگیرند و آنگاه به تصمیمگیری و اجرای سیاست خارجی بپردازند. بعضی ازعوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورها عبارتند از: عوامل جغرافیایی و استراتژیک،جمعیت، عامل اقتصادی و عامل ایدئولوژیک. اکنون به بررسی مختصر هر یک از اینعوامل میپردازیم: ۱ - عامل جغرافیایی و استراتژیک: کشورهایی که دارای وسعت سرزمینی، آب وهوای متعادل و منابع کافی هستند، در سیاست خارجی از میدان عمل وسیعتریبرخوردارند. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که در برخی از موارد وسعت سرزمینو منابع ارزشمند آن سبب بروز مشکلاتی شده و به صورت عامل محدود کنندهدرآمدهاند. به هر حال، در نظر گرفتن عواملی از قبیل تعداد جمعیت، منابع طبیعی و غیرهدولتها را وادار میکند تا در سیاست خارجی، از خط مشی خاصّی پیروی کنند. کشورهاناگزیرند سیاست خارجی خود را با توجه به عوامل محیطی تعدیل کنند. از نظر موقعیتاستراتژیک، دسترسی یا عدم دسترسی به دریای آزاد، سواحل مناسب، نیروی دریاییقدرتمند و غیره در سیاست خارجی تأثیر دارد. ۲ - جمعیت: از دیگر عوامل مؤثر بر سیاست خارجی، تعداد و کیفیت جمعیتکشورهاست.همچنین چگونگیتوزیع جغرافیایی جمعیت، میزان سواد،مهارت تکنولوژیک،آهنگ رشد جمعیت و تناسب آن با رشد اقتصادی و توان بالقوه و بالفعل اقتصادی، ذخیرهءکافی مواد غذایی کشورها نیز نقش بسیار مؤثر در سیاست خارجی کشورها دارد. ۳ - اقتصاد: وضع اقتصادی کشورها یکی از عوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورهابه شمار میرود. وابستگی اقتصادی کشورها به یکدیگر از اصول حاکم و مبنای سیاستخارجی کشورهاست[ - سیاست بین الملل و سیاست خارجی، مقتدر، ص ۱۱۶ ] دسترسی کشورهای صنعتی به مواد خام که جنبهء حیاتی برایآنها دارد، بر مناسبات سیاسی آنها در برقراری رابطه با کشورهای غیر صنعتی تأثیرمیگذارد و بطور متقابل، کشورهایی که دارای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی هستند، بهمحصولات صنعتی و ماشینآلات کشورهای صنعتی نیازمندند. در مجموع این عوامل برسیاست خارجی کشورها تأثیر میگذارد. صفحۀ ۲۴۴ - عامل ایدئولوژیک: یک جنبه از سیاست خارجی کشورها، نشان دهندهء اهداف وطرز تفکّر آنهاست. این عامل، کشورها را از نظر برقراری روابط دیپلماتیک محدودمیکند. به این معنا که کشورها بنا به الزامات ایدئولوژیک مجبور به قطع روابطدیپلماتیک با برخی از کشورها و راغب به برقراری رابطه با برخی دیگر از کشورهاهستند. عامل ایدئولوژیک در برخی موارد، آتش جنگ را بین کشورها شعلهور کردهاست. مانند ایدئولوژی فاشیسم که به علّت تضاد با ایدئولوژیهای کمونیسم و لیبرالیسم،یکی از عوامل آغاز کنندهء جنگ جهانی دوّم در سال ۱۹۳۹ م / ۱۳۱۸ هـ . ش محسوبمیشود.