روابط  بین الملل  ــ  دیپلماتیک  ــ ( قادر توکلی کردلر)

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.
روابط  بین الملل  ــ  دیپلماتیک  ــ ( قادر توکلی کردلر)

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

موج سوم فمینیسم


موج سوم فمینیسم


 

                                                                                           

                            نویسنده : قادر توکلی   کردلر                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              

                                                                                                                                                                                                                                  

چکیده:

نظریه فمینیسم بر اهمیت جنسیت به عنوان عاملی مهم در سیاست بین الملل  تاکید دارد این نظریه در دهه 1960 در پاسخ به عدم توجه مشخص رئالیستها به هویت فردی  در مسائل  کشور  ابراز  شد. فمینیسم از نهضت ها، نظریه ها و فلسفه هایی  تشکیل شده است که  بیشتر  به مسائل  تفاوت جنیسیتی، حقوق  زنان و برابری زنان و منافع آنها می­پردازد. زمزمه های فمنیستی  در جوامعی با قدمت  چین باستان شروع شد اما  از  زمان چاپ کتاب حمایت از حقوق زنان از «ماری  ولستنون کرفت» Mary walstone craft در سال 1972 نظریه سیاسی  پیشرفته هایی از آن حمایت نمی کرد. فمنیستها و پژوهشگران، تاریخ نهضت های  فمنیستی ر ا به سه دوره تقسیم می کنند که موج سوم آن از  اوایل دهه 1990 بوجود  امده است. موج سوم فمینیسم تلاش  می­ کند مفاهیم فمنیستی موج دوم را به چالش بکشاند که بنابر نظر موج سوم تاکید بیش از اندازه بر تجربیات زنان طبقه متوسط  سفید پوست می  کرد بسیاری از  فمنیستهای موج سوم تلاش کردند تا مسائل  نژادی  را هم در مکتب  فکری فمینیسم جای دهند. موضوع  مهم دیگری  هم که در موج سوم مورد بحث قرار  می  گیرد این است که  آیا تفاوتهای میان دو جنس  واقعی هستند یا اینکه  در اثر شرایط  اجتماعی بوجود  آمده اند. (1)

 

کلمات کلیدی: فمینیسم جنسیت تبعیض-  آزادی  زنان- تفاوت  جنسی  - رنگین پوستان پست مدرنیست فرا ملی  گرا نظر انتقادی.  

 

مقدمه 

موج سوم فمینیسم سعی دارد از آنچه که تعریف ذات گرای موج دوم از زنانگی  خوانده می شود دوری  گزیند. تعریفی که  بنا  به گفته موج سوم اغلب  هویتی  جهان شمول  برای  زنانگی  قایل بوده و در مورد تجربه زنان سفید پوست بالاتر از  متوسط  اغراق  می کند. هسته مرکزی  ایدئولوژی  موج سوم را تفاسیر  فرا ساخت گرا از جنسیت  تشکیل می­دهد این تفاسیر بر پراکندگی قدرت و ابهام ذاتی تمام مقوله و وازه های مربوط  به جنسیت تاکید بیشتری می­کند.  نظریات موج سومی  معمولاً تئوریهای همجنس  گرا خود­آگاهی زنان رنگین پوست زن گرایی، فرضیات پسا استعماری، نظریه انتقادی، فرا ملی گرایی، فمینیسم زیست بوم گرا و نظریه نو فمنیستی را در بر می­گیرد فمنیستهای موج سومی  بیشتر  بر حوزه سیاست فرد تمرکز کرده و درباره شکل هایی از بازنمایی  و بیان جنسی می نویسند که نسبت به شیوه های پیشین کمتر سیاسی  هستند. به علاوه  آنها الگوهای موج دومی  را که از معیارهای خوب یا بد برای زنان سخن می گویند مورد چالش قرار می دهند.

 

تاریخچه: موج سوم فمینیسم:

در سال 1991 خانم آنیتا هیل، مردی آفریقایی- آمریکایی به نام کلارنس توماس را که نامزد مقام دادگاه عالی آمریکا بود، به مزاحمت جنسی علیه خود متهم کرد. اتفاقی که به گفته هیل یک دهه قبل، زمانی که وی به عنوان دستیار توماس دروزارت آموزش و پرورش کار می کرد، رخ داده بود. توماس بلافاصله این اتهام را رد کرد. سنا نیز به نفع وی رای داد. در واکنش به همین جریان بود که ربکا واکردر یکی از شماره های نشریه میز( Ms ) در سال 1992 مقاله ای به نام « موج سومی بودن » منتشر کرد. او در این مقاله تاکید کرد که «من پسا فمینیست نیستم، من موج سومی هستم.» پرونده توماس- هیل توجه عمومی را به حضور مزاحمت جنسی در محیط های کاری جلب نمود و در میان مردمی که تصور می کردند مساله آزار جنسی و دیگرموضوعات موج دومی حل شده اند نوعی احساس نگرانی و هوشیاری پدید آورد.

با تمام این تفاسیر باید گفت که موج سوم فمینیستی ریشه در میانه­های دهه 1980 دارد. آنگاه که رهبران موج دومی همانند گلوریا آنزال دوا، بل هوگس، شیلا سندوال، شری موراگا، آدره لرد، ماکسین هونگ گینگستون وبسیاری از فمینیست های رنگین پوست، خواهان شکل گیری ذهنیتی جدید در گفتار فمینیستی شده بودند.

زن گرایی موج سومی دارای زمینه های متنوعی است. آنها از طبقات، فرهنگ ها و جنسیت های متفاوت می­آیند. برخی از موج سومی ها ترجیح می دهند اصلا فمینیست خوانده نشوند. یعنی ممکن است از  طرف منتقدان دچار سوء تعبیر شود. موج سوم با هر نوع تعریف عام از زنانگی مقابله می کند. خودآگاهی در زنان موجب ایجاد تغییر می شود یعنی  این که زن بتواند واقعیت تاثیر مخرب تسلط مذکر بر خود را درک نماید. از  اوایل دهه 90 جهان غرب  به نقش های سنتی و نهاد خانواده رویکردی دوباره داشته و از حرکت  های تند فمینیستی موج دوم کاسته شد زیرا آثار سوء افراط در حرکت های زن مدارانه بیش از  همه دامان زن را گرفت ئو خشونت روزافزون در محیط خانواده و محیط  کار و عدم امنیت جنسی  از  آثار دوره پیش  بود. فمینیستهای مدرن در دهه های اخیر سعی می کنند با ظاهری زنانه و رفتاری ظریف تمام خود را از مردان به نمایش  بگذارند از جمله بازنگریهای فمینیستی موج سوم، بحثی  است که بتی فریدان، جمین گریر مطرح کرد و به احیای مادری مشهور است اگر در فمینیستهای  امواج بلای زنان بالقوه  و به صورت عام خواهر یکدیگر  قلمداد می­ شدند.

اما بی­ توجهی  فمینیست ها نسبت حسب  نیازها خواسته های زنان اقلیت های قومی در جهان اول  و به طور  کلی جهان سوم خوی ش بودند و جنبش  فمینیسم را از نظر سازماندهی  بیش از  از  پیش  دچار تفرقه کرد. بحث های پست مدرنها، تحول عمیق تاری در موضوع را سبب گردیده است پیدایش  پست مدرنیسم. با طرح سوالهای اساسی  در  باب معنی هویت زنان، سبب آشفتگی در فمینیسم خاص را رد می  کند از این طریق یک رشته عوامل درک می شود که  بر یکدیگر تاثیر می گذارند برای کشاندن شان به یک اردوگاه ایدئولوژیک واحد مثمرثمر نیست زنان باید با ایجاد زبان و شیوه های تفکر جدید درباره هویت خویش، خویشتن را از معانی ستمگرانه­ی که مردان بر آنها تحمیل کرده­اند رها سازند حاصل آن که  در موج سوم هم نگرش های فمینیست ها نسبت به موج دوم تعدیل شد هم تعداد و انشعاب در نگرشهای فمینیستی رخ داد و هم مورد نقد جدی نظری، از جمله از سوی پست مدرنها قرار گرفت و درباره فمینیسم امروزی می توان با این جمله هم آوا بود که فمینیسم را کلیّتی بدانیم با تقسیمات فرعی، فمینیسم نه مکتب  فکری جا افتاده که مبحثی پویا و درگیر مبارزه است (2).

ویژگی های موج سوم

از نیمه ۱۹۹۰-۱۹۷۰ زمینه­های ظهور موج سوم فمینیسم شکل گرفت که بیش از هر چیز وامدار تحولات نظام سرمایه­داری، مطرح شدن پست مدرنیسم و عکس العمل­های ناشی از تندروی و یک جانبه نگری موج دومی­ها بود به گونه ای که امروزه بسیاری از طرفداران گرایش­های موج دوم از منتقدان آن شمرده می شوند (3)

چند ویژگی مهم، موج سوم را از موج دوم جدا می­کند که مهم­ترین آنها تاکید بر تفاوت­هاست، به گونه­ای که برخی تلاش برای پاسخ به معضل تفاوت را ویژگی اصلی موج سوم دانسته­اند. مساله تفاوت، هم از سوی گروه­های مختلف زنان، از جمله رنگین پوستان و زنان آمریکای لاتین که موج دوم را به دلیل نادیده گرفتن مشکلات خاص گروه­های مختلف زنان و توجه خاص به مسائل زنان سفیدپوست طبقه متوسط، نقد می­کردند و هم از سوی پست مدرنیست­ها مطرح گردید.

پست مدرنیستها بر سه امر  خط بطلان کشیدند:

1- ارائه تصویری جوهری، لایتغییر و یکپارچه زن.

2- ارائه تبیین های فراگیر  و فارغ از زمینه های زمانیب  و مکانی  در مورد پدرسالاری.

3- ارائه راهبردهای عام و جهان شمول. از نگاه آنان هر اقدامی برای  ارائه نظریه واحد فمینیستی محکوم به شکست است آنان معتقد هستند به تعداد گروه ها و اصناف بلکه  به ازاء هر فرد، یک پروژه فمینیستی  وجود  دارد (4).

موج سوم اگرچه در مقام عمل جنبش فمینیستی را با بحران مواجه می­سازد اما در مقام نظر، گامی به پیش شمرده می­شود. حرکت به سمت تولیدات نظری و نقد شاخه­های مختلف علوم از ویژگی­های دیگر موج سوم است (56).

 

 

فمینیسم  صلح‌طلب

فمینیست‌ها در دوران جنگ ویتنام فعالیت‌های  ضد جنگ داشتند و پیش  از آن نیز در اوایل دهه ۱۹۶۰ بدون اتکا  به انگاره‌های فمینیستی و به عنوان مادر در  جنبشی وسیع علیه جنگ در دوران  اوج‌گیری  جنگ سرد وارد شدند. اما این مباحث در  دهه ۱۹۸۰ با  شکل‌گرفتن جنگ  سرد دوم و افزایش سیاست‌های نظامی‌گرایانه در  ایالت متحده، افزایش تنش‌ها میان آمریکا و شوروی و طرح پروژه جنگ  ستارگان، خطر بروز  جنگ هسته‌ای بار  دیگر مطرح  شد و افکار  عمومی را  به خود جلب  کرد و گروه‌های صلح  طلب بسیاری فعال شدند که از آن میان مبارزان زن  فعال نیز بسیار  زیاد  بودند (6).

فمینیست‌های صلح طلب نیز همانند اکوفمینیست‌ها از گروه های کوچک فمینیستی موج سوم هستند. جهت اصلی تلاش آنها ایجاد صلح و نفی جنگ در تمام دنیاست. همان‌طور که گفته  شد تلاش‌های فمینیستی برای صلح به زمان جنگ‌های جهانی اول و دوم جهانی بازمی‌گردد ولی از دهه ۷۰ به بعد شکل سازمان یافته‌تری به خود گرفت تا آنجا که به فمینیست‌های صلح طلب معروف شدند، چرا که قسمت اعظم تلاشهای آنها صرف تلاش‌های صلح طلبانه شد.

هدف  اصلی  جنبش صلح فمینیست‌ها  تاثیرگذاری بر سیاست دولت‌هاست. این  امر از دو  طریق می‌تواند باشد، یکی اینکه با اعمال  فشار  بر نهادهای دولتی اهداف صلح‌طلبانه وارد دستور کار حکومت  شود و دیگر اینکه  با افزایش معناداری حضور زنان در  مقامات تصمیم‌گیرنده در  این  زمینه تغییری ماهوی در  این گونه سیاست‌ها  صورت گیرد (7).

در  توضیح حضور زنان درجنبش‌های صلح‌طلبانه استدلال‌های مختلفی صورت گرفته است بر اساس  پژوهش‌های انجام شده، شکافی  معنادار در دیدگاه‌های صلح‌طلبانه  میان مردان و زنان  در مسائل  گوناگون و از  جمله جنگ، لیبرال‌تر هستند. توسل به دیدگاه حداکثرگرایی که بر صلح‌طلب بودن زنان در  مقابل  جنگ طلبی  مردان تاکید می‌کند. به اعتقاد این گروه  زنان موجوداتی عاطفی هستند که  به اخلاق مراقبت و اخلاق مسئولیت توجه دارند در حالی  که مردان  به اخلاق عدالت یا اخلاق مبتنی بر حقوق  معتقدند.

 اعتقاد به تفاوت‌های زیست‌شناختی میان مردان و زنان  اعتقاد گروهی از فمینیست‌ها  به تفاوت  فرهنگی و تربیتی زنان و مردان به جای تفاوت  بیولوژیک اعتقاد به اصل خواهری جهانی در بین فمینست‌های فمینیست‌های صلح‌طلب بر اساس اصل خواهری جهانی، خود را در قبال زنان در سایرکشورها نیز مسئول می‌دانند و می‌کوشند با فشار بر دولت خود و سایر دولت و نهادهای  بین المللی، از  نظامی‌گری و جنگ در سراسر جهان جلوگیری کنند (8).

 

عمل گرایی  موج سومی:

دگرگونی و تغییر محصول  همکاری  و خوداگاهی انسانهاست زمانی  که خودآگاهی در میان زنان افزایش یابد حرکت  آنها برای تغییر وضع جنبش  فمینیستی نتیز  ضرورری می  شود انجممن ها و سازنمانهای فراوانی  برای  تغییر زندگی زنان در آمریکا تلاش  می کنند به عنوان نمونه می توان به انجمن پوشش  موفق اشاره کرد که از طریق جمع آوری اعانه برای  زنانی که می­خواهند در مصاحبه­های شغلی شرکت کنند لباس تهیه می  کند تا انان بتواند با ظاهر مناسب و اعتماد به نفس بالاتر در مضاحبه حاضر شوند. سازمانهای دیگری  مانند سازمان ملی  زنان انجمن لارد LaRed بنیاد موج سوم، اتحاد عمل  زنان، رای  دهندگان انتخاب گر دانشجویان سازمان دهنده و دانشجویان و نهادهایی چون قانون صورتی، شب را پس بگیر، حامیان پدر و مادری از پیش برنامه ریزی شده و رهبری اتحاد اکثریت فیمینیست نیز در این زمینه فعالند در عین حال فمینیست های موج  سومی اصرار  دارند که  زنان بله منظور  تغییر جوامع  خود نباید به سازمانهای بدوی بپیوندند. آنها  می  گویند کسی که دارای راهبرد و هدف مناسبی  است اگر  از امکانات خحود  به درستی  استفاده کند می تواند به یک فعال مدنی  تبدیل شود. قصه گویی و بیان روایی  نیز  روشی  سودمند است که موج سومی ها از  طریق آن خودآگاهی زنان را افزایش داده و نمونه هایی از ستم های رفته بر زنان را بیان می کنند. بیشتر  زنان، رفتاری را مصداق تبعیض جنسی  می دانند که دیگر  زنان در کتاب ها  و مجلات می تواند  همان نوع   شناخت را در همتایانشان ایجاد کند. می توان گفت مجلات فمینیستی  مانند  باتست Bust و بیچ Bitch و  میز MS در افزایش توجه زنان نسبت به جنبش  فمینیستی  و بیان تجربه های شخصی  آن موفق  عمل  کرده اند. کتابهایی مثل  تک گویی های جنسی نوشته ایوانسلر EveEnsler «به سخنان نسل بعدی گوش بده» گردآوری توسط بار بارافیندلن و جشنواره فاحشه ها اثر مشترک لیزات جروبس و اندی زیسلر، نیز همین کار را انجام داده اند. افزون بر این ها گردهمایی  که زنان در آن به سخنان یکدیگر  گوش داده و به هم امید می بخشند نیز  همان کارکردها را دارا می  باشند.

 

حقوق  باروری

حقوق مربوط  به تولید مثل یکی  از موضوعات مورد توجه فمینیسم موج سوم است زیرا توجه به بدن و زندگی زنان از اولویت های مهم آنها  محسوب  می شود از  نظر فعالان حقوق  زن تلاش اخیر ایالات راکوتای جنوبی  برای ممنوعیت تمام اشکال سقط جنین و تحدید آن به مواردی که جان مادر در معرض خطر  قرار دارد و همچنین رای  اخیر دادگاه عالی آمریکا  مبنی  بر تایید محدود  سقط جنین، همگی نقض  حقوق  باروروری و آزادی های اجتماعی زنان می  باشد. جنیفر بومگاردنر  و امی ریچارد می نویسد: هدف فمینیسم این نیست که  قابلیت باروری  تمام زنان را تحت کنترل در آورد بلکه هدف آن است که زنان در مهار بدن خویش آزاد باشند خانم امی ریچارد در سال  2006 در یکی از  برنامه های شبکه فاکس نیوز  با عنوان تحلیلی  اوریلی  The  oreilly Factor شرکت کرده و اظهار داشت یکی  از اهداف بنیادهای موج سومی  حمایت از زنان و حقوق  باروری  آنهاست.

 

جنبش  جی آر آر  آل «GRRL»

جنبش دختران شورشی موسوم به جی آرآرآل ( Grrl ) از المپیک واشنگتن در اوایل دهه 1990 آغاز شد. آنها تلاش می کنند تا زنان را در مهار گفتارها و احساسات هنری شان توانا سازند. این زنان جوان برای نامگذاری این جنبش، سه بار حرف « آر» را در کلمه دختر ( girl ) تکرار نمودند تا به کلمه جی آرآرال ( Grrl ) رسیدند. آنها در واقع با این کار سعی کردند به کار گیری گاه و بیگاه موهن کلمه دختر به جای زن را بی اثر کنند. جنبش فوق توسط زنان ایجاد شده، مال آنهاست و توسط خودشان نیز رهبری می شود.

موسیقی برخاسته از این جنبش نیز ماهیتی ضدجمعی دارد و بر اهمیت خودمختاری زنان هنرمند تاکید می کند. خود آنها  به نوشتن، اجرا و ضبط این نوع موسیقی می پرداختند. علاوه بر آن به انتشارمطبوعات عامه پسند که توسط خود زنان نوشته و چاپ می شد نیز اقدام کردند. این نشریات در واقع نمونه های پیشین مجله هایی چون بیچ و باست محسوب می شوند.

نقطه اشتراک جنبش دختران شورشی با موضوعات اجتماعی و سیاسی در آن جایی است که فریادهای آغازین موج سوم را نیز در همانجا می توان شنید. موسیقی و نوشته های عامه پسندی که در آن زمان تولید شده اند نمونه های نیرومندی از سیاست فرهنگی در عمل بوده اند. در کنار آن باید از زنان قدرتمندی یاد کرد که در مورد مسایل مهم اجتماعی سخن گفته و به جامعه ای نیرومند و زنانه می اندیشیدند. می توان گفت که امروزه افراد زیادی با ظهور موج سوم فمینیسم مرتبط هستند.

موضوعاتی مانند نژاد، طبقه و جنسیت برای موج سوم فمینیسم مسایلی محوری محسوب می شوند. افزون بر همه اینها مشکلات زنان در محیط کارمانند مزاحمت جنسی،وجود موانع نامحسوس در راه پیشرفت زنان،سیاست های ناعادلانه مرخصی زایمان،حمله و تجاوز جنسی نیز برای آنها مهم است. به علاوه مقولات مربوط به مادری مانند پشتیبانی مادران مجرد از طریق حمایتهای رفاهی و مراقبت بچه،توجه به مادران شاغل و مادرانی که برای مراقبت تمام وقت از فرزندانشان کار را رها می کنند، برای موج سومی ها حایز اهمیت است. به این فهرست باید موضوعات مربوط به زنان، سیاست و تفکراز قبیل احترام گذاشتن به زنان به عنوان موجوداتی عقلانی، سیاسی و خردمند، تایید نمونه ها و نماد های مثبت زنانه در فرهنگ عامه را نیز افزود. وسرآخر باید گفت که مسایل مربوط به رسانه ها مانند معیارهای های ناسالمی که از زنان انتظار می رود خود را با آن هماهنگ کنند، نمایش زنان به عنوان کالاهای جنسی که صرفا برای ارضای مردان مورد نیازند و مقوله ضد روشنفکری از دیگر موضوعات مورد توجه موج سومی ها محسوب می شوند (9).

 

اصطلاحات موهن و سایست فرا ملی

واقعیت آن است که واژگانی مانند «فاحشه» و «هرزه» همچنان در جامعه به صورتی موهن برای تحقیرزنان به کارمی روند. اینگا موسیو در این مورد می نویسد: «من معتقدم ما آزادیم لغاتی را که ازما ربوده شده پس بگیریم. واژگانی که به گونه­ای دردناک، منسوخ،باج خواهانه و به بهای از دست رفتن آزادی مادربزرگها، فرزندان، غرور، سنتها و سرزمینمان علیه ما به کار می روند.»  به سخن دیگر، فمینیست های موج سومی معتقدند به جای سانسور کلمات جنسی در محاوره روزانه بهتر است به تغییر معنای آنها اقدام شود. آنها می گویند بسیاری ازاین واژه های موهن در اصل و ریشه خود، معانی ضمنی امروزی را که برخاسته از قدرتند، ندارند. برای نمونه کلمه (Cunt  امروزه به معنای هرزه) دارای ریشه ای آلمانی و خنثی به معنای «اندام تناسلی زن» می باشد. کلماتی مانند « Bitch» و «Whore» به معنای فاحشه نیزبه چنین سرنوشتی در زبان انگلیسی دچار شدند.

سیاستهای فراملی

در سرتاسر دنیا زنان قربانیان همیشگی خشونت و تجاوز می باشند. بخصوص در بسیاری از کشورهای در حال توسعه یا جنگ زده زنان به ابزارهایی برای نشان دادن قدرت مردان تبدیل می شوند. در این کشورها و مشابه آن در کشورهای پیشرفته، بانوان با رفتارهای غیر انسانی مواجه شده و به عنوان شیئ یا منبع لذت مردان نگریسته می­شوند.

در بسیاری از کشورها، تجاوز و خشونت جنسی در هنگام جنگ به عنوان ابزاری برای نشان دادن تفوق و برتری به کار می رود. به عنوان مثال در اوایل دهه 1990 در موگادیشو پایتخت سومالی، اردوگاههای تجاوز بر پا شده بود که در آن نظامیان، زنان و دختران جناحهای رقیب را به طور مرتب ربوده و مورد تجاوز فرار می دادند. به علاوه با وسایلی مانند تیغ و سرنیزه، در حضور اعضای خانواده و بچه­ها به آنها آسیب­های جدی وارد می­کردند. تجاوز و خشونت جنسی در تصفیه های نژادی اخیر 2007 در دارفور سودان نیز کاملا معمول است.

نکته قابل توجه دیگر این است که در 26 کشور از 46 کشور آفریقایی و در میان مردم ساکن در بخشهای جنوبی شبه جزیره عربستان، خلیج فارس، اندونزی و مالزی هنوز ختنه زنان معمول است. به گونه ای که طی آن بخشی از اندام جنسی زن به وسیله چاقو بریده می شود. در چنین جوامعی اگر دختری تن به این کار ندهد نا پاک و نا مناسب برای ازدواج تشخیص داده می شود. البته در برخی مناطق این نوع بدنامی ها به آرامی در حال از بین رفتن است. بریدن اندام جنسی زن، عمل جنسی را برای وی دردناک می نماید و باعث می شود لذت جنسی برای زنان تقریبا غیرممکن گردد.  به علاوه عمل ختنه اغلب با وسایل غیربهداشتی انجام می شود که موجب ایجاد عفونت و سایر پیامد های دیرپا نیز می گردد.

فمینیست های موج سوم فراتر از مرزهای سیاسی در تلاشند ابزارها و آگاهی های لازم را در اختیار زنان قرار دهند تا آنها بتوانند خود مختارانه تصمیم بگیرند. در مورد ختنه زنان نیز، فمینیست های کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده اند که باید به کشورهایی که این اعمال در آنها معمول است سفر کنند و به ماماها روشهای بهداشتی و ایمن را آموزش دهند (10).

 

 

نقد موج سوم فمینیسم:

یکی از پرسش هایی که در مورد اعتبار آخرین موج فمینیستی مطرح می شود این است که موج سوم که هیچ دلیل مشخصی در پس آن وجود ندارد ، چگونه می تواند علامت پیوستار فمینیستی باشد؟ منتقدان می گویند موج اول فمینیستی برای بدست آوردن حق رای جنگید و آن را بدست آورد . موج دوم نیز حق زنان برای دسترسی به فرصت های برابردر تامین نیروی کاررا مد نظر قرارداده و تبعیض جنسیتی را از بین برد . اما در پشت موج سوم هیچ هدفی نیست که بتوان آن را مشخصه  این موج دانست . درست به همین دلیل است که برخی موج سوم را  بیشترادامه موج دوم فرض می کنند . علاوه بر اینها هیچ تعریف مشخصی از موج سوم وجود ندارد که بتوان آن را از موج دوم تفکیک کرد . برخی صاحب نظران می­گویند تعبیردقیق تر در این مورد آن است که وقتی موج سوم وارد سیاست فمینیستی می شود، بخش دوم موج دوم خوانده شود. آنها معتقدند تنها فرهنگ فمینیست های جوان را می توان موج سومی دانست .موج دومی­ها در فضایی رشد کردند که سیاست با پدیده هایی مانند کِندی، جنگ ویتنام، حقوق مدنی و حقوق زنان به فرهنگ غالب تبدیل شده بود. درحالی که موج سوم از دامن فرهنگی برخاست که پانک-راک، هیپ- هاپ، مطبوعات عامه پسند، تولید انبوه، مصرف گرایی و اینترنت وجه مشخصه آن است. فعالان موج سومی از طریق آن نوع فرهنگ سیاسی و سیاست تغییری که موج دوم دنبال می کرد، به افزایش دانش خود درباره موضوعات فمینیستی پرداختند. با این وجود میان هواداران این دو موج همچنان تنش وجود دارد.

 

نتیجه گیری

موج سوم فمینیسم سعی دارد از انچه که تعریف ذات گرای موج دوم از زنانگی خوانده می شود دوری گزیند تعریفی که  بنا  به گفته موج سومی­ها اغلب هویتی  جهان شمول  برای  زنانگی قایل بوده و در مورد تجربه زنان سفید پوست بالاتر از متوسط اغراق می کند. هسته مرکزی ایدئولوژی  موج سوم را تفاسیر فرا ساختارگرا از جنسیت تشکیل می دهد. این تفاسیر بر پراکندگی قدرت و ابهام ذاتی تمام مقوله و واژه­های مربوط به جنسیّت تاکید بیشتری می­کند. نظریان موج سومی معمولاً تئوریهای همجنس گرا، خودآگاهی زنان، رنگین پوستان، زن گرایی فرضیات پسا استعماری، نظریه انتقادی، فرا ملی گرایی، فمینیسم زیست بوم گرا و نظریه نو فمینیستی  را در بر می گیرد (11).

فمینیست های موج سوم بیشتر  بر حوزه سیاست فرد تمرکز کرده و درباره شکل هایی از  بازنمایی  و بیان جنسی می­نویسند که نسبت به شیوه های پیشین کمتر سیاسی هستند به علاوه آنها الگوهای موج دومی را که از معیارهای خوب  یا بد برای  زنان سخن می گویند مورد چالش  قرار می­گیرند. ظهور  و بروز رشته های خاص فمینیستی مانند: معرفت شناسی، اخلاق فمینیستی، فلسفه سیاسی  فمینیستی، الهیات فمینیستی از ثمرات موج سوم می­باشد.

فمینیست­های جدید که متاثر از  پست مدرن ها هستند تاکید بر اصل تفاوت انسانها داشته و بر حفظ ویژگی های زنانگی تاکید می ورزند. از نظر اینان زن نیازمند همسر و فرزندان است علت زیر سلطه رفتن زنانه وجود  رفتارهایی  است که او بدو تولد میان دختر و پسر  تفاوت  ایجاد می شود. و راه حل، مردان و زنانی با تعاریف جدید نیز تشابه حقوق  زن و مرد در خانواده و محیط اجتماعی است و استراتژی فمینیستهای موج سوم تفاوت زن و مرد است نه ادغام شوند و نه انکار بلکه بر تساوی هر دو تاکید می گردد (12).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ

1- ابراهیمی فر، طاهر، سیاست بین الملل، تهران: سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، 13920، ص  89.

2. www.ghadeer.org/social/fmenism/zar.

3- زیبایی  نژاد، محمدرضا، درآمدی بر فمینیسم، قم، دفتر  مطالعات و تحقیقات زنان، 1382.

4- همان، ص  19.

5- بشیریه، حسین، نظریه های فرهنگی در فمینیسم، زنان فردا، شماره 1، ص  52.

6- مشیرزاده، حمیرا، از جنس  تا نظریه اجتماعی، تاریخ دو قرن فمینیسم، تهران، 1390، ص  421.

7- همان، ص  443.

8- همان، ص  442.

9. www. Htavan.com/post-6.

10. www.htavan.com.

11. www.htavan.com.

12. www.ghadeer.org/social/femenism/zar.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.