روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

سیاست خارجی ایران در دوران قاجار

 



خطوط کلّی حاکم بر سیاست خارجی ایران در دورهء قاجاریه





         سیاست خارجی ایران در عصر قاجار بحرانی‏ترین مراحل تاریخی خود را تجربه کرد.پیچیدگی نظام بین‏الملل، انحصار در تقسیم قدرت و رقابت بین دو بازیگر نیرومند وکهنه‏کاری نظیر روسیه و بریتانیا در شمال و جنوب ایران، شرایط بغرنج و دشواری را برای‏دیپلماسی ایران فراهم کرده بود. وضع سیاست خارجی ایران در این دوره شباهت بیشتری‏به فندق در دهانهء گازانبر را داشت که پیوسته از دو جناح متضاد و مخالف تحت فشار بود. با وجود این که سیاست خارجی ایران به جز دورهء کوتاه صدارت امیرکبیر در عصرقاجار استحکام چندانی نداشت و بر اصول ثابت و از پیش تعیین شده‏ای استوار نبود، امّادقّت در رخدادها و توجه در جهت‏گیریهای دیپلماسی ایران، این نتیجه را به دست‏می‏دهد که ایران در فرایند جهت‏گیریهای تضاد و تفاهم دو دولت نیرومند همچون روسیه‏و انگلیس و نیز تحت تأثیر شرایط و مقتضیات بین‏المللی و اوضاع داخلی، از یک سری‏خطوط کلی در سیاست خارجی خود پیروی می‏کرد که در عمل به منزلهء خط مشی‏سیاست خارجی ایران در قرن نوزدهم میلادی محسوب می‏شد. گرچه برخی از این‏خطوط در دوران زمامداری بعضی از شاهان یا صدر اعظمهای قاجار کمرنگ می‏شد امّادر نظر عده‏ای از مورخین تاریخ دیپلماسی ایران، به عنوان اصول سیاست خارجی ایران‏در دورهء قاجار شناخته شده‏اند[ - در میان تعدادی از نویسندگان تاریخ دیپلماسی ایران ، می‏توان به حافظ فرمانفرمائیان اشاره کرد که در سیاست خارجی قاجار به اصول سه گانه مذکور در بالا معتقد می‏باشد ] این خطوط عبارتند از: ۱ - متعادل ساختن رقابت بریتانیا و روسیه در ایران؛ ۲ - تعقیب سیاست اتّحاد و پیوستگی با دول نیرومند اروپایی؛ ۳ - اتّخاذ سیاست «قدرت سوّم». دربارهء اصل نخست (تعادل) باید گفت که در ایران این اصل میان دو قطب امپریالیستی‏روس و انگلیس، در سر تا سر قرن نوزدهم میلادی اعمال می‏شد. هنگامی که حکومت‏تحت فشار امتیازی را به یکی از دو رقیب نیرومند می‏داد، برای برقراری توازن مجبور بوصفحۀ ۴۷امتیاز مشابهی نیز به قدرت دیگر بدهد. بنابراین سیاست تعادل در عمل جنبهء منفی به خودگرفت و به ضرر منافع و مصالح کشور و تنها به نفع نخبگان حاکم تمام می‏شد[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه، جلیل نائبیان، ص ۲۹۳ - ۲۹۲ ] سیاست اتّحاد نیز در شرایطی اتّخاذ شد که ایران نزدیک به سی سال با دشمن‏نیرومندی چون روسیه تزاری درگیر کشمکش و جنگ بود. حاکمیت نظام استبدادی،فقدان مشروعیت، عدم محبوبیت و پایگاه مردمی زمامداران، عامل عمده‏ای بود که‏موجب شد در شرایط بحرانی پناهگاه خود را در نزد بیگانگان جستجو کنند و برای‏حفظ تاج و تخت، چنین سیاستی را در پیش گیرند. سیاست «قدرت سوم» از سال ۱۲۲۹ ش / ۱۸۵۰ م به عنوان خط مشی جدیدی درایران اتّخاذ شد. ایران به این امید شروع به جستجوی یک هم پیمان نیرومند در میان دول‏غیر همجوار کرد که در نتیجهء ورود قدرت سومی به عرصهء رقابتِ روس و انگلیس درایران، از میزان فشارهای این کشورها کاسته شود[ - همان ، ص ۲۹۷ ] این سیاست با موفقیت همراه نبود،زیرا هیچ قدرتی مایل به ورود به مسابقهء خطرناک و پیچیدهء انگلیس و روسیه در ایران‏نبود[ - تحلیل تاریخی سیاست خارجی ایران از آغاز تا امروز ، فرمانفرمائیان ، ص ۳۸ ] با وجود این، ایران سرسختانه از ایدهء توسّل به قدرت سوّم جانبداری می‏کرد. به‏عنوان نمونه، می‏توان به مکاتبات ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۸ ش / ۱۸۸۹ م) بارئیس‏جمهور وقت آمریکا - «کلیولند» - اشاره کرد. همچنین مکاتبات وی با «بیسمارک»صدراعظم آلمان، دعوت از اتریش جهت اتّحاد سیاسی با ایران، استخدام مستشاران‏بلژیکی و افسران سوئدی، دعوت از شرکتهای آلمانی و هلندی برای احداث راه‏آهن درراستای این سیاست صورت گرفت[ - همان ، ص ۴۳ و ۴۲ ] انعقاد عهدنامه وین ۱۲۳۰ ش / ۱۸۵۱ م در زمان‏صدارت امیرکبیر نیز در چارچوب این اصل صورت پذیرفت. صفحۀ ۴۸خلاصه تاریخ دیپلماسی ایران به مفهوم واقعی آن از دورهء قاجار آغاز می‏شود زیرا عوامل متعدد داخلی وبین‏المللی سبب گردید تا ایران بطور جدّی وارد عرصهء سیاست بین‏المللی گردد. با ظهور زمامداران نالایق قاجار در عرصهء سیاست خارجی ایران، معاهدات زیانباری بر کشورایران تحمیل شد و امتیازات متعددی از کشور ما گرفته شد از آن جمله، می‏توان به تجزیهء بخشهای‏مهمّی از سرزمینهای شمالی، شرقی و جنوبی ایران اشاره کرد که در جریان سیاستهای استعماری‏روس و انگلیس صورت گرفت. رقابتهای دول اروپایی نظیر روسیه، فرانسه و انگلیس بر سر هندوستان و اهمیت استراتژیکی‏ایران به عنوان گذرگاه دستیابی به هند، این سرزمین (ایران) را به محل تلاقی و برخورد رقابتهای‏استعمارگران تبدیل کرده بود. دیپلماسی ایران در رابطه با سیاستهای استعماری بازیگران اروپایی بسیار سطحی‏نگرانه و فاقداستحکام لازم بود. لذا، بارها وجه‏المصالحهء دولتهای اروپایی قرار گرفت. در کشاکش رقابت روس وانگلیس، زمامداران قاجار می‏کوشیدند تا ضمن پرهیز از سیاست از اصول ایجاد تعادل میان دول‏رقیب و سیاست «اتّحاد و تعهّد»، از سیاست قدرت سوّم تبعیت کنند. پرسش‏ ۱ - بازیگران عمده سیاست بین‏الملل در زمان قاجاریه را نام ببرید. ۲ - سیاست خارجی روسیه تزاری، فرانسه و انگلستان را نسبت به ایرانِ دورهء قاجار، به طور مختصر توضیح دهید. ۳ - اصول سیاست خارجی ایران در دورهء قاجار را نام ببرید. ۴ - سیاست قدرت سوّم را توضیح دهید. صفحۀ ۴۹انگلستان اقتدار جهانی انگلستان از دیرباز مدیون سرزمینهای مستعمره از جمله هندوستان بودکه به منزلهء شاهرگ حیاتی این کشور محسوب می‏شد؛ بطوری که از دست رفتن آن به‏معنی سقوط اقتدار جهانی و از پا درآمدن این کشور در جریان رقابتهای استعماری بود.بنابراین دست کم از سال ۱۱۷۶ ش / و ۱۷۹۷ م محور اصلی فعالیتهای دیپلماتیک‏انگلستان در منطقهء آسیا حفاظت از مرزهای هندوستان از چنگ‏اندازیهای رقبای‏نیرومندی نظیر فرانسه و روسیهء تزاری بود. همان‏گونه که پیشتر اشاره شد، مجاورت‏ایران با هندوستان سبب قرار گرفتن این کشور در مدار دیپلماسی پیچیدهء دولتهای‏نیرنگ‏باز و استعمارگری چون انگلستان بود[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، محمدعلی مهمید ، ص ۱۲۶ ] تجاوزهای پی در پی روسها در شمال ایران - برای رسیدن به آبهای گرم - حکم اهرم‏فشاری را داشت که زمامداران قاجار را به جستجوی یک دولت نیرومند وادار می‏کرد تاآنان را در مقابل دشمن دیرینه مورد حمایت قرار دهد. همان‏گونه که دولتهای انگلیس وفرانسه در راستای منافع خود در صدد جلب اتّحاد و دوستی ایران بودند، تجاوز روسهانیز موجب می‏شد تا ایران در سیاست خارجی خود تن به چنین استراتژی غلط صفحۀ ۴۲بدفرجامی بدهد. با این ملاحظات، از سال ۱۱۷۶ ش / ۱۷۹۷ م استراتژی اتّحاد و تعهّدبا دولتهای نیرومند بخصوص انگلستان در دستور کار سیاست خارجی ایران قرار گرفت[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران، محمدعلی مهمید، ص ۱۲۶ ] ایران در نگاه بریتانیا به منزلهء اولین خط دفاعی و سرزمین حایل میان هندوستان ودولتهای رقیب بود[ - همان ، ص ۱۲۸ ] بنابراین، بریتانیا با به کارگیری دیپلماتهای حرفه‏ای و با استفاده ازابزارهای تطمیع و تهدید ایران را به دام کشیده و معاهداتی را منعقد کرد که در آنها فقطمنافع انگلستان لحاظ شده بود[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۱۱۶ ] دربار قاجار در روابط خود با بریتانیا و اتّخاذ سیاست‏اتّحاد و تعهّد نه تنها کوچکترین امتیازی به دست نیاورد، بلکه نزدیک به یک قرن و نیم،در بحرانی‏ترین شرایط در مقابل ضربات ارتش مدرن روسیه تنها ماند و در زد و بندهای‏سیاسی میان انگلیسیها و رقبای اروپایی آن در آسیا، بارها وجه‏المصالحه قرار گرفت.همچنین در نتیجهء دسیسه‏های پنهانی انگلیسیها، زیانبارترین معاهدات، نظیر گلستان‏(۱۱۹۲ ش / ۱۸۱۳ م)، ترکمانچای (۱۲۰۷ ش/ ۱۸۲۸ م) و غیره به ایران تحمیل شد وعلاوه بر آن، بریتانیا در تجزیه و جدایی بخشهای مهمّی نظیر هرات در سال ۱۲۳۶ ش/۱۸۵۷ م، ایالت بلوچستان در سال ۱۲۵۰ ش / ۱۸۷۱ م، بحرین در سال ۱۳۴۹ هـ . ش ونیز جدایی سرزمینهای ماورای ارس از پیکرهء ایران نقش فعّالی داشت[ - همان ، ص ۱۶۹ ] پس از شکست نهایی ناپلئون و رفع خطر از مرزهای هندوستان و برقراری اتّحاد میان‏انگلیس و روسیه، ایران از کانون توجّهات دیپلماتهای بریتانیا حذف گردید[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۱۶۳ ] با آغاززمامداری ناصرالدین شاه (سال ۱۲۲۶ شمسی) دستگاه دیپلماسی انگلستان گذشته ازکوششهایی که برای اعمال سلطهء سیاسی، نظامی و قضایی بر ایران و اخلال و اعمال‏نفوذ در تعیین خطوط سیاست خارجی ایران به عمل می‏آورد، در پی تحصیل یک سری‏اهداف اقتصادی، نظیر فراهم‏آوردن تسهیلات لازم برای فعالیت بازرگانان انگلیسی ورهایی از سیاستهای محدود کنندهء گمرکی و کسب امتیازات اقتصادی از دیگر محورهایصفحۀ ۴۳تکاپوی سیاست خا رجی بریتانیا در ایران بود. در مجامع بین‏المللی نیز مواضع انگلستان‏در قبال ایران خصمانه بود. به عنوان مثال، مخالفت این کشور با حضور وزیر خارجه وهیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس - پس از پایان جنگ جهانی اوّل - مانع ازمطرح شدن دعاوی ایران نظیر استرداد اراضی از دست رفته و جبران خسارت ناشی ازنقض بیطرفی ایران در جریان جنگ اوّل شد[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۲۷۲ ]فرانسه تصرف مستعمرات انگلستان از جمله هندوستان در زمان ناپلئون بناپارت ازاولویتهای اهداف سیاست خارجی فرانسه در منطقهء آسیا بود. اتّخاذ چنین سیاستی‏موجب گردید تا فرانسویان جهت‏گیری اتّحاد و نزدیکی به ایران را به عنوان یکی ازراههای دستیابی به هندوستان در صدر برنامه‏های دیپلماتیک خود قرار دهند و این‏کشور را به یک جبههء سوق‏الجیشی برای تعرّض به هندوستان تبدیل کنند[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۱۲۸ ] برقراری‏اتّحاد سه‏جانبه میان ایران، فرانسه و عثمانی علیه روسیه به منظور جلوگیری از دسترسی‏روسها به هندوستان بُعد دیگری از دیپلماسی فرانسویان در منطقهء آسیا بود. فرانسویان در روابط خود با ایران وانمود می‏کردند که درصدد حمایت از ایران درمقابل تهاجم ارتش روس هستند به همین جهت ژنرال گاردان به همراه هیأتی وارد ایران‏شد تا در راستای تعهّدات فرانسه مبنی بر تأمین سلاحهای جدید و بهبودی در سازمان‏ارتش اقداماتی را به عمل آورد. ایران نیز به سبب فشارهای نظامی روسیه تزاری، ازانعقاد عهدنامهء «فین کن اشتاین[.۱-Finkenstein.)ی‏سمشـ ۵۸۱۱ / م ۷۰۸۱(] به عنوان جایگزین اتّحاد با انگلستان استقبال کرد.انعقاد عهدنامه «تیلسیت[.۲-Tilsit.)ی‏سمشـ / م ۷۰۸۱(] میان فرانسه و روسیه به خوبی ثابت کرد که علی‏رغم تظاهرناپلئون به حمایت از ایران، جهت‏گیری این کشور نسبت به ایران تنها در پی تحصیل منافع‏استعماری خود است و در شرایط بحرانی متّحد خود را وجه‏المصالحه با روسها قرا[.۱-Finkenstein.)ی‏سمشـ ۵۸۱۱ / م ۷۰۸۱(][.۲-Tilsit.)ی‏سمشـ / م ۷۰۸۱(]صفحۀ ۴۴می‏دهد[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، ص ۱۳۲ ] روابط ایران با فرانسه پس از انعقاد عهدنامهء تیلسیت و خروج هیأت نمایندگی‏ژنرال گاردان از ایران (۱۱۸۸ ش / ۱۸۰۹ م) به سردی گرایید[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۲۱۶ ]روسیه تزاری سابقهء روابط خارجی ایران و روسیه تزاری از اواخر سلطنت نادرشاه تا وقوع انقلاب‏بلشویکی ۱۲۹۶ ش / ۱۹۱۷ م از چشم‏انداز مطلوبی برخوردار نیست[ - سیاست اروپا در ایران ، محمود افشار یزدی ، ص ۴۴ ] جهت‏گیری‏سیاست خارجی ایران در طول حاکمیت قاجار بیش از هر عاملی از سیاست خصمانه وتوسعه طلبیهای روسها نسبت به ایران تأثیر پذیرفته بود. این مسأله در سمت‏گیری سیاست‏خارجی ایران نسبت به بریتانیا و فرانسه - سیاست اتحاد و تعهّد - نمود عینی یافت. شالودهء سیاست خارجی روسیه نسبت به ایران در دورهء زمامداری پتر کبیر ریخته شدکه بر اساس آن به زمامداران بعدی توصیه شده بود با جنگهای پی در پی، ایران را به‏ضعف و نابودی کشانده و با عبور از خاک ایران، خود را به خلیج فارس و در نهایت به‏هندوستان برسانند[ - تاریخ معاصر ایران ، آوری ، ج ۱ ، ص ۵۸ ] بنابراین، شدیدترین و زیانبارترین جنگهای روسیهء تزاری در پی‏تعقیب سیاست الحاق شمال ایران به روسیه، به عنوان بخشی از سیاست توسعه‏طلبانهءارضی روسها در آسیا، در نیمهء اوّل قرن نوزده میلادی به ایران تحمیل شد. این جنگها که‏در دو مرحله اتّفاق افتاد و نزدیک به سی سال طول کشید، نشان داد که روسها درسیاست خارجی خودشان بیش از هر ابزاری متکی به جنگ و اقدامات نظامی هستند. انعقاد معاهدهء ترکمانچای برگی از تاریخ دیپلماسی ایران است که نمی‏توان آثار آن رابر سیاست خارجی ایران در تاریخ معاصر نادیده گرفت. زیرا به دنبال آن، روند تازه‏ای درمداخلات بازیگران استعمارگراروپایی در امور ایران شروع شد و نیز سرآغاز یک دورهءطولانی تزلزل استقلال سیاسی، اقتصادی و قضایی در ایران بود[ - تاریخ کامل ایران ، رازی ، ص ۴۹۶ ] این عهدنامه انحطاصفحۀ ۴۵سیاسی ایران را به ارمغان آورد و نزدیک به یک قرن بر دیپلماسی ایران سایه افکند[ - سیاست اروپا در ایران ، محمود افشار یزدی ، ص ۷۰ ] ایران پس از تحمّل شکستهای پی در پی و ضربات سنگین در عرصهء جنگ با روسهاو عدم موفّقیت در جهت‏گیری اتّحاد با دولتهای فرانسه و انگلیس، رویّه‏های مبتنی بردیپلماسی جنگ و گریز را - که از ابتدای قرن نوزدهم در پیش گرفته بود - رها کرد و قرارداد گلستان نقطهء پایانی به استراتژی اتّحاد و پیوستگی ایران با دولتهای نیرومند اروپایی‏نظیر فرانسه و انگلیس و نقطهء آغاز سیاست جدیدی موسوم به سیاست «قدرت ثالث»بود[ - تحلیل تاریخی سیاست خارجی ایران از آغاز تا امروز ، حافظ فرمانفرمائیان ، ترجمهء اسماعیل شاکری ، ص ۳۴ ، ۱۳۵۲ ] این سیاست که متضمن ورود قدرت سوّمی در کشاکش رقابتهای استعماری روس‏و انگلیس در ایران بود، بیشتر به خاطر حفظ تاج و تخت و بقای زمامداران قاجار اتّخاذشد تا حفظ مصالح و منافع عالی کشور[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۲۹۳ ] شکست روسیه از ژاپن در ۱۲۸۴ ش / ۱۹۰۵ م، جنگ جهانی اوّل و انقلاب اکتبر۱۹۱۷ بلشویکی سبب از کار افتادن ماشین جنگی روسیه و فرصت تنفسی برای ایران‏شد[ - همان ، ص ۲۶۳ ] رژیم جدید شوروی (سابق) در سال ۱۲۹۷ ش / چهاردهم ژانویه ۱۹۱۸ م‏بخشی از قراردادهای ظالمانه‏ای را که بر ایران تحمیل شده بود، بطور یکجانبه ملغی‏اعلام کر[ - روابط ایران با دول خارجی در دوران قاجاریه ، نائبیان ، ص ۲۶۴ ] و انعقاد قرارداد ۱۳۰۰ شمسی / ۱۹۲۱ م میان ایران و شوروی سابق دورهءتازه‏ای را در تاریخ روابط دو کشور گشود[ - به موجب قرارداد ۱۹۲۱ دولت شوروی سابق از کلیهء حقوق و امتیازاتی که در دوران تزارها به زور از ایران گرفته شده بود صرفنظر کرد و متعهد شد به سیاست تجاوزکارانه و ظالمانه خاتمه دهد تا ایران بتواند به سرنوشت خود مسلّط گردد. همچنین، شوروی سابق کلیه قروض ایران (یازده میلیون لیرهء انگلیسی) را بخشید، امتیاز خطوط آهن و راههای شوسه و تأسیسات بندری و گمرکهای شمال را به ایران واگذار و از حق قضاوت کنسولی (کاپیتولاسیون) صرفنظر کرد. بانک استقراضی و خطوط تلگرافی و جزیرهء آشوراده و سایر جزیره‏های مجاور استرآباد به ایران مسترد شد و ایران در دریای خزر حق بحر پیمایی آزاد پیدا کرد. در مقابل ایران نیز تعهداتی را در مقابل رژیم جدیدالتأسیس شوروی بر عهده گرفت ؛ ر . ک همان ، ص ۲۹۰ و «سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی» (۱۳۵۷ - ۱۳۰۰) عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، ص ۱۰ ، تهران ، نشر البرز ، چاپ اول ، ۱۳۷۳ ]

سیاست خارجی ایران از صفویه تا قاجار



چکیده سیاست خارجی ایران از صفویه تا قاجار




          فضای سیاست بین‏ الملل در عصر صفویه در سال ۸۸۰ هجری شمسی (اوایل قرن شانزدهم میلادی) که نخستین دولت صفوی‏به وسیلهء شاه اسماعیل و حمایت «قزلباشها[ - قزلباش نام ارتشی است که در سال ۱۵۰۰ میلادی پس از اتحاد و همبستگی قبایل نهگانه و بیعت آنان با شاه اسماعیل‏صفوی ، در منطقهء «تالش» در شهر کوچکی به نام «ارجوان» تأسیس گردید . آنان به دستور «شیخ حیدر» - یکی از شیوخ عصر صفوی - به جای کلاه ترکی -، کلاه سرخ رنگی که «تاج دوازده ترک» نامیده می‏شد ، به نشانهء دوازده امام بر سر نهادند و به همین جهت این جماعت به قزلباشها یا سرخ‏سرها شهرت یافتند . قزلباشها همواره به عنوان ارتش جان برکف و بازوی مسلّح شاهان صفوی عمل می‏کردند و از لحاظ اعتقاد پیرو مشرب صوفیگری بودند که به نام تشیّع به وسیلهء شیخ صفی‏الدین اردبیلی در ایران رواج داده شد . جهت اطلاع بیشتر : بنگرید به : تاریخ کامل ایران ، عبدالله رازی ، ص ۴۱۰ . و تاریخ روابط خارجی ایران ، هوشنگ مهدوی ، ص ۱۵ و نهضت امام خمینی ، سیّد حمید روحانی ، چاپ اول ، ج ۳ ، ص ۱۲۵ ] تشکیل شد، هنوز پایه‏های اساسی روابطصفحۀ ۲۸بین‏الملل و سیستم کشوری مستقلّ تکوین نیافته بود[ - اصول روابط بین‏الملل و سیاست خارجی ، بهزادی ، ص ۱۰ ] از نظر بسیاری از محقّقین، این قرن - قرن شانزدهم - به عنوان حدّ فاصل میان عصرجدید و دوران پیش از آن محسوب می‏شود. از این مقطع تاریخی است که اروپا، خود رابرای تسلّط بر بقیهء کرهء زمین آماده کرده و شالودهء یک سیستم جدید در نظام بین‏الملل‏ریخته می‏شود[ - ظهور و سقوط دولتهای بزرگ ، پال کندی ، ترجمهء محمّد قائد شرقی و دیگران ، ص ۲۱ ، مجلّد کامل ] در این برهه از زمان، اروپای متّحد وجود نداشت، بلکه اروپا ترکیبی‏بود از پادشاهیها و ایالات شاهزاده‏نشین، و نیز قلمروهایی با حکومت‏های ملوک‏الطوایفی و«دولت - شهرهای» کوچک. یکی از بازیگران اصلی نظام بین‏الملل در این دوره، امپراتوری عثمانی بود که با اتّخاذسیاست توسعه‏طلبانه، خطر عمده‏ای را متوجه اروپای مسیحی و غیرمتّحد ساخت. این‏امپراتوری پس از تصرف یونان، جزایر «ایونی[.۱-IonianIslands ]، «بوسنی[.۲-Bosnia ]، آلبانی و سایر قسمتهای‏.بالکان در سالهای پایانی قرن پانزدهم میلادی، به سوی «بوداپست» و «وین» پیشروی‏کرده و به خاطر خطر قریب‏الوقوع سقوط «رم» پاپها را در موجی از وحشت فرو برده و درسمت مرزهای شرقی، بخشهایی از اراضی ایران را به اشغال خود درآورده و با روسهانیز درگیری مرزی داشت[ - همان ] نظام بین‏الملل در این دوره تحت تأثیر عوامل متعدّدی از جمله: جهشهای‏تکنولوژیکی، تحولات صنعتی، نظیر پیدایش کشتیهای بادبانی مجهّز به توپهای دوربرد،ظهور بازرگانی و از همه مهمتر طغیان حسّ قدرت‏طلبی و ثروت‏اندوزی اروپائیان، و نیصفحۀ ۲۹تکوین دولتهای استعمارگر قرار گرفت. مهمترین این دولتها عبارت بودند از: اسپانیا،پرتغال، انگلستان، فرانسه، هلند، بلژیک، ایتالیا، روسیه، آلمان و تنها کشور غیراروپایی‏یعنی ژاپن[ - اصول سیاست خارجی و سیاست بین‏الملل ، قوام ، ص ۱۷ ] امپراتوریهای مینگ - در چین - و مغول نیز در زمرهء بازیگران عرصهءبین‏الملل آن عصر به حساب می‏آمدند[ - ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ ، کندی ، ص ۲ و ۳۸ ] خطرات ناشی از برتری جویی و توسعه‏طلبی‏های دولت عُثمانی یکی از مسائل‏عمده و مشترک بین دولت صفوی و اغلب دولتهای اروپایی بود که موجب نزدیکی آنهابه ایران و انعقاد پیمانهای نظامی و اقتصادی علیه دشمن مشترک - عثمانی - می‏شد[ - تطوّر حکومت در ایران بعد از اسلام ، محیط طباطبایی ، ص ۱۷۳ ]سیاست خارجی منطقه‏ای ایران در عصر انتقال قدرت از تیموریان به صفویان، شرایط خاصی بر منطقه حاکم بود.دولتهای همسایه، پیوسته مرزها را مورد تهاجم قرار می‏دادند. این حرکتهای تعرّضی به‏طور عمده از سوی ترکان عثمانی از ناحیه غرب، اُزبکها و افاغنه از سمت شرق، روسهااز شمال و دول استعمارگر اروپایی از جنوب صورت می‏گرفت. در این دوره، وحدت‏ملّی و تمامیّت ارضی ایران از چشم‏انداز چندان مطلوبی برخوردار نبود. مجموعهء این‏عوامل، موجب جهت‏گیری خاصی در سیاست خارجی ایران شده بود[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، محمّدعلی مهمید ، ص ۸۱ ، چاپ اوّل ] سیاست خارجی ایران نسبت به ترکان عثمانی، ابتدا، به بازپس‏گیری آن بخش ازاراضی ایران معطوف بود که دولت عثمانی آن را از پیکرهء ایران جدا کرده بود و این‏مقوله، خود در سلسله مراتب هدفهای سیاست خارجی صفویان از اولویت و اهمیّت‏زیادی برخوردار بود. با این حال، شاهان صفوی، به منظور برقراری روابط دوستانه باهمسایه غربی خود پیش‏قدم شده و هیأتهای دیپلماتیک متعدّدی به دربار سلاطینصفحۀ ۳۰عثمانی اعزام کردند. آنان با تکیه بر این اصل اوّلیه که «ما به دوستی کفّار احتیاج نداریم»،از پیوستن به پیمانها و اتّحادهای نظامی با اروپاییها علیه دولت عثمانی، اجتناب می‏کردندامّا نظر به اینکه سلاطین عثمانی همواره ایران را به دیدهء یک رقیب سیاسی می‏نگریستندو به سرزمینهای غربی ایران چشم طمع دوخته بودند، در طول حاکمیت صفویان، حفظو نگهداری مرزهای غربی از تهاجم بی‏امان ترکان عثمانی، بخشی از شالودهء سیاست‏خارجی منطقه‏ای ایران را تشکیل می‏داد و در نتیجه: برای مقابله با اقدامات‏توسعه‏طلبانهء عثمانی، ایران ناگزیر به سیاستِ نزدیک شدن دولتهای اروپایی تن درداد[ - تطوّر حکومت در ایران بعد از اسلام ، طباطبائی ، ص ۱۷۳ ] دولت عثمانی به صورت یکی از بزرگترین دشمنان سیاسی خاندان صفوی درآسیا درآمده و بخش زیادی از فعالیتهای سیاست خارجی ایران را به خود اختصاص داده‏بود[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۸۸ ] عوامل مؤثر در جهت‏گیریهای سیاست خارجی ایران و عثمانی را می‏توان درموارد زیر خلاصه کرد: الف - نارضایتی سلاطین عثمانی از وضع موجود و پیروی آنان از سیاست‏تجدیدنظرطلبانه در سیاست خارجی[ - تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی ، مریم میراحمدی ، ص ۱۷۴ ] ب - برقراری حالت عدم توازن قوا بین ایران و عثمانی که بیش از هر چیز، از مزیّت‏سازمان نظامی دولت عثمانی، دسترسی آنها به سلاح جدید و عقب ماندگی ارتش‏صفوی نشأت می‏گرفت. ج - رسمیت یافتن مذهب تشیّع در ایران و خطر انتشار آن در دنیا، بویژه در آسیای‏صغیر (ترکیهء فعلی). مجموعهء این عوامل سیاسی، ایدئولوژیکی و نظامی سبب شده بود تا دولت عثمانی‏سیاست خصمانه‏ای را نسبت به ایران اتّخاذ کند[ - تاریخ کامل ایران ، رازی ، ص ۴۵۱ ] مسألهء دیگری که در کانون سیاست خارجی منطقه‏ای ایران قرار داشت، ناآرامی دصفحۀ ۳۱مرزهای شرقی بود. ازبکها با حملات خود موجب خرابیهای زیادی در خراسان‏می‏شدند. با اینکه آنها به شدّت سرکوب می‏شدند، امّا به صورت عامل تهدیدی بالقوه‏در سمت شرق ایران باقی ماندند؛ هر موقع که قدرت حکومت مرکزی ایران رو به‏ضعف می‏نهاد، و یا کشور عثمانی به ایران حمله می‏کرد، راه سرکشی آنها نیز گشوده‏می‏شد. دولت ایران برای پرهیز از درگیری همزمان در دو جبههء شرق و غرب (اُزبکها وعثمانیها)، با استفاده از شیوه‏های دیپلماسی، از استقرار صلح موقّت در یک جبهه، به‏تمرکز قوا در جبههء دیگر و سرکوبی عامل تهدید مبادرت می‏ورزید. افاغنه نیز در اواخرسلطنت شاه سلطان حسین صفوی، همزمان با افول سیاست خارجی ایران سر برآورده،باعث تسریع در انقراض صفویان شدند. در دوران شاهان صفوی، سُفرا و هیأتهای دیپلماتیک به دربار روسیه اعزام می‏شدند.تزارها نیز در طول حکومت صفویان، سُفرا و فرستادگانی را با هدایای بسیار، به دربارایران اعزام می‏کردند. آنها هم خواهان برقراری رابطه و اتّحاد نظامی با ایران، علیه‏عثمانی بودند. این روابط، با مرگ شاه عباس کبیر (۱۰۳۸ ق) دچار دگرگونی شد و سیرنزولی طی کرد و سرانجام، به شروع تجاوزات مرزی روسها به نواحی شمالی ایران‏منتهی شد. آنان در سال ۱۷۲۴ میلادی ۱۱۰۳ ش به منظور تصرّف نواحی شمال ایران،بویژه منطقه ساحلی دریای خزر، که اهمیت نظامی و بازرگانی داشت، با عثمانی‏قراردادی مبنی بر تقسیم ولایات ایران، امضا کردند[ - تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران ، میراحمدی ، ص ۱۸۷ ] تسلّط استعمارگران اروپایی بر خلیج فارس و تصرّف جزایر ایران از دیگر مسائل‏عمدهء سیاست خارجی صفویان بود. دولتهای پرتغال، اسپانیا و انگلستان از جمله این‏کشورها بودند[ - تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا ، نجفقلی حسام معزّی ، ص ۱۹۷ ] بازپس گیری جزیرهء هرمز از پرتغالیها و تخلیه سایر مراکز بازرگانی‏ایران از لوث نیروهای استعمارگر اسپانیایی و پرتغالی، یکی از اهداف سیاست خارجی‏ایران در جنوب کشور بود. ایران در دامن زدن به رقابت موجود میان استعمارگران‏می‏کوشید و موفقیتهایی نیز در این زمینه کسب کرد. به عنوان مثال، می‏توان به تشدیصفحۀ ۳۲رقابت بین انگلیسی‏ها و سایر استعمارگران در منطقه خلیج فارس اشاره کرد که سبب‏اخراج آنان از جزایر ایران گردید[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۹۳ ]جهت‏گیری سیاست خارجی ایران نسبت به کشورهای اروپایی در ابتدای حاکمیت صفویه، شاه اسماعیل صفوی سیاست خارجی ایران را به سمت‏کشورهای همسایه بویژه عثمانی سوق داد و به برقراری رابطه با دولتهای اروپایی -مسیحیان - تمایل چندانی از خود نشان نمی‏داد. لیکن موضعگیری خصمانهء سلاطین‏عثمانی موجب دگرگونی در جهت‏گیری سیاست خارجی ایران به سمت دولتهای‏اروپایی شد و روابط دیپلماتیک بین ایران و دولتهای اروپایی گسترش یافت. محور عمده‏دیپلماسی ایران در این دوره، جلب اتّحاد نظامی دولتهای اروپایی علیه ترکان عثمانی وانعقاد قراردادهای تجاری بود[ - همان ، ص ۱۰۶ ] با انتقال قدرت از شاه اسماعیل به شاه طهماسب (۹۸۳ / ۹۳۰ هـ . ق[ - کلیات تاریخ ایران ، عزیزالله بیات ، ص ۴۷۵ ]، نوعی‏دگرگونی در سیاست خارجی ایران نسبت به دولتهای اروپایی ایجاد شد. در این دوره‏دیپلماتهای اروپایی میدان مانوری در دربار شاه طهماسب نداشتند، زیرا وی، زمامداران‏- مسیحیان - اروپا را کافر و نجس می‏دانست[ - همان ، ص ۱۰۵ ] با وجود این، برخی از هیأتهای دیپلماتیک‏اروپایی، با پرداخت رشوه‏هایی تحت عنوان هدایا! از شاه طهماسب امتیازهای چشمگیری‏نظیر معافیت گمرکی و آزادی تجارت در سرتاسر خاک ایران را به دست آوردند[ - اهرمها، فخر روحانی ، ص ۴۴ ] دوران حکومت شاه عباس کبیر (۹۹۶ تا ۱۰۳۸ هـ . ق)، عصر اوجگیری و شکوفایی‏مناسبات دیپلماتیک ایران و دولتهای اروپایی است. در این برهه از تاریخِ صفویه، دایره‏روابط ایران با اروپا توسعه یافت. بخشی از هدفهای اساسی سیاست خارجی ایران دردوران زمامداری شاه عباس کبیر در رابطه با دولتهای اروپایی، عبارت بودند از: ایجاصفحۀ ۳۳اتّحاد نظامی علیه عثمانی[ - پژوهشی در تاریخ دیپلماسی ایران ، مهمید ، ص ۸۷ ]، انجام اصلاحات نظامی و تهیه ساز و برگ جنگی از اروپا،صدور ابریشم به اروپ[ - همان ، ص ۹۱ ] و تشدید و رقابت و ضدّیت میان دولتهای استعمارگر اروپایی به‏منظور بهره‏گیری از نیروی دریایی آنها علیه یکدیگر در جهت کاهش حضور استعماری‏آنها در خلیج فارس[ - تاریخ روابط سیاسی ایران با دنیا ، معزّی ، ص ۱۹۸ ]سیاست خارجی ایران در دورهء نادرشاه افشار در فاصلهء سقوط حکومت شاه سلطان حسین صفوی و ظهور نادر شاه افشار،(۱۱۰۱ - ۱۱۰۸ هـ . ش) ایران به مدت هفت سال، صحنهء تاخت و تاز افاغنه، ترکان‏عثمانی‏و روسها بود[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۵۴ ، چاپ سوّم ، ج ۱ ] نادرشاه دراوایل زمامداری‏اش - دربین سالهای ۱۱۴۸ - ۱۱۵۰ق -سیاست خود را به امور داخلی متمرکز کرد. در این مدّت، دشمنان داخلی سرکوب،افغانها اخراج و ترکان عثمانی از سرزمین ایران عقب رانده شدند و مرزهای ایران‏گسترش یافت. در نتیجهء اقدامات نظامی موفق نادر، ایران از نظر نظامی نیرومند شد و درردیف دولتهای درجه اوّل دنیا قرار گرفت[ - همان، ص ۱۶۸ ] سیاست خارجی ایران در دورهء دوازده ساله زمامداری نادرشاه افشار (۱۱۶۰ -۱۱۴۸ ق)، تحت‏الشعاع اقدامات نظامی‏گری او بود و جنگ، بیش از هر وسیلهء دیگر، درتحصیل هدفهای سیاست خارجی، کاربرد داشت. در این دوره، روابط ایران با اروپا به‏دلیل اوضاع متغیّر ناشی از لشکرکشی‏های مداوم، کاهش چشمگیری یافت و روابطتجاری ایران با برخی از دولتهای اروپایی نظیر انگلستان، روسیه، هلند و فرانسه به روندضعیف خود ادامه داد[ - تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه ، رضا شعبانی ، ج ۱ ، ص ۴۵۱ ] در دورهء نادرشاه افشار، سیاست خارجی ایران نسبت به عثمانی، همان روندی رصفحۀ ۳۴پیمود که از ابتدای سلسلهء صفویه آغاز شده بود و بطور عمده در برخوردهای نظامی برسر مسائل مرزی خلاصه می‏شد. گر چه نادر کوشید تا با تقریب بین مذاهب شیعه وسنّی، نوعی تفاهم میان دو کشور ایران و عثمانی برقرار سازد، امّا به دلیل مخالفتِ‏سلاطین عثمانی، موفقیّتی به دست نیاورد. سیاست خارجی ایران نسبت به انگلیس، فقط محدود به مناسبات اقتصادی بود[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۷۰ ]فرانسویان در دیپلماسی خود درصدد بودند ایران و عثمانی را علیه روسیه متّحد کنند.مناسبات ایران و فرانسه از زمان سقوط صفویه تا روی کار آمدن قاجاریه، در سطوح‏پایین برقرار بود[ - تاریخ روابط ایران و فرانسه ، ابوالحسن غفّاری ، ص ۲ ] شاید زمامداران روسیه تزاری بیش از هر کشور دیگری، نسبت به روی کار آمدن نادرخرسند بودند؛ آنان در طول حکومت دوازده سالهء نادر بیش از پیش، به ایران نزدیک‏شدند و روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی برقرار کردند. روسها علاوه بر کمکهای‏تسلیحاتی و نظامی به نادرشاه در جنگ با عثمانی، میدان را برای سرکوب افاغنه وعثمانیها باز گذاشتند[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۵۶ ] نادر با اعزام سفیر به دربار روسیه قراردادی منعقد کرد که به‏موجب آن مقرر شد دو کشور، سفیر - به صورت مقیم - بپذیرند؛ همچنین تجّار دو کشورآزادی تجارت یافتند[ - همان ، ص ۱۵۹ ] روسها در این دوره بخش اعظم تجارت خارجی ایران را به خوداختصاص دادند[ - کریم خان زند ، عبدالحسین نوایی ، ص ۲۰۴ ] نادرشاه با تأسیس نیروی دریایی، راه ارتباطی ایران با دنیا (وبخصوص اروپا) را از خاک عثمانی متوجه راههای دریایی کرد[ - تاریخ اجتماعی ایران در عصر افشاریه ، شعبانی ، ص ۴۴۹ ] بطور کلی مرگ پتر کبیرو تغییرات پی در پی در حکومت روسیه و دست به دست شدن قدرت سبب ضعف‏حکومت امپریالیستی مزبور گردید. از سوی دیگر، پیشرفتهای چشمگیرِ نادر در امورداخلی و خارجی یکی از دلایل روابط دوستانه و متقابل ایران و روسیه در دورهصفحۀ ۳۵زمامداری نادرشاه بود[ - تاریخ روابط خارجی ایران ، مهدوی ، ص ۱۵۱ ]سیاست خارجی ایران در دورهء کریم خان زند در دوران حکومت ۲۲ سالهء کریم خان زند (۱۱۹۳ - ۱۱۷۱ ق / ۱۷۵۷ - ۱۷۷۹ م)،آرامش نسبی در ایران برقرار بود. در این دوره، از شدّت درگیریهای نظامی ایران باکشورهای منطقه، کاسته شد. فتح بصره، تنها حرکت مهمّ نظامی در این زمان محسوب‏می‏گردد. نگرش کریم خان زند نسبت به دولتهای اروپایی، توأم با شک و تردید وسوءظن بود و این مسأله در جهت‏گیری سیاست خارجی ایران نسبت به کشورهای‏اروپایی تأثیر گذاشته بود. در دورهء زمامداری وی، روابط سیاسی ایران با اروپا به حداقل‏خود رسید و دیگر دربار ایران مثل دورهء شاه اسماعیل اوّل و شاه عباس کبیر محلّ رفت وآمد سُفرا و هیأتهای دیپلماتیک کشورهای متعدّد اروپایی نبود. سفرای اروپایی در مأموریتهای خود به دربار کریم خان، موفقیت چندانی کسب‏نمی‏کردند و بطور معمول پیشنهادهای برقراری روابط سیاسی با ایران پاسخ مثبتی به‏همراه نداشت[ - کریم خان زند ، نوائی ، ص ۱۹۳ ] بنابراین، آن سیر نزولی که در سیاست خارجی ایران از زمان مرگ شاه‏عباس کبیر آغاز شده بود، در زمان نادر شاه افشار ادامه یافت و در حکومت کریم خان‏زند،این روابط به پایین‏ترین حدّ خود تنزل یافت. مناسبات ایران و عثمانی در دورهء کریم خان، بخشی از روابط خصومت‏آمیز ۲۵۰ساله بین دو کشور را تشکیل می‏داد. روابط سیاسی ایران و فرانسه در دورهء زندیه به‏روابط تجاری، محدود می‏شد[ - تاریخ روابط ایران و فرانسه ، غفاری ، ص ۲ ] کریم خان نسبت به برقراری مناسبات سیاسی باانگلیس‏ها نیز تمایلی نشان نداد[ - کریم خان زند ، نوائی ، ۲۰۵ ] با این حال، آنان کوشیدند تا امتیازات تجاری قابل‏توجهی از ایران کسب کنند[ - اهرمها ، روحانی ، ص ۴۸ ]صفحۀ ۳۶با مرگ کریم خان زند، و شروع کشمکش بر سر تصاحب قدرت میان بازماندگان او،انگلیسی‏ها از فرصت استفاده کرده مقدمات نفوذ همه‏جانبهء سیاسی و اقتصادی خود رادر ایران فراهم کردند؛ بطوری که تا اوایل قرن نوزدهم میلادی، خلیج فارس به صورت‏حصار و حفاظ مرزهای هند - مستعمرهء انگلستان - درآمد و به سدّی در مقابل رقبای‏انگلستان یعنی روسیه و فرانسه، تبدیل شد. محور سیاست خارجی روسها نسبت به ایران که پیش از آن نزدیکی هر چه بیشتر به‏ایران و ایجاد اتّحاد علیه عثمانی بود[ - کریم خان زند ، نوائی ، ص ۲۰۴ ] با مرگ کریم خان و ظهور ضعف و سُستی درصحنهء سیاست خارجی ایران، تغییر کرد و جنبهء خصومت‏آمیزی به خود گرفت و این‏روند به آغاز دور تازه‏ای از جنگهای طولانی و خونین روسها علیه ایران در زمان قاجاریه‏منتهی شد[ - همان ، ص ۲۰۳ ]

مفهوم سیاست خارجی بطور خلاصه



مفهوم سیاست خارجی به صورت چکیده



       در خصوص اهمیت و ضرورت مطالعهء سیر تاریخی سیاست خارجی کشورمان،دلایل فراوانی وجود دارد: نخست این که، این مبحث از مقولات مهم و سرنوشت سازهر کشور محسوب می‏گردد؛ دیگر این که کسب شناخت و آگاهی در زمینه تاریخصفحۀ ۱۸تعریف سیاست خارجی سیاست دولتها اصولاً یا به امور داخلی مربوط می‏شود یا به امور بین‏المللی؛ اصطلاح‏سیاست خارجی در مقابل امور داخلی به کار می‏رود.در خصوص سیاست خارجی به‏تعریفهای زیادی برمی‏خوریم، بدون اینکه این تعریفها تفاوت ماهوی و مفهومی داشته‏باشند و تقریباً همهء آنها به یک مفهوم اشاره دارند. امّا از میان آنها تعریف زیر کاملتر وروشنتر به نظر می‏رسد: «سیاست خارجی» عبارت است از: خط مشی و روشی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارج ازکشور برای حفظ حاکمیت و دفاع از موجودیت و [تعقیب و تحصیل‏] منافع خود اتّخاذ می‏کند[ - نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، جواد منصوری ، ص ۱۱ ]تفاوت سیاست داخلی و خارجی اوّلین گام در مطالعه سیاست خارجی، شناخت تفاوتهای اساسی سیاست داخلی وخارجی کشورهاست. عده‏ای معتقدند سیاست خارجی، پلی است که سیاست داخلیصفحۀ ۱۹را به محیط بین‏الملل ارتباط می‏دهد. این سخن کوتاه، به نوعی بیانگر تمایز محیط داخلی‏از محیط بین‏المللی است و در مطالعه سیاست خارجی، درک هر دو محیط ضروری‏است. کسی که خواهان شناخت درست سیاست خارجی است، در قدم نخست بایدمرزهای بین دو حوزه سیاست داخلی و خارجی را تشخیص بده[ - جزوهء درس «اصول روابط بین‏الملل»، حسین سیف‏زاده ، ص ۷ ، انتشارات دانشکدهء حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ]. برخی از تفاوتهای‏سیاست داخلی و خارجی به قرار زیر است: ۱ - عنصر حاکمیت: برجسته‏ترین عاملی که سیاست داخلی را از سیاست خارجی‏متمایز می‏کند، عنصر «حاکمیت» است. در واقع سایر معیارهایی که برای نشان دادن‏تفاوت سیاست داخلی و خارجی کشورها مطرح می‏شوند، نشأت گرفته از مقوله‏حاکمیت است. در حوزهء سیاست داخلی، حاکمیت، فرصت و امکان فرمانروایی رافراهم و اجرای سیاست را تسهیل می‏کند. امّا در عرصهء سیاست خارجی، حاکمیت‏کشور به وسیله حاکمیت و قدرت دیگر کشورها محدود می‏شود؛ چرا که از دید حقوق‏بین‏الملل، کشورها در سطح مساوی قرار داشته و برابرند[ - مبانی علم سیاست ، عبدالحمید ابوالحمد ، ص ۱۶۴ ] ۲ - موضوع سیاست داخلی و خارجی: موضوع سیاست خارجی، واحدهای سیاسی‏مستقلّی هستند که هر کدام از آنها از حاکمیت‏های مطلق و قدرت سیاسی جداگانه‏ای‏برخوردارند؛ در حالی که موضوع سیاست داخلی، شهروندان داخل کشور است. ۳ - عرصهء سیاست داخلی و خارجی: سیاست خارجی کشورها در عرصهءگسترده‏ای به نام محیط بین‏الملل به مرحلهء اجرا گذاشته می‏شود. در حالی که حوزهءسیاست داخلی، داخل سرزمین هر کشور است. این عرصه، یک جامعه متشکّل ومتمرکز است و تبعیّت افراد نسبت به دولت موجب وحدت و یگانگی می‏شود و به تبع‏آن اجرای سیاست آسان می‏شود. امّا در جامعهء جهانی، مرکزی برای وفاداری کشورها -به جز منافع ملی خودشان - وجود ندارد[ - اصول روابط بین‏الملل و سیاست خارجی ، بهزادی ، ص ۸۳ ] اصل حق حاکمیت و تعقیب منافع ملّی به‏کشورها اجازه می‏دهد که هر یک راهی را در پیش بگیرند که مقتضی و متناسب بصفحۀ ۲۰احتیاجات مردم خود می‏دانند. به این ترتیب، در سیاست خارجی با نظرهای مختلفی‏روبرو هستیم[ - سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ، بیژن ایزدی ، ص ۲۸ ] ۴ - ابزارهای اعمال سیاست داخلی و خارجی: در عرصهء سیاست داخلی قوانین، بابرخورداری از ضمانت اجرایی و قدرت حکومت، سیاستها و تصمیمات اتخاذ شده راپیش می‏برد. امّا در عرصهء سیاست خارجی، این «قوانین» از پشتیبانی محکمی برخوردارنیستند و حقوق بین‏الملل جانشین قوانین موضوعه است. حقوق بین‏الملل از ضمانت‏اجرایی نظیر «قانون» برخوردار نیست بلکه محصول توافق و تراضی جمعی کشورهاست‏و ضمانت اجرایی آن فقط «نزاکت بین‏المللی» است. بنابراین تمایز بین سیاست داخلی وخارجی با عنایت به تفاوتهای موجود بین قوانین در سیاست داخلی و حقوق بین‏الملل‏در سیاست خارجی آشکار می‏شود[ - حقوقِ بین‏الملل عمومی ، محمدرضا ضیائی بیگدلی ، ص ۷۱ ]ابزارها و تکنیکهای اجرای سیاست خارجی سیاست خارجی یک کشور پس از تصمیم‏گیری به‏وسیله افراد یا نهادهای رسمی و بااستفاده از ابزارها و تکنیکهای مختلف به مرحله اجرا گذاشته می‏شود. استفادهء صحیح از این‏ابزارها در تحقّق هدفهای سیاست خارجی و در میزان موفّقیّت یک کشور نقش تعیین کننده‏دارد. مهمترین این ابزارها عبارتند از: دیپلماسی (ابزار سیاسی)، اقتصادی، نظامی، تبلیغاتی -فرهنگی[ - امپریالیسم تبلیغی یا تبلیغات بین‏المللی، محمدعلی العوینی ، ترجمهء محمد سپهری ، ص ۱۹۹ ] برای آشنایی با هر یک از این موارد به بررسی آنها می‏پردازیم: ۱ - دیپلماسی: این واژه دارای ریشهء یونانی بوده و از کلمهء «دیپلم[. ۱-Diploum ] گرفته شده که به‏معنای «تا کردن» است. کلمهء «دیپلما[.۲-Diploma ] نیز از واژهء «دیپلم» مشتق شده که به نوشتهء تاشده یا طومار مانندی اطلاق می‏گردید که به افراد خاصی اعطا می‏شد و دارندهء آن ازامتیازات ویژه‏ای برخوردار می‏گردید. صفحۀ ۲۱با گذشت زمان، این واژه به سندی اطلاق شد که به فرستادگان دولتها داده می‏شد. وامروزه واژهء «دیپلمات[.۱-Diplomat ] به افراد مجرّب و با مهارتی اطلاق می‏شود که حرفهء آنها«دیپلماسی[.۲-Diplomacy ] است. دیپلماسی از دوران قدیم میان دولتها رایج بوده و امروزه نیزحکومتها در تلاش برای تحصیل هدفها و دفاع از منافعشان، از این ابزار استفاده می‏کنند.یکی از محقّقین روابط بین‏الملل، بیش از ۴۶ تعریف برای دیپلماسی جمع‏آوری کرده، که‏هر یک از آنها جنبه‏ای از دیپلماسی را نمایان می‏سازد[ - دیپلمات و دیپلماسی ، علی آلادپوش و علیرضا توتونچیان ، ص ۶ ] اگر بخواهیم تعریفی کوتاه، درعین حال گویا از دیپلماسی ارائه دهیم، چنین باید بگوییم: «دیپلماسی، عبارت است از فن ادارهء سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بین المللی و نیز حل‏و فصل اختلافات بین المللی از طرق مسالمت آمیز[ - اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل ، قوام ، ص ۱۸۶ ] گرچه دیپلماسی به عنوان یکی از ابزارهای اجرای سیاست خارجی محسوب‏می‏شود، ولی در فرایند استفاده از حربه‏های اقتصادی، فرهنگی و نظامی نیز کاربردمؤثری دارد. ۲ - اقتصادی: یکی دیگر از تکنیکهای مؤثر و رایج در اجرای سیاست خارجی،استفاده از ابزارهای اقتصادی، مالی، تجاری و تکنولوژیک است. استفاده از این ابزارهامنحصر به عصر کنونی روابط بین‏الملل نیست، بلکه در اعصار گذشته نیز دولتها تلاش‏کرده‏اند تا از این ابزار استفاده کنند. البته امروزه اقتصاد به صورت یکی از هدفهای‏دیپلماسی درآمده و اهمیت بیشتری یافته است. در عصر کنونی، دولتها به اشکال گوناگونی از جمله: اعطا یا عدم اعطای کمکهای‏مالی، اعزام کارشناسان مسائل اقتصادی به کشورها یا فراخوانی آنها، صدور تکنولوژی ویا تحریم صدور آن، تحریم تجاری و بازرگانی، محاصرهء اقتصادی، مسدود کردنصفحۀ ۲۲داراییها، افزایش یا کاهش تعرفه‏های گمرکی از این شیوه استفاده می کنند[ - اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، قوام ، ص ۱۹۳ ] ۳ - نظامی: ابزار نظامی بطور معمول آخرین ابزاری است که دولتها از آن استفاده‏می‏کنند. در بعضی مواقع نیز، دولتها بطور همزمان از تمامی حربه‏های فرهنگی،تبلیغاتی، اقتصادی و نظامی بهره می‏گیرند. گاهی تصوّر می‏شود که جنگ، پایان‏دیپلماسی است ولی ممکن است در خلال جنگ، دیپلماسی فعّال شده و بطور همزمان‏از سیاست تنبیه و تشویق استفاده شود. استفاده از این حربه، تابع امکانات و تواناییهای‏موجود در یک کشور است. توسّل به تهدید و یا اشاره به آن، اعطای کمکهای نظامی وتسلیحاتی در انواع مختلف از مصادیق ابزار نظامی در سیاست خارجی است[ - همان، ص ۱۹۷ ] ۴ - تبلیغاتی - فرهنگی: این ابزار نیز یکی از اهرمهای مؤثر در اجرای سیاست‏خارجی کشورهاست. مخاطبان حربه تبلیغاتی، بطور معمول ملّتها هستند. دولتها دراستفاده از این حربه سعی می‏کنند به تدریج رفتار ملّتها را تحت تأثیر قرار دهند.حربه‏های تبلیغاتی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با استفاده از شیوه‏های پیچیده،توسط افراد حرفه‏ای و کارآزموده، از طریق خبرگزاریها، روزنامه‏ها، مجلاّت بین‏المللی وشبکه‏های رادیو و تلویزیون اجرا می‏شود[ - امپریالیسم تبلیغی یا تبلیغات بین‏المللی ، العوینی ، ص ۳۵ ] اعطای بورسیه‏های تحصیلی، حمایت ازروابط مؤسسات فرهنگی و اجتماعی بین کشورها، تبادل کتاب، نشریات، فیلم، تشویق‏جهانگردی و تقویت توریسم، تأسیس نمایندگیهای فرهنگی در کشورها و نیز ملاقاتهای‏دوجانبه[ - همان ، ص ۳۴ ]عوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورها در تدوین واجرای سیاست خارجی‏شان ناگزیرند برخی عوامل و شرایط رصفحۀ ۲۳در نظر بگیرند و آنگاه به تصمیم‏گیری و اجرای سیاست خارجی بپردازند. بعضی ازعوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورها عبارتند از: عوامل جغرافیایی و استراتژیک،جمعیت، عامل اقتصادی و عامل ایدئولوژیک. اکنون به بررسی مختصر هر یک از این‏عوامل می‏پردازیم: ۱ - عامل جغرافیایی و استراتژیک: کشورهایی که دارای وسعت سرزمینی، آب وهوای متعادل و منابع کافی هستند، در سیاست خارجی از میدان عمل وسیعتری‏برخوردارند. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که در برخی از موارد وسعت سرزمین‏و منابع ارزشمند آن سبب بروز مشکلاتی شده و به صورت عامل محدود کننده‏درآمده‏اند. به هر حال، در نظر گرفتن عواملی از قبیل تعداد جمعیت، منابع طبیعی و غیره‏دولتها را وادار می‏کند تا در سیاست خارجی، از خط مشی خاصّی پیروی کنند. کشورهاناگزیرند سیاست خارجی خود را با توجه به عوامل محیطی تعدیل کنند. از نظر موقعیت‏استراتژیک، دسترسی یا عدم دسترسی به دریای آزاد، سواحل مناسب، نیروی دریایی‏قدرتمند و غیره در سیاست خارجی تأثیر دارد. ۲ - جمعیت: از دیگر عوامل مؤثر بر سیاست خارجی، تعداد و کیفیت جمعیت‏کشورهاست.همچنین چگونگی‏توزیع جغرافیایی جمعیت، میزان سواد،مهارت تکنولوژیک،آهنگ رشد جمعیت و تناسب آن با رشد اقتصادی و توان بالقوه و بالفعل اقتصادی، ذخیرهءکافی مواد غذایی کشورها نیز نقش بسیار مؤثر در سیاست خارجی کشورها دارد. ۳ - اقتصاد: وضع اقتصادی کشورها یکی از عوامل مؤثر بر سیاست خارجی کشورهابه شمار می‏رود. وابستگی اقتصادی کشورها به یکدیگر از اصول حاکم و مبنای سیاست‏خارجی کشورهاست[ - سیاست بین الملل و سیاست خارجی، مقتدر، ص ۱۱۶ ] دسترسی کشورهای صنعتی به مواد خام که جنبهء حیاتی برای‏آنها دارد، بر مناسبات سیاسی آنها در برقراری رابطه با کشورهای غیر صنعتی تأثیرمی‏گذارد و بطور متقابل، کشورهایی که دارای اقتصاد مبتنی بر کشاورزی هستند، به‏محصولات صنعتی و ماشین‏آلات کشورهای صنعتی نیازمندند. در مجموع این عوامل برسیاست خارجی کشورها تأثیر می‏گذارد. صفحۀ ۲۴۴ - عامل ایدئولوژیک: یک جنبه از سیاست خارجی کشورها، نشان دهندهء اهداف وطرز تفکّر آنهاست. این عامل، کشورها را از نظر برقراری روابط دیپلماتیک محدودمی‏کند. به این معنا که کشورها بنا به الزامات ایدئولوژیک مجبور به قطع روابطدیپلماتیک با برخی از کشورها و راغب به برقراری رابطه با برخی دیگر از کشورهاهستند. عامل ایدئولوژیک در برخی موارد، آتش جنگ را بین کشورها شعله‏ور کرده‏است. مانند ایدئولوژی فاشیسم که به علّت تضاد با ایدئولوژیهای کمونیسم و لیبرالیسم،یکی از عوامل آغاز کنندهء جنگ جهانی دوّم در سال ۱۹۳۹ م / ۱۳۱۸ هـ . ش محسوب‏می‏شود.

تشکیلاتی بنام ساواک


تشکیلات ساواک


بصورت خلاصه



          تشکیلات ساواک پس از انجام موفقیت‏آمیز کودتای ۲۸ مرداد، ایالات متحدهء آمریکا جهت تثبیت وتحکیم نفوذ خود در سال ۱۳۳۶ هـ . ش سازمان جهنّمی ساواک را تشکیل داد. نقش اوّلیه‏و استمرار همکاری سازمان سیا با ساواک به جایی رسید که مرکز فرماندهی سیا درخاور میانه از نیکوزیا به تهران منتقل شد و در پی آن «ریچارد هلمز» رئیس سابق سیا به‏عنوان سفیر آمریکا در ایران منصوب شد[ - تاریخ سیاسی معاصر، مدنی، ج ۲، ص ۱۵۸ ] سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)جزئی از تشکیلات نخست‏وزیری محسوب می‏شد که رئیس آن یکی از معاونین‏نخست‏وزیر به شمار می‏آمد، ولی انتخاب آن به عهدهء شاه بود[ - ساواک، کریستین دلاتوآ، ترجمهء عبدالحسین نیک گوهر، ص ۷۱ ]صفحۀ ۱۹۸براساس تشکیلات در نظر گرفته شده، این سازمان از نُه ادارهء کل تشکیل می‏شد که‏مأموریتهای هر کدام به ترتیب عبارت از: رهبری و کنترل سایر ادارات کُل، کسب اطّلاعات ازخارج ا ز کشور، مسؤولیت امنیت داخلی، حفاظت مأمورین ساواک و کنترل آنها، امور فنی وتکنیکی ساواک، مسؤولیت حسابداری و بهداری و موتوری، تأمین بودجهء خارج از کشورساواک، جمع‏آوری اطلاعات داخلی و تجزیه و تحلیل آنها و سپس تبادل اطلاعات باسازمانهای جاسوسی دیگر کشورها، کنترل اتباع بیگانه و سفارتخانه‏ها و تهیّه بیوگرافی‏افراد و مسائل مربوط به گذرنامه‏ها. مهمترین پایگاه رژیم در ساواک، ادارهء سوم بود که‏سرکوبی مخالفین را عهده‏دار بود. این اداره برای انجام مأموریت محوّله از شیوه‏های‏گوناگون و شکنجه‏های ددمنشانه استفاده می‏کرد. کمیتهء مشترک ساواک، ژاندارمری و ارتش‏برای سرکوبی مبارزین، تحت عنوان «حفظ امنیت داخلی!!» در همین اداره قرار داشت[ - ساواک، کریستین دلاتوآ، ترجمهء عبدالحسین نیک گوهر، ص ۶۸ - ۷۲ ] اولین رئیس ساواک تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران بعد از کودتای ۲۸ مرداد بودکه جنایات وی در این دوران زبانزد خاص و عام بود. وی بسرعت به عنوان یکی از رقبای‏قدرتمند و عمدهء شاه مطرح شد. به همین سبب از ریاست ساواک برکنار و پس از مدتی‏به لبنان و سپس به عراق تبعید گشت. وی در عراق به فعالیتهای گسترده‏ای علیه شاه‏دست زد و بالاخره در مرداد ۱۳۴۹ هـ . ش به دست مأمورین سازمان دست پروردهء خودیعنی ساواک به قتل رسید[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۲، ص ۱۵۰ - ۱۵۱ ] دومین رئیس ساواک، پاکروان بود. انجام رفراندوم غیرقانونی انقلاب به اصطلاح شاه‏و ملت و قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ هـ . ش در همین دوره به وقوع پیوست. سومین رئیس‏ساواک، نصیری بود. وی که به صورت عامل بلااراده‏ای در اختیار شاه بود، خشونت‏در جهت سرکوبی مبارزین را به حدّ اعلای خود رساند. او که تا دو سال قبل از پیروزی‏انقلاب اسلامی ریاست ساواک را به عهده داشت، نقش عمده‏ای در ایجاد اختناق درجامعهء ایران داشت. چهارمین رئیس ساواک، ناصر مقدّم بود. وی که پس از اعلام حقوق‏بشر کارتر و در جهت به اصطلاح ایجاد فضای باز سیاسی روی کار آمده بود، همچنان بهصفحۀ ۱۹۹اعمال شکنجه‏های ضد انسانی ساواک ادامه داد[- ر . ک : تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۲، ص ۱۵۴ - ۱۵۷ ]نقش ساواک در سرکوبی مردم این سازمان به وسیلهء مأموریت رسمی و غیررسمی خود جوّ رعب و وحشت عجیبی‏را در بین مردم به وجود آورده بود. کمیتهء مشترک ضد خرابکاری با به‏کارگیری‏شکنجه‏گران آموزش دیده در آمریکا و اسرائیل سعی در به زانو درآوردن مخالفان‏داشت. شکنجه‏های اعمال شده چنان بیرحمانه و طاقت‏فرسا بود که انسان تاب شنیدن‏آن را ندارد[ - نهضت روحانیون ایران، دوانی، ج ۵، ص ۳۰۶ - ۳۰۷ ] بسیاری از مبارزین در زیر شکنجه‏های جلاّدان رژیم به شهادت رسیدندکه از جمله آنها آیات عظام سعیدی و غفاری بودند. ساواک به مراکز حسّاس همچون دانشگاهها، ادارات دولتی، مدارس، سفارتخانه‏هاو... نظارت مستقیم داشت. بسیاری از مأمورین سفارتخانه‏های ایران در خارج از کشورساواکی بودند. یکی از مأموریتهای آنها نفوذ در بین ایرانیان و دانشجویان خارج از کشورو شناسایی مبارزین بود. سعی رژیم بر این بود که این سازمان را بیش از آنچه که هست‏بزرگ جلوه دهد. همین مسأله باعث شده بود که مردم حتّی در خصوصی‏ترین محافل ازایراد سخنان ضد رژیم واهمه داشته باشند[ - ساواک، دلاتوآ، ترجمهء نیک‏گوهر، ص ۱۲۷ - ۱۲۸ ]تشکیل مجالس فرمایشی تاریخچهء تشکیل مجالس فرمایشی به ابتدای دوران اقتدار رضا خان برمی‏گردد. وی‏از زمان تشکیل مجلس دورهء پنجم توانست با استفاده از عُمّال خود در نقاط مختلف‏ایران در انتخابات مجلس اعمال‏نظر کند و نمایندگان دلخواه را به مجلس بفرستدصفحۀ ۲۰۰سرانجام او توانست مجالسی را تشکیل دهد که سخنانش را کاملاً تأیید کنند. پس ازانتخابات مجلس سیزدهم و وقوع جنگ جهانی دوم رضا شاه توسّط متّفقین مجبور به‏استعفا و خروج از ایران شد[ - ر . ک : تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۱، ص ۲۴۹ - ۲۵۴ ] پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی تا کودتای ۲۸ مرداد که مقارن دوران مجالس‏چهاردهم تا هفدهم بود، به علّت تحکیم قدرت شاه، فراز و نشیبهای فراوانی درانتخابات مجلس مشاهده می‏شد. حضور نسبی بعضی از مخالفین در مجالس این دوره باعث‏تصویب بعضی از قوانین مردمی از جمله ردّ قرارداد قوام - سادچیکف مربوط به واگذاری‏نفت شمال به شوروی در مجلس دورهء پانزدهم و تصویب مادّهء واحدهء مربوط به ملّی شدن‏صنایع نفت ایران در مجلس دورهء شانزدهم بود. ولی در همین دوران نیز تقلّب در انتخابات‏توسّط رژیم همچنان ادامه داشت. نمونهء بارز آن تغییر صندوقهای رأی انتخابات مجلس‏شانزدهم در تهران بود که در پی قتل هژیر، وزیر دربار، رژیم مجبور به ابطال آن شد[ - همان ، ص ۳۴۶ ] پس از کودتا، شاه با کمک آمریکاییها توانست قدرت را بطور کامل قبضه نماید.قرارداد کنسرسیوم که نفت ایران را یکسره در اختیار استعمارگران بویژه آمریکا وانگلیس قرار می‏داد، در اوّلین مجلس فرمایشی بعد از کودتا به تصویب رسید. تقلّب درانتخابات دورهء بیستم به رغم قول انجام انتخابات آزاد توسّط رژیم، از چنان افتضاحی‏برخوردار بود که یک بار در زمان اقبال و بار دیگر در زمان نخست‏وزیری «شریف امامی»،رژیم مجبور به انحلال مجلس شد[ - تاریخ معاصر ایران، پیتر آوری، ص ۱۴۱ - ۱۶۶ ] قدرت بلا منازع شاه پس از سقوط کابینهء امینی باعث شد که در مجالس دورهء ۲۱ تا۲۴ هیچ‏گونه مخالفتی وجود نداشته باشد و مجالس به مثابهء مُهری برای تأیید تصمیمات‏شاهنشاهی درآید. کلیهء کاندیداهای مجلس باید به تأیید ساواک می‏رسیدند. در غیراین‏صورت هیچ‏کس حقّ انتخاب شدن نداشت[ - ساواک، دولا توآ، ترجمهء نیک‏گوهر، ص ۱۵۰ ]صفحۀ ۲۰۱مجلس سنا در ۱۳۲۸ هـ . ش و با هدف تثبیت و تحکیم قدرت شاه به وجود آمد. این‏مجلس، در جریان نهضت ملّی نفت به علّت مخالفت با این حرکت مردمی، توسّط مجلس‏شورای ملّی منحل شد، ولی بلافاصله پس از کودتای ۲۸ مرداد تشکیل شد. این مجلس که نیمی‏از نمایندگان آن بطور مستقیم توسّط شاه انتصاب می‏شدند، تا پایان عمر رژیم سابق همواره‏درجهت هدف از پیش تعیین شده، یعنی تثبیت و تحکیم رژیم، گامهای مؤثّری برداشت[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۱، ص ۲۵۵ ]تشکیل احزاب دولتی تغییرات قانون اساسی قانون اساسی و متمم آن که دستاورد نهضت مشروطیت بود همواره درطول حکومت‏پهلوی چندین بار مورد دستبرد خاندان پهلوی قرار گرفت. اولین بار در سال ۱۳۰۴هـ.ش‏توسط رضاخان ودر جهت انقراض سلطنت قاجاریه و موروثی کردن آن در خاندان‏پهلوی تغییر یافته بود.در همین راستا، رضاخان به عنوان اولین پادشاه خاندان پهلوی به‏قدرت رسید. در رودان سلطنت محمدرضاشاه بارها قانون اساسی مشروطیت در جهت‏واگذاری اختیارات بیشتری به شاه مورد دستبرد قرار گرفت.این درحالی بود که شاه طبقصفحۀ ۲۰۳قانون مشروطیت باید سلطنت می کرد، نه حکومت. شاه معتقد به عدم وجودمشروطیت حقیقی به علت تشریفاتی بودن اختیاراتش در قانون اساسی بود. به همین‏جهت خواستار تغییراتی در آن از جمله اعطای اختیارات انحلال مجلس به شاه بود.بالاخره با حمایت حکیمی نخست وزیر وقت در مجلس فرمایشی و در شرایطی که‏حکومت نظامی برقرار بود،در ۱۳۲۸ هـ . ش انتخابات مجلس مؤسسان انجام گرفت وحق انحلال مجلس یا مجلسین بطور جداگانه و یا همزمان به شاه اعطا ش[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج ۱ ، ص ۱۷۸ ]. بدین وسیله‏قدم دیگری در راه محو آثار مثبت نهضت مشروطیت برداشته شد. در ۱۳۴۶ هـ . ش‏آخرین تغییر مورد نظر در جهت تثبیت و تحکیم قدرت خاندان پهلوی برداشته شد. براساس مصوّبات مجلس مؤسسان تغییرات زیر در قانون اساسی به وجود آمد: ۱ - ولیعهد زمانی میتواند قدرت سلطنت را پس از شاه به عهده گیرد که بیست سال‏تمام داشته باشد. ۲ - در صورت عدم احراز این شرط توسط ولیعهد، شهبانو امور سلطنت را به عهده‏خواهد گرفت، مگر اینکه از طرف شاه فردی به عنوان نایب السلطنه معّین شده باشد،ضمن آنکه نایب السلطنه حق رسیدن به مقام سلطنت را ندارد. ۳ - در صورت کناره گیری نایب السلطنه، شورای سلطنت از غیر خاندان قاجاریه و باترکیب شورایی از نخست وزیر، رؤسای مجلسین، رئیس دیوان عالی کشور و بعضی‏افراد دیگر، وظایف نایب السلطنه را به عهده می گیرد[- همان ، ص ۱۲۷ ]تبدیل تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی یکی از اقدامهای رژیم که در آستانهء جشنهای پنجاهمین سال سلطنت پهلوی انجام‏شد، تبدیل تاریخ هجری شمسی بود که یاد آور هجرت حضرت محمد(ص) از مکّه بهصفحۀ ۲۰۴مدینه و مبیّن اعتقادات اسلامی مردم ایران بود. از آنجا که رژیم پی به ماهیّت اسلامی‏مبارزات مردم ایران برده بود، سعی داشت که مظاهر تمدن اسلامی جامعه را از بین ببرد.به همین سبب در ۱۳۵۴ هـ . ش مجلسین در یک نشست مشترک تصمیم به تغییر تاریخ‏هجری شمسی به تاریخ شاهنشاهی گرفتند. سخنان شاه چه قبل و چه بعد از تصویب‏تغییر تاریخ، حاکی از تصمیم شاه مبنی بر اسلام زدایی بود. وی در مراسم پنجاهمین‏سال سلطنت که بعد از تصویب مذکور انجام گرفت، گفت : (من اعلام می کنم که ما، سلسلهءپهلوی، به چیزی جز ایران عشق نمی‏ورزیم و برای چیزی‏جز حرمت ایرانیان تعصب نداریم، و وظیفه‏ای جز خدمت به کشور و ملّت خود نمی‏شناسیم[ - شکست شاهانه، ماروین زونیس، ترجمهء عباس مخبر، ص ۱۵۱ ] رژیم با این اقدام سعی داشت، تاریخ ایران را با نظام شاهنشاهی به منزلهء واحدی‏تفکیک ناپذیر جلوه دهد و اسلام را با فرهنگ اصیل ایرانی، بیگانه وانمود کند. وقایع‏بعدی نه تنها نشان دهندهءعدم موفقیت رژیم در القای این طرز تفکر بود، بلکه زمینهءذهنی لازم جهت سرنگونی رژیم ضد اسلامی حاکم را بیش از پیش فراهم ساخت. پس‏از ایجاد این تغییر، استفاده از تاریخ هجری غیرقانونی و همگان موظف شدند، درنوشته‏های خود از تاریخ شاهنشاهی استفاده کنند. ولی پس از اوج گیری مبارزات‏مردمی و روی کار آمدن کابینهء شریف امامی در ۱۳۵۷ هـ . ش وی که از خشم مردم دراین‏مورد آگاه بود، مصوّبهء مذکور را ملغی اعلام کرد. بلافاصله پس از آن، حضرت‏امام(ره) طی اعلامیه‏ای ضمن دعوت مردم به ادامهء اعتراضها، این اقدام رژیم را نیرنگی‏بیش ندانست زیرا مصوّبه مجلسین هیچ‏گاه با اظهارات افرادی مانند شاه یا رئیس کابینه‏ملغی نمی‏شد[ - حماسه‏های اسلامی ملت به رهبری امام خمینی، ولی الله فوزی، ص ۶۰ - ۶۱ ]

عوامل ظهور نهضت مشروطه



زمینه های نهضت مشروطه


         یکی از مهمترین زمینه های داخلی نهضت مشروطیت، قیام تنباکو است. زمانی که‏ظلم و استبداد سراسر ایران را فرا گرفته و حکومت استبدادی ناصر الدین شاه قاجار بصفحۀ ۵۸مردم ایران سایه افکنده بود و به دنبال واگذاری امتیاز توتون و تنباکوی ایران به یک‏شرکت انگلیسی به نام «رژی»، مردم در سراسر ایران دست به اعتراض و قیام زدند و بارهبری و هدایت عُلما و روحانیون مبارزهء ریشه داری را آغاز کردند، شاه و اطرافیان او که‏با دریافت رشوه های کلان، این امتیاز را به بیگانگان اعطا کرده بودند، قصد داشتند به هروسیله ای که شده نهضت تنباکو را سرکوب کنند، امّا مردم پس از صدور فتوای آیت اللََّه‏العظمی میرزای شیرازی یکپارچه از آن اطاعت کردند و رژیم ناصر الدین شاه به ناچارتسلیم خواست مردم شد و امتیاز را لغو کرد[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۲۵ ]۲ - ظلم و استبداد پادشاهان قاجار: پادشاهان قاجار همانند سایر شاهان ایران، یگانه قدرت مطلق کشور بودند و قدرت‏آنها از طریق سلسله مراتب به حاکمان، شاهزادگان، خوانین، اربابان محلّی و مقامهای‏دولتی می رسید. مال، مقام و دارایی شاهان از هر گونه تجاوزی مصون بود، در حالی که‏جان، مال و ناموس مردم، هیچ گونه تضمین و تأمینی در مقام قدرت آنها نداشت و حتّی‏نمی توانست خارج از اراده پادشاهان باشد. شاه در واقع نقش قوّه مقننه، قضاییه ومجریه را داشت و به راحتی می توانست دست به هر اقدامی زده و از مردم به زورمالیات و خراج گرفته، آنها را زندانی یا اعدام کند[ - همان مدرک، ص ۲۹ ] دورهء طولانی پادشاهی ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه، به دلیل اعطای امتیازات وواگذاری منابع کشور به بیگانگان و سفرها و ولخرجیهای آنها به اروپا از یکسو و امتیازتوتون و تنباکو و پرداخت خسارت به شرکت رژی از سوی دیگر، باعث خالی شدنصفحۀ ۵۹خزانه کشور و در نتیجه افزایش فشار به مردم شد. همچنین فساد و رشوه‏خواری و آزادی‏عمل کارمندان دولت و حاکمان محلّی برای دریافت مالیات (خراج) بر مشکلات مردم‏افزود. این در حالی بود که مردم و علما و روشنفکران هر روز نسبت به این وقایع آگاه وآگاه تر می‏شدند و تحمّل این همه ظلم و ستم و استبداد را نداشتند و علیه آنها دست به‏اعتراض می زدند[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ۳۰؛ تشیع و مشروطیت در ایران، عبد الهادی حائری، ص ۱۳ - ۱۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴ ]۳ - فقر و بیچارگی مردم: سیاستهای استعماری روس و انگلیس در ایران که به واسطهء اعطای امتیازات، منابع مهّم‏مالی، معدنی و اقتصادی ایران را در اختیار گرفته بودند از یکسو، مشکلات طبیعی و فقدان‏وسائل حمل و نقل داخلی و بلایای آسمانی از سوی دیگر، باعث سقوط و زوال اقتصادایران در زمان قاجاریّه شده بود در نتیجه در این برهه از تاریخ ایران، مردم در فقر و بیچارگی‏دست و پا می زدند و عدّه زیادی هر سال برای پیدا کردن کار به کشورهای دیگر می‏رفتند[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۲۸ ] ایران از نظر تجارت خارجی تا این زمان از وضعیت خوبی برخوردار بود، امّا به علّت‏پیشرفت علم و صنعت در اروپا، افزایش تولید در سطح انبوه و نیاز به بازارهای جدید،صادرات کالاهای اروپا به ایران سرازیر شد. این در حالی بود که کالاهای تولیدی داخلی‏قابل رقابت با آنها نبود. از این رو، تعادل صادرات و واردات ایران از میان رفته و صنایع‏داخلی رو به رکود و ضعف نهاده، از رونق افتاد. عدّه ای که در گذشته از این راه امرارمعاش می کردند، بیکار شده، به تعداد بیکاران و بیچارگان افزوده شد. این فقر و فلاکت‏همراه با عیاشیها و خوشگذرانیهای پادشاهان، درباریان و والیان زمینه‏های مساعد ومناسب را برای مشروطیت آماده کرد[ - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مهدی ملک زاده، ج ۱، ص ۱۳۴، تهران، علمی، ۱۳۵۸ ]۴ - نقش مطبوعات: یکی از زمینه های مهّم نهضت مشروطیت و مشروطه طلبی در زمان قاجاریّه که بیشصفحۀ ۶۰از ابزارهای دیگر مؤثر واقع شد، نقش مطبوعات و رسانه های گروهی بود. روزنامه‏ها ونشریات به عنوان یک وسیله ارتباط جمعی نقش مهمّی در تغییر و تحوّلات اجتماعی‏معاصر و بویژه نهضت مشروطیت داشته اند[ - مطبوعات سیاسی ایران در عصر مشروطیت، عبد الرّحیم ذاکر حسین، ص ۴۰ - ۴۱، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۸ ] بعد از اقدامات امیر کبیر جهت تأسیس دارالفنون در ایران و اعزام عدّه‏ای دانشجو به‏اروپا و آشنایی آنها به فن چاپ و نشر و فراگیری آن و برگشت به ایران، برای اوّلین بار«میرزا صالح شیرازی» اقدام به انتشار روزنامه در سال ۱۲۱۶ هـ . ش (زمان محمد شاه درایران) کرد و بدین طریق روزنامه نگاری از دست دولتمردان به دست روشنفکران‏غرب‏گرا افتاد[ - نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجاریّه، غلامرضا و رهرام، ص ۱۸۷، تهران، معین، ۱۳۶۷ ] این روزنامه ها و نشریات داخلی و خارجی به حکومت قاجاریّه حمله‏کرده، از وضع سیاسی و اجتماعی ایران انتقاد می کردند و خواستار حکومت قانون‏بودند. این نشریات نقش مهمّی در بسط و توسعه افکار جدید در ایران داشتند؛ به این‏معنی که آشنایی مردم از پیشرفتها و تحوّلات مهمّ در اروپا باعث شد که از نوع حکومت‏استبدادی ایران، فقر و عقب ماندگی و ولخرجیهای پادشاهان قاجاریّه نیز انتقاد کرده،خواستار الغای حکومت استبدادی در ایران باشند[ - مطبوعات سیاسی در عصر مشروطیت، ذاکر حسین، ص ۴۰ - ۵۲ ]۵ - فعالیّت گروهها و انجمنها: هر چند ممکن است در طول تاریخ ایران شاهد فعالیت گروهها و انجمنهای آشکار وپنهان باشیم، امّا تا اوایل مشروطیت هیچ مجمع مخفی یا آشکار سازمان یافته‏ای در ایران‏وجود نداشت. در واقع، ازاین تاریخ است که کم کم گروهها و انجمنهای آشکار و پنهان‏شکل گرفته، تجمع و فعالیتهای مردم را علیه حکومت سازماندهی می‏کردند[ - نظام سیاسی و سازمانهای اجتماعی ایران در عصر قاجاریّه، ورهرام، ص ۳۹۰ ]صفحۀ ۶۱گروهها و انجمنها در نخستین مراحل نهضت مشروطیت به وسیلهء روشنفکران وروحانیون شکل گرفتند و سهم مهمّی در این نهضت ملّی و مردمی داشتند، تا حدّی که‏می‏توان گفت نهضت مشروطیت مدیون شکل گیری و فعالیتهای سرّی و آشکار این‏گروهها بود[ - همان مدرک، ص ۳۹۱ ] یکی از اوّلین کسانی که در این راه پیشقدم شد و اقدام به تشکیل انجمنی کرد «میرزاملکم خان ناظم الدوله» بود. وی از عاملان و سرسپردگان انگلیس بوده و در سراسرزندگی خود برای آن کشور جاسوسی کرد. او موفّق شد در سال ۱۲۳۷ هـ . ش/ ۱۸۵۸ م،فراموشخانه را در ایران تأسیس کند. علاوه بر فراموشخانه گروههای دیگری مانندانجمن مخفی، انجمن ملّی، کمیته انقلاب، انجمن شهرستانها، مجمع سرّی فراماسونها ومجمع «آدمیّت»، قبل از نهضت مشروطیت در ایران تشکیل شده و نقش مهمّی در رهبری،هدایت و روشنگری مردم داشته‏اند. بسیاری از رهبران مشروطه مانند آیت الله «طباطبایی»،«بهبهانی»، «ملک المتکلمین» و «سید جمال واعظ» عضو این گروهها و انجمنها بودند[ - همان مدرک، ص ۳۹۲ - ۴۱۲ ]۶ - تلاش علما و روحانیون: بدون هیچ شک و تردیدی باید گفت که نقش اساس و کلیدی در نهضت آزادی‏خواهانه و ضد استبدادی مشروطه، بر عهدهء عُلما و روحانیون بود. آنها با نفوذ روحانی ومعنوی خود در جامعهء مذهبی ایران توانستند نهضتی را علیه حکومت ظالمانه قاجاریّه به‏راه اندازند که بعدها باعث تحوّلات زیادی در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران شد[ - جنبش مشروطیت در ایران، رسول جعفریان، انتشارات توس، قم، ۱۳۶۹ ] بزرگترین و مهمترین چهره‏های روحانی مشروطه خواه را می توان «سید جمال الدین‏اسد آبادی»، «شیخ فضل الله نوری»، «آخوند خراسانی»، «حاج شیخ عبد اللََّه‏مازندرانی»، «سید محمد طباطبایی»، «سید عبد الله بهبهانی»، «ملک المتکلمین» و«میرزا محمد حسن نایینی» نام برد. هر کدام از اینها به شکل خاصی مخالف حکومت‏استبدادی و خواهان نظام حکومتی مشروطه بودند. بعضی از این علما و روحانیون بزرگصفحۀ ۶۲با نوشتن کتابها و مقالات، زمینه‏های فکری مشروطیت را فراهم کرده و بعضی دیگر باشرکت و هدایت و رهبری نهضت مشروطیت نقش بسزایی در پیروزی و تداوم آن‏داشتند[ - تشیع و مشروطیت در ایران، حائری، ص ۹۶ - ۱۳۶ - تنزیه الامة و نتزیه الملّة یا حکومت از نظر اسلام محمد حسین نایینی، با توضیحات سید محمود طالقانی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۱ ]۷ - روشنفکران غربگرا: از زمینه های فکری مهّم نهضت مشروطیت، روشنفکران آزادیخواه و غربگرا بودند.نفوذ افکار غرب گرایی در ایران از نظر تاریخی به زمان شاهزاده «عباس میرزا» بر می‏گردد، زیرا در این زمان به علّت پیشرفتهای علمی و صنعتی، تحوّلات مهمّی در اروپاصورت گرفته بود. «عباس میرزا» و پیشکارش «میرزا ابوالقاسم قائم مقام» به این نتیجه‏رسیدند که اگر ایران بخواهد با کشورهای اروپایی مقابله کند، باید از نظر نظامی وصنعتی دست به نوسازی بزند. به همین دلیل در سال ۱۱۹۰ هـ . ش/ ۱۸۱۱ م، عدّه ای‏دانشجو به انگلستان اعزام کردند[ - تشیع و مشروطیت در ایران، حائری، ص ۹۶ - ۱۳۶ ] بعدها، پس از تأسیس دار الفنون توسط امیر کبیر، عدهء بیشتری جهت فراگیری علوم وتکنولوژی جدید به اروپا اعزام شدند. این عدّه علاوه بر یادگیری علوم و فنون جدید، بانوع حکومت و سیستم سیاسی آنجا نیز آشنا شده، پس از بازگشت به ایران، افکار جدیدآزادی خواهی و روشنفکری غرب را در ایران رواج دادند. یکی از همین افراد روشنفکرو تحصیلکرده غرب به نام «میرزا صالح شیرازی» برای اوّلین بار در سال ۱۲۱۸ هـ . ش/۱۸۱۹ م، نخستین روزنامه فارسی و چاپخانه را در ایران تأسیس کرد[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۹ - ۱۹ ] از دیگر روشنفکران غربگرا که در رواج افکار آزادی خواهی، ضد استبدادی وحکومت قانون در صدر مشروطیت در ایران نقش مهمّی داشتند می‏توان «میرزا حسن‏خان سپهسالار»، «میرزا فتحعلی آخوند زاده»، «یوسف خان مستشار الدوله»، «میرزاملکم خان ناظم الدوله» و «عبد الرحیم طالب اُف» را نام برد[ - تشیع و مشروطیت در ایران، حائری، ص ۲۶ - ۶۰ ]صفحۀ ۶۳۱ - سلطه اقتصادی بیگانگان در ایران: اقتصاد سنتی ایران از دوران گذشته تا زمان قاجاریّه بویژه ناصر الدین شاه متکی برکشاورزی، صنایع دستی و مبادلات بازرگانی بود و وابستگی زیادی به خارج نداشت، امّاتحولات و ترقّی اروپاییان و رقابتهای روس و انگلیس در ایران باعث وابستگی اقتصادی‏ایران به بازارهای جهانی و بین المللی شد. در نتیجه، بازارهای محلّی از بین رفته وصنایع دستی و کشاورزی سنتی کم کم نابود گردید و تجارت و بازرگانی خارجی، به‏صورت یکطرفه رشد سریعی پیدا کرد؛ کالاهای خارجی وارد بازار ایران شد. در مقابل،مصرف کالاهای تولید داخلی به علّت قابل رقابت نبودن با نوع خارجی خود روز به روزرو به کاهش گرایید و بر عکس، مصرف کالاهای خارجی بیش از پیش افزایش پیدا کرد[ - قیام تنباکو، یعقوب آژند، ص ۴۱ - ۴۶، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷ ] آزادی تجاری بیگانگان در ایران از یکسو و سیاست غارت منابع و مدیون کردن ایران‏به وسیله اعطای وامهایی با بهره زیاد به وسیله روس و انگلیس از سوی دیگر، در زمان‏ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه باعث سقوط و انحطاط اقتصاد سنتی و مستقل ایران‏شده، بر وابستگی ایران به بیگانگان و تسلط آنان بر شریان حیاتی کشور افزود[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۲۷ ] وابستگی اقتصادی ایران به کشورهای بیگانه، علاوه بر اینکه باعث بیکاری عدّهءزیادی از دارندگان صنایع دستی داخلی شد، بر مشکلات توزیع کالا از طریق بندرهای‏جنوب در شهرهای مرکزی و شمالی به علّت مشکلات حمل و نقل افزوده شد. این‏مسأله به شکل چشمگیری بر نارضایتی و فشار مردم افزوده، زمینه های لازم داخلی رابرای نهضت مشروطیت فراهم کرد[ - همان مدرک ]۲ - نقش جنبشهای آزادی خواهی و مشروطه طلبی در جهان: قبل از شروع نهضت مشروطه خواهی در ایران و همزمان با آن، جنبشهای‏صفحۀ ۶۴آزادی‏خواهی و مشروطه طلبی در سایر نقاط جهان بویژه در کشورهای همسایه نیز آغازشده بود که کشور ایران نمی‏توانست بی تأثیر از آنها باشد بطور مسلم، مردم ایران نیزتحت تأثیر این جریان آزادی خواهی جهانی بوده اند و می توان گفت مشروطه ایران ازنظر خارجی دنباله و ادامه سیر همان جنبشهای مشروطه خواهی بود که در بسیاری ازکشورهای جهان در آن زمان در حال گسترش و وقوع بود[ - تشیع و مشروطیت در ایران، حائری، ص ۲۴ ] در قرن نوزده و بویژه در نیمه دوم آن و اوایل قرن بیستم، جنبشها و نهضتهای زیادی‏در سایر کشورهای دنیا در حال شکل گیری یا پیمودن مراحل آخر پیروزی خود بودند که‏از جمله آنها نهضت مشروطه در روسیه، عثمانی، هند، مصر و ژاپن بودند. روندمشروطه در دو کشور همسایه ایران یعنی روسیه و عثمانی تأثیر بسزایی در ایران داشت،زیرا مردم ایران از گذشته‏های دور روابط نزدیک سیاسی و تجاری با این دو کشور داشته‏و روشنفکران زیادی از ایران در این کشور و همچنین هند و مصر ساکن یا در حال تردّدبودند. آنها روزنامه هایی نیز در آنجا منتشر می کردند که بعضی از آنها بطور مخفی یاآشکار وارد ایران می‏شد. در این نشریات، ایرانیان مقیم آن کشورها با الهام از آزادی‏خواهی و مشروطه طلبی، مطالبی را نوشته و جهت اطلاع مردم به ایران می فرستادند که‏تأثیر زیادی در ایران داشت و مهمترین آنها از عثمانی، مصر و هند وارد ایران می‏شد[ - همان مدرک، ص ۱۱ - ۲۵ ]۳ - حمایت انگلیس از نهضت مشروطیت: بعد از جنگهای ایران و روس و تحمیل قرار دادهای صلح گلستان و ترکمنچای که درهر دو قرار داد تأکید به حمایت از پادشاهی «عباس میرزا» شده بود، روسیه به واسطهءهمین معاهده‏های رسمی نفوذ زیادی در ساختار حکومتی و سیاسی ایران پیدا کرده‏براحتی در حکومت پادشاهان قاجار اعمال نفوذ می کرد. انگلستان از این جهت احساس‏نگرانی کرده، همواره در فکر توسعه نفوذ خود در ایران بود. بعد از شکل گیری نهضت مردمی مشروطیت، انگلیس نیز به علّت ضد استبدادیصفحۀ ۶۵بودن آن که در واقع مخالفت ضمنی با روسیه بود، با آن همراه شد و از مشروطه خواهان‏حمایت کرد. انگلیسیها تمایل داشتند که یک دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی ایران‏پدید آید تا حکومت قاجاریّه که تحت سلطه و حمایت روسها بود، تضعیف شده ونیروهای تحصیلکردهء لیبرال و روشنفکران وابسته به سیاستهای انگلیس قدرت را دردست گیرند[ - جنبش مشروطیت ایران، جعفریان، ص ۷۵ - ۷۷ ] هدف دولت انگلیس از حمایت از نهضت مشروطه طلبی در ایران این بود که ضمن‏کاهش نفوذ روسیه در ایران، موقعیت خود را به عنوان قدرت بر تر در سیاست ایران‏تثبیت کند. دولت استعمارگر انگلیس در راستای این هدف از نهضت مشروطه حمایت‏کرده و کمک بزرگی نیز برای پیروزی آن نمود که نمونه بارز آن حمایت و تشویق مردم ازتحصن در سفارت انگلیس درتهران و در اختیار قرار دادن امکانات لازم برای آنها بود[ - همان مدرک، ص ۶۴ - ۲۲۳، (اقتباس)]

جرقه های نهضت مهاجرت صغری بدنبال کتک خوردن تاجران و تعطیلی بازار، مردم در مسجد شاه (مسجد امام خمینی‏ره فعلی) جمع شده و از سید جمال واعظ که سخنران مشهور آن زمان بود، دعوت کردندتا سخنرانی‏کند. هدف این اجتماع که آیت‏اللََّه سیدمحمّد طباطبایی و آیت اللََّه سید عبداللََّه‏بهبهانی نیز در آن حضور داشتند، تقاضای جلوگیری از ظلم و استبداد حکام به مردم ودرخواست تشکیل عدالتخانه از سوی دولت بود، امّا در میان سخنرانی سید جمال، بااشارهء امام جمعه که یکی از روحانیون وابسته به دربار بود، عده‏ای چماقدار به مردم‏هجوم برده و آنها را در تاریکی شب پراکنده کردند[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۱۰۰ ] بعد از حادثه اسفبار مسجد شاه که با اهانت کامل علیه مردم و روحانیون بزرگ‏صورت گرفته بود، مردم دیگر جای امنی برای تجمع و اعتراض خود نداشتند و به همین‏دلیل آیت اللََّه طباطبایی پیشنهاد کرد که برای جلوگیری از توطئه های کارگزاران رژیم درآستانهء حضرت عبد العظیم متحصن شوند و این پیشنهاد از سوی آیت اللّه بهبهانی ومردم پذیرفته شد. عین الدوله که از مهاجرت مردم اطلاع پیدا کرده بود، قصد جلوگیری‏از آن را داشت، امّا موفق نشد؟ سرانجام، مردم و علما در تاریخ ۱۶ شوال ۱۳۲۳ هـ . ق/ ۱۲۸۴ هـ . ش هجرت خود رااز تهران به سوی حضرت عبدالعظیم شروع کردند و در آنجا متحصن شدند. جمعیت‏مهاجرین زیاد بود و هر روز بر تعداد آنها افزوده می شد. «عین الدوله» قصد داشت که‏آنها را به تهران بازگرداند، امّا این بار هم نتوانست. متحصنین چند خواسته داشتند کهصفحۀ ۷۱عمده ترین آنها عبارت بود از: تأسیس عدالتخانه، اجرای قانون اسلام دربارهء آحاد مردم،عزل مسیو نوز بلژیکی از ریاست گمرکات، عزل علاء الدوله از حکومت تهران، لغومالیات بر مواجب، باز گرداندن حاج میرزا رضا به کرمان[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۱۰۲ - ۱۰۶ . (درخواستهای متحصنین در پاورقی صفحه ۱۰۶ این منبع آمده است.)] مظفر الدین شاه پس از اطلاع از درخواستهای آنان با همهء آنها موافقت کرد، ولی عین‏الدوله حاضر نبود دستور شاه را اجرا کند وبه همین منظور سه روز در مورد اجرای‏فرمان شاه مهلت خواست و قصد داشت که در این مدت انقلابیون را پراکنده کند و درنتیجه، مسأله منتفی شده و عزل علاء الدوله نیز اجرا نشود[ - همان مدرک، ۱۰۷ ] سرانجام پس از قبول درخواستها متحصنین آنها به اتفاق دو رهبر روحانی خود باکالسکه سلطنتی و با استقبال بی نظیر مردم به تهران بازگشتند و به این ترتیب تحصن یک‏ماهه با پیروزی و موفقیت کامل و با پذیرش تمام درخواستهای آنان از سوی مظفر الدین‏شاه به پایان رسید و مردم به مناسبت این پیروزی شهر تهران را چراغانی کردند[ - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ملک زاده، ج ۲، ص ۳۰۹ ]مهاجرت کبری و اوج گیری مبارزات بعد از پذیرش درخواستهای مهاجرین از سوی شاه و بازگشت آنها به تهران، همه‏فکر می کردند که «عین الدوله» از موضع خصمانهء خود علیه مردم و عُلما دست برمی‏دارد، امّا چنین نشد و او همچنان به مخالفت خود ادامه داد. وی بعضی از خواستهای‏مخالفین مثل عزل حاکم تهران را انجام داد، ولی شخصی به نام «نیّر الدوله» را که بدتر ازعلاء الدوله بود، انتخاب کرد و اجرای بعضی دیگر را بطور کلی به فراموشی سپرد و به‏اعمال خشونت آمیز خود ادامه داد و سید جمال واعظ را تبعید کرد. اعمال عین الدوله نه‏تنها باعث ترس و وحشت مردم نشد، بلکه آزادی خواهان را به حرکت بیشتر و ادامهءنهضت تشویق کرد[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی، مدنی، ج ۲، ص ۱۰۸ - ۱۱۲ ]صفحۀ ۷۲یکی از حوادث مهمّی که در این زمان بر شدّت مخالفت مردم برای مبارزه افزود، قتل‏یک طلبهء جوان به دست سربازان حکومت بود. حادثه از این قرار بود که حاج شیخ‏محمّد واعظ که از سخنرانان مشهور آن زمان بود و نقش مهمّی در بیداری مردم داشت،توسط نیروهای امنیتی رژیم دستگیر و به سرباز خانه برده شد. طلبه های جوان برای‏رهایی او به محل بازداشت وی حمله بردند و بر اثر درگیری، یکی از آنها به نام «سیدعبد الحمید» به قتل رسید. مردم جنازهء او را بر سر دستها گرفته و به مسجد بردند و برمخالفت خود با رژیم افزودند[ - انقلاب مشروطیت، عبد اللََّه جاسبی، ص ۳۵، انتشارات حزب جمهوری اسلامی، بی تا، بی جا ] قتل این طلبهء جوان بر احساسات و مخالفت مردم افزود و آنها در مسجد شاه اجتماع‏کردند. در این هنگام شیخ فضل اللََّه نوری نیز به مردم و آیات عظام طباطبایی و بهبهانی‏پیوست. عین الدوله باز هم تصمیم گرفت به زور متوسل شود و بنا به دستور او سربازان‏حکومت، مسجد را محاصره کردند. اطراف مسجد به وسیلهء نیروهای مردمی سنگربندی شد و مردم به مقاومت خود ادامه دادند. درگیری شدیدی آغاز شد و حدود صدنفر از مردم کشته شدند و با شجاعت و رشادت بی نظیر آیت اللََّه بهبهانی مبارزه درمسجد ادامه پیدا کرد. شاه و عین الدوله تلاش کردند که مردم از مسجد خارج شوند.عُلما نیز سه راه به او پیشنهاد کردند: یا کاری به آنها نداشته باشند یا دستور گشایش‏مجلس را بدهند یا به آنها امنیت داده شود تا از شهر خارج شوند که سوّمی از سوی‏حکومت پذیرفته شد[ - همان مدرک، ص ۳۶ ] وقتی مردم دیدند حتّی در خانهء خدا هم امنیت ندارند، چارهء کار را خروج از تهران‏دانستند و به همین دلیل پیشنهاد آیت اللََّه طباطبایی مبنی بر هجرت به قم مورد موافقت‏قرار گرفت. این مهاجرت - در تاریخ دوشنبه بیستم تیرماه ۱۲۸۵ هـ . ش برابر با ۲۳جمادی الاولی ۱۳۲۴ هـ . ق - با حضور سه هزار نفر از مردم از تهران به سوی قم انجام‏شد و به «مهاجرت کبری» مشهور گشت. عین الدوله قصد داشت که بین روحانیون تفرقه‏و جدایی بیندازد، امّا در این کار خود نیز شکست خورد، زیرا شیخ «فضل الله نوری» هم‏صفحۀ ۷۳به مهاجرین پیوست و همه عُلما و روحانیون آزادی خواه و مشروطه طلب همراه مردم‏بودند. با توجّه به اینکه بسیاری از کارهای روزمرهء مردم در آن زمان به دست روحانیون‏انجام می شد، با هجرت آنها بیشتر امور مردم مختل شده و مشکلات زیادی به وجودآمد[ - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ملک زاده، ج ۲، ص ۳۶۴ ] یکی دیگر از حوادث مهم در این زمان، تحصن مردم در سفارت انگلیس بود. با توجّه‏به اینکه علمای بزرگ تهران، پناهگاه مردم در مقابل فشارها و تهدیدهای «عین الدوله»بودند و آنها هم در قم به سر می بردند، عده ای تصمیم گرفتند، برای در امان ماندن ازفشار وی به سفارت انگلیس پناه ببرند و در آنجا تحصن اختیار کنند. انگلستان که در حال‏رقابت با روس بر سر قدرت در ایران بود، کمکهای زیادی به مشروطه خواهان متحصن‏در سفارت کرد و از خواستهء آنها حمایت کرده، به دولت جهت برآوردن خواسته های‏آنان فشار آورد[ - جنبش مشروطیت ایران، رسول جعفریان، ص ۱۰۵ - ۱۲۴، انتشارات توس، قم، ۱۳۶۹ ] پس از چندی که از هجرت کبری و تحصن در سفارت انگلیس گذشت، مظفر الدین‏شاه اطلاع پیدا کرد که عدّهء زیادی از مردم و حتّی سربازان به صف مبارزان پیوسته‏اند وبه‏همین دلیل خواسته های متحصنین را جویا شد. آنها پنج مورد را اعلام کردند که برکناری «عین الدوله» و تشکیل عدالتخانه در رأس خواسته های آنان بود[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۱، ص ۵۷ ]پیروزی نهضت و صدور فرمان مشروطیت عزل «عین الدوله» که روابط نزدیکی با شاه داشت، برای مظفر الدین شاه بسیارمشکل و گران بود، ولی چارهء دیگری وجود نداشت. در این میان، عین الدوله بسختی درمقابل درخواستهای متحصنین در قم و سفارت انگلیس مقاومت کرده، سعی داشت هرطوری که شده در مقام صدر اعظمی باقی مانده، استعفا ندهد. سرانجام، مظفر الدین شاه دستور عزل «عین الدوله» را صادر کرده، دو نفر از بزرگانصفحۀ ۷۴قاجار را به قم فرستاد تا علما و مردم را به تهران باز گردانند و در همین حال، فرمان‏مشروطیت را نیز صادر کرد، امّا چون فرمان او گنگ و نامفهوم بود مردم قبول نکردند وشاه ناچار شد فرمان تکمیلی را بصراحت تأکید بر تشکیل مجلس شورای اسلامی‏داشت، صادر کند.[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۱۱۹ - ۱۲۰ ](۱۲۸۵ هـ . ش/ ۱۳۲۴ هـ . ق.) بدین ترتیب، با صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شورا، حکومت استبدادکبیر تبدیل به مشروطه شد و فرمان مشروطیت به امضای «محمد علی میرزا» (ولیعهد)نیز رسید و «میرزا نصر الله خان مشیر الدوله» به نخست وزیری برگزیده و مأمور انجام‏مقدمات برای تشکیل مجلس شورا شد. او با کمک فرزند تحصیلکردهء خود و چند نفردیگ[ - این افراد عبارت بودند از: میرزا حسن خان و میرزا حسین خان فرزندان مشیر الدوله و صنیع الدوله مرتضی قلی خان و دو برادراو مهدی قلی خان و محمد قلی خان ] اوّلین قانون انتخابات را نوشت. و انتخابات تهران که به صورت صنفی بود،برگزار شد. شصت نفر نماینده از گروههای روحانیون، اعیان، بازرگانان، کشاورزان وپیشه وران انتخاب شدند و مجلس شورای ملّی در تاریخ ۱۴ مهر ۱۲۸۵ در کاخ گلستان وبا حضور شاه و با نطق کوتاه او افتتاح شد و نهضت مردم به پیروزی رسید[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۱، ص ۵۶ - ۵۸ ]حوادث بعد از مشروطیت الف - واقعه کرمان: در کرمان، علاوه بر اقلیتهای مذهبی مانند زردشتی و یهودی، فرقه هایی از مسلمانان‏به نام «شیخیه» و «صوفیه» زندگی می کردند. در این زمان و در ماه محرم و صفر یکی ازوعاظ آنان را خارج از دین اسلام دانست. این گروهها که مورد حمایت شاهزاده‏«رکن‏الدوله» حاکم وقت کرمان بودند، زمینه تبعید واعظ مذکور (شیخ شمشیری) رافراهم کردند، امّا مردم کرمان و عُلما، شیخ را مورد تأیید قرار دادند و درگیری نسبتاصفحۀ ۶۸شدیدی بین شیخیه و شیعیان رخ داد که چند نفر از شیخیه کشته شدند. به دنبال این‏حادثه، «رکن الدوله» عزل شد و ظفر السلطنه جانشین او شد. حاکم جدید حاج محمدرضا مجتهد کرمانی که یکی از روحانیون بزرگ کرمان بود و از شمشیری حمایت کرده‏بود را به اتفّاق چند نفر به دارالحکومه برده و آنها را کتک زد[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی، سید جلال الدین مدنی، ج ۲، ص ۹۳، دفتر انتشارات اسلامی ] این اقدام حاکم جدید مورداعتراض مردم کرمان و سراسرکشور قرار گرفته و بهانه‏ای برای‏اعتراض علیه حکومت شد. علمای تهران بویژه آیت اللََّه طباطبایی و آیت اللََّه بهبهانی بر اعتراض‏خود به عین‏الدوله - صدر اعظم - افزودند و زمینه مناسب برای شروع نهضت فراهم شد[ - همان مدرک، ص ۹۵ ]ب - حادثهء نوز بلژیکی: «مسیو نوز» که مدّت چند سال برای اصلاح امور گمرکی در ایران به سر می برد و درمدّت کوتاهی با کمک عوامل روسی بر کل گمرکات ایران مسلط شده بود و روابط بسیارنزدیکی با درباریان و روسها داشت، در یکی از مجالس لباس روحانیون را پوشیده و باآن عکس گرفته بود. این عکس به تعداد زیادی چاپ شد و در اختیار مردم قرار گرفت.انتشار این عکس که یک کافر لباس روحانی به تن کرده بود، اهانت بزرگی به روحانیت‏تلقی می شد و از طرفی هم چون مردم به علّت اقدامات سختگیرانه او در امور گمرکی دل‏خوشی از او نداشتند، اعتراضات شدیدی را علیه او برانگیخت. مردم و روحانیون فرصت راغنیمت شمرده، در همه جا دست به تبلیغات وسیع علیه او زده، خواستار مجازات او شدند.حکومت سعی می کرد این قضیه را ناچیز جلوه دهد، امّا مردم و روحانیون آن را وسیله ای برای‏ادامهء مبارزه قرار داده، در جهت روند نهضت از آن به شکل شایسته ای استفاده کردند[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی، مدنی، ج ۲، ص ۹۷ ]ج - تخریب بانک استقراضی روس: یکی از حوادث مهمّی که در این زمان در تحریک احساسات مردم مؤثر واقع شدصفحۀ ۶۹احداث بانک استقراضی روس در یک زمین وقفی و در قبرستان مسلمانان بود[ - تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مهدی ملک زاده، ج ۱، ص ۲۲۳، انتشارات علمی ] روس و انگلیس که در گرفتن امتیازات از ایران با هم رقابت داشتند، در محل بنای‏بانک نیز با هم رقابت می کردند و سعی می کردند آن را در بهترین نقطه تهران تأسیس‏کنند. به همین دلیل، بهترین مکان برای بانک روسی، قبرستان بازار امیر تهران تشخیص‏داده شد. روسها خانه های اطراف آن را خریده و قبرستان را تصرف کردند و شروع به‏تخریب آنجا نمودند. تصرف و حفاری قبرستان مسلمانان در زمین وقفی به وسیلهء کُفارتوهینی آشکار به مقدسات مسلمانان بود و به همین دلیل روحانیون و طبقات مختلف‏مردم علیه دولت و بانک روسی قیام کرده، آن را خلاف شرع دانستند و از دولت خواستارجلوگیری این عمل نامشروع شدند. پس از اینکه دولت به درخواست آنها ترتیب اثرنداد، مردم به راهنمایی عُلما و روحانیون شبانه به محل مذکور هجوم برده، ساختمان‏نیمه کارهء بانک را ویران کردند. هر چند رئیس بانک نزد صدر اعظم شکایت کرد، امّا بافشار مردم و عُلما نتوانست کاری از پیش ببرد[ - همان مدرک، ص ۲۲۴ ]د - تنبیه تاجران: در دوران قاجاریه، بیشتر قند مصرفی ایران از روسیه تأمین می شد. روسیه نیز در این‏مقطع تاریخی در حال جنگ با ژاپن - جنگ ۱۹۰۴ - ۱۹۰۵ م - بود به همین دلیل واردات‏قند از کشور روسیه کم و یا قطع شده و قند در ایران، بویژه تهران، گران شده بود.«علاءالدوله» حاکم تهران که مردی مستبد، قلدر و ستمگر بود، تصمیم گرفت چند نفر ازتاجران معروف قند را به دار الحکومه دعوت کرده و علّت گران شدن قند را از آنها سؤال‏کند، امّا هدف اصلی او این بود که تجار را که در جریان «مسیو نوز بلژیکی» سرکشی‏کرده بودند، گوشمالی دهد تا برای دیگران درس عبرت شود[ - تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، ج ۱، ص ۳۳۱ ، بی نا، بی تا ] وی از میان تاجران دعوت شده، چهار نفر را که تاجر قند بودند، انتخاب کرد و دستورداد که به فلک بسته، شلاق بزنند. بی احترامی و کتک زدن تجار خوش نام بازار بویژهصفحۀ ۷۰«حاج سید هاشم قندی» که به دیانت و صداقت مشهور بوده، باعث اعتراض شدید مردم‏و تعطیلی بازار و تجمع در مسجد شاه (مسجد امام خمینی ره) شد[ - تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، ج ۱، ص ۳۳۲ ]الف - استبداد صغیر: «مظفر الدین شاه» ده روز پس از امضای قانون اساسی مشروطیت در گذشت وفرزندش «محمّد علی میرزا» به پادشاهی رسید. وی هر چند ابتدا از طرفداران مشروطه‏بود و قانون اساسی را نیز امضا نمود و سوگند یاد کرده بود که با اساس مشروطه مخالفت‏نکند، امّا پس از به قدرت رسیدن، تغییر رویه داده با مشروطه و مجلس شورای ملّی‏مخالفت کرد. او ابتدا «میرزا علی اصغر اتابک» امین السلطان را که مخالف مشروطه بود،از اروپا فرا خوانده به نخست وزیری منصوب کرد، امّا «امین السلطان» به دست فردی بهصفحۀ ۷۵نام عباس آقا صراف تبریزی به قتل رسید. پس از این واقعه، مخالفت محمّد علی شاه بامشروطه و مجلس بیشتر شد. او پس از اینکه چندین بار سوگند یاد کرده و پشت قرآن‏سوگند نامه نوشت، ولی سرانجام به بهانه گرمی هوا به باغ شاه رفت و با کمک «لیاخوف»روسی در سال ۱۲۸۶ از آنجا مجلس را به توپ بست و بعضی از نمایندگان مجلس کشته‏شده و عده ای دیگر زندانی یا تبعید شدند. بدین ترتیب «استبداد صغیر» تشکیل شد. امّاپس از چندی مردم تبریز، رشت، اصفهان و سایر نقاط دیگر ایران مبارزه را علیه‏محمّدعلی‏شاه آغاز کردند و سرانجام در تاریخ ۲۳ تیر ۱۲۸۸ هـ . ش تهران را تصرف‏کرده و محمد علی شاه به سفارت روس پناهنده شد. سران مشروطیت نیز او را ازپادشاهی عزل و پسر دوازده ساله اش «احمد میرزا» را با نام «احمد شاه» به سلطنت‏برگزیدند[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج ۱، ص ۶۰ - ۶۴ ]ب - شهادت شیخ فضل اللََّه نوری: شیخ فضل اللََّه نوری از روحانیون برجسته ای بود که از اوایل نهضت مشروطیت درآن شرکت داشت و در هجرت کبری نیز در کنار مردم و سایر عُلما بود. او در تنظیم وتدوین قانون اساسی مشروطه و متمم آن سهم بسزایی داشت و نظارت پنج نفر ازمجتهدین بر قوانین مجلس، حاصل تلاش این عالم وارسته و آزادی خواه بود[ - تاریخ تحولات سیاسی و روابط خارجی ایران، مدنی، ج ۲، ص ۱۲۹ - ۱۴۵ ] وی پس از اینکه دید مشروطه از اهداف خود منحرف شده و خلاف اسلام عمل می‏کند، راه تبلیغ علیه آن را در پیش گرفت و در حضرت عبد العظیم تحصن اختیار کرد وخواهان «مشروطه مشروعه» شد، امّا روشنفکران غربی که میراث خوار نهضت شده‏بودند نمی توانستند تحمّل چنین اندیشهء خالص اسلامی را داشته باشند و چون افکار اورا خلاف اهداف خود دیدند پس از سقوط استبداد صغیر وی را به محاکمه کشیده و دردادگاه خود او را به اعدام محکوم کردند. حُکم صادر شده به اجرا گذاشته شد. بدین‏ترتیب آنان صاحب تفکّر «مشروطه مشروعه» را در کشور اسلامی و به بهانه ضصفحۀ ۷۶مشروطیت از سر راه افکار لیبرالیستی و غربی خود برداشتند[ - تاریخ تحولات سیاسی و رابط خارجی ایران، مدنی ج ۲، ص ۱۹۹ ]ج - احمد شاه و تغییر سلطنت در ایران: در زمان پادشاهی احمد شاه (۱۲۸۸ هـ . ش تا ۱۳۰۴ هـ . ش) مردم ایران حوادث‏زادی را پشت سر گذاشتند. قراردادهای بیگانگان[ - انعقاد قراردادهای ۱۹۱۵ و ۱۹۱۹ و ۱۹۲۱ در این زمان بود ] در مورد ایران و اشغال کشورمان ازسوی متفقین در جنگ اوّل جهانی از یکسو و هرج و مرج و شورشهای داخلی از سوی‏دیگر، زمینه های دیکتاتوری را فراهم کرده بود. رضا خان میر پنج که از سوی احمد شاه‏لقب «سردار سپه» گرفته بود، هر روز قدرتمندتر می شد و راه را برای به دست‏گیری‏سلطنت آماده می کرد. او ابتدا شعار جمهوری خواهی از سر داد، امّا پس از مدت‏کوتاهی از آن دست کشیده، به پادشاهی روی آورد و کم کم زمینه های خلع احمد شاه راکه مدت طولانی در اروپا بود، فراهم کرد[ - تاریخ سیاسی معاصر ایران، مدنی، ج‏۱، ص ۹۷ - ۱۱۱ ] سرانجام، در نهم آبان ۱۳۰۴ گروهی از نمایندگان ماده واحده ای تقدیم مجلس کرده‏و با تصویب آن سلطنت را از پادشاهان قاجار خلع کرده و به رضا خان پهلوی واگذارکردند. بدین ترتیب، بساط حکومت قاجار از صحنهء تاریخ ایران برچیده و حکومت‏پهلوی جانشین آن شد[ - همان مدرک، ص ۱۱۲ - ۱۱۳ ]


------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


خلاصه :


پس از اینکه زمینه های داخلی و خارجی نهضت مشروطیت فراهم شد، نیاز به جرقه هایی داشت‏تا بطور علنی نهضت علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی آغاز شود. واقعه کرمان، حادثه مسیونوزبلژیکی در تهران، تأسیس بانک استقراضی روس در قبرستان مسلمانان و تنبیه تاجران قند فروش ازسوی علاء الدوله شروع نهضت را در پی داشت. مردم و روحانیون پس از کتک خوردن تاجران در مسجد شاه جمع شده، خواستار جلوگیری از ظلم‏به مردم و تشکیل عدالتخانه شدند. این اجتماع با تحریک امام جمعه و با اهانت به مردم و عُلماپراکنده شد و به دنبال آن هجرت صغری از تهران به حضرت عبد العظیم شروع شد و مردم در آنجاتحصن کردند. پس از قبول درخواستهای متحصنین از سوی مظفر الدین شاه، آنها به تهران برگشتند امّا عین‏الدوله از اجرای کامل خواست های آنان سرباز زده، پس از درگیری و کشته شدن یکی از طلبه ها،مردم دوباره در مسجد جمع شدند که به محاصره نیروهای حکومت در آمدند و پس از چندی بادرخواست آنان مبنی بر خروج از تهران موافقت شد. بدین ترتیب، مهاجرت کبری با حرکت آنان ازتهران به قم و تحصن در حرم حضرت معصومه(ع) آغاز گشت. مظفر الدین شاه پس از اینکه متوجه شد هر روز بر تعداد مهاجرین در قم و متحصنین در سفارت‏انگلیس افزوده می شود، با درخواستهای آنان موافقت کرد و عین الدوله را بر کنار و فرمان مشروطیت‏را صادر نمود و مردم به تهران برگشتند. پس از مظفر الدین شاه، محمد علی شاه به سلطنت رسید که با مشروطیت مخالفت کرده ومجلس را به توپ بست و استبداد صغیر را به وجود آورد که پس از چندی از سوی آزادی خواهان برکنار شد و پسرش احمد شاه (دوازده ساله) به پادشاهی رسید. وی نیز در سال ۱۳۰۴ از سلطنت خلع وحکومت قاجار برچیده و پادشاهی رضا خان میرپنج آغاز شد.