تئوریهای تحول تاریخ
تئوریهای تحول تاریخ
الف: تئوریهای خطی و تکاملی ب: تئوریهای ادواری ج: تئوریهای ستیز اگوست کنت (۱۷۹۸-۱۸۵۷ م) اگوست کنت فرانسوی (etmoC tsuquA) قانونی سه مرحلهای (egatS eerht fo waL) رابرای سیر تحول جوامع مطرح نمود. از دید او جوامع از یک مرحلهء اعتقادی یا الهی (lacigoloehT) ، با هدایت یک عقیدهء فراطبیعی (llarutanrepuS) آغاز میشوند. دراین مرحله جوامع از نظر اعتقادی دورهای از بتپرستی، روحگرایی، چندخدایی وتکخدایی را پشت سر میگذارند، که جوامع تکخدایی (citsieht onoM) پیشرفتهترینجوامع در مرحلهء اعتقادیاند. مرحلهء دوم پیشرفت جوامع از نظر کنت، مرحله متافیزیکی (lacisyhp ateM) یا مابعدالطبیعی است. در این دوره قوانین تکامل یافته، بشر به نیروهای انتزاعی یا مجرد بهعنوان نمایندگان کنترلکنندهء جامعه مینگرد و با تکیه بر عقل، طبیعت اشیاء و عللحوادث را تبیین میکند و بدینسان مرحلهء دیگری از ترقی خود را پشت سر میگذارد. در نهایت کنت عقیده دارد که جوامع باید به دنبال علل علمی پدیدههای فیزیکی واجتماعی باشند. این دوره را او مرحله اثباتی (citsivitisoP) نام میگذارد، که در آن رشدصنعت و همزیستی صلحآمیز از طریق خیرخواهی گسترده و اعتماد و اطمینان جامعهصفحۀ ۱۷نسبت به یک مذهب انسانی (msinairatinamuH) وجود دارد. این مرحله از نظر کنتپیشرفتهترین، دورهء تاریخ بشر است. بنابراین آیندهء جهان از نظر او یک آیندهء اثباتی است.روشن است که اگوست کنت یک توسعهء خطی - تکاملی را در سیر تحول جوامع و تاریخطرح میکند. او مرحله پوزیتیویسم[ . msivitisoP روش، نظریه یا نظامی است که بر حسگرایی تأکید داشته، تجربیات حسی، آمایش منطقی وریاضی و علم تجربی ecneicS را منبع معرفت واقعی میداند.] را دورهء رشد و گسترش علم در امور انسانی دانسته،آن را بسیار میستاید[.۱.SeeElbertW.Stewart،JamesA.Glynn،Introductiontosociology)Singapore:Mcgraw-Hill bookcompany،Fourthedition،۵۸۹۱(P.۴۲۵-۵۲۵ ]تالکوت پارسونز (۱۹۰۲-۱۹۷۹ م) دانشمند دیگری که نظر او را میتوان جزو این دسته از تئوریها برشمرد، تالکوتپارسونز (snosraPttoclaT) آمریکایی است. دیدگاه او پیچیده است، اما به وضوح یکسیر پیشرفت در تحولات اجتماعی را نشان میدهد. او معتقد است که جوامع دارای یکظرفیت انطباق برای پیشرفت در درون خود هستند و پیشرفت جامعه از یک قبیله بهسوی دولت - شهر، ملت یا امپراتوری وابسته به آن است. به طور خلاصه وی پنج مرحلهدر سیر تحول جوامع در نظر میگیردصفحۀ ۱۸۱- مرحله ابتدایی یا بدوی (evitimirP) ؛ ۲- نوشتن (gnitirw) ؛ اولین قدم در سیر به سوی کمال که جوامع را از حالت ابتداییخارج میکند. ۳- مرحله شهروندی توسعهیافته (pihsnezitic dednetxE) ؛ در این دوره، نظامی ازقانون و شهروندی، مانند روم و یونان قدیم گسترش مییابد، اما نمیتواند همهء افرادجامعه را در خود جذب کند، یعنی بخشی از مردم با این سیستم ناهمگوناند. ۴- مرحله توسعهء ادبیات فلسفی (erutareti lyhposolihP) ؛ این مرحله به نظرپارسونز به دنبال توسعهء نظام فلسفی و ادبی یونان قدیم صورت گرفت که مرز دولتشهرهای آن را مشخص میکرد. این دوره که برای توسعه سازمانهای بزرگتر ضروریبود؛ ابتد[.۱.Ibid،p۵۲۵-۰۳۵ ] امپراتوری روم و سپس کل اروپا را در دورهء رنسانس تحت تأثیر قرار داد.. ۵- مرحله رسیدن به اصول جهانی حقوق و مذهب[.۲.See،Ibid]ابن خلدون (۷۳۲-۸۰۸ ق / ۱۳۳۲-۱۴۰۶ م) عبدالرحمن ابن خلدون از جمله دانشمندان استثنایی جهان اسلام است، که در حوزهءجامعهشناسی سیاسی و فلسفهء تاریخ بسیار تأثیرگذار بوده است. کتاب «المقدمه» اومشهور عوام و معروف در نزد خواص است. وی از کسانی است که با تکیه بر معرفتدینی، با استفاده از آیات قرآن و روایات، نظریهء ادواری خود را تدوین و تبیین کرده است.او با استفادهء از آیاتی همچون: «وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ» (آل عمران:۱۴۰) و آیهء«وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَایَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (الاعراف:۳۴) سیریمشابهِ سیر حیات انسان برای جامعه و دولتها قائل است. همان گونه که انسان از تولد،جوانی، پیری و مرگ برخوردار است، جوامع و دولتها نیز چنیناند. این چرخه همانگونه که در گذشته تاریخ جریان داشته است، حال و آیندهء را نیز شامل میشود، بنابراینجهان فردا چون جهان گذشته و حال است. با وجود نوآوری و تکیه ابن خلدون بر معرفت دینی، به نظر میرسد او از برخی آیاتاز جمله «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَََّلِحُونَ» (الانبیاء:۱۰۵) غفلت کرده است[ . نک: آیت قنبری، اندیشه سیاسی ابن خلدون، پایان نامه کارشناسی ارشد، ص ۱۰۸ - ۱۳۱ و ص ۱۷۹، همچنین نک: به عبدالرحمن ابن خلدون، المقدمه و یاترجمه آن توسط محمد پروین گنابادی.]توین بی (۱۸۸۹-۱۹۷۵ م) آرنولد جوزف توین بی (eebnyoThpesoJdlonrA) فلسفهء تاریخ خود را در قالب یکتئوری ادواری - تکاملی، بیان میکند. او «تمدن» را واحد مطالعات خود در نظر گرفته است. صفحۀ ۲۰نظریهء توین بی ترکیبی از تئوریهای تکاملی، ادواری و حتی ستیز را داراست، اماادواری بودن نظریهء او بسیار پررنگ است، عبارت زیر به خوبی گویای این مطلب است: همچنان که روح زمین تارهایش را به دور زمان میتند، تاریخ دنیوی بشریت با تولد، رشد،انحطاط و سرانجام فروپاشی جوامع شکل میگیرد. از این حیات مغشوش... ما آهنگموزونی میشنویم... آهنگ پیکار و پاسخ، پیشروی و بازگشت، ناسازگاری و نوسازگاری،جدایی و پیوستگی... گرچه حرکت چرخهای در حال گردش چیزی جز تکرار نیست، اما درهر جنبش ارّابهای را به جلو میراند[ . سوروکین، نظریههای جامعه شناسیی و فلسفههای نوین تاریخ، ترجمه اسداللََّه (امیر) نوروزی، ص۱۴۸.] میتوان گفت که نظریه وی، ادواری - تکاملی است یعنی با وجود تکرار مراحل تاریخو شباهت آینده به حال و گذشته، یک پایان متکامل در انتظار بشریت است. بنابر سیر انسان و تمدن از نظر توین بی، انسانِ پایان تاریخِ یک انسان ملکوتی است نهلیبرال دموکرات، و آیندهء جهان به عصر «عدل الهی خلاق» منتهی میگردد نه نظام «لیبرالدموکراسی». البته او تصریح میکند که به نظر میرسد مسیحیت، هدف نهایی تاریخ بشریتو بالاترین حد خیر برای بشر روی کرهء زمین باشد[ . همان، ص ۱۴۸.]سوروکین (۱۸۸۹ - ۱۹۶۸ م) پیتریم الکساندرویچ سوروکین (nikoroS.A.P) دانشمند روسیِ تبعید شده به غرب واز متفکران برجستهء جهان است. او در کتابش «فلسفههای تاریخی و اجتماعی جدید»[.۱.Modernhistoricalandsocialphilosophies ]صفحۀ ۲۱یک نظریهء جریانی (xulF) را مطرح میکند که از تئوریهای ادواری گرفته شده است. مبنایمطالعه او، جامعه به عنوان یک اَبَرنظام (metsysrepuS) ، شامل ساختار اجتماعی، فرهنگ وگروههای افراد است. این بزرگ نظام به طور مستمر در تحول اجتماعی است. این تحول براساس ارزشهای موجود در درون یک سیستم در مسیرهای مختلفی سیر نموده و جوامعممکن است از یک نوع تمدن به نوعی دیگری از آن به سمت جلو یا عقب برگردند. برای درک نظریه جریانی سوروکین آشنایی با انواع تمدنها یا جوامعی که او مورداشاره قرار داده، ضروری است. وی سه نوع تمدن آرمانی (sepytlaedI) مبتنی بر سهنوع شناخت و یک تمدن جامع را به قرار زیر طرح میکند[ . نک: سوروکین، نظریههای جامعهشناسی و فلسفههای نوین تاریخ، ترجمهء دکتر اسداللََّه نوروزی، ص۲۸۴ - ۲۸۷؛ .۲۵۴ _۲۵۰.p،nnylG.A.J،trawetS.W.E،tic.pO ] ۱- تمدن حسی (etasneS) : این نوع تمدن مبتنی بر شناخت حسّی است. تمدنهای حسّی به دنبال تجربهگرایی (msicirepmE) یا مشاهدهگری (ytilibavresbO) به عنوان منبع حقیقت (hturT) هستند. ۲- تمدن اعتقادی یا شهودی (lanoitaedI) : این تمدن که بر شناخت وحیانی،شهودی، الهام و تجربههای عرفانی متکی است، در مقابل فرهنگ یا تمدن حسی قرار دارد. ۳- تمدن معنوی یا citsilaedI : این تمدن که فرهنگهای حسی و اعتقادی را نیزداراست «عقل» یا nosaeR را به منابع حقیقت اضافه کرده است. ۴- تمدن جامع: این تمدن که مبتنی بر شناخت و نظام حقیقت جامع (noitingoClargetnI) است، تمدنی است مخلوط از هر سه نوع تمدن و شناخت قبلی. به هر روی سوروکین معتقد است که تمدنها مثل هر کالبد زندهای، دورههای فراز وفرودی دارند؛ برخی از آنها ممکن است سالها و قرنها در بیهوشی اجتماعی فرهنگیفرو روند و بعد بیدار شوند. پیشگویی دربارهء زوال تمدن و فرهنگ غرب از یک سو و پیدایش فرهنگ و تمدنیمذهبی از سوی دیگر نکتهء مهم نظریهء سوروکین است. با این پیش گویی نظر متفکرانلیبرال از طرف کسی مردود شمرده میشود که خود، دنیای غرب را تجربه کرده است. صفحۀ ۲۲هگل (۱۷۷۰-۱۸۳۱ م) جورج هگل (legeH.F،WgroeG) فیلسوف سرشناس آلمانی، تفسیری غیر مادی ازتاریخ ارائه میکند. فلسفهء هگل بر پایه دیالکتیک (یک پروسهء پویا) بنا شده است.دیالکتیک او از سه مرحله تشکیل میشود: ۱- تز (sisehT) یا عقیدهء اصلی (اولیّه: lanigirO )؛ ۲- آنتی تز (sisehtitnA) یا عقیدهء مخالف یا متضاد؛ ۳- سنتز (sisehtnyS) یا نتیجهء نزاع و تبدیل شدن به یک واحد[.۱.Op.cit،E.W.Stewart،J.A.Glynn.p.۰۳۵ ]. جهان صحنهء نبرد تز و آنتی تز و در نتیجهء نزاع، سنتز که خود به منزلهء تز جدیدیاست به وجود میآید و این حرکت همچنان استمرار داشته تا اینکه در دولت لیبرال باتوجه به حل نزاع، پایان میپذیرد. برای هگل، انقلابهای فرانسه و تا حدودی آمریکا، پایان تاریخ محسوب میشد. امّصفحۀ ۲۳فرانسیس فوکویاما فوکویاما (amayukuFsicnarF) متفکر آمریکایی ژاپنیالاصل، پژوهشگر پیشینمرکز مطالعاتی «راند» و معاون مدیر سرویس برنامهریزی سیاسی وزارت امور خارجهآمریکاست. او با فرضیهء پایان تاریخ خود، جدالهای قلمی فراوانی را در جهانبرانگیخته است. نظر فوکویاما را از آن رو جزو تئوریهای ستیز ذکر کردهایم چون بر بنیادنظریهء هگل، «دموکراسی لیبرال» (ysarcom edlarebiL) را نقطهء پایانِ تکاملایدئولوژیک بش[.۱.Theendpointofmankind'sideologicalevolution ]، آخرین شکل حکومت بشری[.۲.Thefinalformofhumangovernment ] و به تعبیر دیگر «فرجام تاریخ[.۳.Theendofhistory ]..میداند. او نظر خود را در مقالهای با عنوان «پایان تاریخ» در نشریهء لیبرال «منافع ملی» درسال ۱۹۸۹ نوشت[.۴.FrancisFukuyama....،Theendofhistoryandthelastman)۲۹۹۱(، http://WWW.Marxistsorg/reference/subject/philosophy/Works/us/fukuyama.htm.p.۱ ] و سپس در سال ۱۹۹۲ در کتابش تحت عنوان «پایان تاریخ و آخرینانسان[.۵.Theendofhistoryandthelastman ] بر آن تأکید کرد.. نظر فوکویاما از آن رو حائز اهمیت فراوان است چون غرب به رهبری آمریکا، تحتعنوان برتری لیبرال دموکراسی بر دیگر حکومتهای بشری، با مشیّ نظامیگری درصددتحمیل آن بر جهان است. حداقل میتوان گفت این فرضیه، توجیه تئوریک لازم را برایاقدامات دولت آمریکا در جهان فراهم ساخته است[.۴.FrancisFukuyama....،Theendofhistoryandthelastman)۲۹۹۱(، http://WWW.Marxistsorg/reference/subject/philosophy/Works/us/fukuyama.htm.p.۱ ]صفحۀ ۲۴نقد نظر فوکویاما واقعیت این است که فرضیهء فوکویاما بیش از آنکه بر استدلال علمی بنا شده باشد،متأثر از جوّ احساسی ناشی از شکست شوروی است. پرسش این است: فوکویاما در مقابلموفقیتهای بزرگ و خیزش اقتصادی سیاسی چین چه پاسخی دارد؟ به باور بسیاری از کارشناسان توسعه، نظام سرمایهداری جهانی شرایط را به خصوص درزمینهء تجارت جهانی به گونهای رقم زده است تا کشورهای در حال توسعه چارهای جزپیوستن به فرایند مورد نظر آنها نداشته باشند. از سوی دیگر گسترش بازار آزاد، فرایندنوسازی اقتصادی و پیوستن اجباری ملتهای بیرون از نظام سرمایهداری به آن، همانپیآمدها را در سطح جهانی باعث شده است، که چند نمونه به شرح زیر بیان میشود: ۱- در عرض ۳۰ سال از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ فاصلهء کشورهای شمال و کشورهای جنوباز۱۳۰ به ۱۱۵۰ رسیده است و این در حالی است که سیاستمداران، رسانههای جمعی وشیفتگان لیبرال دموکراسی از آن به عنوان دورهء توسعه یاد میکنند[ . نک: روژه گارودی، آمریکا ستیزی چرا، ترجمه جعفر یاوه ص ۷۶.] ۲- تنها ده نفر از ثروتمندترین افراد جهان ۱۳۳ میلیارد دلار در اختیار دارند که ۵/۱برابر کل درآمد تمامی کشورهای در حال توسعه [ مانند ایران، مصر، پاکستان ] است. ایننابرابری در کشورهای ایدهآل لیبرال دموکراسی نیز بسیار عظیم است. در سال ۱۹۹۱ تنها۵ درصد مردم آمریکا حدود ۹۰ درصد ثروت ملی را در اختیار داشتند، در فرانسه۶درصد مردم ۵۰٪ ثروت ملی را و بقیه مردم نیز پنجاه درصد[ . همان.] ۳- هر سال ۳۰ میلیون نفر از گرسنگی میمیرند و ۸۰۰ میلیون نفر دچار سوء تغذیهمزمن هستند. این آمار در گزارش ۱۹۹۰ یونیسف به ۴۵ میلیون نفر در کشورهای جنوبمیرسد که ۵/۱۳ میلیون نفر آن را کودکان تشکیل میدهند. به تعبیر روژه گارودی، اینبدان معناست که نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی در هر دو روز یک هیروشیمای جدیدبه وجود میآورد[ . همان، ص ۷۷.]صفحۀ ۲۵۴- از ۴/۴ میلیارد جمعیت کشورهای در حال توسعه تقریباً ۳۵ از خدمات بهداشتیمحروماند. ۵- طبق گزارش روزنامه لوموند فرانسه، بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر درفقر مطلق زندگی میکنند و تعداد این افراد رو به افزایش است و بعضی تا ۲ میلیارد نیزتخمین زدهاند[ . حسن توانایان فرد، اقتصاد آیندهء بشر، ص ۷۴ - ۷۵.] ۶- طی یک بررسی به عمل آمده، بیش از ۱۴ جمعیت جهان با درآمدی کمتر از یکدلار و نیمی از جمعیت جهان با کمتر از دو دلار و نزدیک به ۷۰٪ نیز با کمتر از ۳ دلاردرآمد در روز زندگی میکنند، اما در روی دیگر سکه ظلم اقتصادی در جهان ۱۰ درصداز ثروتمندان جهان ۸۰٪ از کل درآمد جهان را در اختیار دارند[ . نک: ترجمان سیاسی (مجله)، ش ۴۱، ص ۲۸.] روشن است یکی از مهمترین عوامل این شکاف عظیم، استعمار ملتهای جنوب بر اثرعملکرد اقتصاد سرمایهداری در سطح جهان است. ۷- پیآمد دیگر نظام سرمایهداری، گسترش بردگی پنهان افراد برای سرمایهداراناست. به ظاهر در این نظام همه آزادند، اما در واقع مجبورند سخت کار کنند تا با توجه بهتبلیغات فراوان و فرهنگ مصرفی، روزآمد شوند؛ یعنی تمام درآمد خود را دوباره بهجیبسرمایهداران بریزند، در شرایطی که بسیاری از کالاها نیاز ضروری آنها نیست و تنها نیازهایکاذب ناشی از جو تبلیغات سرمایهداری آنان را در نظام بردگی پنهان گرفتار کرده است. ۸- افزایش نابرابری اجتماعی، قطبی شدن جامعه، فقر و بینوایی (زیر خطر فقر) پیآمددیگر این نظام اقتصادی حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی شمال است. مانوئل کاستلز (slletsaC leunaM) استاد اسپانیایی الاصل رشته جامعهشناسی و برنامهریزی دانشگاهبرکلی کالیفرنیا، در کتاب «ظهور جامعهء شبکهای[.۱.TheRiseoftheNetworksociety ] به افزایش چشمگیر نابرابری اجتماعی،قطبی شدن جامعه، فقر و بینوایی در آمریکا، اروپای غربی و بریتانیا اشاره میکند. بیاننظر کاستلز از آن رو دارای اهمیت است چون به عنوان یک جامعهشناس از متن جوامعصفحۀ ۲۶ایدهآل سرمایهداری یعنی آمریکا و اروپا مشاهدات عینی خود را براساس آمار و ارقامبیان کرده است[ . نک: مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ (ظهور جامعه شبکهای)، ج ۳، ترجمه احد علیقلیان، افشین خاکباز.] ۹- افزایش بیخانمانها؛ کاستلز آن را از شگفتانگیزترین چهرههای فقر نوین میداند.وی مینویسد: در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ تعداد بیخانمانها در آمریکا بین ۵ تا ۹ میلیوننفر بوده و ۷ درصد از بزرگسالان آمریکایی در طول زندگی بیخانمانی را تجربه کردهاند. ۱۰- محلات فقیرنشین؛ تبعیض نژادی و افزایش آمار زندانیان، پدیدهء منفی دیگری استکه اقتصاد سرمایهداری به ارمغان آورده است. محلات فقیرنشین و اقلیتنشین در آمریکایامروز در درون شهرهای بزرگ به ویژه در محلههای سیاهپوستنشین بدترین جلوههاینابرابری، تبعیض، فلاکت انسانی و بحران اجتماعی را در کنار چهرهء پیشرفته شهرهای بزرگبه نمایش گذاشته است[ . همان، ص ۱۶۱ - ۱۶۹.] فوکویاما می گوید هر کودکی که در کشورهای لیبرال به دنیا میآید اعم از اینکه غنییا فقیر، سیاه یا سفید باشد، از حقوق شهروندی برابر برخوردار است. فوکویاما برایمشاهدات اجتماعی ذکر شده در بالا که جامعهشناس معروف آمریکا، کاستلز آن را بیانکرده است، چه پاسخی دارد؟ چگونه نظام ایدهآل بیشترین تعداد زندانیان در جهان راداراست و ایالت کالیفرنیا نیز به داشتن بیشترین تعداد زندانیان در ایالات متحده، (کشورآرمانی لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایهداری) مفتخر است؟[ . همان، ص ۱۶۹ - ۱۷۰.] ۱۱- فساد و فحشاء و بهرهکشی جنسی از کودکان؛ یکی از پررونقترین بازار فحشایکودکان در آمریکا و کاناداست[ . همان، ص ۱۸۱.] طبق گزارش وزارت کار آمریکا دلیل این امر، کسبدرآمد بیشتر، به دست آوردن غذا و مانند آن است و این کودکان در معرض خطر ایدز وسایر بیماریهای آمیزشی یا سوء استفادههای جسمانی سبعانه قرار دارند و از آثار سوءآن تا آخر عمر - که ممکن است کوتاه باشد، - رنج میبرند[ . همان.]صفحۀ ۲۷در متن جامعه ایدهآل لیبرال دموکراسی (آمریکا)، پلیس فدرال ( IBF ) هر ۲۲ دقیقهیک فقره قتل، هر پنج دقیقه یک فقره تجاوز، هر ۴۹ ثانیه یک فقره دزدی، هر سی ثانیهیک فقره حمله مسلحانه و هر ده ثانیه یک فقره دزدی مسلحانه را گزارش میکند[ . نک: آمریکا ستیزی چرا؟، ص ۸۶ - ۸۷.] این بنیاد ظالمانه علاوه بر نظام اقتصادی سرمایهداری، ریشه در نظام فلسفی لیبرالدموکراسی دارد. لیبرال دموکراسی از دو رکنِ لیبراسیم یا آزادی خواهی و دموکراسی یا حکومتمردم تشکیل شده است و نه عدالت. اگر به سایر مبانی این مکتب نیز توجه کنیم، اصولیهمچون اومانیسم (msinamuH) ، فردگرایی (msilaudividnI) ، سکولاریزم (msiraluceS) ،ساینتیسم (msitneicS) عقلگرایی (msilanoitaR) و مانند آن، خالی از «عدالت»اند. عدالت به معنی دادگری، احقاق حق و در مقابل ظلم و جور است. عدالت مورد نظرما عدالتی است فراگیر و همه جانبه. بشر به طور فطری خواهان آن است که استحقاقهایطبیعی و واقعی هر کس در سطح فردی، اجتماعی و حکومتی بدون تبعیض در اختیار اوقرار گیرد. به تعبیر دیگر در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اجتماعیهمه چیز در مجرای طبیعی خود قرار گیرد، چه آنکه «العَدلُ یَضَعُ الامورَ مَواضِعَها»[ . ر.ک. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.] عدالتخواهی آرمان اساسی و مشترک بشر در طول تاریخ بوده است. از ابتدای خلقتبرای رسیدن به عدالت نبردی آغاز شده است که منشأ تحولات گوناگونی در جهان بودهاست. عدالتخواهی شعار جاودانهای است که در همهء نبردها، نهضتها، قیامها، انقلابهاو جنگهای حقطلبانه از آن سخن گفته میشود. هرجا که بشر احساس کرده عدالت برپا وبرجاست، درگیری خاموش شده است و هرگاه ظلم و بیعدالتی را مشاهده نموده به انحاءمختلف با ظالمان و حاکمان جور به ستیز برخاسته است. بر این اساس مهمترین نیاز فطری بشر «نیاز به عدالت» است و هر مکتب، مذهب یادینی که بتواند آن را پاسخ بگوید، همو صاحب پایان تاریخ خواهد بود. صفحۀ ۲۸مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳ م) کارل مارکس (xraMlraK) آلمانی، بنیانگذار مارکسیسم، شاگرد هگل بود و بر اساسمنطق او نظریهء اجتماعی خود را با عنوان ماتریالیسم دیالک تیک طرح کرد. مارکسهمچون هگل به تکامل تاریخ اعتقاد داشت، با این تفاوت که جامعهء پایان تاریخ او، یکجامعهء کمونیستی بود و نه دولت لیبرال. بنابراین آیندهء جهان از دیدگاه او و طرفدارانش ازآن، کمونیزم است. بدون اینکه قصد نقد و بررسی تفصیلی دیدگاه مارکس را داشته باشیم، یادآور میشویمکه مارکسیسم آینده را تنها در بعد مادی میبیند. نظریه مارکس پس از تبدیل شدن به مکتب ودر مرحلهء عمل بهویژه در اتحاد جماهیر شوروی به شکست انجامید. پیشگوییهای مارکسدر مورد رسیدن جوامع اروپایی به دوره کمونیزم نیز قبلاً نادرست از آب درآمده بود. مارکسیسم در شوروی با ایجاد یک نظام دولتسالار، کنترل همه جانبهء حزب کمونیسترا بر جامعه به حداکثر رساند و در همهء امور و حوزههای شخصی، اجتماعی، حقیقی وحقوقی تلاش کرد تا نظریهء پایان تاریخ خود را تجربه کند. آنان در نهایت نتیجهای جزشکست و فروپاشی به دست نیاوردند[ . نک: عصر اطلاعات، ج ۳، ص ۱۸.]صفحۀ ۲۹مارکسیسم نمیتواند آیندهء جهان را از آنِ خود سازد، زیرا به تعبیر امام خمینی(ره) درنامهاش به گورباچف: مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی وبا مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسیترین درد جامعهءبشری در غرب و شرق است، به درآورد[ . امام خمینی، آوای توحید (نامهء امام خمینی به گورباچف با شرح آیت الله جوادی آملی)، ص ۹.] پرسش ۱ - از دید تئوریهای خطی - تکاملی آینده جهان چگونه است؟ ۲ - تئوریهای ادواری در بارهء آیندهء جهان چه میگویند؟ ۳ - نظر تئوریهای ستیز درباره جهان فردا چیست؟ ۴ - دیدگاه هگل، اگوست کنت و ابن خلدون به ترتیب در کدام دسته از تئوریهای تحول جای میگیرد؟
ایران در مقابل هژمونی آمریکا
هماوردی ایران در مقابل هژمونی آمریکا
ایران و آمریکا از برقراری ارتباط تا پیروزی انقلاب تا زمان جنگ جهانی دوم ایرانیان از عملکرد دو قدرتاستعماری روسیه و انگلیس به ستوه آمده بودند. در این شرایط،سردمداران آمریکا، ضمن درک موقعیت و جاذبههای ایران، باارائه تصویری نوع دوستانه و پنهان کردن چهرهء واقعی خود،نفوذ در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامیایران را وجههء همت خود قرار دادند. در این دوران، آمریکا به تقویت و تثبیت پایههای حکومتپهلوی دوم پرداخت و شاه ایران نیز متقابلا با عملی ساختناستراتژی تسلیم و کرنش در قبال آمریکا، وابستگی تهران بهواشنگتن را در روابط و مناسبات دو کشور طرح ریزی نمود. واین وابستگی تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی روز به روزبیشتر شد و به بالاترین سطح خود در طی سالهای آخر حکومتشاه رسید. تا حدی که شاه در کرنش به آمریکاییها آنقدرپیش رفت که به «شاه آمریکایی» معروف گشت. آمریکا نیز با فروش تجهیزات و جنگ افزارهای مدرن وپیشرفته به ایران و اعطای نقش ژاندارمی به شاه، حفاظت اصفحۀ ۵۵منابع خود در خلیج فارس را به وی سپرد و تهران را در ردیفمتحد وفادار واشنگتن در همجواری شوروی سابق در خطمقدم مبارزهء با کمونیسم قرار داد. مجموعهای از پیوندها و ملاحظات استراتژیک میان شاه وهیأت حاکمه امریکا در طی ۳۷ سال سلطنت وی بویژه بعد ازکودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و موفقیت در پشت سر گذاشتن بحرانهاو معضلات سیاسی وسرکوب قیامهای داخلی مانند ۱۵خرداد۱۳۴۲، سبب شد تا شاه و آمریکا، نظام شاهنشاهی حاکم برایران را پابرجا و با ثبات تلقی نموده و حتی لحظهای هم به فکر«ایران بعد از شاه» نیفتند. به عنوان نمونه شاه در آذرماه ۱۳۵۶در جریان فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه افسری با صدایبلند اعلام نمود که: کسی نمیتواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران،کشاورزان و بخش وسیعی از مردم عادی و روشنفکران به علاوهاز پشتیبانی بی چون و چرایی نیروهای مسلح ۷۰۰ هزار نفریبرخوردارم[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ] در این ارزیابی از وضعیت مستحکم رژیم، جیمی کارتر،رئیس جمهور وقت ایالات متحده نیز با شاه ایران همفکر بود.کارتر یک ماه پس از سخنرانی شاه در سفر به ایران از این[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ]صفحۀ ۵۶کشور به عنوان «جزیرهء ثبات» یاد نمود و به شاه ایران به واسطهحاکمیت بر چنین کشوری، تبریک گفت. در حالی که دور دوم مبارزات علیه رژیم شاه از نیمه دومسال ۱۳۵۶ آغاز شده بود، سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» درشهریور ماه ۱۳۵۷ در حالی که ایران چند ماه بیشتر با وقوعیک انقلاب تمام عیار فاصله نداشت، وضعیت ایران را چنینارزیابی کرد: ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلکه حتیآثار و علایمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن بهچشم نمیخورد[ . معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مجموعه مقالات اولین سمینار انقلاب اسلامی و ریشههای آن، (قم - دفتر نشر معارف، ۱۳۷۴)، ص ۸۶ ] سازمان «تحلیل اطلاعات دفاعی» نیز - که وزارت دفاع ونیروهای مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتی مینماید - یک ماهبعد، در مهرماه ۱۳۵۷، موقعیت رژیم شاه را چنین پیشبینی کرد: انتظار میرود شاه در ۱۰ سال آینده نیز همچنان به صورتفعال در قدرت بماند[ . همان، ۸۷ ] از تحلیل این گزارشها به دست میآید که اعتقاد به استحکامپایههای قدرت رژیم شاه آنچنان در میان مقامات آمریکاییریشه دوانیده بود که احتمال وقوع هر گونه تحول چشمگیر وانقلاب در ایران را غیر ممکن میدانستند؛ اما وقتی سفیرواشنگتن در تهران به تدریج با این واقعیت رو به رو گردید کهصفحۀ ۵۷ادامهء حکومت پهلوی دوم غیر ممکن شده است، عنوان گزارشتاریخی خود را به مقامات واشنگتن چنین انتخاب کرد: فکر کردن به آنچه فکر کردنی است[ . همان ]نگرش تاریخی بر منازعات امریکا علیه ایران پیروزی انقلاب اسلامی علاوهبر درهم پیچیدن طومار نظامدیکتاتوری شاهنشاهی پهلوی و استبداد داخلی آن، با دسترد زدن به سینهء قدرتهای خارجی، منافع برون مرزیاستعمارگران را نیز در معرض تهدید جدی قرار داد. ایالات متحده نخستین قدرت غربی بود که پس از پیروزیانقلاب، منافع منطقهای آن بیش از دیگر بازیگران بین المللیدستخوش دگرگونی اساسی گشت و با برچیده شدن بساطژاندارمی شاه در منطقه، و تغییر ناگهانی حافظ منافع این کشوصفحۀ ۵۸به بازیگری انقلابی و معترضی پرخاشگر، هیأت حاکمهء واشنگتنبرای چارهاندیشی و اتخاذ انواع تدابیر در حوزه سیاست خارجیبه تکاپو افتادند. نمود رفتاری دستگاه سیاست خارجی آمریکا در برابرنظام برآمده از انقلاب اسلامی در قالب پیچیدهترین حربهها وتاکتیکهای خصمانه از صبحگاه پیروزی انقلاب تاکنون[ . زمان تدوین اثر در خرداد ماه سال ۱۳۸۴ ] بروزکرده که برجستهترین این اقدامات خصمانهء چنین است: ۱. خط دهی به لیبرالهای نهضت آزادی در دولت موقت وتقویت و پشتیبانی از آنها برای انحراف مسیر انقلاب اسلامی[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: اسناد لانه جاسوسی، کتاب شماره ۱۵، سند شماره ۱۸ ] ۲. هدایت ضد انقلاب در اقدامات تجزیه طلبانه در کردستان،خوزستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و آذربایجان[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: کامران غضنفری، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی (تهران، کیا، ۱۳۸۰) ص ۱۶۱-۱۶۳ ] ۳. تحریم اقتصادی و توقیف اموال و داراییهای ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱- زبیگنیو برژنیسکی، سقوط شاه، جان گرگانها و منافع ملی، ترجمه منوچهر یزدانبار (تهران، کاوش، ۱۳۶۲) ص ۹۰؛ ۲- سیا یروس ونسی وبرژنیسکمی، توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، (تهران، هفته ۲ و ۱۳ ص ۷۷)] ۴. قطع روابط دیپلماتیک. ۵. تهاجم نظامی به طبس. ۶. طراحی کودتای نوژه. ۷. طراحی عملیات جهش مثبت ۸۰ پساز کودتای نوژه[. جهت اطلاع بیشتر دراین زمینه ر.ک به: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی و کودتای نوژه (تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۶۷)] ۸. گسترش تروریسم کور علیه شخصیتهای طراز اولمملکتی، اعضای نهادهای انقلابی و تودهء مردم. ۹. نشاندادن چراغسبز به صدام برای آغاز تهاجم و تحمیلجنگ بر جمهوری اسلامی ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. معاونت پژوهشی و تحقیق دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات جنگ تحمیلی، (تهران، انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۷۳)؛ ۲. صادق سلیمی نبی، عراق و امریکا در جنگ تحمیلی، پیوستگی هدف و همسویی عملکرد، نشریه «نگین ایران» سال دوم شماره ۶، پاییز ۱۳۸۲؛ ۳. مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی (تهران، مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران، ۱۳۷۵)؛ ۴. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهارم، هجوم سراسری، چاپ دوم، (تهران، گردآوردنده، ۱۳۷۵)؛ ۵. دوماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۷۲-۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۷۲ ]صفحۀ ۵۹۱۰. اهتمام جدیتر بر تقویت عقبهء استراتژیک عراق پساز فتح خرمشهر از طریق اعطای منابع مالی خرید تجهیزات وجنگافزارها، حمایت سیاسی و معنوی و پشتیبانی اطلاعاتیاز عراق. ۱۱. تلاش برای نزدیکی به ایران و اجرای سیاست چماق وهویج و تحقق استراتژی فشار و دیپلماسی در جریان ایرانگیت باورود ناگهانی مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان رئیس جمهوروقت امریکا و هیأت همراه آن به ایران در خردادماه سال ۱۳۶۵[ . صادق سلیمی نبی، تاکتیک چماق و شیرینی و فشار و دیپلماسی در ماجرای ایران گیت، نشریه رواق اندیشه، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، شماره ۲۳ ] ۱۲. رویارویی نظامی مستقیم امریکا با جمهوری اسلامی درپایان جنگ از طریق حمله به کشتی «ایران اجر»، انهدام سکوهاینفتی «رشادت» و «سلمان» و ناوچههای «جوشن» و «سبلان» وهدف قرار دادن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی درخلیج فارس[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. دفتر سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، گذر از بحران ۶۷، (تهران، تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۶۸)؛ ۲. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، از آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق (تهران، مرکز مطالعات جنگ، ۱۳۷۶)] ۱۳. درخواست ۱۸۶ تن از اعضای مجلس نمایندگان امریکادر نیمهء دوم شهریور ماه ۱۳۶۸ هـ . ش به جیمز بیکر وزیرامور خارجه وقت آمریکا برای کمک به سازمان مجاهدینخلق(منافقین) جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی. ۱۴. تمدید دورهء تدابیر اضطراری ۱۰ ساله از سوی بوشپدر در آبان ماه ۱۳۶۸ که قبل از او جیمی کارتر اعمال کرده بود. ۱۵. حملهء ناو آمریکایی «لاسال» به دو قایق ایرانی در خلیجفارس در خرداد ۱۳۷۰ هـ . ش. صفحۀ ۶۰۱۶. جلوگیری از نفوذ ایران در آسیای میانه بعداز فروپاشیشوروی و بازداشتن کشورهای منطقه خلیج فارس از همکاریایران جهت ورود تهران در ترتیبات امنیتی منطقه. ۱۷. بازداشتن آلمان ازتکمیل نیروگاه اتمی بوشهر در تیرماه۱۳۷۰ هـ . ش و تطمیع هند برای وارد نشدن در این عرصه درآبان ماه همان سال. ۱۸. اعزام زیردریایی تهاجمی «یو. اس. ای توپیکو» بهخلیج فارس. ۱۹. حمایت از ادعای مالکیت امارات متحده عربی نسبتبه جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی. ۲۰. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع دستیابی به سلاحهستهای، نقض حقوق بشر و حمایت ایران از حقوق بشر درادبیات و روابط سیاسی دو کشور. ۲۱. صدور دستور العملهای اول و دوم از سوی کلینتونرئیس جمهور وقت امریکا برای تحقق سیاست مهار دو جانبهدر تاریخ ۱۰ و ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۷۴ (۳۰ آوریل و ۶ مه۱۹۹۵ م)[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: سعید تائب، قانون داماتو، ایران یا اروپا، مجله سیاست خارجی، سال یازدهم، شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، ویژه نامه تحریم، ص ۳۸-۳۹و نشریه گروه ترجمه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، امریکا و تحریم تجاری ایران، متن سخنرانی کلینتون در ضیافت شام کنگره یهود، اردیبهشت ماه ۱۳۷۴، ص ۶ ] ۲۲. لغو عضویت ایران در کنسرسیوم نفت آذربایجان در۲۳ فروردین ماه ۱۳۷۴ (۱۲ آوریل ۱۹۹۵ م) برای تحقق سیاستمهار دو جانبه. صفحۀ ۶۱۲۳. تصویب قانون داماتو در کنگره و امضای آن از سویکلینتون در ۱۵ خرداد ماه ۱۳۷۵ (۶ اوت ۱۹۹۶ م) در راستایسیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: زیبا فرزیننیا، از نفوذ تا سد نفوذ، پیش زمینههای قانونی داماتو، مجله سیاست خارجی، ویژه نامه تحریم، همان، ص ۱۱۸ ] ۲۴. تصویب بودجه رسمی ۲۰ میلیون دلاری از سوی کنگرهامریکا برای به سازش کشاندن جمهوری اسلامی در راستایسیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: نشریه خبرگزاری جمهوری اسلامی، در مصاف خبری شماره ۵۴، اختصاص ۲۰ میلیون دلار بودجه آمریکا علیه ایران، اسفند ماه ۱۳۷۴، ص ۱۶-۱۷ ]دکترین بوش در برخورد با ایران جورج. دبلیو. بوش معروف به بوش پسر چهل و سومینرئیس جمهور آمریکا است که سکان قوهء مجریهء این کشور رادر بهمن ماه ۱۳۷۹ هـ . ش (۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ م) به دست گرفت. صفحۀ ۶۲پس از آنکه وی در رأس هرم قوهء مجریه آمریکا قرار گرفت،وقوع دو حادثهء مهم، سبب گردید تا دکترین نظم نوین جهانیبوش اول، به شکل افراطیتر، از سوی فرزندش اعلام و دردستور کار جمهوری خواهان جنگ طلب قرار گیرد. حادثهء نخست در ۲۰ شهریور ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ م) یعنی ۸ ماه بعد از روی کار آمدن بوش با ربوده شدنهشت فروند هواپیمای مسافربری از سوی شماری افراد ناشناسو مورد هدف قرار دادن سمبلها و مراکز قدرت نظامی، اقتصادیو سیاسی ایالات متحده به وقوع پیوست. در این واقعه برجهای دو قلوی سازمان تجارت جهانی، مظهرقدرت اقتصادی منهدم شدند و ساختمان پنتاگون وزارت دفاعآمریکا به عنوان سمبل قدرت نظامی ایالات متحده با برخوردتعدادی از هواپیماهای ربوده شده آسیب دید. علاوه بر اینانهدام یک فروند هواپیما در حریم هوایی کاخ سفید، مرکز قدرتسیاسی واشنگتن را در ردیف ناامنترین مناطق جهان قرار داد. درحالیکه واقعهء ۱۱ سپتامبر، ضریب امنیت داخلی و ابهتبینالمللی آمریکا را به پایینترین سطح در طول تاریخ این کشوررساند، بوش کوچک و تیم نظامی کابینهء او پس از آن، ضمنمظلوم نمایی و بهره برداری از فرصت پیش آمده، نخست بانسبت دادن این عملیات به مسلمانان و اعراب، آغاز مجدصفحۀ ۶۳جنگهای صلیبی را اعلام نمودند. اندکی پس از آن، انجامعملیات تروریستی را به گروه متعصب «طالبان» و سازمان«القاعده» نسبت دادند و سپس دومین واقعه را در عکس العملبه حادثه اول تحقق بخشیدند. واقعه دوم با حملات موشکی و هوایی آمریکا و انگلیس بهافغانستان آغاز شد و با باز پسگیری مناطق تحت اشغال طالباناز سوی نیروهای بومی جبههء متحد ضد طالبان، استقرار نیروهاینظامی آمریکا در افغانستان و قرار گرفتن شخص مورد نظرواشنگتن (حامد کرزای) در رأس دولت موقت کابل ادامه یافت. در این شرایط، بوش دوم برای تحقق جهان تک قطبی آرمانیخود، ایالات متحده را منادی آزادی وعدالت، و مخالفین خود راتروریست معرفی کرد. و در صدد عملی ساختن تفکر هر کسبا ما (آمریکاییها) نیست علیه ماست و هرکس با ماست، علیهآنهاست (تروریستها) بر آمد. او در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۰هـ . ش(۵ فوریه ۲۰۰۲ م) در جمع نظامیان پایگاه هوایی «اگلین» درفلوریدا - که سخنانش با کف زدنها و ابراز احساسات نظامیانقطع میشد - اعلام کرد: ما در مدتی کوتاه موفق شدیم ائتلافی چشمگیر از کشورهایمختلف جهان پدید آوریم که در همهء مناطق جهان این ائتلافوجود داشت[ . کشورهای مختلفی در ائتلاف بین المللی که با مجوز شورای امنیت و بهرهبری امریکا علیه عراق در جنگ دوم خلیج فارس (در سال ۱۹۹۱ م در باز پسگیری کویت) به راه افتاده بود، نیروهای نظامی و کمکهای مادی در اختیار ایالات متحده قرار دادند؛ اما برخلاف اظهارت بوش دوم، در افغانستان هیچ یک از کشورهای جهان به غیر از انگلیس کمک و نیروی نظامی در اختیار ایالات متحده قرار ندادند. در جریان افغانستان، سایر کشورها فقط از اقدام امریکا تنها حمایت لفظی، آن هم در محکومیت اصل تروریسم به عمل آوردند ] آنها میدانند که در این درگیری باید انتخابصفحۀ ۶۴کنند که یا با ما و یا با تروریستها باشند، یا شما جانباستبداد و زور و یا در کنار آزادی و عدالت هستید.[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ] با چنین رویکردی در بیست وسومین سالگرد پیروزی انقلاباسلامی، بوش کوچک در تداوم نطق سنتی رؤسای جمهورایالات متحده موسوم به «نطق وحدت، در نشست مشترکمجالس سنا و نمایندگان (کنگره) و در حضور نظامیان بلند پایهءآمریکا و میهمانان خارجی در ۹ بهمن ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۲۹ژانویه ۲۰۰۲ م)، برخی گروههای اسلامگرای خاور میانه را ازمصادیق گروههای تروریستی به حساب آورد و کشورهای مستقلایران و کرهء شمالی را در کنار عراق «محور شرارت و شیطانی»توصیف کرد: ارتش ما اردوگاههای آموزشی تروریستی در افغانستان رامضمحل ساخت، اما هنوز اردوگاهایی وجود دارندکه در برخیکشورهای دیگر به فعالیت خود ادامه میدهند... دنیای زیرزمینیتروریستها شامل گروه هایی مثل حماس، حزب اللََّه، جهاداسلامی و جنبش محمد، در جنگلهای دورافتاده و در صحراهافعال است و در مراکز شهرهای بزرگ پنهان شده است. کره شمالی، رژیمی است که با موشکها و سلاح کشتار جمعیتجهیز شده است، حال آنکه مردمش از گرسنگی رنج میبرند[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ]صفحۀ ۶۵ایران نیز با جدیت برنامهء دستیابی به این سلاحها، و صدورترور را دنبال میکند و در همین حال تعداد انگشت شماری ازافرادی که منصوب و منتخب مردم این کشور نیستند، امیدمردم ایران به آزادی را سرکوب میکنند. عراق، همچنان بهدشمنی خود با امریکا و حمایت و پشتیبانی از ترور میبالد.رژیم عراق برای تولید عامل سیاه زخم، گاز اعصاب و تسلیحاتهستهای در طی یک دهه برنامه ریزی کرده است. رژیم عراق،رژیمی است که پیش از این نیز از گازهای سمی و کشنده[ .سران کاخسفید با صدور فرمان پنهان به صدام،طولانیترین و نابرابرترینجنگ قرن بیستم را بر نظام جمهوری اسلامی ایران، تحمیل نمودند و در طی جنگ ۸ سالهء ایران و عراق، شرکتهای امریکایی و اروپایی به ویژه شرکتهای آلمانی،با تجهیز رژیم عراقبه جنگافزارهای شیمیایی، بیشترین کمک را به عراق انجام دادند ]برای کشتار هزاران تن از شهروندانش استفاده کرده است. بوش کوچک در ادامه صحبتهای خود، دکترین خود راتحت عنوان، «مبارزه با تروریسم و محور شیطانی» تبیین کرد: کشورهایی از این قبیل [ عراق، کره شمالی و ایران ] و متحدانتروریستشان محور شیطانی را تشکیل دادهاند و برای تهدیدصلح جهانی تجهیز شدهاند. این رژیمها با تلاش برای به دستآوردن تسلیحات کشتار جمعی، جهان را در معرض خطری جدیو رو به تزاید قرار دادهاند. آنان میتوانند این سلاحها را دراختیار تروریستها قرار دهند وابزار لازم و متناسب با انزجارآنان را فراهم آورند. آنان میتوانند متحدین ما را هدف حملاتخود قرار دهند یا در جهت ارعاب و تهدید ایالات متحدهصفحۀ ۶۶تلاش کنند. در همهء این موارد بهای بی توجهی ممکن استمصیبت بار باشد[ . همان ] دکترین بوش پسر، شکل مدرنیزه شدهء دکترین نظم نوینجهانی بوش پدر بهمنظور سلطه بر جهان تکقطبی با محوریتآمریکا میباشد. در این دکترین که مبتنی بر هژمونیگرایی است،باید با هرگونه چالشی از سوی کشورها و واحدهای سیاسیمستقل و گروههای استقلال طلب و مخالف آمریکا، برخوردجدی صورت پذیرد. به نظر میرسد محور اصلی اقتدار واشنگتن در قرن ۲۱ درقاره آسیا و به طور مشخص در بخش خاورمیانهای این قارهمتمرکز باشد.با چنین پیش فرضی در دکترین بوش دوم مناطقیاز آسیا که ظرفیت بالقوهء اصطکاک منافع با ایالات متحده و توانبالفعل اعتراض منطقی در قبال اقدامات مداخلهجویانهء آمریکارا دارا باشند، بیشتر از سایر مناطق، در معرض تهدیداتنظامی این کشور خواهند بود. موارد زیر به روشنی این مدعا رابه اثبات میرساند: ۱. اصرار کاخ سفید بر تداوم و گسترش حضور نظامی درآبهای خلیج فارس، کشورهای حاشیهء جنوبی آن، پاکستان،افغانستان و آسیای میانه. صفحۀ ۶۷۲. جنگ روانی و تهاجم تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و تهدیدنظامی کرهء شمالی و ایران اسلامی. ۳. تهاجم نظامی علیه عراق به بهانهء سرکوب دیکتاتوریصدام و ایجاد دمکراسی و اشغال نظامی این کشور[ . صادق سلیمی نبی، ارمغان دمکراسی: جهتگیری سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی (۱۳۸ - ۱۳۵۷) چاپ دوم، (قم، دفتر نشر معارف، بهار ۱۳۸۴) ص ۱۲۱ ]رویکردهای دولت بوش برای تغییر رژیم ایران از صبحگاه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون، گرچههمواره برخورد با ایران در کانون توجه دولت امریکا بوده، امابعد از واقعه ۱۱ سپتامبر و طرح دکترین مبارزه با تروریسمبوش پسر، تغییر حکومت ایران هدف اصلی مداخلهگرایانکاخ سفید برای تسلط کامل بر خاورمیانه به حساب آمده است. با وجود این، در میان نومحافظه کاران تکیه زده بر کرسیقدرت در ایالات متحده از زمان وقوع حادثهء تروریستی ۱۱سپتامبر، دو رویکرد جنگ سخت و جنگ نرم برای عملیساختن تغییر رژیم ایران وجود دارد[ . خبرگزاری فارس ] الف - دیدگاه جنگ سخت قائلین به این دیدگاه، بهرهگیری واشنگتن از ساز و کارهاینظامی علیه تهران را تنها راه پیشبرد منافع امریکا در خاور میانهو رسیدن به هدف تغییر رژیم ایران قلمداد میکنندصفحۀ ۶۸بعد از اظهارات مداخله جویانه و جنگ طلبانه بوش علیهایران در نطق وحدت در کنگره بعد از اشغال افغانستان، در دورهاول ریاست جمهوری او افرادی همانند دیک چنی معاون او،کندولیزا رایس مشاور امنیت ملی، آری فیلشر، سخنگوی کاخسفید، رامسفلد، وزیر دفاع، پال ولفوویتز، معاون وزیر دفاع،کالین پاول، وزیر امور خارجه و جیمز ولس، مشاور وزیر دفاعو رئیس سابق سازمان سیا و برخی از نمایندگان کنگره امریکااز جملهء کسانی بودند که علاوه بر بوش پسر در دورهء اولریاست جمهوریاش بر طبل تهدید نظامی علیه ایران کوبیدند. علاوهبر این، رسانههای گروهی ایالات متحده نیز - که ازسویصهیونیستها اداره میشوند - بر دامنهء پیامهای تهدیدآمیز نظامیعلیه ایران افزودند. به عنوان نمونه، روزنامهء واشنگتن پست بادرج گزارشی، خبر از احتمال حملهء امریکا به نیروگاه اتمیبوشهر داد[ . فصلنامهء سیاسی روز، شماره ۴، تابستان ۱۳۸۱، ص ۱۲۴ ] در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش پسر، طرفداران «جنگسخت» از نظر کمی و کیفی در اقلیت قرار گرفتهاند. افرادیمانند رول مراک گرشت، ریچارد پرل، دیوید فروم و رامسفلددر حال حاضر بر ضرورت تسریع در تغییر رژیم ایران با حملهءنظامی گستردهء پیش دستانه همانند الگوی عراق معتقدندصفحۀ ۶۹طرفداران جنگ سخت، حضور نیروهای نظامی و ماشینعظیم جنگی امریکا در عراق و افغانستان را از یک طرف وتکرار ریاست جمهوری بوش برای چهار سال دیگر را فرصتطلایی برای براندازی حکومت ایران از طریق بکارگیری ساز وکارهای نظامی محسوب میکنند. اگر چه انجام توصیه نظامیگری قائلین به این دیدگاه، براساستوضیحات بسیاری از استراتژیستهای امریکایی، بیشترجنونآمیز است، اما روحیهء ماجراجویی و قهرمانمآبی بوشزمینه تکرار چنین دیوانگی را به طور مطلق منتفی نمیسازد. ب - دیدگاه جنگ نرم این دیدگاه که طیف وسیعی از نومحافظه کاران بدان معتقدهستند، ایران را هدف سخت میداند اما براساس قاعدهء هزینهو فایده، انجام عملیات گسترده نظامی را برای تغییر رژیم ایرانمقرون به صرفه نمیداند. قائلین به جنگ نرم به جای عملیات گسترده نظامی، از طریقبه کارگیری تاکتیکهای سه گانه زیر، فروپاشی از درون حکومتایران را توصیه میکنند: ۱. تاکتیک «مهار» که خود در چهار صحنه زیر برنامهریزیو دنبال شده است: صفحۀ ۷۰الف) پروندهء هستهای جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی ب) خنثیسازی تأثیرگذاری ایران در صحنهء عراق ج) خنثیسازی اثربخشی جمهوریاسلامی در پهنهء افغانستان د) خنثیسازی الگوگیری مقاومت اسلامی لبنان از ایران ۲. تاکتیک «اسب تروا» که در چهار عرصه زیر دنبال میشود: الف) تلاش در جهت بازگشایی سفارت در تهران. ب) تقویت OGN های طرفدار امریکا در ایران. ج) حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دمکراسی امریکاییدر ایران. د) زمینه سازی برای انقلاب نارنجی و مخملی در ایران. ۳. تاکتیک جنگ روانی در سه عرصهء زیر باید دنبال شود: الف) مراودات امریکا با اپوزیسیون داخلی تقویت شود وبرنامههای رادیو تلویزیونی نظیر رادیو فردا و صدای امریکا ازآنها بهره گیرند. ب) افزایش آستانهء جنگ در اذهان مردم ایران با تبلیغاتانجام عملیات نظامی مدنظر قرار گیرد. ج) تمرکز روی مسأله نقض حقوق بشر در ایران صورت بپذیرد. به نظر میرسد در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش کوچک،دیدگاه طیف اکثریت نومحافظه کاران یعنی رویکرد جدید«جنگ نرم» از سوی او پذیرفته شده و خانم رایس نیز از جانبصفحۀ ۷۱جنگ نرم و اقدامات عملی بوش علیه ایران تاکنون اقدامات زیادی از سوی دولت بوش برای تحققفروپاشی از درون نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته کهبرخی از مهمترین آنها عبارتند از: ۱. تبلیغ وجود دو لایهء انتخابی و انتصابی در درون حاکمیتایران. ۲.تخصیص بودجه برای پیشبرد دمکراسی (باتلقی امریکایی)در ایران. ۳. تبلیغ علیه نهادهای نظارتی اتنخابات. ۴. تبلیغ غیر آزاد و غیر دمکراتیک بودن انتخابات در ایران. ۵. تأسیس رادیو فردا از سوی شخص بوش برای براندازیرسمی نظامی جمهوری اسلامی. ۶. تقویت شبکههای رادیو و تلویزیونی ماهوارهای ضد انقلابخارج نشین. ۷.تبلیغات منفی در ارتباط با دست داشتن ایران در ناامنیهایعراق. صفحۀ ۷۲موانع بازدارندهء حمله نظامی امریکا علیه ایران پس از تهدیدات پی در پی رئیس جمهور، مقامات امنیتی -نظامی و دستاندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده علیهجمهوری اسلامی و اشغال دو همسایه آن، افغانستان و عراق،مهمترین سؤالی که در ذهن پژوهشگران سیاسی و محققانروابط بینالملل و استراتژیستها مطرح گردیده، این است کهآیا امکان حملهء امریکا به ایران همانند افغانستان و عراق وجوددارد یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا در ایران نیز همانند افغانستان وعراق بستر و زمینههای موفقیت حملهء نظامی امریکا فراهماست یا خیر؟ در پاسخ به این سئوال، به نظر میرسد ایران امروز واجدویژگیهایی استکه برخلاف عراق و افغانستان، هرگونه حملهءنظامی به آن را غیر ممکن میسازد. از این منظر مهمترین عواملبازدارندهء حملات نظامی و سختافزاری امریکا علیه ایرانعبارتند از: ۱.ایران برخلاف افغانستان وعراق، ازنظر موقعیت جغرافیاییاز سه امتیاز بهرهمند است: صفحۀ ۷۳الف) موقعیت بحری سرزمین ایران از نظر موقعیت بحری به سبب دارا بودنسواحل طولانی منطقه استراتژیک در خلیج فارس و دریای عماناز موقعیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا ایران در میان کشورهایاین منطقه تنها کشوری است که ۱۸۰۰ کیلومتر طول ساحل درخلیج فارس و دریای عمان دارد. مرزهای آبی این سرزمینهمواره به عنوان قسمتی از یک سیستم ارتباطی، اقتصادی ونظامی بین المللی از جایگاه ویژهای برخودار بوده است. ب) موقعیت گذرگاهی قرار گرفتن ایران در کنار یکی از مهمترین تنگههای دنیا بهنام تنگه هرمز و اشراف آن بر سرتاسر حاشیهء شمالی اینتنگه،موقعیت گذرگاهی ویژهای به آن بخشیده است. ایران و عمان در دو سوی تنگه هرمز قرار دارند؛ اما ایراندر مقایسه با عمان از وسعت، جمعیت، ذخایر نفت و گاز زیاد،طول ساحل بیشتر در تنگه، نیروهای نظامی بیشتر، به ویژهنیروهای دریایی کارآمد، موقعیت دفاعی و پدافندی مناسب،جزایر استراتژیک و تکیهگاههای دفاعی در داخل تنگه وتواناییهای فنی و تکنیکی لازم برای کنترل تنگه برخورداراست. چنین فرصت هایی زمینههای کنترل تنگه هرمز را کهصفحۀ ۷۴گذرگاه خون جاری (نفت) در اندام نظام سرمایهداری است،برای ایران فراهم میسازد. ریچارد نیکسون در توصیف این مطلب مینویسد: نفت خون صنعت مدرن است و منطقه خلیج فارس قلبی استکه این خون را مانند تلمبه به جریان میاندازد و راههایدریایی پیرامون خلیج فارس [ تنگه هرمز ] شریانهایی هستندکه این خون حیاتی از آنها میگذرد[ . ریچارد نیکسون، جنگ واقعی و صلح واقعی، ترجمه علی رضا طاهری، (تهران، کتاب سرا، ۱۳۶۴)، ص ۱۳۶ ] ج) موقعیت بری اورآسیا همسایگی ایران از ناحیهء غرب با جمهوری ترکیه و برخورداریاز دو هزار کیلومتر مرز مشترک با جمهوریهای استقلال یافتهاز شوروی، ایران را از موقعیت بری اورآسیا، بهرهمند میسازد. با فروپاشی شوروی مزیتهای ژئواستراتژیک جدیدیبرای ایران به وجود آمد که از یک سو بر اهمیت استراتژیکایران از ناحیهء آسیای مرکزی افزود و از سوی دیگر استقلالکشورهای قفقاز و جمهوریهای آسیای مرکزی، راههایمواصلاتی جدیدی را بر روی ایران گشود. بر این اساس، ایران از یک موقعیت نسبی و عمومی جغرافیاییویژه در مقایسه با عراق و افغانستان برخوردار است که درصورتحملهء نظامی به آن، تمامی منطقه از آسیای میانه گرفته تا خلیجصفحۀ ۷۵فارس را میتواند به التهاب و بحران بکشاند و حساسترینمنطقه استراتژیک مورد نظر ایالات متحده را بحرانی سازد. شاید این امر بیش از هرچیز، نارضایتی و اعتراض کمپانیهاینفتی آمریکایی را که حامیان اصلی بوش پسر در مبارزاتانتخاباتیاش بودهاند، در پی داشته باشد. ۲. وسعت ایران نیز بر خلاف عراق و افغانستان یکیاز عواملبازدارندهء حمله به آن محسوب میگردد زیرا وسعت خاک ایرانبه تنهایی بیشتر از مجموع مساحت ۶ کشور اروپایی آلمان،فرانسه، انگلستان، ایتالیا، هلند و بلژیک است. گسترش قلمرو جغرافیایی ایران در دوران جنگ، امکانعقبنشینی و فرصت بازسازی و سازماندهی مجدد را براینیروهای نظامی و نیز امکان بکارگیری تاکتیکهای جنگ نامتقارنرا فراهم میسازد. همچنین گسترهء وسیع ارضی ایران، امکاناشغال کامل آن را از دشمن سلب میکند. ۳. هر گاه افراد بین سنین ۲۰ تا ۶۵ سال بیش از ۳۵ درصدکل جمعیت یک کشور را تشکیل دهند، چنین سرزمینی از بهترینو مطلوبترین عامل ژئوپلتیک برای حفظ امنیت و ثبات سیاسیو توسعه اقتصادی برخوردار است[ . عزت اللََّه عزتی، ژئوپلتیک (تهران، سمت، ۱۳۷۱) ص ۷۳ ] جمعیت فعال ایران براساس آمارهای سال ۱۳۶۹ هـ . ش۱۹۹۰ م) ۱۴ میلیون و ۳۷ هزار نفر اعلام گردید که ۲۵ درصصفحۀ ۷۶جمعیت کشور را تشکیل میدهد و در بین کشورهای منطقهخلیج موقعیت منحصر به فردی دارد[ . جواد اطاعت، ژئوپلتیک و سیاست خارجی ایران، (تهران، سفیر،۱۳۷۶) ص ۵۳ ] و سبب گردیده تا اینکشور از نظر نظامی به عنوان یکی از قویترین کشورهای منطقهبه حساب آید. نتیجه آنکه، در حال حاضر کثرت جمعیت، موقعیت و وسعتجغرافیایی سرزمین ایران، به همراه ایدئولوژی اسلامی وسیاست خارجی مستقل آن، موجب شده که جایگاه استراتژیکایران در سطح جهان و در محاسبات قدرتهای بازیگر درصحنه نظام بینالملل به ویژه ایالات متحده دو چندان گردیدهو امکان حملهء نظامی به آن سلب شده است به گونهای کهمارک پالمر استراتژیست معروف آمریکایی در گفتگو با «بوراسولومود» خبرنگار روزنامهء آمریکایی «نیویورک تایمز»صراحتاً با ایدهء تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی مخالفتکرده، میگوید: ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیتنیرویانسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیتجغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند (قلب) نظامبین الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمیتوان بایورشی نظامی آن را سرنگون کرد[ . هفته نامه بازتاب، شماره ۵۹، اسفند ۱۳۸۳، ص ۲ و۳ ]صفحۀ ۷۷۴. قدرت، جایگاه بین المللی وروابط خارجی ایران باکشورهایی نظیر افغانستان و عراق و حتی کره شمالی بسیارمتفاوت است. جایگاه محوری ایران در سازمان کنفرانساسلامی، گروه ۷۷، سازمان اوپک، جنبش عدم تعهد و طرحگفتگوی تمدنها از سوی ایران موجب شده تا نوع برخورد باایران به طور بنیادی با کشورهای عراق و افغانستان متفاوت باشدو حملهء احتمالی به آن به آسانی حمله به عراق و افغانستانتصور نشود. ۵. در افغانستان مردم از جنگ داخلی طولانی، و در عراقاز حاکمیت استبداد صدام بهستوه آمده بودند و بستر اجتماعیبرای مداخلهء نظامی خارجی فراهم بود، در حالی که در ایرانرابطهء بین مردم و حاکمان قلبی و برگرفته از اعتقادات مذهبیآنهاست و گسست بین حاکمیت و شهروندان وجود ندارد وهرگونه تهاجم خارجی به شدت محکوم به شکست است. ۶. ایران از تجربهء دفاع در جنگ طولانی و نابرابر هشت سالهبرخوردار است، در حالی که در افغانستان و عراق انگیزه دفاعدر مردم در برابر نیروهای مهاجم آمریکایی وجود نداشت. ۷. در ایران برخلاف عراق و افغانستان و حتی سایر کشورهایدنیا به صورت منحصر به فرد، تمامی ملت در قالب سازمان رزمیبسیج سازماندهی گردیده و همواره آماده دفاعاز کشور هستند. صفحۀ ۷۸۸. در ایران دو نیروی نظامی کلاسیک و کارآمد ارتش و سپاههمواره آماده دفاع از کشور هستند، در حالی که در افغانستانچنین نیروهایی وجود نداشت و علاوه بر آن نیروهای داخلیآن کشور نیز در دو جبهه و در مقابل هم قرار داشتند. در عراقنیز سران نظامی پیش از تهاجم خریداری شده بودند، اما درایران امکان وقوع چنین امری محال است. ۹. مهمترین عامل بازدارندهء حمله به ایران، اعتقاد به شهادتو جاودانگی مرگ در راه خدا در میان نیروهای نظامی و ملتایران است که هرگونه ترسی را از میان میبرد و دشمن را ازحمله به آن باز میدارد. دلایل وضرورتهای ایستادگیایران درمقابل زیادهطلبیآمریکا مردم ایران بنابر دلایل و ضرورتهای متعدد باید در مقابلزیادهطلبی آمریکا ایستادگی و مقاومت نمایند. برخی از مهمترین آن دلایل عبارتند از: ۱. تضاد نظام ارزشی و ایدئولوژیکی میان ایران و امریکا کهامکان همکاری مبتنی بر احترام متقابل را منتفی میسازد. درمقابل تفکر هژمونیک و سلطهگرایی ایالات متحده، نظامجمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس تاکنون با در پیش گرفتنصفحۀ ۷۹خط مشی مبتنی بر نفی سلطه گرایی و مداخله گرایی در سیاستخارجی خود، ضمن نقادی از عملکرد سلطه جویانه آمریکادر صحنهء روابط بین الملل، بر رویهء استقلالطلبی خود تأکید وپافشاری کرده است. براین اساس بهدلیل اختلاف نگرش ایرانو امریکا از یک سو واصطکاک مداخلهگرایی واشنگتن و رویهاستقلال تهران، ضرورت دارد تا جمهوری اسلامی در مقابلزیادهطلبیهای امریکا، ایستادگی کند. مقام معظم رهبری دراین ارتباط معتقد است: طبیعت حکومت امریکا سلطه گری است، لذا رابطهء با امریکایعنی تحمل زورگویی اما طبیعت نظام اسلامی و ملت ایران اززورگویی متنفر است و این امر را قبول ندارد. ۲. مردم ایران همواره در طول تاریخ خود در ردّ سلطه بیگانگانو مبارزه با مداخله گریان در امور داخلی خود اصرار ورزیدهو به ویژه بعد از پیروزی انقلاب با اعتقاد راسخ بر خودباورینه تنها مداخله در امور داخلی سایر کشورها را مجاز نمیداندبلکه بهعنوان الگو و سرمشق سایر ملتها نیز درآمده است.درحالی که مداخله گرایان آمریکایی به نام ایجاد دمکراسی باتحقیر مردم عراق وافغانستان، لطمات و خسارت جبرانناپذیریبر حیثیت و اعتبار خود وارد کردهاند. به طور قطع ایستادگی مردمصفحۀ ۸۰ایران در مقابل زیادهطلبی امریکاییها، مداخلهگرایان حاکم برکاخ سفید را از فکر تجاوز نظامی و اشغال ایران بازمیدارد وهمین امر یکی از مهمترین دلایل مقاومت ملت ایران در مقابلامریکا محسوب میشود. ۳. همچنانکه سلطهجویی بهدلیل ستمگری و تجاوز به حقوقدیگران و از بین بردن کرامت و ارزشهای والای انسانی، محکوماست، سلطه پذیری نیز از آن جهت که نشانهء ضعف، خواری وپذیرش سلطهء دیگران است، دو چندان مذمت شده است. بههمین دلیل نیز چون انقلاب اسلامی بسان مشعل فروزانی استکه صراط مستقیم انسانیت را به کشورهای جهان سوم و بهویژهممالک اسلامی نشان میدهد، باید درمقابل زیادهطلبی امریکامقاومت کند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این مهم راچنین بیان فرموده است: انقلاب اسلامی ما تاکنون کمین گاه شیطان و دام صیادان را بهملت نشان داده است. جهانخواران و سرمایهداران و وابستگانآنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادنمظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم و حال آنکه، این وظیفهاولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا زنیمکه ای خواب رفتگان، ای غفلت زدگان، بیدار شوید و به اطرافصفحۀ ۸۱خود نگاه کنید که در کنار لانههای گرگ، منزل گرفتهاید،برخیزید که اینجا جای خواب نیست و نیز فریاد زنیم، سریعاًقیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست[ . صحیفه نور، ج ۹، (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی تا) ص۸۲ ] ۴. ایران از ظرفیتهای بالایی برای تبدیل شدن به کشوریتوسعه یافته که از نظر سیاسی نیز استقلال واقعی دارد برخورداراست. ایران امروز با برخورداری از فرصتهای متعدد درعرصههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی -امنیتی از یک سو و تدوین سند چشم انداز ۲۰ ساله از دیگرسو، استعداد بالقوهء تبدیل به قدرتی توسعه یافته در آیندهای نهچندان دور را دارد که در صورت انفعال در مقابل زیادهطلبیآمریکا، این امکان از او سلب میگردد. بر این اساس ضرورت دارد هر گونه افزونطلبی خارجی بهویژه از سوی آمریکاییها را به شدت پاسخ دهد. ۵. موقعیت ژئوپلتیک ایران در میان کشورهای منطقه خلیجفارس و حتی خاورمیانه استثنایی است. شاید یکی از جاذبههایوسوسهانگیز برای بازگشت واشغال مجدد ایران و برقراری رابطهءمبتنی بر سلطه به شیوهء قبل از انقلاب، در این ویژگی ایران نهفتهباشد، همین موقعیت استثنایی به همراه روحیهء استقلالطلبی،جایگاه ایرانیان را در میان ملتها، از شأن و منزلت بالاییبرخوردار کرده است که در صورت عقب نشینی در مقابل امریکصفحۀ ۸۲دستاوردهای ایستادگی ایران در برابر زیادهطلبیهایامریکا ایستادگی مردم مقاوم ایران دربرابر زیادهطلبیهای امریکا،دستاوردهای زیر را به ارمغان آورده است: ۱. استقلال در عرصهء داخلی و بین المللی؛ از این منظر، ایرانتنها کشور منطقه است که خود برای خود تصمیم میگیرد. ۲. خودباوری و اعتماد به نفس در عرصه سیاسی، فرهنگی،اقتصادی - دفاعی و امنیتی؛ این خصلت در بسیاری از عرصههامانند فن آوری هستهای و دانش تهیه سلولهای بنیادی و نیزاداره مراحل مختلف جنگ تحمیلی جلوه گر شده است. ۳. مستحکم شدن الگوی مردم سالاری دینی در مقابل الگویلیبرال دمکراسی غرب؛ الگوی مردم سالاری دینی ایران درگذر زمان هر روز شکوفاتر میشود و چون بنابر دلایل زیر ازسوی ملتهای منطقه مورد پذیرش قرار میگیرد، الگوی لیبرالدمکراسی امریکایی را با چالش و بحران جدی مواجه ساختهاست: صفحۀ ۸۳۱. مردم سالاری دینی ایران، اصالت دارد و بومی است. ۲. مردم سالاری دینی ایران، بحران هویت ایجاد نمیکند،زیرا مطابق با تاریخ و فرهنگ و باورهای بومی و دینی مردمخاورمیانه است. ۳. مردم سالاری ایران، بی ثبات کننده نیست، زیرا میانانتظارات و تعهدات داخلی و ظرفیت کشورها، توازن ایجادمیکند. ۴. بر اثر مقاومت ایران در مقابل ایالات متحده، الگویالهامبخشی جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک امر ماندگار،بلکه در حال ارتقای وضعیت هژمونیک و الهام بخشی خود درمنطقه خاورمیانه است. این درحالی است که تثبیت هژمونی جهانی و منطقهای ایالاتمتحده در گرو گسترش الگوی دمکراسی امریکایی و درنهایتصدور شیوهء زندگی آمریکایی به کشورهای خاورمیانه است. ۵. بر اثر مقاومت مردم ایران در مقابل زیادهطلبی امریکا،به رغم تصور اولیه استراتژیستهای کاخ سفید که تقویتمدیریت تغییر در حکومت ایران پس از اشغال عراق و افغانستانرا پیش بینی میکردند با نتیجهء منفی و برآیند معکوسی مواجهشده است. صفحۀ ۸۴۶. درحالی که سطح و میزان نفوذ ایالات متحده برای ایجادتغییرات سیاسی در منطقه بهشدت کاهش یافته، ظرفیت مدیریتجمهوری اسلامی برای انجام تغییرات سیاسی در منطقه ارتقایچشمگیری یافته است. برخی از دلایل تفوق و برتری ایران دراین عرصه به عنوان یکی از دستاوردهای ایستادگی در برابرزیادهطلبی آمریکا عبارتند از: ۱. افزایش انسجام ملی در ایران. ۲. تفوق و ابتکار عمل یک روحانی برجسته شیعه در عراق(آیتاللََّه سیستانی). ۳. الگوپذیری از ایران و نقش آفرینی مرجعیت شیعه درتعیین و جهتدهی به سرنوشت انتخابات عراق. ۴. مانور استراتژیک یک روحانی برجستهء دیگر (سیدحسن نصراللََّه) در بسیج مردم و راهپیمایی عظیم مردم لبنان. براین اساس ایالات متحده دریافته است که در صورتمهیا شدن امکان برگزاری جریان آزاد انتخابات در منطقه،دولتهای برآمده از آن - همانند آنچه در عراق اتفاق افتاد -مطلوب ایالات متحده نخواهد بود[ . خبرگزاری فارس ] ۷. آخرین و مهمترین دستاورد ایستادگی و مقاومت ایراندر برابر ایالات متحده و افزونطلبان کاخ سفید، الگو قرار گرفتنرویه استقلالطلبی ملت ایران و دریافت پیام رهایی از یوغصفحۀ ۸۵مستبدان بود که خود بسیاری تحولات و رخدادها را به ارمغانآورد. برخی از مهمترین آنها عبارتند از: الف) بیداری و خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی منطقه. ب) فروپاشی نظام آپارتاید و تبعیض نژادی در افریقایجنوبی. ج) استقلال رودزیا. د) فروپاشی اردوگاه کمونیسم و شوروی سابق. هـ ) مقاومت مجاهدین افغان در مقابل تجاوز شوروی. و) پیروزی ساندنیستها در نیکاراگوئه. ز) انتفاضه مردم فلسطین درمقابل تجاوزات رژیم صهیونیستیاسرائیل. ف) پیروزی جنبش انقلابی حزب اللََّه لبنان در مقابلصهیونیستهای اسرائیل و اخراج اشغالگران صهیونیست ازلبنان. در پایان به نظر میرسد تا زمانی که امریکا براساس نظاملیبرالیسم سیاسی و کاپتالیسم اقتصادی استوار است وایران نیزبراساس آموزههای دینی اسلام سلطه گرایی را نفی میکند امکانهمکاری و رابطه متقابل وجود ندارد و در حالی که در ضمیر وماهیت امریکا مداخلهگرایی ریشه دوانیده، افتخار نظام اسلامیاستقلالطلبی و رد سلطه پذیری است.
ساختار نظام جهانی از دیدگاه آمریکا
ساختار نظام جهانی از دیدگاه امریکا: تبیین استعمار فرا نو [. ۱.colonialism. ]. استعمار به مفهوم تسلط یک کشور بر کشوری دیگ[. ۲.encyclopediaencarta،cd،copyright۵۰۰۲colonization. ] بهمنظوربهرهبرداری از ذخایر و ثروتهای خدادادی،نیروی انسانی و موقعیتجغرافیایی آن است. در استعمار، کشور استعمارگر مستعمرهرا جزئی از خاک و سرزمین خود تلقی نمیکند و اتباع آن راشهروند خود نمیداند بلکه خود را به اداره و اعمال کنترل بر آنمحق میداند سابقهء استعمار به قبل از قرن پانزدهم برمیگردد[. ۳.Ibid. ]از آن زمان تا کنون استعمار در سه شکل ظهور پیدا کرده است: ۱ - استعمار کهن: هر استعماری که در آن استعماگر با بکارگیر نیروی نظامی وعمدتاً نیروی دریایی، سرزمینهایی را که در فاصلهء دوری قراصفحۀ ۱۶داشتند عملاً اشغال میکردند. در آغاز استعمار صرفاً با هدفاعمال کنترل بر مسیرهای تجارت ادویه از شرق آسیا به اروپااعمال شد اما به تدریج به بهره برداری از سایر منابع و ذخایر وثروتهای کشور تحتاشغال حتی گرفتن برده تسری پیدا کرد.ویژگیهای استعمار کهن به شرح زیر است: الف - اشغال نظامی سرزمین مستعمره ب - سلطهء مستقیم سیاسی و نظامی بر مستعمره از طریقنصب فرمانداران ج - توسعه و گسترش فرهنگ استعماری از طریق گروههایتبشیری مسیحی و همچنین اعزام دانشجو از کشور مستعمرهبه کشور استعمارگر و تربیت روشنفکران و عناصر مزدور برایایفای نقشهای مشخص. ۲ - استعمار نو: رشد فکری جوامع و آشنایی آنان با روشهای مدرن و ظلمو ستم استعمارگران منجر به گسترش مبارزات ضد استعماریو استقلال طلبانه گردید و ادامه روند استعمار کهن را با مشکلمواجه ساخت. در نتیجه آنان به روشهای دیگری متوسل شدند.روشهای جدید ابتدا در کشورهای خاورمیانه پس از فروپاشیدولت عثمانی و در ایران با روی کار آمدن رژیم پهلوی آغاز گشتصفحۀ ۱۷و سپس به تدریج به سایر کشورهای آسیایی و آفریقایی گسترشیافت ویژگیهای استعمار نو به شرح زیراند: الف - طرح مسئله حاکمیت ملی یکیاز عناصر دوران استعمارنوین است[ ۱.timothyw.lake.nationlityandsovereintyinthenewworld order.www.antepodiam.com. ] در این دوران کشورها حاکمیت و استقلال خود رابازیافته و به عنوان عضوی از اعضای جامعه بین المللی و سازمانملل متحد پذیرفته میشوند، اما نظام بین المللی به گونهایطراحی شده که کشورهای بزرگ تصمیمگیریهای کلان را اتخاذمیکنند و کشورهای دیگر ناچار به پیروی هستند[ . در تصویب بسیاری از مقررات بینالمللی از جمله منشور ملل متحد. بسیاریاز کشورهای تازهاستقلالیافته و رهاشدهاز استعمار حضور نداشتهاند ] ب - نظام اقتصادی این کشورها تابعی از نظام اقتصادیشمال - جنوب است و کشورهای استعماری از راه خرید مواداولیه به قیمتهایی که خود شان تعیین میکردند (مانند نفت)و فروش تکنولوژی سطح پایین و وسایل ساخته شده و دادنکمکهای فنی محدود برای هدایت اقتصاد کشور به طرفرشتههای مورد نظر استعمارگران، عملاً نبض اقتصادی اینکشورها را در اختیار گرفتند[ . ر.ک غلامرضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، شرکت نشر و پخش ویس، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج ۱، ص ۴۴ ] ج - علی رغم رهایی از استعمار کهن، کشورهای مستعمرههمواره به عنوان حوزهء نفوذ استعمارگر سابق محسوب میشوندمانند جامعهء کشورهای مشترک المنافع انگلیس به همین دلیلگاه شاهد مداخلات آنها در امور این کشورها هستیم مانند،دخالت در انتخابات و منحرف کردن حکومتهای قانونی صفحۀ ۱۸راستین، از بین بردن شخصیتها و گروههای ملی و میهنیکمک به ایجاد اصلاحات کند و بسیار آرام برای جلوگیری ازاصلاحات واقعی. د - ادارهء غیر مستقیم امور سیاسی کشورها از طریق پیرویحکومتهای تحت استعمار نواز مبانی ایدئولوژیک نظامهایسیاسی در غرب مانند ناسیونالیسم، سوسیالیسم و حتی لیبرالدمکراسی، به گونهای که حتی ساختار سیاسی این کشورها شبیهساختار کشور استعماری سابق است. و دیگر از طریق منصوبکردن عوامل سر سپرده و دست نشاندگان خود در رأس اینکشورها (مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران در زمانپهلوی، اردن، عراق، سوریه و مصر....) ۳ - استعمار فرا نو: در دوران استعمار نوین ساختار سیاسی کشورها به عنوانبازیگران اصلی جامعه بینالمللی حفظ شد و نظام بین المللیبر استقلال سیاسی و حاکمیت ملی ظاهری کشورها مبتنی بود.اما با گسترش وسایل ارتباط جمعی و تبدیل شدن جهان به یکدهکدهء جهانی به تدریج حاکمیتها در مقابل نظام بین المللیرنگ باخت و این امکان برای قدرتهای سیاسی و رسانهایفراهم شد که بدون توجه به مرزهای جغرافیایی مستقیماصفحۀ ۱۹ملتها را طرف خطاب خود قرار دهند. فرو پاشی نظام دو قطبیو انحصار عملی قدرت رسانهای و تبلیغی در غرب به اینموضوع کمک شایانی نمود. در نتیجه غرب برای گسترش اقتدارخود در حوزههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، روشهای نوینیرا پایهگذاری کرد که با روشهای مورداستفاده در عصر استعمارنوین از جهاتی متفاوت بود بههمین منظور و برای تعیین راهبردمناسب عوامل قدرت خود را به دو بخش قدرت نرمافزاری(که شامل بکارگیری قدرت رسانهای و تبلیغاتی برای تأثیر گذاریو هدایت افکار عمومی جهان میشود) و قدرت سختافزاری(که شامل قدرت نظامی فراگیر در سطح جهان میشود) تقسیمنمو[ . ر.ک چالمرز جانسون، مصائب امپراتوری عباس کاردان، حسن سعیدکلاهی خیابان، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر ایران، ۱۳۸۴، ص ۲۰ ] و برای اعمال هر یک از این قدرتها جهان را به نوعیتقسیم نمودند در بخش نرمافزاری جهان را به چندین حوزهتمدنی تقسیم کردند تا با شناخت عوامل مخل و مزاحم در هریکاز حوزههای تمدنی، متناسب با همان حوزه روش مبارزه را اتخاذکنند. در این روش حوزه تمدنی جایگزین واحد دولت - ملتمیشود. این حوزهها شامل حوزه تمدنی غرب، کنفوسیوسی،ژاپنی، اسلام، هندو، ارتدوکسی، آمریکایی لاتین و... تمدنآفریقایی به عنوان تمدنی حاشیهای میشود دو علت اساسیبرای طرح این نظریه از سوی هانتیگتون میتوان تصور نمود: صفحۀ ۲۰الف - شکلگیری و گسترش فوق العادهء اسلام سیاسی دراواخر قرن بیستم که در حال حاضر اصلیترین چالش فرا رویتمدن غرب محسوب میشود. ب - رشد اقتصادی و گسترش سریع قدرت چین کنفوسیوسیکه غرب را در عرصه اقتصاد با چالشی جدی روبرو ساختهاست. ساموئل هانتیگتون از نظر سیاسی و چگونگی اعمال قدرتسختافزاری نیز کشورها را به سطوح مختلف تقسیم میکندکه سطح اول، ایالات متحده آمریکا قرار دارد که واجد همهءمؤلفههای یک قدرت برتر جهانی است و صلاحیت بر عهدهگرفتن مسئولیت صلح و امنیت بینالمللی را دارد. دوم، قدرتهایعمدهء منطقهای که بازیگرانی با نفوذ هستند، اما گسترهء منافعشاندر همان منطقه است مانند روسیه و چین و هند که باید ازچارچوب کلی طراحی شده برای سیاست بینالملل پیروی کنند.سطح سوم، قدرت متوسط منطقهای و سطح چهارم، سایرکشورها هستند[ . ر.ک ساموئل هانتیگتون آمریکا در جهان معاصر، moc.navnoib.www ۱۹/۴/۱۳۸۲ ] تنوع تمدنی در حوزههای بیان شده باید به شکلگیری یکتمدن جهانی با ارزشهای واحد منجر شودکه همان تمدن غربیاست. این تمدن درعرصهء اقتصاد، کاپیتالیسم و در عرصهء سیاسی[ . ر.ک ساموئل هانتیگتون آمریکا در جهان معاصر، moc.navnoib.www ۱۹/۴/۱۳۸۲ ]صفحۀ ۲۱لیبرال دمکراسی و در عرصهء فرهنگی ارزشهای غربی را حاکمخواهد ساخت. مفهوم نظریه پایان تاریخ فوکویاما چیزی جزاین نیست، هر چند برای استقرار چنین تمدن جهانی که حتیزبان واحدی نیز دارد، چالشهای فراوانی را بر شمردهاند[ . ر.ک همان، تمدن و بازسازی نظام جهانی، مینو احمد سرتیپ، کتاب سرا، ۱۳۸۰، ۵۱ به بعد ] تقسیم کشورها از نظر سختافزاری نیز باید منجر به استقرارنظمی شود که از یک سو کشورها را در سطحی که قرار دارندثبات بخشد و مانع ارتقای سطح آنها گردد، مگر بر اساساقتضائات نظم نوین جهانی و ثانیاً آمریکا را به عنوان پلیسبینالمللی مسئول برقراری نظم و امنیت و حفظ وضع موجودکند و زمینه ساز امپراتوری ایالات متحده گردد. وجه ایدهآلاین نوع استعمار از سوی استعمارگران این است که، افراد درجامعهء بینالمللی در قالبی معین به عنوان کنشگران اصلی مطرحشوند و از ارزشهای یک سان و نظام اقتصادی و سیاسی واحدپیروی کنند[. ۱.kenadachithenewworldorder،anoverview.www.educate yourself.org/nwo. ] و همگی شهروندان جهان محسوب خواهند شد.پافشاری بر ارزشهای بومی و ارج نهادن به آنها توسط مردمچالش اصلی استعمار فرانو میباشد که مقام معظم رهبری درتبیین استعمار فرا نو به آن اشاره فرمودهاند: استعمار فرا نو یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری ازملتی که این مستکبر میخواهد آن را قبضه و تصرف کند،بدونآنکه بدانند به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را س[. ۱.kenadachithenewworldorder،anoverview.www.educate yourself.org/nwo. ]صفحۀ ۲۲محکم میداند و دلش میخواهد این سد برداشته شود، حالاعناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدنیا سوراخ کردن[ . بیانات در جمع خانوادههای شهدای کرمان. AF/ri.ienemahk.www ] مؤلفههای استعمار فرانو ۱ - جهانی سازی[. ۱.globalization. ] در عرصهء اقتصاد و فرهنگ. منظور از جهانی سازی طراحی پروژهای است که بر آیندآن حاکمیت ارزشهای غرب در دو عرصهء فرهنگ و اقتصاد است.ابزار این پروژه در عرصه فرهنگ قدرت رسانهای و تبلیغات وفرهنگ سازی با استفاده از روشهای القای مستقیم و غیر مستقیماست و درعرصهء اقتصاد نیز گسترش فعالیت شرکتهای بزرگچند ملیتی، آزاد سازی تجارت یا تجارت آزاد از طریق[ . علت عدم بکارگیری کلمهء جهانی شدن یا جهان گرایی در این جا ایناست که این اصطلاح پروسهای قهری بوده که در روند زندگی بشر در طول تاریخ خود را نشان داده و به شکل طبیعی در حال رخ دادن است آنچه که در این میان خطرناک مینماید این میباشد که از این روند قهری و طبیعی برای بین المللی کردن ارزشها و باورهای غرب در حال استفاده شدن است که به آن جهانی سازی الگوهای رفتاری و ارزشی غرب یا غربی سازی جهان و یا آمریکایی سازی جمال نیز نام میبرند ] OTW (سازمان تجارت جهانی) از ابزار آن محسوب میشوند.در این بخش برای نقاط مختلف جهان از نظر اقتصادی کارکردمشخصی طراحی شده و از این جهت با استعمار نوین شباهتدارد. به عنوان مثال خاورمیانه همواره به عنوان تولید کنندهانرژی و منطقهای تجاری و آزاد که بر شاهراه انتقال کالاها واقعاست و باید جریان ثابت نفت از آن به سمت غرب تضمینشود، تعریف میگردد[ . ر.ک با ایران چه باید کرد، گزارش کامل شورای روابط خارجی آمریکا، ترجمه و تنظیم خبرگزاری فارس، ۱۳۸۳، ص ۲۲ ][ . بیانات در جمع خانوادههای شهدای کرمان. AF/ri.ienemahk.www ]صفحۀ ۲۳۲ٌ - دمکراتیزه کردن کشورهای جهان: قبلاز ورود به بحث باید به این نکته اشاره شود که استعمارفرا نو نمیخواهد که نظام جهان، نظامی دمکراتیک شود، بهگونهایکه همهء اعضای آن در ادارهء آن سهم مساوی داشته باشند. این امراز نظر قدرتهای بزرگ نه میسر و نه مطلوب است. بلکه مقصودطراحی نظامهای سیاسی داخلی کشورها بر مبنای الگوی لیبرالدمکراسی است.از این طریق درکشورهای تحت استعمار ساختاریبه ظاهر مشروع و مردمی حاکم میشود که با شعارهای حقوقبشری هماهنگی دارد، اما قدرتهای استعماری یا تکیه بر قدرترسانهای و تأثیر گذار خود بر افکار عمومی مردم جهان، آنان را بهسمت و سوی مورد نظر خود هدایت میکنند. در نتیجه مردم درمناطق مختلف جهان به افراد مورد حمایت رسانهها رأی میدهندو حکومتهایی را که از خود جلوههایی از استقلال را نشانمیدهند،یا در چارچوب نظام بینالمللی موردنظر اربابان رسانههانمیگنجند، سرنگون میکنند. نمونهء بارز آن انقلابات نارنجیو مخملی در اوکراین گرجستان و قرقیزستان است. در استعمارفرانو برای پیادهکردن مؤلفههای فوق از ابزار زیر استفاده میکنند: الف - پروپاگاندا و تبلیغات فراگیر جمعی، مانند آنچه کهآمریکا در هر دو جنگ خلیج فارس بکار برد و از جنبههایاطلاعاتی، جهان را تحت پوشش خود قرار داد. صفحۀ ۲۴ب - انگاره سازی و تصویر سازی سمعی و بصری و مکتوب،از طریق دشمن سازی و ارائه چهرهای خشن و وحشتناک ازدشمن[ . از نظر آنها جهان لیبرال دمکراسی یعنی جهان رفاه، آسایش و ثروت و جهان مخالف آن جهان تروریسم و وحشت و عقب افتادگی است. این جهان چونان مردابی میباشد که حشرات موذی و سوسمارهای منفور و مخوف در آن زندگی میکنند، راه مقابله با آنها از نظر جان هیلن (مدیر مطالعات امنیت ملی انستیتو پژوهشهای سیاست خارجی آمریکا) خشکاندن مرداب و کشتن این حشرات موذی و سوسمارهای مخوف و بر پایی آپارتمانهای مجازی تمدن غرب به جای آنهاست. ر. ک. (gro. IRPF. www. etutitsnI hcraeseR ycilopnhgiroF) ] ج - به کار بردن واژههایی با مفاهیم گسترده که معنایی کلیو مبهم دارند، برای تحریک مردم و شکلدهی به افکار عمومی.مانند، دمکراسی، حقوق بشر، جامعه مدنی، که در هر جامعهایاز آنها برداشت خاصی میشود. د - کنترل و تخدیر مغزها با روشهای اجتماعی بویژه ترویجمواد مخدر، مشروبات الکلی، فیلمهای مستهجن و گسترشبیماریهای روانی. هـ - جمع آوری اطلاعات دربارهء زندگی روزمرهء شهروندان،از یک سو برای کنترل آنها و از سوی دیگر برای تشخیصتمایلات و سلیقههای آنان و سوق دادن این تمایلات به سمتاهداف مورد نظر. و - بشارت جامعهء ایدهآل و دولتی بر مبنای ارزشهای لیبرالدمکراسی که برطرف کنندهء همهء مشکلات زندگی مردم است،به ویژه در جوامعی که به دلیل ناکارآمدی دولت، مردم تحتفشارهای ناشی از بیکاری فساد و نا امنی بسر میبرند. ز - معرفی غرب به عنوان منجی و نجات دهندهء مردم و اینکهتنها راه نجات لیبرال دمکراسی است. از دید فوکویاما دنیایصفحۀ ۲۵مدرن همان خیر مطلق و دنیای غیرمدرن همان شر مطلق میباشدو در رویارویی میان این دو، دنیای مدرن است که به پیروزیمیرسد و لیبرال دمکراسی بهعنوان آرمانشهر مدرنیته جایگزینمدلهای قبلی میشود[ . همشهری، ۱۶ خرداد ۱۳۸۱ ] ح - نظامیگری: در استعمار فرانو استعمارگران برای پیادهکردن ارزشهای مبتنی بر لیبرال دمکراسی و جهان شمولی«دمکراتیک گلوبالیسم» و ارزشهای آن، درصورت لزوم بهصورتیک جانبه از زور و اجبار و قوهء قهریه استفاده خواهند کرد. نومحافظه کاران دولت جرج بوش دوم، چنین روشی را به رئیسجمهور پیشنهاد کردند[ . چالمرز جانسون، همان، ص ۱۶ ]نقش آمریکا در استعمار فرا نو آمریکا محور استعمار فرا نو بوده و طرح نظم نوین جهانیکه در مباحث آتی به آن خواهیم پرداخت، تضمین کننده اینصفحۀ ۲۶نقش فراگیر است. ایالات متحده این نقش را از راههای زیر ایفامیکند: الف - از طریق جهانیسازی ارزشهای آمریکایی: آمریکا پرتیراژترین نشریات (تایم، نیوزویک و واشینگتنپست)را در اختیار دارد[. ۱.usaToday۳/۱۱/۳۹،P:۲. ] در این کشور تا پایان دههء هشتاد ۳۳۰ایستگاه تلویزیونی فعال بود که قطعاً در حال حاضر بسیار بیشترمیباشند. این شبکهها از طریق ماهواره برای تمام جهان برنامهپخش میکنند[ . مانوئل کاستلز، همان، ج ۱، ص ۳۹۴ ] در عرصهء برنامه و تولید اطلاعات و اخبارشبکه تلویزیونی سی. ان. ان اصلیترین تولید کننده اخبار درسطح جهان به شمار میرود تا حدی که در موقعیتهای اضطراریدر همه کشورهای جهان، سیاستمداران و روزنامهنگاران اخباررا در تمام مدت از طریق این شبکه دنبال میکنند[ . مانوئل کاستلز، همان، ص ۳۹۵ ] این امر بهآمریکا امکان میدهد که هدایت افکار عمومی ملتهای جهان رااز طریق انتشار اخبار بهصورت هدایت شده و هدفمند برعهدهگیرد. اینترنت که در سال۱۹۵۰ توسط آمریکائیها در پاسخ به پرتابسفینهء اسپوتنیک به فضا توسط شوروی، راه اندازی شد، بیشاز ۶۰۰ میلیون شبکهء رایانهای را در سرتاسر جهان به هم مرتبطمیساز[ . همان، ص ۴۰۲ ] و اطلاعاتی برابر اطلاعات موجود در کتابخانههایعظیم جهان را در کمتر از یک ثانیه جابجا میکند. پیشرفتهترین[. ۱.usaToday۳/۱۱/۳۹،P:۲. ]صفحۀ ۲۷سایتهای اینترنتی و بیشترین تعداد سایت در آمریکا ساختهو پرداخته میشوند. این شبکههای عظیم درکنار ساخت و توزیع بازیهای مخربرایانهای، قدرت تأثیر گذاری بسزایی برای آمریکا فراهم ساختهاست. ب - از نظر اقتصادی: در حال حاضر آمریکا برتری اقتصادینسبت به سایر بلوکهای اقتصادی دارد، هر چند در رقابتیتنگاتنگ، به ویژه در سالهای اخیر و پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱،در حال از دست دادن این برتری خود است و کشورهای ژاپن،چین و اروپا با آن در رقابت هستند اما به هر حال در حال حاضر،این کشور بیشترین سرمایهگذاری خارجی را به خود اختصاصدادهاست و این امر به او امکان میدهدکه هزینههای عملیاتهایمختلف خود را پرداخت نماید. همچنین با سلاح تحریم، شرکتهاو مؤسسات تجاری بینالمللی و حتی کشورها را از سرمایهگذاریدر کشورهایی که دشمن خود میداند بازمیدارد یا هزینههایسرمایهگذاری را در آنجا افزایش دهد. ج - آمریکا برای خود نقش محوری در دمکراتیزه کردن جهانقایل است و نقش خود را از دو راه ایفا میکند: ۱- از طریق سازمانهایی که به منظور ایجاد تغییرات دمکراتیکدلخواه آمریکا در جهان با عنوان مؤسسات همیاری دمکراسی (N.E.D) ، فعال میباشند. صفحۀ ۲۸۲- آمریکا فرماندهی هرنوع اقدام نظامی به بهانه دمکراتیزهکردن جهان را از آن خود میداند متناسب با آن، استراتژیجدیدی در قالب جنگ نامتقارن به نام «جنگ سرخپوستی باسبزاندیشان[ . منظور از سبز اندیشان بنیاد گرایان اسلامی هستند ] در پیش گرفته است. رابرت کاپلان یکی ازشاخصترین و جنجالیترین استراتژیستهای نو محافظه کار درایالات متحده در سخنرانی خود به نام خاورمیانه جدید weNtseEelddiM بیان داشت: «ارتش آمریکا باید به عصر جنگ با سرخپوستان بازگشتنماید و همانگونه که با قبایل مختلف سرخپوست در درونسرزمین آمریکا جنگید، با چالشهایی که فرهنگها و مللمختلف و کوچک برای هژمونی آمریکا ایجاد میکنند اقدامکند.[. ۱.RobertKaplan،TheNextMiggleEest،forighhPolicyResexrcn InstitiutConfrance.Oct/۴۰۰۲www.FPRI.org ]. ویژگیهای استراتژی نوین نظامی آمریکا در عصر استعمارنوین را میتوان به شرح زیر بر شمرد: ۱ - استراتژی قلعهای یا امپراتوری قلعهها: در این استراتژی،آمریکا برای حضور فیزیکی در سرتاسر جهان، پایگاههای نظامیخود را در سه سطح در مکانهای مختلف تأسیس میکند یاگسترش میدهد: پایگاههای بزرگ مانند تمام سرزمین عراق وافغانستان، این دو کشور بزرگترین پایگاههای آمریکا را تشکیلخواهند داد. پایگاههای کوچک مانند پایگاههای آمریکا د[. ۱.RobertKaplan،TheNextMiggleEest،forighhPolicyResexrcn InstitiutConfrance.Oct/۴۰۰۲www.FPRI.org ]صفحۀ ۲۹فیلیپین، یونان، ژاپن و آلمان. و پایگاههای برگ شقایق که قابلجا بجا شدن بوده و سریع جمع میشوند مانند پایگاه هواییآمریکا در نزدیکی بیشکک در قرقیزستان و تأکید بر احداثسفارتخانه[ . همانگونه که در جنگ با سرخپوستان ارتش آمریکا در سرتاسر خاکاین کشور قلعههای بزرگ و کوچکی را احداث کرد و از طریق آنها کنترل نظامی منطقه را بر عهده داشت ] در کشورهایی مانند ایران که ایالات متحده بهدلایلی روابط سیاسی خود را با آنها از دست داده است[ . ر.ک: با ایران چه باید کرد، گزارش شورای روابط خارجی آمریکا، ص ۸۱ به بعد ] ۲ - اتخاذ روش جنگ سرخپوستی برای مبارزه با گروههایفرو ملی و یا دولتهای ضعیف و نا کارآمد. ۳ - استفاده از عواملی داخلی آشنا به زبان، فرهنگ و قومیتو جغرافیای منطقه. ۴ - به کارگیری عناصر نظامی به جای عناصر سیاسی درروابط دیپلماتیک در مناطق بحرانی مانند خاورمیانه[. ۱.Ibid. ]. تبیین مفهوم نظم نوین جهانی از دیدگاه آمریک[. ۲.newworldorder. ]. این اصطلاح اولین بار توسط ویلسون رئیس جمهور آمریکاپس از جنگ جهانی اول و هنگام شکلگیری جامعهء ملل مطرحشد. ولی پس از شکست جامعه ملل این اصطلاح نیز از کار بردافتاد[. ۳.D.L.cuggy.ph.d.achoronologicalhistoryofthenewworldorder. ]. در پروتکلهای یهود نیز این اصطلاح به عنوان یک استراتژیبرای صهیونیسم بین المللی مطرح شده است[. ۴.Wikipedia،freeEncyclopedia،www.ed.wikpedia.com. ] اما در دورانجدید به شکل گسترده، پس از فرو پاشی شوروی، توسطجرج بوش پدر مطرح گردید. در دوران حاضر، نظم نوین جهانیصفحۀ ۳۰ویژگیهای نظم نوین جهانی مهمترین ویژگیهای نظم نوین از دیدگاه آمریکا به شرح زیراست: ۱ - برتری هژمونیک آمریکا در جهان: در نظم نوین جهانی، این نظریه را القا میکنند که بدونهژمونی و امپراتوری آمریکا، نظام بین المللی در اغتشاش،هرج و مرج و تاریکی و ظلمت فرو خواهد رفت. بنابراین آمریکاباید در قالب یک امپراتوری قدرتمند ظاهر شود. اختلافسیاستمداران دو حزب قدرتمند آمریکا یعنی دمکرات ومحافظهکار در این خصوص فقط بر سر مکانیزمهای اعمال اینقدرت امپراتوری است[ . چالمرز جانسون، مصائب امپراتوری، ص ۱۶ ] در دههء هفتاد اصطلاح امپراتوری برای تحقیر و توهینراهبردهای امنیتی آمریکا در آفریقا و آسیا مطرح میشد. امصفحۀ ۳۱امروزه به راحتی توسط نو محافظه کاران راست افراطی که پساز حادثه یازده سپتامبر در صحنه سیاسی آمریکا حاضر شدهاند،به عنوان راهبرد امنیت ملی آمریکا مطرح میشود. «امپراتوریآمریکایی» در حال حاضر به عنوان رویکردی پسندیده برایهدایت و مدیریت آمریکا مورد پذیرش آنان میباشد.نومحافظهکارانی مانند کاپلان و ویلیام کریستول سردبیر هفتهنامهء«ویکلی استاندارد» و ماکس پوت، در دورهء اول ریاست جمهوریبوش بر آن تأکید میکردند[. ۱.Maxboot،thecaseforanamericanempiretheweeklystandary، ۵۱/Oct/۱۰۰۲. ] هنری کسینجر و ریچارد هس نیزمایلند سیاست خارجی آمریکا مبتنیبر یک ساختار امپراتوریباشد و از بکار بردن این واژه نیز ابایی ندارند[. ۲.LibrolIntervention:Theempire'snewcolth'sیsaturday۰۲/Jaly/ ۳۰۰۲،foreighhpolicycenter ۳۸/ریتـ/۹۲ )www.bionvan.com( ]. پس نظم نوین جهانی در حقیقت نظامی سلسله مراتبی استکه در آن آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان، و سایر کشورهابهعنوان قدرتهای بزرگ، متوسط و کوچک و ذرهبینی مطرحاند.و آمریکا به دلیل توانایی برخورداری از قدرت نظامی نقشپلیس و ژاندارم بین المللی را ایفا مینمایند. ۲ - یک جانبه گرایی: نظم نوین جهانی به آمریکا اجازه میدهد که بدون نیاز بههمکاری سایر کشورها و حتی نهادهای بین المللی در هر زمانکه مناسب تشخیص دهد، اقدام کند هانتینگتون میگوید[. ۱.Maxboot،thecaseforanamericanempiretheweeklystandary، ۵۱/Oct/۱۰۰۲. ][. ۲.LibrolIntervention:Theempire'snewcolth'sیsaturday۰۲/Jaly/ ۳۰۰۲،foreighhpolicycenter ۳۸/ریتـ/۹۲ )www.bionvan.com( ]صفحۀ ۳۲امروز تنها یک ابرقدرت وجود دارد، در این جهان تک قطبییک ابرقدرت، آن هم فارغ از قدرتهای عمده دیگر، در کنارشمار زیاد قدرتهای کوچکتر، نیرویی برتر است که میتواندتک و تنها یا با همکاری ضعیف کشورهای دیگر و حتی بدونپشتیبانی آنها، به گونهای مؤثر مسایل بزرگ بین المللی را حلو فصل کند و هیچ مجموعهای از دیگر قدرتها نیز نمیتواندمانعی در برابر آن ایجاد کند[ . ساموئل هانتیگتون، آمریکا در جهان معاصر ] ۳ - کاربرد نیروی نظامی به ویژه نیروی زمینی: بحث کاربرد نیروی نظامی را در استعمار فرانو تعریف کردیمو تکرار آن ضرورت ندارد، تنها به بیان این نکته بسنده میکنیمکه به کارگیری گسترده نیروی زمینی جایگزین کاربرد گستردهنیروی هوایی و دریایی در دوران جنگ سرد میشود. ۴ - انزوا گرایی و مداخله گرایی: اصالت دادن به اقدام یک جانبه و کاربرد نیروی نظامی،متضمن سیاست انزواگرایی و مداخله گرایی، توأمان میباشد.بر اساس این، سیاست مداخلهگرایی به منظور پیشبرد هژمونیآمریکا و انزوا گرایی در هنگامی که استانداردهای رفتاری آمریکااز سوی مجامع بین المللی رد میشود و این کشور از همکاریو هماهنگی بینالمللی خودداری کند، ضرورت پیدا میکند[. ابوذر گوهری، ایران وهژمونی آمریکا، همشهری دیپلماتیک۲۲/۲/۸۴ ]صفحۀ ۳۳۵ - مشروعیت در قدرت و نتیجه: اقدام یک جانبه گرایانه آمریکا به منظور گسترش سلطه وهژمونی خود در جهان باید بر دو قدرت نرمافزاری و سختافزاریاستوار باشد. در این امر، امریکا به مشروعیت عملی که انجاممیدهد توجه نمیکند بلکه مشروعیت را در نفس قدرت و نتیجهءحاصله از آن میکاود؛ در نتیجه به تأثیرات کوتاه مدت اقداماتمذکور در نزد افکار عمومی و سیاستگذاران بینالمللی وقعینمینهد. ۶ - امنیتیکردن فضای داخلیآمریکا وجامعهء بینالمللی: برای پیاده کردن نظم نوین جهانی ضرورت دارد تا هموارهدشمنی فرضی در عرصه بین المللی طراحی شود؛ دشمنی کهامنیت، صلح و پیشرفت جهان و منافع ایالات متحده آمریکا رابه مخاطره میاندازد در چنین صورتی، به کارگیری نیروی نظامیقابل توجیه میشود[ . در ایجاد چنین فضایی نباید نقش کمپانیهای اسلحه سازی را نادیده گرفت. زیرا با پایان جنگ سرد تصور میرفت که دوران رقابت تسلیحاتی پایان یافته است. این امر موجب کاهش معاملات تسلیحاتی و بودجه نظامی کشورها از جمله آمریکا گردید و خساراتی را به این کمپانیها وارد آورد. (ر.ک: روزنامه ایران، ۲۶ آذر ۱۳۸۲)] این هدف با بروز حادثه یازده سپتامبر در آمریکا حاصل شد.بررسی نحوهء وقوع این حادثه و نتایج حاصله از آن برای تکمیلاستراتژی نو محافظهکاران (که در ضمن صاحبان اصلی کمپانیهایتسلیحاتی در آمریکا هستند)، سوء ظن دست داشتن نیروهایامنیتی آمریکا را در این حادثه افزایش میدهد[ . لیندن لاروش از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا تصریح میکند که آن چه مسلم است این است که کنترل اصلی حملات یازده سپتامبر در دست مقامات طراز اول سازمانهای امنیتی آمریکا بوده است. به ویژه اینکه هیچکدام از مسئولان شرکتهای متعلق به برجهای مرکز تجارت جهانی قربانی نشدهاند. بیشتر این مدیران در ساعت وقوع حادثه به صرف صبحانهای دوستانه در پایگاه نظامی «ال - فوت» دعوت شده بودند، که تا نیویورک فاصلهء زیادی داشت و جرج بوش نیز به آنها پیوسته بود (ر.ک بیژن اسدی، حادثه یازده سپتامبر و آثار آن بر موقعیت سیاسی خاورمیانهء، فصلنامهء مطالعات خاورمیانه، سال نهم، شمارهء ۳ ص ۴۱ - ۶۱ ]صفحۀ ۳۴ نتایج و پیامدهای نظم نوین جهانی ۱ - اگر چه ویلسون رئیس جمهور آمریکا عبارت «جنگ برایپایان جنگها» را برای نظم نوین جهانی بکار برد و هدف او خاتمهبخشیدن به کاربرد زور در روابط بین الملل بود، اما آنچه کهمورد نظر نو محافظه کاران آمریکا در عصر حاضر است، بهطور قطع منجر به گسترش جنگ و تروریسم در جهان میشود.ایالات متحده علیرغم وعدههای خود نتوانست آرامش را درمدت شش ماه به عراق برگرداند و هر روز در این کشور دههانفر کشته میشودند، ضمن اینکه عملیات تروریستی در جهانکاهش نیافته و القاعده نیزهنوز دارای قدرت است. ۲ - دمکراسی و آزادیهای مشروع مدنی در ایالات متحده وبسیاری از کشورهای جهان از بین خواهند رفت، زیرا خصوصیتامنیتیشدن فضا، اقتضای محدود ساختن آزادیهای مدنی را دارد.اقدام جرج بوش پس از حوادث یازده سپتامبر و محدودیتهایشدیدی که برای مسلمانان در جهان ایجاد شده نمونهء بارزآن است. ضمن اینکه نظم نوین جهانی و استعمار فرانو فقطلیبرال دمکراسی را بر میتابد و انواع دیگر دمکراسی به ویژهمردم سالاری دینی را، حتی اگر خواست اکثریت مردم یککشور باشد، نفی میکند. صفحۀ ۳۵۳ - تبلیغات و پروپاگاندا جای حقیقت و صداقت را فراخواهدگرفت[ . چالرز جانسون، مصائب امپراتوری، مؤسسه فرهنگی مطالعات وتحقیقات ابرار معاصر ایران ۱۳۸۴، ص ۲۸ ] و دارندگان کمپانیهای تبلیغاتی با بکارگیری شگردهایمختلف به قلب حقایق و گمراه کردن اذهان عمومی به سمتاهداف مورد نظر خود اقدام خواهند کرد[ . متعاقب حملات یازده سپتامبر دولت آمریکا شروع به محدود کردن دسترسی عموم مردم به اطلاعات نمود و روزنامهها به صورت مجلات رسمی و دولتی در آمدند و اخبارتلویزیون دنباله رو دستورات مالکان خود شدند همان، ص ۴۵ ] ۴ - بودجه کشورها به ویژه ایالات متحده بهسوی طرحهایپایانناپذیر نظامی سوق داده میشود و ورشکستگی مالی امریکارا بهدنبال خواهد داشت[ . همان، ص ۲۸ ] اتخاذ استراتژی امپراتوری قلعههاو استراتژی جنگ سرخپوستی، هزینههای سنگین ایجاد ونگهداری پایگاهها را بر اقتصاد آمریکا تحمیل میکند[ . وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که حداقل ۷۲۵ پایگاه نظامی خارج ازخاک آمریکا وجود دارد (ر.ک: همان، ص ۳۵)] بایددانست که یکی از دلایل اصلی سقوط شوروی بسط بیش ازحد امپراتوری و ناتوانی این کشور در انجام اصلاحات و رفعتناقضات میان توانایی اقتصادی و اهداف بلند پروازانه بود.البته آمریکا از نظر اقتصادی نسبت به شوروی توانمندتر استولی این امر فقط زمان سقوط را به تأخیر خواهد انداخت. ۵ - عکسالعمل مردم جهان: هرگاه قدرت نرمافزاری وسختافزاری رقیب هم شوند، در صورت بکارگیری قدرتسختافزاری، نه تنها امنیت و قدرت تأمین نمیشود بلکهتضعیف و تخریب نیز میگردد. حضور نیروهای آمریکایی درکشورهای جهان به شدت واکنش مردم جهان را علیه آنانبرانگیخته است، اعتراضاتی که به هنگام دیدار رئیس جمهوصفحۀ ۳۶آمریکا از کشورهای مختلف ازسوی مردم رخ میدهد، و ورودمخفیانه «رایس» (وزیر امور خارجه آمریکا) به همراه تدابیرامنیتی شدید به عراق، علیرغم وجود پیش از یکصد وسیهزارنیروی آمریکایی در این کشور[ . در حالیکه در همان زمان وزیر امور خارجه ایران در میان استقبالگرم مردم و مسئولین و علما وارد عراق شد و سه روز بیاد ماندنی را در آنجا گذراند ] نشاند کاهش شدید جایگاهآمریکا در نزد افکار عمومی جهان است. ضمن اینکه برخلافمحاسبات دولتمردان آمریکایی نقش بینالمللی این کشور بهویژه در برخورد با ایران بسیار کاهش یافته است. به نظر میرسد دولتمردان آمریکایی از دو امر غفلت کردهاند: اول اینکه: به زودی رشد اسلام گرایی در سطح جهان بهچالشی بزرگ بر سر راه دمکراسی غربی تبدیل میشود ونقشمؤثری را در تحولات جهانی ایفا میکند، مانوئل کاستلز در اینزمینه میگوید: بنیاد گرایی اسلامی به عنوان هویت بازسازی شده و به عنوانیک برنامه سیاسی، مرکز و محور تعیین کنندهترین فرایندیاست که تا حد زیادی آیندهء جهان را رقم خواهد زد[ . مانوئل کاستلز، همان، ج ۲ - ص ۳۱ ] مسلمانان به طور قطع در مقابل این امپراتوری میایستند وروند پر شتاب مدرنیته نیز نمیتواند هویت اسلامی آنان راسلب کند. در تمام جهان مسلمانان برای حفظ هویت دینیخود مبارزه میکنند و برخورد فعال و مقتدرانهء آنان با اهانت بهمقدساتشان نشان از بیداری و پتانسیل بالای آنان دارد. صفحۀ ۳۷دکترین آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ طرح خاورمیانه بزرگ در مؤسسهء «هریتیج[ . این بنیاد از جمله بنیادهای مهم زیر نظر نو محافظه کاران است ]» آمریکا تهیهو در سال ۱۳۸۳ در اجلاس هشت کشور صنعتی بزرگ جهانبه تصویب رسید و این کشورها رسماً حمایت خود را از اجرایآن اعلام کردند، این طرح را باید بخشی از طرح نظم نوین جهانیو استعمار فرانو برای منطقه خاورمیانه دانست. زیرا این منطقهبه دلایل ذیل، اهمیت فراوانی دارد و در حقیقت محور اجرایطرح نظم نوین است: صفحۀ ۳۸۱ - از لحاظ جغرافیایی: مهمترین آبراههای بینالمللی مانندکانال سوئز، تنگهء باب المندب و تنگهء هرمز دراین منطقه واقعهستند و مسیر ارتباطی خشکی غرب به شرق نیز از این منطقهمیگذرد. ۲ - از لحاظ اقتصادی: ۵۶٪ کلی ذخایر نفت و ۳۱٪ کلذخایر گاز جهان در این منطقه قرار دارد در حال حاضر کشورهایاروپایی، چین و ژاپن نزدیک به ۷۰٪ و آمریکا ۲۴٪ سوختخود را از این منطقه تأمین میکند و بر اساس گزارش پروژهاستراتژی ملی آمریکا در قرن ۲۱ ژاپن، اروپا، هندوستان وچین و بیشتر کشورهای آسیای شرقی سخت به نفت و گازطبیعی این سرزمین وابسته خواهند بود و این وابستگی به سرعتافزایش خواهد یافت[ . سیامک باقری، پروژه خاورمیانهء بزرگ، ادارهء سیاسی ستاد نمایندگیولی فقیه در سپاه ۱۳۸۴. ص ۱۱ ] وزیر انرژی آمریکا در بیستم ژوئن۲۰۰۲ اعلام کرد که در سال ۲۰۲۰ آمریکا ناچار خواهد بود۶۲٪ نیاز نفتی خود را از خلیج فارس تأمین کند[ . همان، ص ۱۵ ] ۳- از نظر فرهنگی: این منطقه محل تلاقی سه دین بزرگالهییعنی مسیحیت - یهودیت و اسلام است که در مجموع بیشترینپیروان را در جهان به خود اختصاص دادهاند و مقدسترین اماکنآنان در این منطقه واقع است. همچنین در مبانی فکری مسیحیانصهیونیست که در دستگاه هیأت حاکمه آمریکا نفوذ بسیار دارندمحل جنگ نهایی و آرماگدون (نام جنگ نهایی) از نظر مسیحیانصهیونیست است[ . ر.ک کیهان ۲۴/۶/۸۲، ص ۱۲ ]صفحۀ ۳۹ اهداف آمریکا از طرح خاورمیانه بزرگ با بررسی طرح خاور میانهء بزرگ میتوان دریافت که آمریکا،در این منطقه به دنبال اهداف زیر است: ۱- استحالهء کامل فرهنگی مردم منطقه که ساختار اجتماعیخود را تاحد زیادی بر مبانی اسلام بنیان نهادهاند. ۲ - جلوگیری از رشد بنیاد گرایی اسلامی به شیوهء ایران وتهدید سبز. ۳ - محور قرار گرفتن رژیم اشغالگر قدس به عنوان ژاندارمو رهبر منطقه. ۴ - هضم کشورهای منطقه در نظام بین المللی و جهانی بهرهبری آمریکا ودر چارچوب نظم نوین جهانی. ۵ - دخالت قطعی برای حل و فصل درگیریهای اعراب و رژیماشغالگر قدس[ . الاهرام، فوریه ۲۰۰۴ ] ۶ - کنترل و دسترسی آسان به نفت. روشهای آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ ۱ - تغییر روشها و محتوای آموزشی و انتقال علوم به ویژهعلوم انسانی از غرب و کشورهای گروه هشت به این منطقه ازطریق: الف - تأکید بر مبارزه با بی سوادی و بخصوص حضور زنانو دختران در برنامههای آموزشی. صفحۀ ۴۰ب - تلاش برای بهبود سطح سواد دختران تحت نظارتیونسکو. ج - تأمین محتوای کتب آموزشی به ویژه در زمینه ادبیاتجامعهشناسی، فلسفه، علوم اجتماعی از طریق ترجمهء کتابهایکلاسیک مورد استفاده در کشورهای گروه هشت. د - تأسیس مدارسی که مستقیماً توسط کشورهای گروههشت اداره میشوند. هـ - ایجاد اصلاحات آموزشی ازطریق برگزاری کنفرانسهایعلمی و تربیت بیش از یکصد هزار معلم تا سال ۲۰۰۹ درکشورهای گروه هشت برای منطقه خاورمیانه. و - آموزش از طریق اینترنت و ماهوارههایی که از پایگاههاییدر کشورهای گروه هشت اداره میشوند. ز - تدریس درس مدیریت با همکاری مؤسسات حرفهای ودانشگاههای کشورهای گروه هشت، بدین ترتیب کل نظامآموزشی کشورهای منطقه از مقطع پیش دبستانی تا عالیترینسطوح در کنترل کشورهای غربی به ویژه آمریکا قرار خواهدگرفت. ۲ - ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی خانواده از طریق: الف - ایجاد سازمانهای غیر دولتی (OGN) به ویژه برایزنان و دختران جهت تغییر جایگاه فعلی آنها در جامعه. صفحۀ ۴۱ب - تغییر در نظام و محتوای کتب آموزشی متناسب باارزشهای غرب. ج - اعطای وام به پروژههای مربوط به زنان و حمایت ازنهضتهای فمینیستی. ۳ - ایجاد جامعهء مدنی از طریق: الف - فعالیت آزاد رسانهها. ب - سرمایه گذاری برای ایجاد سازمانهای غیر دولتی وفعال در زمینه دمکراسی و حقوق بشر. ج - سرمایه گذاری در دو سازمان وست مینستر انگلیسو حمایت ملی از دمکراسی برای توسعه فعالیتهایشان درخاور میانه. ۴ - توسعه فرصتهای اقتصادی از طریق: الف - سرمایه گذاری برای رشد اقتصادی مورد نظر برایمنطقه. ب - تشکیل صندوق بینالمللی خاورمیانه بزرگ با همکاریکشورهای گروه هشت. ج - ایجاد بانک توسعه خاورمیانه بزرگ با همکاری کشورهایگروه هشت. د - ایجاد یک سیستم مالی زیر نظر کشورهای گروه هشت. هـ - گسترش تجارت آزاد. و - ایجاد تریبون فرصتهای اقتصادی در خاورمیانهء بزرگ. صفحۀ ۴۲با اجرای این طرح از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادیاین منطقه مستقیماً زیر نظر قدرتهای بزرگ اداره خواهد شد وحاکمیت ملی در این منطقه کاملاً کمرنگ خواهد گردید[ . برای اطلاع از متن طرح خاورمیانه بزرگ ر.ک: غلامرضا علی بابایی، فرهنگ روابط بین المللی دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۸۳، ص ۶۵۱ تا ۶۶۳ ]آمریکا و مسیحیت یهودی در یک قرن گذشته در آمریکا جریان جدیدی شکل گرفتکه به آن بنیادگرایی مسیحی میگویند[ . اصطلاح بنیادگرایی اساساً در آمریکا شکل گرفت و مقصود از آن اشارهبه مجموعهء ده جلدی کتابهایی بود که تحت عنوان بنیادها توسط دو برادر بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۵ به طور خصوصی منتشر شد. در این کتابها متون مقدس ویرایش شده توسط متألهین محافظه کار آنجلیکان گردآوری شده بود (ر.ک کاستلز، همان، ج ۲ - ص ۳۸) ] این جریان در بینپروتستانها شکل گرفت و به مسیحی انجیلی شهرت یافت.شعار آنها بازگشت به تعالیم مسیح بود (به دلیل حمایت ازاسرائیل امروزه آنها به مسیحیت صهیونیست مشهور هستند).در دههء ۸۰ و ۹۰ میلادی این جریان رشد چشمگیری پیدا کردو در سال ۱۹۸۹ کشیشی به نام جری فالول در آن انشعابیایجاد کرد که بیشتر به یک بازی سیاسی شبیه بود[ . همان ] به دنبالپیروزی بین کلینتون در سال ۱۹۹۲ این گروه موفق شدند دردستگاه حاکمهء آمریکا نفوذ چشمگیری پیدا کنند هر چندشواهدی وجود دارد که رونالد ریگان نیز خود از جمله پیرواناین فرقه بوده است[ . گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، خسرو اسدی، مؤسسهء خدماتفرهنگی رسا، ۱۳۷۷. صص ۷۲ - ۷۹ ] کشیشان معروفی مانند سلی گراهام،جری فالول پت رابرتسون، هال لیندسی و مایک ایوانس ازمبلغان این جریان به شمار میروند. صفحۀ ۴۳۱ - اعتقادات اساسی مسیحیان صهیونیست: الف - پذیرش وحی و کلام انجیل. ب - رستگاری فردی از طریق مسیح و پذیرش او به عنوانناجی[ . مانوئل کاستلز، همان، ص ۳۹ ] ج - بازگشت مسیح از آسمان به زمین نشانههای ظهور مجددمسیح نیز عبارت است از: - جمع شدن یهودیان از سرتاسر جهان در فلسطین اشغالیو تشکیل کشوری به نام اسرائیل در گسترهء نیل تا فرات. - ویران کردن دو مسجد اقصی و صخره در بیت المقدستوسط یهود و احداث معبد سلیمان. د - اعتقاد به جنگ نهایی و آرماگدون[ . آرماگدون: لاتین عبارت عبری «هارمجدون» است که «هار» در عبریبه مفهوم جای مرتفع و «مجدو» نیز نام منطقهای در فلسطین اشغالی است ]: از نظر آنان، پس ازویران شدن این دو مسجد ضمن جنگی با رهبری انگلیس وآمریکا رخ خواهد داد و مسیحیان در چنین زمانی مسیح(ع) راکه دوباره متولد شده خواهند دید. در این جنگ، ضد مسیح(دجال) در آستانهء پیروزی بهوسیلهء مسیح و بمبهای هستهایاو نابود خواهد شد[ . گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، صص ۵۶ - ۶۴ ] ۲ - جایگاه رژیم اشغالگر قدس در افکار آنان: از نظر این گروه تشکیل اسرائیل بزرگ از جمله نشانههایظهور مسیح(ع) است. به همین دلیل حمایت از آن برای آنان جنبهصفحۀ ۴۴اعتقادی دارد، جانتمارشال مجری یکی از برنامههای مذهبیرادیویی این فرقه که ۵/۳ میلیون شنونده دارد میگوید: اسرائیل برای ما در درجه اول اهمیت قرار دارد چرا که معرفتمام آنچه است که ما باید به عنوان مسیحی به آن معتقد باشیم[ . همشهری ۱۲/۹/۱۳۸۲، ص ۱۲ ] آنان سه پیش شرط مندرج در انجیل را برای ظهور مسیح(ع)علت همگرایی خود با یهود میدانند: الف - احیاء سرزمین یهود ب - تملک بیت المقدس به وسیله یهود ج - بازسازی معبد سلیمان[ . کیهان، ۲۴/۶/۸۲ ] و نتیجه میگیرند که اگر مسیحیان نمیخواهند مانع اجرایطرح بزرگ خدا باشند باید از موجودیت اسرائیل حمایت کنندچون اسرائیل سرزمین مقدس است. ۳ - نفوذ مسیحیت صهیونیستی در نو محافظهکاران: ابتدا باید متذکر این نکته شد که بسیاری از نو محافظهکارانآمریکا اصالتاً یهودی هستند و دفاع از یهود و موجودیت رژیماشغالگر قدس را اولین اولویت خود میدانند. آنان به شدتتلاش میکنند تا آمریکا را در مسیر حمایت از دولت اسرائیلهدایت کنند، حداقل ۲۳ نفر از دولت مردان دولت جرج بوشیهودی هستند مثل پل ولفووتیز و ریچارد پرل (طراحان اصلی[ . همشهری ۱۲/۹/۱۳۸۲، ص ۱۲ ][ . کیهان، ۲۴/۶/۸۲ ]صفحۀ ۴۵جنگ عراق)، داکلاس فایث معاون وزیر دفاع آمریکا، الیوتآبرامز، مسئول امور خاورمیانه شورای امنیت آمریکا[. ۱.www.bashgah.net/articles. ] بسیاریاز نومحافظهکاران آمریکا نیز به لحاظ دینی، مسیحی پروتستانو طرفدار فرقه مسیحیت صهیونیستی هستند. این افراد گرایشاتبه شدت دینی دارند و به نوعی به همخوانی دین و سیاستمعتقدند[ . گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، صص ۷۲ تا ۸۹ و ۲۹۰ تا ۳۰۹ ] اتخاذ سیاست یک جانبه گرایی آمریکا در سطح بین المللیو اعتقاد به جدال دائمی میان خیر و شر و جنگ صلیبی در همهءعرصهها ناشی از اعتقاد آنها به جنگ نهایی و آرماگدون است.آنان برای بقای رژیم اشغالگر قدس از هیچ اقدامی فرو گذارنمیکنند. شرکتهای بزرگ نفتی و تسلیحاتی آمریکا توسط آناناداره میشود و سرمایهء این شرکتها پشتوانهء اعتقاد اتشانمیباشد[ . ر.ک: مسعود آریانی نیا، مبانی دینی رفتار و فرهنگ سیاسی راست افراطی در اسرائیل، فصلنامهء مطالعات منطقهای، ۱۳۸۰ ص ۳۱-۱ ] با نگاهی گذرا به سابقهء یهود در تحریف کتب مقدس وساختن وقایع خیالی و غیرواقعی در تاریخ که از آنها به اسرائیلیاتیاد میشود و با بررسی عقاید این فرقه(مسیحیان صهیونیست)در آمریکا به ویژه کسانی که به همراه جری فالول از آنها منشعبشدند، براحتی میتوان رد پای یهودیان صهیونیست را درشکلدهی به چنین اعتقادی که تضمین کنندهء حمایت آمریکااز رژیم اشغالگر قدس است، یافت[. ۱.www.bashgah.net/articles. ]صفحۀ ۴۶نتیجهگیری از مجموع مباحث گذشته میتوان نتیجه گرفت که: ۱ - استعمار فرانو شیوهای تازه از استعمار است که در آناستعمارگران با جهانی سازی ارزشهای فرهنگی و نظام اقتصادیخود و دمکراتیزه کردن نظامهای سیاسی کشورها، آنها را درچارچوب سیاستهای بینالمللی خود هدایت میکنند. ۲ - استعمارگران در این نوع استعمار دو نوع قدرت نرمافزاریو سختافزاری را در دو عرصهء تقسیم تمدنی کشورها و طبقهبندینظامی و امنیتی آنها بکار میگیرند. ۳ - نظم نوین جهانی با عنوان شیوهای آمریکایی برای ادارهکردن جهان در استعمار فرانو محسوب میشود که در آن آمریکابا عنوان پلیس، ژاندارم و نهایتاً امپراتور جهان مسئولیت برقرارینظم و مقابله با چالشهای فرا روی استعمار فرانو را بر عهدهخواهد داشت. ۴ - آمریکا برای این منظور از قدرت نرمافزاری برای اقناعافکارعمومی و هم از قدرت سختافزاری ونیروی نظامی (عمدتاًنیروی زمینی) با استراتژی نوینی به نام «جنگ سرخپوستی باسبزاندیشان» بهره خواهد برد. ۵ - با توجه به اهمیت منطقه خاورمیانه و جایگاه تأثیرگذار آن ازبعد جغرافیایی و اقتصادی برجهان؛ طرح مشخص و ویژهای برایآن به نام «خاورمیانه بزرگ» درنظر گرفتهاند. که اجرای آن از یکصفحۀ ۴۷سو منجر به اعطای نقش محوری به رژیم اشغالگر قدس در منطقهشد و از سوی دیگر موجبات هضم ساختار اجتماعی، اقتصادیو سیاسی این منطقه حساس را در نظم نوین جهانی فراهم میآورد. ۶ - تفکر مسیحیت صهیونیستی که با نام «بنیاد گرایی مسیحی»یا «مسیحیت انجیلی» هم شهرت دارد، گرایشی از فرقهء پروتستاناست. این نحلهء فکری پشتوانهء ایدئولوژیک استراتژیهای آمریکابرای تشکیل یک امپراتوری جهانی و اضمحلال تمدن اسلامیرا تشکیل میدهد. پیروان این فرقه، معتقد با ظهور مجدد مسیحپساز تشکیل اسرائیل بزرگ و تخریب مسجدالاقصی و مسجدصخره میباشند. پینوشتها: صفحۀ ۴۸صفحۀ ۴۹صفحۀ ۵۰صفحۀ ۵۱
اشاره ای بر شکل گیری سازمان ملل متحد
نخستین گام در زمینهء تأسیس سازمان ملل، صدور اعلامیهء بین المتحدین بود. ایناعلامیه در دوازدهم ژوئن ۱۹۴۱ در کاخ «سینت جمیز[ - ecalaP s،semaJ .ts ] در لندن، توسط نمایندگان استرالیا،اتحادیهء آفریقای جنوبی، بریتانیا، زلاند جدید، کانادا و دولتهای در تبعید بلژیک،چکسلواکی، لهستان، لوکزامبورگ، نروژ، هلند، یوگسلاوی، یونان و ژنرال دوگُل از فرانسهامضا شد. امضا کنندگان با تأکید بر این مطلب که اساسواقعی صلح پایدار در پرتو همکاریهمه جانبهء ملل آزاد در جهانی آسوده از خطر تجاوز و برخوردار از امنیت اقتصادیواجتماعیامکان پذیر است، قصد خود را دایر بر همکاری با یکدیگر و نیز با سایر ملل آزاد،در صلح و جنگ، برای نیل به این هدف اعلام داشتند[- ر. ک. راهنمای سازمان ملل متحد، ترجمهء منصور فراسیون، ص ۳ ]ب - منشور آتلانتیک: در مرحلهء بعد، آمریکا و انگلیس، اعلامیهای را که به «منشور آتلانتیک» معروفاست، امضا کردند. «منشور آتلانتیک» بیانگر سیاست ملی دو کشور یاد شده در مقابل دولتهای محور بودو بر ضرورت تأمین امنیت و آسایش همگانی وعمومی برای انسانها در دنیای بدونصفحۀ ۴۷تسلیحات و جنگ، تأکید داشت. در این اعلامیه آمده است: «پس از نابودی نهایی دیکتاتوری نازی، امیدواریم شاهد برقراری صلحی شویم که برایهمهء ملتها وسائل زندگی امن را در داخل مرزهای ملّی تأمین و تضمین کند که همهء مردمکلیهء سرزمینها آسودهء از ترس و نیاز، عمر خود را به پایان رسانند. ما معتقدیم که همهءملتهای جهان باید به دلائل مادی و معنوی، استعمال زور را کنار بگذارند. چون ادامهاستفاده از سلاحهای زمینی، دریایی و هوایی توسط ملتهایی که به تهدیدِ به تجاوز به خارجاز مرزهای خود متوسل میشوند و یا ممکن است متوسل شوند، مانع از حفظ صلح در آیندهمیشود. ما معتقدیم تا زمانی که یک نظام وسیع و دائمی برای امنیت عمومی به وجودنیامده، خلع سلاح این گونه ملتها ضرورت اساسی دارد.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ترجمهء منصور فراسیون، ص ۳ ]ج - اعلامیهء ملل متحد: نمایندگان ۲۶ کشور درگیر در جنگ با دولتهای محور در سال ۱۹۴۲ در واشنگتنبا صدور اعلامیهای، ضمن قبول اصول «منشور آتلانتیک» خواستار همکاری همه جانبهءدولتهای درگیر در جنگ با یکدیگر تا شکست کامل دولتهای محور شدند. اعلامیهء یاد شده، با پیشنهاد «روزولت» رئیس جمهور آمریکا، «اعلامیّه ملل متحد»نامیده شد. د - کنفرانسهای مسکو و تهران: نمایندگان چهار کشور: آمریکا، شوروی (سابق)، بریتانیا و چین در سی ام اکتبر۱۹۴۳ در «مسکو» اجتماع کرده و اعلامیهء زیر را صادر کردند: «لزوم تأسیس یک سازمان بین المللی کلّی را در اسرع وقت ممکن، بر اساس اصل برابریحاکمیت کلیّهء کشورهای صلح دوست و آماده برای عضویت کلیه کشورهای صلح دوست،خُرد و بزرگ، به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی تشخیص میدهند.[- ماهیت سازمان ملل متحد، شمس الدین رحمانی، ص ۱۷ ] روزولت، استالین و چرچیل[- روزولت رئیس جمهور آمریکا، استالین رهبر شوروی (سابق) و چرچیل نخست وزیر انگلیس بود ] یک ماه بعد، طی نشستی در تهران اعلام کردند: صفحۀ ۴۸«ما کاملاً بر مسؤولیت خطیری که بر دوش ما و کلیهء ملل متحد، برای به وجود آوردنصلحیکه بر حُسن نیّت تودههای عظیم ملتهای جهان استوار باشد و بدون وحشت جنگ را برایچندین نسل برطرف سازد، واقف هستیم.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ص ۶ ]هـ - کنفرانس دومبارتن اوکس[- .skaO notrabmoD ]: گام مهم در این رابطه در اواخر تابستان سال ۱۹۴۴، در ویلایی در شهر واشینگتنبه نام «دومبارتن اوکس» برداشته شد. در مرحلهء نخست کنفرانس، مذاکرات بین نمایندگانشوروی (سابق)، بریتانیا و آمریکا صورت گرفت. در مرحلهء دوّم، نمایندگان آمریکا، بریتانیاو چین با هم به گفتگو پرداختند. حاصل توافق آنان، راه حلهای عملی تر برای مدیریت دنیایپس از جنگ با عنوان سازمان بین المللی عمومی بود. «پیشنهادهای کنفرانس «دومبارتن اوکس» اصولاً دربارهء مقاصد و اصول سازمان بینالمللی موردنظر،عضویت وارکان اصلی آن و پیش بینیهای لازم برای حفظ صلح وامنیتبینالمللی وبرای همکاریاقتصادی واجتماعی بینالمللی بود. به موجب این کنفرانس، رکن مهم سازمان ملل متحد که عهده دار حفظ جهانی است،«شورای امنیت» است که تمامی پنج قدرت بزرگ یعنی چین، فرانسه، شوروی (سابق)،انگلیس و آمریکا میبایستی در آن دارای نمایندگی دائم باشند. امّا در مورد نحوهء رأی گیریدر شورای امنیت توافق حاصل نشد.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ص ۶ ]و - کنفرانس «یالتا» [- atlaY، منطقهای در شبه جزیره کریمه واقع در کنارهء دریای سیاه (متعلق به شوروی سابق) ]: کنفرانس یالتا با شرکت سران سه کشور آمریکا، شوروی (سابق) و انگلیس، دریازدهم فوریه سال ۱۹۴۵، جهت تصمیم گیری نهایی دربارهء مسائل مورد اختلاف تشکیلشد. عدهای از محققان این کنفرانس را «یالتا یا تقسیم جهان» نام نهادند[- تحولات روابط بین الملل، احمد نقیب زاده، ص ۱۹۰ ] در این کنفرانس، قدرتهای بزرگ که پیروزی را بسیار نزدیک میدیدند، ضمن حلصفحۀ ۴۹اختلافهای خود، توافقهای کنفرانس «دمبارتن اوکس» را تکمیل کرده و به شورای امنیت درسازمان بین المللی عمومی، حق «وتو[ - حق وتو، به رأی منفی اعضای دائم شورای امنیت اطلاق میشود. بر اساس این حق، هرگاه موضوعات مورد بحث در شورای امنیتکه منجر به صدور قطعنامهای شود، با منافع یکی از پنج عضو دایم شورای امنیت تضاد داشته باشد، با رأی منفی خود آن قطعنامه را از اعتبار ساقط میکند ] واگذار کردند و بدین ترتیب سرنوشت جهان را بهمنافع خود پیوند زدند. در اعلامیه کنفرانس یالتا آمده است: «ما موافقت کردهایم که باید کنفرانسی با شرکت ملل متحد در تاریخ پنجم آوریل ۱۹۴۵ در«سانفرانسیسکو» تشکیل شود تا منشور این سازمان را طبق روشهایی که در گفتگوهایدوستانهء ما در «دومبارتن اوکس» پیشنهاد شده، تهیّه کند.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ص ۷ ]ز - کنفرانس سانفرانسیسکو: این کنفرانس، در پی دعوت نامههایی که برای ملتهای درگیر جنگ با دولتهایمحور ارسال شد، در شهر «سانفرانسیسکو» واقع در آمریکا، با حضور پنجاه کشور متحد،تشکیل شد. موضوعات مورد بحث، با توجه به توافقهای قبلی دولتهای متحد، بویژه قدرتهای بزرگ، درچهار محور تقسیم بندی شد و هر یک مورد مطالعهء یک کمیسیون جداگانه قرار گرفت. کمیسیون اوّل، به مقاصد عمومی سازمان، اصول و عضویت آن، دبیرخانه واصلاحات منشور پرداخت.کمیسیون دوم ،مامورمطالعهء اختیارات ومسوءلیتهای مجمععمومی شد کمیسیون سوّم، شور دربارهء شورای امنیت را به عهدهء گرفت و کمیسیون چهارم،به مطالعه اساسنامهء دیوان بین المللی دادگستری پرداخت. سرانجام، نمایندگان پنجاه دولت شرکت کننده در کنفرانس، در تاریخ ۲۵ ژوئن۱۹۴۵، به اتفاق آرا، منشور ملل متحد را امضا کردند.
منشور سازمان ملل متحد فصل ششم (منشور): تصفیه مسالمت آمیز اختلافها اگر اختلافی بین دولتها در سطح جهان به وجود آید، بر طبق مادهء ۳۳ منشور،دولتها باید از طریق مذاکره، میانجیگری، سازش و داوری به حل و فصل اختلافها اقدامنمایند و از کاربرد زور پرهیز کنند. «۱- طرفین هر اختلاف، که ادامهء آن محتمل است حفظ صلح وامنیت بین المللی را به خطراندازد، باید قبل از هر چیز از طریق مذاکره، میانجیگری، سازش، داوری، رسیدگی قضایی وتوسل به مؤسّسات یا ترتیبات منطقهای یا سایر وسایل مسالمت آمیز بنا به انتخاب خود، راهحل آن را جستجو نمایند. ۲- شورای امنیت در صورت اقتضا از طرفین اختلاف خواهد خواست که اختلافات خود را بهوسایل مزبور تصفیه نمایند.[- منشور ملل متحد ] شورای امنیت به عنوان رکن مهم و اساسی سازمان ملل اختلافهای بین دولتها راکه ممکن است به نقض امنیت جهانی منجر شود، مورد بررسی قرار داده و توصیههای لازمرا میکند: «شورای امنیت میتواند هر اختلاف یا وضعیتی را که ممکن است منجر به یک اصطکاکبین المللی گردد یا اختلافی ایجاد نماید - بدین منظور که تعیین نماید محتمل است ادامهءآن اختلاف یا وضعیت مزبور حفظ صلح و امنیت بین المللی را به خطر بیندازد - مورصفحۀ ۵۳رسیدگی قرار دهد.[- همان مدرک ] «۱- شورای امنیت میتواند در هر مرحله از اختلاف از آن گونه که در مادهء ۳۳ بدان اشارهشده است یا در هر وضعیت شبیه به آن، به روشها یا ترتیبهای تصفیهء مناسب توصیه نماید. ۲- شورای امنیت ملزم است روشهایی را که طرفین دعوی خود قبلاً برای تصفیهء اختلافقبول کردهاند، مورد توجه قرار دهد.[- همان مدرک ] در تمام موارد و وضعیتهای مورد اختلاف، هر کشوری میتواند نظر شورایامنیت یا مجمع عمومی را به آنها جلب کند تا از بروز حالت تخاصم شدید بین طرفیناختلاف یا اقدام به جنگ جلوگیری شود. «۱- هر عضو ملل متحد میتواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی را به هر اختلاف یاوضعیتی از آن گونه که در مادهء ۳۴ بدان اشاره شده است، جلب نماید. ۲- هر کشوری که عضو ملل متحد نیست میتواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی رابه اختلافی که خود در آن طرف باشد جلب نماید، مشروط بر اینکه در مورد اختلاف مزبورقبلاً تعهدات مربوط به تصفیهء مسالمت آمیز مقرر در این منشور را قبول نماید.[- منشور ملل متحد ]فصل هفتم(منشور): اقدام در مورد تهدید علیه صلح فصل هفتم منشور که از مادهء ۳۹ تا ۵۱ میباشد از اهمیت قابل ملاحظهایبرخوردار است. در صورتی که دولتی تجاوز کند و با این اقدام، صلح و امنیت بین المللی رامورد تهدید قرار دهد، شورای امنیت که مسؤول اولیهء حفظ صلح و امنیت بین المللی است،با بررسی موضوع مزبور، راه حلهایی را - مرحله به مرحله - مطابق با منشور ملل متحد، درنظر میگیرد. شورای امنیت با تمسک به فصل هفتم منشور از زمان تأسیس تاکنون با موقعیتهایمختلف برخورد کرده که نمونهء بارز آن قطعنامههای صادر شدهء شورای امنیت در خصوصصفحۀ ۵۴اشغال کویت توسط عراق و جنگ نفت[- اشغال کویت از یازدهم مردادماه ۱۳۶۹ شروع شد به مدت هفت ماه طول کشید که سرانجام ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا طی یک جنگ چهل روزه، عراق را وادار به عقب نشینی کامل به مرزهای بین المللی دو کشور کرد. البته این شورا در موقعیتهای دیگر، به گونهای متفاوت عمل کرد. به طور مثال، در جنگ ایران و عراق، جانب متجاوز را گرفت، در فاجعهء مظلومانه بوسنی و هرزهگوین، با اتخاد نکردن یک تصمیم قاطع، دست متجاوزان صرب را در کشتار مسلمانان باز گذاشت و در مورد اسرائیل (رژیم اشغالگر قدس) نیز با عدم پیگیری قطعنامههای خود، به عنوان مدافع و حامی آن رژیم قلمداد شده است ] میباشد. در مادهء ۳۹ آمده است: «شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح، یا عمل تجاوز را احراز وتوصیههایی خواهد نمود یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعادهء صلح و امنیت بینالمللی به چه اقداماتی بر طبق مواد ۴۱ و ۴۲ باید مبادرت شود.[- منشور ملل متحد ] شورای امنیت پس از توصیههای اولیه، نخستین اقدام بر ضد کشور متجاوز را کهشامل اقدامات اقتصادی و سیاسی است به مرحلهء اجرا در میآورد. در این رابطه مادهء ۴۱منشور، مجموعه اقدامات مزبور را چنین توضیح میدهد: «ماده ۴۱- شورای امنیت میتواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات آن شورامبادرتبه چه اقداماتی که متضمن استعمال نیروهای مسلح نباشد، لازم است و میتواند از اعضایملل متحد بخواهد که به این اقدامات مبادرت ورزند. این اقدامات ممکن است شاملمتوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راه آهن، دریایی، هوایی،پُستی، تلگرافی، رادیویی و سایر وسایل ارتباطی و قطع روابط سیاسی باشد.[- منشور ملل متحد ] شورای امنیت در صورت لزوم با به کار گیری نیروی نظامی دست به مقابلهءتهاجمی با تکیه بر اصل امنیت دسته جمعی[- اصل امنیت دسته جمعی بر این اساس استوار است که منافع کلیه دولتها در عرصه بین الملل ایجاب میکند کهبه صورت دسته جمعی در مقابل متجاوز ایستاده وامنیت را حفظ یا برقرار کند ] خواهد زد: «در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در مادهء ۴۱ کافی نخواهد بود یا ثابتصفحۀ ۵۵شده که کافی نیست، میتواند به وسیلهء نیروهای هوایی، دریایی یا زمینی به اقداماتی که برای حفظ یا اعادهءصلح و امنیت بین المللی ضروری است، مبادرت کند. این اقدام ممکن است مشتمل بر تظاهرات و محاصرهءدریایی و سایر عملیات نیروهای هوایی، دریایی یا زمینی اعضای ملل متحد باشد.[- منشور ملل متحد ] تمامی دولتهای عضو سازمان ملل متعهد هستند که در صورت بروز چنین حالتیبه درخواست شورای امنیت مبنی بر اعزام نیروی مسلح پاسخ مثبت داده، در عملیات اعادهءصلح شرکت کنند: «۱- کلیهء اعضای ملل متحد به منظور شرکت در حفظ صلح و امنیت بین المللی متعهدمیشوند که نیروهای مسلح، کمک و تسهیلات، از جمله حق عبور لازم برای حفظ صلح وامنیت بین المللی را بنا به درخواست شورای امنیت و بر طبق موافقتنامه یا موافقتنامههایخاص در اختیار آن شورا قرار دهند. ۲- موافقتنامه یا موافقتنامههای یاد شده فوق، تعداد و نوع نیروها، درجهء آمادگی و قرارگاهعمومی آنها و نحوهء تسهیلات و کمکهایی را که باید به عمل آید معین مینماید.[- همان مدرک. (این دو بند از مادهء ۴۳ منشور، بخوبی میتواند زمینهء انجام هرگونه اقدام نظامی در هر کجای جهان توسط اعضای اصلی شورای امنیت را فراهم کند) ] به موجب مادهء ۴۷ منشور ملل متحد، شورای امنیت جهت هماهنگی عملیات واقدامات، یک «ستاد نظامی» ایجاد خواهد کرد که زیر نظر آن شورا انجام وظیفه میکند: «۱- برای راهنمایی و کمک به شورای امنیت دربارهء کلیهء مسائل مربوط به نیازمندیهاینظامیِ شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بین المللی و همچنین برای به کار بردن وفرماندهی نیروهای مسلحی که در اختیار شورا قرار داده شده است و تنظیم تسلیحات و خلعسلاح احتمالی، یک کمیتهء ستاد نظامی تأسیس میشود. ۲- کمیتهء ستاد نظامی مرکب خواهد بود از رؤسای ستاد اعضای دائم شورای امنیت یانمایندگان آنها. هرگاه حُسن اجرای وظایف کمیتهء ستاد نظامی شرکت عضوی از اعضایملل متحد را که عضو دائمی نمیباشد ایجاب نماید، از آن عضو دعوت خواهد شد تانمایندهای از طرف خود برای شرکت در جلسات کمیته ستاد نظامی تعیین نماید. ۳- کمیته ستاد نظامی تحت نظر شورای امنیت مسؤول هدایت استراتژیکی نیروهایصفحۀ ۵۶مسلحی که در اختیار شورا قرار داده است، میباشد.[- منشور ملل متحد ] مطابق آخرین مادهء فصل هفتم، حق دفاع مشروع از هیچ دولتی قبل از اقدامشورای امنیت سلب نگشته واین حق هم مانع از انجام وظیفه شورا نخواهد بود: «در صورت وقوع حملهء مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد، تا زمانی که شورای امنیتاقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین المللی به عمل آورد هیچ یک از مقررات اینمنشور به حق ذاتی دفاع مشروع از خود، خواه به طور فردی یا دسته جمعی، لطمهای واردنخواهد کرد. اعضا باید اقداماتی را که در اِعمال حق دفاع مشروع از خود به عمل میآورند فوراً به شورایامنیت گزارش دهند. این اقدامات به هیچ وجه به اختیارات و وظایفی که شورای امنیت برطبق این منشور دارد و به موجب آن برای حفظ و اعادهء صلح وامنیت بین المللی در هرموقع که ضروری تشخیص دهد اقدام لازم به عمل خواهد آورد تأثیری نخواهد داشت.[- منشور ملل متحد ]
ارکان سازمان ملل متّحد مجمع عمومی شورای امنیت شورای اقتصادی و اجتماعی شورای قیمومت دیوان بین المللی دادگستری دبیرخانه الف - وظایف و اختیارات: «مجمع عمومی میتواند هر مسأله یا امری را که در حدود این منشور و یا مربوط بهاختیاراتو وظایف هر یک از ارکان مقرر در این منشور باشد مورد بحث قرار دهد و جز در موردمذکور در مادهء دوازده، ممکن است به اعضای سازمان ملل متحد یا به شورای امنیت و یا بههر دو دربارهء هر یک از این مسائل و امور توصیههایی بنماید.[- منشور ملل متحد ] بر اساس ماده دوازده منشور تا زمانی که شورای امنیت در مورد هر اختلاف یاوضعیتی در حال انجام وظیفه است، مجمع عمومی - مگر به تقاضای شورا - در مورد آناختلاف یا وضعیت هیچ گونه توصیهای نخواهد کرد. بنا بر قطعنامه اتحاد برای صلح، چنانچه شورای امنیت به علت وتوی یکی از اعضایدایمی خود، نتواند در مورد خطری که صلح جهانی را تهدید میکند، تصمیم بگیرد، مجمععمومی میتواند فوری به آن موضوع رسیدگی کرده، به جای آن تصمیم گیرد. سایر وظایف و اختیارات مجمع عمومی عبارتند از: تصویب بودجهء سالانهء سازمان وتعیین سهمیّه هر یک از اعضاء به خاطر تأمین هزینههای سازمان، انتخاب اعضای غیر دایمیشورای امنیت و شورای قیمومت، انتخاب کلیهء اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی وقضات دیوان بین المللی دادگستری، انتخاب دبیر کل طبق توصیه شورای امنیت، انتخاباعضا و مأموران بعضی از مؤسسات و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد، تغییر وتجدید نظر در منشور با نظر موافق شورای امنیت و تأسیس مؤسساتی که برای پیشرفتصفحۀ ۶۱وظایف سازمان لازم است[- حقوق بین الملل عمومی، محمد رضا ضیایی بیگدلی، ص ۱۵۵ ]ب - تشکیلات: مجمع عمومی، رئیس و نوّاب رئیس را در اجلاسیه خود انتخاب و آیین کار خودرا نیز تعیین میکند. مجمع در هر اجلاس، بیشتر موضوعات دستور کار خود را میان هفتکمیتهء اصلی تقسیم میکند. هر کشور عضو میتواند در هر یک از کمیتههای اصلی نمایندهداشته باشد. این کمیتهها که توصیههایی را برای تصویب در جلسههای عمومی مجمع تنظیممیکنند، عبارتند از: ۱- کمیته ویژهء سیاسی (برای برخی از مسائل سیاسی). ۲- کمیته اوّل (مسائل سیاسی و امنیتی از جمله تعدیل تسلیحات). ۳- کمیته دوم (مسائل اقتصادی ومالی). ۴- کمیته سوم (موضوعات اجتماعی، انسانی و فرهنگی). ۵- کمیته چهارم (موضوعات مربوط به قیمومت از جمله سرزمینهای غیر خود مختار). ۶- کمیته پنجم (امور اداری و بودجهای). ۷- کمیته ششم (امور حقوقی). مجمع عمومی دارای دو کمیته ثابت نیز میباشد. یکی از اینها کمیته مشورتی اموراداری و بودجهای و دیگری کمیته سهمیه هاست که دربارهء میزان سهمیه پرداختی کشورهایعضو سازمان ملل متحد به مجمع عمومی تصمیم گیری میکند[- شناسنامه سازمانهای بین المللی، سازمان ملل متحد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ص ۲۷-۲۸ ]صفحۀ ۶۲الف - وظایف و اختیارات: اعضای سازمان ملل - به موجب منشور ملل متحد - وظیفهء اصلی حفظ صلح وامنیت بین المللی را طبق اصول و مقاصد سازمان ملل متحد، به عهدهء شورای امنیتگذاشتهاند. بنابراین، مسؤولیت اولیهء شورا، حفظ صلح و امنیت بین المللی است که ازراههای توصیه حل مسالمت آمیز اختلافها یا توسل به زور برای اعاده صلح در صورت لزوماِعمال میشود. شورای امنیت و مجمع عمومی وظایف و اختیارات مشترکی دارند که عبارتند از:پذیرش عضو جدید، اخراج و تعلیق اعضای متخلّف، تعیین دبیر کل، انتخاب قضات دیوانبین المللی دادگستری، تجدید نظر در منشور، اختیار تشکیل مؤسسات فرعی، ادارهء مناطقسوق الجیشی در سرزمینهای تحت قیمومت ملل متحد. ب - حق وتو: تصمیمها در شورای امنیت با دو شیوهء رای گیری انجام میشود: ۱- در موارد دعوت شورا، دستور جلسه، معرفی کشورهای عضو به شورا و انتخابقضات دیوان بین المللی دادگستری، رأی گیری با اکثریت نُه رأی در مقابل پانزده رأی گرفتهمیشود. ۲- در سایر موارد، شورای امنیت با اکثریت نه رأی نسبت به پانزده رأی تصمیممیگیرد، مشروط به اینکه پنج رأی اعضای دایمی شورا در موقع تصمیم مثبت باشدصفحۀ ۶۳ج - دلیل حق وتو از دیدگاه کشورهای قدرتمند: کشورهای بزرگ استدلال میکنند که سنگینی مسؤولیت حفظ صلح و امنیتبینالمللی به دوش آنهاست. آنها هستند که اگر خطری جهان را تهدید کند، باید پا در میانگذارند و مانع بروز جنگ جهانی دیگر شوند و اگر چنین جنگی در گرفت، به وسائل گوناگونشعله آن را خاموش سازند. پس اگر آنها چنین امتیازی نداشته باشند، ممکن است شورایامنیت تصمیمی بگیرد که با مصالح کشورهایی که نقش اساسی در حفظ صلح جهانی بر عهدهدارند مغایر باشد[- حقوق بین الملل عمومی، ص ۱۵۷ ]د - تعدیل حق وتو: قطعنامهء اتحاد برای صلح به عنوان یک تعدیل در حق وتو شناخته شده است. اینقطعنامه که در سال ۱۹۵۰ به درخواست آمریکا، در کشاکش جنگ سرد بین آمریکا و شورویو استفادهء طرفین از حق وتو در موارد زیاد، در مجمع عمومی طرح و تصویب شد، اقدام برایحفظ صلح جهانی را در هنگام عدم توافق اعضای دایمی به مجمع عمومی واگذار میکند. «هرگاه شورای امنیت به علت عدم توافق بین پنج عضو دائمی شورا، در اجرای مسؤولیتخود، در حفظ صلح و امنیت بین المللی و همچنین در تهدید علیه صلح و یا برهم زدن صلحو اقدام به تجاوز موفق نشود، مجمع عمومی به منظور تصویب توصیههای لازم به اعضایسازمان برای اقدامات دسته جمعی مسأله رافوراًمورد شوروبحث قرار می دهد.این اقداماتدرمواردی که مسالهء نقض صلح و اقدام به تجاوز پیش آمده باشد، میتواند در صورت لزومشامل به کار بردن قوای نظامی به منظور برقراری صلح و امنیت بین المللی نیز بشود.[- شناسنامه سازمانهای بین المللی، ص ۳۱ ]صفحۀ ۶۴الف - وظایف و اختیارات: عمده ترین وظایف شورا عبارتند از: ۱- انجام مطالعات و گزارشها و توصیههایی در مورد همکاریهای اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی بین المللی. ۲- انجام مطالعات و توصیههایی به منظور تشویق احترام واقعی به حقوق بشر وآزادیهای اساسی برای همه. ۳- ارتباط و هماهنگ کردن مؤسسات تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد[- منشور ملل متحد ]ب - رأی گیری و تشکیلات: رأی گیری در شورای اقتصادی و اجتماعی با اکثریت ساده صورت میگیرد و هرعضو یک رأی دارد. این شورا دارای کمیسیونهای متعددی است که عبارتند از: کمیسیونآمار، کمیسیون جمعیت، کمیسیون توسعهء اجتماعی، کمیسیون حقوق بشر، کمیسیون مقامزن، کمیسیون مواد مخدر، و پنج کمیسیون اقتصادی منطقهای. الف - اعضای شورای قیمومت: اعضای شورای قیمومت سه دسته هستند: ۱- اعضای دایمی شورای امنیت. ۲- کشورهای اداره کنندهء سرزمینهای تحت قیمومت. ۳- اعضایی که توسط مجمع عمومی برای مدت سه سال انتخاب میشوند. در سالهای اول تشکیل سازمان ملل متحد، یازده سرزمین تحت قیمومت بین المللیقرار داشت. اکنون فقط دو سرزمین «گینهء نو» تحت اداره استرالیا و جزایر «پاسیعیک» تحتادارهء آمریکا قرار دارند و بقیه به استقلال رسیدهاند. الف - ترکیب دیوان: دیوان بین المللی دادگستری، هیأتی مرکب از پانزده قاضی یا حقوقدان مستقلاست که نباید دارای تابعیت مشابهی باشند. این اعضا از میان اشخاصی انتخاب میشوند کهدر کشور خود از اعتبار معنوی قابل ملاحظهای برخوردار باشند و دارای مشاغل مهم قضاییو یا حقوقدانان و متخصصین حقوق بین الملل باشند. قضات دیوان برای مدت نه سال انتخاب میشوند و پس از سپری شدن دوره، دوبارهقابل انتخاب میباشند. تغییر قضات دیوان بطور کامل در پایان هر نه سال امکان دارد به دوام صفحۀ ۶۶ب - صلاحیت دیوان: صلاحیت دیوان شامل رسیدگی به کلیه دعواهایی است که طرفین واجد شرایطبه آن رجوع میکنند. کشورها، افراد و سازمانهای بین المللی میتوانند برای حل اختلاف بهدیوان مراجعه کنند. منشور ملل متحد تصریح کرده است که اعضای سازمان میتوانند بهدیوان مراجعه کنند و الزام به آن نیست و برای حل اختلافها میتوانند به سایر دادگاههامراجعه کنند. الف - وظایف دبیر کل: ۱- وظایف و اختیارات اداری: انجام وظیفه به عنوان عالیترین مقام اداری سازمانملل و بالاترین مقام مسؤول در سلسله مراتب اداری دبیرخانه. ۲- وظایف و اختیارات سیاسی: متوجه ساختن شورای امنیت و مجمع عمومی درمواقعی که به عقیدهء وی صلح و امنیت بین المللی در خطر است، دعوت به تشکیل شورایامنیت در مواقع لزوم، حق حضور در جلسههای ارکان سازمان ملل و دادن اعلامیههایشفاهی و کتبی به آنها. ۳- وظایف اطلاعاتی: ثبت و انتشار قراردادهای بین المللی، تسلیم گزارش سالانه ازاقدامها و فعالیتهای سازمان به مجمع عمومی عادی[- حقوق بین الملل عمومی، ص ۱۶۰ ]
سازمان ملل متحدمقررات داخلی منشور ملل متحد، به عنوان اساسنامه سازمان ملل متحد، از یکسو ارکان وتشکیلات این نهاد بین المللی را تعیین کرده و از سوی دیگر، آیین کار و شیوهء عمل سازمان وهر یک از ارکان را مشخص میکند. بخشی از مقررات داخلی در بررسی تشکیلات سازمان ملل متح[ - درس ششم (سازمان ملل متحد (۳): ارکان ]شیوهء عضویت کشورها پنجاه کشور مؤسس سازمان ملل متحد با تصویب و امضای منشور، جزو اعضایصفحۀ ۷۰اوّلیه آن میباشند. بر اساس مادهء چهار از فصل دوّم منشور، عضویت این سازمان بین المللیبرای تمامی کشورهایی که تعهدات مندرج در منشور را بپذیرند، مجاز است. «سایر کشورهای شیفتهء صلح (به جز اعضای مؤسس) که تعهدات مندرج در این منشور رابپذیرند و به نظر و تشخیص سازمان قادر و مایل به اجرای آن باشند، میتوانند به عضویتملل متحد در آیند.[- منشور ملل متحد ] مراحل عضویت یک کشور در سازمان ملل متحد عبارت است از: ۱- درخواست رسمی کشور از شورای امنیت جهت عضویت در سازمان ملل متحد. ۲- توصیهء شورای امنیت به مجمع عمومی در خصوص پذیرش عضویت کشور متقاضی. ۳- تصویب مجمع عمومی با اکثریت آرا. «قبول هر کشوری که واجد شرایط مذکور (مندرج در بند فوق الذکر) باشد، به عضویت مللمتحد منوط به تصمیمی است که مجمع عمومی بنابر توصیهء شورای امنیت اتخاذمینماید.[- منشورملل ]چگونگی خروج، اخراج و تعلیق عضویت کشورها منشور سازمان در مورد خروج کشوری از سازمان ملل متحد، هیچ گونه پیش بینی لازم رانکرده و تاکنون که حدود پنجاه سال از تأسیس آن میگذرد هیچ کشوری از آن خارج نشده است. تعلیق عضویت یا اخراج کشوری از سازمانمتحد ملل بنا به توصیهء شورای امنیت وتصویب مجمع عمومی انجام میشود. «هر عضو ملل متحد که از طرف شورای امنیت علیه آن اقدام احتیاطی یا قهری به عملآمده است، ممکن است به وسیلهء مجمع عمومی و بنا بر توصیهء شورای امنیت از اِعمالصفحۀ ۷۱حقوق و مزایای عضویت معلّق گردد. اِعمال حقوق و مزایای مزبور ممکن است به وسیلهءشورای امنیت مجدداً برقرار شود.[- همان مدرک ] اگر کشوری در زیر پا گذاشتن اصول و مفاد منشور ملل اصرار ورزد، ممکن استتوسط مجمع از سازمان ملل متحد اخراج شود. «هر عضو ملل متحد که در تخطی از اصول مندرج در این منشور اصرار ورزد ممکن استبهوسیله مجمع عمومی بنابر توصیهء شورای امنیت از سازمان اخراج گردد.[- همان مدرک ]عضو نبودن کشورهای بیطرف و سایر کشورها چگونگی ارتباط ارکان سازمان ملل متحد اجلاسیههای سازمان ملل متحد ضمیمهء منشور صفحۀ ۷۵اصلاح منشور ملل متحد مادهء ۱۰۸ منشور چگونگی اصلاحات در منشور را چنین بیان کرده است: «اصلاحاتی که در این منشور به عمل میآید زمانی برای تمام اعضای ملل متحدلازم الاجرا خواهد شد که به موجب رأی دو سوّم اعضای مجمع عمومی موردقبول قرار گیرد و توسط دو سوم اعضای ملل متحد که شامل کلیهء اعضای دائمشورای امنیت باشد بر طبق قوانین اساسی آنها به تصویب رسیده باشد.[- منشور ملل متّحد ] بنابراین، در اصلاح ماده یا مواردی از منشور مراحل زیر لازم الاجرا است: ۱- رأی دو سوم مجمع عمومی به این اصلاحیه. ۲- رأی هر پنج عضو دایم شورای امنیت به آن. ۳- تصویب مراجع قانونی کشورهای رأی دهنده. تاکنون مواد ۲۳، ۲۷ و ۱۰۹ در خصوص تعداد اعضای غیر دایم شورای امنیت اصلاحشده است. بر اساس این اصلاحیه در سال ۱۹۶۵ تعداد اعضای غیر دایم از شش کشور به دهکشور افزایش یافت[- ارزیابی تحول دیپلماسی در قرن بیستم، محمد رضا البرزی، ص ۹۰، نشر سفیر، تهران، ۱۳۶۸ ]
سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد مؤسسات وابسته به مجمع عمومی مؤسسات وابسته به شورای امنیت مؤسسات وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی الف - کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان: مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۹، ضمن تصویب قطعنامهای تصمیمگرفت. به منظور حمایت از پناهندگان و کمک به آنها سازمانی تحت عنوان کمیساریای عالیملل متحد برای پناهندگان ایجاد کند. وظایف کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان، تأمین حمایت بین المللی برایپناهندگان و کمک به آنها میباشد. آن عده از پناهندگان میتوانند از کمک این مؤسسه استفادهکنند که به خاطر ترس از تعقیب به سبب عقیده، نژاد و ملیت از کشور متبوع خود خارج شدهو مایل به برگشتن به وطن خود نمیباشند. مقر کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو است. کمیسر عالی از طرف دبیرکل ملل متحدانتخاب و توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد به این سمت منصوب میشود. ب - صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) fesinU صندوق کودکان ملل متحد، در تاریخ یازده دسامبر ۱۹۴۶، با اکثریت آرای مجمععمومی به وجود آمد تا به کودکانی که قربانی پیامدهای جنگ جهانی دوم بودند، کمک فوریبرساند. وظایف این سازمان، از جهت رسیدگی به کودکان ناشی از جنگ در سال ۱۹۵۰، پایانپذیرفت، امّا مجمع عمومی، وظیفهء آن را کمک به کودکان جهان سوم قرار داد. مجمع عمومی، تشکیلات یونیسف را برای یک دورهء آزمایشی سه ساله که از سالصفحۀ ۷۹الف - نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد: الف - صندوق بین المللی پول FMI : مواد موافقتنامهای که در ۲۷ دسامبر ۱۹۴۵ در کنفرانس مالی و پولی ملل متحدتهیه شده بود، توسط ۲۲ کشور که هشتاد درصد سهم کل بودجهء صندوق را دارا بودند، بهامضا رسید. اولین اجلاس هیأت مدیره صندوق بین المللی پول در تاریخ هشتم مارس ۱۹۴۶در ساوانا واقع در آمریکا، در هجدهم دسامبر ۱۹۴۶ صندوق تشکیل شد. بانک بین المللی ترمیم و توسعه، معروف به بانک جهانی، نیز همزمان با صندوق بینالمللی پول در کنفرانس مالی و پولی سازمان ملل متحد پایه گذاری شد و از ۲۵ ژوئن ۱۹۴۶شروع به کار کرد. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول دارای هدف مشترک امّا وظایفمتفاوت هستند. صندوق بین المللی پول عهدهدار وضع مقررات پولی بین المللی وجلوگیری از بحرانهای پولی ملّی یا جهانی است، در حالی که بانک جهانی به توسعه اقتصادیکشورها توجه دارد[- سازمانهای بین المللی، ابوالقاسم منصفی، ص ۳۰۷-۳۱۰، انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۸ ] اهداف صندوق مزبور به شرح زیر است: ۱- گسترش همکاریهای پولی بین المللی از طریق مشورت و تشریک مساعی. ۲- تسهیل در امر توسعه و رشد موزون تجارت بین المللی و در نتیجه کمک به توسعهو حفظ درآمد حقیقی و بالا بردن سطح اشتغال. ۳- ارتقای ثبات نرخ مبادلات ارزی. ۴- کمک به ایجاد سیستم پرداختهای چند جانبه و رفع محدودیتهای مبادلات ارزی. ۵- کمک به اعضا از طریق فراهم کردن موقت منابع مالی به منظور اصلاح سوء تنظیمتراز پرداختهای آنان. هر کشور عضو یک سهم تعیین شده دارد که نشان دهندهء مشارکت و قدرت نفوذ رأیآن کشور در تصمیم گیری امور صندوق میباشد. همچنین کشور سهامدار به مقداصفحۀ ۸۲ب - سازمان خواربار و کشاورزی (فائو) OAF : تاریخچهء سازمان خواربار و کشاورزی را باید در منشور آتلانتیک یافت. منشورمذبور اظهار نظر کرده بود که همه مردم در همه سرزمینها، فارغ از نیازمندیها، بتوانند زندگیکنند. سازمان خواربار و کشاورزی در تاریخ شانزدهم اکتبر ۱۹۴۵ که اساسنامه آن در کبککانادا به امضا رسید، تاسیس شد. اهداف سازمان خدمت به گسترش اقتصاد جهان از طریق: بهبود و کفایت تولیدات وتوزیع محصولات کشاورزی، بالابردن سطح تغذیه و سطح زندگی، تأمین بهبود و کارآیی درتولید و توزیع کلیه فرآوردههای غذایی و کشاورزی، و نیز بهتر ساختن وضع زندگی ساکنانروستاها و کمک به گسترش اقتصاد جهانی میباشد. سازمان خواربار و کشاورزی جهانی برای رسیدن به اهداف یاد شده اطلاعاتمربوط به تغذیه، توسعهء منابع آب و خاک هر کشور را ترویج کرده، دانستنیهای مربوط بهمبادله و گسترش تحقیقات علمی و تکنولوژی در کشاورزی، بهبود آموزش و اداره امورمربوط به تغذیه، مسائل خواربار و اشاعهء معلومات عمومی در زمینه تغذیه و کشاورزی راجمع آوری میکند و در اختیار دولتها قرار میدهد. این سازمان دارای شورا، کنفرانس عمومی و مدیر کل است که از جانب مجمععمومی انتخاب میشوند. کنفرانس مرکب از ۳۴ کشور عضو است که هر دو سال یکبارتشکیل جلسه میدهد تا خط مشی و بودجه و برنامهء جهانی سازمان را تصویب کند. صفحۀ ۸۳ج - سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) OCSENU : این سازمان، در چهارم نوامبر سال ۱۹۴۶ در پایان جنگ جهانی دوم، هنگامی کهتعداد کافی از دولتها اساسنامهء آن را امضا کردند به وجود آمد. در آن زمان فقط بیست دولتعضویت آن را داشتند و امروزه ۱۳۶ دولت عضو این سازمان میباشند. هدف این سازمان کمک به صلح و امنیت در جهان از طریق توسعهء همکاری میانملتها از راه تعلیم و تربیت، علوم و فرهنگ به منظور احترام عام برای عدالت، حکومت قانونو حقوق بشر و آزادیهای اساسی است که برای مردم جهان بدون تبعیض از جهت نژاد،جنس، زبان و یا مذهب به موجب منشور ملل متحد تأیید شده است. تشکیلات این سازمان به قرار زیر است: ۱- کنفرانس عمومی: کنفرانس عمومی که مرکب از نمایندگان کشورهای عضو است،هر سال یک بار، برای تعیین خط مشی و برنامه سازمان، تشکیل جلسه میدهد. ۲- هیأت اجرایی: هیأت اجرایی مرکب از چهل عضو است که آنها را کنفرانسعمومی انتخاب میکند. حداقل سالی دوبار تشکیل جلسه داده و مسؤول اجرای برنامههایمصوب کنفرانس است. ۳- دبیرخانه: دبیرخانه مرکب از مدیرکل و هیأت کارمندان بین الملل و مسؤولاجرای برنامههای یونسکو میباشد. یونسکو دو برنامه و فعالیت عمده را در سطح کشورهای عضو عمل میکند: ۱- فعالیتهای دایم که برای کلیه کشورهای عضو قابل توجه است از قبیل: مبادلهءاطلاعات و مدارک، کمک به سازمانهای غیر دولتی بین المللی و تهیه میثاقهای بینالمللی. ۲- حل مشکلات بخصوص کشورهای عضو، که در شش زمینهء عمده اجرا میشود:آموزش و پرورش، علوم طبیعی، علوم اجتماعی و انسانی، فرهنگ، ارتباط جمعی و مبادلاتبین المللی. همچنین یونسکو با اعزام کارشناسان خود، اطلاعاتی در زمینه ترویج و نوسازی،تربیت دانشمندان و مهندسان، تسهیلات آموزشی در کلیه سطوح، تربیت معلم، بهبوصفحۀ ۸۴د - سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) OACI : قرار داد مربوط به تأسیس سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری در هفتم دسامبر۱۹۴۴ در شیکاگو امضا شد و بعد از تصویب ۲۶ کشور در سال ۱۹۴۷ سازمان مزبور رسمیتپیدا کرد. وظایف سازمان - بر اساس اصل ۴۴ قرار داد ۱۹۴۴ - توسعهء اصول و روشهایهوانوردی بین المللی و سرعت بخشیدن به توسعهء حمل و نقل هوایی با توجه به ایمنی پروازو رشد هواپیمایی کشوری در سطح جهانی تنظیم شده است. هـ - سایر مؤسسات: سازمانهای متعددی در راستای اهداف سازمان ملل متحد فعالیت میکنند که تنهاعنوانهای آنها ذکر میشود: ۱- بانک بین اللمللی ترمیم و توسعه (بانک جهانی) ۲- انجمن بین المللی توسعه ۳-بنگاه مالی بین المللی ۴- موافقتنامهء عمومی تعرفههای گمرکی و تجارت (گات) ۵- اتحادیهپستی جهانی ۶- اتحادیه بین المللی مخابرات ۷- سازمان هواشناسی جهانی ۸- سازمان بینالمللی کار ۹- سازمان بهداشت جهانی ۱۰- سازمان مشورتی دریانوردی بین الدول ۱۱-صندوق بین المللی توسعه کشاورزی ۱۲- آژانس بین المللی انرژی اتمی.
اشاره ای برشکل گیری جامعه ملل
جامعه ملل زمینههای تشکیل جامعهء ملل شکل گیری جامعه ملل درخواست ویلسون در اعلامیهء چهارده مادهای، اولین اقدام برای تشکیل جامعهءملل تلقی میشود. آمریکا سعی کرد این اعلامیه را که مبنای پذیرش صلح و آتش بس برایدولتهای متحد (آلمان، اتریش، عثمانی، ...) شد، در قراردادهای صلح بگنجاند. اساسنامه جامعهء ملل بر مبنای پیش نویس مشترک آمریکا و انگلیس به تصویبکنفرانس صلح ورسای رسید. اساسنامهء جامعهء ملل بنا به اصرار ویلسون به هنگام عقد قرارداد صلح با متحدین به استثنایمعاهده «سِوِرْ[ - قرارداد reves معاهدهای که بین امپراتوری عثمانی و متفقین امضا شد ] مورد تأیید و تصدیق قرار گرفت. بدین ترتیب، دولتهای مغلوب نیز آن را قبولکردند. دبیرخانهء جامعهء ملل در لندن در دهم ژوئن ۱۹۱۹ شروع به فعالیت کرد[- تاریخ سیاسی، داوود اصفهانیان، ص ۳۱۵ ]ارکان جامعهء ملل عملکرد جامعهء ملل جامعه ملل برای جلوگیری از جنگ بین دولتهای عضو، ترویج همکاری و تعاونبین المللی، حل مسالمت آمیز اختلافهای اعضا و اقدامات متناسب در قبال دولت متجاوز،تأسیس شد. بررسی عملکرد جامعه و میزان موفقیت و شکست آن باید در رابطه با ایناهداف سنجیده شود. این جامعه در مورد حفظ صلح، تعدادی از مشاجرههای سیاسی را به شکل رضایتبخشی فیصله داد. مهمترین این مشاجرهها عبارت بودند از: ۱- مناقشهء بین سوئد و فنلاند بر سر جزایر آلند (۱۹۲۰). ۲- رفع اختلاف مرزی آلبانی با یونان، ایتالیا و یوگسلاوی (۱۹۲۱). ۳- مناقشهء بین لهستان و آلمان بر سر سیلزی علیا (۱۹۲۲). ۴- مناقشهء میان لیتوانی و لهستان بر سر ویلنا (۱۹۲۳). ۵- ادعاهای لیتوانی بر ممل (۱۹۲۴). صفحۀ ۴۳۶- رفع اختلاف مرزی موصل با بریتانیای کبیر و ترکیه (۱۹۲۶). ۷- مناقشهء میان یونان و بلغارستان بر سر مسائل مرزی (۱۹۲۶). ۸- رفع اختلاف بین کلمبیا و پرو (۱۹۳۴[- روابط بین المللی،راما ملکوته و ناراسیمها رائو، ترجمهء علی صلح جو،ص ۵۸، چاپ و نشر بنیاد، تهران، ۱۳۶۸ ] جامعهء ملل، در زمینهء ترویج همکاری و تعاون بین المللی نیز کوششهایی به عملآورد. این سازمان جهانی از طریق احیای اقتصاد کشورهای مغلوب مانند اتریش، طرحهایمختلف اجتماعی، قیمومت، دادگاه بین المللی و سازمان بین المللی کار، زمینهء نزدیکی دولتهارا فراهم ساخت. همچنین از راه مذاکره، مراوده، سازش، پذیرش اصول و قواعد حقوق بینالملل و اصول اخلاقی و انسانی از توسل به زور در روابط بین المللی کاست. بدین ترتیب،جامعهء ملل مقداری از وظایف خود را توانست عملی کند. همان گونه که از انگیزههای ایجاد جامعه و مفاد میثاق استنباط میشود، عمدهترینکار ویژه این سازمان، جلوگیری از تجاوز و وقوع جنگ میباشد. این سازمان که بر اساساصل امنیت دسته جمعی بنا شده بود، امید داشت که منافع مشترک دولتها در نامشروع دانستنتجاوز و اقدام مشترک آنها در قبال تجاوزگر، صحنهء بین المللی را از وقوع تجاوز و جنگمصون نگه دارد، ولی دههء ۱۹۳۰، علی رغم اصول، اهداف و وظایف سازمان، با جنگها وتجاوزهای پی در پی از جانب قدرتهای توسعه طلب رو به رو بود. در این دهه، تجاوزهای توسعه طلبانه ژاپن، ایتالیا و آلمان موجب بیاعتنایی به جامعهءملل شد. علی رغم اعتراض چین، جامعه ملل نتوانست از هجوم ژاپن به منچوری (۱۹۳۱ تا۱۹۳۲) و سپس به شانگهای جلوگیری کند. ژاپن به قطعنامه جامعهء ملل وقعی ننهاد، سرانجامنیز از آن خارج شد. ایتالیا به رهبری موسولینی در سال ۱۹۳۵ به اتیوپی حمله کرد و علی رغممجازات اقتصادی جامعهء ملل بر ضد آن، اتیوپی را به تصرف کامل خود درآورد. جامعهء مللنیز با بی اثر شدن مجازات، حکم لغو آنها را صادر کرد. در نهایت، آلمان که در جنگ جهانیاوّل به اهداف خود نائل نشد با آمال توسعه طلبانه به اتریش، چکسلواکی، لهستان تجاوز کرد کهشروع جنگ جهانی دوّم و پایان جامعهء ملل میباشد[- روابط بین المللی، ص ۶۰ ]
جنگ جهانی اوّل:
جنگ جهانی اوّل که در سال ۱۹۱۴ میان دولتهای اروپایی در یک بلوک بندیتخاصم آمیز، اتحاد مثلّث و اتفاق مثلّث، آغاز شد، بسرعت گسترش یافت و بیشتر نقاط دنیارا در کام خود کشید. دولتهایی که جنگ را آغاز کرده بودند با به کارگیری تکنولوژی قرن بیستم، بیشترینتخریب را به طرف مقابل تحمیل کردند. بدین سان، جنگ با تلفات و خسارات بی شمار توأمگردید. خطر جنگ مجدد که بدون شک آثار و عواقب خطرناکتری را در پی داشت زمینهءاندیشهء تأسیس یک سازمان بین المللی شد؛ بدین معنی که کشورهای عمدهء درگیر با اعلامنیاز به مجمع جهانی، خواستار حل مسالمتآمیز اختلاف میان دولتها در صحنهء جهان شدند.بنابراین، وقوع جنگ جهانی اوّل و امکان بروز مجدّد جنگ بزرگتر و وحشتبارتر، زمینهءمناسب را برای شکل گیری جامعهء ملل به وجود آورد. «تصادفی نیست که جنگ و سازمانهای بین المللی هر دو در روابط بین المللی قرن بیستمنقش بارزی داشتهاند، زیرا جنگ منشاء مهم سازمانهای بین المللی است. جنگ جهانی اوّلممکن است جنگ جهانی دوم را موجب شده باشد، امّا در عین حال تشکیل جامعهء ملل رصفحۀ ۳۹نیز سبب شد.[- ارزیابی سازمانهای بین المللی در قرن بیستم، مترجَمْ، ص ۱۷-۱۸ ]ب - اندیشه صلح خواهی: اندیشمندان صلح دوست، طی قرنهای متمادی که جنگ به عنوان ابزار اجرایسیاست خارجی بین ملتها و کشورها حاکم بوده است، طرحهای متعددی برای محو یا کاهشجنگ از عرصهء زندگی و روابط انسانها و دولتها ارائه کردند. این اندیشه که صلح و امنیت بینالمللی با ایجاد تشکیلاتی جهانی، باعث فروکش کردن آتش جنگ بین ملتها میشود، یکاندیشه قدیمی است. «دانته» حکیم ایتالیایی در قرن چهاردهم میلادی طرح اتحاد کشورهایمسیحی را پیشنهاد کرد. «هانری چهارم»، پادشاه فرانسه، در اوایل قرن هفدهم، طرح تشکیلجامعهء اتفاق اروپا را مطرح ساخت. اما نوئل کانت، فیلسوف معروف آلمانی، در اواخر قرنهیجدهم ، پیشنهادی در این زمینه به منظور برقراری حفظ صلح جهانی ارائه کرد[- شناسنامه سازمانهای بین المللی، سازمان ملل متحد، وزارت امور خارجه، ص ۱۵ ] اندیشه تأمین صلح دایمی برای همگان، به نهضت و جنبش خلع سلاح و داوری بینالمللی در قرن نوزدهم و بیستم منجر شد. فکر خلع سلاح عمومی و تأمین صلح دایمی درقرن نوزدهم طرفداران زیادی پیدا کرد. در نتیجهء فعالیت طرفداران این نظریه، در سالهای۱۸۹۹ و ۱۹۰۷، کنگرههایی برای تأمین صلح در لاهه ( ehaL ) تشکیل شد. در این کنگرههادر خصوص خلع سلاح، حل و فصل اختلافها از طریق مذاکره، مراعات خلق و خوی انسانیدر جنگها و تأسیس دادگاه بین المللی، مذاکراتی به عمل آمد. در پایان کنگرهء سال ۱۸۹۹،تصمیماتی در مورد تأسیس دادگاه بین المللی در لاهه گرفته شد[- تاریخ سیاسی، داوود اصفهانیان، ص ۳۱۴-۳۱۵ ] بدین ترتیب، ویلسون، رئیس جمهوری آمریکا، از این اندیشهها، کنگرهها و محیطسیاسی بین المللی ناشی از صدمات بی اندازهء جنگ استفاده کرده، در سال ۱۹۱۶ یعنی قبل اصفحۀ ۴۰الف - مجمع عمومی: مجمع عمومی، مرکّب از نمایندگان تمام کشورهای عضو بود و هر کشوری حقیک رأی داشت. مجمع، یک هیأت مشورتی و توصیه کننده بود و قدرتی برای قانونی کردنتصمیمات خود یا قبولاندن آنها نداشت. مجمع عمومی برای جامعهء ملل، بودجه را تهیه و تنظیم میکرد، اعضای غیر دایمیشورا را انتخاب مینمود، عضویت کشورهای جدید را در جامعه تصویب میکرد و درقراردادهایی که غیر قابل اجرا شده بودند، توصیه میکرد که تجدید نظر شود. ب - شورای اجرایی: در ابتدا بنا بود شورا از نمایندگان نه کشور - از هر کشور یک نماینده - تشکیلشود: پنج کشور متفق اصلی که از کشورهای قدرتمند و فاتح بعد از جنگ بودند، مانندفرانسه، بریتانیای کبیر، ایتالیا، ژاپن و ایالات متحدهء آمریکا. اینان اعضای دایمی شورا بودند.چهار کشور کم اهمیتتر که برای مدّت معینی توسط مجمع عمومی انتخاب میشدند،اعضای غیر دایم تلقی میشدند. کرسیهای غیر دایم شورا قرار بود به نوبت به اعضای کوچکمجمع اختصاص داده شود. اعضای دایمی شورا - به علت عدم حضور ایالات متحدهء آمریکا به چهار عضو تقلیلیافت، در حالی که اعضای غیر دایمی به شش عضو افزایش یافت. آلمان در سال ۱۹۲۶ به عضویت جامعهء ملل پذیرفته شد و صاحب یک کرسی دایمیگردید. اتحاد شوروی (سابق) نیز در سال ۱۹۳۴ به جامعهء ملل راه یافت و کرسی دایمیدیگری را اشغال کرد. وظایف شورا عبارت بود از: ۱- تنظیم برنامههایی برای کاهش تسلیحات. ۲- پیش بینی راههایی که مجمع برای حمایت از دولتهای عضو در مقابل تجاوز بایددر پیش گیرد. صفحۀ ۴۲ج - دبیرخانه دایمی: دبیرخانه دایمی، از یک دبیرکل که توسط شورا و از طرف اکثریت مجمع عمومیتعیین میشد، و هیأت مأمورین تحقیق، منشیها، مترجمان و کارمندان تشکیل میشد. وظایف دبیرخانه عبارت بود از: ۱- جمع آوری و تنظیم اطلاعات دربارهء مسائل بین المللی ۲- ثبت پیمانها ۳- انجام وظایف منشیگری در جلسههای شورا و مجمع[- تاریخ اروپا از سال ۱۸۱۵ به بعد، مترجم، ص ۲۳۴ ]