روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

روابط بین الملل ــ دیپلماتیک ــ ( قادر توکلی کردلر)

مطالعه مسائل مختلف سیاست در سطوح داخلی و بین المللی و ارائه آن به علاقه مندان دانش سیاست و باز تاب آن از زوایای زیرین انسانی به دنیای واقعی نظام بین الملل که درحال تغییر و تحول است.

تئوریهای تحول تاریخ



تئوریهای تحول تاریخ




تئوریهای تحول تاریخ


      الف: تئوریهای خطی و تکاملی ب: تئوریهای ادواری ج: تئوریهای ستیز اگوست کنت (۱۷۹۸-۱۸۵۷ م) اگوست کنت فرانسوی (etmoC tsuquA) قانونی سه مرحله‏ای (egatS eerht fo waL) رابرای سیر تحول جوامع مطرح نمود. از دید او جوامع از یک مرحلهء اعتقادی یا الهی‏ (lacigoloehT) ، با هدایت یک عقیدهء فراطبیعی (llarutanrepuS) آغاز می‏شوند. دراین مرحله جوامع از نظر اعتقادی دوره‏ای از بت‏پرستی، روح‏گرایی، چندخدایی وتک‏خدایی را پشت سر می‏گذارند، که جوامع تک‏خدایی (citsieht onoM) پیشرفته‏ترین‏جوامع در مرحلهء اعتقادی‏اند. مرحلهء دوم پیشرفت جوامع از نظر کنت، مرحله متافیزیکی (lacisyhp ateM) یا مابعدالطبیعی است. در این دوره قوانین تکامل یافته، بشر به نیروهای انتزاعی یا مجرد به‏عنوان نمایندگان کنترل‏کنندهء جامعه می‏نگرد و با تکیه بر عقل، طبیعت اشیاء و علل‏حوادث را تبیین می‏کند و بدینسان مرحلهء دیگری از ترقی خود را پشت سر می‏گذارد. در نهایت کنت عقیده دارد که جوامع باید به دنبال علل علمی پدیده‏های فیزیکی واجتماعی باشند. این دوره را او مرحله اثباتی (citsivitisoP) نام می‏گذارد، که در آن رشدصنعت و همزیستی صلح‏آمیز از طریق خیرخواهی گسترده و اعتماد و اطمینان جامعهصفحۀ ۱۷نسبت به یک مذهب انسانی (msinairatinamuH) وجود دارد. این مرحله از نظر کنت‏پیشرفته‏ترین، دورهء تاریخ بشر است. بنابراین آیندهء جهان از نظر او یک آیندهء اثباتی است.روشن است که اگوست کنت یک توسعهء خطی - تکاملی را در سیر تحول جوامع و تاریخ‏طرح می‏کند. او مرحله پوزیتیویسم[ . msivitisoP روش، نظریه یا نظامی است که بر حس‏گرایی تأکید داشته، تجربیات حسی، آمایش منطقی وریاضی و علم تجربی ecneicS را منبع معرفت واقعی می‏داند.] را دورهء رشد و گسترش علم در امور انسانی دانسته،آن را بسیار می‏ستاید[.۱.SeeElbertW.Stewart،JamesA.Glynn،Introductiontosociology)Singapore:Mcgraw-Hill bookcompany،Fourthedition،۵۸۹۱(P.۴۲۵-۵۲۵ ]تالکوت پارسونز (۱۹۰۲-۱۹۷۹ م) دانشمند دیگری که نظر او را می‏توان جزو این دسته از تئوریها برشمرد، تالکوت‏پارسونز (snosraPttoclaT) آمریکایی است. دیدگاه او پیچیده است، اما به وضوح یک‏سیر پیشرفت در تحولات اجتماعی را نشان می‏دهد. او معتقد است که جوامع دارای یک‏ظرفیت انطباق برای پیشرفت در درون خود هستند و پیشرفت جامعه از یک قبیله به‏سوی دولت - شهر، ملت یا امپراتوری وابسته به آن است. به طور خلاصه وی پنج مرحله‏در سیر تحول جوامع در نظر می‏گیردصفحۀ ۱۸۱- مرحله ابتدایی یا بدوی (evitimirP) ؛ ۲- نوشتن (gnitirw) ؛ اولین قدم در سیر به سوی کمال که جوامع را از حالت ابتدایی‏خارج می‏کند. ۳- مرحله شهروندی توسعه‏یافته (pihsnezitic dednetxE) ؛ در این دوره، نظامی ازقانون و شهروندی، مانند روم و یونان قدیم گسترش می‏یابد، اما نمی‏تواند همهء افرادجامعه را در خود جذب کند، یعنی بخشی از مردم با این سیستم ناهمگون‏اند. ۴- مرحله توسعهء ادبیات فلسفی (erutareti lyhposolihP) ؛ این مرحله به نظرپارسونز به دنبال توسعهء نظام فلسفی و ادبی یونان قدیم صورت گرفت که مرز دولت‏شهرهای آن را مشخص می‏کرد. این دوره که برای توسعه سازمان‏های بزرگ‏تر ضروری‏بود؛ ابتد[.۱.Ibid،p۵۲۵-۰۳۵ ] امپراتوری روم و سپس کل اروپا را در دورهء رنسانس تحت تأثیر قرار داد.. ۵- مرحله رسیدن به اصول جهانی حقوق و مذهب[.۲.See،Ibid]ابن خلدون (۷۳۲-۸۰۸ ق / ۱۳۳۲-۱۴۰۶ م) عبدالرحمن ابن خلدون از جمله دانشمندان استثنایی جهان اسلام است، که در حوزهءجامعه‏شناسی سیاسی و فلسفهء تاریخ بسیار تأثیرگذار بوده است. کتاب «المقدمه» اومشهور عوام و معروف در نزد خواص است. وی از کسانی است که با تکیه بر معرفت‏دینی، با استفاده از آیات قرآن و روایات، نظریهء ادواری خود را تدوین و تبیین کرده است.او با استفادهء از آیاتی همچون: «وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ» (آل عمران:۱۴۰) و آیهء«وَلِکُلِ‏ّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَایَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (الاعراف:۳۴) سیری‏مشابهِ سیر حیات انسان برای جامعه و دولت‏ها قائل است. همان گونه که انسان از تولد،جوانی، پیری و مرگ برخوردار است، جوامع و دولت‏ها نیز چنین‏اند. این چرخه همان‏گونه که در گذشته تاریخ جریان داشته است، حال و آیندهء را نیز شامل می‏شود، بنابراین‏جهان فردا چون جهان گذشته و حال است. با وجود نوآوری و تکیه ابن خلدون بر معرفت دینی، به نظر می‏رسد او از برخی آیات‏از جمله «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَََّلِحُونَ» (الانبیاء:۱۰۵) غفلت کرده است[ . نک: آیت قنبری، اندیشه سیاسی ابن خلدون، پایان نامه کارشناسی ارشد، ص ۱۰۸ - ۱۳۱ و ص ۱۷۹، همچنین نک: به عبدالرحمن ابن خلدون، المقدمه و یاترجمه آن توسط محمد پروین گنابادی.]توین بی (۱۸۸۹-۱۹۷۵ م) آرنولد جوزف توین بی (eebnyoThpesoJdlonrA) فلسفهء تاریخ خود را در قالب یک‏تئوری ادواری - تکاملی، بیان می‏کند. او «تمدن» را واحد مطالعات خود در نظر گرفته است. صفحۀ ۲۰نظریهء توین بی ترکیبی از تئوریهای تکاملی، ادواری و حتی ستیز را داراست، اماادواری بودن نظریهء او بسیار پررنگ است، عبارت زیر به خوبی گویای این مطلب است: همچنان که روح زمین تارهایش را به دور زمان می‏تند، تاریخ دنیوی بشریت با تولد، رشد،انحطاط و سرانجام فروپاشی جوامع شکل می‏گیرد. از این حیات مغشوش... ما آهنگ‏موزونی می‏شنویم... آهنگ پیکار و پاسخ، پیشروی و بازگشت، ناسازگاری و نوسازگاری،جدایی و پیوستگی... گرچه حرکت چرخ‏های در حال گردش چیزی جز تکرار نیست، اما درهر جنبش ارّابه‏ای را به جلو می‏راند[ . سوروکین، نظریه‏های جامعه شناسیی و فلسفه‏های نوین تاریخ، ترجمه اسداللََّه (امیر) نوروزی، ص‏۱۴۸.] می‏توان گفت که نظریه وی، ادواری - تکاملی است یعنی با وجود تکرار مراحل تاریخ‏و شباهت آینده به حال و گذشته، یک پایان متکامل در انتظار بشریت است. بنابر سیر انسان و تمدن از نظر توین بی، انسانِ پایان تاریخِ یک انسان ملکوتی است نه‏لیبرال دموکرات، و آیندهء جهان به عصر «عدل الهی خلاق» منتهی می‏گردد نه نظام «لیبرال‏دموکراسی». البته او تصریح می‏کند که به نظر می‏رسد مسیحیت، هدف نهایی تاریخ بشریت‏و بالاترین حد خیر برای بشر روی کرهء زمین باشد[ . همان، ص ۱۴۸.]سوروکین (۱۸۸۹ - ۱۹۶۸ م) پیتریم الکساندرویچ سوروکین (nikoroS.A.P) دانشمند روسیِ تبعید شده به غرب واز متفکران برجستهء جهان است. او در کتابش «فلسفه‏های تاریخی و اجتماعی جدید»[.۱.Modernhistoricalandsocialphilosophies ]صفحۀ ۲۱یک نظریهء جریانی (xulF) را مطرح می‏کند که از تئوریهای ادواری گرفته شده است. مبنای‏مطالعه او، جامعه به عنوان یک اَبَرنظام (metsysrepuS) ، شامل ساختار اجتماعی، فرهنگ وگروههای افراد است. این بزرگ نظام به طور مستمر در تحول اجتماعی است. این تحول براساس ارزشهای موجود در درون یک سیستم در مسیرهای مختلفی سیر نموده و جوامع‏ممکن است از یک نوع تمدن به نوعی دیگری از آن به سمت جلو یا عقب برگردند. برای درک نظریه جریانی سوروکین آشنایی با انواع تمدنها یا جوامعی که او مورداشاره قرار داده، ضروری است. وی سه نوع تمدن آرمانی (sepytlaedI) مبتنی بر سه‏نوع شناخت و یک تمدن جامع را به قرار زیر طرح می‏کند[ . نک: سوروکین، نظریه‏های جامعه‏شناسی و فلسفه‏های نوین تاریخ، ترجمهء دکتر اسداللََّه نوروزی، ص‏۲۸۴ - ۲۸۷؛ .۲۵۴ _۲۵۰.p،nnylG.A.J،trawetS.W.E،tic.pO ] ۱- تمدن حسی (etasneS) : این نوع تمدن مبتنی بر شناخت حسّی است. تمدنهای حسّی به دنبال تجربه‏گرایی (msicirepmE) یا مشاهده‏گری‏ (ytilibavresbO) به عنوان منبع حقیقت (hturT) هستند. ۲- تمدن اعتقادی یا شهودی (lanoitaedI) : این تمدن که بر شناخت وحیانی،شهودی، الهام و تجربه‏های عرفانی متکی است، در مقابل فرهنگ یا تمدن حسی قرار دارد. ۳- تمدن معنوی یا citsilaedI : این تمدن که فرهنگ‏های حسی و اعتقادی را نیزداراست «عقل» یا nosaeR را به منابع حقیقت اضافه کرده است. ۴- تمدن جامع: این تمدن که مبتنی بر شناخت و نظام حقیقت جامع‏ (noitingoClargetnI) است، تمدنی است مخلوط از هر سه نوع تمدن و شناخت قبلی. به هر روی سوروکین معتقد است که تمدنها مثل هر کالبد زنده‏ای، دوره‏های فراز وفرودی دارند؛ برخی از آنها ممکن است سالها و قرنها در بی‏هوشی اجتماعی فرهنگی‏فرو روند و بعد بیدار شوند. پیش‏گویی دربارهء زوال تمدن و فرهنگ غرب از یک سو و پیدایش فرهنگ و تمدنی‏مذهبی از سوی دیگر نکتهء مهم نظریهء سوروکین است. با این پیش گویی نظر متفکران‏لیبرال از طرف کسی مردود شمرده می‏شود که خود، دنیای غرب را تجربه کرده است. صفحۀ ۲۲هگل (۱۷۷۰-۱۸۳۱ م) جورج هگل (legeH.F،WgroeG) فیلسوف سرشناس آلمانی، تفسیری غیر مادی ازتاریخ ارائه می‏کند. فلسفهء هگل بر پایه دیالک‏تیک (یک پروسهء پویا) بنا شده است.دیالک‏تیک او از سه مرحله تشکیل می‏شود: ۱- تز (sisehT) یا عقیدهء اصلی (اولیّه: lanigirO )؛ ۲- آنتی تز (sisehtitnA) یا عقیدهء مخالف یا متضاد؛ ۳- سنتز (sisehtnyS) یا نتیجهء نزاع و تبدیل شدن به یک واحد[.۱.Op.cit،E.W.Stewart،J.A.Glynn.p.۰۳۵ ]. جهان صحنهء نبرد تز و آنتی تز و در نتیجهء نزاع، سنتز که خود به منزلهء تز جدیدی‏است به وجود می‏آید و این حرکت همچنان استمرار داشته تا اینکه در دولت لیبرال باتوجه به حل نزاع، پایان می‏پذیرد. برای هگل، انقلاب‏های فرانسه و تا حدودی آمریکا، پایان تاریخ محسوب می‏شد. امّصفحۀ ۲۳فرانسیس فوکویاما فوکویاما (amayukuFsicnarF) متفکر آمریکایی ژاپنی‏الاصل، پژوهشگر پیشین‏مرکز مطالعاتی «راند» و معاون مدیر سرویس برنامه‏ریزی سیاسی وزارت امور خارجه‏آمریکاست. او با فرضیهء پایان تاریخ خود، جدال‏های قلمی فراوانی را در جهان‏برانگیخته است. نظر فوکویاما را از آن رو جزو تئوریهای ستیز ذکر کرده‏ایم چون بر بنیادنظریهء هگل، «دموکراسی لیبرال» (ysarcom edlarebiL) را نقطهء پایانِ تکامل‏ایدئولوژیک بش[.۱.Theendpointofmankind'sideologicalevolution ]، آخرین شکل حکومت بشری[.۲.Thefinalformofhumangovernment ] و به تعبیر دیگر «فرجام تاریخ[.۳.Theendofhistory ]..می‏داند. او نظر خود را در مقاله‏ای با عنوان «پایان تاریخ» در نشریهء لیبرال «منافع ملی» درسال ۱۹۸۹ نوشت[.۴.FrancisFukuyama....،Theendofhistoryandthelastman)۲۹۹۱(، http://WWW.Marxistsorg/reference/subject/philosophy/Works/us/fukuyama.htm.p.۱ ] و سپس در سال ۱۹۹۲ در کتابش تحت عنوان «پایان تاریخ و آخرین‏انسان[.۵.Theendofhistoryandthelastman ] بر آن تأکید کرد.. نظر فوکویاما از آن رو حائز اهمیت فراوان است چون غرب به رهبری آمریکا، تحت‏عنوان برتری لیبرال دموکراسی بر دیگر حکومت‏های بشری، با مشیّ نظامی‏گری درصددتحمیل آن بر جهان است. حداقل می‏توان گفت این فرضیه، توجیه تئوریک لازم را برای‏اقدامات دولت آمریکا در جهان فراهم ساخته است[.۴.FrancisFukuyama....،Theendofhistoryandthelastman)۲۹۹۱(، http://WWW.Marxistsorg/reference/subject/philosophy/Works/us/fukuyama.htm.p.۱ ]صفحۀ ۲۴نقد نظر فوکویاما واقعیت این است که فرضیهء فوکویاما بیش از آنکه بر استدلال علمی بنا شده باشد،متأثر از جوّ احساسی ناشی از شکست شوروی است. پرسش این است: فوکویاما در مقابل‏موفقیت‏های بزرگ و خیزش اقتصادی سیاسی چین چه پاسخی دارد؟ به باور بسیاری از کارشناسان توسعه، نظام سرمایه‏داری جهانی شرایط را به خصوص درزمینهء تجارت جهانی به گونه‏ای رقم زده است تا کشورهای در حال توسعه چاره‏ای جزپیوستن به فرایند مورد نظر آنها نداشته باشند. از سوی دیگر گسترش بازار آزاد، فرایندنوسازی اقتصادی و پیوستن اجباری ملت‏های بیرون از نظام سرمایه‏داری به آن، همان‏پی‏آمدها را در سطح جهانی باعث شده است، که چند نمونه به شرح زیر بیان می‏شود: ۱- در عرض ۳۰ سال از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ فاصلهء کشورهای شمال و کشورهای جنوب‏از۱۳۰ به ۱۱۵۰ رسیده است و این در حالی است که سیاستمداران، رسانه‏های جمعی وشیفتگان لیبرال دموکراسی از آن به عنوان دورهء توسعه یاد می‏کنند[ . نک: روژه گارودی، آمریکا ستیزی چرا، ترجمه جعفر یاوه ص ۷۶.] ۲- تنها ده نفر از ثروتمندترین افراد جهان ۱۳۳ میلیارد دلار در اختیار دارند که ۵/۱برابر کل درآمد تمامی کشورهای در حال توسعه [ مانند ایران، مصر، پاکستان‏ ] است. این‏نابرابری در کشورهای ایده‏آل لیبرال دموکراسی نیز بسیار عظیم است. در سال ۱۹۹۱ تنها۵ درصد مردم آمریکا حدود ۹۰ درصد ثروت ملی را در اختیار داشتند، در فرانسه‏۶درصد مردم ۵۰٪ ثروت ملی را و بقیه مردم نیز پنجاه درصد[ . همان.] ۳- هر سال ۳۰ میلیون نفر از گرسنگی می‏میرند و ۸۰۰ میلیون نفر دچار سوء تغذیه‏مزمن هستند. این آمار در گزارش ۱۹۹۰ یونیسف به ۴۵ میلیون نفر در کشورهای جنوب‏می‏رسد که ۵/۱۳ میلیون نفر آن را کودکان تشکیل می‏دهند. به تعبیر روژه گارودی، این‏بدان معناست که نظام لیبرال دموکراسی آمریکایی در هر دو روز یک هیروشیمای جدیدبه وجود می‏آورد[ . همان، ص ۷۷.]صفحۀ ۲۵۴- از ۴/۴ میلیارد جمعیت کشورهای در حال توسعه تقریباً ۳۵ از خدمات بهداشتی‏محروم‏اند. ۵- طبق گزارش روزنامه لوموند فرانسه، بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر درفقر مطلق زندگی می‏کنند و تعداد این افراد رو به افزایش است و بعضی تا ۲ میلیارد نیزتخمین زده‏اند[ . حسن توانایان فرد، اقتصاد آیندهء بشر، ص ۷۴ - ۷۵.] ۶- طی یک بررسی به عمل آمده، بیش از ۱۴ جمعیت جهان با درآمدی کمتر از یک‏دلار و نیمی از جمعیت جهان با کمتر از دو دلار و نزدیک به ۷۰٪ نیز با کمتر از ۳ دلاردرآمد در روز زندگی می‏کنند، اما در روی دیگر سکه ظلم اقتصادی در جهان ۱۰ درصداز ثروتمندان جهان ۸۰٪ از کل درآمد جهان را در اختیار دارند[ . نک: ترجمان سیاسی (مجله)، ش ۴۱، ص ۲۸.] روشن است یکی از مهم‏ترین عوامل این شکاف عظیم، استعمار ملت‏های جنوب بر اثرعملکرد اقتصاد سرمایه‏داری در سطح جهان است. ۷- پی‏آمد دیگر نظام سرمایه‏داری، گسترش بردگی پنهان افراد برای سرمایه‏داران‏است. به ظاهر در این نظام همه آزادند، اما در واقع مجبورند سخت کار کنند تا با توجه به‏تبلیغات فراوان و فرهنگ مصرفی، روزآمد شوند؛ یعنی تمام درآمد خود را دوباره به‏جیب‏سرمایه‏داران بریزند، در شرایطی که بسیاری از کالاها نیاز ضروری آنها نیست و تنها نیازهای‏کاذب ناشی از جو تبلیغات سرمایه‏داری آنان را در نظام بردگی پنهان گرفتار کرده است. ۸- افزایش نابرابری اجتماعی، قطبی شدن جامعه، فقر و بی‏نوایی (زیر خطر فقر) پی‏آمددیگر این نظام اقتصادی حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی شمال است. مانوئل کاستلز (slletsaC leunaM) استاد اسپانیایی الاصل رشته جامعه‏شناسی و برنامه‏ریزی دانشگاه‏برکلی کالیفرنیا، در کتاب «ظهور جامعهء شبکه‏ای[.۱.TheRiseoftheNetworksociety ] به افزایش چشمگیر نابرابری اجتماعی،قطبی شدن جامعه، فقر و بینوایی در آمریکا، اروپای غربی و بریتانیا اشاره می‏کند. بیان‏نظر کاستلز از آن رو دارای اهمیت است چون به عنوان یک جامعه‏شناس از متن جوامعصفحۀ ۲۶ایده‏آل سرمایه‏داری یعنی آمریکا و اروپا مشاهدات عینی خود را براساس آمار و ارقام‏بیان کرده است[ . نک: مانوئل کاستلز، عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ (ظهور جامعه شبکه‏ای)، ج ۳، ترجمه احد علیقلیان، افشین خاکباز.] ۹- افزایش بی‏خانمان‏ها؛ کاستلز آن را از شگفت‏انگیزترین چهره‏های فقر نوین می‏داند.وی می‏نویسد: در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ تعداد بی‏خانمان‏ها در آمریکا بین ۵ تا ۹ میلیون‏نفر بوده و ۷ درصد از بزرگسالان آمریکایی در طول زندگی بی‏خانمانی را تجربه کرده‏اند. ۱۰- محلات فقیرنشین؛ تبعیض نژادی و افزایش آمار زندانیان، پدیدهء منفی دیگری است‏که اقتصاد سرمایه‏داری به ارمغان آورده است. محلات فقیرنشین و اقلیت‏نشین در آمریکای‏امروز در درون شهرهای بزرگ به ویژه در محله‏های سیاه‏پوست‏نشین بدترین جلوه‏های‏نابرابری، تبعیض، فلاکت انسانی و بحران اجتماعی را در کنار چهرهء پیشرفته شهرهای بزرگ‏به نمایش گذاشته است[ . همان، ص ۱۶۱ - ۱۶۹.] فوکویاما می گوید هر کودکی که در کشورهای لیبرال به دنیا می‏آید اعم از اینکه غنی‏یا فقیر، سیاه یا سفید باشد، از حقوق شهروندی برابر برخوردار است. فوکویاما برای‏مشاهدات اجتماعی ذکر شده در بالا که جامعه‏شناس معروف آمریکا، کاستلز آن را بیان‏کرده است، چه پاسخی دارد؟ چگونه نظام ایده‏آل بیشترین تعداد زندانیان در جهان راداراست و ایالت کالیفرنیا نیز به داشتن بیشترین تعداد زندانیان در ایالات متحده، (کشورآرمانی لیبرال دموکراسی و اقتصاد سرمایه‏داری) مفتخر است؟[ . همان، ص ۱۶۹ - ۱۷۰.] ۱۱- فساد و فحشاء و بهره‏کشی جنسی از کودکان؛ یکی از پررونق‏ترین بازار فحشای‏کودکان در آمریکا و کاناداست[ . همان، ص ۱۸۱.] طبق گزارش وزارت کار آمریکا دلیل این امر، کسب‏درآمد بیشتر، به دست آوردن غذا و مانند آن است و این کودکان در معرض خطر ایدز وسایر بیماری‏های آمیزشی یا سوء استفاده‏های جسمانی سبعانه قرار دارند و از آثار سوءآن تا آخر عمر - که ممکن است کوتاه باشد، - رنج می‏برند[ . همان.]صفحۀ ۲۷در متن جامعه ایده‏آل لیبرال دموکراسی (آمریکا)، پلیس فدرال ( IBF ) هر ۲۲ دقیقه‏یک فقره قتل، هر پنج دقیقه یک فقره تجاوز، هر ۴۹ ثانیه یک فقره دزدی، هر سی ثانیه‏یک فقره حمله مسلحانه و هر ده ثانیه یک فقره دزدی مسلحانه را گزارش می‏کند[ . نک: آمریکا ستیزی چرا؟، ص ۸۶ - ۸۷.] این بنیاد ظالمانه علاوه بر نظام اقتصادی سرمایه‏داری، ریشه در نظام فلسفی لیبرال‏دموکراسی دارد. لیبرال دموکراسی از دو رکنِ لیبراسیم یا آزادی خواهی و دموکراسی یا حکومت‏مردم تشکیل شده است و نه عدالت. اگر به سایر مبانی این مکتب نیز توجه کنیم، اصولی‏همچون اومانیسم (msinamuH) ، فردگرایی (msilaudividnI) ، سکولاریزم‏ (msiraluceS) ،ساینتیسم (msitneicS) عقل‏گرایی (msilanoitaR) و مانند آن، خالی از «عدالت»اند. عدالت به معنی دادگری، احقاق حق و در مقابل ظلم و جور است. عدالت مورد نظرما عدالتی است فراگیر و همه جانبه. بشر به طور فطری خواهان آن است که استحقاق‏های‏طبیعی و واقعی هر کس در سطح فردی، اجتماعی و حکومتی بدون تبعیض در اختیار اوقرار گیرد. به تعبیر دیگر در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی‏همه چیز در مجرای طبیعی خود قرار گیرد، چه آنکه «العَدلُ یَضَعُ الامورَ مَواضِعَها»[ . ر.ک. نهج البلاغه، حکمت ۴۳۷.] عدالت‏خواهی آرمان اساسی و مشترک بشر در طول تاریخ بوده است. از ابتدای خلقت‏برای رسیدن به عدالت نبردی آغاز شده است که منشأ تحولات گوناگونی در جهان بوده‏است. عدالت‏خواهی شعار جاودانه‏ای است که در همهء نبردها، نهضت‏ها، قیام‏ها، انقلاب‏هاو جنگ‏های حق‏طلبانه از آن سخن گفته می‏شود. هرجا که بشر احساس کرده عدالت برپا وبرجاست، درگیری خاموش شده است و هرگاه ظلم و بی‏عدالتی را مشاهده نموده به انحاءمختلف با ظالمان و حاکمان جور به ستیز برخاسته است. بر این اساس مهم‏ترین نیاز فطری بشر «نیاز به عدالت» است و هر مکتب، مذهب یادینی که بتواند آن را پاسخ بگوید، همو صاحب پایان تاریخ خواهد بود. صفحۀ ۲۸مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳ م) کارل مارکس (xraMlraK) آلمانی، بنیانگذار مارکسیسم، شاگرد هگل بود و بر اساس‏منطق او نظریهء اجتماعی خود را با عنوان ماتریالیسم دیالک تیک طرح کرد. مارکس‏همچون هگل به تکامل تاریخ اعتقاد داشت، با این تفاوت که جامعهء پایان تاریخ او، یک‏جامعهء کمونیستی بود و نه دولت لیبرال. بنابراین آیندهء جهان از دیدگاه او و طرفدارانش ازآن، کمونیزم است. بدون اینکه قصد نقد و بررسی تفصیلی دیدگاه مارکس را داشته باشیم، یادآور می‏شویم‏که مارکسیسم آینده را تنها در بعد مادی می‏بیند. نظریه مارکس پس از تبدیل شدن به مکتب ودر مرحلهء عمل به‏ویژه در اتحاد جماهیر شوروی به شکست انجامید. پیش‏گویی‏های مارکس‏در مورد رسیدن جوامع اروپایی به دوره کمونیزم نیز قبلاً نادرست از آب درآمده بود. مارکسیسم در شوروی با ایجاد یک نظام دولت‏سالار، کنترل همه جانبهء حزب کمونیست‏را بر جامعه به حداکثر رساند و در همهء امور و حوزه‏های شخصی، اجتماعی، حقیقی وحقوقی تلاش کرد تا نظریهء پایان تاریخ خود را تجربه کند. آنان در نهایت نتیجه‏ای جزشکست و فروپاشی به دست نیاوردند[ . نک: عصر اطلاعات، ج ۳، ص ۱۸.]صفحۀ ۲۹مارکسیسم نمی‏تواند آیندهء جهان را از آنِ خود سازد، زیرا به تعبیر امام خمینی(ره) درنامه‏اش به گورباچف: مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی وبا مادیت نمی‏توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت که اساسی‏ترین درد جامعهءبشری در غرب و شرق است، به درآورد[ . امام خمینی، آوای توحید (نامهء امام خمینی به گورباچف با شرح آیت الله جوادی آملی)، ص ۹.] پرسش ۱ - از دید تئوریهای خطی - تکاملی آینده جهان چگونه است؟ ۲ - تئوریهای ادواری در بارهء آیندهء جهان چه می‏گویند؟ ۳ - نظر تئوریهای ستیز درباره جهان فردا چیست؟ ۴ - دیدگاه هگل، اگوست کنت و ابن خلدون به ترتیب در کدام دسته از تئوریهای تحول جای می‏گیرد؟

ایران در مقابل هژمونی آمریکا



ایران در مقابل هژمونی آمریکا



هماوردی ایران در مقابل هژمونی آمریکا


      ایران و آمریکا از برقراری ارتباط تا پیروزی انقلاب تا زمان جنگ جهانی دوم ایرانیان از عملکرد دو قدرت‏استعماری روسیه و انگلیس به ستوه آمده بودند. در این شرایط،سردمداران آمریکا، ضمن درک موقعیت و جاذبه‏های ایران، باارائه تصویری نوع دوستانه و پنهان کردن چهرهء واقعی خود،نفوذ در عرصه‏های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی‏ایران را وجههء همت خود قرار دادند. در این دوران، آمریکا به تقویت و تثبیت پایه‏های حکومت‏پهلوی دوم پرداخت و شاه ایران نیز متقابلا با عملی ساختن‏استراتژی تسلیم و کرنش در قبال آمریکا، وابستگی تهران به‏واشنگتن را در روابط و مناسبات دو کشور طرح ریزی نمود. واین وابستگی تا هنگام پیروزی انقلاب اسلامی روز به روزبیشتر شد و به بالاترین سطح خود در طی سالهای آخر حکومت‏شاه رسید. تا حدی که شاه در کرنش به آمریکایی‏ها آنقدرپیش رفت که به «شاه آمریکایی» معروف گشت. آمریکا نیز با فروش تجهیزات و جنگ افزارهای مدرن وپیشرفته به ایران و اعطای نقش ژاندارمی به شاه، حفاظت اصفحۀ ۵۵منابع خود در خلیج فارس را به وی سپرد و تهران را در ردیف‏متحد وفادار واشنگتن در همجواری شوروی سابق در خطمقدم مبارزهء با کمونیسم قرار داد. مجموعه‏ای از پیوندها و ملاحظات استراتژیک میان شاه وهیأت حاکمه امریکا در طی ۳۷ سال سلطنت وی بویژه بعد ازکودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و موفقیت در پشت سر گذاشتن بحران‏هاو معضلات سیاسی وسرکوب قیام‏های داخلی مانند ۱۵خرداد۱۳۴۲، سبب شد تا شاه و آمریکا، نظام شاهنشاهی حاکم برایران را پابرجا و با ثبات تلقی نموده و حتی لحظه‏ای هم به فکر«ایران بعد از شاه» نیفتند. به عنوان نمونه شاه در آذرماه ۱۳۵۶در جریان فارغ‏التحصیلی دانشجویان دانشگاه افسری با صدای‏بلند اعلام نمود که: کسی نمی‏تواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران،کشاورزان و بخش وسیعی از مردم عادی و روشنفکران به علاوه‏از پشتیبانی بی چون و چرایی نیروهای مسلح ۷۰۰ هزار نفری‏برخوردارم[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ] در این ارزیابی از وضعیت مستحکم رژیم، جیمی کارتر،رئیس جمهور وقت ایالات متحده نیز با شاه ایران همفکر بود.کارتر یک ماه پس از سخنرانی شاه در سفر به ایران از این[ . روزنامه رستاخیز، ۱۴/۹/۱۳۵۶ ]صفحۀ ۵۶کشور به عنوان «جزیرهء ثبات» یاد نمود و به شاه ایران به واسطه‏حاکمیت بر چنین کشوری، تبریک گفت. در حالی که دور دوم مبارزات علیه رژیم شاه از نیمه دوم‏سال ۱۳۵۶ آغاز شده بود، سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» درشهریور ماه ۱۳۵۷ در حالی که ایران چند ماه بیشتر با وقوع‏یک انقلاب تمام عیار فاصله نداشت، وضعیت ایران را چنین‏ارزیابی کرد: ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابی قرار ندارد، بلکه حتی‏آثار و علایمی از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به‏چشم نمی‏خورد[ . معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مجموعه مقالات اولین سمینار انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن، (قم - دفتر نشر معارف، ۱۳۷۴)، ص ۸۶ ] سازمان «تحلیل اطلاعات دفاعی» نیز - که وزارت دفاع ونیروهای مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتی می‏نماید - یک ماه‏بعد، در مهرماه ۱۳۵۷، موقعیت رژیم شاه را چنین پیش‏بینی کرد: انتظار می‏رود شاه در ۱۰ سال آینده نیز همچنان به صورت‏فعال در قدرت بماند[ . همان، ۸۷ ] از تحلیل این گزارش‏ها به دست می‏آید که اعتقاد به استحکام‏پایه‏های قدرت رژیم شاه آنچنان در میان مقامات آمریکایی‏ریشه دوانیده بود که احتمال وقوع هر گونه تحول چشمگیر وانقلاب در ایران را غیر ممکن می‏دانستند؛ اما وقتی سفیرواشنگتن در تهران به تدریج با این واقعیت رو به رو گردید کهصفحۀ ۵۷ادامهء حکومت پهلوی دوم غیر ممکن شده است، عنوان گزارش‏تاریخی خود را به مقامات واشنگتن چنین انتخاب کرد: فکر کردن به آنچه فکر کردنی است[ . همان ]نگرش تاریخی بر منازعات امریکا علیه ایران پیروزی انقلاب اسلامی علاوه‏بر درهم پیچیدن طومار نظام‏دیکتاتوری شاهنشاهی پهلوی و استبداد داخلی آن، با دست‏رد زدن به سینهء قدرت‏های خارجی، منافع برون مرزی‏استعمارگران را نیز در معرض تهدید جدی قرار داد. ایالات متحده نخستین قدرت غربی بود که پس از پیروزی‏انقلاب، منافع منطقه‏ای آن بیش از دیگر بازیگران بین المللی‏دستخوش دگرگونی اساسی گشت و با برچیده شدن بساطژاندارمی شاه در منطقه، و تغییر ناگهانی حافظ منافع این کشوصفحۀ ۵۸به بازیگری انقلابی و معترضی پرخاشگر، هیأت حاکمهء واشنگتن‏برای چاره‏اندیشی و اتخاذ انواع تدابیر در حوزه سیاست خارجی‏به تکاپو افتادند. نمود رفتاری دستگاه سیاست خارجی آمریکا در برابرنظام برآمده از انقلاب اسلامی در قالب پیچیده‏ترین حربه‏ها وتاکتیک‏های خصمانه از صبحگاه پیروزی انقلاب تاکنون[ . زمان تدوین اثر در خرداد ماه سال ۱۳۸۴ ] بروزکرده که برجسته‏ترین این اقدامات خصمانهء چنین است: ۱. خط دهی به لیبرال‏های نهضت آزادی در دولت موقت وتقویت و پشتیبانی از آنها برای انحراف مسیر انقلاب اسلامی[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: اسناد لانه جاسوسی، کتاب شماره ۱۵، سند شماره ۱۸ ] ۲. هدایت ضد انقلاب در اقدامات تجزیه طلبانه در کردستان،خوزستان، سیستان و بلوچستان، گنبد و آذربایجان[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: کامران غضنفری، امریکا و براندازی جمهوری اسلامی (تهران، کیا، ۱۳۸۰) ص ۱۶۱-۱۶۳ ] ۳. تحریم اقتصادی و توقیف اموال و دارایی‏های ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱- زبیگنیو برژنیسکی، سقوط شاه، جان گرگان‏ها و منافع ملی، ترجمه منوچهر یزدانبار (تهران، کاوش، ۱۳۶۲) ص ۹۰؛ ۲- سیا یروس ونسی وبرژنیسکمی، توطئه در ایران، ترجمه محمود مشرقی، (تهران، هفته ۲ و ۱۳ ص ۷۷)] ۴. قطع روابط دیپلماتیک. ۵. تهاجم نظامی به طبس. ۶. طراحی کودتای نوژه. ۷. طراحی عملیات جهش مثبت ۸۰ پس‏از کودتای نوژه[. جهت اطلاع بیشتر دراین زمینه ر.ک به: مؤسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی و کودتای نوژه (تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی، ۱۳۶۷)] ۸. گسترش تروریسم کور علیه شخصیت‏های طراز اول‏مملکتی، اعضای نهادهای انقلابی و تودهء مردم. ۹. نشان‏دادن چراغ‏سبز به صدام برای آغاز تهاجم و تحمیل‏جنگ بر جمهوری اسلامی ایران[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. معاونت پژوهشی و تحقیق دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات جنگ تحمیلی، (تهران، انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۷۳)؛ ۲. صادق سلیمی نبی، عراق و امریکا در جنگ تحمیلی، پیوستگی هدف و همسویی عملکرد، نشریه «نگین ایران» سال دوم شماره ۶، پاییز ۱۳۸۲؛ ۳. مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی، خرمشهر در جنگ طولانی (تهران، مرکز مطالعات جنگ سپاه پاسداران، ۱۳۷۵)؛ ۴. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهارم، هجوم سراسری، چاپ دوم، (تهران، گردآوردنده، ۱۳۷۵)؛ ۵. دوماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۷۲-۷۱، مرداد و شهریور ۱۳۷۲ ]صفحۀ ۵۹۱۰. اهتمام جدی‏تر بر تقویت عقبهء استراتژیک عراق پس‏از فتح خرمشهر از طریق اعطای منابع مالی خرید تجهیزات وجنگ‏افزارها، حمایت سیاسی و معنوی و پشتیبانی اطلاعاتی‏از عراق. ۱۱. تلاش برای نزدیکی به ایران و اجرای سیاست چماق وهویج و تحقق استراتژی فشار و دیپلماسی در جریان ایران‏گیت باورود ناگهانی مک فارلین مشاور امنیت ملی ریگان رئیس جمهوروقت امریکا و هیأت همراه آن به ایران در خردادماه سال ۱۳۶۵[ . صادق سلیمی نبی، تاکتیک چماق و شیرینی و فشار و دیپلماسی در ماجرای ایران گیت، نشریه رواق اندیشه، مرکز پژوهش‏های اسلامی صدا و سیما، شماره ۲۳ ] ۱۲. رویارویی نظامی مستقیم امریکا با جمهوری اسلامی درپایان جنگ از طریق حمله به کشتی «ایران اجر»، انهدام سکوهای‏نفتی «رشادت» و «سلمان» و ناوچه‏های «جوشن» و «سبلان» وهدف قرار دادن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی درخلیج فارس[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک به: ۱. دفتر سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، گذر از بحران ۶۷، (تهران، تبلیغات و انتشارات سپاه پاسداران، ۱۳۶۸)؛ ۲. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران، از آغاز تا پایان، سیری در جنگ ایران و عراق (تهران، مرکز مطالعات جنگ، ۱۳۷۶)] ۱۳. درخواست ۱۸۶ تن از اعضای مجلس نمایندگان امریکادر نیمهء دوم شهریور ماه ۱۳۶۸ هـ . ش به جیمز بیکر وزیرامور خارجه وقت آمریکا برای کمک به سازمان مجاهدین‏خلق‏(منافقین) جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی. ۱۴. تمدید دورهء تدابیر اضطراری ۱۰ ساله از سوی بوش‏پدر در آبان ماه ۱۳۶۸ که قبل از او جیمی کارتر اعمال کرده بود. ۱۵. حملهء ناو آمریکایی «لاسال» به دو قایق ایرانی در خلیج‏فارس در خرداد ۱۳۷۰ هـ . ش. صفحۀ ۶۰۱۶. جلوگیری از نفوذ ایران در آسیای میانه بعداز فروپاشی‏شوروی و بازداشتن کشورهای منطقه خلیج فارس از همکاری‏ایران جهت ورود تهران در ترتیبات امنیتی منطقه. ۱۷. بازداشتن آلمان ازتکمیل نیروگاه اتمی بوشهر در تیرماه‏۱۳۷۰ هـ . ش و تطمیع هند برای وارد نشدن در این عرصه درآبان ماه همان سال. ۱۸. اعزام زیردریایی تهاجمی «یو. اس. ای توپیکو» به‏خلیج فارس. ۱۹. حمایت از ادعای مالکیت امارات متحده عربی نسبت‏به جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی. ۲۰. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع دستیابی به سلاح‏هسته‏ای، نقض حقوق بشر و حمایت ایران از حقوق بشر درادبیات و روابط سیاسی دو کشور. ۲۱. صدور دستور العمل‏های اول و دوم از سوی کلینتون‏رئیس جمهور وقت امریکا برای تحقق سیاست مهار دو جانبه‏در تاریخ ۱۰ و ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۷۴ (۳۰ آوریل و ۶ مه‏۱۹۹۵ م)[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: سعید تائب، قانون داماتو، ایران یا اروپا، مجله سیاست خارجی، سال یازدهم، شماره ۱، بهار ۱۳۷۶، ویژه نامه تحریم، ص ۳۸-۳۹و نشریه گروه ترجمه خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، امریکا و تحریم تجاری ایران، متن سخنرانی کلینتون در ضیافت شام کنگره یهود، اردیبهشت ماه ۱۳۷۴، ص ۶ ] ۲۲. لغو عضویت ایران در کنسرسیوم نفت آذربایجان در۲۳ فروردین ماه ۱۳۷۴ (۱۲ آوریل ۱۹۹۵ م) برای تحقق سیاست‏مهار دو جانبه. صفحۀ ۶۱۲۳. تصویب قانون داماتو در کنگره و امضای آن از سوی‏کلینتون در ۱۵ خرداد ماه ۱۳۷۵ (۶ اوت ۱۹۹۶ م) در راستای‏سیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: زیبا فرزین‏نیا، از نفوذ تا سد نفوذ، پیش زمینه‏های قانونی داماتو، مجله سیاست خارجی، ویژه نامه تحریم، همان، ص ۱۱۸ ] ۲۴. تصویب بودجه رسمی ۲۰ میلیون دلاری از سوی کنگره‏امریکا برای به سازش کشاندن جمهوری اسلامی در راستای‏سیاست مهار دو جانبه[ . جهت اطلاع بیشتر در این زمینه ر.ک: نشریه خبرگزاری جمهوری اسلامی، در مصاف خبری شماره ۵۴، اختصاص ۲۰ میلیون دلار بودجه آمریکا علیه ایران، اسفند ماه ۱۳۷۴، ص ۱۶-۱۷ ]دکترین بوش در برخورد با ایران جورج. دبلیو. بوش معروف به بوش پسر چهل و سومین‏رئیس جمهور آمریکا است که سکان قوهء مجریهء این کشور رادر بهمن ماه ۱۳۷۹ هـ . ش (۲۰ ژانویه ۲۰۰۱ م) به دست گرفت. صفحۀ ۶۲پس از آنکه وی در رأس هرم قوهء مجریه آمریکا قرار گرفت،وقوع دو حادثهء مهم، سبب گردید تا دکترین نظم نوین جهانی‏بوش اول، به شکل افراطی‏تر، از سوی فرزندش اعلام و دردستور کار جمهوری خواهان جنگ طلب قرار گیرد. حادثهء نخست در ۲۰ شهریور ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ م) یعنی ۸ ماه بعد از روی کار آمدن بوش با ربوده شدن‏هشت فروند هواپیمای مسافربری از سوی شماری افراد ناشناس‏و مورد هدف قرار دادن سمبل‏ها و مراکز قدرت نظامی، اقتصادی‏و سیاسی ایالات متحده به وقوع پیوست. در این واقعه برج‏های دو قلوی سازمان تجارت جهانی، مظهرقدرت اقتصادی منهدم شدند و ساختمان پنتاگون وزارت دفاع‏آمریکا به عنوان سمبل قدرت نظامی ایالات متحده با برخوردتعدادی از هواپیماهای ربوده شده آسیب دید. علاوه بر این‏انهدام یک فروند هواپیما در حریم هوایی کاخ سفید، مرکز قدرت‏سیاسی واشنگتن را در ردیف ناامن‏ترین مناطق جهان قرار داد. درحالی‏که واقعهء ۱۱ سپتامبر، ضریب امنیت داخلی و ابهت‏بین‏المللی آمریکا را به پایین‏ترین سطح در طول تاریخ این کشوررساند، بوش کوچک و تیم نظامی کابینهء او پس از آن، ضمن‏مظلوم نمایی و بهره برداری از فرصت پیش آمده، نخست بانسبت دادن این عملیات به مسلمانان و اعراب، آغاز مجدصفحۀ ۶۳جنگ‏های صلیبی را اعلام نمودند. اندکی پس از آن، انجام‏عملیات تروریستی را به گروه متعصب «طالبان» و سازمان‏«القاعده» نسبت دادند و سپس دومین واقعه را در عکس العمل‏به حادثه اول تحقق بخشیدند. واقعه دوم با حملات موشکی و هوایی آمریکا و انگلیس به‏افغانستان آغاز شد و با باز پس‏گیری مناطق تحت اشغال طالبان‏از سوی نیروهای بومی جبههء متحد ضد طالبان، استقرار نیروهای‏نظامی آمریکا در افغانستان و قرار گرفتن شخص مورد نظرواشنگتن (حامد کرزای) در رأس دولت موقت کابل ادامه یافت. در این شرایط، بوش دوم برای تحقق جهان تک قطبی آرمانی‏خود، ایالات متحده را منادی آزادی وعدالت، و مخالفین خود راتروریست معرفی کرد. و در صدد عملی ساختن تفکر هر کس‏با ما (آمریکایی‏ها) نیست علیه ماست و هرکس با ماست، علیه‏آنهاست (تروریست‏ها) بر آمد. او در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۰هـ . ش‏(۵ فوریه ۲۰۰۲ م) در جمع نظامیان پایگاه هوایی «اگلین» درفلوریدا - که سخنانش با کف زدن‏ها و ابراز احساسات نظامیان‏قطع می‏شد - اعلام کرد: ما در مدتی کوتاه موفق شدیم ائتلافی چشمگیر از کشورهای‏مختلف جهان پدید آوریم که در همهء مناطق جهان این ائتلاف‏وجود داشت[ . کشورهای مختلفی در ائتلاف بین المللی که با مجوز شورای امنیت و به‏رهبری امریکا علیه عراق در جنگ دوم خلیج فارس (در سال ۱۹۹۱ م در باز پس‏گیری کویت) به راه افتاده بود، نیروهای نظامی و کمک‏های مادی در اختیار ایالات متحده قرار دادند؛ اما برخلاف اظهارت بوش دوم، در افغانستان هیچ یک از کشورهای جهان به غیر از انگلیس کمک و نیروی نظامی در اختیار ایالات متحده قرار ندادند. در جریان افغانستان، سایر کشورها فقط از اقدام امریکا تنها حمایت لفظی، آن هم در محکومیت اصل تروریسم به عمل آوردند ] آنها می‏دانند که در این درگیری باید انتخابصفحۀ ۶۴کنند که یا با ما و یا با تروریست‏ها باشند، یا شما جانب‏استبداد و زور و یا در کنار آزادی و عدالت هستید.[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ] با چنین رویکردی در بیست وسومین سالگرد پیروزی انقلاب‏اسلامی، بوش کوچک در تداوم نطق سنتی رؤسای جمهورایالات متحده موسوم به «نطق وحدت، در نشست مشترک‏مجالس سنا و نمایندگان (کنگره) و در حضور نظامیان بلند پایهءآمریکا و میهمانان خارجی در ۹ بهمن ماه ۱۳۸۰ هـ . ش (۲۹ژانویه ۲۰۰۲ م)، برخی گروه‏های اسلام‏گرای خاور میانه را ازمصادیق گروه‏های تروریستی به حساب آورد و کشورهای مستقل‏ایران و کرهء شمالی را در کنار عراق «محور شرارت و شیطانی»توصیف کرد: ارتش ما اردوگاه‏های آموزشی تروریستی در افغانستان رامضمحل ساخت، اما هنوز اردوگاهایی وجود دارندکه در برخی‏کشورهای دیگر به فعالیت خود ادامه می‏دهند... دنیای زیرزمینی‏تروریست‏ها شامل گروه هایی مثل حماس، حزب اللََّه، جهاداسلامی و جنبش محمد، در جنگل‏های دورافتاده و در صحراهافعال است و در مراکز شهرهای بزرگ پنهان شده است. کره شمالی، رژیمی است که با موشک‏ها و سلاح کشتار جمعی‏تجهیز شده است، حال آنکه مردمش از گرسنگی رنج می‏برند[ . واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۶ / ۱۱ / ۱۳۸۰، ساعت ۲۸ :۲۰ دریافت از سایت اینترنتی moc.b.i.r.i.www ]صفحۀ ۶۵ایران نیز با جدیت برنامهء دستیابی به این سلاح‏ها، و صدورترور را دنبال می‏کند و در همین حال تعداد انگشت شماری ازافرادی که منصوب و منتخب مردم این کشور نیستند، امیدمردم ایران به آزادی را سرکوب می‏کنند. عراق، همچنان به‏دشمنی خود با امریکا و حمایت و پشتیبانی از ترور می‏بالد.رژیم عراق برای تولید عامل سیاه زخم، گاز اعصاب و تسلیحات‏هسته‏ای در طی یک دهه برنامه ریزی کرده است. رژیم عراق،رژیمی است که پیش از این نیز از گازهای سمی و کشنده[ .سران کاخ‏سفید با صدور فرمان پنهان به صدام،طولانی‏ترین و نابرابرترین‏جنگ قرن بیستم را بر نظام جمهوری اسلامی ایران، تحمیل نمودند و در طی جنگ ۸ سالهء ایران و عراق، شرکت‏های امریکایی و اروپایی به ویژه شرکت‏های آلمانی،با تجهیز رژیم عراق‏به جنگ‏افزارهای شیمیایی، بیشترین کمک را به عراق انجام دادند ]برای کشتار هزاران تن از شهروندانش استفاده کرده است. بوش کوچک در ادامه صحبت‏های خود، دکترین خود راتحت عنوان، «مبارزه با تروریسم و محور شیطانی» تبیین کرد: کشورهایی از این قبیل [ عراق، کره شمالی و ایران ] و متحدان‏تروریست‏شان محور شیطانی را تشکیل داده‏اند و برای تهدیدصلح جهانی تجهیز شده‏اند. این رژیم‏ها با تلاش برای به دست‏آوردن تسلیحات کشتار جمعی، جهان را در معرض خطری جدی‏و رو به تزاید قرار داده‏اند. آنان می‏توانند این سلاح‏ها را دراختیار تروریست‏ها قرار دهند وابزار لازم و متناسب با انزجارآنان را فراهم آورند. آنان می‏توانند متحدین ما را هدف حملات‏خود قرار دهند یا در جهت ارعاب و تهدید ایالات متحدهصفحۀ ۶۶تلاش کنند. در همهء این موارد بهای بی توجهی ممکن است‏مصیبت بار باشد[ . همان ] دکترین بوش پسر، شکل مدرنیزه شدهء دکترین نظم نوین‏جهانی بوش پدر به‏منظور سلطه بر جهان تک‏قطبی با محوریت‏آمریکا می‏باشد. در این دکترین که مبتنی بر هژمونی‏گرایی است،باید با هرگونه چالشی از سوی کشورها و واحدهای سیاسی‏مستقل و گروه‏های استقلال طلب و مخالف آمریکا، برخوردجدی صورت پذیرد. به نظر می‏رسد محور اصلی اقتدار واشنگتن در قرن ۲۱ درقاره آسیا و به طور مشخص در بخش خاورمیانه‏ای این قاره‏متمرکز باشد.با چنین پیش فرضی در دکترین بوش دوم مناطقی‏از آسیا که ظرفیت بالقوهء اصطکاک منافع با ایالات متحده و توان‏بالفعل اعتراض منطقی در قبال اقدامات مداخله‏جویانهء آمریکارا دارا باشند، بیشتر از سایر مناطق، در معرض تهدیدات‏نظامی این کشور خواهند بود. موارد زیر به روشنی این مدعا رابه اثبات می‏رساند: ۱. اصرار کاخ سفید بر تداوم و گسترش حضور نظامی درآب‏های خلیج فارس، کشورهای حاشیهء جنوبی آن، پاکستان،افغانستان و آسیای میانه. صفحۀ ۶۷۲. جنگ روانی و تهاجم تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و تهدیدنظامی کرهء شمالی و ایران اسلامی. ۳. تهاجم نظامی علیه عراق به بهانهء سرکوب دیکتاتوری‏صدام و ایجاد دمکراسی و اشغال نظامی این کشور[ . صادق سلیمی نبی، ارمغان دمکراسی: جهت‏گیری سیاست خارجی ایالات متحده در قبال جمهوری اسلامی (۱۳۸ - ۱۳۵۷) چاپ دوم، (قم، دفتر نشر معارف، بهار ۱۳۸۴) ص ۱۲۱ ]رویکردهای دولت بوش برای تغییر رژیم ایران از صبحگاه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون، گرچه‏همواره برخورد با ایران در کانون توجه دولت امریکا بوده، امابعد از واقعه ۱۱ سپتامبر و طرح دکترین مبارزه با تروریسم‏بوش پسر، تغییر حکومت ایران هدف اصلی مداخله‏گرایان‏کاخ سفید برای تسلط کامل بر خاورمیانه به حساب آمده است. با وجود این، در میان نومحافظه کاران تکیه زده بر کرسی‏قدرت در ایالات متحده از زمان وقوع حادثهء تروریستی ۱۱سپتامبر، دو رویکرد جنگ سخت و جنگ نرم برای عملی‏ساختن تغییر رژیم ایران وجود دارد[ . خبرگزاری فارس ] الف - دیدگاه جنگ سخت قائلین به این دیدگاه، بهره‏گیری واشنگتن از ساز و کارهای‏نظامی علیه تهران را تنها راه پیشبرد منافع امریکا در خاور میانه‏و رسیدن به هدف تغییر رژیم ایران قلمداد می‏کنندصفحۀ ۶۸بعد از اظهارات مداخله جویانه و جنگ طلبانه بوش علیه‏ایران در نطق وحدت در کنگره بعد از اشغال افغانستان، در دوره‏اول ریاست جمهوری او افرادی همانند دیک چنی معاون او،کندولیزا رایس مشاور امنیت ملی، آری فیلشر، سخنگوی کاخ‏سفید، رامسفلد، وزیر دفاع، پال ولفوویتز، معاون وزیر دفاع،کالین پاول، وزیر امور خارجه و جیمز ولس، مشاور وزیر دفاع‏و رئیس سابق سازمان سیا و برخی از نمایندگان کنگره امریکااز جملهء کسانی بودند که علاوه بر بوش پسر در دورهء اول‏ریاست جمهوری‏اش بر طبل تهدید نظامی علیه ایران کوبیدند. علاوه‏بر این، رسانه‏های گروهی ایالات متحده نیز - که ازسوی‏صهیونیست‏ها اداره می‏شوند - بر دامنهء پیام‏های تهدیدآمیز نظامی‏علیه ایران افزودند. به عنوان نمونه، روزنامهء واشنگتن پست بادرج گزارشی، خبر از احتمال حملهء امریکا به نیروگاه اتمی‏بوشهر داد[ . فصلنامهء سیاسی روز، شماره ۴، تابستان ۱۳۸۱، ص ۱۲۴ ] در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش پسر، طرفداران «جنگ‏سخت» از نظر کمی و کیفی در اقلیت قرار گرفته‏اند. افرادی‏مانند رول مراک گرشت، ریچارد پرل، دیوید فروم و رامسفلددر حال حاضر بر ضرورت تسریع در تغییر رژیم ایران با حملهءنظامی گستردهء پیش دستانه همانند الگوی عراق معتقدندصفحۀ ۶۹طرفداران جنگ سخت، حضور نیروهای نظامی و ماشین‏عظیم جنگی امریکا در عراق و افغانستان را از یک طرف وتکرار ریاست جمهوری بوش برای چهار سال دیگر را فرصت‏طلایی برای براندازی حکومت ایران از طریق بکارگیری ساز وکارهای نظامی محسوب می‏کنند. اگر چه انجام توصیه نظامی‏گری قائلین به این دیدگاه، براساس‏توضیحات بسیاری از استراتژیست‏های امریکایی، بیشترجنون‏آمیز است، اما روحیهء ماجراجویی و قهرمان‏مآبی بوش‏زمینه تکرار چنین دیوانگی را به طور مطلق منتفی نمی‏سازد. ب - دیدگاه جنگ نرم این دیدگاه که طیف وسیعی از نومحافظه کاران بدان معتقدهستند، ایران را هدف سخت می‏داند اما براساس قاعدهء هزینه‏و فایده، انجام عملیات گسترده نظامی را برای تغییر رژیم ایران‏مقرون به صرفه نمی‏داند. قائلین به جنگ نرم به جای عملیات گسترده نظامی، از طریق‏به کارگیری تاکتیک‏های سه گانه زیر، فروپاشی از درون حکومت‏ایران را توصیه می‏کنند: ۱. تاکتیک «مهار» که خود در چهار صحنه زیر برنامه‏ریزی‏و دنبال شده است: صفحۀ ۷۰الف) پروندهء هسته‏ای جمهوری اسلامی در سطح بین‏المللی ب) خنثی‏سازی تأثیرگذاری ایران در صحنهء عراق ج) خنثی‏سازی اثربخشی جمهوری‏اسلامی در پهنهء افغانستان د) خنثی‏سازی الگوگیری مقاومت اسلامی لبنان از ایران ۲. تاکتیک «اسب تروا» که در چهار عرصه زیر دنبال می‏شود: الف) تلاش در جهت بازگشایی سفارت در تهران. ب) تقویت OGN های طرفدار امریکا در ایران. ج) حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دمکراسی امریکایی‏در ایران. د) زمینه سازی برای انقلاب نارنجی و مخملی در ایران. ۳. تاکتیک جنگ روانی در سه عرصهء زیر باید دنبال شود: الف) مراودات امریکا با اپوزیسیون داخلی تقویت شود وبرنامه‏های رادیو تلویزیونی نظیر رادیو فردا و صدای امریکا ازآنها بهره گیرند. ب) افزایش آستانهء جنگ در اذهان مردم ایران با تبلیغات‏انجام عملیات نظامی مدنظر قرار گیرد. ج) تمرکز روی مسأله نقض حقوق بشر در ایران صورت بپذیرد. به نظر می‏رسد در دورهء دوم ریاست جمهوری بوش کوچک،دیدگاه طیف اکثریت نومحافظه کاران یعنی رویکرد جدید«جنگ نرم» از سوی او پذیرفته شده و خانم رایس نیز از جانبصفحۀ ۷۱جنگ نرم و اقدامات عملی بوش علیه ایران تاکنون اقدامات زیادی از سوی دولت بوش برای تحقق‏فروپاشی از درون نظام جمهوری اسلامی صورت پذیرفته که‏برخی از مهم‏ترین آنها عبارتند از: ۱. تبلیغ وجود دو لایهء انتخابی و انتصابی در درون حاکمیت‏ایران. ۲.تخصیص بودجه برای پیشبرد دمکراسی (باتلقی امریکایی)در ایران. ۳. تبلیغ علیه نهادهای نظارتی اتنخابات. ۴. تبلیغ غیر آزاد و غیر دمکراتیک بودن انتخابات در ایران. ۵. تأسیس رادیو فردا از سوی شخص بوش برای براندازی‏رسمی نظامی جمهوری اسلامی. ۶. تقویت شبکه‏های رادیو و تلویزیونی ماهواره‏ای ضد انقلاب‏خارج نشین. ۷.تبلیغات منفی در ارتباط با دست داشتن ایران در ناامنی‏های‏عراق. صفحۀ ۷۲موانع بازدارندهء حمله نظامی امریکا علیه ایران پس از تهدیدات پی در پی رئیس جمهور، مقامات امنیتی -نظامی و دست‏اندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده علیه‏جمهوری اسلامی و اشغال دو همسایه آن، افغانستان و عراق،مهم‏ترین سؤالی که در ذهن پژوهشگران سیاسی و محققان‏روابط بین‏الملل و استراتژیست‏ها مطرح گردیده، این است که‏آیا امکان حملهء امریکا به ایران همانند افغانستان و عراق وجوددارد یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا در ایران نیز همانند افغانستان وعراق بستر و زمینه‏های موفقیت حملهء نظامی امریکا فراهم‏است یا خیر؟ در پاسخ به این سئوال، به نظر می‏رسد ایران امروز واجدویژگی‏هایی است‏که برخلاف عراق و افغانستان، هرگونه حملهءنظامی به آن را غیر ممکن می‏سازد. از این منظر مهم‏ترین عوامل‏بازدارندهء حملات نظامی و سخت‏افزاری امریکا علیه ایران‏عبارتند از: ۱.ایران برخلاف افغانستان وعراق، ازنظر موقعیت جغرافیایی‏از سه امتیاز بهره‏مند است: صفحۀ ۷۳الف) موقعیت بحری سرزمین ایران از نظر موقعیت بحری به سبب دارا بودن‏سواحل طولانی منطقه استراتژیک در خلیج فارس و دریای عمان‏از موقعیت ویژه‏ای برخوردار است؛ زیرا ایران در میان کشورهای‏این منطقه تنها کشوری است که ۱۸۰۰ کیلومتر طول ساحل درخلیج فارس و دریای عمان دارد. مرزهای آبی این سرزمین‏همواره به عنوان قسمتی از یک سیستم ارتباطی، اقتصادی ونظامی بین المللی از جایگاه ویژه‏ای برخودار بوده است. ب) موقعیت گذرگاهی قرار گرفتن ایران در کنار یکی از مهم‏ترین تنگه‏های دنیا به‏نام تنگه هرمز و اشراف آن بر سرتاسر حاشیهء شمالی این‏تنگه،موقعیت گذرگاهی ویژه‏ای به آن بخشیده است. ایران و عمان در دو سوی تنگه هرمز قرار دارند؛ اما ایران‏در مقایسه با عمان از وسعت، جمعیت، ذخایر نفت و گاز زیاد،طول ساحل بیشتر در تنگه، نیروهای نظامی بیشتر، به ویژه‏نیروهای دریایی کارآمد، موقعیت دفاعی و پدافندی مناسب،جزایر استراتژیک و تکیه‏گاه‏های دفاعی در داخل تنگه وتوانایی‏های فنی و تکنیکی لازم برای کنترل تنگه برخورداراست. چنین فرصت هایی زمینه‏های کنترل تنگه هرمز را کهصفحۀ ۷۴گذرگاه خون جاری (نفت) در اندام نظام سرمایه‏داری است،برای ایران فراهم می‏سازد. ریچارد نیکسون در توصیف این مطلب می‏نویسد: نفت خون صنعت مدرن است و منطقه خلیج فارس قلبی است‏که این خون را مانند تلمبه به جریان می‏اندازد و راه‏های‏دریایی پیرامون خلیج فارس [ تنگه هرمز ] شریان‏هایی هستندکه این خون حیاتی از آنها می‏گذرد[ . ریچارد نیکسون، جنگ واقعی و صلح واقعی، ترجمه علی رضا طاهری، (تهران، کتاب سرا، ۱۳۶۴)، ص ۱۳۶ ] ج) موقعیت بری اورآسیا همسایگی ایران از ناحیهء غرب با جمهوری ترکیه و برخورداری‏از دو هزار کیلومتر مرز مشترک با جمهوری‏های استقلال یافته‏از شوروی، ایران را از موقعیت بری اورآسیا، بهره‏مند می‏سازد. با فروپاشی شوروی مزیت‏های ژئواستراتژیک جدیدی‏برای ایران به وجود آمد که از یک سو بر اهمیت استراتژیک‏ایران از ناحیهء آسیای مرکزی افزود و از سوی دیگر استقلال‏کشورهای قفقاز و جمهوری‏های آسیای مرکزی، راه‏های‏مواصلاتی جدیدی را بر روی ایران گشود. بر این اساس، ایران از یک موقعیت نسبی و عمومی جغرافیایی‏ویژه در مقایسه با عراق و افغانستان برخوردار است که درصورت‏حملهء نظامی به آن، تمامی منطقه از آسیای میانه گرفته تا خلیج‏صفحۀ ۷۵فارس را می‏تواند به التهاب و بحران بکشاند و حساس‏ترین‏منطقه استراتژیک مورد نظر ایالات متحده را بحرانی سازد. شاید این امر بیش از هرچیز، نارضایتی و اعتراض کمپانی‏های‏نفتی آمریکایی را که حامیان اصلی بوش پسر در مبارزات‏انتخاباتی‏اش بوده‏اند، در پی داشته باشد. ۲. وسعت ایران نیز بر خلاف عراق و افغانستان یکی‏از عوامل‏بازدارندهء حمله به آن محسوب می‏گردد زیرا وسعت خاک ایران‏به تنهایی بیشتر از مجموع مساحت ۶ کشور اروپایی آلمان،فرانسه، انگلستان، ایتالیا، هلند و بلژیک است. گسترش قلمرو جغرافیایی ایران در دوران جنگ، امکان‏عقب‏نشینی و فرصت بازسازی و سازماندهی مجدد را برای‏نیروهای نظامی و نیز امکان بکارگیری تاکتیک‏های جنگ نامتقارن‏را فراهم می‏سازد. همچنین گسترهء وسیع ارضی ایران، امکان‏اشغال کامل آن را از دشمن سلب می‏کند. ۳. هر گاه افراد بین سنین ۲۰ تا ۶۵ سال بیش از ۳۵ درصدکل جمعیت یک کشور را تشکیل دهند، چنین سرزمینی از بهترین‏و مطلوبترین عامل ژئوپلتیک برای حفظ امنیت و ثبات سیاسی‏و توسعه اقتصادی برخوردار است[ . عزت اللََّه عزتی، ژئوپلتیک (تهران، سمت، ۱۳۷۱) ص ۷۳ ] جمعیت فعال ایران براساس آمارهای سال ۱۳۶۹ هـ . ش‏۱۹۹۰ م) ۱۴ میلیون و ۳۷ هزار نفر اعلام گردید که ۲۵ درصصفحۀ ۷۶جمعیت کشور را تشکیل می‏دهد و در بین کشورهای منطقه‏خلیج موقعیت منحصر به فردی دارد[ . جواد اطاعت، ژئوپلتیک و سیاست خارجی ایران، (تهران، سفیر،۱۳۷۶) ص ۵۳ ] و سبب گردیده تا این‏کشور از نظر نظامی به عنوان یکی از قوی‏ترین کشورهای منطقه‏به حساب آید. نتیجه آنکه، در حال حاضر کثرت جمعیت، موقعیت و وسعت‏جغرافیایی سرزمین ایران، به همراه ایدئولوژی اسلامی وسیاست خارجی مستقل آن، موجب شده که جایگاه استراتژیک‏ایران در سطح جهان و در محاسبات قدرت‏های بازیگر درصحنه نظام بین‏الملل به ویژه ایالات متحده دو چندان گردیده‏و امکان حملهء نظامی به آن سلب شده است به گونه‏ای که‏مارک پالمر استراتژیست معروف آمریکایی در گفتگو با «بوراسولومود» خبرنگار روزنامهء آمریکایی «نیویورک تایمز»صراحتاً با ایدهء تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی مخالفت‏کرده، می‏گوید: ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت‏نیروی‏انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت‏جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند (قلب) نظام‏بین الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی‏توان بایورشی نظامی آن را سرنگون کرد[ . هفته نامه بازتاب، شماره ۵۹، اسفند ۱۳۸۳، ص ۲ و۳ ]صفحۀ ۷۷۴. قدرت، جایگاه بین المللی وروابط خارجی ایران باکشورهایی نظیر افغانستان و عراق و حتی کره شمالی بسیارمتفاوت است. جایگاه محوری ایران در سازمان کنفرانس‏اسلامی، گروه ۷۷، سازمان اوپک، جنبش عدم تعهد و طرح‏گفتگوی تمدن‏ها از سوی ایران موجب شده تا نوع برخورد باایران به طور بنیادی با کشورهای عراق و افغانستان متفاوت باشدو حملهء احتمالی به آن به آسانی حمله به عراق و افغانستان‏تصور نشود. ۵. در افغانستان مردم از جنگ داخلی طولانی، و در عراق‏از حاکمیت استبداد صدام به‏ستوه آمده بودند و بستر اجتماعی‏برای مداخلهء نظامی خارجی فراهم بود، در حالی که در ایران‏رابطهء بین مردم و حاکمان قلبی و برگرفته از اعتقادات مذهبی‏آنهاست و گسست بین حاکمیت و شهروندان وجود ندارد وهرگونه تهاجم خارجی به شدت محکوم به شکست است. ۶. ایران از تجربهء دفاع در جنگ طولانی و نابرابر هشت ساله‏برخوردار است، در حالی که در افغانستان و عراق انگیزه دفاع‏در مردم در برابر نیروهای مهاجم آمریکایی وجود نداشت. ۷. در ایران برخلاف عراق و افغانستان و حتی سایر کشورهای‏دنیا به صورت منحصر به فرد، تمامی ملت در قالب سازمان رزمی‏بسیج سازماندهی گردیده و همواره آماده دفاع‏از کشور هستند. صفحۀ ۷۸۸. در ایران دو نیروی نظامی کلاسیک و کارآمد ارتش و سپاه‏همواره آماده دفاع از کشور هستند، در حالی که در افغانستان‏چنین نیروهایی وجود نداشت و علاوه بر آن نیروهای داخلی‏آن کشور نیز در دو جبهه و در مقابل هم قرار داشتند. در عراق‏نیز سران نظامی پیش از تهاجم خریداری شده بودند، اما درایران امکان وقوع چنین امری محال است. ۹. مهم‏ترین عامل بازدارندهء حمله به ایران، اعتقاد به شهادت‏و جاودانگی مرگ در راه خدا در میان نیروهای نظامی و ملت‏ایران است که هرگونه ترسی را از میان می‏برد و دشمن را ازحمله به آن باز می‏دارد. دلایل وضرورتهای ایستادگی‏ایران درمقابل زیاده‏طلبی‏آمریکا مردم ایران بنابر دلایل و ضرورتهای متعدد باید در مقابل‏زیاده‏طلبی آمریکا ایستادگی و مقاومت نمایند. برخی از مهم‏ترین آن دلایل عبارتند از: ۱. تضاد نظام ارزشی و ایدئولوژیکی میان ایران و امریکا که‏امکان همکاری مبتنی بر احترام متقابل را منتفی می‏سازد. درمقابل تفکر هژمونیک و سلطه‏گرایی ایالات متحده، نظام‏جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس تاکنون با در پیش گرفتنصفحۀ ۷۹خط مشی مبتنی بر نفی سلطه گرایی و مداخله گرایی در سیاست‏خارجی خود، ضمن نقادی از عملکرد سلطه جویانه آمریکادر صحنهء روابط بین الملل، بر رویهء استقلال‏طلبی خود تأکید وپافشاری کرده است. براین اساس به‏دلیل اختلاف نگرش ایران‏و امریکا از یک سو واصطکاک مداخله‏گرایی واشنگتن و رویه‏استقلال تهران، ضرورت دارد تا جمهوری اسلامی در مقابل‏زیاده‏طلبی‏های امریکا، ایستادگی کند. مقام معظم رهبری دراین ارتباط معتقد است: طبیعت حکومت امریکا سلطه گری است، لذا رابطهء با امریکایعنی تحمل زورگویی اما طبیعت نظام اسلامی و ملت ایران اززورگویی متنفر است و این امر را قبول ندارد. ۲. مردم ایران همواره در طول تاریخ خود در ردّ سلطه بیگانگان‏و مبارزه با مداخله گریان در امور داخلی خود اصرار ورزیده‏و به ویژه بعد از پیروزی انقلاب با اعتقاد راسخ بر خودباوری‏نه تنها مداخله در امور داخلی سایر کشورها را مجاز نمی‏داندبلکه به‏عنوان الگو و سرمشق سایر ملت‏ها نیز درآمده است.درحالی که مداخله گرایان آمریکایی به نام ایجاد دمکراسی باتحقیر مردم عراق وافغانستان، لطمات و خسارت جبران‏ناپذیری‏بر حیثیت و اعتبار خود وارد کرده‏اند. به طور قطع ایستادگی مردمصفحۀ ۸۰ایران در مقابل زیاده‏طلبی امریکایی‏ها، مداخله‏گرایان حاکم برکاخ سفید را از فکر تجاوز نظامی و اشغال ایران بازمی‏دارد وهمین امر یکی از مهم‏ترین دلایل مقاومت ملت ایران در مقابل‏امریکا محسوب می‏شود. ۳. همچنانکه سلطه‏جویی به‏دلیل ستمگری و تجاوز به حقوق‏دیگران و از بین بردن کرامت و ارزش‏های والای انسانی، محکوم‏است، سلطه پذیری نیز از آن جهت که نشانهء ضعف، خواری وپذیرش سلطهء دیگران است، دو چندان مذمت شده است. به‏همین دلیل نیز چون انقلاب اسلامی بسان مشعل فروزانی است‏که صراط مستقیم انسانیت را به کشورهای جهان سوم و به‏ویژه‏ممالک اسلامی نشان می‏دهد، باید درمقابل زیاده‏طلبی امریکامقاومت کند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این مهم راچنین بیان فرموده است: انقلاب اسلامی ما تاکنون کمین گاه شیطان و دام صیادان را به‏ملت نشان داده است. جهان‏خواران و سرمایه‏داران و وابستگان‏آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن‏مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم و حال آنکه، این وظیفه‏اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا زنیم‏که ای خواب رفتگان، ای غفلت زدگان، بیدار شوید و به اطرافصفحۀ ۸۱خود نگاه کنید که در کنار لانه‏های گرگ، منزل گرفته‏اید،برخیزید که اینجا جای خواب نیست و نیز فریاد زنیم، سریعاًقیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست[ . صحیفه نور، ج ۹، (تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی تا) ص‏۸۲ ] ۴. ایران از ظرفیت‏های بالایی برای تبدیل شدن به کشوری‏توسعه یافته که از نظر سیاسی نیز استقلال واقعی دارد برخورداراست. ایران امروز با برخورداری از فرصت‏های متعدد درعرصه‏های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دفاعی -امنیتی از یک سو و تدوین سند چشم انداز ۲۰ ساله از دیگرسو، استعداد بالقوهء تبدیل به قدرتی توسعه یافته در آینده‏ای نه‏چندان دور را دارد که در صورت انفعال در مقابل زیاده‏طلبی‏آمریکا، این امکان از او سلب می‏گردد. بر این اساس ضرورت دارد هر گونه افزون‏طلبی خارجی به‏ویژه از سوی آمریکایی‏ها را به شدت پاسخ دهد. ۵. موقعیت ژئوپلتیک ایران در میان کشورهای منطقه خلیج‏فارس و حتی خاورمیانه استثنایی است. شاید یکی از جاذبه‏های‏وسوسه‏انگیز برای بازگشت واشغال مجدد ایران و برقراری رابطهءمبتنی بر سلطه به شیوهء قبل از انقلاب، در این ویژگی ایران نهفته‏باشد، همین موقعیت استثنایی به همراه روحیهء استقلال‏طلبی،جایگاه ایرانیان را در میان ملت‏ها، از شأن و منزلت بالایی‏برخوردار کرده است که در صورت عقب نشینی در مقابل امریکصفحۀ ۸۲دستاوردهای ایستادگی ایران در برابر زیاده‏طلبی‏های‏امریکا ایستادگی مردم مقاوم ایران دربرابر زیاده‏طلبی‏های امریکا،دستاوردهای زیر را به ارمغان آورده است: ۱. استقلال در عرصهء داخلی و بین المللی؛ از این منظر، ایران‏تنها کشور منطقه است که خود برای خود تصمیم می‏گیرد. ۲. خودباوری و اعتماد به نفس در عرصه سیاسی، فرهنگی،اقتصادی - دفاعی و امنیتی؛ این خصلت در بسیاری از عرصه‏هامانند فن آوری هسته‏ای و دانش تهیه سلول‏های بنیادی و نیزاداره مراحل مختلف جنگ تحمیلی جلوه گر شده است. ۳. مستحکم شدن الگوی مردم سالاری دینی در مقابل الگوی‏لیبرال دمکراسی غرب؛ الگوی مردم سالاری دینی ایران درگذر زمان هر روز شکوفاتر می‏شود و چون بنابر دلایل زیر ازسوی ملت‏های منطقه مورد پذیرش قرار می‏گیرد، الگوی لیبرال‏دمکراسی امریکایی را با چالش و بحران جدی مواجه ساخته‏است: صفحۀ ۸۳۱. مردم سالاری دینی ایران، اصالت دارد و بومی است. ۲. مردم سالاری دینی ایران، بحران هویت ایجاد نمی‏کند،زیرا مطابق با تاریخ و فرهنگ و باورهای بومی و دینی مردم‏خاورمیانه است. ۳. مردم سالاری ایران، بی ثبات کننده نیست، زیرا میان‏انتظارات و تعهدات داخلی و ظرفیت کشورها، توازن ایجادمی‏کند. ۴. بر اثر مقاومت ایران در مقابل ایالات متحده، الگوی‏الهام‏بخشی جمهوری اسلامی ایران نه تنها یک امر ماندگار،بلکه در حال ارتقای وضعیت هژمونیک و الهام بخشی خود درمنطقه خاورمیانه است. این درحالی است که تثبیت هژمونی جهانی و منطقه‏ای ایالات‏متحده در گرو گسترش الگوی دمکراسی امریکایی و درنهایت‏صدور شیوهء زندگی آمریکایی به کشورهای خاورمیانه است. ۵. بر اثر مقاومت مردم ایران در مقابل زیاده‏طلبی امریکا،به رغم تصور اولیه استراتژیست‏های کاخ سفید که تقویت‏مدیریت تغییر در حکومت ایران پس از اشغال عراق و افغانستان‏را پیش بینی می‏کردند با نتیجهء منفی و برآیند معکوسی مواجه‏شده است. صفحۀ ۸۴۶. درحالی که سطح و میزان نفوذ ایالات متحده برای ایجادتغییرات سیاسی در منطقه به‏شدت کاهش یافته، ظرفیت مدیریت‏جمهوری اسلامی برای انجام تغییرات سیاسی در منطقه ارتقای‏چشمگیری یافته است. برخی از دلایل تفوق و برتری ایران دراین عرصه به عنوان یکی از دستاوردهای ایستادگی در برابرزیاده‏طلبی آمریکا عبارتند از: ۱. افزایش انسجام ملی در ایران. ۲. تفوق و ابتکار عمل یک روحانی برجسته شیعه در عراق‏(آیت‏اللََّه سیستانی). ۳. الگوپذیری از ایران و نقش آفرینی مرجعیت شیعه درتعیین و جهت‏دهی به سرنوشت انتخابات عراق. ۴. مانور استراتژیک یک روحانی برجستهء دیگر (سیدحسن نصراللََّه) در بسیج مردم و راهپیمایی عظیم مردم لبنان. براین اساس ایالات متحده دریافته است که در صورت‏مهیا شدن امکان برگزاری جریان آزاد انتخابات در منطقه،دولت‏های برآمده از آن - همانند آنچه در عراق اتفاق افتاد -مطلوب ایالات متحده نخواهد بود[ . خبرگزاری فارس ] ۷. آخرین و مهم‏ترین دستاورد ایستادگی و مقاومت ایران‏در برابر ایالات متحده و افزون‏طلبان کاخ سفید، الگو قرار گرفتن‏رویه استقلال‏طلبی ملت ایران و دریافت پیام رهایی از یوغصفحۀ ۸۵مستبدان بود که خود بسیاری تحولات و رخدادها را به ارمغان‏آورد. برخی از مهم‏ترین آنها عبارتند از: الف) بیداری و خیزش اسلامی در کشورهای اسلامی منطقه. ب) فروپاشی نظام آپارتاید و تبعیض نژادی در افریقای‏جنوبی. ج) استقلال رودزیا. د) فروپاشی اردوگاه کمونیسم و شوروی سابق. هـ ) مقاومت مجاهدین افغان در مقابل تجاوز شوروی. و) پیروزی ساندنیست‏ها در نیکاراگوئه. ز) انتفاضه مردم فلسطین درمقابل تجاوزات رژیم صهیونیستی‏اسرائیل. ف) پیروزی جنبش انقلابی حزب اللََّه لبنان در مقابل‏صهیونیست‏های اسرائیل و اخراج اشغالگران صهیونیست ازلبنان. در پایان به نظر می‏رسد تا زمانی که امریکا براساس نظام‏لیبرالیسم سیاسی و کاپتالیسم اقتصادی استوار است وایران نیزبراساس آموزه‏های دینی اسلام سلطه گرایی را نفی می‏کند امکان‏همکاری و رابطه متقابل وجود ندارد و در حالی که در ضمیر وماهیت امریکا مداخله‏گرایی ریشه دوانیده، افتخار نظام اسلامی‏استقلال‏طلبی و رد سلطه پذیری است.

ساختار نظام جهانی از دیدگاه آمریکا




ساختار نظام جهانی از دیدگاه آمریکا




       ساختار نظام جهانی از دیدگاه امریکا: تبیین استعمار فرا نو [. ۱.colonialism. ]. استعمار به مفهوم تسلط یک کشور بر کشوری دیگ[. ۲.encyclopediaencarta،cd،copyright۵۰۰۲colonization. ] به‏منظوربهره‏برداری از ذخایر و ثروتهای خدادادی،نیروی انسانی و موقعیت‏جغرافیایی آن است. در استعمار، کشور استعمارگر مستعمره‏را جزئی از خاک و سرزمین خود تلقی نمی‏کند و اتباع آن راشهروند خود نمی‏داند بلکه خود را به اداره و اعمال کنترل بر آن‏محق می‏داند سابقهء استعمار به قبل از قرن پانزدهم برمی‏گردد[. ۳.Ibid. ]از آن زمان تا کنون استعمار در سه شکل ظهور پیدا کرده است: ۱ - استعمار کهن: هر استعماری که در آن استعماگر با بکارگیر نیروی نظامی وعمدتاً نیروی دریایی، سرزمینهایی را که در فاصلهء دوری قراصفحۀ ۱۶داشتند عملاً اشغال می‏کردند. در آغاز استعمار صرفاً با هدف‏اعمال کنترل بر مسیرهای تجارت ادویه از شرق آسیا به اروپااعمال شد اما به تدریج به بهره برداری از سایر منابع و ذخایر وثروت‏های کشور تحت‏اشغال حتی گرفتن برده تسری پیدا کرد.ویژگیهای استعمار کهن به شرح زیر است: الف - اشغال نظامی سرزمین مستعمره ب - سلطهء مستقیم سیاسی و نظامی بر مستعمره از طریق‏نصب فرمانداران ج - توسعه و گسترش فرهنگ استعماری از طریق گروههای‏تبشیری مسیحی و همچنین اعزام دانشجو از کشور مستعمره‏به کشور استعمارگر و تربیت روشنفکران و عناصر مزدور برای‏ایفای نقش‏های مشخص. ۲ - استعمار نو: رشد فکری جوامع و آشنایی آنان با روشهای مدرن و ظلم‏و ستم استعمارگران منجر به گسترش مبارزات ضد استعماری‏و استقلال طلبانه گردید و ادامه روند استعمار کهن را با مشکل‏مواجه ساخت. در نتیجه آنان به روشهای دیگری متوسل شدند.روش‏های جدید ابتدا در کشورهای خاورمیانه پس از فروپاشی‏دولت عثمانی و در ایران با روی کار آمدن رژیم پهلوی آغاز گشتصفحۀ ۱۷و سپس به تدریج به سایر کشورهای آسیایی و آفریقایی گسترش‏یافت ویژگیهای استعمار نو به شرح زیراند: الف - طرح مسئله حاکمیت ملی یکی‏از عناصر دوران استعمارنوین است[ ۱.timothyw.lake.nationlityandsovereintyinthenewworld order.www.antepodiam.com. ] در این دوران کشورها حاکمیت و استقلال خود رابازیافته و به عنوان عضوی از اعضای جامعه بین المللی و سازمان‏ملل متحد پذیرفته می‏شوند، اما نظام بین المللی به گونه‏ای‏طراحی شده که کشورهای بزرگ تصمیم‏گیریهای کلان را اتخاذمی‏کنند و کشورهای دیگر ناچار به پیروی هستند[ . در تصویب بسیاری از مقررات بین‏المللی از جمله منشور ملل متحد. بسیاری‏از کشورهای تازه‏استقلال‏یافته و رهاشده‏از استعمار حضور نداشته‏اند ] ب - نظام اقتصادی این کشورها تابعی از نظام اقتصادی‏شمال - جنوب است و کشورهای استعماری از راه خرید مواداولیه به قیمت‏هایی که خود شان تعیین می‏کردند (مانند نفت)و فروش تکنولوژی سطح پایین و وسایل ساخته شده و دادن‏کمک‏های فنی محدود برای هدایت اقتصاد کشور به طرف‏رشته‏های مورد نظر استعمارگران، عملاً نبض اقتصادی این‏کشورها را در اختیار گرفتند[ . ر.ک غلامرضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، شرکت نشر و پخش ویس، چاپ دوم، ۱۳۶۹، ج ۱، ص ۴۴ ] ج - علی رغم رهایی از استعمار کهن، کشورهای مستعمره‏همواره به عنوان حوزهء نفوذ استعمارگر سابق محسوب می‏شوندمانند جامعهء کشورهای مشترک المنافع انگلیس به همین دلیل‏گاه شاهد مداخلات آنها در امور این کشورها هستیم مانند،دخالت در انتخابات و منحرف کردن حکومت‏های قانونی صفحۀ ۱۸راستین، از بین بردن شخصیت‏ها و گروههای ملی و میهنی‏کمک به ایجاد اصلاحات کند و بسیار آرام برای جلوگیری ازاصلاحات واقعی. د - ادارهء غیر مستقیم امور سیاسی کشورها از طریق پیروی‏حکومت‏های تحت استعمار نواز مبانی ایدئولوژیک نظامهای‏سیاسی در غرب مانند ناسیونالیسم، سوسیالیسم و حتی لیبرال‏دمکراسی، به گونه‏ای که حتی ساختار سیاسی این کشورها شبیه‏ساختار کشور استعماری سابق است. و دیگر از طریق منصوب‏کردن عوامل سر سپرده و دست نشاندگان خود در رأس این‏کشورها (مانند کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران در زمان‏پهلوی، اردن، عراق، سوریه و مصر....) ۳ - استعمار فرا نو: در دوران استعمار نوین ساختار سیاسی کشورها به عنوان‏بازیگران اصلی جامعه بین‏المللی حفظ شد و نظام بین المللی‏بر استقلال سیاسی و حاکمیت ملی ظاهری کشورها مبتنی بود.اما با گسترش وسایل ارتباط جمعی و تبدیل شدن جهان به یک‏دهکدهء جهانی به تدریج حاکمیت‏ها در مقابل نظام بین المللی‏رنگ باخت و این امکان برای قدرتهای سیاسی و رسانه‏ای‏فراهم شد که بدون توجه به مرزهای جغرافیایی مستقیماصفحۀ ۱۹ملت‏ها را طرف خطاب خود قرار دهند. فرو پاشی نظام دو قطبی‏و انحصار عملی قدرت رسانه‏ای و تبلیغی در غرب به این‏موضوع کمک شایانی نمود. در نتیجه غرب برای گسترش اقتدارخود در حوزه‏های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، روشهای نوینی‏را پایه‏گذاری کرد که با روشهای مورداستفاده در عصر استعمارنوین از جهاتی متفاوت بود به‏همین منظور و برای تعیین راهبردمناسب عوامل قدرت خود را به دو بخش قدرت نرم‏افزاری‏(که شامل بکارگیری قدرت رسانه‏ای و تبلیغاتی برای تأثیر گذاری‏و هدایت افکار عمومی جهان می‏شود) و قدرت سخت‏افزاری‏(که شامل قدرت نظامی فراگیر در سطح جهان می‏شود) تقسیم‏نمو[ . ر.ک چالمرز جانسون، مصائب امپراتوری عباس کاردان، حسن سعیدکلاهی خیابان، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‏المللی ابرار معاصر ایران، ۱۳۸۴، ص ۲۰ ] و برای اعمال هر یک از این قدرت‏ها جهان را به نوعی‏تقسیم نمودند در بخش نرم‏افزاری جهان را به چندین حوزه‏تمدنی تقسیم کردند تا با شناخت عوامل مخل و مزاحم در هریک‏از حوزه‏های تمدنی، متناسب با همان حوزه روش مبارزه را اتخاذکنند. در این روش حوزه تمدنی جایگزین واحد دولت - ملت‏می‏شود. این حوزه‏ها شامل حوزه تمدنی غرب، کنفوسیوسی،ژاپنی، اسلام، هندو، ارتدوکسی، آمریکایی لاتین و... تمدن‏آفریقایی به عنوان تمدنی حاشیه‏ای می‏شود دو علت اساسی‏برای طرح این نظریه از سوی هانتیگتون می‏توان تصور نمود: صفحۀ ۲۰الف - شکل‏گیری و گسترش فوق العادهء اسلام سیاسی دراواخر قرن بیستم که در حال حاضر اصلی‏ترین چالش فرا روی‏تمدن غرب محسوب می‏شود. ب - رشد اقتصادی و گسترش سریع قدرت چین کنفوسیوسی‏که غرب را در عرصه اقتصاد با چالشی جدی روبرو ساخته‏است. ساموئل هانتیگتون از نظر سیاسی و چگونگی اعمال قدرت‏سخت‏افزاری نیز کشورها را به سطوح مختلف تقسیم می‏کندکه سطح اول، ایالات متحده آمریکا قرار دارد که واجد همهءمؤلفه‏های یک قدرت برتر جهانی است و صلاحیت بر عهده‏گرفتن مسئولیت صلح و امنیت بین‏المللی را دارد. دوم، قدرت‏های‏عمدهء منطقه‏ای که بازیگرانی با نفوذ هستند، اما گسترهء منافعشان‏در همان منطقه است مانند روسیه و چین و هند که باید ازچارچوب کلی طراحی شده برای سیاست بین‏الملل پیروی کنند.سطح سوم، قدرت متوسط منطقه‏ای و سطح چهارم، سایرکشورها هستند[ . ر.ک ساموئل هانتیگتون آمریکا در جهان معاصر، moc.navnoib.www ۱۹/۴/۱۳۸۲ ] تنوع تمدنی در حوزه‏های بیان شده باید به شکل‏گیری یک‏تمدن جهانی با ارزشهای واحد منجر شودکه همان تمدن غربی‏است. این تمدن درعرصهء اقتصاد، کاپیتالیسم و در عرصهء سیاسی[ . ر.ک ساموئل هانتیگتون آمریکا در جهان معاصر، moc.navnoib.www ۱۹/۴/۱۳۸۲ ]صفحۀ ۲۱لیبرال دمکراسی و در عرصهء فرهنگی ارزشهای غربی را حاکم‏خواهد ساخت. مفهوم نظریه پایان تاریخ فوکویاما چیزی جزاین نیست، هر چند برای استقرار چنین تمدن جهانی که حتی‏زبان واحدی نیز دارد، چالشهای فراوانی را بر شمرده‏اند[ . ر.ک همان، تمدن و بازسازی نظام جهانی، مینو احمد سرتیپ، کتاب سرا، ۱۳۸۰، ۵۱ به بعد ] تقسیم کشورها از نظر سخت‏افزاری نیز باید منجر به استقرارنظمی شود که از یک سو کشورها را در سطحی که قرار دارندثبات بخشد و مانع ارتقای سطح آنها گردد، مگر بر اساس‏اقتضائات نظم نوین جهانی و ثانیاً آمریکا را به عنوان پلیس‏بین‏المللی مسئول برقراری نظم و امنیت و حفظ وضع موجودکند و زمینه ساز امپراتوری ایالات متحده گردد. وجه ایده‏آل‏این نوع استعمار از سوی استعمارگران این است که، افراد درجامعهء بین‏المللی در قالبی معین به عنوان کنشگران اصلی مطرح‏شوند و از ارزشهای یک سان و نظام اقتصادی و سیاسی واحدپیروی کنند[. ۱.kenadachithenewworldorder،anoverview.www.educate yourself.org/nwo. ] و همگی شهروندان جهان محسوب خواهند شد.پافشاری بر ارزشهای بومی و ارج نهادن به آنها توسط مردم‏چالش اصلی استعمار فرانو می‏باشد که مقام معظم رهبری درتبیین استعمار فرا نو به آن اشاره فرموده‏اند: استعمار فرا نو یعنی دستگاه استکباری کاری کند که عناصری ازملتی که این مستکبر می‏خواهد آن را قبضه و تصرف کند،بدون‏آنکه بدانند به او کمک کنند. دشمن، ایمان شما را س[. ۱.kenadachithenewworldorder،anoverview.www.educate yourself.org/nwo. ]صفحۀ ۲۲محکم می‏داند و دلش می‏خواهد این سد برداشته شود، حالاعناصری از میان خود ما بیایند و بنا کنند این دیوار را تراشیدن‏یا سوراخ کردن[ . بیانات در جمع خانواده‏های شهدای کرمان. AF/ri.ienemahk.www ] مؤلفه‏های استعمار فرانو ۱ - جهانی سازی[. ۱.globalization. ] در عرصهء اقتصاد و فرهنگ. منظور از جهانی سازی طراحی پروژه‏ای است که بر آیندآن حاکمیت ارزشهای غرب در دو عرصهء فرهنگ و اقتصاد است.ابزار این پروژه در عرصه فرهنگ قدرت رسانه‏ای و تبلیغات وفرهنگ سازی با استفاده از روشهای القای مستقیم و غیر مستقیم‏است و درعرصهء اقتصاد نیز گسترش فعالیت شرکت‏های بزرگ‏چند ملیتی، آزاد سازی تجارت یا تجارت آزاد از طریق[ . علت عدم بکارگیری کلمهء جهانی شدن یا جهان گرایی در این جا این‏است که این اصطلاح پروسه‏ای قهری بوده که در روند زندگی بشر در طول تاریخ خود را نشان داده و به شکل طبیعی در حال رخ دادن است آنچه که در این میان خطرناک می‏نماید این می‏باشد که از این روند قهری و طبیعی برای بین المللی کردن ارزشها و باورهای غرب در حال استفاده شدن است که به آن جهانی سازی الگوهای رفتاری و ارزشی غرب یا غربی سازی جهان و یا آمریکایی سازی جمال نیز نام می‏برند ] OTW (سازمان تجارت جهانی) از ابزار آن محسوب می‏شوند.در این بخش برای نقاط مختلف جهان از نظر اقتصادی کارکردمشخصی طراحی شده و از این جهت با استعمار نوین شباهت‏دارد. به عنوان مثال خاورمیانه همواره به عنوان تولید کننده‏انرژی و منطقه‏ای تجاری و آزاد که بر شاهراه انتقال کالاها واقع‏است و باید جریان ثابت نفت از آن به سمت غرب تضمین‏شود، تعریف می‏گردد[ . ر.ک با ایران چه باید کرد، گزارش کامل شورای روابط خارجی آمریکا، ترجمه و تنظیم خبرگزاری فارس، ۱۳۸۳، ص ۲۲ ][ . بیانات در جمع خانواده‏های شهدای کرمان. AF/ri.ienemahk.www ]صفحۀ ۲۳۲ٌ - دمکراتیزه کردن کشورهای جهان: قبل‏از ورود به بحث باید به این نکته اشاره شود که استعمارفرا نو نمی‏خواهد که نظام جهان، نظامی دمکراتیک شود، به‏گونه‏ای‏که همهء اعضای آن در ادارهء آن سهم مساوی داشته باشند. این امراز نظر قدرتهای بزرگ نه میسر و نه مطلوب است. بلکه مقصودطراحی نظامهای سیاسی داخلی کشورها بر مبنای الگوی لیبرال‏دمکراسی است.از این طریق درکشورهای تحت استعمار ساختاری‏به ظاهر مشروع و مردمی حاکم می‏شود که با شعارهای حقوق‏بشری هماهنگی دارد، اما قدرتهای استعماری یا تکیه بر قدرت‏رسانه‏ای و تأثیر گذار خود بر افکار عمومی مردم جهان، آنان را به‏سمت و سوی مورد نظر خود هدایت می‏کنند. در نتیجه مردم درمناطق مختلف جهان به افراد مورد حمایت رسانه‏ها رأی می‏دهندو حکومتهایی را که از خود جلوه‏هایی از استقلال را نشان‏می‏دهند،یا در چارچوب نظام بین‏المللی موردنظر اربابان رسانه‏هانمی‏گنجند، سرنگون می‏کنند. نمونهء بارز آن انقلابات نارنجی‏و مخملی در اوکراین گرجستان و قرقیزستان است. در استعمارفرانو برای پیاده‏کردن مؤلفه‏های فوق از ابزار زیر استفاده می‏کنند: الف - پروپاگاندا و تبلیغات فراگیر جمعی، مانند آنچه که‏آمریکا در هر دو جنگ خلیج فارس بکار برد و از جنبه‏های‏اطلاعاتی، جهان را تحت پوشش خود قرار داد. صفحۀ ۲۴ب - انگاره سازی و تصویر سازی سمعی و بصری و مکتوب،از طریق دشمن سازی و ارائه چهره‏ای خشن و وحشتناک ازدشمن[ . از نظر آنها جهان لیبرال دمکراسی یعنی جهان رفاه، آسایش و ثروت و جهان مخالف آن جهان تروریسم و وحشت و عقب افتادگی است. این جهان چونان مردابی می‏باشد که حشرات موذی و سوسمارهای منفور و مخوف در آن زندگی می‏کنند، راه مقابله با آنها از نظر جان هیلن (مدیر مطالعات امنیت ملی انستیتو پژوهشهای سیاست خارجی آمریکا) خشکاندن مرداب و کشتن این حشرات موذی و سوسمارهای مخوف و بر پایی آپارتمانهای مجازی تمدن غرب به جای آنهاست. ر. ک. (gro. IRPF. www. etutitsnI hcraeseR ycilopnhgiroF) ] ج - به کار بردن واژه‏هایی با مفاهیم گسترده که معنایی کلی‏و مبهم دارند، برای تحریک مردم و شکل‏دهی به افکار عمومی.مانند، دمکراسی، حقوق بشر، جامعه مدنی، که در هر جامعه‏ای‏از آنها برداشت خاصی می‏شود. د - کنترل و تخدیر مغزها با روشهای اجتماعی بویژه ترویج‏مواد مخدر، مشروبات الکلی، فیلمهای مستهجن و گسترش‏بیماریهای روانی. هـ - جمع آوری اطلاعات دربارهء زندگی روزمرهء شهروندان،از یک سو برای کنترل آنها و از سوی دیگر برای تشخیص‏تمایلات و سلیقه‏های آنان و سوق دادن این تمایلات به سمت‏اهداف مورد نظر. و - بشارت جامعهء ایده‏آل و دولتی بر مبنای ارزشهای لیبرال‏دمکراسی که برطرف کنندهء همهء مشکلات زندگی مردم است،به ویژه در جوامعی که به دلیل ناکارآمدی دولت، مردم تحت‏فشارهای ناشی از بیکاری فساد و نا امنی بسر می‏برند. ز - معرفی غرب به عنوان منجی و نجات دهندهء مردم و اینکه‏تنها راه نجات لیبرال دمکراسی است. از دید فوکویاما دنیایصفحۀ ۲۵مدرن همان خیر مطلق و دنیای غیرمدرن همان شر مطلق می‏باشدو در رویارویی میان این دو، دنیای مدرن است که به پیروزی‏می‏رسد و لیبرال دمکراسی به‏عنوان آرمانشهر مدرنیته جایگزین‏مدلهای قبلی می‏شود[ . همشهری، ۱۶ خرداد ۱۳۸۱ ] ح - نظامی‏گری: در استعمار فرانو استعمارگران برای پیاده‏کردن ارزشهای مبتنی بر لیبرال دمکراسی و جهان شمولی‏«دمکراتیک گلوبالیسم» و ارزشهای آن، درصورت لزوم به‏صورت‏یک جانبه از زور و اجبار و قوهء قهریه استفاده خواهند کرد. نومحافظه کاران دولت جرج بوش دوم، چنین روشی را به رئیس‏جمهور پیشنهاد کردند[ . چالمرز جانسون، همان، ص ۱۶ ]نقش آمریکا در استعمار فرا نو آمریکا محور استعمار فرا نو بوده و طرح نظم نوین جهانی‏که در مباحث آتی به آن خواهیم پرداخت، تضمین کننده اینصفحۀ ۲۶نقش فراگیر است. ایالات متحده این نقش را از راههای زیر ایفامی‏کند: الف - از طریق جهانی‏سازی ارزشهای آمریکایی: آمریکا پرتیراژترین نشریات (تایم، نیوزویک و واشینگتن‏پست)را در اختیار دارد[. ۱.usaToday۳/۱۱/۳۹،P:۲. ] در این کشور تا پایان دههء هشتاد ۳۳۰ایستگاه تلویزیونی فعال بود که قطعاً در حال حاضر بسیار بیشترمی‏باشند. این شبکه‏ها از طریق ماهواره برای تمام جهان برنامه‏پخش می‏کنند[ . مانوئل کاستلز، همان، ج ۱، ص ۳۹۴ ] در عرصهء برنامه و تولید اطلاعات و اخبارشبکه تلویزیونی سی. ان. ان اصلی‏ترین تولید کننده اخبار درسطح جهان به شمار می‏رود تا حدی که در موقعیتهای اضطراری‏در همه کشورهای جهان، سیاستمداران و روزنامه‏نگاران اخباررا در تمام مدت از طریق این شبکه دنبال می‏کنند[ . مانوئل کاستلز، همان، ص ۳۹۵ ] این امر به‏آمریکا امکان می‏دهد که هدایت افکار عمومی ملت‏های جهان رااز طریق انتشار اخبار به‏صورت هدایت شده و هدفمند برعهده‏گیرد. اینترنت که در سال‏۱۹۵۰ توسط آمریکائیها در پاسخ به پرتاب‏سفینهء اسپوتنیک به فضا توسط شوروی، راه اندازی شد، بیش‏از ۶۰۰ میلیون شبکهء رایانه‏ای را در سرتاسر جهان به هم مرتبطمی‏ساز[ . همان، ص ۴۰۲ ] و اطلاعاتی برابر اطلاعات موجود در کتابخانه‏های‏عظیم جهان را در کمتر از یک ثانیه جابجا می‏کند. پیشرفته‏ترین[. ۱.usaToday۳/۱۱/۳۹،P:۲. ]صفحۀ ۲۷سایت‏های اینترنتی و بیشترین تعداد سایت در آمریکا ساخته‏و پرداخته می‏شوند. این شبکه‏های عظیم درکنار ساخت و توزیع بازی‏های مخرب‏رایانه‏ای، قدرت تأثیر گذاری بسزایی برای آمریکا فراهم ساخته‏است. ب - از نظر اقتصادی: در حال حاضر آمریکا برتری اقتصادی‏نسبت به سایر بلوک‏های اقتصادی دارد، هر چند در رقابتی‏تنگاتنگ، به ویژه در سالهای اخیر و پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱،در حال از دست دادن این برتری خود است و کشورهای ژاپن،چین و اروپا با آن در رقابت هستند اما به هر حال در حال حاضر،این کشور بیشترین سرمایه‏گذاری خارجی را به خود اختصاص‏داده‏است و این امر به او امکان می‏دهدکه هزینه‏های عملیات‏های‏مختلف خود را پرداخت نماید. همچنین با سلاح تحریم، شرکتهاو مؤسسات تجاری بین‏المللی و حتی کشورها را از سرمایه‏گذاری‏در کشورهایی که دشمن خود می‏داند بازمی‏دارد یا هزینه‏های‏سرمایه‏گذاری را در آنجا افزایش دهد. ج - آمریکا برای خود نقش محوری در دمکراتیزه کردن جهان‏قایل است و نقش خود را از دو راه ایفا می‏کند: ۱- از طریق سازمانهایی که به منظور ایجاد تغییرات دمکراتیک‏دلخواه آمریکا در جهان با عنوان مؤسسات همیاری دمکراسی‏ (N.E.D) ، فعال می‏باشند. صفحۀ ۲۸۲- آمریکا فرماندهی هرنوع اقدام نظامی به بهانه دمکراتیزه‏کردن جهان را از آن خود می‏داند متناسب با آن، استراتژی‏جدیدی در قالب جنگ نامتقارن به نام «جنگ سرخپوستی باسبزاندیشان[ . منظور از سبز اندیشان بنیاد گرایان اسلامی هستند ] در پیش گرفته است. رابرت کاپلان یکی ازشاخص‏ترین و جنجالی‏ترین استراتژیستهای نو محافظه کار درایالات متحده در سخنرانی خود به نام خاورمیانه جدید weNtseEelddiM بیان داشت: «ارتش آمریکا باید به عصر جنگ با سرخپوستان بازگشت‏نماید و همانگونه که با قبایل مختلف سرخپوست در درون‏سرزمین آمریکا جنگید، با چالشهایی که فرهنگ‏ها و ملل‏مختلف و کوچک برای هژمونی آمریکا ایجاد می‏کنند اقدام‏کند.[. ۱.RobertKaplan،TheNextMiggleEest،forighhPolicyResexrcn InstitiutConfrance.Oct/۴۰۰۲www.FPRI.org ]. ویژگیهای استراتژی نوین نظامی آمریکا در عصر استعمارنوین را می‏توان به شرح زیر بر شمرد: ۱ - استراتژی قلعه‏ای یا امپراتوری قلعه‏ها: در این استراتژی،آمریکا برای حضور فیزیکی در سرتاسر جهان، پایگاههای نظامی‏خود را در سه سطح در مکانهای مختلف تأسیس می‏کند یاگسترش می‏دهد: پایگاههای بزرگ مانند تمام سرزمین عراق وافغانستان، این دو کشور بزرگترین پایگاههای آمریکا را تشکیل‏خواهند داد. پایگاههای کوچک مانند پایگاههای آمریکا د[. ۱.RobertKaplan،TheNextMiggleEest،forighhPolicyResexrcn InstitiutConfrance.Oct/۴۰۰۲www.FPRI.org ]صفحۀ ۲۹فیلیپین، یونان، ژاپن و آلمان. و پایگاههای برگ شقایق که قابل‏جا بجا شدن بوده و سریع جمع می‏شوند مانند پایگاه هوایی‏آمریکا در نزدیکی بیشکک در قرقیزستان و تأکید بر احداث‏سفارتخانه[ . همانگونه که در جنگ با سرخپوستان ارتش آمریکا در سرتاسر خاک‏این کشور قلعه‏های بزرگ و کوچکی را احداث کرد و از طریق آنها کنترل نظامی منطقه را بر عهده داشت ] در کشورهایی مانند ایران که ایالات متحده به‏دلایلی روابط سیاسی خود را با آنها از دست داده است[ . ر.ک: با ایران چه باید کرد، گزارش شورای روابط خارجی آمریکا، ص ۸۱ به بعد ] ۲ - اتخاذ روش جنگ سرخپوستی برای مبارزه با گروههای‏فرو ملی و یا دولت‏های ضعیف و نا کارآمد. ۳ - استفاده از عواملی داخلی آشنا به زبان، فرهنگ و قومیت‏و جغرافیای منطقه. ۴ - به کارگیری عناصر نظامی به جای عناصر سیاسی درروابط دیپلماتیک در مناطق بحرانی مانند خاورمیانه[. ۱.Ibid. ]. تبیین مفهوم نظم نوین جهانی از دیدگاه آمریک[. ۲.newworldorder. ]. این اصطلاح اولین بار توسط ویلسون رئیس جمهور آمریکاپس از جنگ جهانی اول و هنگام شکل‏گیری جامعهء ملل مطرح‏شد. ولی پس از شکست جامعه ملل این اصطلاح نیز از کار بردافتاد[. ۳.D.L.cuggy.ph.d.achoronologicalhistoryofthenewworldorder. ]. در پروتکل‏های یهود نیز این اصطلاح به عنوان یک استراتژی‏برای صهیونیسم بین المللی مطرح شده است[. ۴.Wikipedia،freeEncyclopedia،www.ed.wikpedia.com. ] اما در دوران‏جدید به شکل گسترده، پس از فرو پاشی شوروی، توسطجرج بوش پدر مطرح گردید. در دوران حاضر، نظم نوین جهانیصفحۀ ۳۰ویژگیهای نظم نوین جهانی مهم‏ترین ویژگیهای نظم نوین از دیدگاه آمریکا به شرح زیراست: ۱ - برتری هژمونیک آمریکا در جهان: در نظم نوین جهانی، این نظریه را القا می‏کنند که بدون‏هژمونی و امپراتوری آمریکا، نظام بین المللی در اغتشاش،هرج و مرج و تاریکی و ظلمت فرو خواهد رفت. بنابراین آمریکاباید در قالب یک امپراتوری قدرتمند ظاهر شود. اختلاف‏سیاستمداران دو حزب قدرتمند آمریکا یعنی دمکرات ومحافظه‏کار در این خصوص فقط بر سر مکانیزمهای اعمال این‏قدرت امپراتوری است[ . چالمرز جانسون، مصائب امپراتوری، ص ۱۶ ] در دههء هفتاد اصطلاح امپراتوری برای تحقیر و توهین‏راهبردهای امنیتی آمریکا در آفریقا و آسیا مطرح می‏شد. امصفحۀ ۳۱امروزه به راحتی توسط نو محافظه کاران راست افراطی که پس‏از حادثه یازده سپتامبر در صحنه سیاسی آمریکا حاضر شده‏اند،به عنوان راهبرد امنیت ملی آمریکا مطرح می‏شود. «امپراتوری‏آمریکایی» در حال حاضر به عنوان رویکردی پسندیده برای‏هدایت و مدیریت آمریکا مورد پذیرش آنان می‏باشد.نومحافظه‏کارانی مانند کاپلان و ویلیام کریستول سردبیر هفته‏نامهء«ویکلی استاندارد» و ماکس پوت، در دورهء اول ریاست جمهوری‏بوش بر آن تأکید می‏کردند[. ۱.Maxboot،thecaseforanamericanempiretheweeklystandary، ۵۱/Oct/۱۰۰۲. ] هنری کسینجر و ریچارد هس نیزمایلند سیاست خارجی آمریکا مبتنی‏بر یک ساختار امپراتوری‏باشد و از بکار بردن این واژه نیز ابایی ندارند[. ۲.LibrolIntervention:Theempire'snewcolth'sیsaturday۰۲/Jaly/ ۳۰۰۲،foreighhpolicycenter ۳۸/ریتـ/۹۲ )www.bionvan.com( ]. پس نظم نوین جهانی در حقیقت نظامی سلسله مراتبی است‏که در آن آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان، و سایر کشورهابه‏عنوان قدرت‏های بزرگ، متوسط و کوچک و ذره‏بینی مطرح‏اند.و آمریکا به دلیل توانایی برخورداری از قدرت نظامی نقش‏پلیس و ژاندارم بین المللی را ایفا می‏نمایند. ۲ - یک جانبه گرایی: نظم نوین جهانی به آمریکا اجازه می‏دهد که بدون نیاز به‏همکاری سایر کشورها و حتی نهادهای بین المللی در هر زمان‏که مناسب تشخیص دهد، اقدام کند هانتینگتون می‏گوید[. ۱.Maxboot،thecaseforanamericanempiretheweeklystandary، ۵۱/Oct/۱۰۰۲. ][. ۲.LibrolIntervention:Theempire'snewcolth'sیsaturday۰۲/Jaly/ ۳۰۰۲،foreighhpolicycenter ۳۸/ریتـ/۹۲ )www.bionvan.com( ]صفحۀ ۳۲امروز تنها یک ابرقدرت وجود دارد، در این جهان تک قطبی‏یک ابرقدرت، آن هم فارغ از قدرت‏های عمده دیگر، در کنارشمار زیاد قدرت‏های کوچکتر، نیرویی برتر است که می‏تواندتک و تنها یا با همکاری ضعیف کشورهای دیگر و حتی بدون‏پشتیبانی آنها، به گونه‏ای مؤثر مسایل بزرگ بین المللی را حل‏و فصل کند و هیچ مجموعه‏ای از دیگر قدرت‏ها نیز نمی‏تواندمانعی در برابر آن ایجاد کند[ . ساموئل هانتیگتون، آمریکا در جهان معاصر ] ۳ - کاربرد نیروی نظامی به ویژه نیروی زمینی: بحث کاربرد نیروی نظامی را در استعمار فرانو تعریف کردیم‏و تکرار آن ضرورت ندارد، تنها به بیان این نکته بسنده می‏کنیم‏که به کارگیری گسترده نیروی زمینی جایگزین کاربرد گسترده‏نیروی هوایی و دریایی در دوران جنگ سرد می‏شود. ۴ - انزوا گرایی و مداخله گرایی: اصالت دادن به اقدام یک جانبه و کاربرد نیروی نظامی،متضمن سیاست انزواگرایی و مداخله گرایی، توأمان می‏باشد.بر اساس این، سیاست مداخله‏گرایی به منظور پیشبرد هژمونی‏آمریکا و انزوا گرایی در هنگامی که استانداردهای رفتاری آمریکااز سوی مجامع بین المللی رد می‏شود و این کشور از همکاری‏و هماهنگی بین‏المللی خودداری کند، ضرورت پیدا می‏کند[. ابوذر گوهری، ایران وهژمونی آمریکا، همشهری دیپلماتیک‏۲۲/۲/۸۴ ]صفحۀ ۳۳۵ - مشروعیت در قدرت و نتیجه: اقدام یک جانبه گرایانه آمریکا به منظور گسترش سلطه وهژمونی خود در جهان باید بر دو قدرت نرم‏افزاری و سخت‏افزاری‏استوار باشد. در این امر، امریکا به مشروعیت عملی که انجام‏می‏دهد توجه نمی‏کند بلکه مشروعیت را در نفس قدرت و نتیجهءحاصله از آن می‏کاود؛ در نتیجه به تأثیرات کوتاه مدت اقدامات‏مذکور در نزد افکار عمومی و سیاست‏گذاران بین‏المللی وقعی‏نمی‏نهد. ۶ - امنیتی‏کردن فضای داخلی‏آمریکا وجامعهء بین‏المللی: برای پیاده کردن نظم نوین جهانی ضرورت دارد تا همواره‏دشمنی فرضی در عرصه بین المللی طراحی شود؛ دشمنی که‏امنیت، صلح و پیشرفت جهان و منافع ایالات متحده آمریکا رابه مخاطره می‏اندازد در چنین صورتی، به کارگیری نیروی نظامی‏قابل توجیه می‏شود[ . در ایجاد چنین فضایی نباید نقش کمپانیهای اسلحه سازی را نادیده گرفت. زیرا با پایان جنگ سرد تصور می‏رفت که دوران رقابت تسلیحاتی پایان یافته است. این امر موجب کاهش معاملات تسلیحاتی و بودجه نظامی کشورها از جمله آمریکا گردید و خساراتی را به این کمپانیها وارد آورد. (ر.ک: روزنامه ایران، ۲۶ آذر ۱۳۸۲)] این هدف با بروز حادثه یازده سپتامبر در آمریکا حاصل شد.بررسی نحوهء وقوع این حادثه و نتایج حاصله از آن برای تکمیل‏استراتژی نو محافظه‏کاران (که در ضمن صاحبان اصلی کمپانیهای‏تسلیحاتی در آمریکا هستند)، سوء ظن دست داشتن نیروهای‏امنیتی آمریکا را در این حادثه افزایش می‏دهد[ . لیندن لاروش از نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری امریکا تصریح می‏کند که آن چه مسلم است این است که کنترل اصلی حملات یازده سپتامبر در دست مقامات طراز اول سازمانهای امنیتی آمریکا بوده است. به ویژه اینکه هیچکدام از مسئولان شرکتهای متعلق به برجهای مرکز تجارت جهانی قربانی نشده‏اند. بیشتر این مدیران در ساعت وقوع حادثه به صرف صبحانه‏ای دوستانه در پایگاه نظامی «ال - فوت» دعوت شده بودند، که تا نیویورک فاصلهء زیادی داشت و جرج بوش نیز به آنها پیوسته بود (ر.ک بیژن اسدی، حادثه یازده سپتامبر و آثار آن بر موقعیت سیاسی خاورمیانهء، فصلنامهء مطالعات خاورمیانه، سال نهم، شمارهء ۳ ص ۴۱ - ۶۱ ]صفحۀ ۳۴ نتایج و پیامدهای نظم نوین جهانی ۱ - اگر چه ویلسون رئیس جمهور آمریکا عبارت «جنگ برای‏پایان جنگها» را برای نظم نوین جهانی بکار برد و هدف او خاتمه‏بخشیدن به کاربرد زور در روابط بین الملل بود، اما آنچه که‏مورد نظر نو محافظه کاران آمریکا در عصر حاضر است، به‏طور قطع منجر به گسترش جنگ و تروریسم در جهان می‏شود.ایالات متحده علی‏رغم وعده‏های خود نتوانست آرامش را درمدت شش ماه به عراق برگرداند و هر روز در این کشور دههانفر کشته می‏شودند، ضمن اینکه عملیات تروریستی در جهان‏کاهش نیافته و القاعده نیزهنوز دارای قدرت است. ۲ - دمکراسی و آزادی‏های مشروع مدنی در ایالات متحده وبسیاری از کشورهای جهان از بین خواهند رفت، زیرا خصوصیت‏امنیتی‏شدن فضا، اقتضای محدود ساختن آزادیهای مدنی را دارد.اقدام جرج بوش پس از حوادث یازده سپتامبر و محدودیت‏های‏شدیدی که برای مسلمانان در جهان ایجاد شده نمونهء بارزآن است. ضمن اینکه نظم نوین جهانی و استعمار فرانو فقطلیبرال دمکراسی را بر می‏تابد و انواع دیگر دمکراسی به ویژه‏مردم سالاری دینی را، حتی اگر خواست اکثریت مردم یک‏کشور باشد، نفی می‏کند. صفحۀ ۳۵۳ - تبلیغات و پروپاگاندا جای حقیقت و صداقت را فراخواهدگرفت[ . چالرز جانسون، مصائب امپراتوری، مؤسسه فرهنگی مطالعات وتحقیقات ابرار معاصر ایران ۱۳۸۴، ص ۲۸ ] و دارندگان کمپانیهای تبلیغاتی با بکارگیری شگردهای‏مختلف به قلب حقایق و گمراه کردن اذهان عمومی به سمت‏اهداف مورد نظر خود اقدام خواهند کرد[ . متعاقب حملات یازده سپتامبر دولت آمریکا شروع به محدود کردن دسترسی عموم مردم به اطلاعات نمود و روزنامه‏ها به صورت مجلات رسمی و دولتی در آمدند و اخبارتلویزیون دنباله رو دستورات مالکان خود شدند همان، ص ۴۵ ] ۴ - بودجه کشورها به ویژه ایالات متحده به‏سوی طرحهای‏پایان‏ناپذیر نظامی سوق داده می‏شود و ورشکستگی مالی امریکارا به‏دنبال خواهد داشت[ . همان، ص ۲۸ ] اتخاذ استراتژی امپراتوری قلعه‏هاو استراتژی جنگ سرخپوستی، هزینه‏های سنگین ایجاد ونگهداری پایگاهها را بر اقتصاد آمریکا تحمیل می‏کند[ . وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که حداقل ۷۲۵ پایگاه نظامی خارج ازخاک آمریکا وجود دارد (ر.ک: همان، ص ۳۵)] بایددانست که یکی از دلایل اصلی سقوط شوروی بسط بیش ازحد امپراتوری و ناتوانی این کشور در انجام اصلاحات و رفع‏تناقضات میان توانایی اقتصادی و اهداف بلند پروازانه بود.البته آمریکا از نظر اقتصادی نسبت به شوروی توانمندتر است‏ولی این امر فقط زمان سقوط را به تأخیر خواهد انداخت. ۵ - عکس‏العمل مردم جهان: هرگاه قدرت نرم‏افزاری وسخت‏افزاری رقیب هم شوند، در صورت بکارگیری قدرت‏سخت‏افزاری، نه تنها امنیت و قدرت تأمین نمی‏شود بلکه‏تضعیف و تخریب نیز می‏گردد. حضور نیروهای آمریکایی درکشورهای جهان به شدت واکنش مردم جهان را علیه آنان‏برانگیخته است، اعتراضاتی که به هنگام دیدار رئیس جمهوصفحۀ ۳۶آمریکا از کشورهای مختلف ازسوی مردم رخ می‏دهد، و ورودمخفیانه «رایس» (وزیر امور خارجه آمریکا) به همراه تدابیرامنیتی شدید به عراق، علیرغم وجود پیش از یکصد وسی‏هزارنیروی آمریکایی در این کشور[ . در حالیکه در همان زمان وزیر امور خارجه ایران در میان استقبال‏گرم مردم و مسئولین و علما وارد عراق شد و سه روز بیاد ماندنی را در آنجا گذراند ] نشاند کاهش شدید جایگاه‏آمریکا در نزد افکار عمومی جهان است. ضمن این‏که برخلاف‏محاسبات دولتمردان آمریکایی نقش بین‏المللی این کشور به‏ویژه در برخورد با ایران بسیار کاهش یافته است. به نظر می‏رسد دولتمردان آمریکایی از دو امر غفلت کرده‏اند: اول اینکه: به زودی رشد اسلام گرایی در سطح جهان به‏چالشی بزرگ بر سر راه دمکراسی غربی تبدیل می‏شود ونقش‏مؤثری را در تحولات جهانی ایفا می‏کند، مانوئل کاستلز در این‏زمینه می‏گوید: بنیاد گرایی اسلامی به عنوان هویت بازسازی شده و به عنوان‏یک برنامه سیاسی، مرکز و محور تعیین کننده‏ترین فرایندی‏است که تا حد زیادی آیندهء جهان را رقم خواهد زد[ . مانوئل کاستلز، همان، ج ۲ - ص ۳۱ ] مسلمانان به طور قطع در مقابل این امپراتوری می‏ایستند وروند پر شتاب مدرنیته نیز نمی‏تواند هویت اسلامی آنان راسلب کند. در تمام جهان مسلمانان برای حفظ هویت دینی‏خود مبارزه می‏کنند و برخورد فعال و مقتدرانهء آنان با اهانت به‏مقدساتشان نشان از بیداری و پتانسیل بالای آنان دارد. صفحۀ ۳۷دکترین آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ طرح خاورمیانه بزرگ در مؤسسهء «هریتیج[ . این بنیاد از جمله بنیادهای مهم زیر نظر نو محافظه کاران است ]» آمریکا تهیه‏و در سال ۱۳۸۳ در اجلاس هشت کشور صنعتی بزرگ جهان‏به تصویب رسید و این کشورها رسماً حمایت خود را از اجرای‏آن اعلام کردند، این طرح را باید بخشی از طرح نظم نوین جهانی‏و استعمار فرانو برای منطقه خاورمیانه دانست. زیرا این منطقه‏به دلایل ذیل، اهمیت فراوانی دارد و در حقیقت محور اجرای‏طرح نظم نوین است: صفحۀ ۳۸۱ - از لحاظ جغرافیایی: مهم‏ترین آبراههای بین‏المللی مانندکانال سوئز، تنگهء باب المندب و تنگهء هرمز دراین منطقه واقع‏هستند و مسیر ارتباطی خشکی غرب به شرق نیز از این منطقه‏می‏گذرد. ۲ - از لحاظ اقتصادی: ۵۶٪ کلی ذخایر نفت و ۳۱٪ کل‏ذخایر گاز جهان در این منطقه قرار دارد در حال حاضر کشورهای‏اروپایی، چین و ژاپن نزدیک به ۷۰٪ و آمریکا ۲۴٪ سوخت‏خود را از این منطقه تأمین می‏کند و بر اساس گزارش پروژه‏استراتژی ملی آمریکا در قرن ۲۱ ژاپن، اروپا، هندوستان وچین و بیشتر کشورهای آسیای شرقی سخت به نفت و گازطبیعی این سرزمین وابسته خواهند بود و این وابستگی به سرعت‏افزایش خواهد یافت[ . سیامک باقری، پروژه خاورمیانهء بزرگ، ادارهء سیاسی ستاد نمایندگی‏ولی فقیه در سپاه ۱۳۸۴. ص ۱۱ ] وزیر انرژی آمریکا در بیستم ژوئن‏۲۰۰۲ اعلام کرد که در سال ۲۰۲۰ آمریکا ناچار خواهد بود۶۲٪ نیاز نفتی خود را از خلیج فارس تأمین کند[ . همان، ص ۱۵ ] ۳- از نظر فرهنگی: این منطقه محل تلاقی سه دین بزرگ‏الهی‏یعنی مسیحیت - یهودیت و اسلام است که در مجموع بیشترین‏پیروان را در جهان به خود اختصاص داده‏اند و مقدس‏ترین اماکن‏آنان در این منطقه واقع است. همچنین در مبانی فکری مسیحیان‏صهیونیست که در دستگاه هیأت حاکمه آمریکا نفوذ بسیار دارندمحل جنگ نهایی و آرماگدون (نام جنگ نهایی) از نظر مسیحیان‏صهیونیست است[ . ر.ک کیهان ۲۴/۶/۸۲، ص ۱۲ ]صفحۀ ۳۹ اهداف آمریکا از طرح خاورمیانه بزرگ با بررسی طرح خاور میانهء بزرگ می‏توان دریافت که آمریکا،در این منطقه به دنبال اهداف زیر است: ۱- استحالهء کامل فرهنگی مردم منطقه که ساختار اجتماعی‏خود را تاحد زیادی بر مبانی اسلام بنیان نهاده‏اند. ۲ - جلوگیری از رشد بنیاد گرایی اسلامی به شیوهء ایران وتهدید سبز. ۳ - محور قرار گرفتن رژیم اشغالگر قدس به عنوان ژاندارم‏و رهبر منطقه. ۴ - هضم کشورهای منطقه در نظام بین المللی و جهانی به‏رهبری آمریکا ودر چارچوب نظم نوین جهانی. ۵ - دخالت قطعی برای حل و فصل درگیریهای اعراب و رژیم‏اشغالگر قدس[ . الاهرام، فوریه ۲۰۰۴ ] ۶ - کنترل و دسترسی آسان به نفت. روشهای آمریکا در طرح خاورمیانه بزرگ ۱ - تغییر روشها و محتوای آموزشی و انتقال علوم به ویژه‏علوم انسانی از غرب و کشورهای گروه هشت به این منطقه ازطریق: الف - تأکید بر مبارزه با بی سوادی و بخصوص حضور زنان‏و دختران در برنامه‏های آموزشی. صفحۀ ۴۰ب - تلاش برای بهبود سطح سواد دختران تحت نظارت‏یونسکو. ج - تأمین محتوای کتب آموزشی به ویژه در زمینه ادبیات‏جامعه‏شناسی، فلسفه، علوم اجتماعی از طریق ترجمهء کتابهای‏کلاسیک مورد استفاده در کشورهای گروه هشت. د - تأسیس مدارسی که مستقیماً توسط کشورهای گروه‏هشت اداره می‏شوند. هـ - ایجاد اصلاحات آموزشی ازطریق برگزاری کنفرانسهای‏علمی و تربیت بیش از یکصد هزار معلم تا سال ۲۰۰۹ درکشورهای گروه هشت برای منطقه خاورمیانه. و - آموزش از طریق اینترنت و ماهواره‏هایی که از پایگاههایی‏در کشورهای گروه هشت اداره می‏شوند. ز - تدریس درس مدیریت با همکاری مؤسسات حرفه‏ای ودانشگاههای کشورهای گروه هشت، بدین ترتیب کل نظام‏آموزشی کشورهای منطقه از مقطع پیش دبستانی تا عالی‏ترین‏سطوح در کنترل کشورهای غربی به ویژه آمریکا قرار خواهدگرفت. ۲ - ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی خانواده از طریق: الف - ایجاد سازمانهای غیر دولتی (OGN) به ویژه برای‏زنان و دختران جهت تغییر جایگاه فعلی آنها در جامعه. صفحۀ ۴۱ب - تغییر در نظام و محتوای کتب آموزشی متناسب باارزشهای غرب. ج - اعطای وام به پروژه‏های مربوط به زنان و حمایت ازنهضت‏های فمینیستی. ۳ - ایجاد جامعهء مدنی از طریق: الف - فعالیت آزاد رسانه‏ها. ب - سرمایه گذاری برای ایجاد سازمانهای غیر دولتی وفعال در زمینه دمکراسی و حقوق بشر. ج - سرمایه گذاری در دو سازمان وست مینستر انگلیس‏و حمایت ملی از دمکراسی برای توسعه فعالیت‏هایشان درخاور میانه. ۴ - توسعه فرصت‏های اقتصادی از طریق: الف - سرمایه گذاری برای رشد اقتصادی مورد نظر برای‏منطقه. ب - تشکیل صندوق بین‏المللی خاورمیانه بزرگ با همکاری‏کشورهای گروه هشت. ج - ایجاد بانک توسعه خاورمیانه بزرگ با همکاری کشورهای‏گروه هشت. د - ایجاد یک سیستم مالی زیر نظر کشورهای گروه هشت. هـ - گسترش تجارت آزاد. و - ایجاد تریبون فرصت‏های اقتصادی در خاورمیانهء بزرگ. صفحۀ ۴۲با اجرای این طرح از نظر فرهنگی و سیاسی و اقتصادی‏این منطقه مستقیماً زیر نظر قدرتهای بزرگ اداره خواهد شد وحاکمیت ملی در این منطقه کاملاً کمرنگ خواهد گردید[ . برای اطلاع از متن طرح خاورمیانه بزرگ ر.ک: غلامرضا علی بابایی، فرهنگ روابط بین المللی دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۸۳، ص ۶۵۱ تا ۶۶۳ ]آمریکا و مسیحیت یهودی در یک قرن گذشته در آمریکا جریان جدیدی شکل گرفت‏که به آن بنیادگرایی مسیحی می‏گویند[ . اصطلاح بنیادگرایی اساساً در آمریکا شکل گرفت و مقصود از آن اشاره‏به مجموعهء ده جلدی کتابهایی بود که تحت عنوان بنیادها توسط دو برادر بین سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۵ به طور خصوصی منتشر شد. در این کتابها متون مقدس ویرایش شده توسط متألهین محافظه کار آنجلیکان گردآوری شده بود (ر.ک کاستلز، همان، ج ۲ - ص ۳۸) ] این جریان در بین‏پروتستان‏ها شکل گرفت و به مسیحی انجیلی شهرت یافت.شعار آنها بازگشت به تعالیم مسیح بود (به دلیل حمایت ازاسرائیل امروزه آنها به مسیحیت صهیونیست مشهور هستند).در دههء ۸۰ و ۹۰ میلادی این جریان رشد چشمگیری پیدا کردو در سال ۱۹۸۹ کشیشی به نام جری فالول در آن انشعابی‏ایجاد کرد که بیشتر به یک بازی سیاسی شبیه بود[ . همان ] به دنبال‏پیروزی بین کلینتون در سال ۱۹۹۲ این گروه موفق شدند دردستگاه حاکمهء آمریکا نفوذ چشمگیری پیدا کنند هر چندشواهدی وجود دارد که رونالد ریگان نیز خود از جمله پیروان‏این فرقه بوده است[ . گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، خسرو اسدی، مؤسسهء خدمات‏فرهنگی رسا، ۱۳۷۷. صص ۷۲ - ۷۹ ] کشیشان معروفی مانند سلی گراهام،جری فالول پت رابرتسون، هال لیندسی و مایک ایوانس ازمبلغان این جریان به شمار می‏روند. صفحۀ ۴۳۱ - اعتقادات اساسی مسیحیان صهیونیست: الف - پذیرش وحی و کلام انجیل. ب - رستگاری فردی از طریق مسیح و پذیرش او به عنوان‏ناجی[ . مانوئل کاستلز، همان، ص ۳۹ ] ج - بازگشت مسیح از آسمان به زمین نشانه‏های ظهور مجددمسیح نیز عبارت است از: - جمع شدن یهودیان از سرتاسر جهان در فلسطین اشغالی‏و تشکیل کشوری به نام اسرائیل در گسترهء نیل تا فرات. - ویران کردن دو مسجد اقصی و صخره در بیت المقدس‏توسط یهود و احداث معبد سلیمان. د - اعتقاد به جنگ نهایی و آرماگدون[ . آرماگدون: لاتین عبارت عبری «هارمجدون» است که «هار» در عبری‏به مفهوم جای مرتفع و «مجدو» نیز نام منطقه‏ای در فلسطین اشغالی است ]: از نظر آنان، پس ازویران شدن این دو مسجد ضمن جنگی با رهبری انگلیس وآمریکا رخ خواهد داد و مسیحیان در چنین زمانی مسیح(ع) راکه دوباره متولد شده خواهند دید. در این جنگ، ضد مسیح‏(دجال) در آستانهء پیروزی به‏وسیلهء مسیح و بمب‏های هسته‏ای‏او نابود خواهد شد[ . گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، صص ۵۶ - ۶۴ ] ۲ - جایگاه رژیم اشغالگر قدس در افکار آنان: از نظر این گروه تشکیل اسرائیل بزرگ از جمله نشانه‏های‏ظهور مسیح(ع) است. به همین دلیل حمایت از آن برای آنان جنبهصفحۀ ۴۴اعتقادی دارد، جانت‏مارشال مجری یکی از برنامه‏های مذهبی‏رادیویی این فرقه که ۵/۳ میلیون شنونده دارد می‏گوید: اسرائیل برای ما در درجه اول اهمیت قرار دارد چرا که معرف‏تمام آنچه است که ما باید به عنوان مسیحی به آن معتقد باشیم[ . همشهری ۱۲/۹/۱۳۸۲، ص ۱۲ ] آنان سه پیش شرط مندرج در انجیل را برای ظهور مسیح(ع)علت همگرایی خود با یهود می‏دانند: الف - احیاء سرزمین یهود ب - تملک بیت المقدس به وسیله یهود ج - بازسازی معبد سلیمان[ . کیهان، ۲۴/۶/۸۲ ] و نتیجه می‏گیرند که اگر مسیحیان نمی‏خواهند مانع اجرای‏طرح بزرگ خدا باشند باید از موجودیت اسرائیل حمایت کنندچون اسرائیل سرزمین مقدس است. ۳ - نفوذ مسیحیت صهیونیستی در نو محافظه‏کاران: ابتدا باید متذکر این نکته شد که بسیاری از نو محافظه‏کاران‏آمریکا اصالتاً یهودی هستند و دفاع از یهود و موجودیت رژیم‏اشغالگر قدس را اولین اولویت خود می‏دانند. آنان به شدت‏تلاش می‏کنند تا آمریکا را در مسیر حمایت از دولت اسرائیل‏هدایت کنند، حداقل ۲۳ نفر از دولت مردان دولت جرج بوش‏یهودی هستند مثل پل ولفووتیز و ریچارد پرل (طراحان اصلی[ . همشهری ۱۲/۹/۱۳۸۲، ص ۱۲ ][ . کیهان، ۲۴/۶/۸۲ ]صفحۀ ۴۵جنگ عراق)، داکلاس فایث معاون وزیر دفاع آمریکا، الیوت‏آبرامز، مسئول امور خاورمیانه شورای امنیت آمریکا[. ۱.www.bashgah.net/articles. ] بسیاری‏از نومحافظه‏کاران آمریکا نیز به لحاظ دینی، مسیحی پروتستان‏و طرفدار فرقه مسیحیت صهیونیستی هستند. این افراد گرایشات‏به شدت دینی دارند و به نوعی به همخوانی دین و سیاست‏معتقدند[ . گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، صص ۷۲ تا ۸۹ و ۲۹۰ تا ۳۰۹ ] اتخاذ سیاست یک جانبه گرایی آمریکا در سطح بین المللی‏و اعتقاد به جدال دائمی میان خیر و شر و جنگ صلیبی در همهءعرصه‏ها ناشی از اعتقاد آنها به جنگ نهایی و آرماگدون است.آنان برای بقای رژیم اشغالگر قدس از هیچ اقدامی فرو گذارنمی‏کنند. شرکت‏های بزرگ نفتی و تسلیحاتی آمریکا توسط آنان‏اداره می‏شود و سرمایهء این شرکت‏ها پشتوانهء اعتقاد اتشان‏می‏باشد[ . ر.ک: مسعود آریانی نیا، مبانی دینی رفتار و فرهنگ سیاسی راست افراطی در اسرائیل، فصلنامهء مطالعات منطقه‏ای، ۱۳۸۰ ص ۳۱-۱ ] با نگاهی گذرا به سابقهء یهود در تحریف کتب مقدس وساختن وقایع خیالی و غیرواقعی در تاریخ که از آنها به اسرائیلیات‏یاد می‏شود و با بررسی عقاید این فرقه(مسیحیان صهیونیست)در آمریکا به ویژه کسانی که به همراه جری فالول از آنها منشعب‏شدند، براحتی می‏توان رد پای یهودیان صهیونیست را درشکل‏دهی به چنین اعتقادی که تضمین کنندهء حمایت آمریکااز رژیم اشغالگر قدس است، یافت[. ۱.www.bashgah.net/articles. ]صفحۀ ۴۶نتیجه‏گیری از مجموع مباحث گذشته می‏توان نتیجه گرفت که: ۱ - استعمار فرانو شیوه‏ای تازه از استعمار است که در آن‏استعمارگران با جهانی سازی ارزشهای فرهنگی و نظام اقتصادی‏خود و دمکراتیزه کردن نظامهای سیاسی کشورها، آنها را درچارچوب سیاست‏های بین‏المللی خود هدایت می‏کنند. ۲ - استعمارگران در این نوع استعمار دو نوع قدرت نرم‏افزاری‏و سخت‏افزاری را در دو عرصهء تقسیم تمدنی کشورها و طبقه‏بندی‏نظامی و امنیتی آنها بکار می‏گیرند. ۳ - نظم نوین جهانی با عنوان شیوه‏ای آمریکایی برای اداره‏کردن جهان در استعمار فرانو محسوب می‏شود که در آن آمریکابا عنوان پلیس، ژاندارم و نهایتاً امپراتور جهان مسئولیت برقراری‏نظم و مقابله با چالشهای فرا روی استعمار فرانو را بر عهده‏خواهد داشت. ۴ - آمریکا برای این منظور از قدرت نرم‏افزاری برای اقناع‏افکارعمومی و هم از قدرت سخت‏افزاری ونیروی نظامی (عمدتاًنیروی زمینی) با استراتژی نوینی به نام «جنگ سرخپوستی باسبزاندیشان» بهره خواهد برد. ۵ - با توجه به اهمیت منطقه خاورمیانه و جایگاه تأثیرگذار آن ازبعد جغرافیایی و اقتصادی برجهان؛ طرح مشخص و ویژه‏ای برای‏آن به نام «خاورمیانه بزرگ» درنظر گرفته‏اند. که اجرای آن از یکصفحۀ ۴۷سو منجر به اعطای نقش محوری به رژیم اشغالگر قدس در منطقه‏شد و از سوی دیگر موجبات هضم ساختار اجتماعی، اقتصادی‏و سیاسی این منطقه حساس را در نظم نوین جهانی فراهم می‏آورد. ۶ - تفکر مسیحیت صهیونیستی که با نام «بنیاد گرایی مسیحی»یا «مسیحیت انجیلی» هم شهرت دارد، گرایشی از فرقهء پروتستان‏است. این نحلهء فکری پشتوانهء ایدئولوژیک استراتژی‏های آمریکابرای تشکیل یک امپراتوری جهانی و اضمحلال تمدن اسلامی‏را تشکیل می‏دهد. پیروان این فرقه، معتقد با ظهور مجدد مسیح‏پس‏از تشکیل اسرائیل بزرگ و تخریب مسجدالاقصی و مسجدصخره می‏باشند. پی‏نوشتها: صفحۀ ۴۸صفحۀ ۴۹صفحۀ ۵۰صفحۀ ۵۱

اشاره ای بر شکل گیری سازمان ملل متحد




اشاره ای بر شکل گیری سازمان ملل متحد




          نخستین گام در زمینهء تأسیس سازمان ملل، صدور اعلامیهء بین المتحدین بود. این‏اعلامیه در دوازدهم ژوئن ۱۹۴۱ در کاخ «سینت جمیز[ - ecalaP s،semaJ .ts ] در لندن، توسط نمایندگان استرالیا،اتحادیهء آفریقای جنوبی، بریتانیا، زلاند جدید، کانادا و دولتهای در تبعید بلژیک،چکسلواکی، لهستان، لوکزامبورگ، نروژ، هلند، یوگسلاوی، یونان و ژنرال دوگُل از فرانسه‏امضا شد. امضا کنندگان با تأکید بر این مطلب که اساس‏واقعی صلح پایدار در پرتو همکاری‏همه جانبهء ملل آزاد در جهانی آسوده از خطر تجاوز و برخوردار از امنیت اقتصادی‏واجتماعی‏امکان پذیر است، قصد خود را دایر بر همکاری با یکدیگر و نیز با سایر ملل آزاد،در صلح و جنگ، برای نیل به این هدف اعلام داشتند[- ر. ک. راهنمای سازمان ملل متحد، ترجمهء منصور فراسیون، ص ۳ ]ب - منشور آتلانتیک: در مرحلهء بعد، آمریکا و انگلیس، اعلامیه‏ای را که به «منشور آتلانتیک» معروف‏است، امضا کردند. «منشور آتلانتیک» بیانگر سیاست ملی دو کشور یاد شده در مقابل دولتهای محور بودو بر ضرورت تأمین امنیت و آسایش همگانی وعمومی برای انسانها در دنیای بدونصفحۀ ۴۷تسلیحات و جنگ، تأکید داشت. در این اعلامیه آمده است: «پس از نابودی نهایی دیکتاتوری نازی، امیدواریم شاهد برقراری صلحی شویم که برای‏همهء ملتها وسائل زندگی امن را در داخل مرزهای ملّی تأمین و تضمین کند که همهء مردم‏کلیهء سرزمینها آسودهء از ترس و نیاز، عمر خود را به پایان رسانند. ما معتقدیم که همهءملتهای جهان باید به دلائل مادی و معنوی، استعمال زور را کنار بگذارند. چون ادامه‏استفاده از سلاحهای زمینی، دریایی و هوایی توسط ملتهایی که به تهدیدِ به تجاوز به خارج‏از مرزهای خود متوسل می‏شوند و یا ممکن است متوسل شوند، مانع از حفظ صلح در آینده‏می‏شود. ما معتقدیم تا زمانی که یک نظام وسیع و دائمی برای امنیت عمومی به وجودنیامده، خلع سلاح این گونه ملتها ضرورت اساسی دارد.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ترجمهء منصور فراسیون، ص ۳ ]ج - اعلامیهء ملل متحد: نمایندگان ۲۶ کشور درگیر در جنگ با دولتهای محور در سال ۱۹۴۲ در واشنگتن‏با صدور اعلامیه‏ای، ضمن قبول اصول «منشور آتلانتیک» خواستار همکاری همه جانبهءدولتهای درگیر در جنگ با یکدیگر تا شکست کامل دولتهای محور شدند. اعلامیهء یاد شده، با پیشنهاد «روزولت» رئیس جمهور آمریکا، «اعلامیّه ملل متحد»نامیده شد. د - کنفرانسهای مسکو و تهران: نمایندگان چهار کشور: آمریکا، شوروی (سابق)، بریتانیا و چین در سی ام اکتبر۱۹۴۳ در «مسکو» اجتماع کرده و اعلامیهء زیر را صادر کردند: «لزوم تأسیس یک سازمان بین المللی کلّی را در اسرع وقت ممکن، بر اساس اصل برابری‏حاکمیت کلیّهء کشورهای صلح دوست و آماده برای عضویت کلیه کشورهای صلح دوست،خُرد و بزرگ، به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی تشخیص می‏دهند.[- ماهیت سازمان ملل متحد، شمس الدین رحمانی، ص ۱۷ ] روزولت، استالین و چرچیل[- روزولت رئیس جمهور آمریکا، استالین رهبر شوروی (سابق) و چرچیل نخست وزیر انگلیس بود ] یک ماه بعد، طی نشستی در تهران اعلام کردند: صفحۀ ۴۸«ما کاملاً بر مسؤولیت خطیری که بر دوش ما و کلیهء ملل متحد، برای به وجود آوردن‏صلحی‏که بر حُسن نیّت توده‏های عظیم ملتهای جهان استوار باشد و بدون وحشت جنگ را برای‏چندین نسل برطرف سازد، واقف هستیم.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ص ۶ ]هـ - کنفرانس دومبارتن اوکس[- .skaO notrabmoD ]: گام مهم در این رابطه در اواخر تابستان سال ۱۹۴۴، در ویلایی در شهر واشینگتن‏به نام «دومبارتن اوکس» برداشته شد. در مرحلهء نخست کنفرانس، مذاکرات بین نمایندگان‏شوروی (سابق)، بریتانیا و آمریکا صورت گرفت. در مرحلهء دوّم، نمایندگان آمریکا، بریتانیاو چین با هم به گفتگو پرداختند. حاصل توافق آنان، راه حلهای عملی تر برای مدیریت دنیای‏پس از جنگ با عنوان سازمان بین المللی عمومی بود. «پیشنهادهای کنفرانس «دومبارتن اوکس» اصولاً دربارهء مقاصد و اصول سازمان بین‏المللی موردنظر،عضویت وارکان اصلی آن و پیش بینی‏های لازم برای حفظ صلح وامنیت‏بین‏المللی وبرای همکاری‏اقتصادی واجتماعی بین‏المللی بود. به موجب این کنفرانس، رکن مهم سازمان ملل متحد که عهده دار حفظ جهانی است،«شورای امنیت» است که تمامی پنج قدرت بزرگ یعنی چین، فرانسه، شوروی (سابق)،انگلیس و آمریکا می‏بایستی در آن دارای نمایندگی دائم باشند. امّا در مورد نحوهء رأی گیری‏در شورای امنیت توافق حاصل نشد.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ص ۶ ]و - کنفرانس «یالتا» [- atlaY، منطقه‏ای در شبه جزیره کریمه واقع در کنارهء دریای سیاه (متعلق به شوروی سابق) ]: کنفرانس یالتا با شرکت سران سه کشور آمریکا، شوروی (سابق) و انگلیس، دریازدهم فوریه سال ۱۹۴۵، جهت تصمیم گیری نهایی دربارهء مسائل مورد اختلاف تشکیل‏شد. عده‏ای از محققان این کنفرانس را «یالتا یا تقسیم جهان» نام نهادند[- تحولات روابط بین الملل، احمد نقیب زاده، ص ۱۹۰ ] در این کنفرانس، قدرتهای بزرگ که پیروزی را بسیار نزدیک می‏دیدند، ضمن حلصفحۀ ۴۹اختلافهای خود، توافقهای کنفرانس «دمبارتن اوکس» را تکمیل کرده و به شورای امنیت درسازمان بین المللی عمومی، حق «وتو[ - حق وتو، به رأی منفی اعضای دائم شورای امنیت اطلاق می‏شود. بر اساس این حق، هرگاه موضوعات مورد بحث در شورای امنیت‏که منجر به صدور قطعنامه‏ای شود، با منافع یکی از پنج عضو دایم شورای امنیت تضاد داشته باشد، با رأی منفی خود آن قطعنامه را از اعتبار ساقط می‏کند ] واگذار کردند و بدین ترتیب سرنوشت جهان را به‏منافع خود پیوند زدند. در اعلامیه کنفرانس یالتا آمده است: «ما موافقت کرده‏ایم که باید کنفرانسی با شرکت ملل متحد در تاریخ پنجم آوریل ۱۹۴۵ در«سانفرانسیسکو» تشکیل شود تا منشور این سازمان را طبق روشهایی که در گفتگوهای‏دوستانهء ما در «دومبارتن اوکس» پیشنهاد شده، تهیّه کند.[- راهنمای سازمان ملل متحد، ص ۷ ]ز - کنفرانس سانفرانسیسکو: این کنفرانس، در پی دعوت نامه‏هایی که برای ملتهای درگیر جنگ با دولتهای‏محور ارسال شد، در شهر «سانفرانسیسکو» واقع در آمریکا، با حضور پنجاه کشور متحد،تشکیل شد. موضوعات مورد بحث، با توجه به توافقهای قبلی دولتهای متحد، بویژه قدرتهای بزرگ، درچهار محور تقسیم بندی شد و هر یک مورد مطالعهء یک کمیسیون جداگانه قرار گرفت. کمیسیون اوّل، به مقاصد عمومی سازمان، اصول و عضویت آن، دبیرخانه واصلاحات منشور پرداخت.کمیسیون دوم ،مامورمطالعهء اختیارات ومسوءلیتهای مجمع‏عمومی شد کمیسیون سوّم، شور دربارهء شورای امنیت را به عهدهء گرفت و کمیسیون چهارم،به مطالعه اساسنامهء دیوان بین المللی دادگستری پرداخت. سرانجام، نمایندگان پنجاه دولت شرکت کننده در کنفرانس، در تاریخ ۲۵ ژوئن‏۱۹۴۵، به اتفاق آرا، منشور ملل متحد را امضا کردند.



منشور سازمان ملل متحد فصل ششم (منشور): تصفیه مسالمت آمیز اختلافها اگر اختلافی بین دولتها در سطح جهان به وجود آید، بر طبق مادهء ۳۳ منشور،دولتها باید از طریق مذاکره، میانجیگری، سازش و داوری به حل و فصل اختلافها اقدام‏نمایند و از کاربرد زور پرهیز کنند. «۱- طرفین هر اختلاف، که ادامهء آن محتمل است حفظ صلح وامنیت بین المللی را به خطراندازد، باید قبل از هر چیز از طریق مذاکره، میانجیگری، سازش، داوری، رسیدگی قضایی وتوسل به مؤسّسات یا ترتیبات منطقه‏ای یا سایر وسایل مسالمت آمیز بنا به انتخاب خود، راه‏حل آن را جستجو نمایند. ۲- شورای امنیت در صورت اقتضا از طرفین اختلاف خواهد خواست که اختلافات خود را به‏وسایل مزبور تصفیه نمایند.[- منشور ملل متحد ] شورای امنیت به عنوان رکن مهم و اساسی سازمان ملل اختلافهای بین دولتها راکه ممکن است به نقض امنیت جهانی منجر شود، مورد بررسی قرار داده و توصیه‏های لازم‏را می‏کند: «شورای امنیت می‏تواند هر اختلاف یا وضعیتی را که ممکن است منجر به یک اصطکاک‏بین المللی گردد یا اختلافی ایجاد نماید - بدین منظور که تعیین نماید محتمل است ادامهءآن اختلاف یا وضعیت مزبور حفظ صلح و امنیت بین المللی را به خطر بیندازد - مورصفحۀ ۵۳رسیدگی قرار دهد.[- همان مدرک ] «۱- شورای امنیت می‏تواند در هر مرحله از اختلاف از آن گونه که در مادهء ۳۳ بدان اشاره‏شده است یا در هر وضعیت شبیه به آن، به روشها یا ترتیبهای تصفیهء مناسب توصیه نماید. ۲- شورای امنیت ملزم است روشهایی را که طرفین دعوی خود قبلاً برای تصفیهء اختلاف‏قبول کرده‏اند، مورد توجه قرار دهد.[- همان مدرک ] در تمام موارد و وضعیتهای مورد اختلاف، هر کشوری می‏تواند نظر شورای‏امنیت یا مجمع عمومی را به آنها جلب کند تا از بروز حالت تخاصم شدید بین طرفین‏اختلاف یا اقدام به جنگ جلوگیری شود. «۱- هر عضو ملل متحد می‏تواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی را به هر اختلاف یاوضعیتی از آن گونه که در مادهء ۳۴ بدان اشاره شده است، جلب نماید. ۲- هر کشوری که عضو ملل متحد نیست می‏تواند توجه شورای امنیت یا مجمع عمومی رابه اختلافی که خود در آن طرف باشد جلب نماید، مشروط بر اینکه در مورد اختلاف مزبورقبلاً تعهدات مربوط به تصفیهء مسالمت آمیز مقرر در این منشور را قبول نماید.[- منشور ملل متحد ]فصل هفتم(منشور): اقدام در مورد تهدید علیه صلح فصل هفتم منشور که از مادهء ۳۹ تا ۵۱ می‏باشد از اهمیت قابل ملاحظه‏ای‏برخوردار است. در صورتی که دولتی تجاوز کند و با این اقدام، صلح و امنیت بین المللی رامورد تهدید قرار دهد، شورای امنیت که مسؤول اولیهء حفظ صلح و امنیت بین المللی است،با بررسی موضوع مزبور، راه حلهایی را - مرحله به مرحله - مطابق با منشور ملل متحد، درنظر می‏گیرد. شورای امنیت با تمسک به فصل هفتم منشور از زمان تأسیس تاکنون با موقعیتهای‏مختلف برخورد کرده که نمونهء بارز آن قطعنامه‏های صادر شدهء شورای امنیت در خصوصصفحۀ ۵۴اشغال کویت توسط عراق و جنگ نفت[- اشغال کویت از یازدهم مردادماه ۱۳۶۹ شروع شد به مدت هفت ماه طول کشید که سرانجام ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا طی یک جنگ چهل روزه، عراق را وادار به عقب نشینی کامل به مرزهای بین المللی دو کشور کرد. البته این شورا در موقعیتهای دیگر، به گونه‏ای متفاوت عمل کرد. به طور مثال، در جنگ ایران و عراق، جانب متجاوز را گرفت، در فاجعهء مظلومانه بوسنی و هرزه‏گوین، با اتخاد نکردن یک تصمیم قاطع، دست متجاوزان صرب را در کشتار مسلمانان باز گذاشت و در مورد اسرائیل (رژیم اشغالگر قدس) نیز با عدم پیگیری قطعنامه‏های خود، به عنوان مدافع و حامی آن رژیم قلمداد شده است ] می‏باشد. در مادهء ۳۹ آمده است: «شورای امنیت وجود هرگونه تهدید علیه صلح، نقض صلح، یا عمل تجاوز را احراز وتوصیه‏هایی خواهد نمود یا تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعادهء صلح و امنیت بین‏المللی به چه اقداماتی بر طبق مواد ۴۱ و ۴۲ باید مبادرت شود.[- منشور ملل متحد ] شورای امنیت پس از توصیه‏های اولیه، نخستین اقدام بر ضد کشور متجاوز را که‏شامل اقدامات اقتصادی و سیاسی است به مرحلهء اجرا در می‏آورد. در این رابطه مادهء ۴۱منشور، مجموعه اقدامات مزبور را چنین توضیح می‏دهد: «ماده ۴۱- شورای امنیت می‏تواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات آن شورامبادرت‏به چه اقداماتی که متضمن استعمال نیروهای مسلح نباشد، لازم است و می‏تواند از اعضای‏ملل متحد بخواهد که به این اقدامات مبادرت ورزند. این اقدامات ممکن است شامل‏متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راه آهن، دریایی، هوایی،پُستی، تلگرافی، رادیویی و سایر وسایل ارتباطی و قطع روابط سیاسی باشد.[- منشور ملل متحد ] شورای امنیت در صورت لزوم با به کار گیری نیروی نظامی دست به مقابلهءتهاجمی با تکیه بر اصل امنیت دسته جمعی[- اصل امنیت دسته جمعی بر این اساس استوار است که منافع کلیه دولتها در عرصه بین الملل ایجاب می‏کند که‏به صورت دسته جمعی در مقابل متجاوز ایستاده وامنیت را حفظ یا برقرار کند ] خواهد زد: «در صورتی که شورای امنیت تشخیص دهد که اقدامات پیش بینی شده در مادهء ۴۱ کافی نخواهد بود یا ثابتصفحۀ ۵۵شده که کافی نیست، می‏تواند به وسیلهء نیروهای هوایی، دریایی یا زمینی به اقداماتی که برای حفظ یا اعادهءصلح و امنیت بین المللی ضروری است، مبادرت کند. این اقدام ممکن است مشتمل بر تظاهرات و محاصرهءدریایی و سایر عملیات نیروهای هوایی، دریایی یا زمینی اعضای ملل متحد باشد.[- منشور ملل متحد ] تمامی دولتهای عضو سازمان ملل متعهد هستند که در صورت بروز چنین حالتی‏به درخواست شورای امنیت مبنی بر اعزام نیروی مسلح پاسخ مثبت داده، در عملیات اعادهءصلح شرکت کنند: «۱- کلیهء اعضای ملل متحد به منظور شرکت در حفظ صلح و امنیت بین المللی متعهدمی‏شوند که نیروهای مسلح، کمک و تسهیلات، از جمله حق عبور لازم برای حفظ صلح وامنیت بین المللی را بنا به درخواست شورای امنیت و بر طبق موافقتنامه یا موافقتنامه‏های‏خاص در اختیار آن شورا قرار دهند. ۲- موافقتنامه یا موافقتنامه‏های یاد شده فوق، تعداد و نوع نیروها، درجهء آمادگی و قرارگاه‏عمومی آنها و نحوهء تسهیلات و کمک‏هایی را که باید به عمل آید معین می‏نماید.[- همان مدرک. (این دو بند از مادهء ۴۳ منشور، بخوبی می‏تواند زمینهء انجام هرگونه اقدام نظامی در هر کجای جهان توسط اعضای اصلی شورای امنیت را فراهم کند) ] به موجب مادهء ۴۷ منشور ملل متحد، شورای امنیت جهت هماهنگی عملیات واقدامات، یک «ستاد نظامی» ایجاد خواهد کرد که زیر نظر آن شورا انجام وظیفه می‏کند: «۱- برای راهنمایی و کمک به شورای امنیت دربارهء کلیهء مسائل مربوط به نیازمندیهای‏نظامیِ شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بین المللی و همچنین برای به کار بردن وفرماندهی نیروهای مسلحی که در اختیار شورا قرار داده شده است و تنظیم تسلیحات و خلع‏سلاح احتمالی، یک کمیتهء ستاد نظامی تأسیس می‏شود. ۲- کمیتهء ستاد نظامی مرکب خواهد بود از رؤسای ستاد اعضای دائم شورای امنیت یانمایندگان آنها. هرگاه حُسن اجرای وظایف کمیتهء ستاد نظامی شرکت عضوی از اعضای‏ملل متحد را که عضو دائمی نمی‏باشد ایجاب نماید، از آن عضو دعوت خواهد شد تانماینده‏ای از طرف خود برای شرکت در جلسات کمیته ستاد نظامی تعیین نماید. ۳- کمیته ستاد نظامی تحت نظر شورای امنیت مسؤول هدایت استراتژیکی نیروهایصفحۀ ۵۶مسلحی که در اختیار شورا قرار داده است، می‏باشد.[- منشور ملل متحد ] مطابق آخرین مادهء فصل هفتم، حق دفاع مشروع از هیچ دولتی قبل از اقدام‏شورای امنیت سلب نگشته واین حق هم مانع از انجام وظیفه شورا نخواهد بود: «در صورت وقوع حملهء مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد، تا زمانی که شورای امنیت‏اقدامات لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین المللی به عمل آورد هیچ یک از مقررات این‏منشور به حق ذاتی دفاع مشروع از خود، خواه به طور فردی یا دسته جمعی، لطمه‏ای واردنخواهد کرد. اعضا باید اقداماتی را که در اِعمال حق دفاع مشروع از خود به عمل می‏آورند فوراً به شورای‏امنیت گزارش دهند. این اقدامات به هیچ وجه به اختیارات و وظایفی که شورای امنیت برطبق این منشور دارد و به موجب آن برای حفظ و اعادهء صلح وامنیت بین المللی در هرموقع که ضروری تشخیص دهد اقدام لازم به عمل خواهد آورد تأثیری نخواهد داشت.[- منشور ملل متحد ]




ارکان سازمان ملل متّحد مجمع عمومی شورای امنیت شورای اقتصادی و اجتماعی شورای قیمومت دیوان بین المللی دادگستری دبیرخانه الف - وظایف و اختیارات: «مجمع عمومی می‏تواند هر مسأله یا امری را که در حدود این منشور و یا مربوط به‏اختیارات‏و وظایف هر یک از ارکان مقرر در این منشور باشد مورد بحث قرار دهد و جز در موردمذکور در مادهء دوازده، ممکن است به اعضای سازمان ملل متحد یا به شورای امنیت و یا به‏هر دو دربارهء هر یک از این مسائل و امور توصیه‏هایی بنماید.[- منشور ملل متحد ] بر اساس ماده دوازده منشور تا زمانی که شورای امنیت در مورد هر اختلاف یاوضعیتی در حال انجام وظیفه است، مجمع عمومی - مگر به تقاضای شورا - در مورد آن‏اختلاف یا وضعیت هیچ گونه توصیه‏ای نخواهد کرد. بنا بر قطعنامه اتحاد برای صلح، چنانچه شورای امنیت به علت وتوی یکی از اعضای‏دایمی خود، نتواند در مورد خطری که صلح جهانی را تهدید می‏کند، تصمیم بگیرد، مجمع‏عمومی می‏تواند فوری به آن موضوع رسیدگی کرده، به جای آن تصمیم گیرد. سایر وظایف و اختیارات مجمع عمومی عبارتند از: تصویب بودجهء سالانهء سازمان وتعیین سهمیّه هر یک از اعضاء به خاطر تأمین هزینه‏های سازمان، انتخاب اعضای غیر دایمی‏شورای امنیت و شورای قیمومت، انتخاب کلیهء اعضای شورای اقتصادی و اجتماعی وقضات دیوان بین المللی دادگستری، انتخاب دبیر کل طبق توصیه شورای امنیت، انتخاب‏اعضا و مأموران بعضی از مؤسسات و سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد، تغییر وتجدید نظر در منشور با نظر موافق شورای امنیت و تأسیس مؤسساتی که برای پیشرفتصفحۀ ۶۱وظایف سازمان لازم است[- حقوق بین الملل عمومی، محمد رضا ضیایی بیگدلی، ص ۱۵۵ ]ب - تشکیلات: مجمع عمومی، رئیس و نوّاب رئیس را در اجلاسیه خود انتخاب و آیین کار خودرا نیز تعیین می‏کند. مجمع در هر اجلاس، بیشتر موضوعات دستور کار خود را میان هفت‏کمیتهء اصلی تقسیم می‏کند. هر کشور عضو می‏تواند در هر یک از کمیته‏های اصلی نماینده‏داشته باشد. این کمیته‏ها که توصیه‏هایی را برای تصویب در جلسه‏های عمومی مجمع تنظیم‏می‏کنند، عبارتند از: ۱- کمیته ویژهء سیاسی (برای برخی از مسائل سیاسی). ۲- کمیته اوّل (مسائل سیاسی و امنیتی از جمله تعدیل تسلیحات). ۳- کمیته دوم (مسائل اقتصادی ومالی). ۴- کمیته سوم (موضوعات اجتماعی، انسانی و فرهنگی). ۵- کمیته چهارم (موضوعات مربوط به قیمومت از جمله سرزمینهای غیر خود مختار). ۶- کمیته پنجم (امور اداری و بودجه‏ای). ۷- کمیته ششم (امور حقوقی). مجمع عمومی دارای دو کمیته ثابت نیز می‏باشد. یکی از اینها کمیته مشورتی اموراداری و بودجه‏ای و دیگری کمیته سهمیه هاست که دربارهء میزان سهمیه پرداختی کشورهای‏عضو سازمان ملل متحد به مجمع عمومی تصمیم گیری می‏کند[- شناسنامه سازمانهای بین المللی، سازمان ملل متحد، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، ص ۲۷-۲۸ ]صفحۀ ۶۲الف - وظایف و اختیارات: اعضای سازمان ملل - به موجب منشور ملل متحد - وظیفهء اصلی حفظ صلح وامنیت بین المللی را طبق اصول و مقاصد سازمان ملل متحد، به عهدهء شورای امنیت‏گذاشته‏اند. بنابراین، مسؤولیت اولیهء شورا، حفظ صلح و امنیت بین المللی است که ازراههای توصیه حل مسالمت آمیز اختلافها یا توسل به زور برای اعاده صلح در صورت لزوم‏اِعمال می‏شود. شورای امنیت و مجمع عمومی وظایف و اختیارات مشترکی دارند که عبارتند از:پذیرش عضو جدید، اخراج و تعلیق اعضای متخلّف، تعیین دبیر کل، انتخاب قضات دیوان‏بین المللی دادگستری، تجدید نظر در منشور، اختیار تشکیل مؤسسات فرعی، ادارهء مناطق‏سوق الجیشی در سرزمینهای تحت قیمومت ملل متحد. ب - حق وتو: تصمیمها در شورای امنیت با دو شیوهء رای گیری انجام می‏شود: ۱- در موارد دعوت شورا، دستور جلسه، معرفی کشورهای عضو به شورا و انتخاب‏قضات دیوان بین المللی دادگستری، رأی گیری با اکثریت نُه رأی در مقابل پانزده رأی گرفته‏می‏شود. ۲- در سایر موارد، شورای امنیت با اکثریت نه رأی نسبت به پانزده رأی تصمیم‏می‏گیرد، مشروط به اینکه پنج رأی اعضای دایمی شورا در موقع تصمیم مثبت باشدصفحۀ ۶۳ج - دلیل حق وتو از دیدگاه کشورهای قدرتمند: کشورهای بزرگ استدلال می‏کنند که سنگینی مسؤولیت حفظ صلح و امنیت‏بین‏المللی به دوش آنهاست. آنها هستند که اگر خطری جهان را تهدید کند، باید پا در میان‏گذارند و مانع بروز جنگ جهانی دیگر شوند و اگر چنین جنگی در گرفت، به وسائل گوناگون‏شعله آن را خاموش سازند. پس اگر آنها چنین امتیازی نداشته باشند، ممکن است شورای‏امنیت تصمیمی بگیرد که با مصالح کشورهایی که نقش اساسی در حفظ صلح جهانی بر عهده‏دارند مغایر باشد[- حقوق بین الملل عمومی، ص ۱۵۷ ]د - تعدیل حق وتو: قطعنامهء اتحاد برای صلح به عنوان یک تعدیل در حق وتو شناخته شده است. این‏قطعنامه که در سال ۱۹۵۰ به درخواست آمریکا، در کشاکش جنگ سرد بین آمریکا و شوروی‏و استفادهء طرفین از حق وتو در موارد زیاد، در مجمع عمومی طرح و تصویب شد، اقدام برای‏حفظ صلح جهانی را در هنگام عدم توافق اعضای دایمی به مجمع عمومی واگذار می‏کند. «هرگاه شورای امنیت به علت عدم توافق بین پنج عضو دائمی شورا، در اجرای مسؤولیت‏خود، در حفظ صلح و امنیت بین المللی و همچنین در تهدید علیه صلح و یا برهم زدن صلح‏و اقدام به تجاوز موفق نشود، مجمع عمومی به منظور تصویب توصیه‏های لازم به اعضای‏سازمان برای اقدامات دسته جمعی مسأله رافوراًمورد شوروبحث قرار می دهد.این اقدامات‏درمواردی که مسالهء نقض صلح و اقدام به تجاوز پیش آمده باشد، می‏تواند در صورت لزوم‏شامل به کار بردن قوای نظامی به منظور برقراری صلح و امنیت بین المللی نیز بشود.[- شناسنامه سازمانهای بین المللی، ص ۳۱ ]صفحۀ ۶۴الف - وظایف و اختیارات: عمده ترین وظایف شورا عبارتند از: ۱- انجام مطالعات و گزارشها و توصیه‏هایی در مورد همکاریهای اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی بین المللی. ۲- انجام مطالعات و توصیه‏هایی به منظور تشویق احترام واقعی به حقوق بشر وآزادیهای اساسی برای همه. ۳- ارتباط و هماهنگ کردن مؤسسات تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد[- منشور ملل متحد ]ب - رأی گیری و تشکیلات: رأی گیری در شورای اقتصادی و اجتماعی با اکثریت ساده صورت می‏گیرد و هرعضو یک رأی دارد. این شورا دارای کمیسیونهای متعددی است که عبارتند از: کمیسیون‏آمار، کمیسیون جمعیت، کمیسیون توسعهء اجتماعی، کمیسیون حقوق بشر، کمیسیون مقام‏زن، کمیسیون مواد مخدر، و پنج کمیسیون اقتصادی منطقه‏ای. الف - اعضای شورای قیمومت: اعضای شورای قیمومت سه دسته هستند: ۱- اعضای دایمی شورای امنیت. ۲- کشورهای اداره کنندهء سرزمینهای تحت قیمومت. ۳- اعضایی که توسط مجمع عمومی برای مدت سه سال انتخاب می‏شوند. در سالهای اول تشکیل سازمان ملل متحد، یازده سرزمین تحت قیمومت بین المللی‏قرار داشت. اکنون فقط دو سرزمین «گینهء نو» تحت اداره استرالیا و جزایر «پاسیعیک» تحت‏ادارهء آمریکا قرار دارند و بقیه به استقلال رسیده‏اند. الف - ترکیب دیوان: دیوان بین المللی دادگستری، هیأتی مرکب از پانزده قاضی یا حقوقدان مستقل‏است که نباید دارای تابعیت مشابهی باشند. این اعضا از میان اشخاصی انتخاب می‏شوند که‏در کشور خود از اعتبار معنوی قابل ملاحظه‏ای برخوردار باشند و دارای مشاغل مهم قضایی‏و یا حقوقدانان و متخصصین حقوق بین الملل باشند. قضات دیوان برای مدت نه سال انتخاب می‏شوند و پس از سپری شدن دوره، دوباره‏قابل انتخاب می‏باشند. تغییر قضات دیوان بطور کامل در پایان هر نه سال امکان دارد به دوام صفحۀ ۶۶ب - صلاحیت دیوان: صلاحیت دیوان شامل رسیدگی به کلیه دعواهایی است که طرفین واجد شرایطبه آن رجوع می‏کنند. کشورها، افراد و سازمانهای بین المللی می‏توانند برای حل اختلاف به‏دیوان مراجعه کنند. منشور ملل متحد تصریح کرده است که اعضای سازمان می‏توانند به‏دیوان مراجعه کنند و الزام به آن نیست و برای حل اختلافها می‏توانند به سایر دادگاههامراجعه کنند. الف - وظایف دبیر کل: ۱- وظایف و اختیارات اداری: انجام وظیفه به عنوان عالیترین مقام اداری سازمان‏ملل و بالاترین مقام مسؤول در سلسله مراتب اداری دبیرخانه. ۲- وظایف و اختیارات سیاسی: متوجه ساختن شورای امنیت و مجمع عمومی درمواقعی که به عقیدهء وی صلح و امنیت بین المللی در خطر است، دعوت به تشکیل شورای‏امنیت در مواقع لزوم، حق حضور در جلسه‏های ارکان سازمان ملل و دادن اعلامیه‏های‏شفاهی و کتبی به آنها. ۳- وظایف اطلاعاتی: ثبت و انتشار قراردادهای بین المللی، تسلیم گزارش سالانه ازاقدامها و فعالیتهای سازمان به مجمع عمومی عادی[- حقوق بین الملل عمومی، ص ۱۶۰ ]



سازمان ملل متحدمقررات داخلی منشور ملل متحد، به عنوان اساسنامه سازمان ملل متحد، از یکسو ارکان وتشکیلات این نهاد بین المللی را تعیین کرده و از سوی دیگر، آیین کار و شیوهء عمل سازمان وهر یک از ارکان را مشخص می‏کند. بخشی از مقررات داخلی در بررسی تشکیلات سازمان ملل متح[ - درس ششم (سازمان ملل متحد (۳): ارکان ]شیوهء عضویت کشورها پنجاه کشور مؤسس سازمان ملل متحد با تصویب و امضای منشور، جزو اعضای‏صفحۀ ۷۰اوّلیه آن می‏باشند. بر اساس مادهء چهار از فصل دوّم منشور، عضویت این سازمان بین المللی‏برای تمامی کشورهایی که تعهدات مندرج در منشور را بپذیرند، مجاز است. «سایر کشورهای شیفتهء صلح (به جز اعضای مؤسس) که تعهدات مندرج در این منشور رابپذیرند و به نظر و تشخیص سازمان قادر و مایل به اجرای آن باشند، می‏توانند به عضویت‏ملل متحد در آیند.[- منشور ملل متحد ] مراحل عضویت یک کشور در سازمان ملل متحد عبارت است از: ۱- درخواست رسمی کشور از شورای امنیت جهت عضویت در سازمان ملل متحد. ۲- توصیهء شورای امنیت به مجمع عمومی در خصوص پذیرش عضویت کشور متقاضی. ۳- تصویب مجمع عمومی با اکثریت آرا. «قبول هر کشوری که واجد شرایط مذکور (مندرج در بند فوق الذکر) باشد، به عضویت ملل‏متحد منوط به تصمیمی است که مجمع عمومی بنابر توصیهء شورای امنیت اتخاذمی‏نماید.[- منشورملل ]چگونگی خروج، اخراج و تعلیق عضویت کشورها منشور سازمان در مورد خروج کشوری از سازمان ملل متحد، هیچ گونه پیش بینی لازم رانکرده و تاکنون که حدود پنجاه سال از تأسیس آن می‏گذرد هیچ کشوری از آن خارج نشده است. تعلیق عضویت یا اخراج کشوری از سازمان‏متحد ملل بنا به توصیهء شورای امنیت وتصویب مجمع عمومی انجام می‏شود. «هر عضو ملل متحد که از طرف شورای امنیت علیه آن اقدام احتیاطی یا قهری به عمل‏آمده است، ممکن است به وسیلهء مجمع عمومی و بنا بر توصیهء شورای امنیت از اِعمالصفحۀ ۷۱حقوق و مزایای عضویت معلّق گردد. اِعمال حقوق و مزایای مزبور ممکن است به وسیلهءشورای امنیت مجدداً برقرار شود.[- همان مدرک ] اگر کشوری در زیر پا گذاشتن اصول و مفاد منشور ملل اصرار ورزد، ممکن است‏توسط مجمع از سازمان ملل متحد اخراج شود. «هر عضو ملل متحد که در تخطی از اصول مندرج در این منشور اصرار ورزد ممکن است‏به‏وسیله مجمع عمومی بنابر توصیهء شورای امنیت از سازمان اخراج گردد.[- همان مدرک ]عضو نبودن کشورهای بی‏طرف و سایر کشورها چگونگی ارتباط ارکان سازمان ملل متحد اجلاسیه‏های سازمان ملل متحد ضمیمهء منشور صفحۀ ۷۵اصلاح منشور ملل متحد مادهء ۱۰۸ منشور چگونگی اصلاحات در منشور را چنین بیان کرده است: «اصلاحاتی که در این منشور به عمل می‏آید زمانی برای تمام اعضای ملل متحدلازم الاجرا خواهد شد که به موجب رأی دو سوّم اعضای مجمع عمومی موردقبول قرار گیرد و توسط دو سوم اعضای ملل متحد که شامل کلیهء اعضای دائم‏شورای امنیت باشد بر طبق قوانین اساسی آنها به تصویب رسیده باشد.[- منشور ملل متّحد ] بنابراین، در اصلاح ماده یا مواردی از منشور مراحل زیر لازم الاجرا است: ۱- رأی دو سوم مجمع عمومی به این اصلاحیه. ۲- رأی هر پنج عضو دایم شورای امنیت به آن. ۳- تصویب مراجع قانونی کشورهای رأی دهنده. تاکنون مواد ۲۳، ۲۷ و ۱۰۹ در خصوص تعداد اعضای غیر دایم شورای امنیت اصلاح‏شده است. بر اساس این اصلاحیه در سال ۱۹۶۵ تعداد اعضای غیر دایم از شش کشور به ده‏کشور افزایش یافت[- ارزیابی تحول دیپلماسی در قرن بیستم، محمد رضا البرزی، ص ۹۰، نشر سفیر، تهران، ۱۳۶۸ ]



سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد مؤسسات وابسته به مجمع عمومی‏ مؤسسات وابسته به شورای امنیت مؤسسات وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی الف - کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان: مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۹، ضمن تصویب قطعنامه‏ای تصمیم‏گرفت. به منظور حمایت از پناهندگان و کمک به آنها سازمانی تحت عنوان کمیساریای عالی‏ملل متحد برای پناهندگان ایجاد کند. وظایف کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان، تأمین حمایت بین المللی برای‏پناهندگان و کمک به آنها می‏باشد. آن عده از پناهندگان می‏توانند از کمک این مؤسسه استفاده‏کنند که به خاطر ترس از تعقیب به سبب عقیده، نژاد و ملیت از کشور متبوع خود خارج شده‏و مایل به برگشتن به وطن خود نمی‏باشند. مقر کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو است. کمیسر عالی از طرف دبیرکل ملل متحدانتخاب و توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد به این سمت منصوب می‏شود. ب - صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) fesinU صندوق کودکان ملل متحد، در تاریخ یازده دسامبر ۱۹۴۶، با اکثریت آرای مجمع‏عمومی به وجود آمد تا به کودکانی که قربانی پیامدهای جنگ جهانی دوم بودند، کمک فوری‏برساند. وظایف این سازمان، از جهت رسیدگی به کودکان ناشی از جنگ در سال ۱۹۵۰، پایان‏پذیرفت، امّا مجمع عمومی، وظیفهء آن را کمک به کودکان جهان سوم قرار داد. مجمع عمومی، تشکیلات یونیسف را برای یک دورهء آزمایشی سه ساله که از سالصفحۀ ۷۹الف - نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل متحد: الف - صندوق بین المللی پول FMI : مواد موافقتنامه‏ای که در ۲۷ دسامبر ۱۹۴۵ در کنفرانس مالی و پولی ملل متحدتهیه شده بود، توسط ۲۲ کشور که هشتاد درصد سهم کل بودجهء صندوق را دارا بودند، به‏امضا رسید. اولین اجلاس هیأت مدیره صندوق بین المللی پول در تاریخ هشتم مارس ۱۹۴۶در ساوانا واقع در آمریکا، در هجدهم دسامبر ۱۹۴۶ صندوق تشکیل شد. بانک بین المللی ترمیم و توسعه، معروف به بانک جهانی، نیز همزمان با صندوق بین‏المللی پول در کنفرانس مالی و پولی سازمان ملل متحد پایه گذاری شد و از ۲۵ ژوئن ۱۹۴۶شروع به کار کرد. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول دارای هدف مشترک امّا وظایف‏متفاوت هستند. صندوق بین المللی پول عهده‏دار وضع مقررات پولی بین المللی وجلوگیری از بحرانهای پولی ملّی یا جهانی است، در حالی که بانک جهانی به توسعه اقتصادی‏کشورها توجه دارد[- سازمانهای بین المللی، ابوالقاسم منصفی، ص ۳۰۷-۳۱۰، انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، ۱۳۵۸ ] اهداف صندوق مزبور به شرح زیر است: ۱- گسترش همکاریهای پولی بین المللی از طریق مشورت و تشریک مساعی. ۲- تسهیل در امر توسعه و رشد موزون تجارت بین المللی و در نتیجه کمک به توسعه‏و حفظ درآمد حقیقی و بالا بردن سطح اشتغال. ۳- ارتقای ثبات نرخ مبادلات ارزی. ۴- کمک به ایجاد سیستم پرداختهای چند جانبه و رفع محدودیتهای مبادلات ارزی. ۵- کمک به اعضا از طریق فراهم کردن موقت منابع مالی به منظور اصلاح سوء تنظیم‏تراز پرداختهای آنان. هر کشور عضو یک سهم تعیین شده دارد که نشان دهندهء مشارکت و قدرت نفوذ رأی‏آن کشور در تصمیم گیری امور صندوق می‏باشد. همچنین کشور سهامدار به مقداصفحۀ ۸۲ب - سازمان خواربار و کشاورزی (فائو) OAF : تاریخچهء سازمان خواربار و کشاورزی را باید در منشور آتلانتیک یافت. منشورمذبور اظهار نظر کرده بود که همه مردم در همه سرزمینها، فارغ از نیازمندیها، بتوانند زندگی‏کنند. سازمان خواربار و کشاورزی در تاریخ شانزدهم اکتبر ۱۹۴۵ که اساسنامه آن در کبک‏کانادا به امضا رسید، تاسیس شد. اهداف سازمان خدمت به گسترش اقتصاد جهان از طریق: بهبود و کفایت تولیدات وتوزیع محصولات کشاورزی، بالابردن سطح تغذیه و سطح زندگی، تأمین بهبود و کارآیی درتولید و توزیع کلیه فرآورده‏های غذایی و کشاورزی، و نیز بهتر ساختن وضع زندگی ساکنان‏روستاها و کمک به گسترش اقتصاد جهانی می‏باشد. سازمان خواربار و کشاورزی جهانی برای رسیدن به اهداف یاد شده اطلاعات‏مربوط به تغذیه، توسعهء منابع آب و خاک هر کشور را ترویج کرده، دانستنیهای مربوط به‏مبادله و گسترش تحقیقات علمی و تکنولوژی در کشاورزی، بهبود آموزش و اداره امورمربوط به تغذیه، مسائل خواربار و اشاعهء معلومات عمومی در زمینه تغذیه و کشاورزی راجمع آوری می‏کند و در اختیار دولتها قرار می‏دهد. این سازمان دارای شورا، کنفرانس عمومی و مدیر کل است که از جانب مجمع‏عمومی انتخاب می‏شوند. کنفرانس مرکب از ۳۴ کشور عضو است که هر دو سال یکبارتشکیل جلسه می‏دهد تا خط مشی و بودجه و برنامهء جهانی سازمان را تصویب کند. صفحۀ ۸۳ج - سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) OCSENU : این سازمان، در چهارم نوامبر سال ۱۹۴۶ در پایان جنگ جهانی دوم، هنگامی که‏تعداد کافی از دولتها اساسنامهء آن را امضا کردند به وجود آمد. در آن زمان فقط بیست دولت‏عضویت آن را داشتند و امروزه ۱۳۶ دولت عضو این سازمان می‏باشند. هدف این سازمان کمک به صلح و امنیت در جهان از طریق توسعهء همکاری میان‏ملتها از راه تعلیم و تربیت، علوم و فرهنگ به منظور احترام عام برای عدالت، حکومت قانون‏و حقوق بشر و آزادیهای اساسی است که برای مردم جهان بدون تبعیض از جهت نژاد،جنس، زبان و یا مذهب به موجب منشور ملل متحد تأیید شده است. تشکیلات این سازمان به قرار زیر است: ۱- کنفرانس عمومی: کنفرانس عمومی که مرکب از نمایندگان کشورهای عضو است،هر سال یک بار، برای تعیین خط مشی و برنامه سازمان، تشکیل جلسه می‏دهد. ۲- هیأت اجرایی: هیأت اجرایی مرکب از چهل عضو است که آنها را کنفرانس‏عمومی انتخاب می‏کند. حداقل سالی دوبار تشکیل جلسه داده و مسؤول اجرای برنامه‏های‏مصوب کنفرانس است. ۳- دبیرخانه: دبیرخانه مرکب از مدیرکل و هیأت کارمندان بین الملل و مسؤول‏اجرای برنامه‏های یونسکو می‏باشد. یونسکو دو برنامه و فعالیت عمده را در سطح کشورهای عضو عمل می‏کند: ۱- فعالیتهای دایم که برای کلیه کشورهای عضو قابل توجه است از قبیل: مبادلهءاطلاعات و مدارک، کمک به سازمانهای غیر دولتی بین المللی و تهیه میثاقهای بین‏المللی. ۲- حل مشکلات بخصوص کشورهای عضو، که در شش زمینهء عمده اجرا می‏شود:آموزش و پرورش، علوم طبیعی، علوم اجتماعی و انسانی، فرهنگ، ارتباط جمعی و مبادلات‏بین المللی. همچنین یونسکو با اعزام کارشناسان خود، اطلاعاتی در زمینه ترویج و نوسازی،تربیت دانشمندان و مهندسان، تسهیلات آموزشی در کلیه سطوح، تربیت معلم، بهبوصفحۀ ۸۴د - سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) OACI : قرار داد مربوط به تأسیس سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری در هفتم دسامبر۱۹۴۴ در شیکاگو امضا شد و بعد از تصویب ۲۶ کشور در سال ۱۹۴۷ سازمان مزبور رسمیت‏پیدا کرد. وظایف سازمان - بر اساس اصل ۴۴ قرار داد ۱۹۴۴ - توسعهء اصول و روشهای‏هوانوردی بین المللی و سرعت بخشیدن به توسعهء حمل و نقل هوایی با توجه به ایمنی پروازو رشد هواپیمایی کشوری در سطح جهانی تنظیم شده است. هـ - سایر مؤسسات: سازمانهای متعددی در راستای اهداف سازمان ملل متحد فعالیت می‏کنند که تنهاعنوانهای آنها ذکر می‏شود: ۱- بانک بین اللمللی ترمیم و توسعه (بانک جهانی) ۲- انجمن بین المللی توسعه ۳-بنگاه مالی بین المللی ۴- موافقتنامهء عمومی تعرفه‏های گمرکی و تجارت (گات) ۵- اتحادیه‏پستی جهانی ۶- اتحادیه بین المللی مخابرات ۷- سازمان هواشناسی جهانی ۸- سازمان بین‏المللی کار ۹- سازمان بهداشت جهانی ۱۰- سازمان مشورتی دریانوردی بین الدول ۱۱-صندوق بین المللی توسعه کشاورزی ۱۲- آژانس بین المللی انرژی اتمی.





اشاره ای بر شکل گیری جامعه ملل



اشاره ای برشکل گیری جامعه ملل



جامعه ملل زمینه‏های تشکیل جامعهء ملل شکل گیری جامعه ملل درخواست ویلسون در اعلامیهء چهارده ماده‏ای، اولین اقدام برای تشکیل جامعهءملل تلقی می‏شود. آمریکا سعی کرد این اعلامیه را که مبنای پذیرش صلح و آتش بس برای‏دولتهای متحد (آلمان، اتریش، عثمانی، ...) شد، در قراردادهای صلح بگنجاند. اساسنامه جامعهء ملل بر مبنای پیش نویس مشترک آمریکا و انگلیس به تصویب‏کنفرانس صلح ورسای رسید. اساسنامهء جامعهء ملل بنا به اصرار ویلسون به هنگام عقد قرارداد صلح با متحدین به استثنای‏معاهده «سِوِرْ[ - قرارداد reves معاهده‏ای که بین امپراتوری عثمانی و متفقین امضا شد ] مورد تأیید و تصدیق قرار گرفت. بدین ترتیب، دولتهای مغلوب نیز آن را قبول‏کردند. دبیرخانهء جامعهء ملل در لندن در دهم ژوئن ۱۹۱۹ شروع به فعالیت کرد[- تاریخ سیاسی، داوود اصفهانیان، ص ۳۱۵ ]ارکان جامعهء ملل عملکرد جامعهء ملل جامعه ملل برای جلوگیری از جنگ بین دولتهای عضو، ترویج همکاری و تعاون‏بین المللی، حل مسالمت آمیز اختلافهای اعضا و اقدامات متناسب در قبال دولت متجاوز،تأسیس شد. بررسی عملکرد جامعه و میزان موفقیت و شکست آن باید در رابطه با این‏اهداف سنجیده شود. این جامعه در مورد حفظ صلح، تعدادی از مشاجره‏های سیاسی را به شکل رضایت‏بخشی فیصله داد. مهمترین این مشاجره‏ها عبارت بودند از: ۱- مناقشهء بین سوئد و فنلاند بر سر جزایر آلند (۱۹۲۰). ۲- رفع اختلاف مرزی آلبانی با یونان، ایتالیا و یوگسلاوی (۱۹۲۱). ۳- مناقشهء بین لهستان و آلمان بر سر سیلزی علیا (۱۹۲۲). ۴- مناقشهء میان لیتوانی و لهستان بر سر ویلنا (۱۹۲۳). ۵- ادعاهای لیتوانی بر ممل (۱۹۲۴). صفحۀ ۴۳۶- رفع اختلاف مرزی موصل با بریتانیای کبیر و ترکیه (۱۹۲۶). ۷- مناقشهء میان یونان و بلغارستان بر سر مسائل مرزی (۱۹۲۶). ۸- رفع اختلاف بین کلمبیا و پرو (۱۹۳۴[- روابط بین المللی،راما ملکوته و ناراسیمها رائو، ترجمهء علی صلح جو،ص ۵۸، چاپ و نشر بنیاد، تهران، ۱۳۶۸ ] جامعهء ملل، در زمینهء ترویج همکاری و تعاون بین المللی نیز کوششهایی به عمل‏آورد. این سازمان جهانی از طریق احیای اقتصاد کشورهای مغلوب مانند اتریش، طرحهای‏مختلف اجتماعی، قیمومت، دادگاه بین المللی و سازمان بین المللی کار، زمینهء نزدیکی دولتهارا فراهم ساخت. همچنین از راه مذاکره، مراوده، سازش، پذیرش اصول و قواعد حقوق بین‏الملل و اصول اخلاقی و انسانی از توسل به زور در روابط بین المللی کاست. بدین ترتیب،جامعهء ملل مقداری از وظایف خود را توانست عملی کند. همان گونه که از انگیزه‏های ایجاد جامعه و مفاد میثاق استنباط می‏شود، عمده‏ترین‏کار ویژه این سازمان، جلوگیری از تجاوز و وقوع جنگ می‏باشد. این سازمان که بر اساس‏اصل امنیت دسته جمعی بنا شده بود، امید داشت که منافع مشترک دولتها در نامشروع دانستن‏تجاوز و اقدام مشترک آنها در قبال تجاوزگر، صحنهء بین المللی را از وقوع تجاوز و جنگ‏مصون نگه دارد، ولی دههء ۱۹۳۰، علی رغم اصول، اهداف و وظایف سازمان، با جنگها وتجاوزهای پی در پی از جانب قدرتهای توسعه طلب رو به رو بود. در این دهه، تجاوزهای توسعه طلبانه ژاپن، ایتالیا و آلمان موجب بی‏اعتنایی به جامعهءملل شد. علی رغم اعتراض چین، جامعه ملل نتوانست از هجوم ژاپن به منچوری (۱۹۳۱ تا۱۹۳۲) و سپس به شانگهای جلوگیری کند. ژاپن به قطعنامه جامعهء ملل وقعی ننهاد، سرانجام‏نیز از آن خارج شد. ایتالیا به رهبری موسولینی در سال ۱۹۳۵ به اتیوپی حمله کرد و علی رغم‏مجازات اقتصادی جامعهء ملل بر ضد آن، اتیوپی را به تصرف کامل خود درآورد. جامعهء ملل‏نیز با بی اثر شدن مجازات، حکم لغو آنها را صادر کرد. در نهایت، آلمان که در جنگ جهانی‏اوّل به اهداف خود نائل نشد با آمال توسعه طلبانه به اتریش، چکسلواکی، لهستان تجاوز کرد که‏شروع جنگ جهانی دوّم و پایان جامعهء ملل می‏باشد[- روابط بین المللی، ص ۶۰ ]


جنگ جهانی اوّل:


جنگ جهانی اوّل که در سال ۱۹۱۴ میان دولتهای اروپایی در یک بلوک بندی‏تخاصم آمیز، اتحاد مثلّث و اتفاق مثلّث، آغاز شد، بسرعت گسترش یافت و بیشتر نقاط دنیارا در کام خود کشید. دولتهایی که جنگ را آغاز کرده بودند با به کارگیری تکنولوژی قرن بیستم، بیشترین‏تخریب را به طرف مقابل تحمیل کردند. بدین سان، جنگ با تلفات و خسارات بی شمار توأم‏گردید. خطر جنگ مجدد که بدون شک آثار و عواقب خطرناک‏تری را در پی داشت زمینهءاندیشهء تأسیس یک سازمان بین المللی شد؛ بدین معنی که کشورهای عمدهء درگیر با اعلام‏نیاز به مجمع جهانی، خواستار حل مسالمت‏آمیز اختلاف میان دولتها در صحنهء جهان شدند.بنابراین، وقوع جنگ جهانی اوّل و امکان بروز مجدّد جنگ بزرگتر و وحشت‏بارتر، زمینهءمناسب را برای شکل گیری جامعهء ملل به وجود آورد. «تصادفی نیست که جنگ و سازمانهای بین المللی هر دو در روابط بین المللی قرن بیستم‏نقش بارزی داشته‏اند، زیرا جنگ منشاء مهم سازمانهای بین المللی است. جنگ جهانی اوّل‏ممکن است جنگ جهانی دوم را موجب شده باشد، امّا در عین حال تشکیل جامعهء ملل رصفحۀ ۳۹نیز سبب شد.[- ارزیابی سازمانهای بین المللی در قرن بیستم، مترجَمْ، ص ۱۷-۱۸ ]ب - اندیشه صلح خواهی: اندیشمندان صلح دوست، طی قرنهای متمادی که جنگ به عنوان ابزار اجرای‏سیاست خارجی بین ملتها و کشورها حاکم بوده است، طرحهای متعددی برای محو یا کاهش‏جنگ از عرصهء زندگی و روابط انسانها و دولتها ارائه کردند. این اندیشه که صلح و امنیت بین‏المللی با ایجاد تشکیلاتی جهانی، باعث فروکش کردن آتش جنگ بین ملتها می‏شود، یک‏اندیشه قدیمی است. «دانته» حکیم ایتالیایی در قرن چهاردهم میلادی طرح اتحاد کشورهای‏مسیحی را پیشنهاد کرد. «هانری چهارم»، پادشاه فرانسه، در اوایل قرن هفدهم، طرح تشکیل‏جامعهء اتفاق اروپا را مطرح ساخت. اما نوئل کانت، فیلسوف معروف آلمانی، در اواخر قرن‏هیجدهم ، پیشنهادی در این زمینه به منظور برقراری حفظ صلح جهانی ارائه کرد[- شناسنامه سازمانهای بین المللی، سازمان ملل متحد، وزارت امور خارجه، ص ۱۵ ] اندیشه تأمین صلح دایمی برای همگان، به نهضت و جنبش خلع سلاح و داوری بین‏المللی در قرن نوزدهم و بیستم منجر شد. فکر خلع سلاح عمومی و تأمین صلح دایمی درقرن نوزدهم طرفداران زیادی پیدا کرد. در نتیجهء فعالیت طرفداران این نظریه، در سالهای‏۱۸۹۹ و ۱۹۰۷، کنگره‏هایی برای تأمین صلح در لاهه ( ehaL ) تشکیل شد. در این کنگره‏هادر خصوص خلع سلاح، حل و فصل اختلافها از طریق مذاکره، مراعات خلق و خوی انسانی‏در جنگها و تأسیس دادگاه بین المللی، مذاکراتی به عمل آمد. در پایان کنگرهء سال ۱۸۹۹،تصمیماتی در مورد تأسیس دادگاه بین المللی در لاهه گرفته شد[- تاریخ سیاسی، داوود اصفهانیان، ص ۳۱۴-۳۱۵ ] بدین ترتیب، ویلسون، رئیس جمهوری آمریکا، از این اندیشه‏ها، کنگره‏ها و محیطسیاسی بین المللی ناشی از صدمات بی اندازهء جنگ استفاده کرده، در سال ۱۹۱۶ یعنی قبل اصفحۀ ۴۰الف - مجمع عمومی: مجمع عمومی، مرکّب از نمایندگان تمام کشورهای عضو بود و هر کشوری حق‏یک رأی داشت. مجمع، یک هیأت مشورتی و توصیه کننده بود و قدرتی برای قانونی کردن‏تصمیمات خود یا قبولاندن آنها نداشت. مجمع عمومی برای جامعهء ملل، بودجه را تهیه و تنظیم می‏کرد، اعضای غیر دایمی‏شورا را انتخاب می‏نمود، عضویت کشورهای جدید را در جامعه تصویب می‏کرد و درقراردادهایی که غیر قابل اجرا شده بودند، توصیه می‏کرد که تجدید نظر شود. ب - شورای اجرایی: در ابتدا بنا بود شورا از نمایندگان نه کشور - از هر کشور یک نماینده - تشکیل‏شود: پنج کشور متفق اصلی که از کشورهای قدرتمند و فاتح بعد از جنگ بودند، مانندفرانسه، بریتانیای کبیر، ایتالیا، ژاپن و ایالات متحدهء آمریکا. اینان اعضای دایمی شورا بودند.چهار کشور کم اهمیت‏تر که برای مدّت معینی توسط مجمع عمومی انتخاب می‏شدند،اعضای غیر دایم تلقی می‏شدند. کرسیهای غیر دایم شورا قرار بود به نوبت به اعضای کوچک‏مجمع اختصاص داده شود. اعضای دایمی شورا - به علت عدم حضور ایالات متحدهء آمریکا به چهار عضو تقلیل‏یافت، در حالی که اعضای غیر دایمی به شش عضو افزایش یافت. آلمان در سال ۱۹۲۶ به عضویت جامعهء ملل پذیرفته شد و صاحب یک کرسی دایمی‏گردید. اتحاد شوروی (سابق) نیز در سال ۱۹۳۴ به جامعهء ملل راه یافت و کرسی دایمی‏دیگری را اشغال کرد. وظایف شورا عبارت بود از: ۱- تنظیم برنامه‏هایی برای کاهش تسلیحات. ۲- پیش بینی راههایی که مجمع برای حمایت از دولتهای عضو در مقابل تجاوز بایددر پیش گیرد. صفحۀ ۴۲ج - دبیرخانه دایمی: دبیرخانه دایمی، از یک دبیرکل که توسط شورا و از طرف اکثریت مجمع عمومی‏تعیین می‏شد، و هیأت مأمورین تحقیق، منشیها، مترجمان و کارمندان تشکیل می‏شد. وظایف دبیرخانه عبارت بود از: ۱- جمع آوری و تنظیم اطلاعات دربارهء مسائل بین المللی ۲- ثبت پیمانها ۳- انجام وظایف منشی‏گری در جلسه‏های شورا و مجمع[- تاریخ اروپا از سال ۱۸۱۵ به بعد، مترجم، ص ۲۳۴ ]